ساختمان زنبورک

 قوپوز یا زنبورک ترکمانی از دو قسمت قاب فلزی و تیغه یا زبانۀ فلزی تشکیل شده است. قاب تکه‌ای مفتول فلزی است که با ۴ خَمْ تقریباً به شکل یک کلید میان‌تهی یا طرح تنگ‌ گلوباریک درآمده است. قسمت مثلثی‌شکل قاب طوری در یکی از دستهای اجراکننده قرار می‌گیرد که انگشتها مانع ارتعاش زبانه نشوند. قسمت کشیدۀ ساز را به گونه‌ای بر دهان می‌گذارند که میان دندانهای جلوی بالا و پایین استوار شود. زبانه خاصیت فنری دارد و پس از هر ضربه‌ای که با انگشت شست دست دیگر به نوک زبانۀ فنری زده می‌شود، زبانه به ارتعاش درمی‌آید و صدا ایجاد می‌شود. صدای قوپوز از قاب به دندانها و از دندانها به فکهای اجراکننده منتقل و تقویت می‌شود. فضای داخلی دهان و سینوسهای گونه‌ها نقش مهمی در شکل‌گیری صدا، طنین و رنگ صوتی صدای ساز دارند. حرکت لَبها و شدت دَم و بازدم نیز در چگونگی رنگ و طنین صدا مؤثرند. ازاین‌رو عواملی که در شکل‌گیری صدای زنبورک مؤثرند، عبارت‌اند از: طول و ضخامت زبانه؛ میزان شدت ضربه به زبانه؛ دندانها، فکها، فضای خالی داخل دهان، سینوسهای گونه، و وضعیت لبها و زبان؛ و شدت دم و بازدم (درویشی، همان، ۲ / ۶۵۸- ۶۵۹؛ اطرایی، ۱۹۷- ۱۹۸؛ مسعودیه، ۸۱، ۸۳). 
بیشتر انواع زنبورکها به نعل اسب شباهت دارند. درازای کلی این ساز ۵۵ میلی‌متر، عرض قسمت نسبتاً مدور تحتانی ۳۵ میلی‌متر، و زبانۀ ساز کلاً ۸۴ میلی‌متر است (همانجا). صدای زنبورک بستگی به اندازۀ آن دارد، ازاین‌رو هم‌نوازی چند ساز با صداهای مختلف، فضای صوتی رنگارنگ و مطبوعی را ایجاد می‌کند (وجدانی، ۲ / ۷۹۰)؛ به بیانی دیگر، ازآنجاکه هر زنبورک صدا و فرکانسهای خاصی را تولید می‌کند، هم‌نوازی چند ساز با صداهای مختلف فضای صوتی بسیار جالبی را به وجود می‌آورد (درویشی، دایرةالمعارف، ۲ / ۶۵۹). درمجموع، صدای زنبورک بسیار نرم و لطیف است، به‌طوری‌که هر صدای نرم دلربایی را گاه به آن نسبت می‌دهند (معطوفی، ۳ / ۲۴۳۱). 
ساختمان و اجزاء تشکیل‌دهندۀ قوپوز چوبی برخلاف شکل ظاهری نسبتاً متفاوت آن، تا حد زیادی مانند قوپوز فلزی است. جنس قاب و زبانۀ قوپوز چوبی از چوب مازو (بلوط جنگلی) است که ظاهراً حالت فنری و ارتجاعی دارد (درویشی، همان، ۲ / ۶۶۱- ۶۶۲). البته نواختن قوپوز چوبی به‌مراتب دشوارتر از قوپوز فلزی است و به مهارت بیشتری نیز نیاز دارد (همان، ۲ / ۶۶۱). قوپوز چوبی حدود ۵۰ سال است که در نواحی ترکمن‌نشین ایران منسوخ شده است و امروزه فقط از قوپوز فلزی استفاده می‌شود. به‌سبب شفاف‌تربودن صدای قوپوز فلزی و ساختن و نواختن آسان‌تر آن، قوپوز چوبی به‌تدریج جای خود را به قوپوز فلزی داده است (همان، ۲ / ۶۶۲). 

زنبورک در فرهنگ مردم

 موسیقی مهم‌ترین وسیلۀ بیان آرزوها، احساسات و عواطف قوم ترکمن است. شاید به همین دلیل است که موسیقی ترکمنی یکی از تجریدی‌ترین و در نوع خود پیچیده‌ترین انواع موسیقی در نواحی مختلف ایران است. رقص که بخش جدایی‌ناپذیر بیشتر فرهنگهای نواحی ایران است، در فرهنگ ترکمنی جایی ندارد. در این فرهنگ، نشانی از سازهای خانواده‌های پوستی (خودصدا) به‌جز یک نمونه و سازهای بادی از گروه سرنا دیده نمی‌شود. ضرب‌آهنگهای حاصل از تاختهای مختلف اسب و برخورد شانه بر تار و پود قالی، و ضرب‌آهنگهای حاصل از کار طاقت‌فرسای نمدمالی در صدای قوپوز (زنبورک) به‌خوبی شنیده می‌شود. موسیقی ترکمنی بیانگر زندگی و تاریخ حماسه‌ساز قوم ترکمن است و اگر شاد نیست، باغرور است و استوار، و عجیب اینکه این موسیقی با چنین ویژگیهایی تنها در عروسیها و مجالس شادی زنده مانده است (همو، از میان ... ، ۱۶۰-۱۶۱). 
اسب، قالی و موسیقی، ۳ مفهوم بنیادی فرهنگ ترکمنی را تشکیل می‌دهند. این سه، پیوند و رابطه‌ای عمیق و پنهانی با یکدیگر دارند. برای نمونه، سبکهای موسیقی با سبکهای قالی‌بافی در این فرهنگ قابل انطباق‌اند و حضور اسب در هر دو هنر قالی‌بافی (از طریق طرحها) و موسیقی (از طریق قطعاتی مثل کوراوغلی) به‌وضوح احساس می‌شود (کاظمی، ۱۷۵). اصولاً در منطقۀ ترکمن‌صحرا، صدای سُم اسبان و صدای برخورد شانه بر تار و پود قالی، به جای ادوات ضربی نشسته است و چه رقصی واقعی‌تر از نمدمالی است؟! این ضرب‌آهنگها را همچنین می‌توان در مضرابهای دوتار و ضرب‌آهنگهای زنبورک مشاهده کرد (بوستان، ۷۶). 
صدای زنبورک در هر دو حالت دم و بازدم قابل شنیدن است. آنچه با این ساز در قلمرو فرهنگ ترکمنی اجرا می‌شود، ضرب‌آهنگهای تداعی‌کنندۀ تاختهای مختلف اسب است که در گذشته در زندگی قوم ترکمن اهمیت داشته است. در گذشته در بسیاری از نواحی ایران، کودکان و نوجوانان از زنبورک استفاده می‌کردند و امروزه فقط در نواحی ترکمن‌نشین ایران (استان گلستان و شمال غربی خراسان) از این ساز به شکل رسمی استفاده می‌شود و در نواحی دیگر ایران یا منسوخ شده است و یا رسمیت ندارد (درویشی، دایرةالمعارف، ۲ / ۶۵۸). در مناطق بلوچ‌نشین، مردان در خلوت و تنهایی، راز و نیازهای عاشقانۀ خود را با زنبورک به‌صورت تک‌نوازی و گاه همراه با سازی زهی زخمه‌ای و آرشه‌ای به‌صورت گروهی می‌نوازند؛ ولی در مناطق ترکمن‌نشین ایران، صرفاً کودکان و زنان جوان در مجالس شادی، خانوادگی و عروسی این ساز را می‌نوازند. از این ساز ساده علاوه بر تک‌نوازی، در گروه‌نوازیهای مجالس و عروسیها نیز استفاده می‌کنند که هریک از زنبورکها، اندازه‌ای متفاوت دارد و درنتیجه، صدایی متفاوت فضای دل‌انگیزی را برای اهالی مجلس فراهم می‌کند (همان، ۲ / ۶۵۹). 
دختران و زنان جوان ترکمن در تفریحها و بازیهای شادی‌آفرین ویژۀ عید قربان نیز زنبورک‌نوازی می‌کنند و فضای چادرهای ترکمنی (اُبه) را به وجد و شادی می‌آورند (معطوفی، ۳ / ۲۰۳۰). 
این ساز وارد ادبیات شفاهی ترکمن نیز شده است. ترجمۀ فارسی چیستانی ترکمنی که پاسخ آن زنبورک است، چنین است: چیزی سیاه و سفید است، چشم و رویش خاکی‌رنگ، زبان گویایش از آهنی آبی است، آشنا ست برای تمام ایل؛ که پاسخ چنین است: قوپوز (زنبورک)، ساز دهنی دختران ترکمن (دیه‌جی، ۱۰۶). 

مآخذ

 اطرایی، ارفع و محمدرضا درویشی، سازشناسی ایرانی، تهران، ۱۳۸۸ ش؛ بوستان، بهمن و محمدرضا درویشی، هفت‌اورنگ، تهران، ۱۳۷۰ ش؛ جنکینز، ج. و پ. ر. اولسن، موسیقی و ساز در سرزمینهای اسلامی، ترجمۀ بهروز وجدانی، تهران، ۱۳۷۳ ش؛ درویشی، محمدرضا، از میان سرودها و سکوتها، تهران، ۱۳۸۰ ش؛ همو، دایرةالمعارف سازهای ایران، تهران، ۱۳۹۲ ش؛ دیه‌جی، عبدالرحمان، مقدمه‌ای بر ادبیات عامیانۀ ترکمنها، تهران، ۱۳۷۹ ش؛ کاظمی، بهمن و میترا سعیدی، موسیقی قوم ترکمن، تهران، ۱۳۹۰ ش؛ مسعودیه، محمدتقی، سازهای ایران، تهران، ۱۳۸۳ ش؛ معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، ۱۳۸۳ ش؛ وجدانی، بهروز، فرهنگ جامع موسیقی ایرانی، تهران، ۱۳۸۶ ش. 

بهروز وجدانی