دو روی سکّه ی تحقیقات اسلامی در روسیه ی تزاری.نوشته :اونه سامیته و پروفسور دکتر احمد کانلی دره، تر
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم،جنبش تجدّد طلبی در میان مسلمانان روسیه پدید آمد. در این دوره بین مسلمانانی که در رابطه ای تنگاتنگ با روس ها زندگی می نمودند،و در سایه ی محیط فرهنگی روس ها، با فرهنگ غرب آشنایی یافته بودند،احساسات ملّی شروع به بیدار شدن نمود.ایشان خود را با ملل غربی مقایسه نموده و متوجّه شده بودند که در تعداد زیادی ازموضوعات ، عقب مانده اند.لذا برای نو سازی ملت هایشان ، به روش های جدید آموزشی روی آوردند.با رهبری « اسماعیل گاسپیرالی»(1 ) روشنفکر تاتاراهل کریمه،اندیشه های اتّحاد و برابری با روس ها شروع به رشد نمود.در سال 1905 در سایه ی فضای آزادی موجود در روسیه، مطبوعات مسلمانان پیشرفت زیادی نمود و این امر به متشکّل شدن ترکان کمک کرد.درسایه ی وجود مطبوعات ،بین مسلمانانی که در مناطق مختلف زندگی می کردند،بده بستان های فکری تحقّق پیدا نمود وامکانات زیادتری برای وحدت اندیشه فراهم آمد. مسلمانان روسیه در بین خودشان گنگره ها و قوریلتای هایی تشکیل دادند، و از سال 1906، برای این که در مجلس روسیه ( دوما) نماینده و صدایی داشته باشند ،به فعالیت پرداخته وحزب« اتّفاق»( اتّحاد مسلمانان روسیه) را تاسیس نمودند. در این دوره تاتار ها نقش متّحد کننده ی ملل ترک را بر عهده گرفتند.رهبری جنبش های سیاسی و اجتماعی را به دست گرفته، پیوند اقوام ترک را پدید آوردند.(4Kanlıdere, 2013.sayfa,)
می دانیم این حرکات مسلمانان و بویژه تاتارها، از طرف حکومت تزاری به عنوان یک تهدید مهم تلقّی گردید.سیاست های مسیحی کردن و روسی سازی،برای حلّ مسئله ی تاتارها، کفایت ننموده بود.امپراتوری روسیه که بتدریج ساختار همگن خود را از دست می داد،با اندیشه ی اورتودوکسی خود به حرکت در آمد و خود را در معرض شناسایی و پذیرش اصل برابری منسوبین به دیگر ادیان، با خویش یافت.بنابراین تلاش مسلمانان روسیه،برای کسب حقوق برابر و کوشش ایشان برای برابری با روس ها،که در برخی موارد مشاهده می شد،بویژه برای کلیسای روسیه هضمش بسیار مشکل بود، و امری بود که تحت هیچ شرایطی خواستار آن نبودند.دقیقآ بخاطر پیامد های این تحوّلات،حکومت روسیه،وارد تکاپوهایی شد که برای مدیریت مسلمانان، روش های جدیدی پیدا کرده، ایشان را از نزدیک بشناسد.
پژوهش های اسلامی در روسیه ی قرن نوزدهم و بیستم را می توان به دو بخش تقسیم نمود.در یک طرف پژوهش های اسلامی میسیون های مسیحی قرار داشت [پژوهش های آن ها در واقع تشبّثاتی بودند برای تقبیح و مذمّت دین اسلام و تبلیغات سرّی علیه ی مسلمانان ]، از طرف دیگر تحقیقات اسلامی حرفه ای و سکولار ادامه یافت، که دانشمندان و پژوهشگرانی چون آ.ای.اشمیت ،و.و.بارتولد ، کراچکوسکی، به سرکردگی ویکتور روزن، شرق شناس و عربی دان در آن جای می گرفتند.( Batunsky,2003 a,200,Batunsky,2007,b,s.251) می توانیم بگوییم که نشریه ی دنیای اسلام ( Mir İslama)(2) به عنوان موضوع این پژوهش،درست در کانون این جریان قرار داشت.نمی توانیم بگوئیم که نشریه بالکل نشریه ای میسیونر است، ابدآ آن گونه نبود.زیرا در برخی نقاط همکاری های دولت با مسلمانان متعصّب ( سنّت گرا) ادامه می یافت و تداوم داشت - که مورد تائید میسیونر ها نبود – و توضیحاتی در مورد سازش و توافق با آنها مشاهده می شد. امّا مشکل است بتوان به این نشریه نام ارگان علمی کامل نهاد، چرا که شاهدیم این نشریه به وضوح وروشنی ،به دو دوره ی متفاوت تقسیم می شود.این نشریه را که در میان اهداف میسیونری، سیاسی و علمی گرفتار آمده بود، باید از نزدیک و دقیق تر مورد مطالعه قرار داد.
انتشار« دنیای اسلام» و اهداف سیاسی آن
بودند کسانی که پیش از شروع انتشارنشریه ی دنیای اسلام در روسیه،موضوع ضرورت نشر یک ارگان انتشاراتی مرتبط با اسلام و مسلمانان را مطرح نموده بودند.میخائیل آلکساندروویچ ماشانوف ماشانوف( Mihail Alexsandrovich Mashanov )(3 ) استاد آکادمی علوم دینی قازان و فعّال در امورمیسیونی ، اوّلین کسی بود که اندیشه ی نشر چنین نشریه ای را در شهر قازان پیش کشید. در پشت این اندیشه که بسال 1907 ارائه شد،اساسآ دورکردن مسلمانان ازاسلام ، نزدیک کردن ایشان به فرهنگ روسی و مسیحی، از کانال انتشار یک نشریه بود.فکر انتشار این نشریه به تحقّق نپیوسته بود.م.آ. ماشانوف در نشریه ی زاپیسکا( Zapiska )«یاد داشت» که ازدست اندرکاران آن بود،به ضرورت انتشاریک علیه مسلمانان تصریح نمود.(Hayrutdinov, 1999,s.5-6)
بدین سبب می توانیم بگوئیم که فکر انتشاراوّلین نشریه ی تحقیقات اسلامی در روسیه به میسیونر ها( هیئت های تبلیغی مسیحی) مربوط بوده است. ماشانوف باور داشت که این گونه نشریاتّ با انتقاد علمی از مبانی دین اسلام،می توانند اعتقادات دینی مسلمانان را سست و لرزان نمایند.بخاطر جذب خواننده، تلاش می شد اهداف واقعی نشریه در آن خصوص،مخفی و سر به مُهر باقی بماند.در این میان البته از نشریه ی(Missiyonerskiy Protivo Musulmanskiy Sbornik) مجموعه ی میسیونری ضد اسلام، که توسّط آکادمی دینی قازان منتشر می شد، همان طور که از اسمش هم بر می آید، انتظار نمی رفت مورد رغبت و توجّه مسلمانان روسیه قرار گیرد.
در سندی که در بالا بحث نمودیم، راه هایی که برای شیوع آن چنان نشریه ای، در میان مسلمانان ضرورت داشت، بدین صورت طبقه بندی شده بود.
1-نشریه برای این که مسلمانان را دلسرد نکند،نباید کیفیّت جدلی داشته باشد.
2-نوشته هایی در نشریه چاپ شود که در ذهن خواننده ی مسلمان ، شَبهات و تردیدهایی نسبت به اسلام پدید آورد.
3-برخی از مقالات باید به زبان های مسلمانان نوشته و چاپ گردد.
4-نشریه باید به شکل رایگان بین مسلمانان توزیع شود.
علاوه بر آن در این نشریه که طبق برنامه ریزی آکادمی دینی قازان انتشار می یافت،نمی بایست ، نام آکادمی به عنوان ناشر این نشریه، مطرح شود.زیرا مسلمانان از آن دوری خواهند گزید.این پروژه در سال های 1916-1912 در نشریه ی (İnorodcheskoye Obozreniye)- ارزیابی غیر روس ها- بکاررفت . وزارت امور خارجه ازآن حمایت می کرد. Hayrutdinov,1999,s.4-7))
حقیقت دیگری که نشان می دهد دولت روسیه در خصوص مسلمانان دارای برنامه ریزی سیاسی است، انتشار نشریه ایست با نام Musulman)) که درسال 1906 در پاریس از طرف محمد بک حاجت لاشه ( محمد بک حاجی لاشه اسکا گاوشه) به زبان روسی و با حمایت شعبه ی امور دینی روسیه چاپ می گشت.حکومت روسیه برای این نشریه، بخاطر تحریک اختلافات فکری در جوامع مسلمان، ارزش یسیاری قائل بود.( Hayrutdinov,1999,5.9)
عیاض اسحاقی اهل قازان، که در سنت پترزبورگ با حاجت لاشه، دیداری داشته است در مورد او اطلاعات جالبی ارائه کرده است.او که خود را یک مسلمان اهل داغستان با نام حاجی تلاشی معرّفی کرده، با هیچ یک از زبان های مردم مسلمان آشنایی نداشت. این شخص در پاریس روزنامه ای منتشر می ساخت .روزنامه از طرف نخست وزیر روسیه استولیپین مورد حمایت قرار می گرفت و به این خاطرهرسال مبلغ 12000 روبل از استولیپین دریافت می نموده است.اسحاق می نویسد او سعی می کرده به مسلمانان نزدیک شده، در میانشان نفوذ نماید.او تعدادی ازافراد قفقازی را دورخودگردآورده، درسنت پترزبورگ روزنامه ای به زبان روسی با عنوان « در دنیای اسلام » منتشر می ساخته است . علاوه بر آن می گوید اگر چه از همان زمان معلوم بود که او آشوبگری مزدور دولت روسیه بوده است ،امّا اطلاعات قطعی در باره ی او پس از انقلاب فوریه ( پس از گشوده شدن آرشیو Ohranka)آشکار شده است.(4)[این فرد اصالتآ یهودی بود ودر سال 1929 در زندان استکهلم در گذشت]
اندیشه ی انتشار نشریه ی « دنیای اسلام » در ژانویه ی سال 1910 بمیان آمد. این فکر در گرد همایی ( Sinod کلیسای عالی اورتودوکس) و با حضور نمایندگان وزارتخانه های آموزش ملّی وکشورروسیه،در فاصله ی 12تا29 ژانویه ی سال 1910 مورد تائید قرار گرفت.هدف اصلی نشریه ای که قرار بود نشر یابد، پایش مطبوعات مسلمانان بود. این فکر درنشریه ی علوم شرق شناسی امپراتوری متحقّق شد.چون در این نشریه،پژوهشگران اسلامی وجود نداشتند،سردبیری و ویراستاری آن به شرق شناس و تورکولوگ مشهور و.و. بارتولد پیشنهاد گردید(5). بارتولد پس از این که موافقت دیگر پژوهشگران تحقیقات اسلامی را کسب نمود و بعد از آن که تائید شد این نشریه به اهداف علمی خدمت خواهد نمود،این مسئولیت را بعهده گرفت.(Hayrutdinov,1999,s.10)
پیوتر آرکادیه ویچ ، وزیر کشور در یاد داشتی که از طرف استولیپین( صدر اعظم) به وزارت دارایی در باره ی تامین هزینه های نشریه، در سال 1911 نوشته،مجلّه ی دنیای اسلام را، نشریه ای علمی شناخته است ( این یاد داشت به نوشته ی خیر الدینوف بر اساس یاد داشتی که قبلآ و.و. بارتولد برمبنای برنامه ی نشریه آماده کرده بود،فراهم گشت) به موازات آن، در حالی که سکنه ی منطقه به شکلی تنگاتنگ با مسلمانان زندگی می نمایند،نبود یک نشریه ی پژوهش های اسلامی به عنوان یک نقیصه نشان داده شده است،و این که ضرورت دارد تحقیقات شرقشناسی روسیه در مرتبه ی اوّل قرار گیرد، مطرح گردیده است.در پیشگفتار مقاله ی اصلی مجلّه ی دنیای اسلام، که به وسیله ی بارتولد نوشته شد ،آمده بود که نشریه در کناراهداف علمی به جنبش های موجود در نزد مسلمانان خواهد پرداخت و منافع دولت را هم در نظر خواهد گرفت.ضمنآ برای این که اعتبار علمی نشریه مخدوش نگردد، به این موارد اشاره شده بود:نشریه، ویژگی جدلی و مشاجره ای نداشته ومطالب مرتبط با احزاب مسیحی و دفاع از مسلمین،درآن جایی نخواهند داشت (Hayrutdinov,1999. S,17-18)
نشریه ی دنیای اسلام در دوره ی سردبیری و.و. بارتولد
در اولین شماره ی نشریه ی دنیای اسلام، پیام تبریک آلکساندرا فیودورونا(6) همسر تزار نیکلای دوّم به انجمن علوم شرقشناسی امپراتوری و تشکر از آن بابت گسترش فرهنگ روس و قدرت آن در بین مردمان مشرق زمین و تلاش در راستای فوق، آمده است.( نشریه ی دنیای اسلام،سال 1912 توی جلد) ضمنآ این امیدواری و انتظار هم مطرح شده که در سایه ی وجود این نشریه، به روند نزدیک شدن منافع روسیه و مناطق شرقی آن کمک شود.در این شرایط موضوع انتشار فرهنگ روسی، از زمینه های اصلی پیشرفت ملل مشرق زمین شناخته شده بود. به ویژه نباید فراموش نمود که فرهنگ روس، فرهنگ مسیحیّت را نمایندگی می نمود.در این خصوص اسلام به عنوان ریشه ی بنیادین عقب ماندگی مناطق شرق،تفسیر و تحلیل می گشت.
امّا از همین پیام افتتاحیّه متوجّه می شویم که انتظار می رفت این نشریه بیشتر در راستای بسط و گسترش فرهنگ روس ها باشد، تا تحقیق و پژوهش. در می یابیم که در این جا هدف نه انتشار بی طرفانه ی، که نشر جانبدارانه فرهنگ روس است.در پیام تبریک ملکه آناستازیا، هیچ خبری از این که پژوهش های اسلامی تا چه حدّ برای فرهنگ روس اهمیت دارد، نیست.در این پیام آمده که او آرزومند است از طریق این نشریه- مجلّه ی شرقشناسی امپراتوری- مردمان شرق، یا مناطق شرق بتوانند به فرهنگ روس، دست یابند، و ایشان به روسیه نزدیک شوند. یک پژوهشگر به هنگام تحقیق در یک مورد، تلاش نمی کند در خصوص شخص و موضوع تحقیق، تاثیر گذار باشد، سعی می نماید، موضوع را درک کند و عمیقآ بفهمد.اکثر مواقع این کار را به منظور پیشرفت خود و برای این که به فرهنگ خودی چیزی بیفزاید، انجام می دهد.نمونه ای از این کار را می توان درشخصیت صمیمانه ی و.و.بارتولد مشاهده نمود.
چهار شماره از نشریه ی « دنیای اسلام » در سال 1912 با سردبیری و.و.بارتولد ، که در ماه های مارس، می، سپتامبر و دسامبر منتشر شد،درباره ی جهان اسلام و تحقیقات علمی مرتبط با اسلام، پژوهش هایی ارائه نمود.[ ضرورت دارد اشاره نمائیم که این چهار شماره بسیار حجیم بوده اند.] و.و.بارتولد در همان اولین نوشته اش مشخّص کرده بود که نشریه را به عنوان ارگان انتشاراتی پژوهش علمی ژرف درباره ی جهان اسلام،آماده نموده است.( Barthold,1912,s.1-15)
شماره هایی که در دوره ی مدیریت بارتولد منتشرشد، مملو از تحقیقات علمی بود. هیئت تحریریه ای که با و.و.بارتولد، در مجلّه همکاری می نمودند، حقیقتآ از افرادی چون: سامویلوویچ، کراچکووسکی و اشمیت ، که با تحقیقات ترکشناسی و اسلامی مشغول بوده اند، تشکیل شده بود.ازهمان اوّلین شماره -ی نشریه، مقبولیت و محبوبیتی در بین مسلمانان روسیه پیدا نمود.( Ahmet .Z. V. Togan,1913)
در عین حال چاپ مجلّاتی چون دنیای اسلام، و جهان اسلام، در نشریات علمی – تحقیقی اروپای غربی و مطبوعات روسیه انعکاس گسترده ای پیدا نمود.( Hayrutdinov,1999,s.11)
در میان موضوعاتی که درمجلّه مورد تحقیق می گرفت،مسائل تاریخی و فرهنگی نیز وجود داشت.به عنوان موضوعات مطرح روز، عمد تآ برمطبوعات مسلمانان و نقد و ارزیابی های چاپ شده در باره ی مسلمانان و بیشتر موضوعات دینی و فرهنگی توجّه می نمود.بارتولد مشخّص نموده بود که در نشریه ، به موضوعات سیاسی به شکل محدود خواهد پرداخت(Barthold,1912,s.14) او این طرح را در چهار شماره ا ی که خود منتشر کرد، بکاربست . دیگر نویسندگان نشریه نیز از این خطوط و حدود تعیین شده، تجاوز نمی کردند.امّا درک و استنباط بارتولد از نشریه،موجب رضایت وزارت کشور و به ویژه بخش امور دینی آن نشد. در حالی که انتظار می رفت و.و.بارتولد، برروی مطبوعات مسلمانان متمرکز شده ،اطلاعاتی برای حکومت بدست آوَرَد، او این کار را انجام نداد. مطالبی را درج نمود که مورد توجّه حکومت نبوده، صرفآ توجّه مسلمانان را به مطالبش جلب نمود وباعث نارضایتی حکومت گشت. یکی از مهم ترین شکایات بخش امور دینی، عدم اطّلاع رسانی سازماندهی شده ی وقایع جهان اسلام، به حکومت بود.(Hayrutdinov,1999,s.14,19)
بخش امور دینی، با نامیدن هیئت تحریریه ی نشریه به عنوان شرقشناسان نظریه پرداز، عدم اطلاع رسانی از سیاست مسلمانان توسّط ایشان را مطرح ساخت.(Hayrutdinov,1999,s.12,13) لذا وضعیّت نشریه را مفید تشخیص نداد و دور شدنش از اهداف اصلی را پیش کشید. در اواخر سال 1912 بخش امور دینی اعلام نمود که با آن سردبیر(و.و.بارتولد) و هیئت تحریریه، چاپ نشریه دیگر نمی تواند، ادامه یابد.بنابراین دوره ی سردبیری و.و.بارتولد بر نشریه به پایان خود رسیده بود.) Hayrutdinov,1999,12)
تشبّث و.و. بارتولد برای انتشار یک نشریه ی جدید درباره ی تحقیقات اسلامی درسال 1917 و چهار سال بعد از متوقّف شدن نشریه ی جهان اسلام،روحیه ی پژوهشگری راستین و صمیمانه ی بارتولد را مسجّل ساخت. در مقدّمه ی نشریه ی (Musulmanskiy Mir)- دنیای اسلام - که بخاطر انقلاب فقط یک شماره ی آن منتشر شد(Barthold,1917-1966,s.451-468) اطلاعات مختصری در باره ی نشریه ی جهان اسلام وجود دارد.بارتولد در این مقاله می گوید که در سال 1912 در خصوص راه اندازی یک نشریه در باره ی مسلمانان روسیه تصمیم گرفته شد، امّا بعد از انتشار فقط چهار شماره، اهداف این نشریه تغییر یافت و وجهه ی علمی خویش را از دست دادوبدین جهت است که می نویسد نشریه ی دنیای مسلمان،اهداف سیاسی نخواهد داشت و نشریه ای علمی خواهد بود. بدین صورت به شکل تلویحی به این موضوع که نشریه ی دنیای اسلام - در مرحله ی دوّم و پس از کنار گذاشته شدن بارتولد- به اهداف مشخّصی خدمت نموده است را، تائید می نماید.ضمنآ بارتولد می گوید که این نشریه جدید را با همکاری هیئت تحریریه ای که پیشتر چهار شماره ی اولیه ی دنیای اسلام را در آورده بودند، منتشر خواهد نمود.او می نویسد چون اهداف اصلی این نشریه، همان اهدافی است که در مقدّمه ی نشریه ی دنیای اسلام،ذکر نموده، بنابراین ضرورتی به توضیح بیشتر نیست. همه ی این موارد ثابت می کند که بارتولد،در امر ادامه ی چاپ نشریه و تمایلش به تبدیل آن به نشریه ای علمی، صادق است.او تلویحآ به این مورد هم اشاره دارد که نشریه ی دنیای اسلام،با روحیه ی علمی انتشار می یافته است و عوامل سیاسی که مانع از تحقیقات بارتولد در نشریه می شد، در دوره ی بعد، کلآ ماهیت و شکل نشریه را تغییر داد.
دوره ی سردبیری د.م.پوزدنیف (Pozdneef )
در نتیجه ی این موارد، از ژانویه ی 1913 دیمیتری مات ویویچ پوزدنیف(7) به سردبیری نشریه گمارده شد و دوره ی جدیدی برای نشریه آغاز گردید.نشریات مطرح روسی چون Rossiya و Novoye Vremya صریحآ این اقدام وزارت کشور را مورد انتقاد قرار دادند. روزنامه ی روسیه نوشت که با این اقدام،نشریه این احتمال را که بتواند نفوذی در بین مسلمانان داشته باشد،کلّا از دست داده است.نشریه همچنین به ویژه این مسئله را هم پیش کشید که در بین هیئت تحریریه ی جدید کسی که در باره ی اسلام تحقیقی انجام داده باشد، وجود ندارد.نشریه ی نووویه ورمیا،هم تصریح نمود که نشریه ی دنیای اسلام، منبعد موضع بی طرفانه ی خود را از دست داده است.
از همان آغاز دوره ی پوزدنییف، تمایلات سیاسی نشریه به صراحت خود را نمایان ساخت.در دوره ی جدید یک مقاله ی جدید اصیل نوشته نشد و مقالات و نوشته ها، کلّا از مقالات مطبوعات مسلمانان روسیه اخذ می شد. نشریه ی دنیای اسلام این دوره را ،اس. گ.ریباکوف(8) موسیقی شناس و قوم نگار، مامور خدمت در بخش امور دینی این گونه مورد ارزیابی قرار داده بود: این نشریه تا حدّ مقدور در راستای اهداف وزارت کشور بوده، بعنوان یک نشریه ارزیابی می شود و اینکه اطلاعات بی طرفانه ای ارائه می نموده است.(Hayrutdinov,1999,s.14) علاوه بر مقالات بدون امضاء، در دوره ی جدید نشریه، نوشته های اس.گ. ریباکوف و ان. پی.اوستروموف(9) در نشریه چاپ می گردد. بنابراین می توانیم این نشریه را یک ارگان سیاسی بشناسیم که اساسآ به اهداف وزارت کشور روسیه ی تزاری خدمت می نماید.
فرهنگ لغت ترکی « میسیونر» را کسی می داند که یک دین و بویژه دیانت مسیحی را اشاعه می دهد. معنای دیگر این واژه، کسی است که خودش را مصروف اشاعه ی یک اندیشه و آرمان می نماید.( فرهنگ لغت ترک، سال 2011،ص 1691) لذا در این جا میسیونری معنای بسیارگسترده ای بخود می گیرد.
خوب حالا ببینیم در این نشریه علایم و نشانه هایی دال بر میسیونری بودن یافت می شد؟( به عبارت دیگر آیا نشانه های اشاعه ی فرهنگ روسی و دین ایشان وجود داشت؟) مقدّمتآ می توان ماهیت نشریه را درزمان سردبیری بارتولد، پژوهشی دانست.در دوره ی بعد اکثرآ به نوشته های ان.پی. اوستوروموف، بر می خوریم.این فرد که بعنوان میسیونر روس و پژوهشگر شناخته می گردد، مقالاتش بیشتر در ارتباط با آموزش به نگارش در آمده اند. در حقیقت در دوره ی سردبیری بارتولد ،نوشته ی کوتاهی از اوستوروموف وجود دارد.این نوشته در خصوص آموزش مطالبی در باره ی مسلمانان، به عساکر روس می باشد.( مجلّه ی میر اسلاما،سال 1912، ص.289) امّا می بینیم که در دوره ی سردبیری پوزدییف جای بسیار وسیع تری برای بیان نظرات و دید گاه های وی اختصاص می یابد. اینکه موضوع دید گاه های این فرد، که به عنوان یک میسیونر شناخته می شود، تا چه اندازه بی طرفانه بوده است، هنوز مورد بحث و اختلاف است.
در شماره ی پنجم نشریه که در دوره ی سردبیری پوزدنییف چاپ شد،مقاله ای از ان. پی. اوستروموف ، در رابطه با جنبش تعلیم و تربیت مسلمانان چاپ گردید.اوستروموف در مقاله اش مشابهت و نزدیکی بین اسماعیل گاسپیرالّی و نیکولای ایوانویچ ایلمینسکی ( N.I.Ilminsky)(10) را به میان کشیده است.اوستروموف ،اقدامات هردوشخصیت را مقایسه کرده،می نویسد زبان ایلمینسکی، برای اشاعه ی اندیشه های مسیحی و لسانِ گاسپیرالی ، برای متوقّف کردن یکی سازی یا همانند-سازی(Assimilation) بکاررفته است.بنابراین مدّعی است که در اصل گاسپیرالی هم یک میسیونر بوده است.(ازاین زاویه که مامور انجام ماموریتی بوده است ، در مقابل اقدامات میسیونری روس ها)(Astroumov 1913 pages 316-319) این گونه توضیحات جالب توجّه، در عین حال می تواند متضمّن تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن مسلمانان روسیه نیز باشد.از طرف دیگر می تواند بعنوان هَشداری به حکومت روسیه ارزیابی و تلقّی گردد.
در دوره ی سردبیری پوزدییف بر نشریه ی دنیای اسلام ( Mir Islama) در، هر چند سعی می شد، اقدامات میسیونری اش پوشیده بماند،بعضآ زوایای نگرش همساز و هماهنگ با حکومت روسیه را مورد تصریح قرار می داد و سعی می نمود آن ها را چاپ نماید. این امرنیز شایان ذکر است که ضمن این که اوضاع نظام آموزشی موجود مسلمانان روسیه را تقبیح و مذمّت می نمود،به کشاکش های موجود بین نوگرا ها ، با کهنه گرایان، بیش از اندازه،ارزش می نهاد وفضا اختصاص می داد.بطور خلاصه، نشریه ی دنیای اسلام پوزدنییف،اگر هم مستقیمآ به اشاعه ی فرهنگ روس نمی پرداخت، از شیوه های اصلی ومهم مذمّت مسلمانی وایجاد اختلاف و مناقشه در بین مسلمانان روسیه روی گردان نبود و از آن ها استفاده می کرد.امّا این مذمّت و تقبیح هم به شکلی پوشیده انجام می گرفت، بنحوی که گویا همه ی این گونه اطلاعات، به صورتی بی طرفانه گرد آوری و ارائه شده اند.
امّا در این موضوع یک واقعیت غیر منطقی نیز وجود داشت .از برخی مقالات نشریه ی دوره ی پوزدنییف، این حسّ دست می داد که گویا، بخش محافظه کار مسلمانان روسیه مورد حمایت قرار می گرفته اند. در نشریه، به ویژه مخالفت وضدِّیت با دانشمند و اصلاح گردینی، یعنی « موسی جار الله بیگی »مشاهده می شود.در نوشته های مربوط به او،طرز تلقّی مجلّه ی (دین و زندگی) به عنوان نماینده ی اندیشه ی بخش محافظه کار( کهنه گرایان) تائید شده، مشاهده می گردد.این که نشریه ای خوانندگان مسلمان را به تشکیک و شَبهه در مورد دین اسلام، فراخواند و از بین مسلمانان روسیه، به متعصّب ترین گروه نزدیک شود،چندان منطقی بنظر نمی رسد. امّا اطلاع داریم که «کهنه گرایان» به حکومت تزاری کمک می نموده اند و گزارش هایی علیه نوگرایان« جدید چی ها » فراهم کرده بودند.از طرف دیگر،آیا روسیه ، نه ازبخش متعصّبین، بلکه از آن مسلمانان روسیه که نوگرا بوده و احساسات ملّی گرایانه را تقویت و تغذیه می نمودند، واهمه داشت؟آنچه واقعآ روسیه را دَچار وحشت می نمود،جنبش مسلمانان نوگرای روسیه بود.(11) با توجّه به این واقعیّت درست نیست اگر نشریه را صراحتآ میسیونر بشناسیم، زیرا میسیونرهای اورتودوکس قبول نداشتند که حکومت تزاری نوگرایان را خطرناک بداند و حاضرباشد با کهنه گرایان،همکاری نماید.بنابراین اهداف اصلی نشریه بصورت تعقیب جنبش ها ، حرکات و اندیشه های موجود دربین مسلمانان، و یادآوری کشاکش های ایشان و جلوگیری کردن از تحوّلات ملّی آن ها و دلسرد و دلزده کردن نسبت به اسلام و جذب آن ها به سمت فرهنگ روس ، متجلّی می گشت.اگرهم نخواهیم برای همه ی این امور، واژه ی میسیونر -گری را بکار ببندیم،امّا شاهدیم که در دوره ی پوزدنییف، نشریه موضعی طرفدارانه داشته و برای بدنام کردن و بَهتان زدن به اسلام، تلاش می نموده است.(12)
اگر بخواهیم جمع بندی نمائیم،علیرغم این که فکر اوّلیه ی نشر مجلّه ی « Mir Islama» از طرف یک میسیونر مطرح گردید و برنامه ریزی شد، تا به شکلی پوشیده و سرّی با مسلمانان مبارزه نماید(Hayrutdinov,1999,s.5) نمی توان نشریه ی دنیای اسلامی را که در سال 1912 در سنت پترزبورگ منتر شد، مستقیمآ وابسته به فعّالیت میسیونری، که مجلّه ای ضدّ اسلام بود،ارزیابی نمود.نشریه را می توان بیشتر نشریه ای سیاسی که در خدمت دولت روسیه بود، ارزیابی و معرّفی کرد.نشریه ای که با و.و. بارتولد، به سمت تحقیقات علمی تمایل یافته بود،با روی کار آمدن پوزدنییف و آغاز مرحله ی دوّم فعالیتش ، به اهداف میسیونری خدمت کرد.نهایتآ می توان این گونه نتیجه گیری نمود که نشریه بین علمی بودن و وجه علمی داشتن،و اهداف سیاسی دولت روسیه ی تزاری گرفتار آمده بود. پایان متن ترجمه. توضیحات ذیل آورده شود.
1-اسماعیل گاسپیرالی(İsmail Gaspıralı)( 1914-1851) اندیشمند اهل کریمه، روزنامه نگار و اصلاح طلب آموزشی.در سال 1851 در « باغچه سارای» متولّد شد.اسماعیل تحصیلات ابتدایی خویش را در مکتب خانه های اسلامی گذراند.تحصیلاتش را در مدرسه ی روسی ادامه داد.بعدهابه مدرسه ی نظامی روسیه وارد شد و فرصت آشنایی نزدیک با فرهنگ روسی را بدست آورد.فضای « پان اسلامیستی» موجود در مدرسه، احساسات ملّی را در وی بیدار نمود.او زندگیش را صرف مبارزه برای همبستگی ملّت های ترک نمود. مهم ترین گفته ی او- که خلاصه ی فلسفه اش می باشد- این شعار است:وحدت در زبان،اندیشه و عمل. گاسپیرالی که امر بکارگیری اصول جدید آموزشی را، آغاز نمود،و بدین ترتیب دستیابی مسلمانان روسیه را به آموزش جدید، تسهیل کرد،در عین حال در سال 1883 نشریه ی « ترجمان »را در باغچه سارای ، منتشر نمود. او به کار و تکاپویش برای چاپ یک نشریه، با زبان نوشتاری واحد ادامه داد. او در سایه ی این نشریه- که برای همه ی دنیای ترک قابل فهم و درک بود- او اندیشه ی وحدت را در میان ترکان روسیه و ترکیه، پراکند
2-برای توضیح بیشتر در باره ی مجلّه ی Mir Islama)) بنگرید به: Samyte,2015 ، در تز دو دوره ی متفاوت مجلّه مورد پژوهش قرار گرفته، تحلیل محتوایی مقالات و خلاصه ی چکیده ی آن ها ، ارائه شده است.
3- میخائیل الکساندروویچ ماشانوف ( Mihail Aleksandrovich Mashanov)(1924-1852) شرق شناس و مبلّغ مسیحی روس، در سال 1876 از آکادمی علوم دینی قازان فارغ التحصیل شد. سال هایی را در همان جا به تدریس پرداخت.( در سال 1886 عنوان پروفسوری گرفت) در سال 1885 در خاور میانه حضور یافت و در باره ی زبان عربی و اسلام، آموزش دید. در تلاش های تبلیغی برای مسیحی نمودن « چوواش ها» مشارکت نمود. در کنار فعالیت های تبلیغی ضدّ مسلمانان، در باره ی عقاید اسلامی و زبان ترکی، پژوهش هایی انجام داده است.
4-عیاض اسحاقی در باره ی او این سخنان را گفته است:شخصی به نام « حاجی تلاشی» به سنت پترزبورگ آمده بود. او خودش را داغستانی معرّفی می نمود و برای نفوذ در بین مسلمانان بسیار می کوشید.امّا او با هیچ یک از زبان های ملل مسلمان آشنایی نداشت و صحبت نمی کرد.وی به همراه خودش تعدادی از قفقازیان را به سنت پترزبورگ آورده بود.در آن شهر یک روزنامه به زبان روسی با نام « دنیای اسلام »منتشر نمود.وی همچنین خود را مسلمان وانمود کرده، در پاریس روزنامه ای به زبان روسی ] با عنوان « جهان اسلام »انتشار داد.در نهایت یک یهودی اهل آدیسا« Adisa» از کار در آمد. استولیپین « نخست وزیر روسیه » با پرداخت سالی 12000 منات به او، روزنامه را منتشر می نمود.اگرچه معلوم شد تحرّکات او از اوایل 1912 شروع شده است، اسناد و مدارک این فرد پس از انقلاب فوریه به دست آمد.این اسناد در مکانی مطمئن نگهداری می شود.خود او در سال 1929 در زندان استکهلم سوئد در گذشت.(Ishaqi,Kharezm,1913,s.5-6 )
5- واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد ( 1930-1869) مورّخ، شرقشناس،ترک شناس،محقّق اسلام و آسیای میانه ، آلمانی تبار روس است.تحصیلاتش را در بخش زبان های شرقی دانشگاه سنت پترزبورگ، آغاز نمود. بخاطر وضع مالی خوب پدر، تحصیلاتش را به راحتی ادامه داد و به مسافرت های به خارج از کشور اقدام نمود. در سال 1891 از دانشگاه سنت پترزبورگ فارغ التحصیل شد.در سال های 1892-1891 به مراکز علمی و آموزشی کشورهای آلمان،فرانسه،ایتالیای شمالی مسافرت کرد.در سال 1896 به دانشیاری و در سال 1901 به پروفسوری رسید. در سال 1905 عنوان پروفسور صاحب کرسی را به دست آورد.از سال 1910 به عضویت آکادمی علوم روسیه تزاری برگزیده شد.در سال 1912 سردبیری نشریه ی تحقیقات علمی اسلامی روسیه، یعنی« جهان اسلام » را برعهده گرفت.یک سال بعد به خاطر علل سیاسی از آن مسئولیت کنار رفت. در سال 1917، با حمایت آکادمی علوم روسیه، به خاطر تحقیقات علمی –اسلامی، نشریه ی دیگری را تاسیس نمود.(Musulmanski Mir) امّا پس ازانتشاراوّلین شماره ی نشریه، بخاطر بروز انقلاب روسیه ، مجبور به تعطیل کردن نشریه گردید.و.و.بارتولد که به عنوان موسّس « مکتب تاریخی علوم شرق شناسی روسیه» نیز شناخته می شود، در سال 1930 در شهر سنت پترزبورگ ، در گذشت ( برای اطلاعات بیشتر به پیشگفتارمترجم کتاب« جایگاه مناطق اطراف دریای خزر در تاریخ جهان اسلام» تالیف و.و.بارتولد، ترجمه ی لیلا رَبن ریشه،نشر پژوهشگاه علوم اسلامی و مطالعات فرهنگی، تهران، سال 1375، صفحات هفت تا نَه مراجعه شود.)
6-آلکساندرا فیودورونا ( 1918-1872) همسر نیکلای دوّم، تزار روسیه،در سال 1894 با تزار آینده، نیکلای ازدواج نمود و در طی مدّت کوتاهی او را به زیر نفوذ خود در آورد. بخاطر شخصیّت عصبی وباورهای باطل،تحت تاثیر و نفوذ کشیش سپاد،راسپوتین در آمد و زمینه ی راهیابی او را به دربار فراهم آورد.وقتی که نیکلای دوّم بسال 1915 به جبهه های جنگ عزیمت کرده بود آلکساندرا، وزرای مهم را خلع نمود و افرادی را که راسپوتین توصیه نموده بود، به کار گماشت و با مدیریت غلط کشور، راهی را که به انقلاب فوریه 1017 منجر شد، باز کرد.
7- دیمیتری مات ویه ویچ پوزدییف(1937-1865) دانشمند شرق شناس روس است، که در مورد چین و ژاپن، تحقیقاتی انجام داده است.در سال 1889 پس از این که از سمیناریای دینی کیف،فارغ التحصیل شد( عنوان پایان نامه اش: تاریخ مسیحیت در آسیای میانه از قرن ا تا قرن 15 میلادی) وارد دانشکده ی زبان های شرقی دانشگاه سنت پترزبورگ گردید.پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، به مراکزی چون لندن،پاریس و برلین عزیمت کرد.پس از آن که در سال 1894 از این سیر و سفر برگشت،به کار در دانشگاه سنت پترزبورگ پرداخت.در سال 1898 عنوان پروفسوریش را دریافت نمود.او عضو انجمن جغرافیایی روسیه بود.در دانشگاه،تاریخ چین و جغرافیای اقتصادی کشورهای شرق را تدریس می کرد.بین سال های 1903-1900 به عنوان مامور، در چین کار کرد.از سال 1906 به مدّت چهارسال در ژاپن بسر برد.تحقیقات ارزشمندی در خصوص زبان ژاپنی انجام داد.در فاصله ی سال های 1917- 1910 به عنوان سازمان دهنده و معلّم زبان آکادمی کاربردی علوم شرقی ، کار نمود.در مورد دوره ی سردبیری او بر نشریه ی « جهان اسلام » در منابع ، اطلاعاتی یافت نمی شود.د.م. پوزدنییف، بیشتر بخاطر تحقیقاتش در باره ی زبان ژاپنی شناخته می شود.پوزدنییف در سال 1937 به جرم فعالیت علیه انقلاب ، زندانی شد و اعدام گردید.
8- اس. گ. ریباکوف ( S.G.Ribakov ) (1921-1867) موسیقی شناس و قوم نگار. از سال 1013 کار خود را در شعبه ی اموردینی آغاز نمود. (Hayrutdinov ,1999,s. 7) . در دوره ی سردبیری پوزدنییف، جزو مقاله نویسان نشریه ی « دنیای اسلام» بود.
9- نیکولای پتروویچ اوستوروموف ( Ostroumov Nikolay Petrovich) ( 1930-1846 ) مبلّغ مسیحیّت روس و شرق شناس. در فاصله ی سال های 1870 -1866 در آکادمی دینی قازان، آموزش دید.از شاگردان ان.ای. ایلمینسکی(N.I.Ilminskiy ) بود.در آکادمی دروس مربوط با زبان های ترکی ، عربی و موضوعات اسلامی را گذراند.اوستوروموف، در فاصله ی سال های 1917 – 1883 روزنامه ی « ولایت ترکستان» را در تاشکند، اداره می نمود. او چاپ مقالات برخی از نویسندگان ترکستانی را در نشریه باعث گردید.( بنگرید به Kanlıdere 2013b)
10- نیکولای ایوانویچ ایلمینسکی( Nikolay Ivanovich Ilminskiy) ( 1891- 1822 ) شرق شناس روس و مبلّغ مذهب اورتودوکس و استاد دانشگاه امپراتوری در قازان بود. هدف اصلی او ، روس نمودن ملّت های تحت سلطه ی روسیه بود. ضمن تلاش برای مسیحی نمودن، او سیاست زبانی را نیز بکار می بست. ایلمینسکی، که ترکی و عربی می دانست، برای ایجاد اختلاف و شکاف بین شیوه ها و لهجه های ترکی از لحاظ ساختاری،برنامه و هدف داشت.علاوه ب این وی کسی بود که برنامه ریزی نمود تا بجای الفبای عربی مورد استفاده ی ملل ترک، از الفبای سیریل استفاده گردد. قرار بود که با تغییر الفباء زبان مشترک و مفهوم نوشتاری از بین برود و ملّت های ترک از یک دیگر و بدین ترتیب از دیگر مسلماناندفاصله بگیرند و زمینه برای مسیحی شدن ایشان، فراهم آید.در روند مسیحی کردن،فرهنگ روس در اولوِیّت قرارمی گیرد.امّا ایلمینسکی ، آنقدر که انتظارداشت، موفّق نبود. این روش ایلمینسکی، توسّط دولت اتحاد شوروی سوسیالیستی هم به اجراء در آمد.
11- در گردهمایی که در سال 1910 جهت تصمیم گیری برای نشر مجلّه ی « Mir İslam » تشکیل شد، اظهار گردید که ضرورت دارد جهان اسلام،به صورت مداوم و سازماندهی شده و در گستره ای وسیع، مورد تحقیق قرار گیرد.بدین سبب توصیه گردید که نشریات مسلمانان از نزدیک مورد پیگیری و مداقّه قرار بگیرد.گفته شد که این نشریات دارای جریانات ویژه ی خویش است و در صورتی که این جریانات شناخته نشوند، منافع دولت و اقدامات و فعالیت های حکومت، به شکل شدیدی تحت تاثیر قرار خواهند گرفت.از این اسناد استنباط می شود که حکومت روسیه از فعالیت های مسلمانان کشور احساس ناراحتی می نمود.( Hayrutdinov,1999,s. 9)
12- مسلمانان بخاطر وضعیّت مدارس و زنان، به عنوان عقب مانده نشان داده می شدند.