مقدمه:

علماء و دانشمندانی که در بالا ذکر نمودیم، در خیلی از رشته های علمی، آثار با ارزشی خلق نموده اند و بدین گونه ،مبانی تعداد فراوانی از شاخه های علمی، توسط آثار ایشان شکل گرفته است. اما این تمدن والای ایجاد شده در خوارزم با استیلای چنگیزخان بر این منطقه، نابود شده است. این وضعیت، مدت های طولانی و تا تشکیل یک حاکمیت مرکزی تداوم داشته است. خوارزم حاکمیت تیمور، عبدالله خان، نادر شاه و دیگر فرمانروایان را از سرگذرانده است، اما از دوره ی ابوالغازی انوشه (1663-1643)این خان نشین،درابعاد مختلف ،نسبتاًاحیاءگردید. تأسیسات آبیاری ایجاد شده در زمینه ی کشاورزی، پیشرفت های مهمی حاصل نمود.

خان نشین خیوه در اواخر قرن 18 میلادی در بحران سیاسی عمیقی فرو رفته بود. این بحران محصول جنگ های خونین قبایل با هم، اصطکاک های بین خان و زمین داران بزرگ، کوچ نشینان و یکجانشینان، و هم چنین جنگ هایی که با دشمنان خارجی صورت می گرفت، بوده است.

این وقایع تأثیرات نامطلوبی بر روند پیشرفت اقتصادی خوارزم گذاشت. علی رغم این که مملکت در شرایط نامطلوبی بود، و زمین داران بزرگ گرفتار جنگ های بی پایان بودند، محمد امین ایناق، فرزند امین محمد، از رهبران سلسله ی قنقرات، تلاش می کرد تا دولت را به زیر سلطه ی خویش درآورد.

تا زمانی که محمد امین ایناق، حاکمیت خان نشین را به عهده بگیرد، سال های متمادی خوانین طایفه ی ترکمن یموت، حکمرانی می کردند. در نتیجه ی کشاکش هایی که بین آن ها و بزرگ مالکان اوزبک محلی، بر سر تصاحب حاکمیت صورت می گرفت، مملکت ویران شد و مردم نیز در تحت شرایط شاق، گرفتار گرسنگی و بی نوایی گردیدند.

مؤنس (مورخ، ادیب اوزبک، و مؤلف تاریخ فردوس الاقبال) در اثنای این مجادلات در قرن 18 میلادی، وضعیت دردآور مردم خوارزم را این گونه توضیح می دهد: بعد از آن خوانین، بجز هزار اسب، خانقاه و آرال، همه ی مناطق را به خاک خوارزم منضم نمودند. اذیت های یموت ها، آن چنان افزایش یافت، که ساکنین دو قلعه ی مجاور قادر نبودند با یکدیگر رابطه برقرار نمایند و نمی توانستند از جایی کمک دریافت کنند. به همین علت در دیار خوارزم بیماری های واگیر پدید آمد. مردم برای نجات از این وضع، محله به محله، قبیله به قبیله، شروع به مهاجرت از مساکن خویش نمودند، و مخصوصاً به اطراف بخارا آمده، از بلای گرسنگی رهایی یافتند. آن هایی که استطاعت مهاجرت نداشتند، فرزندانشان را به قزاق ها و قراقالپاق ها فروختند و بدین گونه مخارج خویش را تأمین کردند. یموت ها این کودکان را دزدیده، شروع به فروختن ایشان نمودند. چون اکثر قلعه ها (روستاها) و شهرها تخریب شده بودند، روستاها، مزارع و اراضی بایر، به صورت مناطق مسکونی در آمدند. عمارت های بزرگ خیوه، تخریب شد و به جای آن ها ساخت بناهایی که توسط دیوارهای بلندی محصور شده بودند، آغاز گردید. حیوانات وحشی بلای جان مردم شدند. در نتیجه در شهرهای آباد، فقط 40 خانه باقی ماند. بر اساس برخی شنیده هایم، تعداد این شهرها، فقط 15 مورد بود. به هنگام اقامه ی نماز جمعه، فقط سه تا چهار تن حضور می یافتند. گرسنگی و بی نوایی آن چنان شدت یافته بود که خوردن گوشت سگ و الاغ به نوعی رواج یافت که گویا در اصل حرام نبوده اند. در برخی جاها، حتی به خوردن گوشت انسان پرداخته بودند.6

ساکنین خوارزم برای رهایی از چنگال بی نوایی، به همراه خانواده هایشان، اجباراً به سمت بخارا روانه گشتند. محمد امین ایناق، که قبلاً مجبور به فرار از خوارزم شده بود، مجدداً به خوارزم بازگشت. بزرگان شهری و روستایی از وی حمایت کردند. هنگامی که محمد امین ایناق، برای برقراری حاکمیت خویش، شروع به مبارزه با سرداران ترکمن نمود، خوانین بزرگ ترکمن، فرمانروایی سیاسی را در اختیار داشتند. همزمان مبارزه با منغیت های آرال-که قبلاً تحت سلطه ی بخارا بودند- نیز شروع گردید. به خاطر این جنگ ها، مملکت گرفتار بی نوایی و ظلم گردید. به ویژه شهرها در معرض نابودی قرار گرفتند. اهالی شهرها به خاطر شرایط شاق موجود، شروع به عصیان نمودند. رهبری این جنبش ها را نجبا و اصیل زادگان مقیم شهر، که از صاحبان اراضی بزرگ حمایت می کردند، بر عهده داشتند. علت این که بزرگ مالکان ،از تمرکز قدرت در حاکمیت دفاع می کردند، این بود که وخیم شدن اوضاع اقتصادی، به سود آن ها نیز نبود. بنابراین قنقرات ها، در این مجادلات، محمد امین ایناق را پیش کشیدند و به شکل وسیعی از وی حمایت کردند.7

محمد امین ایناق، برای اینکه بتواند حاکمیت را بدست بگیرد و فرمانروایی خویش را اعلام کند، از حمایت ملاکان بزرگ، تجار و علمای دینی برخوردار بود. اولین رهبر سلسله ی قنقرات ها، که حاکمیت را در خوارزم بدست آورد، محمد امین ایناق بود. او با وجود اینکه از سلاله ی خان نبود، قدرت را قبضه کرد و اداره ی مملکت را به عنوان یک خان غیر اصیل به دست آورد. در این مقطع ضرورت داشت که فردی خارج از دایره ی نجباء خان شود، چون مردم بومی، به شکل گسترده ای از این خان، پشتیبانی می نمودند.

عیوض ایناق( 1804-1790) پسر محمد امین ایناق، کار پدر را تداوم داد. لیکن ایل توزر(1806-1804) پسر عیوض ایناق، ابوالغازی را از تخت سرنگون ساخته، خود را به عنوان خان سلسله ی قنقرات اعلام نمود. ایل توزر حین جنگی که با خان نشین بخارا انجام می داد در آب غرق شد و نیروهای خیوه گرفتار شکست شدند. بعد از آن محمد رحیم اول، برادر کوچکتر ایل توزر که از شخصیت های مهم این سلسله بود، بر تخت سلطنت خیوه جلوس نمود.

محمد رحیم خان برای آن که دولت را تقویت نماید به صورت موقت و گذرا هم شده، ابوالغازی را که از سلاله ی خاندان قبلی بود، در رأس دولت قرار داد. بخش بزرگی از کشاورزانی که با زراعت سر و کار داشتند، در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم نقش فعالی در جنگ ها بازی کردند. این جنگ ها نتایج ناخوشایندی برای طبقه فرمانروا داشت، چرا که کشاورزان و بویژه روستائیانی که زمین زراعتی نداشتند، سر به شورش برداشتند. هدف آنها صاحب زمین شدن بود.

محمد رحیم خان از همان اوان به تخت نشستن، متوجه شد که مردم تا چه حد، تحت فشار و رنج قرار دارند. در ماه اگوست 1807 بخش بزرگی از کشاورزان منطقه ی «بش قلعه» علیه خان شوریدند، و به سمت خیوه حرکت نمودند. اگر چه محمد رحیم خان، کشاورزان را که تمایلی به تفاهم و مصالحه نداشتند، تار و مار ساخت، از این رویداد هراسناک شد، و ابوالغازی را به تحت نشاند. خود نیز به عنوان معاون در کنار او قرار گرفت.8 اما محمد رحیم خان، به زودی در اداره ی امور دخالت کرد و ابوالغازی، را از تخت دور ساخته، خود را به عنوان خان اعلام نمود. محمد رحیم، کار توسعه ی مرزهای خان نشین خیوه، که در آن زمان پدربزرگش محمد امین ایناق، آغاز شده بود، و هم چنین متحد کردن قبایلی که در آن جا زندگی می کردند، را با اتکاء به سیاستی خشن ادامه داد.

محمد رحیم خان اول (1825-1806) با دولتمردان خان نشین مجلسی تشکیل داد و اصلاحات مالیاتی را به راه انداخت. برای دریافت مالیات ارضی، فرمانی صادر نمود. اداراتی چون گمرگ و ضرّاب خانه تأسیس کرد و به ضرب سکه پرداخت.9

او برای از بین بردن بی نظمی و تفرقه، که محصول فئودالیسم بود، به مبارزه پرداخت و زمین داران بزرگ را تحت سلطه ی فرمانروا در آورد. پس از سال های طولانی جنگ های خونین، محمد رحیم خان اول ،در سال 1811 میلادی توانست بر آرال حاکمیت پیدا نماید. «توره مراد» به قتل رسید و قلعه ای که می توانست بیست هزار عائله را در خود جای دهد، با خاک یکسان گردید. در اوایل قرن 19 میلادی در کنار تمرکز گرایی خان نشین، در مقایسه با گذشته، اوضاع در همه ی زمینه ها شروع به سر و سامان گرفتن نمود. این امر تصادفی نبود، و حاصل تعداد فراوانی از علل اقتصادی و اجتماعی بود. در این دوره اگر چه هم چنان شیوه ی تولید فئودالی برقرار بود، باز هم خواهی نخواهی، روابط تجاری و زراعت و کشاورزی را تحت تأثیر خود قرار می داد. روابط تجاری نه چندان گسترده ی بین قبایل، سبب اتحاد آن ها شد و امر ایجاد تمرکز دولتی توسط خان ها را تسهیل نمود. در این دوره، روابط کالایی - پولی، که یکی از مهم ترین ویژگی های اوضاع اقتصادی ازبکستان می باشد، توسعه یافت.

تأثیر پیشرفت رابطه ی کالایی - پولی، به روشنی در دیگرگونی های نظام مالیاتی خان نشین مشاهده می شود. در نیمه ی اول قرن 19 میلادی، اخذ مالیات، نه بر مبنای کالا، که بر اساس پول شروع شد. اخذ مالیات بر مبنای پول نسبتاً تقویت گردید. مثلاً اخذ مالیات بر مبنای پول، از اراضی خیوه آغاز شد.

دگرگونی نظام فئودالی کشاورزی، پیشرفت روابط کالایی-پولی، روند تضعیف نظام طایفه ای و قبیله ای را که در طی قرون تداوم یافته بود، شتاب بخشید. در میان ازبک ها، این دگرگونی در اوایل قرن 19 میلادی روی داد و با تصاحب زمین های وقفی توسط رؤسای فئودال قبیله، به پایان رسید. این امر به اتحاد قبایل کوچنده و نیمه کوچکنده منجر گردید.

این وقایع باعث شد تا در خان نشین خیوه، در محدوده ی مرزهای خان نشین و در اطراف خیوه، زمین های کشاورزی توسط بزرگ مالکان، به زور اشغال و تصرف گردد.10 افزایش مشارکت های تجاری و زیاد شدن شاغلین در بخش کشاورزی، ظهور صاحبان اراضی فئودالی وسیع، ایجاد تأسیسات آبیاری جدید، تأمین قطعات جدید زمین را ضروری می ساخت.11

این وضع در اواخر قرن 18 و 19 میلادی باعث سر و سامان گرفتن کار آبیاری شد، لذا در امر آبیاری کارهای بزرگی انجام گرفت. آب به مناطق زیادی انتقال یافت و روستاهای جدیدی ایجاد شد.

افزایش تعداد مشتریان و خواستاران محصولات زراعی، اگر چه ضرورت ایجاد تأسیسات بزرگ آبیاری را باعث شد، وجود یک دولت مرکزی، به نفع خان و نزدیکان او، ملوک الطوایف، بازرگانان و صاحبان صنایع دستی نیز بود.

اگر دولت تمرکزگرایی تأسیس می شد، نه تنها امکان ایجاد تأسیسات آبیاری بزرگ فراهم می گشت، بلکه فرصت غارت نمودن مردم همسایه، و غصب زمین های زراعی آن ها نیز پدید می آمد.

در خیوه زمین داران بزرگ، با گرفتن مالیات های سنگین، مردم خویش را تقریبا غارت نموده بودند. به مردم کشورهای همسایه مکررا حمله نموده، چپاولشان می کردند. غارتگری به عنوان یکی از منابع ثروتمند شدن پذیرفته شده بود، در این خصوص مورخین درباری، مونس و آگهی اطلاعات ارزشمند فراوانی ارائه نموده اند. خوانین خیوه با هجوم منظم به قره قالپاق ها، ترکمن ها و کردمی که در افغانستان می زیستند، اموال و املاک آن ها را غارت کرده، ایشان را به همراه اهل و عیال به اسارت می بردند. آخرین شیوه ی مدیریتی نیز بسیار مورد استفاده قرار می گرفت، یعنی انسان ها توسط خوانین و اقربای ایشان، در اراضی فئودال های قدرتمند به کارهای حفاری و کارهای شهری، بکار گرفته می شدند، بدون آنکه دستمزدی بدیشان پرداخت شود. بهترین و پرحاصل ترین زمین ها از آن خان و فرزندان او، متشخصین، فئودال های بزرگ و روحانیون بود. این زمین ها توسط زارعین بدون نسق، که به اجبار کوچانده شده بودند و نیز بردگان آباد می شدند.12

حوادثی که در بالا سعی در تبیین آن شد، حقیقت چرایی کمک و پشتیبانی فئودال ها از تلاش خوانین برای ایجاد حکومت مرکزی را روشن ساخت، چون این اوضاع، در عین حال به نفع ایشان نیز بود.

در اواسط قرن نوزدهم میلادی، خان های قراقالپاق و ترکمن علیه خوانین خیوه به مبارزه پرداختند. در نتیجه برخی شرایط منفی و نامناسب، که از ساختار فئودالی خان نشین ناشی شده بود، اقتصاد را تحت تأثیر قرار داد. برآیند این امر، بدتر شدن بیشتر اوضاع مردم بود.

در نتیجه افزایش مبارزات فئودالی، خوانینی که در این دوره بر تخت خانی خیوه جلوس می کردند (محمد امین، عبدالله خان، قوتلوق مراد) تا سال های طولانی نتوانستند اداره ی امور دولت را به دست بگیرند. سید محمد (1865- 1856 میلادی) پس از به قتل رسانده شدن قوتلوق، بر تخت خانی خیوه جلوس کرد. سید محمد در زمان فرمانروایش برای اینکه حملات کشورهای همسایه، علیه خان نشین خیوه را متوقف کند، شیوه ی بی رحمانه ای را در قبال ایشان اتخاذ نمود. پس از آن، محمد رحیم خان دوم (1910-1865 میلادی) به جانشنی او رسید.

در سال 1873 میلادی خان نشین خیوه، در معرض حملات تزاری روسیه قرار گر فت. خان خیوه که در مقابل روسیه، مغلوب شده بود، مجبور به قبول متابعیت از روسیه شد. قبل از این تاریخ هم، خوانین خیوه برای حکومت روسیه، عزت و حرمت و برای خواسته های روسیه ارزش قائل بوده، به روسیه ی تزاری سفیرانی را اعزام می نمودند، روابطی مشابه این، در آثار دانشمندان آن زمان انعکاس پیدا نموده است.

در قرن نوزدهم میلادی خان نشین خیوه نیز همچون دیگر خان نشین های ترکستان، صاحب یک ساختار حکومتی شد. در نتیجه ی این تمرکز گرایی، اقتصاد تا حدودی احیاء شد، این وضع در حوزه های علمی و ادبی نیز، تحولات و پیشرفت هایی را به همراه داشت. در خوارزم فضلایی چون مونس، آگهی و بیانی به عنوان مورخین درباری، صاحب آثار فراوانی هستند و در اوضاع ادبی تأثیر و نشانی از خود باقی گذاشته اند. تا قبل از ایشان ابوالغازی بهادرخان (1663-1643 میلادی) به عنوان خان خیوه و مورخ کتاب های «شجره ی ترکمن» و «شجره ی ترک » حکومت نموده بود. از آغاز حکومت ابوالغازی تا فرمانروایی ایل توزر (1806-1804 میلادی) اطلاعی از اینکه کتابهای تاریخی در خوارزم نوشته شده باشند، نداریم. مونس در اثرش، فردوس الأقبال در تأیید اینکه تاریخ خان نشین خیوه ( خوارزم) پس از دوره ی ابوالغازی بهادرخان را کسی ننوشته است، می گوید: بدانید که رویدادهای دوران پادشاهی اولاد چنگیزخان، بعد از ابوالغازی، تا عرب خان نوشته نشده بود. ضمنا وقایع دوران فرمانروایی اش محمد بگ . محمد امین ایناق نیز ثبت نشده بود. من (مونس) تا جایی که در توان داشتم، رویدادهای آن دوره را مورد تحقیق قرار داده، به نگارش در آوردم، اما نتوانستم تاریخ وقوع بسیاری از حوادث را مشخص نمایم، به همین دلیل، روشن نمودن تاریخ این دوره، سال های طولانی به طول خواهد کشید.13

مهم ترین دلیل اینکه، مؤنس مورّخ مستعدّ زمانش بود، آن است که از دوره ی ابوالغازی تا زمان ایل توزر، هیچ مورّخی مسئولیّتی این چنینی را بعهده نگرفته بود، لذا این امر بر دوش مؤنس نهاده شده است. بعدها شاگردان مؤنس یعنی «آگهی» و «بیانی» و دیگر مورّخین درباری، کارهایی چون تألیف آثاری در خصوص تاریخ خوارزم، به ترکی خوارزمی (همان ترکی چغتایی) و ترجمه ی کتاب هایی از زبان های دیگر به ترکی چغتایی را پی گرفته اند.

مؤنس، آگهی و بیانی، کتاب های فردوس الاقبال، ریاض الدّوله، زُبده التّواریخ، گلشن دولت، جامع وقوعات السّلطانی، شاهد اقبال، شجره خوارزمشاهی، و تاریخ خوارزم را به نگارش درآورده اند. این آثار وقایع تاریخی را تا سال 1914، یعنی تاریخ خان نشین خیوه در نیمه ی دوم قرن 18 میلادی و دوره ی اسفندیار (1918-1910) را در بر می گیرند.

در این عصر، در کنار خلق آثاری اصیل در خود خوارزم، ترجمه ی کتاب های تاریخی بزرگ نوشته شده از زبان های عربی و فارسی، به زبان چغتایی، در سطحی بالا صورت گرفت. کتاب های «مروّج الذّهب» اثر مورخ مشهور شرق، مسعودی (قرن دهم میلادی)، الکامل فی التّاریخ ابن اثیر، روضه الصّفای میرخواند و تعداد فراوانی آثار تاریخی و ادبی به زبان چغتایی ترجمه گردید.14 ما فعلاً درباره ی آن آثار بحثی نخواهیم داشت، زیرا انجام تحقیقات در آن خصوص ضرورت دارد. وقتی که از آثار مؤنس آگهی و بیانی و زندگی ایشان سخن برانیم، اطلاعات مربوطه را ارائه خواهیم نمود.

در حوزه ی ادبیات نیز تعداد فراوانی از شاعران درباری رشد یافتند. در این دوره «غزل خوانی» (غزل سرایی) به سطح بالایی رسید. در نیمه ی دوم قرن 19 میلادی «طبیبی» در خصوص شاعرانی که در دربار خان خیوه، زندگی می کردند، تذکره ای به نام «مجموعه الشّعراء» تألیف نموده است.

علی رغم این که امر ترجمه و ادبیات درباری، نضج گرفت، کار ثبت و نگارش وقایع خوارزم، پس از مؤنس و اگهی، به پایان خود رسیده بود.

وقایع بین سال های 1873 تا فرمانروایی اسفندیار و حوادث پدید آمده در خوارزم، در اوایل قرن بیستم میلادی، توسط بیانی، که از مورخین و ادبای خوارزم بوده در کتاب شجره ی خوارزمشاهی، ثبت شده است.

در نیمه ی قرن 19 میلادی در حوزه ی معماری خیوه نیز پیشرفت هایی صورت گرفت. در اواخر قرن 18 میلادی علاوه بر تعمیر آثار تاریخی، بناهای جدیدی ساخته شد. در همین دوره است که صنعت گران خوارزمی، عرف و سنت های دوره ی خوارزمشاهیان قرون میانه ای را تداوم بخشیدند. در نتیجه بخشی از کاروان سراهای «اِسکِی آریک» و «ارنگ»، که ویران شده بودند، تعمیر و مرمّت شد و در اطراف آن بناهای جدیدی احداث گشت.

در سال 1809 میلادی قوتلوغ مراد، مدرسه ای تأسیس نمود که دارای معماری ویژه ای بود. محمد رحیم و الله قلی خان که بعدها به سلطنت رسیدند نیز، در سال 1822 میلادی مدرسه ی بزرگی بنا نمودند. بزرگ ترین اثر معماری که در نیمه ی اول قرن 19 میلادی ساخته شد، قلعه ی «دیشان» است که محیط آن 6 کیلومتر بوده است.

فعالیت های صناعتی در خوارزم، که یکی از قدیمی ترین مراکز تمدنی دنیا است، در دوره ی خان نشین خیوه نیز تداوم یافت. در رشته های موسیقی شناسی و خوش نویسی، از شاخه های صنایع ظریفه، شخصیت های بسیار ارزشمندی پرورش یافته و آثاری اصیل خلق نمودند. در این جا به خاطر اهمیت مسئله می خواهم بر روی موضوعی درنگ نمایم. ادبیات در دوره ی خان نشین خیوه، علی رغم عوامل منفی، سنت و عرف ادبی کلاسیک چغتایی را تداوم بخشید. در آن دوره کار تاریخ نویسی، ترجمه و تنظیم دیوان اشعار در سطح بالایی صورت پذیرفت. فضلایی چون مؤنس، آگهی، بیانی و کامل خوارزمی، سنت علی شیر نوایی را تداوم بخشیدند و به شیوه های متفاوت آثاری عالی خلق نمودند.

ادیبانی که سنت نوایی را تداوم بخشیدند، در خان نشین خیوه گرد آمده بودند. یکی از این ادبا، مؤنس (1828-1778) بود که در نیمه ی دوم قرن 18 میلادی و در اوایل قرن 19 میلادی در خوارزم می زیست و پسر شیر محمد بن امیر عیوض بگ بود. او مورّخی خوب و شاعری با استعداد و در عین حال دولتمردی مهم- میراب- بود. مؤنس با خلق آثار ادبی، وظیفه ی مهمی در پیشرفت ادبیات چغتایی بر عهده گرفت و آثار و کتب تاریخی او، به عنوان منابع تاریخی ملت های ترکستان، ارزشمندند. علاوه بر آن، ترجمه هایی که از آثار مکتوب فارسی انجام داده، به غنای گنجینه ی ادبیات دوره اش، انجامیده است. در ازبکستان درباره ی زندگی، آثار و درک هنری مؤنس، تحقیقات ارزشمندی صورت گرفته و نمونه هایی از آثارش به نشر درآمده اند.15

مؤنس در اوان جوانی به موضوعات علمی اشتیاق نشان می داد. به تاریخ و ادبیات علاقمند شد و آثار شعراء و مورخین متقدم خویش را با دقت فراوان مطالعه نمود. مونس از همان دوره ی جوانی، اشعاری را که می سرود، گرد می آورد که حاصل آن دیوان اوست با عنوان، «مونس العشاق». این دیوان به صورت انواع شعر و موضوع سروده شده و مشتمل بر هشت هزار بیت است. نمونه های استنساخ شده از دیوان مونس در زمان های مختلف، امروزه در بخش شرق شناسی انستیتوی نسخ خطی آکادمی علوم ازبکستان، به نام ابوریحان بیرونی و با شماره های 9556، 940، 7568 و 1330 نگهداری می شوند.16

مونس مولف کتاب فردوس الأقبال نیز هست. این کتاب متشکل از 5 باب می باشد و با روایات افسانه ای آغاز شده، وقایع صورت گرفته در خوارزم را تا سال 1825 میلادی در بر می گیرد. در کتاب فردوس الأقبال در خصوص زندگی و تاریخ ازبک ها، ترکمن ها و قراقالپاق ها، اطلاعات بسیار فراوان و روشنی وجود دارد. در کتاب درباره ی اوضاع مادی، شرایط شاق و سنگین زندگی و مناسبات اقوام مذکور با فرمانروایان مطالب مفصل و ارزشمندی وجود دارد. مونس کتاب را به اتمام نرسانده است. او از زمان باستان شروع کرده و تا هفتمین سال حکمرانی محمد رحیم خان(1813 میلادی) رسید. کتاب را شاگردش محمد رضا آگهی کامل نمود. نسخ خطی متعددی از این کتاب تألیفی مونس و آگهی، در کتابخانه های تاشکند و لنین گراد موجود است. 17

مونس که از شعراء، مورخین و مترجمین بنام خان نشین خیوه بود، آثار فراوانی را هم به زبان جغتایی، ترجمه نموده است. او از تاریخ عمومی، میرخواند- مورخ شرق- یعنی روضه الصفا، جلد اول و بخش اول از جلد دوم را به جغتایی ترجمه کرد. تنها نسخه ی این ترجمه امروز در بخش نسخ خطی، انستیتوی شرق شناسی آکادمی علوم ازبکستان، به نام ابوریحان و به شماره ی 3446 نگهداری و محافظت می شود. آگهی از مهمترین شعرایی که در قرن نوزدهم میلادی، در خوارزم بالید، در سال 1809 میلادی در روستای قیات شهر خیوه چشم به جهان گشود18. خانواده ی او در خان نشین خیوه، به سال های طولانی منصب «میرابی» را بعهده داشتند. آگهی در خانواده ی یک میراب بدنیا آمده و بزرگ شده بود، دوره ی تحصیلی و آموزشی خوبی داشت. آگهی که در کودکی پدرش را از دست داده بود، مورد حمایت عمویش ،مونس که تاریخ دان و کارمند دولت بود، قرار گرفت و آموزش مکتبی یافت. آگهی قبل از شروع فعالیت های ادبی، آثار نمایندگان ادبیات جغتایی و مظاهر عالی مدنیت شرق یعنی نوایی و فضولی را با عشق و دقت فراوان مورد مطالعه و تحقیق قرار داد. او که پس از نوایی، بیشترین آثار را به زبان جغتایی تألیف نموده است، در سال 1874 میلادی در همان روستایی که بدنیا آمده بود، چشم از جهان فرو بست.

آگهی که سرودن شعر را در سال های کودکی آغاز نمود، در سال 1872 میلادی دیوان خود را با نام «تعویذ العاشقین» گرد آورد. دیوان با مقدمه ای کوتاه آغاز می شود. آگهی در مقدمه، در مورد زندگی و فعالیت های ادبی خود اطلاعاتی بدست می دهد. سپس غزلیات او درج شده است. غزلیات در متابعت از شیوه ی شاعران شرق، به ترتیب الفبای عربی، تنظیم شده است. علاوه بر این مُخمّس، مُثمّن، رباعی، مُعَمّا، ترجیع بند، مُستزاد، مربّع، قطعه، تویوغ (نوعی رباعی)، مُلمّع، مثنوی و قصاید، به زبان های چغتایی و فارسی ارائه شده است. در آخر دیوان نیز، برخی اطلاعات تاریخی آمده است. آن ها تواریخ به تخت نشستن خوانین خیوه، مرگ آن ها و فوت برخی از شخصت های بزرگ را شامل می شوند. هم چنین اطلاعاتی در خصوص ساخت برخی از ابنیه ی ساخته شده در خوارزم و باروهای خوارزم وجود دارد. از دیوان آگهی 9 نسخه دست نویس و دو نسخه ی چاپ سنگی وجود دارد.19

آگهی علاوه بر شاعری، از استعداد تاریخ نگاری و مترجمی هم برخوردار بوده است. آثاری که آگهی به عنوان مورّخ به نگارش در آورده، عبارتند از:

1-فردوس الاقبال: این کتاب با روایات افسانه ای شروع می شود و وقایع پیش آمده در خوارزم را تا سال 1825 میلادی شامل است.

2-ریاض الدّوله: این کتاب دوره ی سلطنت «الله قلی خان» (1843-1825) را شرح می دهد.

3-زبده التواریخ: کتابی است که وقایع و رویدادهای دوره ی حکمرانی «رحیم قلی خان» (01846-1843) را بیان می کند.

4-جامع الوقوعات السّلطانیه: اثری که رویدادهای دوره ی سلطنت محمد امین ایناق (1855-1846) را شرح می کند.

5-گلشن دولت: این کتاب وقایع روی داده در دوره ی فرمانروای «سید محمد خان» (1865-1856) را مورد بررسی قرار داده است.

6-شاهد اقبال: کتابی تاریخی است که وقایع دوره ی سلطنت محمد رحیم خان دوم (1910-1865) را تا سال 1872 مورد مطالعه قرار داده است.

آگهی علاوه بر آثار اصلی خودش، تعدادی از کتب فارسی تاریخی و ادبی را به زبان چغتایی برگردانیده است. این آثار عبارتند از : قابوس نامه، زبده الحکایات، مفتاح الطّالبین، تذکره ی مقیم خانی، طبقات اکبر شاه، تاریخ نادری، اخلاق محسنی، روضه الصّفا، گلستان، یوسف و زلیخا، هفت پیکر نظامی، و شاه و گدا.20

محمد یوسف بیانی (بیانی تخلص اوست)، مورخ و شاعری است که در نیمه ی دوم قرن 19 میلادی و در اوایل قرن 20 میلادی در خوارزم می زیست. او شخصی است که به عنوان مورّخ، آثاری چون «شجره خوارزمشاهی» و «تاریخ خوارزم» را تألیف کرده و به عنوان یک شاعر، دیوان شعری مفصلی را به نظم کشیده است. ضمناً بیانی تعداد زیادی از آثار نوشته شده به زبان های عربی، فارسی و برخی زبان های دیگر را به زبان چغتایی ترجمه نموده است.

بیانی از دودمان ایل توزرخان (1806-1804) از خوانین خیوه است. پدرش ، پسر بابا جان بگ الله وردی و نوه ی ایل توزر، می باشد. بیانی در سال 1859 میلادی در خیوه به دنیا آمد. او از اوان جوانی به دانش علاقه مند شد و توانست از شاعران و تاریخ دانان مستعد زمانش گردد.

برخی نسخ دست نویس دیوان او-که غزلیات زیبایش را نیز شامل می شود- تا امروز باقی مانده اند. 21 ضمناً دیوان چاپ شده ی بیانی در خیوه، به صورت چاپ سنگی نیز موجود است.22

آثاری که بیانی به نگارش در آورده، اهمیت فراوانی در خصوص تشریح ادبیات چغتایی و زندگی و خلاقیت شاعر در نیمه ی دوم قرن 19 میلادی و در اوایل قرن 20 میلادی داراست. بیانی در دیوانش، غیر از مضامین عاشقانه، اشعاری دارد که از غصه و اضطراب عصری که در آن زیسته و آرزوی عدالت و انصاف در جامعه و ظلم و ستم فئودال ها و لذات و تفریحات فرمانروایان سخن می گویند.

در کتاب شجره ی خوارزمشاهی، بیانی23، حوادث سال های نیمه ی دوم قرن 17 میلادی تا سال 1873 میلادی که در کتاب تاریخ مؤنس و آگهی توصیف و تشریح شده، به همراه اطلاعاتی در خصوص وقایع تاریخی آخرین دوره، یعنی از سال 1873 تا سال 1914 ارائه شده است. این اثر به خاطر مضامین و محتویاتش، می تواند به عنوان خلاصه ای از آنچه در اثر تاریخی مؤنس و آگهی، درج شده، تلقی گردد.

کتاب دوم بیانی «تاریخ خوارزم» است.24 این کتاب پس از کتاب «شجره خوارزمشاهی» به نگارش در آمده است. برخی از بخش های اثر، در کتاب قبلی بیانی نیزآمده است.

بیانی، افزون بر آثار تاریخی اصلی خود، تعداد فراوانی از کتاب های تاریخی را از زبان های مختلف به زبان چغتایی ترجمه نموده است. یکی از آن ها کتابی است با نام «صحائف الاخبار» تألیف مولانا درویش احمد، که تاریخی عمومی است، و در سال 1681 میلادی نوشته شده بود.25 ترجمه ی دیگر او «شیبانی نامه ی بینایی» است.26

محمد یوسف بیانی، که در دوره ی خان نشین خیوه می زیست و آثار متعدد ارزشمند ادبی و تاریخی را به نگارش در آورده بود، در سال 1923 در خوارزم در گذشت.

در خان نشین خیوه، غیر از فضلایی که سعی نمودیم، معرفی شان نماییم، دانشمندانی چون کامل خوارزمی و زیرکی نیز آثار متنوعی خلق نمودند و نقش مهمی در شکل گیری و پیشرفت ادبیات عصر بازی کردند.27

حوادث و رویدادهای مرتبط با اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی خان نشین خیوه، که سعی نمودیم، تعیین و تثبیت نماییم، در اصل چیزی است که تعداد زیادی از مورخین، و افرادی که موضوع خان نشین های ترکستان را، برای تحقیق برگزیده اند، فراهم کرده اند. اما هدف ما از انجام این پژوهش آن بود که اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی مرتبط با آن را، در آثار مکتوب مؤلفین ازبک، به اهل دانش معرفی نماییم، به نحوی که منبعد در پژوهش هایشان، آثار فضلایی چون مؤنس، آگهی و بیانی، به عنوان منابع درجه ی اول در نظر گرفته شوند. از آن جا که در خصوص تمامی خان نشین های ترکستان، اطلاعات تفصیلی وجود ندارد، اگر این اطلاعات در مقیاس وسیع، بررسی و ارزیابی شود، تعدا د زیادی از مسائل ترکستان، که فعلاً در تاریکی و ابهام قرار دارند، به سادگی روشن خواهند شد. با استفاده از این منابع، بر روی این دوره و حوزه، روشنایی حاکم خواهد شد.


 

 

Khanate of Khiveh

Dr. Fereidun Tekin28, Translated by Muhammad Ghojoghi29

Abstract

Khiveh is the name and capital of one of the independent khanates of Turkistan ruling in 1804-1920 in the Central Asia. The geographical territory of this khanate is the same as Khwarizm which was the center of old civilizations. Khwarizm is also the name of a land that included both sides of the lower parts of Oxus River (Amu River) and was also the name of an eastern Iranian tribe who protected their language until 13th century AD and lived there.

Khwarizm is one of the valuable lands that played a very important role in development and progress of the world civilization. The scholars of this land are highly respected all over the world. Abu Reihan Birouni is one of these scholars who has done great efforts to serve science and civilization. All knowledge that represent human needs have formed in this territory. After many years of archeological studies, Tulstov and Gholamov have talked about the rich Khwarizmi civilization in the ancient periods.

This great civilization has been effective in development and progress of science in that period. This precious land has introduced great scientific figures to the world such as Abu Abdullah Khwarizmi, Muhammad Musa Khwarizmi, and scientists such as Birouni, Zemakhshari, members of Beit-ul-Hikma Board in the court of Mamun, poets, historians, and literati.

Keywords: Khiveh, Khwarizm, Russia, poets, literati


 

1 Tekinferidun@hotmail.com

2 كارشناس ارشد تاريخ از دانشگاه فردوسی مشهد، ايميل mghhivechi@gmail.com

3 Zeki Velidi Togan, “Harizm”, Islam Ansiklopedisi, M.E.B. Yayinlari, Istanbul, 1933, Cild 5/1, S.240.

4 S.P.Tolstov, Drevniy Harezm, Moskva, 1948, Posledam Drevneharezmiykoy Sivilitsii, Moskva, Leningrad, 1948, Y.G. Gulamov, Harezming Sgarilis Tarihi.

5 Gulamov, S.7.

6 Munis ve Agehi, Firdous al Ikbal, Ozbekistan Bilimler Akademisi, Ebu Reyhan Biruni Isimli Sarkinaslik Enistitusu Elyazmalar Bolumu, Envauter No:5364/1, Varak: 50 a/b.

7 Gulamov, s.216.

8 Yoldasev, Hive Hanligida Feodal yer Egeligi Ve Devlet Tuzilisi, Taskent, 1995.

9 Ozbekistan S.S.R. Tarihi Taskent, 1957,1 Cild, 11. Kitap, s. 55.

10 Yoldasev, Zemzenlandevie, Gouder Stvenoe Ustroystvoo Feodalnoy, Hivi XIX. Veka, Stvete Materialov arhive Hivinsckih Honov, Avtorefarat Dissertatsiya Na Soiks Ucen, Stepni Dok-ra istiriceskin. Nauk Leningrad, 1953, S.11.

11 Munirov, Munis, Agehi ve Beyaniyning Tarihiy Eserleri, Oz SSR Fenler Akademyasi Nesriyati, Taskent, 1960, S. 10.

12 Istorya, Naradov Uzbekistana, Taskent, 1947, Cild II, S. 147.

13 Munis ve Agehi, Varak 72 b, 73 a.

14 Burada Sozu edilen eserlerin Cagatay Turkcesi ile Cevirileri Ozbekistan Bilimler Akademisi Ebu Reyhan Biruni isimli Sarksinaslik Enistitusu Elyazmalar Bolumunde Saklanmaktadir.

15 Ozbek Edebyati Tarihi Hrestomatiasi, Taskent, 1945, Cild II, S.232; Ozbek Poeziyasining Antologiyasi, Taskent, 1948, S.168; Edebyat Hrestonyasi, Corta Mekteblerining 8. Sinifi Ucin, Taskent, 1956, S. 130-134; Mallayev, Ozbek Edebiyati Tarihi (Ulug Oktaybir Sostialistik Revolyutsiasiga Kadar), Taskent, 1956, S.128; Sir Muhammad Munis, Tenlengen Eserler, Taskent, 1957.

16 Bu Nushalar ile ilgili airyntili bilgiler icin bakiniz: Munirov, S.17-18.

17 Bu nushalarin bulundugu kutuphaneler ve bunlar hakkindaki ayrintili bilgile icin bakiniz: Munirev, S. 40-42.

18 Agehinin Hayati, Eserleri ve Sunat anlayii ile ilgili genis bilgi icin bakiniz Feridun Tekin, Agehi Divan (Ta’viz ul Asikin) nin Dil Ozellikleri ses ve eki 1 Bilgisi (yayinlanmamis doktora tezi), Erzerum, 2001; Muhammed Reza Agehi ve Ta’viz ul Asikin divani, Turk Kulturu sayi: 446 yil, XXXVIII, Haziran 2000, S.370-375; Muhammed Reza Agehi, Turkuluk Bilimi Arastirmalari, 9 sayi, Sivas, 2000, S. 267-287.

19 Bu nushalarin saklandigi kutuphaneler ve digerbilgiler icin bakiniz. Tekin Agehi Divani ( Tavizul Asikin) nin dil ozellikleri, S. 4-24.

20 Yukaridar soz edelen Agehinin original ve tercume eserlerin elyazma nushalari ve onlarin saklandigi kutuphaneler hakkinda genis bilgi icin bakiniz Tekin, Muhammed Reza Agehi, S. 276-281.

21 Divgan I Beyani, Ozbekistan bilimler Akademisi Ebu Reyhan Biruni Isimli Sarksimlak Enistitusu Elyazmalar Bolumu, envater No.1120, 7106.

22 Divani Bayani, Ozbekistan Bilimler Akademisi Ebureyhan Biruni Isimli sarksinaslik Enstitutu litografik kitaplar bolumu, Envanter No:39, 40, 8729, 8950.

23 Muhammed Yusof Beyani, Secore I Harezmsahi Ozbekistan Bilimle Akademisi Ebureyhan Biruni Isimli sarksinaslik Enstitutu Elyazmalar bolumu, Envanter. No: 9596.

24 Muhammed Yusof Beyani, Harezm Tarihi, Ozbekistan Bilimle Akademisi Ebureyhan Biruni Isimli sarksinaslik Enstitutu Elyazmalar bolumu, Envanter. No:7421.

25 Mevlana Dervis Ahmed, Sahibul ahbar, Ozbekistan Bilimle Akademisi Ebureyhan Biruni Isimli sarksinaslik Enstitutu Elyazmalar bolumu, Envanter. No:6785.

26 Binai, Seybani Name, Ozbekistan Bilimle Akademisi Ebureyhan Biruni Isimli sarksinaslik Enstitutu Elyazmalar bolumu, Envanter

27 Hive Hanliginin digger Sanatcilari ve eserleri icin bakiniz. Janos Echmann, Harezm, Kipcak ve cagatay turkcesi uzerine Arastirmalar, Hz. Osman Fikvi Sertkay. TDK. Yay. No: 635, Ankara, 1996, S. 210-216.

28 Tekinferidun@hotmail.com

29 MA History, Mashhad Ferdowsi University, email: mghhivechi@gmail.com