رویای دوره ی جوانی این دانشمند، که شناختن ترکیه (امپراتوری عثمانی) و آسیای میانه و روشن کردن نقاط تاریک آن بود، در جهت رسیدن به هدف و طبق یک برنامه ، به پیش رفت.در جریان ماجرای استانبول( 1862-1857) رفتن به آسیای میانه در کسوت دراویش ،سیاحت و مشاهده را به عنوان یک مسلمان، با پنهان ساختن هویّتش، برنامه ریزی نمود. او این اندیشه در سال 1862 ، به هنگامی که سی ساله بود، آغاز کرد و در سال 1864 به پایان بَرد. گزارش این سیاحت بزرگ در آسیای میانه را درآخرهمان سال، در لندن و درسال 1865 دربوداپست منتشرساخت.(Vam,1865) در فاصله ی ماه ژوئیه ی سال 1862 و ماه آوریل سال 1864 دو بار و جمعآ به مدّت دو سال در ایران بسر برد.تجربیاتی راکه در اینجا کسب کرد، دو سال بعد و در سال سازش اتریش- مجارستان، در سال 1867 (در این سال امپراتوری اتریش، به اتریش – مجارستان یا اتریش هَنگری تبدیل شد ، که تا فروپاشی امپراتوری اتریش در پایان جنگ جهانی اوّل ادامه داشت)، در بوداپست ، به کتابخانه گوژ تاو هکناست ( Gusztav Hechenast ) شخصیت مشهور تاریخ فرهنگ مجارستان، با عنوان « سیاحت ایران » به زبان مجاری، تقدیم نمود. این اثر بعدآ در«لایپزیک» به زبان آلمانی منتشر شد .( Vambery,1865)

وامبری دیدگاهی گسترده داشت.دانشمندی بود، فرهیخته، شرق مسلمان را بجا و مناسب مورد نقد و ارزیابی قرار داده است.از طرف دیگر نباید مشاهدات او را از لحاظ شخصی، اجتماعی و دینی و فولکلوریک ، نادیده انگاشت.ضمنآ نباید از نظر دور داشت که وامبری آسیای میانه را قبل از پدیده ی « دوره ی تجدّد » مورد بازدید قرار داده است، زیرا سخن از جغرافیایی است که امکان مسافرت صرفآ با شتر، اسب و قاطر ،و به همراه یک کاروان، وجود داشته است.مسافات نه در ساعات، بلکه در طیّ هفته ها و ماه ها طی می شد.امّا بدین خاطر در آثارش، بعد از جنگ جهانی اوّل،بتدریج شکل آسیای میانه و ایران پیشا مدرن،که در حال محو و نابود شدن بودند، به میان آمد.به نحوی که ، اگر چه در گذشته سیرمی کردند،تصاویری که یک ناظر تیزبین، از آن مناطق ارائه داده است،امروزه نیزارزش و کیفیّت خود را حفظ نموده اند.از لحاظ نتیجه، نگرش وامبری به دنیا، با چشمان یک مجار، ودَچار حیرت و شگفتی شدنش در مقابل غرایب آن مناطق ، می توانست برای خوانندگان مجارستانی، جالب بنظر بیاید.مثلآ وقتی که درجنوب ایران، ودر میان آثارباستانی پرسپولیس می گشته،به «گرافیت» اوّلین سیّاح مجار، استوان ماروتی( Istvan Marothi) - که به سال 1839 برمی گردد – برمی خورد، با شور و حرارتی وطن پرستانه ، او را به عنوان، نیای سیاحان امروزی محسوب کرده، و در جایی، برروی بنا های پرسپولیس می نویسد: زنده باد مجارستانی ها.

وامبری قبل از هر چیز متخصّصی است که بر روی جهان مسلمان، پژوهش هایی انجام داده است. در ترکیه، ایران و آسیای میانه ، دست به تحقیق زده است.او در زمینه های زیادی پیشتاز بود.وی به عنوان یک دانشمند، یکی از پایه گذاران « Turcology= ترکشناسی» است، که امروزه رشته ی مستقّلی شده است.او به عنوان سیّاح کسی است که « آسیای میانه » را مورد پژوهش قرار داده و یکی از افرادی است که، یادداشت ها و گزارش هایش را از آن جا، قبل از چنگ انداختن روسیه ی تزاری بدن مناطق،به نگارش در آورده است.البّته رشته ی « Turcology»، یعنی ترکشناسی،نسبتآ دیر تر ، پا به عرصه ی وجود نهاده است.وقتی که در سال 1815 به عنوان یک دانشمند، کارش را آغاز نمود،تحقیقات در خصوص زبان های عربی و فارسی ، در یک قالب و تؤامان انجام می گشت. آن دو زبان، در یک زمان تدریس می شدند. پژوهش های عربی وزبان شناسی سامی،از گرایشِ ضد اسلامی، نشآت گرفته بود. تحقیقات زبان شناسی فارسی – ایرانی ، به خاطر نیازی که به علم زبان شناسی هند و اروپایی و پژوهش های ادبیات فارسی احساس می شد، آغاز گردید. کانون اصلی گرایش ضدّ ترکان، ابتداء متوجّه زبان و دولت عثمانی بود. در اروپا، همانا و صرفآ به تحقیقات عثمانی ، مشغول بوده اند.

یکی از مهم ترین مراکزی که، سیاستمداران و مترجمان مامور خدمت در دولت های ترک، در آن جا ، تربیت و آماده می گشتند، « آکادمی شرق وین » بود. آکادمی مشهور شرق ، با عنوان آلمانی ( Orientalische Akademie) در سال 1754 به دست امپراتوریس ماریا ترسیا (Maria Theresia) گشایش یافت ودر سال 1898 نام آن به «کونسولار آکادمی» ( Konsular Akademi) تغییر یافت.این مرکز اساسآ به آموزش دیپلومات ها مشغول بود.پس از وقفه ای از سال 1938 تا سال 1964 این مرکز، دوباره با عنوان،« آکادمی دیپلوماتیک» ( Diplomatische Akademi Wien) به میدان آمد.آن مرکز امروزه با همان نام، به فعالیّت هایش ادامه می دهد.( Rathkolp, 2004)

اثرعظیم ده جلدی« تاریخ عثمانی و ترک» تالیف بزرگ ترین شخصّیت در تحقیقات ترکی «وین» بارون ژوزف فون هامر پور گشتال ( Baron Joseph von Hammer von Purgstall) -1856-1774، امروزه هم در ترک شناسی مورد استفاده قرار می گیرد.(هامر پورگشتال-1833-1827).ارزش و اعتبار پورگشتال، پژوهش های وامبری را تحت تاثیر خود قرارداده است.وامبری در جوانی ، در وین با او ملاقات نموده، از وی الهام گرفته بود. ترکان آسیا، در آن زمان، ابدآ در اروپا، شناخته نبودند.در باره ی چوامع ترک، فقط اهل علم و دانش روس، به این دلیل که به منابع تاتارهای قازان و کریمه،قزاق ها، ترکان قفقازیه و سیبریه ، به عنوان ملّت های وابسته به روسیه، دسترسی داشتند، مطالبی می نوشتند.

مردمان سه خان نشین ( خیوه، بخارا و خوقند=کوکند) یعنی ترکان آسیای میانه، در آن ایّام، در بین مجادلات دو قدرت بزرک روسیه و بریتانیا – که بازی بزرگ نام گرفت –گرفتار آمده بودند.امّا این رقابت ها به الحاق مناطق مذکور به خاک روسیه ی تزاری انجامید.قبل از توافق (اتریش - مجارستان ) دانشمندان مجار، فقط به موضوعات مرتبط با مجارها، که شامل دوره های تاریخ باستان مجارها و امپراتوری عثمانی بود، می پرداختند.وامبری هم ،دیدگاه ترک شناسی اش را که –همه ی دنیای علم در اروپا و مجارستان را تحت تاثیر قرار داده بود،با این عناصرپدید آورد. طبق دیدگاه او ،ترک شناسی باید علم مطالعه ی همه ی ملّت های ترک باشد، ونباید بر برخی از اجتماعات، مثلآ، ترکان عثمانی متمرکز گردد.باید هم پژوهش های عثمانی وهم تحقیقات ترکان آسیا،به حیطه ی ترک شناسی وارد می شد.وظیفه ی دیگر آن می بایست ،مطالعه ی رابطه ی ترکان با مجارها ( رابطه ی مجارها با ترکان، در دوره هایی که هنوز توطّن نیافته بودند، تاثیرات پچنک ها و کومان ها و دوره ی عثمانی) باشد.

در این دامنه و محدوده ای که وامبری تعریف کرد،و پس از تحقیقاتش،در ساختار با شکوه ترک شناسی مجار، در صحنه ی بین المللی و ملّی و در قلمروهای علمی،تعداد فراوانی ازاهل دانش تربیت یافتند.افرادی که استاد و معلم اکثر ما ها بوده اند.ما از این اساتید شاخص، فقط سه شخصیت را نام می بری: گیولا نِمِت ( Gyula Nemeth) (1976- 1890)، لاژوس فه ته که (Lajos Feteke – 1969- 1891) و لاژوس لیگتی ( Lajos Ligeti – 1987-1902)

وامبری در اثنای تحقیقاتش ، از بین ملّت های مسلمان شرق ، ابتداء با ترکان و ایرانیان ارتباط برقرار نمود.درطول سال های طولانی که در استانبول و ترکیه گذراند، فرصت و امکان آشنایی نزدیک با شاخه ی جنوب غربی دنیای ترکان، یعنی ترکان عثمانی را پیدا نمود.(1862-1857) بعدآ ضرورتآ، یک سال در ایران اقامت نمود، و قبل از سفر به آسیای میانه، موفّق شد ،سراسر ایران رابگردد. (1863-1862).سپس سیاحت بزرگی را که در اروپا شهرتی واقعی برایش به ارمغان آورد، آغاز نمود.(1864-1863) هیچ گزارش تفصیلی اززمان اقامتش در ترکیه نوشته نشده است .امپراتوری عثمانی برای سیّاحان و اهل دانش اروپایی سرزمینی دور، نا آشنا و غریب نبود.علاوه بر این،دو سیاحت دیگر او نیز، جلب توجّه می نماید: وامبری هم در باره ی سیاحتش در ایران وهم سیاحتش در آسیای میانه، کتاب نوشته است.( بنگرید به بالا)

وامبری به عنوان یک ترک شناس، به همه ی دنیای ترک علاقه داشت و بیشتر پژوهش هایش بر روی این زمینه بود.حالا به یکایک زمینه های تحقیقات ترک شناسی او نظری بیندازیم. کتاب « نسب ترکان »(Atörök Faj) یکی از مهم ترین آثار او در سال 1885 به چاپ رسید، که دیدگاه های وی را به روشنی، توضیح داده است. این کتاب به زبان های زیادی ترجمه شده است.شاید وامبری ، با این مهم ترین اثرش، به پیشتازی در پژوهش های ترک شناسی نائل شده باشد.این کتاب به عنوان اولین اثر اروپایی، از دایره ی تنگ توجّه صرف به ترکان عثمانی خارج شد و ملّت های دیگر ترکِ آوراسیا و زبانهای ایشان را به شکل کلّی آوراسیایی اش،و از جمیع جهات مورد پژوهش قرار داد. واژه ی نَسَب ( در ترکی Soy) نباید مارا به اشتباه بیندازد.در طی قرن گذشته، مفاهیم نژادی که به این واژه تحمیل شده، از وامبری و از آنچه در زبان روزمرّه ی مجاری وجود داشت، بسیار دور و مستبعد بوده است.

درچاپ آلمانی اثر وامبری که با عنوان « ملّت ومردم ترک»( Das Türken Volk) منتشرشد،اراده و تعمّد او برای زیر پوشش قراردادن همه ی ملّت هایی که به زبان ترکی، سخن می رانند،به روشنی دیده می شود. مناسب ترین اسمی که امروزه به این نوع نگرش می توان نهاد (دنیای ترکان) میباشد. این کتاب که وامبری تحقیقات میدانی اش را به همراه مآخذ آورده است،فعلآ هم از زاویه ی اطّلاعات حرفه ای و فنّی اش ، جزو کتاب هایی است که اهمیت و اعتباریافته های اصلی آن ، همچنان تداوم یافته است. برخی از بخش های تحقیقی اصلی مرتبط با زبان و مردمشناسی کتاب ، مثلآ مندرجات مربوط به شیوه ی زندگی قبایل ترکمن، هنوز هم ویژگی منبع بودنشان را از دست نداده اند.وامبری با شرح و تصویر مردم شناسانه ی زبان و مردم برخی ملّت ها( مردمان سیبریه، آسیای میانه،ولگا، پونتوس و ترکان غربی) یک نوع مکتب و نحله ایجاد نموده است.مقالات و نقد وارزیابی های مرتبط با آن موضوع،به صورت مدخل و مقدّمه هنوز در حال نوشته شدن می باشند. یکی از برجسته ترین ترک و آلتای شناسان به نام کارل اچ منگس (Karl.H. Menges) اثری با نام « زبان ها و مردمان ترک» تالیف کرده است (Menges,1970). انگار این اثر، نام و افکار صد سال پیش وامبری را تداعی می کند.

از این به بعد می خواهیم در باره ی ترک شناسی شکل گرفته در آن دوره و چگونگی پایداری ارزش هایی که وامبری در آن رشته ها ایجاد کرده و تا امروز ادامه دارد،ملاحظاتی داشته باشیم. .وامبری در طی دوره ی طولانی پنچ ساله ای که در استانبول گذراند،زبان ترکی عثمانی و لهجه ی عثمانی را- که فراگیری شان جزو شروط لازم رشته ی ترکشناسی درحال حاظر نیز می باشد-تا حدّ زبان مادری آموخت. او بعدها نیز به استانبول، پایتخت جهان ترکان ، به دفعات مسافرت نمود.با این وجود تحقیقات زیادی در رابطه با دوره ی عثمانی انجام نداده است. در صورتی که این زمینه و حوزه، در آن دوره تقریبآ پیشرفته ترین شاخه ی موجود ترکشناسی بود. فقط می توانیم از دو اثر او سخن بگوئیم. یکی از آن ها « فرهنگ لغات آلمانی - ترکی » است، که در سال 1858 درقسطنطنیه به چاپ رسید، و دیگری « فرهنگ جیبی آلمانی - ترکی» . اگر چه تالیف این اثر برای شخصیت علمی وامبری، مطالعه ای ضروری بود، و آغازی جهت تالیف فرهنگ لغات کوچک و لازم، تلقّی می شود،آن آثار صرفآ از زاویه ی تاریخ علم،مطرح توانند ،بود.( Vamberi,1858)

وامبری به دفعات به استانبول سفر کرده و علاقه ی زیادی به زندگی و اوضاع اجتماعی و فرهنگی عثمانی پیدا نمود. با این وصف می توان گفت که به پژوهش های مرتبط با عثمانی خویش، تقریبآ بعد از هفتادسالگی اش،دوباره علاقه مند گشت و کتابی را که به موضوع « زبان قدیمی عثمانی» مربوط بود ، به رشته ی تحریر کشید.( Vamberi, 1901) . در این زمینه نیز پیشتازی با او بود. در اوایل قرن بیستم، هنوز قدیمی ترین آثار ادبی عثمانی شناخته نبودند و تنها تعداد انگشت شماری از آن ها به چاپ رسیده بودند.علاوه بر آن اولین منابع نادرِ عثمانی قدیمی، در قرن سیزدهم میلادی، قلمی شده بودند و تعداد آن ها در قرن 14 و 15 میلادی افزایش یافته بود. وامبری یک « مجموعه ی داستان های برگزیده مربوط به قرن 14/م» را منتشر نمود.در ضمیمه ی آن نسخه ی خطّی ترکی آذریِ تبریزی الاصل « داستان عاشقانه ی طاهر و زهره» را با نسخه ی لاتینی و ترجمه ی آلمانی آن، آورد. این تحقیق از هر لحاظ ویژگی یک اثر پیشتازانه را داشت.این کتاب یکی از اولّین آثاری است که از یک طرف اصل متن ترکی با الفبای عثمانی(Eski Yazı یا الفبای عربی مرسوم در دوره ی عثمانی) ، رونوشت لاتینی وترجمه ی آلمانی را بهمراه یک فهرست تفصیلی روشنگر، ارائه می دهد.او با این شیوه و روش،برای متن پژوهی های بعدی رهگشا گردید. و از طرف دیگر، اذهان را متوجّه نسخ قدیمی ترکی آناتولی نمود، واین که می توانیم زبان مذکور را ، در مقابل زبان ترکی شرقی- که عمومآ در آسیای میانه کاربرد دارد- به عنوان زبان ادبی غربی، بپذیریم. این اصطلاح بعدآ تغییر یافت و در تحقیقات امروزی، برای زبان ادبی ترکی غربی قرون 13 تا 20 /م، اصطلاح مناسب تر، یعنی « ترکی قدیمی آناتولی » مورد استفاده قرار گرفته است. زیرا « عثمان غازی» که نامش را بر خاندانش نهاد،فقط در سال 1299/م در راَس بیگ نشین عثمانلی، قرار گرفت.در حالی که « زبان ادبی ترکی غربی » قبل از رسیدن وی به حکمرانی، روند شکل گیریش آغاز شده بود. از یک زاویه ی دیگر، با نشر متن آذری، توجّه را به این موضوع نیز جلب نمود که « ترکی باستانی آناتولی» وارسیونی (شکل دیگر)است که بین «ترکی شرقی» و « ترکی غربی» قرار گرفته است. امروزه این زبان به عنوان « زبان باستانی آذری یا ترکی عجم » نامگذاری می شود.

ا گرچه بخش مهمّی از آثار وامبری به عنوان یک دانشمند را، شرح مردمان ترک معاصرومنابع مکتوب موجود در آناتولی( عثمانی باستان) تشکیل می دهند،امّا مهمترین بخش آن ها، تاسیس و بنیادگذاری زبا ن شناسی ترکی آسیای میانه است.لهجه های ترکی آسیای میانه و سابقه و پیشینه ی ادبی آن ها، برای دنیای علم معاصر، چندان شناخته نیست.مهم ترین منابع ادبیات شرقی، هنوز به چاپ نرسیده اند.منابع این زبان، با همّت و تکاپوی وامبری، براساس زبانی که بزرگ ترین شاعر آسیای میانه، در قرن 15/م بکار می بست، در پژوهش های بعدی،« چغتایی » نامگذاری شد.امّا فرهنگ لغت چغتایی وجود نداشت.این فرهنگ لغت، برای اوّلین بار با نام آبوسکا ( Abuska) در سال 1862 در پِسته ( Peste) و اروپا منتشر گردید. بدون تردید پیشگامی وامبری در آن تاثیر داشته است.(Vamberi,1862 ) این کار در واقع آغاز متواضعانه ای بود، زیرا پنج سال بعد، در سال توافق اتریش- مجارستان،کتاب اساسی او در خصوص زبان چغتایی، که شامل مقالاتش در آن باره نیز می شد، در لایپزیک منتشر گردید.( Vamberi,1867) هر چند این اثر با نام « پژوهش زبان چغتایی »(Chagataische Sprach Studıen) در حدّ « آبوکا» نبود،امّا اثر پیشتازانه ای است، زیرا نه تنها اوّلین اثری بود که در ارتباط با ترکی شرقی، در اروپا منتشر می شد، بلکه در عین حال سوّمین گرد آوری متن،نیز بود.وامبری در این اثرش، منابع باستانی و جدید ادبیات ترکی آسیای میانه را به شکلی وسیع شناسانده است.او در اثرش به اشعار، قطعات داستان ها، حکایات شیوخ صوفیه، و از همه بیشتر به گزیده ای از اشعار بزرگ ترین شاعر دنیای ترک، یعنی میر علی شیر نوایی، پرداخته است.این اثرکه با حروف عربی، ترجمه ی آلمانی و فهرست تفصیلی واژه ها ، چاپ شده است،امروزه نیز قابل استفاده می باشد.کتاب شامل نمونه های ارزشمندی از زبان های مدرن (جدید) آسیای میانه، مثلآ اوزبکی - که در زمان وامبری ترکی نام داشت – و هم چنین زبان اویغوری جدید، می باشد.نقطه ی درنگ ارزشمند بعدی وی، در خصوص زبان شناسی ترکی آسیای میانه، در باره ی کتاب « قوتادغوبیلیک»( دانش سعادت آفرین) نوشته ی یوسف خاص حاجب، است.این کتاب که نسبتآ حجیم و شامل 6645 بیت است ( در13290 سطر) به صورت مثنوی، اثر منظوم تعلیمی است و اعضای گروه ژوزف بودنز( Jozse Budens) و پال هون فالوی( Pal Hunfalvy) از دنباله روان این اندیشه بودند که زبان مجاری ریشه در زبان ترکی دارد و به منشاء فین- اوغوری( Fin-Ugor) آن باور داشتند. باید تاکید کنیم که وامبری توجّه و علاقه ای به « فین- اوغور هراسی» که توسّط عدّه ای غیر حرفه ای بوجود آمده بود، نداشت، ودر آن خصوص در راستای باورهای علمی خویش، راه و موضع خود را حفظ نموده بود.او گفته است: ممکن است، بارها اشتباه کرده باشم و راه خطا پیموده باشم،امّا هرگز و به هیچ وجه، تعاریف و توصیفات موجود در مجارستان، در مورد احتمال بیشترعدم قطعِیت خویشاوندی با آسیا ، نسبت به خویشاوندی و ارتباط با فین- اوغور،را که آلوده ی غرور ملّی کودکانه است و کار افرادی است که به آن ارزش بیشتری می دهند و متّه به خشخاش می گذارند، دنبال نکردم. من از باور علمی خودم پیروی کردم.(Vamberi,1882,XIII-XIV)

این بحث و مجادله ی قلمی امروزه به نتیجه ای رسیده است.مختصرآ این که امروزه یک دانشمند مورد اعتماد ،هیچ تردیدی ندارد که زبان مجاری منشاء فین- اوغوری دارد.امّا وامبری علیرغم این که در خصوص ریشه ی ترکی زبان مجاری، اشتباهات اساسی انجام داده است،ولی با ارائه ی تعداد فراوانی دیدگاه های علمی و فکری ارزشمند، در خصوص تاریخ باستانی مجارستان، زوایای دیدگاه ها را غنی نموده است. یکی ازفضایل اوگرد آوری مواد در خصوص اتیمولوژِی ( ریشه شناسی) مجاری – ترکی است.بنظر او بدیهی است که تعداد فراوانی از واژگان که از دوران باستان، با یک دیگر تطابق پیدا کرده اند، وجود دارند.درستی این نظر که وام واژه های ترکی در زبان مجاری ، وارد شده اند، بعدآ به تکرار اثبات شده است.دیگر از فضایل او، یکی نبودن گروه های زبانی و نژادی است، بدین خاطر تغییرات مداوم ساختار گروه های نژادی را درک کرده بود.او توجّه را به این امر معطوف نمود که در طول صدها سال، زبان مجاری تحت تاثیر شدید زبان ترکی بوده است. امروزه نیز شاهدیم با این که زبان مجاری منشاء فین- اوغوری دارد، در شکل گیری گروه نژادی،گروه های زبان ترکی نقشی مهم بازی کرده اند.هیچ تردیدی وجود ندارد که زبان مجاری منشاء فین- اوغوری دارد و ساختار نژادی آن مختلط می باشد.یک گروه نژادی می تواند، مختلط بنظر آید، امّا زبان علیرغم اندیشه هایی که وامبری از تحقیقات بعدیش بدست آورد،نمی تواند آن گونه بنظر بیاید. او در خصوص مدرنیزه شدن ترکیه در اواخر قرن 19 / م دیدگاه هایی داشته است ، و چون صاحب اعتبار بین المللی بود،در آن حرکات تاثیر گذاشته است. در اواخر قرن 19/ م یکی از سه اقدام و فعالیت مهمّش ، عثمانی گرایی، احیاءذهنیت عثمانی و تجدّد امپراتوری عثمانی بود.امّا وامبری متوجّه بود که آن امر متحقّق نخواهد شد، زیرا در میان ملّت های امپراتوری ( اعراب، یونانیان، ارامنه، اسلاو های بالکان و غیره) ملّیت پرستی تا بدان اندازه رشد کرده بود که متّحد کردن دوباره ی ملّت هایی که تقسیم شده ا ند، اصلاح ذهنیّت درمورد خدمت به نفع آن خاندان حاکم، کفایت نمی کند.وامبری به گرایش مهم دیگر آن دوره یعنی،برای تحقّق اندیشه ی امّت گرایی( پان اسلامیسم) شانس و اقبالی قائل نشده است. بنظر او بین مسلمانان اتّفاق و هم پشتی وجود نداشت و در تاریخ اسلام ، مسلمانان هیچ وقت از یک دیگر حمایت ننموده اند.( نمونه ها: مغربیان در اسپانیا، دشمنی صدها ساله ی دولت صفوی با دولت عثمانی،تصرّف منطقه ی ولگا و شبه جزیره ی کریمه از طرف روسیه،و یا گسترش روسیه در ایران دوره ی قاجار)

وامبری در باره ی اتّحاد ملل ترک زبان، که از لحاظ فرهنگی، خویشاوندی زبانی و فرهنگ اسلامی را به عنوان مبانی مورد هدف قرار داده بودند،مخصوصآ به قازان و تاتارهای کریمه – که بخشی از امپراتوری روسیه بودند – و نیز ترکان منوّر الفکری که در آذربایجان زندگی می کردند و در میانشان« ترکی گرایی»( پان ترکیسم) ظهور یافته بود، نیز نظراتی داشت. دیدگاه های وامبری در خصوص زبان های ترکی و ادبیات ایشان،نزدیک ترین حرکت به ترکی گرایی بود.بنابراین تصادفی نیست که نظریه پردازان پان ترکیسم، هم در آن زمان و هم بعدها، وامبری را به عنوان پددر معنوی خویش تلقّی نموده و به نظرات وی در باره ی اتّحاد ترکان می پیوستند.بنابراین وامبری، اگرچه عملآ از ترکی گرایی پشتیبانی نکرد، امّا تحقیقات و دیدگاه هایش منبع الهام ترکی گرایی گردید.وامبری خواسته یا نا خواسته ، نقشی الهام بخش در شکل گیری آن ایده ئولوژی بازی نموده است.

می بایست اشاره ای کوتاهی هم به موضوع تحقیقات وامبری ، یعنی پژوهش هایش در باره ی ملل شرق و بویژه مسئله ی ترکان و ایرانی ها، که او ایشان را مهم ترمی دانست ، داشته باشیم. نباید کتمان کرد که وامبری ، همانند اقرانش، تحت تاثیر دیدگاه قدرتمند حاکم بر اروپا بوده است.هر سیّاح، سرزمین وفرهنگ مورد بازدیدش را، با دیدگاه خاص ( فرهنگی، سیاسی و...) می نگریست.وامبری علیرغم پوشش و کسوت مسلمانی، فرزند نمونه وار اروپای قرن نوزدهمی بود، که به موضوع مدنیّت و پیشرفت اروپا ، باوری تام وتمام داشت.باورِ او به خوب بودنِ اروپای اهل منطق ولیبرال، او را به سوی احترامی کامل و بی کم و کاست نسبت به انگلستان سوق داد، به نحوی که حتّی اقدامات استعمارگرایانه ی آن کشور را به عنوان فعالیّتی تمدّن ساز،ارزیابی می نمود. از آنجا که فردی دانشمند و با فرهنگ بود، این رفتار جانبدارانه، به ندرت، تاثیر آشکاری در آثارش برجای گذاشته است.امّا این نوع اندیشه ها،در مقالات و در اثر بزرگ او با عنوان « فرهنگ شرق در غرب» به شکلی بارز خود را نشان می دهد.( Vamberi,1906) به هر تقدیر این نوع پیشداوری مانع گردید تا بتواند تاریخ اسلام و ژرفای معنوی آن را درک نموده، مورد تحقیق قرار دهد.] او اساسا علاقه ای به این موضوع مهم نشان نداده است] امّا شاگردش ایگناس گولدزهر( İgnac Goldziher)-1921-1845- که یک یهودی متدیّن بود،چنان مجذوب شناخت دین اسلام گشت، که امروزه، در پژوهش های اسلامی اروپا و در مآخذ دینی اسلام، نامش به تکرار و با احترام فراوان، یاد می شود.

مختصراین که ، وامبری به عنوان فرزند زمانش، به اندیشه های شرقی قرن نوزدهمی گرائید و پذیرفت که فرهنگ و تمدّن غربی، برتر است و این که آنها[ اروپائی ها]ماموریت متمدّن کردن شرق را بر دوش گرفته اند.در عین حال سعی کرد، شرق را به درستی و با ابراز احساسات و همدردی درک نماید. این امر را اکثرآ در مورد ترکان، انجام داده است. او یکی از پیشگامان « ترک شناسی»، بود، که در نیمه ی دوم قرن نوزدهم ،به عنوان یک رشته ی علمی، پا گرفته بود.لذا به مثابه ی « بنیان گذار ترک شناسی مدرن» مورد احترام فراوان می باشد.دانشمندان مجارستانی و بین المللی جهان علم، در زمان حیاتش به او احترام می گذاشتند. وامبری از سال 1870 به استادی دانشگاه بوداپست و عضویت آکادمی علوم مجارستان ، برگزیده شده بود.

منابع و مآخذ

. BARTHOLOMÄ, Ruth, Von Zentralasien nach Windsor Castle. Leben und Werk des Orientalisten Arminius Vámbéry (1832–1913) (Arbeitsmaterialien zum Orient 17).Ergon, Würzburg 2006.

COCO, Carla, “Vámbéry Ármin műveinek bibliográfiája. In: Fodor Pál (szerk.)”, Vámbéry Ármin Emlékezete, Kőrösi Csoma Társaság, Budapest 1986, s. 26–50.

Ebben az összeállításban az 1986-ig megjelent, Vámbéryról szóló teljes irodalom megtalálható.

HAMMER-Purgstall, Joseph von (1827–1833), Geschichte des osmanischen Reiches, I–X. C. A. Hartleben, Pest.

HAZAİ, György, Vámbéry Ármin életútja (A Múlt Magyar Tudósai). Akadémiai, Budapest 1976. _____

_, Vámbéry Ármin élete és munkássága. In: FodorPál (szerk.)”, Vámbéry Ármin emlékezete., Kőrösi Csoma Társaság, Budapest, 1986, s. 7–11.

______, Vámbéry inspiráció, Lilium Aurum, Dunaszerdahely, 2009

KAKUK, Zsuzsa, “A turkológus Vámbéry”, In: FodorPál (szerk.): Vámbéry Ármin emlékezete. Kőrösi Csoma Társaság, Budapest, 1986, s. 12–18.

MENGES, Karl H, “The Turkic Languages and Peoples.”, An Introduction to the Turkic Studies, O. Harrassowitz, Wiesbaden; 2. kiadása: Wiesbaden, 1995

RATHKOLB, Oliver (ed.), Festschrift. 250 Jahre – Von der Orientalischen zur Diplomatischen Akademie in Wien. StudienVerlag, Wien 2004.

Vámbéry Ármin emlékezete, “Vámbéry Ármin emlékezete (Keleti Értekezések 2, szerk. FodorPál)”, Kőrösi CsomaTársaság, Budapest 1986.

VÁSÁRY István, Vámbéryés a magyar őstörténet”. In: FodorPál (szerk.): Vámbéry Ármin emlékezete. Kőrösi Csoma Társaság, Budapest 1986, s. 19-25.

VÁMBÉRY, Ármin, Deutsch–türkisches Taschen Woerterbuch, Constantinopel 1858.

______, Abuska. Csagataj–törökszógyűjtemény. Előbeszéddel és jegyzetekkel kísérte Budenz József. Pest 1862.

______, Közép-ázsiaiutazás, melyet a Magyar Tudományos Akademia megbízásából 1863-ban Teheránból a turkman sivatagon át, a Kaspi tenger keleti partján Khivába, Bokharába és Szamarkandba tett és leírt. Pest. Újabb kiadásai: Dervisruhában Közép-Ázsián át. Kakuk Zsuzsa bevezetésével és jegyzeteivel. Gondolat, Budapest, 1966; utóbbinak újkiadása: Lilium Aurum, Dunaszerdahely, 2000 .

______, (1867a), Vándorlásaim és élményeim Perzsiában. Pest. Újkiadása, Vásáry István utószavával és jegyzeteivel: Lilium Aurum, Dunaszerdahely, 2005.

______, (1867b): Ćagataische Sprachstudien enthaltend grammatikalischen Umriss, Chrestomathie und Wörterbuch der ćagataischen Sprache. Leipzig.

______, (1879), “A turkománok nyelvéről. Értekezés, turkomán szöveg és fordítása, jegyzetek”, Nyelvtudományi Közlemények. 15, 1–54 = Die Sprache der Turkomanen und die Diwan Machdumkuli’s. Zeitschrift der Deutschen Morgenländischen Gesellschaft. 33, s. 387–444.

______, A magyarok eredete. Ethnologiai tanulmány. Budapest 1882. Alev DURAN 123

______, (1885), A török faj ethnologiai és ethnographiai tekintetben. MTA, Budapest — Új kiadása, Dobrovits Mihály utószavával és jegyzeteivel: Lilium Aurum, Dunaszerdahely, 2006.

______, (1895), A magyarság keletkezése és gyarapodása. Budapest — Új kiadása: Lilium Aurum, Dunaszerdahely, 2003.

______, Noten zu den alttürkischen Inschriften der Mongolei und Sibiriens ( Mémoires de la Société Finno-Ougrienne 12 ), Helsingfors 1898.

______, Alt- osmanische Sprachstudien. Mit einem azerbaižanischen Texte als Appendix. Leiden 1901.

______, (1906): Nyugot kultúrája Keleten. MTA, Budapest. — Új kiadása, Dobrovits Mihály utószavával és jegyzeteivel: Lilium Aurum, Dunaszerdahely, 2007.

______, Jusuf und Ahmed. Ein özbegisches Volksepos im Chiwaer Dialekte. Text, Übersetzung und Noten. Budapest 1910.

______, A magyarság bölcsőjénél. A magyar–török rokonság kezdete és fejlődése. Budapest 1914