فعّالیت های دریانورد ترکان در دوره ی سلجوقیان نوشته دکتر اردوغان مرچیل، ترجمه محمّد قُجقی
دولت سلجوقیان بزرگ (از سال 1038 تا 1157/ م) بلافاصله پس از تشکیل، بیشتر در سمت غرب پیشروی کرد و در طیّ دوره ای تقریبآ ده ساله، از ایران عبور نمود و به آناتولی رسید. می شود اثبات کرد که، در حین پیشروی به غرب، هم در رود ها و هم در دریا ها اقداماتی صورت داده اند. بعد از نبرد دندانقان ( 1040 / م) و پس از آن که ملک قاوورد ، پسر چاغری بی ، بر منطقه ی کرمان سلطه یافت، توجّه او به خزاین غنی و متنوّع سرزمین عمّان معطوف گشت. تنها مانع نا شناخته برسر راه ضبط و تصرّف عمّان – که چندان از سواحل هرمز دور نبود – احتمالآ خود دریا بود. با این وصف او به خطرات دریا وقعی ننهاد و امیر هرمز را به حضور فرا خواند و به وی دستور داد، تدارکات لازم برای جابجایی و عزیمت او و قشونش را فراهم آورد و به تمهید مقّد ما ت لازم برای گرد آوری کشتی ها و قایق ها، مشغول گردد. حاکم هرمز ، اوامر قا وورد را پذیرفت و کشتی ها و خدمه ی لازم را فراهم ساخت. قاوورد – که احتمالآ برای اوّلین بار دریا را می دید - به سمت سواحل عمّان ،بادبان برافراشت .به ا ین ترتیب برای اوّلین بار در تاریخ سلجوقیان "قاوورد " با کشتی های تحت امرش ، اولین لشکر کشی ماوراء دریا را متحقّق ساخت. اگر چه نمی توان تاریخ دقیق این رویداد مهم را تعیین ساخت، امّا می توان مطرح نمود که در فاصله ی آوریل تا می سال 1053 / م و ماه های ژوئیه و اوگوست 1062 / م عمّان را گشوده باشد.
ملک قاوورد خبر درگذشت برادرش سلطان آلپ ارسلان ( 24 نوامبر1072 / م) را به هنگامی که در عمّان اقامت داشت ، دریافت کرد. او همه ی خطرات را به جان خرید وعلیرغم موسم زمستان ، برای تصاحب تخت سلطنت سلجوقیان بزرگ، با کشتی از عمّان برگشت و عازم کرمان گردید. در حین این حرکت ، تعدادی از کشتی ها متلاشی شدند و برخی از نیروهایش در دریا غرق گشتند. (2) می توان اندیشید که سلجوقیان کرمان که تا سال 1150 / م ، حدود یک صد سالی در عمّان حضور داشته اند، برای این که بتوانند به روابط خویش با آن جا و به فعالیّت هایشا ن در خلیج بصره ادامه دهند، به ساخت کشتی پرداخته و صاحب یک نیروی دریایی، هر چند کوچک شده بودند.
در دوره ی سلطان آلپ ارسلان به فعالیّت های کشتی رانی در نهر ها بر می خوریم. آلپ ارسلان در فوریه ی 1064 / م ، وقتی که از ری به سمت غرب حرکت نمود و به مرز نخجوان رسید، دستور داد، تا از کشتی ها، پلی برای عبور از رود ارس، بسازند. شاهزاده ملکشاه و نظام الملک ،،به هنگام عملیاتی که در شمال شرق قارص انجام می شد، دستور ساخت پلی از روی کشتی ها و قایق ، برای عبور از آرپا چای، صادر کردند.( 3) سلطان آلپ ارسلان به هنگام لشکر کشی علیه نصر بن ابراهیم اوّل قراخانی (1080-1068 / م ) که موجب مرگ سلطان نیز شد، در حالی که با قوای بزرگی پیشروی می نمود، از روی پلی که بر روی قایق ها ساخته شده بود، گذشت. عبور از آن پل، بیست و چهار روز، ادامه داشته است.( اکتبر و نوامبر 1072 / م)
می دانیم که در دوره سلطان ملک شاه سلجوقی، یک گروه ترک مهاجم، در سواحل دریای سیاه، تا به درون دریای سیاه هم پیش رفته بودند. این گروه مهاجم، تحت رهبری امیر یعقوب و امیرعیسی بوری بوده اند. در این حین آنها شهر طرابوزان را – که تحت اداره ی بیزانس بود، متصرّف شدند. امّا بعدآ تئودوروس گابراس، آن شهر را پس گرفت.(4) سال 1080 / م. در این بین، سلطان ملک شاه، در اوایل سال 1087 / م ابتداء به آنطاکیه و بعدآ نیز تا « سامان داغی » پیش رفت و به ساحل دریای مدیترانه رسید. ملک شاه در این جا دریا را مشاهده نمود و از این که وسعت قلمروی حاکمیتش ، بسیار وسیع تر از آنِ پدرش، آلپ ارسلان شده، به درگاه خداوند شکر کرد. او شاید بخاطر همین هیجان اوّلین رؤیت دریا، اسبش را به داخل آبهای دریای مدیترانه پیش راند وشمشیرش را سه بار در آبهای دریای مدیترانه فرو برد و گفت: اینک خداوند حاکمیت بر پهنه ی وسیع واقع بین دریای شرق و دریای غرب را به من اعطاء نمود. او همچنین به افرادش دستور داد تا از دریا ماسه برگیرند . این ماسه ها را ،در زمانی دیگر، بر روی قبر پدرش – در مرو – پاشید و گفت: ای پدر، آلپ ارسلان، بر تو بشارت باد ،که فرزندی که در کودکی، تنهایش گذاشتی، حالا، از این سر تا آن سر دنیا را گشوده است. او محتملآ بدین خاطر که به دریا رسیده بود، فکر کرده بود که سراسر دنیا را گشوده است. وی این سخنان را بر اثر احساسات شادمانه اش بر زبان رانده بود.(5) از طرف دیگرسلطان ملکشاه، در یکی از لشکرکشی هایی که علیه قراخانیان براه انداخت،(یعنی لشکر کشی سال 481 / ه ( 1089-1088 / م) با قشونی بزرگ از رود جیحون گذشت. مقرّرشده بود نظام الملک وزیر به دریا نوردان ، به عنوان اجرت ،در مقابل گذراندن این قشون مبلغ ده هزار دینار بپردازد.
برکیارق ( 1104- 1093 / م) از سلاطین بزرگ سلجوقیان، وقتی در سال 491 هجری قمری ( 1098-1097 / م) بصره را به عنوان اقطاع به امیر قُماج داد، یعنی در ازای خدمت به او واگذار نمود، شخصی به نام امیر اسماعیل بن ارسلانجیک را به عنوان نماینده ی خود، به آن شهر اعزام نمود. اسماعیل وقتی که بعدها به اندیشه ی توسعه ی گستره ی حاکمیت در بصره افتاد، در مقابل تعداد فراوان سفاین دوتن از رؤسای اعراب محلّی قرار گرفت. در جنگی که بین طرفین در گرفت، یکی از دوتن رئیس عرب، با اصابت تیرِ کمانی کشته شد و آن دیگری ناگزیر گردید، به بطیحا- مقر حکومتش - برگردد. بدین صورت اسماعیل کشتی های او را ضبط نمود و صاحب یک نیروی دریایی کوچک گردید. پس از این رویداد افراد اسماعیل کشتی هایی برای او ساختند و تشویقش نمودند با اعزام قشون با آن سفاین قسمتی از جناوه (گناوه) سیراف و جزیره ی بنی نفیس و شهرهای متعلّق به ابو سعد محمّد و دیگر امیران را متصرّف شود. اسماعیل دستور ساخت بیش از بیست فروند ،کشتی را صادر کرد. شاید این سفاین ،اوّلین کشتی هایی بودند که از طرف دولت سلجوقیان بزرگ در محدوده ی قلمروی ایشان ساخته شده باشند. ابو سعد پس از اطّلاع از این واقعه، با تعداد پنجاه فروند کشتی، قوایی علیه او گسیل داشت. این کشتی ها از طریق دجله، به بصره وارد شدند. (1101-1100/494). امّا در پایان دو طرف ترجیح دادند ،مصالحه نمایند. وقتی نیروهای ا بو سعد برگشتند، اسماعیل طبق توافق عمل نکرد و حتّی دو فروند از کشتی های متعلّق به افراد ابوسعد را ضبط نمود. از طرف دیگر بخشی از لشکریان شهر" واسط " در سال (1102-1101/ م495 / ه. ق) با نوشتن نامه ای اعلام کردند مایلند شهر را به او تسلیم دارند. براین اساس اسماعیل برای تصرّف شهر واسط با کشتی هایی عازم نهروان گردید و خواستار تسلیم شهر شد. آن عدّه که وعده ی تسلیم شهر را داده بودند، از واگذاری شهر سر باز زدند. اسماعیل پس از ناکامی در این اقدام، به بصره باز گشت. عودت اسماعیل از خوش اقبالی او بود، چرا که ابو سعد ،با تقریبآ یک صد فروند کشتی کوچک و بزرگ، علیه اسماعیل- که توافق نامه را زیر پا گذاشته بود - حرکت نموده، تا مصبّ رود الابولّا پیشروی کرد. قشون اسماعیل هم با بیش از بیست فروند کشتی، به مقابله برخاست. جنگی که بین دو طرف بوقوع پیوست را، شاید بتوان اولین نبرد دریایی ثبت شده در تاریخ دوره ی سلجوقیان بزرگ شمرد. در معیّت ابوسعد ، حدود ده هزار تن از لشکرش وجود داشتند. در مقابل تعداد نفرات اسماعیل هفتصد نفر بود. این عدم تناسب تعداد نفرات دو طرف، باعث شکست اسماعیل در جنگ گردید. وی بعد ها ، با وساطت وکیلِ المستظهر، خلیفه ی عبّاسی ( 1118-1094/م ) با ابو سعد قرار داد صلح امضاء نمود.(6)
حاکمیت اسماعیل بن ارسلانجیک در بصره، نزدیک ده سال بطول انجامید. وقتی سلطان محمّد طپر (1118-1105/ م) بر تخت سلطنت سلجوقی جلوس کرد ،امیر جد ید ی را برای شهر بصره برگزید. سیف الدوله صدقه ،امیر بصره شد. او در ابتدای ماه فوریه 1106 بر شهر سلطه یافت. مدّتی بعد، محمد طپر شهر بصره را به عنوان اقطاع، به آق سُنقُر بُخاری واگذار نمود. نایب او سُنقُر البیاتی، خدمات خوبی برای مردم آن شهر انجام داد. او چون آب شهر بصره ، شور بود، برای فقرای شهر وهم چنین جهت مسافرین، با کشتی، آب مشروب می آورد.
از طرف دیگر در جریان نجات سلطان سنجر سلجوقی - از سلاطین سلاجقه ی ایران – که به اسارت " غُزان " در آمده بود، یک کشتی نقش داشته است. او را که به بهانه ی شکار، فراری داده شده و با اسب تا مقابل شهر ترمذ، آورده شده بود، با استفاده از یک کشتی که قبلآ تدارک دیده شده بود، از رود جیحون گذرانده، نجات دادند. (8)
دوره ی سلجوقیان عراق
پس از تاسیس دولت سلجوقیان عراق ( در سال 1119 / م ) خلفای عبّاسی هر از چند گاهی، خواستار بازستانیِ قدرت سیاسی می شدند. وقتی که سلطان محمّد ( 1131-1119 / م ) در سال 1126 / با نیروهایش وارد بغداد گردید، محتملآ خلیفه مُسترشد ( 1135- 1118 / م ) همه ی کشتی های دور و اطراف را جمع کرده بود. علاوه بر آن سی هزار تن قشون، در اختیارش بودند. سلطان سلجوقی در آن وضعیّت ، به عماد الدّین زنگی، خبر فرستاد و بدو دستور داد، تا با کشتی ها و نیروهای نظامی، حرکت کند. او هم تمام کشتی های موجود در بصره را بسیج نموده، از طریق بین النهرین به بغداد اعزام نمود. قوای پیاده نظام هم حضور داشتند. مسترشد، خلیفه ی عبّاسی وقتی مشاهده کرد آن ها به بغداد نزدیک شده اند و ضمنآ کشتی ها را در شطّ العرب و قوای پیاده ایشان را به چشم دید، به امضای قرار داد صلح رضایت داد.( ژآنویه 1127 / م) (9)
در دوره ی سلجوقیان و در ارتباط با کشتی ها، قابل توجه ترین جنگ بر روی دجله صورت گرفت. این رویداد از نقطه نظر انواع کشتی های مورد استفاده و کاربرد گونه های مختلف اسلحه، اهمیت دارد. محمّد، سلطان سلجوقی ( 1160-1153 / م) متوجّه شد که زمانِ جنگ با خلیفه مکتفی ( 1160- 1136 / م ) که از خواندن خطبه به نام سلطان خود داری می کرد و شخصی به نام " سلیمان شاه " را در مقابل او علم کرده بود، فرا رسیده است. بنابراین با قوایش به سمت بغداد حرکت کرد و شهر را به محاصره گرفت (ژانویه ی 1157) . اما خلیفه مکتفی در مقابل این عمل، پیشاپیش تدارک لازم را دیده ،اسلحه ی لازم را ساخته و با کشتی سنگ های لازم برای منجنیق را فراهم کرده بود. علاوه بر این دستور ساخت کشتی هایی را هم داده بود. این سفاین در سواحل دجله ، دهشت آفرینی می نمودند. وقتی که قوای سلجوقی به جنگ آغازید، خلیفه هر روز کشتی هایی را که با انواع اسلحه تجهیز شده بودند، به دجله روانه می ساخت. این سفاین وقتی که در رود دجله، در مجاورت قوای سلجوقی قرار می گرفتند، با سلاح های خویش ،عدّه ای از ایشان را بقتل می آوردند وعدّه ای را مجروح می ساختند. بدین صورت مزاحمت ایجاد می کردند.
تعداد کشتی های قشون سلجوقی اندک بود، آن ها هم کشتی هایی بودند که ملوانانش به زور، به جنگ وا داشته شده بودند و صاحبان کشتی ها هم، نگران وارد آمدن صدمات احتمالی بر سفاین خود بودند. قشون سلجوقی نیز، در کنار آن دریانوردان و به علّت عدم آشنایی خود با کشتی، جسارت چندانی برای سوار شدن به کشتی ها ، نداشتند. در این بین برخی از حکّام در منطقه ی جزایر عراق می خواستند با کشتی هایشان به سلطان سلجوقی کمک نمایند. بدر بن مظفّر بن حمّاد، حاکم " غرّاف " علنآ با خلیفه به مخالفت پرداخت و با تدارک کشتی هایی ، از " واسط" و " بطایح "به کمک آمد. خلیفه نیز برای مقابله با آن ها و به آتش کشیدن سفاین ایشان به حرکت در آمد. در همین اثناء امرای بنی سعد، با تعداد قابل توجهّی نیرو ،برای کمک به سلطان سلجوقی ،از منطقه ی " حلّه" وارد شدند. بعدآ تعداد کثیری از نیروهای برگزیده ی سلطان به آن کشتی ها سوار شدند. بر روی رود دجله، جنگ دریایی وحشتناکی به وقوع پیوست. قوای خلیفه و کشتی های مردمی، به قایق های سلجوقی نزدیک شدند. جنگ و نبرد ، بر روی کشتی ها ،از طلوع خورشید تا غروب آن ادامه داشت. تعداد زیادی از نیروهایی که از " حلّه " آمده بودند، و کثیری از قوای سلطان، کشته شدند. سلطان محمّد مجبور شد به محاصره ی بغداد پایان دهد.( می سال 1157 / م)(10)
در جنگ دریایی صورت گرفته بر رود دجله، از این سلاح ها استفاده شده بود:
1-منجنیق: اساسآ برای پرتاب سنگ استفاده می شود. بعضآ نیز جهت پرتاب تیر، آهن های تفته و ظروف محتوی نفت به کار می رفت.
2-عرّاده: وسیله ی پرتاب گلوله و نفت، که کوچک تر از منجنیق بود ( نوعآ منجنیق کوچک)
3-چرخ: کمانی که بر با روها و کشتی های جنگی نصب می شد و می توانست چندین تیرشلیک کند. علاوه براین می توانست ظروف محتوی نفت و مواد منفجره را نیز پرتاب نماید.
4-نفت:ظروفی که مخلوطی از مواد آتش زا(پارچه های آغشته به نفت و روغن) را در آن قرار می دادند. به این وسیله" آتش رومی" هم گفته می شد. این ظروف محتوی نفت را با منجنیق، عرّاده و چرخ پرتاب می کردند. نفت سفید و بدون دود پرتاب شونده را از با استفاده از سیلندر( لوله ) شلیک می کردند.
5- تیرها () رمات)
6-قواریر (جمع قاروره، شیشه) شیشه ی مشتعل کننده ( نوعآ چیزی مثل کوکتل مولوتوف)
7- شمشیر(11)
در آن دوره اسم عمومی برای کشتی هایی که بار و مسافر حمل می کردند،"مَرکب" و" سَفینه " بود. امّا کشتی هایی که بدر بن مظفّر برای کمک به سلطان سلجوقی فرستاد از مراکب حمّاله ( کشتی های باری) ، کشتی های جنگی، زوارق (جمع زورق) و " شفّاره " - که کشتی های دشمن را به آتش می کشید - تشکیل می گشت.
دوره ی سلجوقیان روم ( سلجوقیان آناطولی یا اصطلاحآ ترکیه)
" سلیمان شاه" [ اساسآ ،سلیمان پسر قُتلمش به فرمان ملکشاه به آسیای صغیررفته بود] موسس سلسله ی سلاجقه ی روم ، با استفاده از اوضاع آشفته ی بیزانس، مرزهای قلمروش را در جهات دریای مرمره و سیاه، گسترش داد. حتّی در جهت " اسکودار" و " غازی کوی" پیش روی نمود. در سواحل آناطولی، اداره ی گمرک ایجاد نمود و گرفتن عوارض از کشتی هایی که از بوغاز ( تنگه ی بوسفور) عبور می کردند را، آغاز نمود.ازطرف دیگر " آلکسیوس کومننوس "( 1118-1081 / م ) که بر تخت سلطنت بیزانس جلوس کرده بود، برای این که ، در مرحله ی اوّل برای استانبول، امنیت و آرامشی فراهم آورد، با کشتی های کوچک، بسان دزدان دریایی ، پاسگاه های ترکان را در سواحل تنگه ی بوسفور، مورد حمله قرار داد و ایشان را به عقب نشینی وا داشت. امّا در آن زمان اوضاع آلکسیوس در شبهه جزیره ی بالکان به هیچ وجه خوب نبود، بنابراین برای این که بتواند خطر تهدیدات " پچنک " ها و " نورمان" ها را بر طرف نماید، مجبور شد با" سلیمان شاه" به توافقی دست یابد.( معاهده ی " دراگوس سویو ( ِDragos Suyu در سال 1081 / م) سلیمان شاه پس از این معاهده سمت و سوی پیشروی خود را به طرف دریای مدیترانه تغییر داد و با استفاده از یک فرصت، با سیصد سواره و تعداد زیادی پیاده نظام، نخست با حرکت از راه دریایی و سپس با پیشروی در خاک، شهر انطاکیه و سه قلعه ی آن شهر را به تصرّف در آورد.( دسامبر1084 و ژانویه 1985 ). مقارن این ایّام یک بیگ ترک، به نام "قرا تگین " بندر سینوپ را در سواحل دریای سیاه، تحت حکومت خویش در آورد ( در ابتدای 1085 / م ) امّا امپراتور آلکسیوس، سینوپ را باز پس گرفت.
سلیمان شاه بعدها، ضمن لشکرکشی به حلب، ابوالقاسم نامی را، به عنوان نماینده ی خویش، در ازنیک ، منصوب نمود. این امیر سواحل جنوبی دریای مرمره را به تصرّف در آورد و طرح تهیّه ی یک نیروی دریایی کوچک را فراهم کرد و بدین خاطر، شهر ساحلی " گملیک" Gemlik))( نام اصلی آن " کیوس (Kios) را به تصرّف در آورد و به ساخت کشتی در آنجا پرداخت. امّا ، آلکسیوس اندیشید که اگر نیروی دریایی ترکان در آن جاها ، شکل بگیرد، برای امپراتوری خطر آفرین خواهد بود. بنابراین بدون فوت وقت وارد عمل شد .همه ی نیروی دریایی را تحت امر" مانوئل پوتومیتس " در آورد و وی را مامور به آتش کشیدن کشتی های ابوالقاسم کرد. در خشکی نیز یک نیروی نسبتآ بزرگ را به فرماندهی " تاتیکیوس (Tatikios) اعزام نمود. نیروی دریایی بیزانس با سرعت وارد شد و تمام کشتی های ابوالقاسم را در همان مرحله ی ساخت به آتش کشید ( در اواسط سال 1186) (12).
پس از جنگ " میریو کفالون" (Myriokephalon) در سال 1176 / م، سلطان قلیچ ارسلان دوم ،نیرویی متشکّل از 000/24 نفر قشون ترک را برای نهب و تخریب مناطق و شهرهای واقع، تا دریا ،مامور کرد (1178-1177 / م ). سلطان به فرمانده ی این قشون دستور داده بود، تا برایش مقداری آب دریا، ماسه و شن ، و یک پارو، بیاورد. ترکان در دریای "اژه" تا مقابل کناره های جزیره ی " رودس" (Rodos)پیش رفتند.(13) پس از درگذشت سلطان قلیچ ارسلان دوّم در سال 1192/ م ،غیاث الدّین کیخسرو اوّل – در اوّلین دوره ی سلطنت خود- پنج سال فرمان روایی کرد. در طی این سال ها، ترکمن های منطقه ی دریای سیاه، شهرهای ساحلی را تحت فشار قرار داده بودند. آن ها در زمان پادشاهی "سلیمان شاه دوّم" سامسون را به تصرّف در آورده بودند. بدین وسیله سلجوقیان بر یک بندر، در دریای سیاه دست یافته بودند.(14)
در این حین در امر سلطنت سلجوقیان ، تحوّلی پدید آمد. رکن الدِن سلیمان شاه دوّم، با خلع برادر از سلطنت، خود بر اریکه ی قدرت دست یافت (1196 / م ) غیاث الدّین کیخسرو اوّل، با شتاب قونیه را ترک نمود و پس از مدّتی سرگردانی در آناطولی، به سامسون (جانیک) رسید. هدف او، رفتن به استانبول ، برای تقاضای کمک از امپراتور بیزانس بود. والی سامسون ، پیشاپیش کشتی ها وقایق هایی را آماده ساخت. دریانوردان و جاشوهای ماهری را برای کار، بخدمت گرفت. سفاین را با مقادیر فراوان اسلحه، انباشت. دریانوردان بادبان ها را بر افراشتند و به سوی استانبول حرکت کردند، و در اواخر سال 1199/ م ویا اوایل سال1200 / م به آن شهر رسیدند.(15)
در دوره ی سلطنت سلطان سلیمان شاه دوّم (1204 -1196/ م) آلکسیوس آنگلوس (Alexsios Angelos) ( 1203-1195 / م )امپراتور بیزانس، شش فروند کشتی به دریای سیاه اعزام نمود و کشتی های باری و تجاری را مورد تهاجم قرار داد. بازرگانان سلجوقی که در این حملات گرفتار ضرر و زیان شده بودند، ضمن دیدار با سلیمان شاه دوّم در قونیه، شکایت نمودند و از وی تقاضای کمک کردند. سلطان سفیری به بیزانس گسیل داشت و خواستار جبران خسارات وارد شده بر تجار، گردید. در پایان بین دو طرف معاهده ی صلح امضاء شد و آلکسیوس سوّم قبول کرد که غرامت کالاهای غارت شده را بپردازد.(16)
پس از مدّتی ، در سال 1204 / م مشخّص شد که بندر سامسون ،از اختیار سلجوقیان خارج شده است.(17) از طرف دیگر آلکسیوس کمننوس (1222-1204 / م ) که بر اوینه (Üyne) ، سینوپ و طرابوزان سلطه یافته بود، سامسون را به محاصره گرفت. دخالت" ای. لاکاریس" (1222-1204 / م )امپراتور ازنیک ، در امور، باعث آغاز یک دوره ی رقابت برای کسب برتری و تفوّق در منطقه ی دریای سیاه گردید. سلطان غیاث الدّین کیخسرو اوّل نیز علیه امپراتور طرابوزان - که از اطاعت او سر پیچیده بود- لشکر کشید و شهر را مورد حمله قرار داده، به محاصره در آورد. در این بین ، زیان دیدگان این منازعات برای برتری، بازرگانان بودند .فعالیّت های تجاری دریای سیاه، غیر ممکن شده بود. این وضع را ابن اثیر مورّخ نامدار قرون وسطی، به بهترین شکل منعکس نموده است. به نوشته ی او(18) به آن دلیل ارتباط زمینی و دریایی شهرهای آناطولی با روس و قبچاق، قطع گردید. هیچ کس نمی توانست به قلمروی غیاث الدّین وارد شود. مردم بدین خاطر ضرر و زیان زیادی متحمّل شدند. چرا که آن ها تجارت می کردند و به سرزمین ایشان می رفتند. سر انجام غیاث الدّین کیخسروی اوّل ، آلکسیوس را مغلوب ساخت ، از او خراج گرفت و امنیت راههای تجاری را تامین نمود. غیاث الدین کیخسروی اوّل، پس از آنکه امنیت سواحل دریای سیاه را تامین کرد، به فکر منطقه ی دریای مدیترانه افتاد. زیرا در آن هنگام، آنتالیا (Attalia) یکی از بنادر مهم دریای مدیترانه ، در اختیار یک ایتالیایی بود و یک گروه از بازرگانان در آن جا مورد غارت قرار گرفته بودند. بودند. به خاطر شکایت ایشان، سلطان سلجوقی با تدارک یک لشکر، شهر را به محاصره در آورد .آمّا چون صلیبیون قبرس، با یک نیروی دریایی کوچک، کمک ارسال کردند، محاصره موقّتآ منتفی شد.امّا آنطالیه از دور تحت کنترل و نظارت قرار گرفت. در همین اثناء یونانیان مقیم شهر انطالیه ،برای تقاضای کمک ، به سلطان متوسّل شدند. ابن امر به شروع دوباره ی محاصره ی شهرانجامید. در نهایت آنطالیه در 5 مارس 1207 ، به تصرّف قشون سلجوقی در آمد. بدین ترتیب دولت سلجوقی موفّق گردید، در دریای مدیترانه نیز به بندری ارزشمند و پایگاهی نظامی دست یابد. پس از کسب این پیروزی، معاهده ای با قبرس منعقد گردید، که بند هایی از آن ، فعالیت های بازرگانی را نیز شامل می شد. علاوه بر آن سلطان با صدور فرمانی اجازه ی تجارت ونیزیان با ترکیه (روم یا همان رومیة الصغری ) را داد.(19)
پس از در گذشت غیاث الدّین کیخسرو(1211/ م) پسرش عزّالدّین کیکاووس اوّل، بر مملکت سلجوقی حاکم شد. او نیز چون پدر، به سیاست پیشرفت آناطولی از جهت تجاری، اهمیّت می داد. چنان که برای اوّلین بار معاهده ای تجاری با قبرسی ها امضاء کرد.(1214 / م ) برآن اساس (20) دولت سلجوقی در صورت ضرورت مساعدت می نمود تا تجّار و دریا نوردان دو طرف بتوانند، آزادانه به ممالک یک دیگر رفت و آمد نمایند. بعد ها با ونیزیان هم یک توافق تجاری امضاء شد و امنیّت دریای مدیترانه نیز تامین گردید. امّا در دریای سیاه اوضاع، دیگرگونه بود. بدین خاطر عزّالدّین کیکاووس اوّل، به قصد فتح یک بندر تجاری و پایگاه نظامی، به بندر " سینوپ" لشکر کشید. امّا فرد دیگری هم بود، که در پی همین هدف بود. آلکسیوس امپراتور طرابوزان، حتّی قبل از این که سلطان سلجوقی اقدام به لشکر کشی نماید، اطلاعاتی در باره ی شهر- از افرادی که شهر را می شناختند – بدست آورد . او متوجّه شد که اگر بتواند جلوی ورود کمک از خشکی و دریا را بگیرد، می تواند شهر را به تصرّف در آورد. در حالی که عزّالدّین کیکاووس به سمت سینوپ در حال پیشروی بود، امپراتور طرابوزان، در حین شکار ، به اسارت ترکان در آمد. قوای سلجوقی به مقابل سینوپ آمده، شهررا محاصره نمودند. بعدآ وقتی که فرمانده ای به نام " بهرام" با هزار تن، توانست ارتباط دریایی شهر را قطع نموده، کشتی های دشمن را به آتش بکشد، اهالی سینوپ در مضیقه ی شدیدی قرار گرفتند. بر اساس قراردادی که بین دو طرف منعقد شد، موضوع آزاد نمودن آلکسیوس، از طرف سلطان مورد قبول قرار گرفت و قشون سلجوقی در سوّم نوامبر 1214، وارد سینوپ شد. بدین ترتیب سلجوقیان در دریای سیاه هم یک بندر تجاری و پایگاه نظامی مهم را بدست آوردند.(21) پس از این رویداد، بازرگانان ترک در سینوپ سوار کشتی می شدند و به "سُغداق " در ساحل کریمه عزیمت می کردند. کالاهای تجاری شامل منسوجات نخی، ابریشمی وهم چنین ادویه جات بود. در برگشت محموله ی کشتی ها، شامل پوست های گران قیمت ، برده (کنیز و غلام ) بود.(22)علاوه بر آن سلطان کیکاووس اوّل ، پس از تصرّف بندرسینوپ دیداری با [نمایندگان] جمهوری های ونیز و جنوا، داشت. در دولت سلجوقی و ایالات واقع در آناطولی ، احیای تجارت شرق، باعث رفاه و غنای اقتصادی گردید.(23)
در جریان ستیزه هایی که برسر تاج و تخت سلجوقی پدید آمده بود، اهالی مسیحی آنطالیه، شبی دست به عصیان زدند و محافظین ترک را بقتل رسانده و شهر را بدست آوردند.عزّالدّین کیکاووس اوّل ، پس از آن که سینوپ را متصرّف شد و ارامنه را به عقب راند، به سمت آنطالیه لشکر کشید .اهالی آنطالیه، وقتی خبر عزیمت او را شنیدند، از قبرسی ها، تقاضای کمک نمودند. بر اساس این درخواست، صلیبیون قبرس چندین کشتی ، پُر از جنگاوران را اعزام کردند. قشون سلجوقی وقتی در مقابل شهر قرار گرفتند، ابتداء آن را زیر بارانی از تیر قرار دادند. روز بعد از زرّادخانه ، آلات و وسایل محاصره را آوردند. نردبان ها ساخته شد و منجنیق ها به حرکت در آمدند.نردبان های پهناور را بر دیوار ها تکیه دادند[از این نردبان های عریض، در آن واحد، ده تن از جنگجویان می توانستند، بالا بروند].گروه های ده تایی سربازان ترک، که به گرزهای سنگین و اسلحه ی سبک مجهّز بودند، از برج ها بالا رفتند. درنتیجه آنطالیه، برای نوبت دوّم به دست ترکان سلجوقی گشوده گشت. (22 ژانویه ی 1216)(24) منبعد از کیکاووس اوّل ، بخاطر این پیروزی که به تصرّف اراضی و دریاهایی منجر شده بود، به عنوان " السلطان البرّ و البحر) یاد می شود ( سلطان زمین و دو دریا: مدیترانه و سیاه)(25) قرارداد دوّمی که درسال1216 / م و در دوره ی عزّالدّین کیکاووس با قبرسی ها منعقد شد، از جنبه ی تجاری ارزش داشت، بویژه مسئله ی عوارض گمرکی و اقداماتی که در خصوص کشتی های غرق شده در دریاهای متعلّق به دو دولت، می بایست انجام می شد، پیشبینی و معیّن شده بود. مُفاد و بندهای این پیمان نشان می دهد، که اهالی آنطالیه از حالت افراد صاحب ناوگان تجاری، به وضعیّت وابسته به ناوگان سلجوقی، تبدیل شده اند.(26)
پس از درگذشت عزّالدّین کیکاووس (1220 / م )برادرش " علاء الدّین کیقباد اوّل برتخت سلطنت سلجوقیان جلوس کرد. علیرغم این که دولت سلجوقی به دریاها رسیده و در سینوپ و آنطالیه، دو پایگاه بدست آورده بود، لازم آمد که برای پیشرفت بیشتر دریانوردی ، با تصرّف بنادر دیگری، بیش تر تقویت گردد. سلطان علاء الدّین با این اندیشه وارد عمل گردید. او با توصیه ی امیرانش، خواستار تصاحب قلعه ی"علائیه " (Kalonoros) شد." کالونوروس " تحت اداره ی فردی به نام "کِروارت" ( Kyr Vart ) [Kir Farid] والی آن جا بود. او احتمالآ بیزانسی و یا ارمنی بوده است. قشون سلجوقی که به سمت کالونوروس پیشروی می کرد، و نیروی دریایی سلجوقی که از آنطالیه به حرکت در آمده بود، همزمان در مقابل شهر ظاهر شدند. این رویداد به روشنی نشان می دهد که اوّلآ چیزی به نام نیروی دریایی سلجوقی ،وجود داشته و ثانیآ دولت سلجوقی، ازبندر آنطا لیه، دقیقآ به عنوان یک پایگاه نظامی استفاده می کند. فرمانده ی قوای دریایی سلجوقیان،" سوباشی" آنطا لیه، " مبارزالدّین اَرتوقوش" بود.
"ابن بی بی" در این باره چنین توضیح می دهد: سلطان برای این که کار خصم را یکسره نماید، امر صادر کرد تا اردوی جهان شکارش را به سه گروه تقسیم نمایند. بدین سبب یک گروه می بایست، بسان پلنگان چابک (در خشکی) از کوه های صعب العبور می گذشتند، یک گروه می بایست همچون تمساح ها، از سمت دریا، وارد میدان جنگ می گشتند، و گروه سوّم می بایست، همانند امواج تُند، با کشتی ها به سمت قلعه حرکت می کردند. (27) محاصره ی قلعه توسّط قوا در فصل زمستان، دو ماه بطول کشید. سلطان اراده کرد ، که یورش نهایی را آغاز نماید. امّا، کِروارت که متوجّه شده بود نمی تواند در مقابل یورش تاب بیاورد، تمایلش به توافق با سلطان را، از طریق " مبارزالدّین اَرتوقوش" پیش کشید. در نتیجه بین طرفین پیمانی امضاء شد و "کالونوروس" یوغ حاکمیت دولت سلجوقی را برگردن آویخت.(1221/ م ) سلطان دستور داد ، قلعه را در نسبت به نام خودش " علائیه " بنامند و به نوسازی آن بپردازند و ضمنآ یک کارگاه تعمیر و ساخت کشتی نیز در آن جا تاسیس گرد د. تاریخ بنای آن کارگاه سال 1228 / م می باشد. بدین ترتیب، سیاستی که برای دستیابی به دریا ها، اتّخاذ شد، به شروع مرحله ی ساخت کشتی در علائیه منجر گردید. "عثمان توران " مورّخ نامی ترکیه - متخصّص تاریخ سلجوقیان روم- موضوع تحوّلات معطوف به دریا را بدین صورت جمع بندی نموده است: فتح سینوپ ، آنطالیه و علائیه به دست سلجوقیان ، صرف نظر از راه های مهاجرت به آناتولی، از لحاظ تاریخ آغاز دریا نوردی ترکان و پیشروی ایشان، رویدادی بسیار مهم بود و امکان سفرهای جنگی و تجاری در دریای مدیترانه و دریای سیاه را ممکن ساخت.(28)
از طرف دیگر یغماگری ها و چپاول هایی که در دریای سیاه، صورت گرفت، ابعاد گوناگون تاریخ دریانوردی را منعکس نمودند. یک کشتی که از بندر" خرسون" حرکت کرده بود و حامل وجوه عوارض سالیانه ای بود که می بایست به امپراتور طرابوزان تحویل می گشت، به علّت طوفان از مسیر خود منحرف گشته ، به کناره های بندرسینوپ رانده شد. درآن زمان یک ارمنی به نام "هِتوم" (Hetum) که از طرف عزّالدّین کیکاووس اوّل ، به عنوان فرمانده ی نیروی دریایی سلجوقیان در سینوپ، منصوب شده و به دین اسلام نیز مشرّ ف شده بود ،با نیروهایش به آن کشتی حمله کرده، محموله اش را غارت نموده وآلکسیوس، فرمانده ی کشتی و همه ی ملوانانش را به اسارت گرفت. هتوم به این مقدار نیز بسنده نکرد و با اعزام کشتی هایی به کریمه، مستعمره نشین های طرابوزان را غارت نمود و با غنایم فراوان به سینوپ باز گشت. امپراتور طرابوزان آندرونیکوس گیدوس اوّل Andronikos 1.Gidos) )( 1235-1222 / م )، با شنیدن این خبر، بدون درنگ، با نیروی دریایی قدرتمندی به سینوپ لشکر کشید. قوای طرابوزانی در شرق شهر، به ساحل رسیدند و کشتی های موجود متعلّق به ترکان را غارت کرده و بعضی از دریا نوردان را به قتل رسانده، برخی را هم به اسارت در آوردند. امّا بعدآ توافق نامه ای بین دو طرف حاصل شد. هتوم پذیرفت که آلکسیوس فرمانده کشتی غارت شده و همه ی دریانوردان را آزاد نموده، محموله ی آن را ، برگرداند. در مقابل طرابوزانی ها نیز پذیرفتند که هر آنچه را که در جریان حمله ی تلافی جویانه به محلّات حاشیه ای سینوپ، ضبط و تصرّف کرده بودند،باز پس دهند.( 1223 / م )(29) .هرچند بعد ها، یک شاهزاده ی سلجوقی، به طرابوزان، لشکر کشید، اقدامش نتیجه ای به بار نیاورد.
بدون تردید سلجوقیان روم (ترکیه) به موضوع حفظ امنیت راه های ترانزیتی تجاری، که از جنوب می آمدند و از آناتولی می گذشتند، ارزش قائل بودند. در دوره ی سلطان علاء الدّین کیفباد اوّل این وضع ادامه داشت. بخاطر موضع گیری ها و رفتار ارمنیان و شکایاتی که از تجّار غارت شده توسّط ایشان صورت گرفت، سلطان سلجوقی تدارک یک لشکر کشی را دید و دستور داد تا اردو در شهر قیصریه، گرد آید. سلطان که مقرّش در قیصریه بود، قشون را در دو جناح، به سوی ارمنیان گسیل داشت. در حالی که جناح اول از خشکی حرکت می نمود، جناح دیگر، به فرماندهی " مبارزالدّین ارتوقوش" از دریا ارامنه را از کار می انداخت و به نوعی پیشروی می کرد که بتواند نیروی امدادی را که ، احتمالآ از قبرس می آمد ، به پس براند. ارتوقوش، چهل قلعه و در رآس آن ها "ماناوگات (Manavgat) ، آی دوس (َAydos) ، سیلیفکه ( Silifke) ، و آنامور( Anamur) را به تصرّف در آورد.(1225 / م ) در نتیجه ی این لشکر کشی پادشاهی ارمنی " کیلیکیه " بار دیگر به سلجوقیان وابسته شد و منطقه ی مرسین ( ایچ ایل) به دست سلجوقیان افتاد.(30) اطّلاعاتی که ابن بی بی ، پس از این رویداد ارائه می دهد، قابل توجّه می باشد. به نوشته ی او، ارتوقوش این گزارش را به سلطان ارسال نمود: امور مرتبط با کناره و سواحل، مطابقِ رای و اراده ی مقام سلطنت، حلّ و فصل گردید و به نتیجه رسید. اگر اجازه صادر بفرمائید، به جزایر فرنگ ( جزایر فرنگان) عزیمت نموده، آن مناطق را از دست آن گمراه مذهبان خارج نمایم.(31) امّا علاء الدّین کیقباد با این تقاضا موافقت نکرد و دستور بازگشت قشون را صادر نمود.(32)
سُغداق به عنوان یک بندر مهمّ شبهه جزیره ی کریمه و مرکزی تجاری، در سال 1223 / م ،بدست مغولان اشغال گردیده بود و بعدآ گرفتار تشبّثات امپراتور طرابوزان برای فتح و استعمار آن گردید. سلطان سلجوقی ،علاء الدّین کیقباد اوّل ، بخاطر شکایاتی که تجّار غارت شده و مال از دست داده ی طرف معامله ی سُغداقیان ، به سلطان می نمودند، تصمیم گرفت ، به سُغداق لشکر کشی نماید. در اتّخاذ این تصمیم، تحریکات جمهوری های " ونیز" و " جنوا " – که تجارت ترانزیتی در دریای سیاه را اختیار خود گرفته بودند و عرضه ی انواع محصولات شرق را در بازارهای اروپای غربی در انحصار داشتند و خواستار تامین امنیت مراکز مهم تجاری در کریمه بودند، نیز نقش داشتند. سلطان سلجوقی برای این نبرد ماورای دریایی،" حُسام الدّین چوبان" امیر مرزی قسطمونو را مامور کرد. حسام الدّین چوبان ، با کشتی های تحت امرش، از سینوپ به حرکت در آمده، به سغداق رسید و آن را از طریق دریا به محاصره گرفت. سپس به حکّام " قبچاق" و " روس" سفیرانی گسیل داشت و از آن ها خواست متابعت از سلجوقیان را بپذیرند. در نتیجه هر دو حاکم با اعزام سفرایی اطاعت خویش را از سلطان اعلام کردند. در این وضعیت، برای والی سغداق چاره ای جز اطاعت از حسام الدّین چوبان باقی نمانده بود.( 1225 / م ) فرمانروایی سلجوقیان بر سغداق، تا استیلای مغول بر آن شهر، یعنی تا سال 1239/ م ادامه یافت.(33) علاء الدّین کیقباد اوّل نیزحاکمیت خویش بر دریا ها را ، همچون کیکاووس اوّل با عنوان " سلطان البرّ و البحر" به رخ کشیده است. (34)
دولت سلجوقیان روم ( ترکیه) پس از آن که در جنگ " کوسه داغ"(1243 / م ) از مغولان شکست خورد، وارد مرحله ی فروپاشی خود گردید. پس از کشته شدن وزیر" شمس الدّین اصفهانی (1249 / م ) شاهد بروز رقابت بین افراد برجسته دولت، برسر تفوقّ و برتری هستیم. در این میانه رئیس البحر" شجاع الدّین عبد الرّحمن بود. ضمنآ او برگزیده ی مغولان برای مقام نیابت نیز بود. بعدآ شجاع الدّین بعلت قطع رابطه اش با وزیر شمس الدّین محمود طغرایی ، به سینوپ – که هم صاحب اقطاع آن جا و هم مامور خدمت در آن شهر بود - عزیمت کرد.(35) مجادلاتی که از اختلاف بین سلطان عزّالدین کیکاووس دوّم و رکن الدّین قلیچ ارسلان چهارم برسر تاج و تخت، ناشی شده بود ،فرصت لازم برای "مانوئل اوّل امپراتور طرابوزان، جهت تصرّف بندر سینوپ در سال 1259 / م را فراهم آورد. بعد ها " مُعین الدّین پروانه " فرمانی از " آباقا " (1282-1265 / م ) فرمانروای ایلخانی ّ برای بازپس گیری بندر سینوپ دریافت کرد، و با چهارهزار تن نیرویی که گردآورد، به سمت آن شهر حرکت نمود و آن را به محاصره گرفت. مُعین الدّین پروانه وقتی دریافت که نمی تواند با اتّکای صرف به نیروی پیاده نظام، بندر را متصّرف شود، با تعداد فراوانی کشتی، از طریق دریا هم وارد عمل شد. معین الدّین پروانه هزار تن جنگاور کاملآ مجهّز را سوار کشتی ها نمود. او منجنیق هایی نیز بر کشتی ها کار گذاشت .در نتیجه ی جنگ جسورانه ی فرماندهی به نام" تاج الدّین قلیچ" و سربازانش ، سینوپ مجددّآ تصرّف گردید.(1266 / م ) بدین وسیله " بگ نشین آل پروانه " در بندر سینوپ، تاسیس شد.(36)
در دوره ی سلطنت سلطان قلیچ ارسلان چهارم ، به " بها الدّین محمّد " – از افرادی که بدست معین الدّین پروانه تربیت شد و به مقاماتی رسید – عنوان و لقب " آمارت ملک السواحل" اعطاء گردید. (1261 / م ).بها الدّین محمّد، در سال 1277 / م به دست" علاء الدّین سیاوش " (لقبش خسیس) به قتل رسید.(37)در عین حال، در جریان شورش خسیس ،" سعد الدّین خوجا یونس" حاکم آنطالیه هم کشته شد. این فرد ضمنآ " امیر السّواحل " نیز بود.(38)امّا اگر فکر کنیم که در آن واحد، نمی تواند دو امیر البحر وجود داشته باشد،، یکی از این دو نفر باید در زمان دیگری، مامور انجام آن وظیفه بوده و عنوان امیر البحری او، بسان یک "لقب" در منبع ما آمده باشد.(39) بعد از بها الدّین، این مسئولیت به " بدر الدّین عمر"واگذار شده بود.(1277/ م بدر الدّین عمر، عنوان امیر السواحلی خودش را در سال های 1278-1277 / م و در بد نه ی مسجدی که در علانیه بنا کرد، بکار بسته است.ده سال بعد، بر بدنه ی یک گنبدِ واقع در " اولو بورنو" Ulubornu ) ) عنوان او به صورت " ملک السّواحل " قید شده است.(40) در منبع امّا، هیچ اطّلاعاتی در این خصوص که " رئیس البحر" و " ملک السّواحل" مذکور،مشخّصآ به کدام فعالیت های مرتبط به دریا نوردی می پرداخته اند، وجود ندارد.
بانی و عامل تغییر ساختار و ویژگی زمینی بودن قدرت نظامی سلجوقیان و کشف و کاربرد تدریجی ابعاد نظامی و تجاری دریا، سلاطین سلجوقی روم و بگ نشینان تشکیل شده در آناطولی بودند. فرمانروایی ابوالقاسم در" ازنیک " و اطراف آن ،اقامت هفت ساله ی " سلطان غیاث الدّین کیخسرو اوّل" و پسرانش " عزّالدّین کیخسرو و " علاء الدّین کیقباد " دراستانبول ، فتح آنطالیه به دست غیاث الدّین کیخسرو، تصرّف سینوپ و فتح دوباره ی آنطالیه توسّط عزّالدّین کیکاووس و تصرّف علانیّه به دست علاء الدّین کیقباد اوّل ،نمونه های برجسته ای برای این جنبه می باشند. تصاحب و تملّک بنادری در دریای مدیترانه و دریای سیاه ،که از آن ها یاد شد و آغاز ساختِ کارخانه های کشتی سازی، جلوه هایی از دیگرگونی دریا نوردی را نشان می دهند.ولی شکست از مغولان در جنگ " کوسه داغ" و متابعت از آن ها، سلجوقیان روم را به سمت فروپاشی سوق داد. در آن مقطع زمانی این دو سبب، مهم ترین عللی بودند که از پیشرفت دریانوردی، ممانعت می کردند.
محمّد قُجُقِی 15 مرداد 1398 ، گنبد کاووس.