قسم بقلم ( 7 ) سایت حاجی محمد شادکام (مقالات و اطلاعات كتابهاي تاليفي حاجي محمد شادكام)
دیروز خیال می کردم چهارشنبه است ولی پنجشنبه بود . بهر حال به منزل مرحوم قولانتای رفتم که برای برادر او که دچار مرگ مفاجات گردید مجلس ذکر خیر برگزار کنند. علیرغم محدویتهای کورونایی عدّه معتنابهی حضور یافتند. هم ملّا فرحت آمد و هم آخوند محمّدی. رقابتی در بین نبود. از کسی دلخور نبودند که هر دوی آنان را دعوت کرده اند. البتّه آخوند، جماعتی از مسجد را با خود آورده بود. یکی از آنها روزه نافله داشت. او سهم خود را در ظرفی جای داده توضیح می دهد با آن افطار خواهد کرد. عادت کرده این روز ها روزه بگیرد. خدا قبول کند، گفتیم با این تأسّف که من دیابتی علیرغم توصیه دکتر روزه گرفته و به علّت عدم مراعات دستور طبّی لوزالمعده ام چنان از کار افتاده که باید تا صدسال به خودم انسولین تزریق نمایم. با ملّا فرحت بحث خوشی داشتم راجع به اوضاع دینی در کشور قزاقستان و اینکه اغلب اهالی قزاق پس از فراموش کردن زبان مادری , نهادشان را ضایع کرده لذا ناتوان از فهم گفتمان دینی شده اند. گمراهیشان تا مرز کفر کشیده و صمٌ بکم عمی شده اند. جالبتر اینست که از اینکه ایشان را کافر خطاب کنند خشمگین می شوند.
بی پروایی مذهبی عین زندگی غیر بهداشتی است که بیماری دنباله غیرقابل اجتنابش است. به عبارت اخری صحت وجودی آدمیزاد منوط به مراعات قانونمندی خلقت است. لج کردن همان کفر آشکار است و غفلت از این قواعد حدّاقل باعث محرومیّت از مزایای مسلّم آن می باشد.
امروز صدم مرحومه فریبا همسر خواهر زاده ام پرویز بود که وقتی فرحت از اینکه می خواهم در مراسم مربوطه شرکت کنم خانم بوکالت سرخود اعلام عدم میل و امکان حضورم می نماید. امّا ناگهان متوجّه شدم اینک جمعه است. لذا خواستم با یک تیر دو هدف بزنم. توانستم با رفتن به بندرترکمن به عیادت خواهرم خطیره هم بروم که نتوانسته بودم با تلفن جویای حالش شوم. ثالثاٌ به صدقه چهلم خدابیامرز لقمان کرپه هم رسیدم. در هردو مراسم بسیاری از مردم حضور داشتند. خیلی ها را زیارت کردیم. با یکی از آقایان گفتم از این گروه نسبتاٌ انبوه کافیست دعای خیر یکی مورد اجابت الهی واقع شود تا همه حضار از برکت آن برخوردار شوند. خدا کریم است و از اغلب خطایا و گناههای ما در می گذرد. مثلاٌ سهل انگاری ما در حضور در چنین فضاهای مسقّفی موجب ابتلاء به کووید19 نخواهد شد انشاء الله ! اتفاقاٌ دکتر حاجی چالاک را هم دیدم که احوالپرسی کردیم ولی نشد با ایشان مزاح کنیم که وجود و حضور اینچنانی وی بهانه بدست عوامی چون من خواهد داد.