نگاهی انتقادی به سیمای قوم ترکمن در رُمانِ «آتش، بدونِ دود»/ بخش دوم کمال الدین اراز گلدی داشلی برون
نگاهی انتقادی به سیمای قوم ترکمن در رُمانِ «آتش، بدونِ دود»/ بخش دوم
۱۴۰۰-۰۴-۱۶
پایگاه خبری اولکامیز – کمال الدین اراز گلدی داشلی برون کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی در باره ( رمان آتش بدون دود ) مقاله ای را به اولکامیز ارسال کرد که قسمت دوم آن را هم اینک می خوانید :
یک مَثَلِ قدیمیِ ترکمنی از «نادر ابراهیمی»!
نادر ابراهیمی در ارتباط با آداب و رسوم و فرهنگ قوم ترکمن در پایان جلد سوّم و پایان دورهی اوّل رُمانش به تحقیقات وسیع میدانی اش در این زمینه اشاره میکند و مینویسد:
«امّا، اشاراتم به آداب و رسوم، تا آنجا که مقدور بود و بیست و هفت سال رابطه با صحرا و جستجو در اعماق صحرا به من یاد داده، اشاراتی اصیل است و درست؛ و اگر ترکمن جوانی یافته شد که ادّعا کرد: ما چنین آداب و سنّت هایی نداشته ایم؛ باید از پدربزرگش سؤال کرد -اگر زنده باشد- چرا که من از پدربزرگها و مادربزرگها پرسیدم؛ سالهای سال.»(ابراهیمی، ۱۳۸۶: ۳/۴۳۰).
می بینیم که نویسنده در این قسمت ادّعا دارد که اشارات او به فرهنگ قوم ترکمن در کتابش کاملاً صحیح و منطبق بر آداب و رسوم قوم ترکمن است، با این وجود همان طور که در مقدّمه هم ذکر شد، ضرب المثلی با مضمون «آتش، بدونِ دود نمیشود، جوان بدونِ گناه» در فرهنگ قوم ترکمن یافت نشده و حتّی با پرس و جو از پدربزرگها و مادربزرگها نیز چنین چیزی حاصل نشده است.