خان نشین خیوه  نوشته ی دکتر فریدون تکین1، ترجمه ی محمد قجقی2

 

تکین، فریدون. (1397). قجقی ، محمد. (1397). خان نشین خیوه. تاريخ و پژوهش. سال3، شماره12، صفحات 108-89.

خان نشین خیوه

نوشته ی دکتر فریدون تکین1، ترجمه ی محمد قجقی2

چکیده:

خیوه نام و پایتخت یکی از خان نشین های مستقل ترکستان است، که بین سال های 1920-1804 در آسیای میانه حکم رانده است. محدوده ی جغرافیایی این حان نشین، همان خوارزمی است که، مرکز تمدن های دیرینه سال بوده است. خوارزم، هم نام سرزمینی است که هر دو کناره ی بخش سفلای رود جیحون (آمو دریا) را شامل می شد و هم، نام قوم ایرانی شرقی است ،که تا قرن سیزدهم میلادی از زبان خویش محافظت نموده و در آنجا می زیسته است.3

خوارزم یکی از سرزمین های ارزشمندی است که در پیشرفت و توسعه ی تمدن جهان، نقش بسیار مهمی ایفا نموده اند. از شخصیت های بزرگی که در این سرزمین بدنیا آمده اند، در سراسر جهان با احنرام یاد می شود. اگر بخواهیم با تعبیر و بیان ابوریحان که خدماتش به علم و تمدن بسیار بزرگ بوده- سخن بگوئیم: تمام علومی که نیازهای انسان را متظاهر می سازند، دراین جغرافیا شکل گرفته اند.تولستوف وغلام اوف ،پس از سال های طولانی پژوهش های باستان شناسانه، موضوع تمدن غنی خوارزم در دوره های باستان را به میان کشیده اند.4

غلام اوف در ارتباط با موضوع چنین می گوید: علت تکامل بسیار کشاورزی در خوارزم، وجود شبکه های آبیاری از زمان های بسیار قدیم در این محدوده ی جغرافیایی است. کیفیت این شبکه باآن مصر و بین النهرین و دیگر کشورها، هم سطح بوده است.5

این تمدن عالی، در توسعه و پیشرفت علم آن عصر تأثیر گذار بوده است. این سرزمین گرانقدر، سیماهای بزرگ علمی جهان چون: ابوعبدالله خوارزمی، محمد موسی خوارزمی و دانشمندانی چون بیرونی، زمخشری، گردانندگان بیت الحکمه مأمون، شعراء، مورخین و ادبا را در دامن خود پرورانده است.

کلید واژه: خیوه، خوارزم، روسیه، شعراء، ادباء

ادامه نوشته

دو روی سکّه ی تحقیقات اسلامی در روسیه ی تزاری.نوشته :اونه سامیته و پروفسور دکتر احمد کانلی دره، تر

 

نشریه ی دنیای اسلام (1914-1912)، دو روی سکّه ی تحقیقات اسلامی در روسیه ی تزاری.

مجلّه ی جامعه شناسی، دوره ی سوّم،شماره ی 29، سال 2014صص 450-441 نوشته ی :اونه سامیته و پروفسور دکتر احمد کانلی دره، ترجمه ی : محمد قجقی

چکیده:دولت روسیه،جنبش های ملّی و سیاسی را که بین اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، در بین مسلمانان روسیه پدید آمد، به عنوان تهدید ارزیابی می کرد.این تهدید نیاز به تحقیق در باره ی مسلمانان روسیه و زیر نظرداشتن نزدیک ایشان را سبب گردید.قرار بود نشریه ی دنیای اسلام،که در سال 1912 و در وابستگی با وزارت کشور، در سنت پترزبورگ نشر یافت، به این هدف خدمت نماید.نشریه دراوّلین دوره و سردبیری و.و.بارتولد،شیوه ای علمی درپیش گرفت.امّا این شیوه، متنا سب با اهداف سیاسی مورد نظر نبود. دردوره ی دوّم که د. م. پوزدیف بجای بارتولد، برگزیده شد ،نشریه تمامآ در راستای اهداف سیاسی فعالیت نموده، اهمیّت خود را از دست داد.دنیای اسلام،ضمن این که در موضوعاتی چون تجدّد گرایی،مطبوعات جهان اسلام، جنبش های زنان و اندیشه ی وحدت، منبعی ارزشمند، تلقّی می شود،امّا از نظر محتوا، هنوز هم برای جامعه ی علمی ترکیه، بصورت یک معمّا باقی مانده است. دراین مقاله کیفیّت نشریه از لحاظ علمی، سیاسی و فرهنگی،دقیقآ مورد تحقیق قرار خواهد گرفت.

واژگان کلیدی: دنیای اسلام، و.و. بارتولد،مسلمانان روسیه، تحقیقات اسلامی در روسیه، د.ام . پوز –دانییف

ادامه نوشته

اشعار الحاقی به مختومقلی

اشعار الحاقی به مختومقلی

خلاقیت‌ ادبی‌ مختومقلی‌ توجه‌ی‌ بسیاری‌ از پژوهشگران‌ و دانشمندان‌ را به‌ خود جلب‌ نموده‌ است‌. در اواخر قرن‌ 18 و اواسط قرن‌ 19 میلادی‌ برخی‌ از اشعار او به‌ زبان‌های‌ آلمانی‌ و انگلیسی‌ ترجمه‌ و چاپ‌ شد. در آغاز قرن‌ بیستم‌ به‌ ویژه‌ پس‌ از انقلاب‌ اكتبر سال‌ 1917 میلادی‌ اشعار برگزیده‌ او به‌ تمام‌ زبان‌های‌ جمهوری‌های‌ سابق‌ شوروی‌، همچنین‌ به‌ زبان‌های‌ فرانسوی‌، لهستانی‌ و انگلیسی‌ منتشر شد. در سالهای‌ برقراری‌ جمهوری‌ اسلامی‌ در ایران‌ نیز تعداد كثیری‌ از آثار منظوم‌ او به‌ زبان‌ فارسی‌ ترجمه‌ و نشر گردید.
كارهای‌ انجام‌ گرفته‌ بر آثار مختومقلی‌ را می‌توان‌ به‌ سه‌ مرحله‌ تقسیم‌ نمود:


مرحله‌ی‌ اول‌: جمع‌ آوری‌ آثار شاعر از دستخطها و منابع‌ قدیمی‌، بدست‌ آوردن‌ دیوان‌ خطی‌ او از نقاط مختلف‌ جهان‌ به‌ ویژه‌ از آسیای‌ میانه‌، ایران‌ و موزه‌های‌ سایر كشورها.

مرحله‌ی‌ دوم‌: شناختن‌ و شناساندن‌ شاعر به‌ مردمان‌ جهان‌ در اثر پژوهشهای‌ همه‌ جانبه‌. این‌ مرحله‌ به‌ دوران‌ پس‌ از انقلاب‌ اكتبر و به‌ دوران‌ رژیم‌ خودكامه‌ی‌ كمونیستی‌ در اتحاد شوروی‌ سابق‌ مربوط است‌. در این‌ دوران‌ تحریفات‌ زیادی‌ در آثار شاعر انجام‌ گرفت‌ كه‌ عبارت‌ است‌ از الحاق‌ اشعار ضد دین‌ و مذهب‌ و به‌ سود مرام‌ كمونیستی‌ كه‌ تاریخچه‌ی‌ مختصر آن‌ را در زیر بیان‌ خواهیم‌ داشت‌.


مرحله‌ی‌ سوم‌: دوران‌ كنونی‌. یعنی‌ دوران‌ بعد از فروپاشی‌ رژیم‌ شوروی‌ است‌. خوشبختانه‌ در این‌ دوران‌ هیچگونه‌ ممنوعیتی‌ در تركمنستان‌ مثل‌ سابق‌ برای‌ چاپ‌ و نشر آثار عرفانی‌ و مذهبی‌ شاعر وجود ندارد. با وجود این‌ هنوز هم‌ به‌ علل‌ ذهنی‌ و وجود بقایای‌ جهان‌بینی‌ سابق‌ به‌ بهانه‌های‌ غیر منطقی‌ از بیان‌ حقیقت‌ جلوگیری‌ می‌شود. چندی‌ پیش‌ این‌ مسئله‌ در صفحات‌ روزنامه‌ی‌ «ادبیات‌ و صونغات‌» مورد بحث‌ و بررسی‌ قرار گرفت‌. در این‌ بحث‌ عده‌ای‌ از ادیبان‌، نویسندگان‌، استادان‌ و روزنامه‌نگاران‌ شركت‌ كردند. تعدادی‌ به‌ عنوان‌ مخالف‌ و تعدادی‌ نیز موافق‌ مقالاتی‌ نوشتند. در نتیجه‌، بسیاری‌ از مسائل‌ مربوط به‌ تحریفات‌ و اضافات‌ در آثار مختومقلی‌ كاملا آشكار نشد.

ادامه نوشته

مختومقلي و حكيم آتا/ آ. ساموئيلويچ / ترجمة محمد قجقي

مختومقلي و حكيم آتا/ آ. ساموئيلويچ / ترجمة محمد قجقي

 انگيزة نگارش اين وجيزه را مقالة پروفسور آ. آ. سيمونوف كه در نشرية «پژوهش هاي تركمن » (شمارة 9-8 سال 1929 ) با عنوان « منابع و مآخذ مرتبط با عرفان در ميان مردم تركمن » به چاپ رسيده بود ، فراهم آورد . پروفسور سيمونوف صرفاً با استناد و ارجاع به آثار پيشين من ( تا سال 1915 ) در بارة شاعر تركمن مختومقلي ، از عدم پاسخگويي به يك سؤال اساسي و مهم مبني بر اينكه « چه تأثيرات ويژه اي باعث نفوذ آسان شعر مختومقلي در نظرية جهاني صوفيان گرديد ؟ » اظهار عدم رضايت كرده بود .

علاوه بر اين ، ايشان قبل از اشاره به خلاصة دو كتابي كه به زبان فارسي در آن باره نوشته شده است ، ما را ـ گويا از چيزي جديد و واقعيتي غيرقابل ترديد ـ مطلع ساخته در بارة‌ اين موضوع كه هر چند آنچه كه امروزه استپ تركمن گفته مي شود ، در گذشتة دور غيرقابل نفوذ بود ، جاذبة مذهبي كه ساكنين پيشين ( قرن 14 ميلادي ) در سرزمين هاي آسياي مركزي ماوراءخزر [ آنسوي رودخانة ‌آمودريا ] احساس مي كردند ، به قدر كافي شديد و قوي بوده است ؛ و به دلايلي كه هنوز هم ناشناخته است ، طريقت هاي صوفيانه بخارا ـ نه خيوه و نه جاهاي ديگر ـ در عضوگيري از مردان ترك اين استپ ها بدون توفيق نبوده اند . در حقيقت هر چند كه موضوع تأثير تصوف بر تركمنها و ادبيات آنها و منابع و ريشه هايي كه از اين امر متأثر شده اند مورد مطالعة كافي قرار نگرفته است ، اما به مناسبت هايي در نشريات آكادميك مطرح شده و حتي در نشريات عمومي هم طرح گشته است .
 

ادامه نوشته

سیمای ایران در ادبیات ترکمنستان؛ نمونه‌ای از مؤلفه‌های ذهنی و فرهنگی همگرایی.نوشته بهروز قزل

سیمای ایران در ادبیات ترکمنستان؛ نمونه‌ای از مؤلفه‌های ذهنی و فرهنگی همگرایی

 

سیمای ایران در ادبیات ترکمنستان؛ نمونه‌ای از مؤلفه‌های ذهنی و فرهنگی همگرایی

درآمد:
موسسه مطالعات راهبردی شرق: به کارگیری زبان، جهان اجتماعی را آنگونه که هست، پدید می‌آورد. کارگزاران و ساختارها، یکدیگر را با گفتارها، سیاست‌ها، قواعد و نهادها می‌سازند. در تمام روابط اجتماعی، افراد نقش کارگزاری دارند و قواعد، ضمن فراهم آوردن امکان کنش، محدودیت هایی نیز برای کنش های ممکن ایجاد می کنند. «سخن گفتن» مهم ترینِ این کنش ها است. سخن گفتن یا کنش های گفتاری، در بسیاری از ابعاد جهان اجتماعی شامل فرهنگ ها و ارزش ها گسترش می یابد و زمینه ای برای ساخت اجتماعی منافع پدید می آورد (1).
 

ادامه نوشته

دندانقان  نویسنده:  فریده صفری سندیانی  ماخذ: دایره المعارف بزرگ اسلامی

دندانقان .نویسنده  : فریده صفری سندیانی

 


دَنْدانْقان، شهرکی کهن میان مرو و سرخس که ویرانه‌های آن امروزه در ۳۳کیلومتری جنوب مرو کنونی قرار دارد؛ نیز نام نبردی سرنوشت‌ساز که در این محل، میان سلطان مسعود غزنوی و طغرل بیک سلجوقی رخ داد.
از تاریخ دندانقان جز اندک آگاهیهایی که در منابع تاریخی و جغرافیایی سده‌های نخستین اسلامی آمده است، آگاهی دیگری در دست نیست؛ اما بنابر گزارش جغرافی‌نویسان سده‌های نخستین اسلامی، این شهر در منطقه‌ای خشک و بی‌آب‌وعلف، در میان دشت و بیابان و ریگزار بر سر راه سرخس به مرو جای داشته است (یعقوبی، ۲۷۹؛ ابن‌خردادبه، ۲۴؛ اصطخری، ۲۶۳؛ یاقوت، ۲ / ۶۱۰) و در دژ استوار آن نیروهایی مستقر بوده‌اند که از تهاجم ترکان به نواحی داخلی خراسان جلوگیری می‌کرده‌اند. این شهر به‌وسیلۀ دیواری بلند که در اطراف آن کشیده شده بود و حدود ۵۰۰ گام درازا داشت، محافظت می‌شد (یعقوبی، همانجا؛ حدود ... ، ۲۳؛ یاقوت، همانجا) و جانب شرقی آن به کشتزارهای مرو منتهی می‌گردید.

ادامه نوشته

دوازده‌مقام اویغوری . نویسنده: مقدس میجیت . ماخذ: دایره المعارف بزرگ اسلامی

دوازده‌مقام اویغوری


نویسنده  : مقدس میجیت

 


دَوازْدَهْ‌مَقامِ اویْغوری (اُن‌ایکی‌موقام)، رپرتوار (کارگان) مقامهای اویغوری که به خانوادۀ رپرتوارهای عالمانۀ جهان اسلام تعلق دارد. این مفهوم، به شکلهای مختلف، در یک طیف وسیع موسیقایی از افریقای شمالی تا هندوستان یافت می‌شود. اگر در خاورمیانه از اصطلاح «مقام» به معنی مُدِ موسیقایی استفاده می‌شود، در آسیای میانه و به‌ویژه نزد اویغورها «موقام» به شکل نوبت (سوئیت) یا سلسله‌قطعات آهنگ‌سازی‌شده ظاهر می‌شود (برای بحث دربارۀ مفهوم مقام در آسیای میانه، نک‍ : ‌دورینگ، «از دست دادن[۱] ... »، سراسر اثر). بااینکه این نوبتها امروزه فرم معین و مقرری یافته‌‌اند، ویژگی مُدال آنها حاصل تغییر‌ شکلهای تدریجی‌ای است که به تثبیتِ آنها در سدۀ ۱۳ ق / ۱۹ م منجر شده است (سامیتس و لوین، 320-343).

ادامه نوشته

دهستان نویسنده  : مصطفی ملایی  ماخذ: دایره المعارف بزرگ اسلامی

دهستان نویسنده  : مصطفی ملایی

 


دِهِسْتان، یا دَهستان، نام شهر و سرزمینی کهن، واقع در نواحی جنوب خاوری دریای مازندران که بخش های بزرگی از آن امروزه در خاک جمهوری ترکمنستان جای دارد. نام دهستان ظاهراً برگرفته از نام یکی از قبیله‌های بیابان‌گرد سکایی، موسوم به «داهه» یا «دهه» بوده است (فرای، 50؛ برانر، 767؛مشکور، ۳۴۳).دهستان از جنوب به گرگان، از باختر به کرانه‌های دریای مازندران، از شمال به فراوه، و از خاور به خراسان محدود می‌شده است (ستوده، ۴(۱) / ۷۲۴).
جغرافی‌نویسان نخستین سده‌های اسلامی، دهستان را از توابع گرگان برشمرده‌اند (ابن‌خردادبه، ۱۱۹؛ ابن‌حوقل، ۲ / ۳۷۵). مقدسی دهستان را یکی از بهترین نواحی گرگان و ناحیه‌ای آباد و پرجمعیت توصیف کرده است. به نوشتۀ او، این ناحیه دارای یک شهر به نام «آخُر» و ۲۴ روستا بوده است (ص ۳۵۸). مؤلف ناشناختۀ حدود العالم (ص ۱۴۴) و اصطخری (ص ۲۱۴) نیز دهستان را با کشت و برز بسیار و ناحیه‌ای آباد توصیف کرده‌اند.

ادامه نوشته

تاریخ حقوق ترکان    ترجمه ی:محمد قجقی

تاریخ حقوق ترکان  ترجمه ی:محمد قجقی

 

 «ساختار حقوق و دولت ترکان قبل از اسلام» 

 

کشور  مایملک مشترک فرمانروا و خاندان او است." مته Mete امپراتورهون هاقلمروش را به سه قسمت تقسیم نمود. " تیگین" در غرب،" خاقان " در مرکز و " ولیعهد"، به عنوان تیگین غرب، سازماندهی شده بودند. ولی بعدآ دولت های ترک، در دو قسمت " شرق " و " غرب" سازمان یافتند ، و " خاقان ها " در " شرق" و " یبغو ها " در " غرب" حکمرانی کرده اند. " تفوق" از آن خاقان شرق نشین بود.

سازمان تصمیم گیرنده " قورولتای" ( کنگره ) بود. اعضای قورولتای شامل : خاقان، یبغو،بزرگان و سران طوایف بودند.قورولتای سالی دو بار تشکیل می شد و در آن به " امور دولتی" رسیدگی می کردند ، کوچ ها را سازمان دهی می نمودند، به دعاوی مرتبط با دولت رسیدگی می شد، تصمیم برای اعلان " جنگ و صلح" اتخاذ می گردید. خاقان به امر این نهاد رسیدگی می نمود. این نهاد( قورولتای ) را می توان اولین " مجلس " ترکان نیز نامید. اصول حقوقی، مکتوب نبودند. تصمیمات قورولتای، مبتنی بر " عرف و عادات" بود. دین قدرت اجرایی نداشت. جرائم مهم عبارت بودند از : خیانت به وطن، شورش، فرار از میدان جنگ و اعمال جنایی. قورولتای به جرائم ضد دولتی رسیدگی می کرد، پیگیری جرائم دیگر بر عهده ی " قضات" بود.

ادامه نوشته

نوای دل‌نشین «هودی» آرام‌بخش کودکان ترکمن . ایسنا

نوای دل‌نشین «هودی» آرام‌بخش کودکان ترکمن

نوای دل‌نشین «هودی» آرام‌بخش کودکان ترکمن

ایسنا/گلستان   بخشی از داشته‌های فرهنگی در حوزه ی میراث ناملموس، گروه سنت‌ها و نمودهای شفاهی هستند که در قالب ادبیات شفاهی، گویش‌ها، سنت نوشتاری و فهلویات ظاهر می‌شوند و به شکل شفاهی و سینه‌به‌سینه به ما به ارث می‌رسند. راویان این نوع ادبیات، افراد سالخورده جوامع محلی همچون مادربزرگ‌ها هستند که لالایی‌هایی را که مادرانشان در گوش آن‌ها زمزمه کردند، به نسل‌های بعدی انتقال می‌دهند. «هودی» یک اثر ادبی و در زمره ادبیات شفاهی قوم ترکمن به شمار می‌رود که در زبان ترکمنی به آن لالایی گفته می‌شود.

لالایی در میان اقوام ترکمن جزو فرهنگ، سنت و آداب آنها بوده و از جایگاه خاصی در بین مردم برخوردار است. هودی که به‌عنوان میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده است، یک واژه مرکب است و از دو ماده «هو» و «دی» مشق شده است. «هو» به معنای «خدا» و «دی» فعل امر از مصدر گفتن، به معنی بگو است.

ادامه نوشته

مردم ترکمن‌صحرا آب باران را چگونه ذخیره می‌کنند؟ ایسنا

مردم ترکمن‌صحرا آب باران را چگونه ذخیره می‌کنند؟

مردم ترکمن‌صحرا آب باران را چگونه ذخیره می‌کنند؟

ایسنا/گلستان مردم گلستان از دیرباز آب را به طرق مختلف جمع‌آوری و ذخیره می‌کردند و در این میان مرسوم‌ترین روش برای جمع‌آوری آب باران به‌منظور تأمین آب نوشیدنی در میان ترکمنان این استان، «لاری‌ها» هستند.

با توجه به اینکه ایران کشور کشاورزی بوده و هست، به آب نیازمند است و به آن زنده. از دیرباز آب همیشه نگرانی و مسئله اول این کشور بوده است. همین کمبود آب و وجود بیابان‌ها و کویرهای خشک و اندیشه والای ایرانی بود، که حرمت نهادن ویژه به آب را در میان ایرانیان در زمان باستان به وجود آورد، اعتقادی که تا زمان ما همچنان ادامه داشته است.آب در این سرزمین از زمان پیش از اسلام، به‌عنوان یک عنصر حیات‌بخش نمادی از تقدس، تازگی، طراوت، تجدید حیات، برکت و فراوانی است.

ادامه نوشته

در مدرسه سید قلیچ ایشان. دایره المعارف بزرگ اسلامی

در مدرسه سید قلیچ ایشان


نویسنده (ها) : 

علی آخرتی

آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 19 دی 1398 تاریخچه مقاله


دَرْ مَدْرِسۀ سِیِّدْ قِلیچْ ایشان، فیلمی مستند با مایه‌های پژوهشی و مردم‌نگارانه به کارگردانی فرشاد فداییان. در این فیلم ضمن ثبت مدرسۀ سید قلیچ ایشان به‌عنوان یکی از مدرسه‌های علوم دینی، چگونگی زندگی و فعالیت طلبه‌های دینی آن نیز بررسی شده است.
این فیلم یکی از مجموعه‌فیلمهای «کودکان سرزمین ایران» است، که به تهیه‌کنندگی شبکۀ دو سیمای جمهوری اسلامی ایران، در فاصلۀ سالهای ۱۳۷۴-۱۳۷۶ ش ساخته شدند. با این کار، افزون ‌بر گرد‌هم‌آوردن شماری از کارگردانان بنامِ نسلهای مختلف سینمای مستند ایران و تولید مجموعه‌ای از آثار دربارۀ مراسم، آیینها و فرهنگ مردم نواحی مختلف کشور، اتفاق مهمی در عرصۀ سینمای مستند قوم‌پژوه رقم خورد (امامی، ۵۵).
فیلم با تصویری از ساختمان مدرسه و طلبه‌های عازم آنجا آغاز می‌شود. این نما با میان‌نویسی قطع می‌شود که در آن، نوشته شده است: «سید قلیچ ایشان در روستای خود در درۀ قره‌بالخان سرگرم احداث یک مدرسۀ دینی است». در میان‌نویسهای بعدی به اطلاع تماشاگر می‌رسد: «تمام کار احداث بنا بر عهدۀ دو تن بنّا ست و سید قلیچ ایشان بر تمام کارها نظارت می‌کند». این میان‌نویسها بیننده را دچار این اشتباه می‌کند که ساخت مدرسه در زمان ضبط فیلم در حال انجام است، اما در چهارمین میان‌نویس مشخص می‌شود که این متون برگرفته از کتاب سفرنامۀ خراسان و سیستان، تألیف چارلز ادوارد ییت در نوامبر ۱۸۹۴ است. 

زنبورک ترکمانی. دایره المعارف بزرگ اسلامی

زنبورک ترکمانی


نویسنده (ها) : 

بهروز وجدانی

آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 7 فروردین 1399 تاریخچه مقاله


 زَنْبورَکِ تُرْکَمانی، وسیله‌ای کوچک و ساده برای نواختن که نوازنده یا نوازندگان آن را به‌صورت انفرادی یا گروهی می‌نوازند. نوازندگان این ساز بیشتر دختران و زنان جوان ترکمنی هستند و معمولاً این ساز را خواننده یا ساز دیگری همراهی نمی‌کند. 
زنبورک یا قوپوز در محاورات مردم ترکمن «قاووز» نیز نامیده می‌شود و از سازهایی است که در میان بسیاری از فرهنگهای جهان رواج دارد. در برخی از کتابهای سازشناسی و واژه‌نامه‌های موسیقی، نام آن jaw’s harp، به معنای «چنگ دهنی» (jaw = آرواره، فک) آمده است که این نام‌گذاری با فنون اجرایی این ساز نیز مطابقت دارد (درویشی، دایرةالمعارف ... ، ۲ / ۶۵۸). 
نوع سادۀ فلزی این ساز در هندوستان، پاکستان و افغانستان «چنگ» نامیده می‌شود (معطوفی، ۳ / ۲۴۳۲) که مردان به‌صورت انفرادی یا گروهی آن را می‌نوازند. معمولاً از چنگ در اجرای ترانه‌های عاشقانه در حالت تک‌نوازی، و به جای انواع طبل برای تولید ریتم در گروه‌نوازیها استفاده می‌شود (جنکینز، ۱۰۶-۱۰۷). این ساز را در منطقۀ سیسیل ایتالیا «اسکاتچاپنسیری[۱]» می‌نامند (همو، ۱۰۸). قوپوزی که از چوب ساخته می‌شود، مانند دیگر انواع رایج آن در آسیای میانه، جنوب آسیا و اقیانوسیه، نسبت به نمونه‌های فلزی، قدمت بیشتری دارد (مسعودیه، ۸۱). 

ادامه نوشته

سوزن‌دوزی ترکمن. دایره المعارف بزرگ اسلامی

سوزن‌دوزی ترکمن


نویسنده (ها) : 

مریم بیجاری

آخرین بروز رسانی : جمعه 15 فروردین 1399 تاریخچه مقاله


سوزن‌دوزی ترکمن، نوعی سوزن‌دوزی رایج در میان ایل ترکمن که به نامهای کِشته، کوجمه و ایلمه نیز معروف است (گلی، ۳۲۲) و در آن، زمینۀ کار را به روش سوزن‌دوزی یا گل‌دوزی پُر می‌کنند و برای ترسیم خطوط، در تمام سطح طرح، از روش ساقه‌دوزی با نخ یکرنگ که هماهنگ با رنگ پارچه است، استفاده می‌کنند. در برخی از موارد برای تزیین بیشتر، دور طرحها را با نخ طلایی یا نقره‌ای ساقه‌دوزی می‌کنند (صبا، ۱۹۶؛ «سوزن‌دوزی ... »، ترکمن‌صحرا مدیا، بش‍‌ ). 
پیشینۀ سوزن‌دوزی در منطقۀ ترکمن‌نشین کنونی به ۸هزار سال قبل برمی‌گردد. در غارهای کمربند و هوتو در نزدیکی بهشهر، سوزن‌دوزیهای شاخک‌داری به دست آمده است که حکایت از دیرینگی این هنر در منطقه دارد (عطایی، ۱۳). براساس آثار به‌جامانده، اوج این هنر در دوران افشاریه، زندیه و به‌ویژه قاجاریه بوده است (سیدصدر، ۸۷؛ نیز نک‍ : صبا، ۱۹۲). نمونه‌ای از گل‌دوزی لباس زن ترکمن مربوط به سدۀ ۱۲ ق / ۱۸ م، از ترکمنستان غربی شوروی در موزۀ لُس‌آنجلس موجود است که بر روی پارچۀ پنبه‌ای سفیدرنگ کار شده است. دو روپوش دیگر موجود در مجموعه‌های خصوصی، زمینه‌ای از ابریشم طلایی و زرد دارند. این روپوشها با قبای ترکمنهای ایران اندکی اختلاف دارند؛ به‌این‌ترتیب که زمینۀ پارچۀ روپوشهای ترکمنستان شوروی، رنگی روشن‌تر دارد و فاصلۀ میان نگاره‌ها بیشتر است، نقوش کوکب و خورشید در آنها دیده می‌شود، و نگاره‌های هندسی منحصر به نوار یقه است. روپوشهای گل‌دوزی‌شده که به روی سر کشیده می‌شود، متعلق به ایل تکه است (علاء فیروز، ۲۵۱). 

ادامه نوشته

طاهر و زهره. دایره المعارف بزرگ اسلامی

طاهر و زهره


نویسنده (ها) : 

حسن ذوالفقاری

آخرین بروز رسانی : سه شنبه 26 فروردین 1399 تاریخچه مقاله


طاهِـر و زُهْره، از معروف‌ترین افسانه‌های عاشقانۀ ترکمنی که معمولاً به‌همراه نواختن ساز نقل می‌شود. طاهر و زهره در کنار نقلهایی چون اصلی و کرم،صیاد و همراه، حورلقا و همراه، نجف اُقلان، ورقه و گلشاه، گل و بلبل، شاه صنم و غریب، وامق و عذرا، لیلی و مجنون و یوسف و زلیخا اجرا می‌شود که بسیاری از آنها متأثر از ادبیات کتبی ایران است. 
منظومۀ عاشقانۀ طاهر و زهره از دیرباز در میان اقوام ترک و ترکمن ایران و آسیای مرکزی، آذربایجان و آسیای صغیر و نیز تاجیکان رواج داشته است. در این مناطق نوازندگان داستان را به آواز می‌خوانند. 

ادامه نوشته

اغوز. دایره المعارف بزرگ اسلامی

اغوز


نویسنده (ها) : 

مصطفی موسوی

آخرین بروز رسانی : دوشنبه 12 خرداد 1399 تاریخچه مقاله


اغوز \oqūz\، نام قبیله یا در واقع اتحادیه‎ای مرکب از قبیله‎های ترک‌زبان که موطن اصلی آنها در شمال شرقی آسیای میانه و در کرانۀ شاخه‎هایی از رود ینی‎سئی در سرزمین مغولستان امروزی واقع بود.
برای واژۀ اغوز چند معنا فرض، و پیشنهاد شده است که از میان آنها اُق / اُغ به‌معنای قبیله + ـ اوز / ـ ز نشانۀ جمع، یعنی قبیله‎ها، ایلها درست‌تر می‌نماید. اُق به همین معنا در اصطلاحِ اون اُق، نام مجموعۀ قبیله‌های ده‌گانۀ بازمانده از گوک‌ترکها / تورکوها (= تو ـ کیوچینی)ی غربی، و اوج اُق و بوزاُق، نام دو شاخۀ اصلی قبیلۀ اغوز در حماسۀ اغوزان، نیز به کار رفته است (سومر، ۱؛ کلاوسن، 76). اما در همان حماسه، اُغوز برگرفته از نام اغوزغاقان / خان، بنیان‌گذار و فرمانروای افسانه‌ای قبیلۀ اغوز، دانسته شده است.

ادامه نوشته

اغوز خان. دایره المعارف بزرگ اسلامی

اغوز خان


نویسنده (ها) : 

آخرین بروز رسانی : دوشنبه 12 خرداد 1399 تاریخچه مقاله


اغوز خان \oqūz xān\، خاقان‌ افسانه‌ای ترک‌. در پرداختهای مختلفِ متنی داستانی‌ که‌ با نام‌ عمومی‌ اغوزنامه‌ شناخته‌ می‌شود، وی‌ فرمانروایی‌ است‌ که‌ اقوام‌ گوناگون‌ ترک‌ را گرد آورده‌، به‌ کشورگشایی دست‌ زده‌، و بخش‌ مهمی‌ از جهان‌ آباد را به‌ زیر فرمان‌ خود درآورده‌ است‌؛ همچنین، در روایات‌ عصر مغولی‌، او‌ به‌‌عنوان‌ نیای‌ گروهی‌ از طوایف‌ ترکمن‌ شناخته‌ شده‌ است‌ که‌ پنداشته‌ می‌شد نام‌ قومی‌ خود، «اغوز» (شکل معرب‌: غُز)، را از این‌ نیا گرفته‌ بوده‌اند. 
در تاریخ‌ زبانهای‌ ترکی‌، واژۀ اغوز، هم‌ به‌صورت‌ نام‌ شخص‌، و هم‌ نام‌ قوم‌ به‌ کار رفته‌ است‌ و همگام‌ با شک‌ در اشتقاق‌ واژه‌، در اینکه کدام‌یک از این‌ دو کاربرد بر دیگری‌ پیشی‌ داشته، نیز تردید وجود دارد. نمت [۱]این‌ واژه‌ را از دو بخشِ اُق‌ (= قبیله‌) + ( ـ و) ز (z= ادات‌ جمع‌) به‌معنی‌ «قبیله‌ها» دانسته‌، و بدین‌ ترتیب‌، عملاً کاربرد آن‌ را به‌عنوان‌ نام‌ قوم‌ اصل‌ گرفته‌ است‌؛ اما شماری‌ از ترک‌شناسان مانند بانگ‌ [۲]در درستی‌ این‌ نظریه‌ تردید نموده‌، به احتمالاتی‌ دیگر روی‌ آورده‌اند (مثلاً نک‍ : بازن‌، 315 ff.؛ هامیلتون‌، 25-26؛ سومر، 1-3). به‌طورکلی، در تشکلهای‌ قومی‌ ترک‌، این‌ فرایند که‌ رئیسی‌ نام‌آور، نام‌ خود را به‌ قبیله‌اش‌ داده‌ باشد، امری‌ معمول‌ و متداول‌ است‌. 

ادامه نوشته

آق قلا. دایره المعارف بزرگ اسلامی

آق قلا


نویسنده (ها) : 

بخش جغرافیا

آخرین بروز رسانی : یکشنبه 18 خرداد 1399 تاریخچه مقاله


آق‌قلا \āq-qalā\، شهر و شهرستانی در استان گلستان که گاهی آق‌قلعه نیز خوانده می‌شود. 

شهرستان

شهرستان آق‌قلا در دو سوی رودخانۀ گرگان قرار گرفته، و از شمال به کشور ترکمنستان، از غرب به شهرستان ترکمن، از جنوب به شهرستانهای گرگان و علی‌آباد کَتول، و از شرق به شهرستان گنبد کاووس محدود است. این شهرستان از ۲ بخش، ۵ دهستان و ۲ شهر تشکیل شده، و جمعیت آن طبق آخرین سرشماری رسمی کشور (۱۳۹۰ ش) ۱۸۵‘۱۲۴ تن است («درگاه ... »، بش‍ ‌). منابع درآمد مردم آق‌قلا نخست کشاورزی و پس از آن، صنایع دستی و کارگری ساده است. محصولات عمدۀ این شهرستان گندم، جو، برنج، پنبه، حبوبات، نباتات علوفه‌ای، سیب‌زمینی و دانه‌های روغنی است که ازطریق آبیاری و دیم به دست می‌آید. همچنین آب مورد نیاز از چندین رشته قنات و چاههای عمیق و نیمه‌عمیق تأمین می‌شود (جهاد سازندگی، ۱۲۴ مکرر ۲ و ۳).
بیشتر ساکنان شهرستان آق‌قلا ترکمنهای آتابای هستند که به دو دستۀ «چاروا» یا کوچ‌رو و «چُمور» (اسکان‌یافته) تقسیم می‌شوند. شغل اصلی چارواها دامداری است و درآمد آنها از فراورده‌های دامی تأمین می‌گردد. چمورها در روستاها و در مرکز آق‌قلعه به سر می‌برند (گرگانی، ۳۴۰). طایفۀ آتابای در محوطه‌ای که از تپۀ آقشین، در مجاورت هاشم‌آباد، تا نزدیک محمدآباد گسترده است، زندگی می‌کنند. زبان این اهالی ترکمنی است و به فارسی نیز سخن می‌گویند. همچنین مذهب آنان سنی حنفی است.

ادامه نوشته

آق قویونلو . رضا رضا زاده لنگرودی

آق قویونلو


نویسنده (ها) : 

رضا رضازاده لنگرودی

آخرین بروز رسانی : یکشنبه 18 خرداد 1399 تاریخچه مقاله


آق‌قویونلو \āq-qoyūnlū\، یا بایَنْدُریان، آلوس یا اتحادیۀ قبایل ترکمان که بیش از یک سده در آناتولی شرقی و غرب ایران فرمان راندند. 
این واژه مرکب از آق (سفید)، قویون (گوسپند)، لو (پسوند دارندگی و نسبت)، و به معنی دارندۀ گوسفند سفید یا منسوب بدان است و نام دیگر آنان، یعنی بایندر (دانشنامه، ذیل «بایُنْدُر»)، به گفتۀ صریح رشیدالدین فضل‌الله (ص ۴۱) به معنی «زمین همیشه پرنعمت» است. 

فرمانروایان

۱. قراعثمان (عثمان بیگ)

بهاءالدین (د ۸۳۹ ق / ۱۴۳۵ م)، بنیادگذار سلسلۀ ترکمانان آق‌قویونلو. او زمانی در خدمت امیران محلی ارزنجان و سیواس و حتى پادشاهان مصر بود. هنگامی که تیمور به سرزمین عراق آمد، قراعثمان به او پیوست (غیاث، ۳۷۲؛ سخاوی، ۵ / ۱۳۵؛ حولیات ... ، ۱۴۵ بب‍‌ ) و به یاری وی بر قرامحمد قراقویونلو (در ۷۹۱ ق / ۱۳۸۹ م) و دیگر رقیبانش پیروز شد. قراعثمانْ تیمور را در جنگ با حاکم سیواس و عثمانیها یاری فراوان کرد و با حمایت وی ریاست قبیلۀ آق‌قویونلو را رسماً برعهده گرفت و شهر آمِد را پایتخت خویش ساخت (وودز، 66 ff.). 
پس از مرگ تیمور (۸۰۷ ق / ۱۴۰۵ م)، قراعثمان در ۸۱۰ ق / ۱۴۰۸ م رها (اورفه) را به تصرف درآورد (منجم‌باشی، ۳ / ۱۵۵-۱۵۶) و میان سالهای ۸۳۱- ۸۳۹ ق / ۱۴۲۸-۱۴۳۵ م، قاضی برهان‌الدین احمد، حاکم سیواس و توقات، و ملک عادل، فرمانروای حلب و دمشق، و ملک ظاهر عیسى، امیرِ ماردین، را شکست داد (هینتس، ۱۶۶، به نقل از جنابی). 
قراعثمان سرانجام پس از شکست از اسکندر بن قرایوسف قراقویونلو در ارزروم، در ۸۰‌سالگی درگذشت؛ اسکندر پس از تصرف ارزروم دستور داد جسد وی را از گور درآوردند، سر از تنش جدا ساختند، به مصر فرستادند و به فرمان سلطان ملک اشرف سر وی را بر دروازۀ زویله آویختند (غیاث، ۳۷۵؛ غفاری، ۲۵۱؛ روملو، چ نوایی، ۲۲۶؛ ابن تغری بردی، النجوم، ۶ / ۷۴۰). 

ادامه نوشته

اترک. دایره المعارف بزرگ اسلامی

اترک


نویسنده (ها) : 

آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 7 خرداد 1399 تاریخچه مقاله


اَتْرَك، یكی از طویل‌ترین رودخانه‌های ایران در شمال شرقی كشور. نام اترك را جمع تُرك و به مفهوم رودخانۀ تركان (به نام مردمی كه در اطراف آن می‌زیستند) دانسته‌اند كه درست نمی‌نماید (لسترنج، ۳۷۷؛ ذبیحی، ۵۵). در آثار جغرافی‌دانان اسلامی پیش از سدۀ ۸ ق لفظ اترك دیده نمی‌شود و حمدالله مستوفی اولین كسی است كه این رودخانه را به این نام یاد كرده است (ص ۲۱۲؛ لسترنج، همانجا).
حوضۀ آبگیر رودخانۀ اترك بین °۳۶ و ´۴۵ تا °۳۸ و ´۴۲ عرض شمالی و °۵۴ تا °۵۹ و ´۱۰ طول شرقی واقع شده است. این حوضه از جنوب به حوضۀ آبگیر رودخانه‌های كال شور و گرگان رود، ‌از شمال به خاك تركمنستان، از خاور به حوضۀ آبگیر رودخانۀ ‌درونگر و كَشفَ رود و از باختر به دریای خزار محدود است. مساحت كل حوضۀ آبگیر رودخانۀ ‌اترك را حدود ۰۰۰‘۳۰ كم‍‌۲ برآورد كرده‌اند (طرح مطالعات، «۱-۴»؛ قس: GSE, II / 505).
دربارۀ سرچشمۀ اصلی این رودخانه اطلاعات گوناگونی وجود دارد. حمدالله مستوفی سرچشمۀ آن را در كوههای نسا و باورد (ایبورد) ‌می‌داند (همانجا). كرزن این محل را در مرتفعات بین مزینان و شاهرود معرفی می‌كند (۱ / ۳۶۸) و دومُرگان آن را در كوههای نزدیك مشهد ذكر می‌كند (ص ۱۳۲). عده‌ای نیز به اختلاف، سرچشمۀ اترك را در نزدیكی ابیورد و دره‌گز (حكیم، ۱۶۵)، قریۀ یدك (شاكری، ۸۴)، كوه كلایوسف (ملگونوف، ۲۰۱)، كوههای خراسان ـ تركمنستان (GSE، همانجا) ذكر كرده‌اند. 

ادامه نوشته

 حقوق در نزد تركان باستان .  بخش اوّل  مقدّمه و دولت هون و نظام حقوقي آن  .نوشته دکتر اسراءیاقوت

 حقوق در نزد تركان باستان .

                      بخش اوّل  مقدّمه و دولت هون و نظام حقوقي آن                    

       نوشته‌ي: دكتر اسراء ياقوت      ترجمه ی: محمد قجقی

مقدمه:

برخي از پژوهشگران، تركاني را كه در دوره‌هاي قبل از اسلام مي‌زيسته‌اند، به صورت مّلتي توصيف نموده‌اند كه گويا هنوز گريبان خود را از فرهنگ كوچ‌نشيني رها نكرده، تشكيلات دولتي پيشرفته‌اي تاسيس ننموده و صرفاً ملتي جنگاور و رزمنده بوده‌اند. (1) در صورتي كه اگر حقوق و تشكيلات هر يك از جوامع ترك آن دوره را،در چهارچوب قلمروهای تاریخی و جغرافیایی ،که این جماعات در آن زیسته اند، مورد مطالعه قرار دهند،  شاهد تاثيراتي كه از منظر دين و دنيا دريافت نموده‌اند و فرهنگ‌هاي پيشرفته‌اي كه عرضه نموده‌اند، خواهند بود. (2) علاوه بر اين اثبات خواهد شد كه تركان ،بويژه در حوزه‌ي حقوق عمومي، از تشكيلات اجتماعاتي كه با ايشان ارتباط داشته‌اند، تاثير پذيرفته و در نتيجه‌، سازمان‌هاي  مخصوص خويش را ايجاد نموده‌اند. (3)

ادامه نوشته

تاریخ سیاسی تُخارستان از هزاره ی اوّل قبل از میلاد تا قرن هفتم میلادی  نوشته ی : حسن بایبورتلو اوغلو

تاریخ سیاسی تُخارستان از هزاره ی اوّل قبل از میلاد تا قرن هفتم میلادی

نوشته ی : حسن بایبورتلو اوغلو ترجمه ی : محمد قجقی

توضیح مترجم. آقای حسن با یبورتلو اوغلو ( Hasan Bayburtluoglu) که از پایان نامه ی کارشناسی ارشد خویش با عنوان " خلج ها ی منطقه ی تخارستان ، در قرون میانه " در سال 2019 در دانشگاه " اولو داغ" واقع در " بورسا " ی ترکیه، دفاع کرده اند، از مقدمه و نتیجه گیری تزشان این مقاله را بدست داده اند. مقاله ی مذکور در شماره ی اول ،ماه ژانویه ی سال 2019 نشریه ی زیر ، بین صفحات 1 تا 12 به چاپ رسیده است.

Genel Türk Tarihi Araştırmaları Dergisi.Cilt1,Sayı 1,Ocak 2019

چکیده:

منطقه ی تُخا رستا ن از دیدگاه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، بسیار مهم است. اگر منطقه را از نظر سیاسی در نظر بگیریم، می بینیم که صاحب ساختار راهبردی است، که امکان دستیابی به تعداد زیادی از دولت ها را فراهم آورده است. تُخارستان نه فقط شاهد تحرّک و جابجایی جماعات ،که در عین حال شاهد دوره های طولانی حاکمیت دولت ها بوده است. می بینیم که این منطقه امکان دسترسی به منطقه ی ما وراء ا لنّهر در شمال، جغرافیای هند در جنوب ،جغرافیای ایران در غرب و آسیای مرکزی در شرق را داشته است. چندین دولت در تاریخ سیاسی تخارستان موثّر بوده اند. نام این منطقه هم ، بدین مناسبت به وجود آمده است. زیرا نام " تُخار"( سرزمین تُخار) با قبیله ای به نام " تُخار " - که از ترکستان شرقی به منطقه آمده و حکومتی تشکیل داده اند، ارتباط دارد. در منطقه بجز " تُخار ها " امپراتوری هخامنشی، پادشاهی یونانی باختر، دولت کوشان ، دولت هفتالیت ، دولت ساسانی، پادشاهی گو ک تُرک ، دولت های اموی و عبّاسی نیز جزو دولت های بزرگی بودند، که بر آن حاکمیت داشته اند.

واژگان کلیدی : تُخارستان، باکتریا، سا کا (سَکَه )، امپراتوری هخامنشیان، پادشاهی یونانی- باختری، امپراتوری کوشان، هفتالیت ها، ساسانیان، گوگ ترک ها

ادامه نوشته

​     پوركريم، هوشنگ. "تركمنهاي ايران". دوره 4-6، ش 50 (آذر45):  ص 23-34، تصوير.  ​

 

 

 

پوركريم، هوشنگ. "تركمنهاي ايران". دوره 4-6، ش 50 (آذر45):  ص 23-34، تصوير.

خلاصه: دين و مذهب مردم اينچه برون و كلبه‌هاي ديني و مساجد آن،‌ مراسم ديني ـ مراسم تدفين و سوگواري ـ تقسيم ارث و تملك طايفه برزمين، زيارت اهل قبور، قبرستان، بررسي سنگهاي قبرها، امامزاده و معتقدات دو ده مردم.

 

 

 
 

با هم ميهنان خود آشنا شويم

تركمنهاي ايران

(2)

 

هوشنگ پور كريم  از انتشارات اداره فرهنگ عامه

در مقاله «تركمنهاي ايران» كه در شماره چهل و دوم مجله «هنر و مردم» به طبع رسيده بود، از  دهكده اينچه برون Ince Burun نيز كه در «دشت گرگان» (تركمن صحرا) و كنار رودخانه «اترك» قرار دارد توصيفي شده بود. اينك در مقاله حاضر پس از مقدمه ئي درباره دين و مذهب مردم اينچه برون و طلبه هاي ديني و مساجد آن، موضوعهاي زير هم به ترتيب توصيف خواهد شد:

مراسم مذهبي ـ مراسم تدفين و سوگواري ـ تقسيم ارث و تملك طايفه بر زمين ـ زيارت اهل قبور، قبرستان و سنگ قبرها ـ امامزاده و معتقدات عاميانه.

اينچه برونيها نيز مانند تركمنهاي ديگر ايران، مسلمان و حنفي مذهبند. در دهشان يك «آخوند» و هشت ده طلبه علوم دينی  و سه مسجد دارند. يكي از مسجدها را كه در وسط آبادي است، مسجد يُلمِه ـYolme مي نامند. زيرا، مردم طايفه يلمه كه يكي از نه طايفه اينچه برون اند آنرا ساخته اند1.  اين مسجد، در كنار قديميترين مسجد اينچه برون كه كوچك بود و اينك خرابه است ساخته شده. قسمتي از اين مسجد خرابه را يكي از دكاندارهاي ده با كمی مرمت به انبار اشياء دكان خود تبديل كرده است.

پيشنماز مسجد يلمه، «ملانظر» است و از همان طايفه يلمه. او پيش از مرگ يكي از  آخوندهاي قديمي تا مدتي در مكتبش درس مي خوانده است. ولي بعد از مرگ آن آخوند و پيش از آنكه خود به مرحله آخوندي برسد، از درس و دفتر چشم پوشيده و به همان مقام ملائي قناعت كرده است2.

ادامه نوشته

ستاره های هنردر آسمان ترکمن صحرا. برگرفته از فصلنامه شماره 32

ستاره های هنردر آسمان ترکمن صحرا

 

پیشینههنر تئاتر به مفهوم عام اجرای نمایش مردمی در بین اهالی استان گلستان بویژه ترکمنصحرا به گذشته‌های دور بر می‌گردد. همانطوریکه شاهنامه‌خوانی در بین فارسی زبانانیکی از پدیده‌های جالب فرهنگی بود که در هر مکانی که امکان اجرا داشت مانندقهوه‌خانه...


پیشینه هنر تئاتر به مفهوم عام اجراینمایش مردمی در بین اهالی استان گلستان بویژه ترکمن صحرا به گذشته‌های دور برمی‌گردد. همانطوریکه شاهنامه‌خوانی در بین فارسی زبانان یکی از پدیده‌های جالبفرهنگی بود که در هر مکانی که امکان اجرا داشت مانند قهوه‌خانه ، اجرای خیابانی ومنازل به چشم می‌خورده است ، اجرای مردمی نمایش‌هایی چون داستان یوسف - احمد - گوراوغلی - و غیره توسط خوانندگان دوره‌گرد اجرا شده است . در شبهای طولانی زمستانروایت خوانان ترکمن چون مرحوم ممی بخشی ، توانستند مردم را با اشتیاق دور خود جمعکنند. که در دهه‌های اخیر خواننده مشهور قلیچ انوری این هنر را ادامه داده است. یکیاز نشانه‌های قدمت تئاتر در بین ترکمنان اجرای نمایش " قرا گوز" می‌باشد که به طرقمختلف از جمله نمایش عروسکی در طول قرن‌های گذشته اجرا شده است. تئاتر قراگوز درترکیه و سوریه توسط ترکمنان اولیه پدید آمده و بعنوان تئاتر مردمی همواره برسرزبانها بوده است. قراگوز که به مفهوم " چشم سیاه " می‌باشد آنچنان با فرهنگ بومیاعراب پیوستگی و تنیدگی یافته که نویسندگانی چون عادل ابوشنب آن را یک تلقی کردهاست( مسرح عربی قدیم - کراکوز منشورات وزارت الثقافته من الجمهوریه العربیه السوریهدمشق 2004). در حالیکه می‌دانیم در زمان اقتدار توتش‌خان ترکمن در شام ، مقولاتفرهنگی رشد چشمگیری یافت چرا که حاکمیت طولانی ترکمنان عثمانی پشتوانه محکمی برایازدهار علمی و تنامی فرهنگی این سرزمین بنابر شواهد تاریخی موجود در شهر دمشق و حلبمی‌باشد.( حلب و تاریخه - دمشق - وزاره الثقافه ) در محدوده ترکمن صحرا تئاترخیابانی در گمیشان بیش از سایر مناطق شیوع یافت . یکی از دلایل آشنایی ترکمن‌هایاین مناطق با تئاتر فعالیت گروههای سیاسی از جمله حزب توده به منظور جلب افکارعمومی بوده است.
 

ادامه نوشته

تئاتر در ترکمن صحرا    اسفندیار قرنجیک

تئاتر در ترکمن صحرا   اسفندیار قرنجیک

    هنر نمایش در هر سرزمینی بر گرفته از آداب و رسوم مناسک مذهبی اقوام آن سرزمین میباشد.در میان قوم ترکمن،آداب و رسوم متنوع و چشمگیری وجود دارد که از دیر باز با روح و عواطف ترکمن ها عجین شده است.در میان آیین های مختلف ترکمن، آیین ذکر خنجر از شهرت همه گیری برخوردار است. ذکر خنجر یک نیایش نمایشی است که در فضایی باز اجرا می گردد و ذکرها و آوازهای آن حاوی مفاهیم اعتقادی، دینی و عرفانی است. از دیگر آداب ترکمن که از کیفیت نمایشی برخوردارند،«آی ترک-گون ترک» (پاره ماه- پاره خورشید)و آیین «طلب باران»می باشد.  آی ترک-گون ترک یک بازی دسته جمعی است که در شب چهاردهم هر ماه انجام میگرفته است.این بازی، حکایت از مراسم خواستگاری دارد و در گذشته به وسیله دو گروه پسران و دختران اجرا می شده است. آیین طلب باران در گذشته، به هنگام خشکسالی در بین بیشتر قبایل ترکمن اجرا می گردید. این نوع مراسم، بیشتر در روستاها مرسوم بوده و با لفظ «قوت قوتی نی گوردینگ می؟ قوتا سلام بردینگ می؟ (قوت قوتی را دیدی؟به او سلام رساندی؟) آغاز می گردد. «قوت قوتی» در باور ترکمن، نماد ابر بارن زاست. همچون «آناهیتا»در آیین زرتشت، عروس و الهه باران می باشد.
تئاتر به مفهوم امروزی که در میان ملل جهان مرسوم است، در میان ترکمنها از قدمت زیادی برخوردار نیست.در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، منطقه ترکمن صحرا به دست بلشویک های شوروی سابق اشغال شد. بدین ترتیب،این منطقه به دو قسمت تبدیل گردید. استان ترکمنستان شوروی و منطقه ترکمن صحرای ایران. مردم ترکمنستان سالها پس از تهاجم دولت شوروی سابق،با تئاتر آشنا شده و به پیشرفت های چشمگیری در هنر تئاتر رسیدند. عامل اصلی پیشرفت ترکمنهای ترکمنستان در این زمینه،پیروی از سبک ها و شیوه های نوین «استاوسلاوسکیو گروتوفسکی» (از استادان تئاتر شوروی سابق) بوده است. در آن زمان، شوروی سابق از بزرگترین قطبهای تئاتر در جهان به شمار می رفت. بدین ترتیب، ترکمنهای آن سوی مرز، با بهره گیری از هنرمندان بزرگ تئاتر ومطالعه کتابهای ارزشمند آنها، تئاتر معتبر و به مفهوم امروزی را به میان قبیله خود آوردند. شاین ذکر است، یکی از مهمترین عواملی که موجب گردید هنر تئاتر خیلی دیر وارد فرهنگ ترکمن شود؛محدودیت و ممنوعیت شدید اخلاقی و دینی در میان این قوم بوده است. در قدیم،ریش سفیدان و بزرگان قبیله ها،به شدت، مردان و زنان به خصوص دختران را از این هنر منع می کردند و آن را مغایر با شئونات اخلاقی و اسلامی می دانستند. در آن زمان ترکمن ها فقط تماشاگر تئاتر بودند. گروه های مختلفی از ازبکستان و ارمنستان وارد ترکمنستان شده و به اجرای انواع نمایشهای محلی می پرداختند.

ادامه نوشته

نگاهی به هنر دوران سلجوقی          تهیه وتدوین : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ - نسرین شاهرخی

 نگاهی به هنر دوران سلجوقی

 

نوآورى‌هاى معماران ایرانى در این دوره از هند تا آسیاى صغیر نتایج و پى‌آمدهاى وسیعى در بر داشت؛ و هنرمندان در گسترهٔ وسیعى از هنرها، شامل ...

در عصر سلجوقیان هنر معمارى به شکوفایى و کمال رسید و هنرمندان و معماران آثار فراوانى بوجود آوردند. در این دوره از تلفیق‌ حیاط چهار ایوانى و تالار مربع گنبددار (چهار‌طاقی)، مسجد بزرگ ایرانى بوجود آمد. به‌گونه‌اى که حیاط مرکزى و چهار ایوان اطراف آن اساس معمارى مذهبى در ایران گردید. نماسازى دیوار بناها با آجر بود و از امکانات هنرى آن استفاده مى‌شد و نقوش متنوعى از آجر به‌وجود مى‌آورند. هنر آجرتراشى و تزئین بناها با آجرهاى تراشیده شده از قرن پنجم هجرى در ایران معمول و تااواخرقرن ششم ادامه یافت و کامل‌تر گردید.  

 
 سلجوقیان در بکارگیرى گنبد دو پوسته سعى زیادى داشتند و نوع جدیدى از پایه را براى آن در نظر گرفتند. علت بوجود آمدن گنبد دو پوسته، فضاى داخلى و قالب خارجى بود. گنبد داخلى نیمکره‌اى بود ولى گنبد بیرونى به شکل بیضى نسبتاً نوک تیزى اجرا مى‌شد. نمونهٔ چشمگیر در این مورد گنبد مسجد جامع اصفهان است.   


بناى مدرسه از جمله بناهاى مذهبى این دوران بود. مدرسه در سرتاسر امپراتورى سلجوقى گستریش پیدا کرد و داراى ویژگى‌هایى گشت از جمله صحن چهار ایوانى که ریشه ایرانى داشت. از معروف‌ترین مدارس، مدرسه نظامیه بغداد بود و نیز در اصفهان، نیشابور، بلخ، بصره و. ...  از دیگر بناهاى مذهبى بناهاى آرامگاهى بودند که در این دوران ساخته شدند.   
  معمارى غیرمذهبى نیز همدوش معمارى مذهبى بکار مى‌رفت. معمارى غیرمذهبى رایج در دورهٔ سلجوقیان کاروانسراست که داراى صحن بزرگ و چهار ایوان است. 
  

ادامه نوشته

« قنقرات »    از دایرۀ المعارف ا نجمن دیانت ترکیه، جلد 26 صفحات 375 و 376. مترجم: محمد قجقی

« قنقرات »

از دایرۀ المعارف ا نجمن دیانت ترکیه، جلد 26 صفحات 375 و 376. مترجم: محمد قجقی

ابتداءقبیله ای مغول،بعدآ نام یک قبیله ی ترکمن در آسیای میانه، یکی از قبایل پنچگانه ی خاننشین« اورتا اوردای» قازان.

قنقرات به عنوان نام یک قبیله ی مغول، به صورت‌ های گوناگون: قنقیرات، قنقورات،قونیرات ، قونقرات واونقیرات، آمده است . مورخ قزاق« ناغمت مین جان»می نویسد که در مورد قنقرات ها، به اسنادنوشته شده درزمان حاکمیت« لی ًٌآو»( لیاو) و « جین»( چه این) در قرن 12/م برخورد کرده، قنقرات ها در دوره ی حاکمیت «لی آو» و « چه این» در « آوا سیندا» ی مغولستان زندگی می‌کرده اند و جزو یکی از قبایل شناخته شده، بودهاند.رشید ا لدین فضل الله همدانی، در کتاب « جامع التواریخ» می‌نویسد که اجداد قنقرات ها،در منطقه ای به نام«اوتادجیه»-واقع در بین چین و مغولستان، مسکن گزیده بودند و روابط نزدیکی با مغولان داشته اند.مغولان در

غرب،قبایل تاتار در جنوب غربی می زیستند و قلمروی «چه این» ها در جنوب شرقی آن واقع شده بود.آن ها بهسه قبیله ی: جورلوق مرگن، قوبای شیره و توسو دائود، تقسیم می‌شدند.او می‌نویسد که از میان آنهاتعدادی ازامیران و زنان نژاده برخاسته اند.

ادامه نوشته

زبان و ادبیات در دوره سلجوقیان  نوشته دکتر عثمان غازی اوز گودنلی   ترجمه : محمد قُجقی

زبان و ادبیات در دوره سلجوقیان

نوشته دکتر عثمان غازی اوز گودنلی؛استاد دانشگاه مرمره استانبول ترجمه : محمد قُجقی

  1. زبان و ادبیات در قلمروی سلجوقیان بزرگ ( سلاجقه ایران یا شرق): در قلمروی گسترده ی سلجوقیان- که از آسیای میانه تا دریای مدیترانه و از دریاچه آرال تا مصر امتداد داشت-جماعات بسیار گوناگون نژادی در کنار یکدیگر می زیستند .این وضع طبیعتاً و بویژه در شهر های بزرگ باعث استفاده از زبان های مختلف در زندگی روزمره می شد.از زبان هایی که در قلمروی سلجوقیان مورد استفاده قرار می گرفتند،سه زبان مطرح بوده اند : زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و ادبی ؛زبان عربی به عنوان زبان حقوقی و آموزشی؛و زبان ترکی به عنوان زبان دربار و قشون.

می دانیم که از دوره وزارت عمیدالملک کُندری و نظام الملک ،در مکاتبات رسمی و اداری دولت سلجوقیان بزرگ ، زبان فارسی مورد استفاده بوده است(1).علاوه بر مکاتبات رسمی،شاهد تعداد زیادی آثار ادبی هستیم، که به زبان فارسی نگاشته شده اند.حامد الدّین بلخی ، نویسنده ی قرن 12 /م کتاب «مقالات» می نویسد که، بخاطر علاقه ی خوانندگان کتابش،آن را به زبان فارسی نگاشته است(2).تلاش های شخصی سلاطین سلجوقی به تداوم پیشرفت زبان فارسی به عنوان زبان ادبی انجامید.محمد بن منصورالیمانی (زرّین دست)کتابش «نورالعیون» را در خصوص بیماری های چشم،به دستور ملکشاه سلجوقی ،در سال 1087 /م 480 ق، به زبان فارسی تألیف نمود. مؤلف در مقدمه ی اثرش این گونه می نویسد: در این دوره که کتابم را می نویسم، اکثر مردم به زبان فارسی سخن می گویند.سلطان وقت(ملکشاه) فارسی می داند و آن زبان را دوست می دارد.او از همه ی علوم خبر دارد. او از من خواست کتابی در خصوص طبّ بنویسم ،که برای مردم مفید باشد(3).زین الدّین ابو ابراهیم جرجانی -که کتاب ذخیره «خوارزمشاهی» را به نام محمد،والی سلجوقی خوارزم نوشت-در مقدمه کتابش دیدگاه مشابهی را مطرح نموده است(4).این امر هم جلب توجه می کند که عُمر بن سهلان السّاوی (متوفّای 1145/م 437 ق)اثرش با نام «رساله ی سنجریّه فی کائنات العنصریه» را به درخواست سلطان سنجر به نگارش درآورد.کتاب را برای اینکه بتواند مورد استفاده ارکان دولت و خواص فرماندهان قرار بگیرد به فارسی(به لفظ پارسی) نوشت.(5)

ادامه نوشته

آلتاییان . دایره المعارف بزرگ اسلامی

آلتاییان


نویسنده  : عنایت الله رضا

آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 4 دی 1398 


آلْتاییان، در مفهوم وسیع به اقوام و قبایل ترکی زبان ساکن سرزمین آلتای شوروی، چین و مغولستان اطلاق می‌شود و به ۲ بخش آلتاییان شمالی و جنوبی تقسیم می‌گردد.

وجه تسمیه

نام آلتای با گذشت سده‌های دراز هنوز در پرده‌ای از ابهام باقی مانده و چنان‌که باید به درستی روشن نشده است. بعضی محققان معتقدند که این نام از واژۀ مغولی «آلتا» یا «آلتان» پدید آمده که به معنای طلا است. قدیم‌ترین نام ترکی که سرزمین آلتای جنوبی بدان نامیده شد. آلتین ـ ییش[۱][۱] یا آلتون[۲][۲] ـ ییش به معنای کوههای زرین است که در سنگ‌نبشتۀ مشهور اورخون[۳][۳] آمده است. مالوف[۴][۴] «آلتون‌ـ ییش» را با در نظر گرفتن لهجۀ محلی، به «جلگه‌های زرین» یا «دشتهای زرین» ترجمه کرده است. مردم عامی چنین می‌پنداشتند که نام «آلتای» به معنای «آلتی آی» (۶ ماه) است. این نام به صورت اسم عام به معنای «کوههای بلند» نیز آمده است (بارتولد، III / 317). بعضی محققان عنوان آلتای کیژی[۵][۵] و به صورتی دیگر «آلتای ـ کیشی» را، که به معنای مرد آلتایی است، در مورد آلتاییان به کار برده‌اند (همو، V / 490). این نام بیشتر به تلنگیتها[۶][۶]، که همسایگان غربی آلتاییان هستند اطلاق شده است. تلنگیتها در بخش شرقی کوههای آلتای سُکنێ داشتند. این گروه جدا از تلنگیتهای جنوبی‌اند که در مسیر سفلای روی چوی[۷][۷] تا ملتقای آن با کاتون[۸][۸] سُکنێ گزیده بودند. تلنگیتهای جنوبی را «چوی کیژی» (مرد چوی) می‌نامیدند (گومیلف، «ترکان باستان[۹][۹]»، 259). در شمال سرزمین تلنگیتها، قومی به نام تاتارهای سیاه می‌زیستند که آنان را «ییش کیژی» (مرد ییش) می‌نامیدند. گروهی که همسایۀ غربی تلنگیتها بودند «آلتای کیژی» خوانده شده‌اند (همانجا). کیژی همان «کیشی» است که در لهجه‌های ترکی معاصر، معمول و به معنای مرد است. گمان می‌رود این نام شامل همۀ مردم سرزمین آلتای نبوده است. کاسترن برای قوم مورد بحث و زبان آنان نام «آلتایی» را برگزید. نام آلتین ـ ییش یا آلتون ـ ییش که محققان نام آلتایی را مأخوذ از آن دانسته‌اند در زبان چینی به صورت تسزین ـ شان[۱۰][۱۰] تلفظ می‌شد. رشته‌کوههای سرزمین کوهستانی آلتای را در مآخذ جغرافیایی «اِکتاک» نیز نامیده‌اند. این نام در سدۀ ۶ م از سوی جهانگردان یونانی به سرزمین مذکور داده شد.

ادامه نوشته

آلتین اردو. دایره المعارف بزرگ اسلامی

آلتین اردو


نویسنده  : عباس زریاب خویی

آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 4 دی 1398 


آلْتینْ اُرْدو، (= اردوی زرین)، اصطلاحی که به حکومت اولاد باتو، پسر جوچی، در دشت قبچاق و ولایات و ممالک شرقی و جنوبی و غربی و شمالی آن گفته می‎شود. این حکومت از نیمۀ دوم سدۀ ۷ق / ۱۳م تا نیمۀ ۹ق / ۱۵م دوام داشت و بعد به دولتهای کوچکتری منقسم شد و سرانجام همۀ متصرفات آن به دست دولت روسیۀ تزاری افتاد و اکنون جزو خاک شوروی است که از آن جمهوریهای متعددی پدید آمده است. آلتین اردو ترکیبی ترکی است و معادل آن در زبان مغولی سیر اردو و در فارسی اردوی زرین و در روسی «زولوتایا اوردا» ست. پایۀ این نامگذاری را مورخان غربی (ازجمله در دایرةالمعارف اسلام) به روسها نسبت می‎دهند و علت آن را آراستن اردو و خرگاه شاهان و خانهای این حکومت با اوراق و صفحات زرین می‎دانند. ابن بطوطه در وصف دربار سلطان ازبک، یکی از خانهای بزرگ آلتین اردو، می‎نویسد: که او روزهای جمعه پس از نماز در قبه‎ای به نام قبۀ زرین می‎نشست و آن قبه از شاخه‎های چوبی پوشیده از اوراق زرین درست شده بود (ص ۳۳۲). شاید نیز بدین جهت که چادرها و اردوهای ایشان به رنگ زرد بود که از نشانه‎های اقوام آسیای مرکزی شمرده می‎شد. این احتمال نیز هست که به منظور نشان دادن عظمت خویش چنین نامی بر خود نهاده باشند، اما اصطلاح «سیر اردو» ظاهراً از خود مغولهاست و از روسی ترجمه نشده است. از اوایل سدۀ ۸ ق / ۱۴م دو مأخذ فارسی در دست داریم که در یکی اصطلاح «سیر اردو» و در دیگری هم اصطلاح سیر اردو و هم اصطلاح اردوی زرین به‌کار رفته است. یکی تاریخ وصاف است که در آن آمده است: «اردوی زرین را که سیر اردو خوانند بسوختند» (ص ۵۱۷). این عبارت به مناسبت جنگ خانگی بزرگی است که در آن عصر میان شاهزادگان مغول در دشتهای آسیا درگرفته بود. این جنگها میان متحدان چَپَر (چاپار) پسر قَیْدو (قایدو) از یک‌سو و میان توا از احفاد چغاتای (پسر چنگیز) و متحدانش از سوی دیگر بود که به نابودی قوای چپر پسر قیدو (پسر اوگتای) انجامید.

ادامه نوشته

اتابکان فارس. دایره المعارف بزرگ اسلامی

اتابکان فارس


نویسنده  : سید علی آل داوود

آخرین بروز رسانی : جمعه 2 خرداد 1399


اَتابَكانِ فارْس، سلسله‌ای از پادشاهان محلی ایران معروف به آل سلغر، اتابكان سلغری و سلغریان كه 11 تن از آنان از 543 تا 685 ق / 1148-1286 م بر سرزمین فارس و مناطق مجاور آن حكومت راندند. گروهی از مورخان چون خواندمیر (حبیب السیر، 2 / 560) و یحیی بن عبداللطیف قزوینی (ص 194) دورۀ فرمانروایی اتابكان را در فارس 120 سال ضبط كرده و بیشتر دوران حكومت ابش خاتون را كه در تبریز به سر می‌برد و اسماً حكومت فارس را در اختیار داشت به حساب نیاورده‌اند.
سلغر، نیای این دودمان از جملۀ امیران ترك نژاد طایفۀ غُز در خراسان با زیردستان خود به تاخت و تاز روزگار می‌گذراند و سپس به طغرل سلجوقی كه به تازگی ایران را تصرف كرده بود، پیوست و در دستگاه او منصب حاجبی یافت (خواندمیر، دستور ... ، 236). سلغر پس از آن به حوالی فارس رفت و در مناطقی چون كوه‌گیلویه به ییلاق و قشلاق پرداخت (غفاری، 125). پیش از آنكه اتابكان سلغری فارس در آن دیار مستقر شوند، این منطقه سراسر به تصرف سلجوقیان در آمده بود و آنان همچون دیگر ایالات ایران، حاكمی به عنوان اتابك بدانجا روانه كرده بودند. آخرین اتابك برگزیدۀ سلجوقیان عراق در فارس، بوزابه نام داشت كه به روایتی از فرزند زادگان سلغر بود. بوزابه را ملكشاه بن محمود بن محمد، از سلاجقۀ عراق، همراه با برادر خود محمد به فارس فرستاد، اما آنان چون به اصفهان رسیدند، سر به شورش برداشتند. بوزابه، محمد را به جای ملكشاه به سلطنت برداشت، اما ملكشاه به مقابله آمد و بوزابه را در جنگی (541 ق) به قتل رساند (آق‌سرایی، 24). دو سال بعد سنقر بن مودود كه به روایتی برادرزادۀ بوزابه بود (زركوب، 71)، بی‌درنگ به شیراز آمد و آنجا را تصرف كرد و حكومت سلغریان را رسماً در این سال بنیان نهاد (همو، 71-72؛ اقبال، 379). حكومت سلغریان در فارس هیچ‌گاه مستقل نبود. آنان در ‌آغاز از سوی سلجوقیان و پس از آن تا حملۀ مغول زیر نفوذ پادشاهان خوارزم فرمان می‌راندند و سرانجام به اطاعت مغولان و ایلخانان گردن نهادند و بدین‌گونه فارس را تا مدتها از خطر مهاجمان نگهداری كردند (همو، 379-380). اتابكان سلغری در ایام مغولان هر چند باج گزار ایشان بودند، اما نه تنها قلمرو خود را از هجوم مغولان حفظ كردند، بلكه فارس را پایگاهی گردانیدند برای دانشمندان، ادیبان و شاعرانی كه از سراسر ایران، به شیراز روی می‌آوردند. از دودمان سلغریان این كسان به فرمانروایی رسیدند:

ادامه نوشته

اتابک . دایره المعارف بزرگ اسلامی

اتابک


نویسنده  : عباس زریاب خویی

آخرین بروز رسانی : جمعه 2 خرداد 1399 


اَتابَك، لقب با عنوانی كه پادشاهان سلجوقی به برخی از امری خود كه تربیت و سرپرستی شاهزادگان را برعهده داشتند، می‌داده‌اند. اتابك كلمه‌ای است تركی، مركب از «اتا = آتا» به معنی پدر و «بك» یا «بیك» به معنی امیر و یا عنوانی مهم در میان قبایل ترك. معنی این كلمه «پدرْ امیر» یا «امیرْپدر» است و «اتا» در این تركیب در معنی مجازی آن است، نه معنی حقیقی. اینكه ابوالفدا (1 / 189) اصل اتابك را «اطابك» دانسته است، درست نمی‌نماید، زیرا حرف «ط» مخصوص زبان عربی است و در تركی چنین حرفی وجود ندارد، ولی می‌توان آن را چنین توجیه كرد كه این حرف در بعضی لهجه‌های ترك میان «د» و« ط» ادا می‌شده و چون چنین حرفی در عربی نبوده است،آن را به صورت «ط» می‌شنیده‌اند. 
برگزیدن مربی برای فرزندان، ظاهراً در میان تركان سلجوقی و غز سابقۀ قدیم‌تری داشته و رسمی بوده است كه به موجب آن امرا فرزندان خود را برای تربیت، مخصوصاً در ا مور جنگی و سیاسی، به یكی از بزرگان كاردیده می‌سپرده و به او لقب «اتابك» می‌داده‌اند كه هم به معنی پدر مجازی و هم به معنی امیر و بزرگ بوده است. این رسم گرچه ظاهراً سابقه‌ای كهن داشته و نظایر آن در تاریخ ملل و اقوام دیگر نیز دیده شده است، اما برای لقب مخصوص «اتابك» سابقه‌ای قدیم‌تر از زمان سلجوقیان وجود ندارد وگرنه این رسم در میان ایرانیان هم بوده، زیرا به روایت شاهنامه، كیكاووس پادشاه افسانه‌ای وكیانی، سیاوش فرزند خود را برای تربیت نزد رستم پهلوان معروف ایرانی به سیستان فرستاده بوده است. در دورۀ سامانیان نیز یزدگرد اول پسر خود بهرام را نزد منذر، پسر نعمان پادشاه حیره، فرستاد تا او را تربیت كند.

ادامه نوشته

آتا . دایره المعارف بزرگ اسلامی

آتا


نویسنده  : علی اشرف صادقی

آخرین بروز رسانی : جمعه 6 دی 1398


آتا، یا اَتا، كلمه‌ای تركی به معنی پدر، پدربزرگ، جد، و توسعاً شخص محترم و روحانی. تركان آسیای مركزی اجداد هفتگانۀ خود را «یتی (یدی) آتالار» می‌نامند (دورفر، II / ۶). در تاریخ قبایل اُغوز از بعضی شخصیتهای محترم و روحانی مانند قورقوت آتا و ایرْقِل آتا نام برده شده است. این شخصیتها حكما و دانایان و یا شعرایی بوده‌اند كه نزد مردم حرمت و اهمیتی در حد تقدس داشته‌اند (اسلام آنسیكلوپدیسی). به نوشتۀ ابن بطوطه سلطان ابوسعید وقتی اتابك احمد را دید، به تركی به او گفت: «سن آتا» یعنی تو پدر من هستی (۱ / ۲۰۶). همچنین نوشته‌اند كه سلطان محمد خوارزمشاه اتابك علاءالدوله را كه به سن پیری رسیده بود آتا نامید، به كنار او نشست و به او عنوان آتاخان داد (دورفر، II / ۶). پس از رواج تصوف در میان تركها، به مشایخ ترك علاوه بر القاب باب و بابا، لقب آتا نیز دادند، زیرا صوفیان بزرگ از نظر مردم عادی همچون رهبران و بزرگان روزگاران گذشته تلقی می‌شدند. در طریقت یَسَوی (منسوب به خواجه احمد یسوی) نیز به مشایخ خوارزمی لقب آتا داده می‌شد، مانند حكیم آتا، چوپان آتا، زنگی آتا، منصور آتا، سید آتا و غیره (همانجا؛ اسلام آنسیكلوپدیسی). در بعضی مناطق آسیای مركزی مانند خوارزم و قرقیزستان دهكده‌هایی با نامهایی مانند اولیا آتا، آدون آتا و غیره هست كه نشان می‌دهد این اماكن محل اقامت بزرگان و اولیای تركها بوده است، در بیابانهای میان استرآباد و خیوه كه مسكن تركمنهای یَموت است گروه كوچكی از آنان نام آتا دارند. افزون بر این، این واژه در كلمۀ اتابك (ه‍ م) كه از زمان سلجوقیان به بعد متداول شده و به معنی مربی و للۀ شاهزادگان بوده است نیز به كار رفته است ( اسلام آنسیكلوپدیسی). در تداول فارسی‌زبانان این كلمه در تركیبِ اِتباعی آتا و اوتا به معنی بزرگ و كوچك دیده می‌شود و در عبارت آتا و اوتا،‌ بلند و كوتاه نیز به‌كار رفته است ( لغت‌نامۀ دهخدا، ذیل آتا و اوتا). 
كلمۀ آتا از یك طرف از تركی به مغولی و از مغولی به چینی و از طرف دیگر از تركی به زبانهای قفقازی و روسی و نیز از فارسی به اردو رفته است (دورفر، همانجا).

مآخذ

اسلام آنسیكلوپدیسی، مقالۀ فؤاد كوپرولو؛ ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ۱۳۴۸ش؛ دایرة‌المعارف اسلام؛ لغت‌نامۀ دهخدا، ذیل آتا و اوتا؛ نیز:

Doerfer, G. Türkische und Mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۵.

علی‌اشرف صادقی

ارسلان بن سلجوق . دایره المعارف بزرگ اسلامی

ارسلان بن سلجوق


نویسنده  : ابوالفضل خطیبی

آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 


اَرْسَلانِ بْنِ سَلْجوق‌ (د ح‌ ۴۲۲ق‌/ ۱۰۳۱م‌)، پسر ارشد سلجوق، نیای‌ سلاطین‌ سلجوقی‌ و عموی‌ طغرل‌ بیك‌ و چغری‌ بیك‌ از بنیادگذاران دولت سلجوقی. مهم‌ترین‌ منبع‌ دربارۀ زندگانی‌ ارسلان‌ و آغاز كار سلجوقیان‌، كتاب‌ ملك‌نامه‌ است‌ كه‌ برای‌ الب‌ ارسلان‌ و احتمالاً در اوایل‌ فرمانروایی‌ او نوشته‌ شده‌ است‌ (برای‌ بررسی‌ این‌ كتاب‌، نك‍ : كائن‌، «ملك‌ نامه‌...[۱][۱]»، 31 به‌ بعد). از اصل‌ كتاب‌ و نویسندۀ آن‌ اینك‌ نشانی‌ در دست‌ نیست‌، اما میرخواند (۴/ ۲۳۵، ۲۵۸) اخبار مربوط به‌ آغاز كار سلجوقیان‌ را از این‌ كتاب‌ برگرفته‌ است‌. مقایسۀ این‌ اخبار با آنچه‌ مورخان‌ عصر سلاجقه‌ مانند ظهیرالدین‌ نیشابوری‌، راوندی‌ و حسینی‌ و نیز ابن‌ اثیر در این‌باره‌ آورده‌اند، نشان‌ می‌دهد كه‌ اخبار این‌ مورخان‌ نیز بیشتر بر ملك‌ نامه‌ استوار بوده‌ است‌. 

ادامه نوشته

تتش. دایره المعارف بزرگ اسلامی

تُتُش


نویسنده : رضا ناظمیان

آخرین بروز رسانی : شنبه 4 آبان 1398 


تُتُش، ابوسعیـد تـاج‌الـدولـه (۴۵۸- ۴۸۸ق / ۱۰۶۶-۱۰۹۵م)، فرزند آلب‌ارسلان و برادر ملکشاه سلجوقی، بنیان‌گذار سلسلۀ سلجوقیان شام. ملکشاه پیش از سلطنت، یکی از امیران ترک‌تبار خود به‌نام اَتْسِز بن اُوَق (ﻫ م) را با سپاهی برای تصرف شام و فلسطین که قلمرو فاطمیان مصر بود، فرستاد. اتسز فقط دمشق را توانست تصرف کند. از این‌رو، ملکشاه در ۴۷۰ق / ۱۰۷۷م، برادر خود، تاج‌الدوله تتش را با سپاهی روانۀ شام کرد و بدو اختیار داد تا هر شهری را که می‌گشاید در قلمرو حکومت‌خود درآورد، و از مسلم بن قریش عقیلی، امیر موصل نیز خواست تا تتش را یاری کند (ابن قلانسی، ۱۱۲؛ حسینی، اخبارالدولة…، ۷۲؛ ابن اثیر، التاریخ…، ۱۲؛ بنداری، ۷۱؛ ابن عدیم، ۲ / ۵۷). تتش با سپاهی مرکب از عربهای بنی کلاب و ترکها، نخست حلب را محاصره کرد، اما عربهای بنی کلاب به تحریک سابق بن محمود، امیر حلب، دست از محاصره کشیدند و مسلم بن قریش نیز به موصل بازگشت و تتش در تصرف حلب ناکام ماند (همو، ۲ / ۵۷- ۵۸). 

ادامه نوشته

باسماچیان. مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی

باسماچیان


نویسنده  : احمد پاکتچی

آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله


باسْماچیان، عنوان نهضتی متشکل از گروه هایی از مسلمانان آسیای مرکزی بر ضد حکومت شوروی در سالهای 1335-1344ق/ 1917-1925م.
باسماچی در لغت به معنی راهزن ویاغی است، اما بیشتر رهبران باسماچیان با وجود اختلافی که در طیف اهداف آنان دیده می‌‌‌‌شود، افرادی بودند که برای آرمانی ملی یا مذهبی می‌‌‌‌جنگیدند. در طی کمتر از صد سال که از نهضت باسماچیان می‌‌‌‌گذرد، اظهارنظرها دربارۀ بافت فرهنگی، زمینه‌‌‌‌های پیدایی و علل موفقیت های نخستین و شکست نهایی آنان بسیار متفاوت بوده است. مورخان شوروی که همواره جنگ با باسماچیان را به‌عنوان بخشی از دورۀ «جنگ داخلی» موردبررسی قرار داده‌‌‌‌اند، می‌‌‌‌کو‌‌‌‌شیده‌‌‌‌اند تا بر ویژگی یاغیگری باسماچیان وتأثیر مخرب آنان در اقتصاد منطقه تأکید کرده، نقش دول خارجی چون بریتانیا را در تحریک و حمایت از آنان پراهمیت جلوه دهند؛ درحالی که در برخی از منابع غیرشوروی، حرکت باسماچیان به عنوان نمودی از پان تورانیسم و گاه به‌‌‌‌سان نمایشی از قیام آزادی‌‌‌‌خواهانۀ یک ملت ارزیابی شده است (مثلاً ‌‌‌‌‌‌ﻧﮑ: پاکسوی، .npn). به هر روی، چنین می‌‌‌‌نماید که گروه های باسماچی تشکل هایی با خاستگاههای اجتماعی متنوع و اهدافی متفاوت بوده‌‌‌‌اند که در برهه‌‌‌‌ای از زمان به ائتلافی سیاسی ـ نظامی دست یافته، و سالی چند با وجود پاره‌‌‌‌ای اختلافات داخلی در جبهه‌‌‌‌ای واحد جنگیده‌‌‌‌اند. 

ادامه نوشته

الب ارسلان.مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی

الب ارسلان


نویسنده  : علی اکبر دیانت

آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 13 آذر 1398 


اَلْبْ اَرْسَلان، یا الپ ارسلان، محمد بن چغری بیك داوود بن میكائیل بن سلجوق بن دُقاق (1 محرم 420-6 ربیع‌الاول 465 ق / 20 ژانویۀ 1029-20 نوامبر 1072 م)، دومین سلطان از خاندان سلجوقی. وی ملقب به عضدالدوله، تاج‌المله، یمین امیرالمؤمنین و ابوشجاع (حسنی، 52؛ ابن جوزی، 8 / 235؛ بنداری، 34؛ مجمل التواریخ، 429) و توقیع او اعتصمت بالله (همانجا) و ینصرالله (راوندی، 117) بوده است . ابن عدیم اصل او را از قریۀ نور می‌داند؛ ازاین‌رو، به عادل نوری نیز معروف بوده است (4 / 1971).

تاریخ تولد او را مآخذ معتبر با اختلاف درج كرده‌اند. به نوشتۀ ابن‌اثیر، او در محرم 420 زاده شد (9 / 476)، اما ابن‌خلكان (4 / 162) او را متولد 424 ق می‌داند. با توجه به نوشتۀ ابن اثیر مبنی بر شركت الب ارسلان در جنگ با مودود بن مسعود غزنوی در 436 ق / 1044 م و پیروزیش بر وی (9 / 518)، اگر نوشتۀ ابن خلكان درست باشد، بسیار بعید به نظر می‌رسد، كودكی 12 ساله توانسته باشد از عهدۀ چنین كاری برآید.

وی برادرزادۀ طغرل، نخستین فرمانروای سلجوقی است (حسینی، 49) كه دوران نوجوانی خود را در بلخ سپری كرد (همو، 53). پدرش چغری بیك در دورۀ حكومت طغرل بر نواحی شرقی قلمرو سلاجقه، یعنی خراسان و ماوراءالنهر امارت داشت (اقبال، 321)، و در اثنای جنگ با مودود غزنوی، الب ارسلان به سبب بیماری پدر، ادارۀ امور را به دست گرفت و نواحی بلخ، طخارستان، ترمذ و قبادیان به وی واگذار شد (حسینی، 53-54؛ ابن‌عدیم، 4 / 1980). وی در جنگ بر غزنویان پیروزشد، هزار نفر را اسیر كرد و غنایم بسیاری به دست آورد (حسینی، 53). پس از آنكه چغری بیك در صفر 452 / مارس 1060 (همانجا) و به گفتۀ ابن اثیر در رجب 451 در 70 سالگی درگذشت، فرمانروایی كل خراسان با حمایت طغرل، به الب ارسلان رسید (10 / 6؛ نیز نك‍ : ظهیرالدین، 18).

ادامه نوشته

فعّالیت های دریانورد ترکان در دوره ی سلجوقیان نوشته دکتر اردوغان مرچیل، ترجمه  محمّد قُجقی

فعّالیت های دریانوردی ترکان در دوره ی سلجوقیان

نوشته ی: پروفسور دکتر اردوغان مرچیل، ترجمه ی : محمّد قُجُقِی

پیش از تشکیل دولت سلجوقی، در دوره ی غزنویان، در حالی که در مناطق خراسان و ماوراء النّهر، از کشتی ها برای تجارت و حمل مسافر بر روی نهرها استفاده می کردند، جنگی که از لحاظ تاریخ ترکان اهمِیّت داشت، برروی رود ایندوس ( سند ) به وقوع پیوست. سلطان مشهور غزنوی – محمود – ( سلطنت از سال 999 تا 1030 / م ) در آخرین لشکر کشی اش به هندوستان ( در مارس 1027) به سوی مولتان پیشروی نمود. هدف از این عملیات نظامی ، گوشمالی دادن به جات ها یی بود که اقدام به راهزنی و غارت می نمودند. سلطان محمود برای این که بتواند، با جات ها که بر هر دو کناره ی سند حاکم بودند و بغایت جنگاور و در دریا نوردی مهارت داشتند، مبارزه نماید، دستور داد تا یک نیروی دریایی، متشکّل از کشتی های کوچک ساخته شود. برای این که این کشتی ها بتوانند، کشتی های دشمن را متلاشی نمایند, دستور داد یک تیر آهنی تیز در دماغه و سه تیر بُرنده نیز در عقب کشتی نصب کنند. در هر کشتی ، بجز خدمه ی آن ها، تعداد بیست نفر تیر انداز، قاروره ( شیشه) نفت و سپر، تدارک دیده شد. غزنویان در این جنگ ، که بر رود سند صورت گرفت، تعداد زیادی از کشتی های جات ها را غرق نموده، به آتش کشیدند و خود آن ها را نیز معدوم کردند.(1) بدین ترتیب قبل از سلجوقیان ، شاهد یک حادثه ی مهم در تاریخ دریا نوردی ترکان بوده ایم.

دوره ی سلجوقیان بزرگ ( سلجوقیان ایران ویا سلجوقیان شرق )

ادامه نوشته

موسیقی درمانی در نزد ترکان. نوشته ی: سزر ارر و الیف آتیجی ترجمه ی:محمد قجقی

موسیقی درمانی در نزد ترکان

نوشته ی: سزر ارر و الیف آتیجی ترجمه ی:محمد قجقی

درقرون میانه غربیان مبتلایان به مشکلات روانی را ، بیمار نمی شمردند و ایشان را مورد شکنجه قرار می دادند.در همان دوره، ترکان آن ها را بیمار می شناختند و اهمیت زیادی برای صحّت ومداوای این گونه بیماران قائل بودند.ترکان اولین قومی بودند که برای مداوای بیماران روانی، به شکل منظّم و آگاهانه عمل کرده اند و در این شیوه ی معالجه پیشاهنگ بوده اند.

هرچند بر اساس دانسته های تاریخی ، تاریخ موسیقی ترکان، پیشینه ای شش هزار ساله دارد، گفته می شود مبانی موسیقی درمانی ترکان، از اعراب و ایرانیان ، اخذ شده است. خواجه نصر موسی،عبد المومن صافی، صفی الدین برید،کیخسرو و علمای عرب و فارابی و طبیب حسن شعوری ، معتقد بودند حکیمی که درک و فهم موسیقایی ندارد ، در دانش طب و شغلش صلاحیت ندارد و نمی تواند مداوای درستی داشته باشد.

همه ی این فضلا ، از تاثیرمثبت و مناسب موسیقی بر روان انسان بحث نموده اند. ابن سینا در کتاب « شفا» می گوید:یکی از بهترین و موثرترین راه های تداوی، آن است که نیروهای عقلی و روحی بیماران را تقویت کنیم و به او جسارت و شجاعت مبارزه با یماریش را بدهیم . فضای اطراف بیمار را به وضعیت مطلوب در آوریم، به او بهترین موسیقی را بشنوانیم، او را در کنار افرادی که دوستشان دارد، جمع آوریم.او اضافه می کند که موسیقی در جریان تداوی، حمایت روحی قدرتمندی از فرد بیمار به عمل می آورد.

پزشکان و دانشمندان آزموده در خصوص ارتباط نبض انسان با مقامات زنده و متحرّک موسیقی و تناسب حرکت نبض با مقام و نامه ی موسیقایی،اندیشیده اند.در موسیقی درمانی هر یک از حالات کند شدن و تندی و شدّت نبض، با اجرای مقامات مختلف آغاز شده است.

به زعم « عباس وسیم» در بیماری هایی که با دارو و مداوای رایج بهبودی حاصل نمی شود، لازم است از « موسیقی درمانی» استفاده گردد.تاثیرات مناسب و مثبت این نوع تداوی، با اجرای آن در زمان های معیّن و مشخّص بیشتر می شود. به نظر «وسیم» در زمان سردی هوا، باید از نغمه های «گرم» ودر هنگام گرمی هوا از نغمه های «سرد» استفاده نمود.

ادامه نوشته

 سهم آ .ان .سامویلوویچ در پژوهش های ادبیات و فولکلور تركمن نوشته : احسان قلندر اوغلو ترجمه : محمّد


 

به نام خداوند جان و خرد

 سهم آ .ان .سامویلوویچ در پژوهش های ادبیات و فولکلور ترکمن

نوشته ی: احسان قلندر اوغلو ترجمه ی: محمّد قجقی

چکیده:

آلکساندر نیکولویویچ در حوزه ی ترکشناسی در بین پیشگامان جهان قرار دارد. ترکشناس روس اوکراینی تبار، در مورد زبان ترکی و لهجه های امروزی زبان و ادبیات ترکی، تعداد زیادی پژوهش انجام داده است. در میان تحقیقات آ.ان .سامویلوویچ، تحقیقات مرتبط با تاریخ ، زبان و ادبیات ترکمنی جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است، زیرا او چهاربار و درسال های 1902، 1906 ، 1907 و1908 به ترکمنستان سفر کرد و در مورد ادبیات و فولکلور ترکمن، منابع غنی گردآوری نمود. با تحقیق روی این منابع، خدمات بزرگی به فرهنگ ترکمن انجام داد. هدف ما از نگارش این مقاله، ارائه پژوهش‌های آ.ان.سامویلوویچ - که خود را وقف پژوهش های ترکشناسی نمود- در ارتباط با ادبیات ترکمن و فولکور آن و سهم او در آن زمینه، به خوانندگان می باشد .

واژگان کلیدی: آ.ان.سامویلوویچ ، ترکشناسی .ادبیات ترکمن، فولکلور ترکمن .

در باره ی نویسنده: دکتر احسان قلندر اوغلو،مدرس زبان ترکی ، در دانشگاه غازی آنکارای ترکیه است.مقاله از شماره ی ششم نشریه ی ترکشناسی آن دانشگاه، که در بهار سال 2010 چاپ شده، ترجمه گردید.

 

سامویلوویچ به عنوان عضوی از جامعه، همیشه آرزومند و خواهان پیشرفت، در همه زمینه هاست. در عین حال او به عنوان یک دانش پژوه، حقایق علمی مطلوبش را بر همه امور برتری می دهد. (واسیلی ولادیمپروویچ بارتولد)

ادامه نوشته

ابعاد اجتماعی – تاریخی جنبش باسماچی نوشته ی: مرات چالیشکان ترجمه ی: محمد قجقی

 

به نام خدا

ابعاد اجتماعی – تاریخی جنبش باسماچی نوشته ی: مرات چالیشکان ترجمه ی: محمد قجقی

آسیای مرکزی،بخاطر جنبش ها، تاریخ و سنّت هایش، جغرافیای بسیار جالبی است.علیرغم داشتن امپراتوری های فوق العاده، منطقه منزوی شده، در معرض تهدیدات خارجی قرار کرفت.فروپاشی وتجزیه ی امپراتوری تیموری و گسترش طلبی روسیه،آسیای مرکزی را به صورت جامعه ای آسیب پذیر، عقب مانده و بسته در آورد.از لحاظ تاریخی،تصرّف قازان در سال 1552 راه را برای اشغال سرتاسر ترکستان آماده ساخت.بیشترین و بزرگترین مناطق در نیمه ی دوم قرن 19/م تصرّف شدند.قشون تزاری ، تاشکند را در سال 1865 فتح کرد، و خان نشین کوکند( خوقند) را مضمحل نمود.امیر نشین های بخارا و خیوه،تحت الحمایه ی روسیه شدند. در فاصله ی سال های 1865 تا 1888 آن ها یوغ حاکمیت بیگانه را بر گردن آویختند.در همین حین، چینی ها نیز، ترکستان شرقی را به تصرّف در آوردند. سرتاسر آسیای مرکزی ، تحت حاکمیت بیگانگان در آمد.

هدف جنبش باسماچی در واقع کسب حقّ حاکمیت خود بر سرزمین و سرنوشتش بود.آسیای مرکزی در دوره ی حاکمیت تزار ها، با شورش های متعدّدی روبرو بود، امّا جنبش باسماچی، بخاطر مضمون و تاثیرش، اهمیت دارد.این جنبش در دهه ی 1980 ، توجه پژوهشگران را- البّته با تعابیر و تفاسیر متفاوت – به خود جلب نمود. دلیل این که جنبش باسماچی اهمیت پیدا کرد، آن بود که،جنبش مظهر و نماد بزرگترین اقدام جمعی در آسیای مرکزی بود. در این مقاله ریشه های اجتماعی- تاریخی قیام باسماچی،با تاکید بر رویدادها و مبتنی بر وقایع نگاری( کرونولوژی) ارائه خواهد شد. در اولین بخش،ویژگی های یاسماچیان و مناطق آن ها و اقدامات اولیه ی ایشان،مورد بحث قرار خواهد گرفت. مقاله سعی دارد، تحلیل کند که چگونه گروه های پراکنده ی باسماچی به یک جنبش  پان  در مبارزه ی آسیای مرکزی تبدیل گشت.در بخش دوم تاثیر اقدامات انور پاشا و احمد زکی ولیدی توغان، مورد بررسی قرار گرفته است.علاوه بر آن سیاست های شوروی ( اقتصادی، اجتماعی ، سیاسی و نظامی) مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. در بخش سوّم، آخرین چهره ها و شخصیت های برجسته ی جنبش باسماچی و اقداماتشان ، با تاکید بر احساسات رشد یابنده ی ضدّ شوروی- در نتیجه ی سیاست های بلشوک ها – مورد توجه قرار گرفته است. در بخش نتیجه، پیامد ها و میراث جنگ و علّت شکست جنبش را با نظر داشت حوادث مذکور در بخش های قبلی، خواهیم آزمود.ب


 

ادامه نوشته

دلایلی برای خواندن رمان ایرانی. ایبنا

دلایلی برای خواندن رمان ایرانی

دلایلی برای خواندن رمان ایرانی

شهریار عباسی با بیان دلایلی برای خواندن رمان ایرانی می‌گوید: نمی‌گویم خواندن رمان خارجی بی‌تأثیر است اما رمان ایرانی تأثیر بهتر و عمیق‌تری دارد.

این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا درباره این‌که چرا باید رمان ایرانی بخوانیم، اظهار کرد: اگر به رمان به عنوان یک اثر هنری و ابزاری برای تفکر و روشی برای اندیشیدن نگاه کنید، رمانی که به لحاظ زبان به زبانی که با آن صحبت می‌کنیم نوشته شده باشد، اهمیت بیشتری دارد. زبان ابزار مهمی است در اختیار انسان برای شناخت خود و محیط پیرامون و انسان‌های دیگر و به هر حال زبان‌هایی که مشترک هستند پیام‌های شناخت را راحت‌تر انتقال می‌دهند.

او با بیان این‌که واژه‌ها شکلی از گفتار برای بیان یک پدیده و موضوع هستند و بعد پیچیده‌تر شده و تشکیل جمله می‌دهند، افزود: زمانی که متن و رمانی به آن زبانی نوشته شود که زبان ماست این نوع پیام‌ها را به شکل دقیق‌تری می‌رساند تا متن و رمانی که در زبان دیگری نوشته شده و بعد ترجمه می‌شود؛ واژه‌هایی که مترجم جای آن‌ها می‌گذارد و هیچ‌گاه هم جایگزین دقیق و کاملی نیستند. می‌توان گفت زبان و ادبیات تأثیر دوسویه بر یکدیگر دارند، ادبیات زبان را غنی می‌کند و زمانی که زبانی غنی می‌شود انتظار ادبیات از آن بیشتر می‌شود. پس ارزش و تأثیر رمانی که به زبان اصلی می‌خوانید و آن را حس می‌کنید و با آن زبان می‌اندیشید و احساسات خود را بیان می‌کنید، خیلی بیشتر است.

ادامه نوشته

ردّ کتاب‌دوستی در گذر تاریخ. ایبنا

ردّ کتاب‌دوستی در گذر تاریخ

پدیده علاقه شدید داشتن به کتاب‌های شخصی از دورانی بسیار دور با انسان بوده است و شاید انسان به‌ندرت توانسته باشد از چنگ طمع جمع‌آوری کتاب برای کتابخانه شخصی رهایی یافته باشد.

ردّ کتاب‌دوستی در گذر تاریخ

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - آریا یونسی: شاید فکر کنیم که کتاب‌دوستی پدیده‌ای جدید است یا اینکه کاری غریب است که امروزه شایع شده است؛ اما چنین نیست. حتی می‌توان گفت که اکنون و پس از صنعت چاپ که قیمت کتاب ناچیز و تولید آن بسیار ساده شده است، لابد باید از شدت علاقه به داشتن کتاب‌ها در کتابخانه شخصی کاسته شده باشد.

به هر روی، گویا پدیده علاقه شدید داشتن به کتاب‌های شخصی از دورانی بسیار دور با انسان بوده است و شاید انسان به‌ندرت توانسته باشد از چنگ طمع جمع‌آوری کتاب برای کتابخانه شخصی رهایی یافته باشد.

وقتی غزالی در اوان تحصیلش از گرگان به طوس بر می‌گردد، قافله آنها گرفتار دزدان می‌شود و همه اموالشان را می‌برند. غزالی در پی آنها می‌دود و التماس می‌کند که هر چه برده‌اید، حلالتان باد؛ تنها آن توبره‌ای که در آن مشتی کاغذ است، به من بازپس دهید که به کار شما نمی‌آید.

ادامه نوشته

امضای معاهده ترکمانچای. ایسنا

امضای معاهده ترکمانچای

معاهده ترکمانچای به سال ۱۲۰۶ خورشیدی در چنین روزی در روستایی به همین نام امضا شد.

به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «هنوز هم بعد از گذشت حدود ۲ قرن، هر وقت کسی قرارداد بد و ضعیفی را امضا می‌کند او را با امضاکنندگان معاهده ترکمانچای مقایسه می‌کنیم. آن را عباس‌میرزا ولیعهد به نیابت از پدرش فتحعلی‌شاه امضا کرد و به جز تقدیم برخی امتیازات تجاری به امپراتوری روسیه، همه نواحی شمال رود ارس موسوم به «هفده شهر قفقاز» را هم به همسایه شمالی داد. البته ولیعهد در آن زمان انتخاب دیگری نداشت و تنها تدبیر ممکن برای پایان‌دادن به جنگ پرهزینه و نجات گیلان و آذربایجان را پذیرش شرایط روس‌ها می‌دید. بسیاری با او هم‌عقیده بودند. به‌ ظاهر فرمانده سپاه ایران در جنگ با روسیه بود اما نه برادرانش نقشه‌های او را درست و بی‌چون ‌و چرا اجرا می‌کردند نه مردان دولت قاجار مطیع دستوراتش بودند. چند بار در مقاطع حساس جنگ پشت او را خالی کردند و چند بار هم به جای اجرای دستور صریح پیشروی، به همراه نیروهای زیر فرمان‌شان عقب نشستند. فتحعلی‌شاه هم که از تهران تکان نمی‌خورد و در جنگی که خودِ بی‌تدبیرش در شروع آن نقش داشت، چندان مشارکت نمی‌کرد. گویا فقط یک بار، آن‌ هم فقط تا سلطانیه رفت و دوباره به پایتخت برگشت. البته حتی بعد از شکست قطعی سپاه ایران و سرازیر شدن سربازان روسیه به آذربایجان، باز به قول سعید نفیسی «دست از اشتلم برنمی‌داشت» و می‌گفت اگر همین حالا هم اراده کنم سن‌پترزبورگ را به آتش می‌کشم.

این شعر مشهور را همان روزی که قرارداد را در تهران امضا می‌کرد در جمع درباریانش سرود:

«کشم شمشیر مینایی که شیر از بیشه بگریزد

زنم بر فرق پسکیویچ که دود از پطر برخیزد»

پسکیویچ نام فرمانده روس‌ها و منظورش از پطر هم شهر سن‌پترزبورگ بود.

می‌گویند فتحعلی‌شاه نه از جداشدن شهرهای قفقاز و تجزیه قلمرو پادشاهی چندان ناراحت بود نه سرشکستگی پسر و ولیعهدش عباس‌میرزا را خیلی مهم می‌دید. فقط پول هنگفتی که مجبور بود به عنوان غرامت به دربار روسیه بپردازد آزارش می‌داد (چون ایران شروع‌کننده جنگ و متجاوز شناخته شده بود، در ماده ششم معاهده مقرر شد ۱۰ کرور تومان به روس‌ها پرداخته شود. گویا این مبلغ آن زمان به پول روسیه ۲۰ میلیون روبل نقره می‌شد.) ناگفته نماند که معاهده ترکمانچای، به سال ۱۲۰۶ خورشیدی در چنین روزی در روستایی به همین نام امضا شد.»​​​​​

آرمینوس وامبری به عنوان یک دانشمند

آرمینوس وامبری به عنوان یک دانشمند

نویسنده ی مقاله ، ایشتوان واشاری ، ترجمه از مجاری به ترکی، آلوو دؤران، ترجمه از ترکی به فارسی: محمد قجقی.توضیح این که Istvan Vasary)) ترکشناس و متخصّص زبان شناسی ترکی، است.مقاله در نشریه ی مجاری ( Tudomany) در تاریخ سوّم اوگوست 2013 چاپ شده است. خانم آلوو دؤران،(Alev Duran) نیزمدرک دکتری تاریخ دارد وعضو هیئت علمی دانشگاه آیدین در استانبول می باشد.عنوان مقاله در متن انگلیسی

Arminius Vambery As a scholar  .  آرمینوس وامبری ( 1913-1832) شخصیت برجسته ی قرون 19 و 20 تاریخ علم و فرهنگ مجارستان،ابدآ احتیاجی به معرّفی به جهان علم مجارستان و افکار عمومی ندارد. قبل از هرچیز، او با این که به عنوان کسی که اصول و مبانی تحقیقات تاریخی ملت های ترک و مسلمان را متحقّق ساخته، و دانشمند، مورّخ تاریخ زبان آسیا و پژوهشگر، شناخته شده است، منطقی نخواهد بود که وی را بخاطر شخصیت ویژه و جالبش، صرفآ به عنوان یک شرقشناس طبقه بندی نمائیم.تصریح شده است که غیر مفید ترین محقّقان آن هایی هستند که پشت یک میز ، در مورد نظریات و تئوری های مطرح شده، تحقیق می نمایند.زیرا تئوری های مورد نظر، وقتی که با زندگی واقعی رودر رو می گردند، معنای خود را از دست می دهند.اگر به موضوع از دیدگاه شرقشناسی بنگریم، وامبری هیچ وقت به اطلاعات منفی موجود در کتاب هایی که به « شرق » پرداخته بودند، بسنده نکرد و قانع نشد.( از طرف دیگر او بخاطر دانستن بیش از ده زبان، اطلاعات بی نظیری درآن باره داشت) .او از سال های جوانی، برای شناخت دقیق ملّت ها ی بیگانه و زبان های ایشان،به سوی علاقه اش، به پژوهش های میدانی، کشیده شد.در نتیجه ، با کتاب مشهور« سیاحت در آسیای میانه» نه تنها پایه های شهرتش را، در آن حوزه برپا ساخت، بلکه درعین حال، کتاب سیاحت نامه اش،به تعداد زیادی از زبان ها ترجمه گردید، و جزو کلاسیک های برجسته ی ادبیات سیاحت، گردید.( Vambery,1865)

 

ادامه نوشته

نگاهی بر آثار و تمدن آق قویونلو‌ها در تبریز

گزارش مکتوب؛

نگاهی بر آثار و تمدن آق قویونلو‌ها در تبریز

گنبد آق قویونلوها از قدیمی‌ترین آثار تاریخی تبریزکه در دوره ایلخانی مورد توجه بوده و محراب رفیع باقیمانده یادگار آن دوره است درتبریزواقع شده است.

به گزارش خبرنگار  گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از تبریز؛تاریخ ایران زمین پر از فراز و نشیب‌های عبرت انگیز بوده ودیار آذربایجان مهمترین ایالت شمال غرب ایران دستخوش تحولات تاریخی بوده و تبریز و آذربایجان بار‌ها به عنوان پایتخت گردشگری  کشور بزرگ ایران انتخاب شده و منشا تحولات مهمی گردیده است.

آق قویونلو‌ها و قراقویونلوهااز سلسله‌های حاکم بر آذربایجان بودندکه تبریز را به عنوان پایتخت برگزیدندو بر رونق اقتصادی و فرهنگی و اقلیمی آن افزودند. ازاواخردوره سلطنت ایلخانیان در ایران قبایلی از ترکمانان در طی لشکر کشی‌های مغول از حدود خوارزم و اطراف آرال وشرق بحر خزربه آسیای غربی آمده و در شمال غربی ایران ساکن شدند آنان به تدریج قدرت یافته و از فرصتی که بعد از مرگ ابو سعید بهادر خان پیش آمد استفاده نموده و به دست اندازی به اطراف و تصرف شهر‌ها پرداختند.

پس از مرگ تیمور دوطایفه ترکمانان با هم رقابت داشتند امارت‌هایی در آذربایجان و دیار بکرعراق بنیان نهادند یکی از آن دو قراقویونلو یا سیاه گوسپندان و دیگری آق قویونلو‌ها یا همان سپید گوسفندان خوانده می‌شدند.

ادامه نوشته

دانشگاه شیراز و متدهای آموزشی آمریکایی.

کدام دانشگاه مورد توجه ویژه محمدرضاشاه قرار گرفت؟

 

دانشگاه شیراز و متدهای آموزشی آمریکایی

 

به‌دنبال دعوت محمدرضا پهلوی از رئیس دانشگاه پنسیلوانیا به ایران پس از مذاکراتی چند، توسعهٔ دانشگاه شیراز مستقیماً تحت نظر و مدیریت این دانشگاه صاحب‌نام آمریکایی قرار گرفت تا جایی که روابط علمی و فرهنگی بین این دو دانشگاه از مستحکم‌ترین روابط علمی فرهنگی میان ایران و آمریکا گردید و تا روزهای آخر حکومت شاه ادامه داشت.

  

یکی از مراکزی که همواره تحول‌ساز بوده و توانسته نقش مهمی در روند تحولات در جوامع مختلف ایفا کند دانشگاه است. دانشگاه به عنوان موتور محرک بسیاری از نقاط عطف تاریخی نشان داده است در مقاطع مختلف پیشرو و طلایه‌دار است. این قاعده در کشور ما نیز مستثنی نیست. از اوایل دوران سلطنت پهلوی که دانشگاه تهران تاسیس شد تا به امروز که شاهد بروز و ظهور دانشگاههای مختلف در کشور هستیم این نهاد، تاثیر بسزایی در شکل‌گیری تاریخ معاصر ایران ایفا کرده است.

ادامه نوشته

گفتار پایان تاریخ محصول ایدئولوژی­‌های بزرگ و نظام­‌های تمامیت‌خواه است. ایبنا

گفت‌وگو با مترجم کتاب «پایان الهی یا بشری تاریخ»

گفتار پایان تاریخ محصول ایدئولوژی­‌های بزرگ و نظام­‌های تمامیت‌خواه است

زانیار ابراهیمی می‌گوید: گفتار پایان تاریخ، محصول قرن بیستم و بویژه نیمه اول این قرن است که در آن شاهد ظهور ایدئولوژی­‌های بزرگ و نظام­‌های تمامیت‌خواه هستیم. اما عموماً از دهه 1980 به این سو، که به دوره پست ­مدرنیسم و گفتار پساایدئولوژیک گذر می‌کنیم، این بحث­‌ها تا حد زیادی رنگ می‌بازند و حتی در غرب چرخش موسوم به «چرخش الهیاتی» و «بازگشت دین» به عرصه عمومی رخ می‌دهد.

گفتار پایان تاریخ محصول ایدئولوژی­‌های بزرگ و نظام­‌های تمامیت‌خواه است

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) طی چند سال اخیر کتاب‌های خوب و قابل تأملی درباره الهیات اجتماعی و الهیات سیاسی منتشر شده است. از ترجمه نه‌چندان دقیق اما قابل استفاده کتاب «الهیات و نظریه اجتماعی» جان میلبنک (متاله مارکسیست بریتانیایی) تا انتشار «معنا در تاریخ» لوویت و «ریشه‌های الهیاتی مدرنیته» گیلسپی، هر دو با ترجمه زانیار ابراهیمی. به تازگی نیز کتاب «پایان الهی یا بشری تاریخ» نوشته جوپل کرول با ترجمه زانیار ابراهیمی از سوی انتشارات مؤسسه فرهنگی هنری پگاه روزگار نو منتشر شد. نگارنده کتاب قصد دارد به یک سوال مهم پاسخ بدهد: آیا مدرنیته نسبت به اعصار قبل از خود، خودآیینی و خودبنیادی دارد یا نسبت به ادوار خود وابسته است؟ برای پاسخ به این سوال آرا و اندیشه‌های سه متفکر الهیاتی‌اندیش معاصر محل بحث قرار گرفته است: «هانس بلومنبرگ»، «کارل لوییت» و «کارل اشمیت».

ادامه نوشته

تاملی بر فرایندها و نتایج روندهای داخلی و خارجی مهاجرت در جمهوری قزاقستان.موسسه مطالعات راهبردی شرق


تاملی بر فرایندها و نتایج روندهای داخلی و خارجی مهاجرت در جمهوری قزاقستان

تاملی بر فرایندها و نتایج روندهای داخلی و خارجی مهاجرت  در جمهوری قزاقستان

ایران شرقی/

ولی کوزه گر کالجی

 
طرح مسئله:
قزاقستان تنها جمهوری استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی سابق است که در مقطع استقلال، قوم اصلی (قزاق) در آن از اکثریت برخوردار نبود. بنابراین، موضوع رشد جمعیت، توزیع جغرافیایی و متعادل آن براساس آمایش سرزمینی در کشوری با وسعتی بیش از سه برابر ترکیه یا پاکستان و به بزرگی مساحت اروپای غربی از همان ابتدای استقلال قزاقستان از اهمیت اجتماعی و فرهنگی بسیار بالایی برخوردار شد. ضمن آن که این موضوع ارتباط مستقیمی نیز با ایفای نقش پل ارتباطی قزاقستان در کریدور شمالی- جنوبی، شرقی- غربی و اهداف بلندپروازانه این کشور در رهبری منطقه آسیای مرکزی به ویژه در رابطه با ازبکستان دارد که نیمی از جمعیت 70 میلیونی آسیای مرکزی را در خود جای داده است.
با توجه به دو ویژگی «مهاجرپذیری» و «مهاجر فرستی» قزاقستان که در حوزه سی. آی. اس. تنها قابل مقایسه با فدراسیون روسیه است و متفاوت از وضعیت «مهاجر فرستی» قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان می باشد، مدیریت و تنظیم روندهای مهاجرپذیری و مهاجرفرستی در کانون سیاست های جمعیتی قزاقستان قرار گرفته است تا شرایط برای افزایش سهم قوم اکثریت (قزاق) در ساختار جمعیتی و توزیع متوازن جمعیت در مناطق وسیع این کشور برای ایجاد رشد و توسعه متوازن اقتصادی و اجتماعی فراهم شود که بخش مهمی از این اهداف با خروج روس تباران از مناطق شمالی قزاقستان و هدایت مهاجرت های داخلی قزاق ها از مناطق جنوبی به شمالی در سال های اخیر (به ویژه متعاقب بحران اوکراین و نگرانی از تکرار احتمالی الحاق کریمه) و افزایش سهم قزاق ها از از زیر 50 درصد در سال های ابتدایی استقلال قزاقستان به 5/65 درصد محقق شده است. در یادداشت تحلیلی پیش رو کوشش خواهد شد درک بهتری از میزان و نحوه تاثیرگذاری عامل مهاجرت داخلی و خارجی که بر روندهای جمعیتی قزاقستان در 27 سال گذشته تاثیر گذاشته حاصل شود.

ادامه نوشته

قسم بقلم ( 7 ) سایت حاجی محمد شادکام (مقالات و اطلاعات كتابهاي تاليفي حاجي محمد شادكام)

قسم بقلم ( 7 )

دیروز خیال می کردم چهارشنبه است ولی پنجشنبه بود . بهر حال به منزل مرحوم قولانتای رفتم که برای برادر او که دچار مرگ مفاجات گردید مجلس ذکر خیر برگزار کنند. علیرغم محدویتهای کورونایی عدّه معتنابهی حضور یافتند. هم ملّا فرحت آمد و هم آخوند محمّدی. رقابتی در بین نبود. از کسی دلخور نبودند که هر دوی آنان را دعوت کرده اند. البتّه آخوند، جماعتی از مسجد را با خود آورده بود. یکی از آنها روزه نافله داشت. او سهم خود را در ظرفی جای داده توضیح می دهد با آن افطار خواهد کرد. عادت کرده این روز ها روزه بگیرد. خدا قبول کند، گفتیم با این تأسّف که من دیابتی علیرغم توصیه دکتر روزه گرفته و به علّت عدم مراعات دستور طبّی لوزالمعده ام چنان از کار افتاده که باید تا صدسال به خودم انسولین تزریق نمایم. با ملّا فرحت بحث خوشی داشتم راجع به اوضاع دینی در کشور قزاقستان و اینکه اغلب اهالی قزاق پس از فراموش کردن زبان مادری , نهادشان را ضایع کرده لذا ناتوان از فهم گفتمان دینی شده اند. گمراهیشان تا مرز کفر کشیده و صمٌ بکم عمی شده اند. جالبتر اینست که از اینکه ایشان را کافر خطاب کنند خشمگین می شوند. 

بی پروایی مذهبی عین زندگی غیر بهداشتی است که بیماری دنباله غیرقابل اجتنابش است. به عبارت اخری صحت وجودی آدمیزاد منوط به مراعات قانونمندی خلقت است. لج کردن همان کفر آشکار است و غفلت از این قواعد حدّاقل باعث محرومیّت از مزایای مسلّم آن می باشد.

امروز صدم مرحومه فریبا همسر خواهر زاده ام پرویز بود که وقتی فرحت از اینکه می خواهم در مراسم مربوطه شرکت کنم خانم بوکالت سرخود اعلام عدم میل و امکان حضورم می نماید. امّا ناگهان متوجّه شدم اینک جمعه است. لذا خواستم با یک تیر دو هدف بزنم. توانستم با رفتن به بندرترکمن به عیادت خواهرم خطیره هم بروم که نتوانسته بودم با تلفن جویای حالش شوم. ثالثاٌ به صدقه چهلم خدابیامرز لقمان      کرپه هم رسیدم. در هردو مراسم بسیاری از مردم حضور داشتند. خیلی ها را زیارت کردیم. با یکی از آقایان گفتم از این گروه نسبتاٌ انبوه کافیست دعای خیر یکی مورد اجابت الهی واقع شود تا همه حضار از برکت آن برخوردار شوند. خدا کریم است و از اغلب خطایا و گناههای ما در می گذرد. مثلاٌ سهل انگاری ما در حضور در چنین فضاهای مسقّفی موجب ابتلاء به کووید19 نخواهد شد انشاء الله ! اتفاقاٌ دکتر حاجی چالاک را هم دیدم که احوالپرسی کردیم ولی نشد با ایشان مزاح کنیم که وجود و حضور اینچنانی وی بهانه بدست عوامی چون من خواهد داد.