سبک های مختلف موسیقی ترکمن                                   رحمانقلی توماج

عظیم احمدف در کتاب خود بنام «دوتارینگ اوْوازی خلقیمینگ سازی» پنچ سبک اساسی را در خوانندگی بر می شمارد:
۱- سبک «دامانا»
۲- سبک « آخال – تکه »
۳- سبک «سالیر – ساریق»
۴- سبک «یوموت –گوکلنگ»
۵- سبک «چاودور»


به عقیده ما با توجه به تفاوتهایی که در سبک خوانندگی شان وجود دارد شیوه ی خوانندگی «أرساری ها » را هم می توان به عنوان یک سبک معرفی کرد. در خوانندگی آنچه که بیشتر از همه چیز حائز اهمیت است، داشتن صدای گیرا و جذاب و برخورداری از دستانی ورزیده و سریع می باشد. به زعم ما برای اینکه بتوان سبکی را بعنوان سبکی جداگانه معرفی کنیم، پذیرفتن آن سبک از خوانندگی از طرف طیف وسیعی از شنوندگان شرط اساسی می باشد. ثانیاً در هر شیوه از خوانندگی استفاده از صدا و چرخش گلو و حنجره متفاوت است و ثالثـاً آهنگ آواز را نیز باید طوری ادا کرد که چهارچوب سبک مورد نظر اجرا شود. همچنین عناصر تزیین آوازها نظیر « جوقغولدی»، «هوییولدی» و کلماتی نظیر «یار»، «جان»، «ای گِل ای»، «ای وی ای» و «آ... خ» که شرط ضروری برای تشخیص سبک ها از یکدیگر بوده و همراه آوازها ادا می شوند باید طوری بجا و به موقع و در قالب سبک مورد نظر اجرا شوند که تفاوت سبک ها در طرز اجرای آنها کاملاً محسوس و مشهود باشد. حال بیایید هر یک از سبک های فوق را احتمالاً و بطور جداگانه مورد بررسی قرار دهیم.
ادامه نوشته

نگاهی به سبک‌های موسيقی ترکمنی                                    دکتر مجيد تکه


گذشته‌ی ترکمن و نحوه‌ی زندگی‌اش، به دوتار و موسيقی ترکمنی تأثيراتی گذاشته است. عدم وجود وسايل ارتباط جمعی، زندگی کوچ ‌نشينی، بُعد مسافت، عدم وجود وسايل حمل و نقل امروزی و کمبود ارتباط بين طوايف مختلف ترکمن ويژگی‌هایی را در موسيقی ترکمنی بوجود آورده که رشد، توسعه و رواج بيشتر در بعضی مناطق ترکمن ‌نشين نسبت به برخی مناطق ديگر و تفاوتهایی در نحوه‌ی اجرا و فن تکنيک موسيقی ترکمنی بعضی از آن ويژگی‌ها بوده و تحت عنوان «سبکهای موسيقی ترکمنی» قابل بررسی می‌باشد.
1- سبک دامانا: اين سبک بيشتر در مناطق بين دوشاق تا قيزيل آربات مثل کلته چينار، أنِو، باغير، چوقور آغيللی رواج دارد. دوردی باغشی هنرمند نامدار سبک دامانا سه نسل پيش می‌باشد. سپس پسرانش خوجا مراد باغشی و نوه‌اش بگ مراد باغشی ادامه دهندگان اين سبک بوده‌اند. بعد از دوردی باغشی آبيل اسه‌ن باغشی اين سبک را در باغير و قيزيل آربات رواج داده است. همچنين گوامت باغشی اهل باغير و قوچ‌مراد باغشی اهل عشق‌آباد از هنرمندان سرشناس اين سبک بوده‌اند.
ادامه نوشته

بیگلربیگی     دایره المعارف بزرگ اسلامی       جلد: 13شماره مقاله:5399


 این مقاله هنوز مقابله تایپی نشده است.

بِیْگْلَرْبِیْگی، عنوانی مرکب از �بیگ�(= امیر)، �لَر�(= نشانۀ جمع) و �ی�(= پسوند اضافۀ ترکی) به معنای امیر امیران، یا امیرالامرا.
واژۀ بیگ یا بگ(ه‍ م) در زبان ترکی پیشینه‌ای کهن دارد و در سنگ نبشتۀ اُرخُن(اُرکون، I/38, 58) و سایر سنگ نبشته‌ها و متون دیگر ترکی(همو، II/74, 112, 114, III/31, 61, 90)به کار رفته است و در آن دوران به معنای رئیس طایفه یا قبایل کوچک، کارگزارنظامی و اداری خاقان بوده، که بر اثر دگرگونی روابط اجتماعی تغییر معنی داده است؛ از جمله به معنای امیر، والی، شاهزاده، سلطان، شوهر، آقا، تازه داماد و نیز ایزد و استاد در متون مانوی(کاشغری، I/22, III/55؛ جعفر اوغلو، 37؛ کلاوسن، 322-323؛ مای تریسیمیت، 11, 13, 51؛ یوادهین، I/104؛ �فرهنگ...1�، 241)نیز آمده است. بیگ از نظر آوایی نیز تغییراتی یافته، گاه �ب�آغاز آن به �پ� و �گ� آخر آن به �ک� و �ی� تبدیل شده است(دورفر، II/389؛ کلاوسن، 322).
دربارۀ اصل این واژه که بی‌گمان غیرترکی و دخیل است، نظرهای گوناگونی ابراز شده است؛ حتیٰ برخی آن را برگرفته از واژۀ �بَغ� ایرانی باستان(= خداوند) دانسته‌اند، اما در واقع، این واژه از کلمۀ چینی �پو�(در چینی باستان: پَک، نک‍: کارلگرن، 212) به معنای فرمانده 100تن اخذ شده است که ترکان از روزگار باستان تحت‌تأثیر فرهنگ آنان بودند(کلاوسن، همانجا؛ دورفر، II/403).

ادامه نوشته

بیگدلی    دایره المعارف بزرگ اسلامی       جلد: 13شماره مقاله:5398


این مقاله هنوز مقابله تایپی نشده است.

بیگْدِلی، طایفه‌ای بزرگ از اقوام ترک‌زبان ایران.
خاستگاه قومی: نخستین‌بار نام این طایفه به صورت بَکتِلی در دیوان لغات الترک کاشغری(تألیف: 466ق/1074م) در بین طوایف 22گانه، یا 24گانۀ ترکان اغوز(ه‍ م) یا ترکمانان آمده است(ص171). در نسب‌نامۀ افسانه‌ای ترکان، بکتلی (بیکدلی) نام یکی از 4 فرزندِ یولدوزخان، پسر سوم اغوزخان است(رشیدالدین، 1/25، 41؛ حمدالله، 566) و برخی در معنای آن گفته‌اند: �کسی که همانند (سخن) بزرگان عزیز باشد�(ابوالغازی، 28؛ رشید‌الدین، همانجاها). طایفۀ بیگدلی نام خود را ـ که در منابع مختلف به صورتهای بَکْدَلی، بیکدلی، بگدلو، بیگدلو و بیک‌دیلی ضبط شده است(نک‍: مرورودی، 47؛ رشیدالدین، همانجاها؛ میرنیا، 8؛ مینورسکی، 24، به نقل از اسکندربیک؛ �دائرةالمعارف...1�، VI/56)ـ ظاهراً از نام سردودمان خود، بکتلی گرفته است

ادامه نوشته

بهرام سقای بخاری          دایره المعارف بزرگ اسلامی شماره مقاله:5256  جلد: 13


 این مقاله هنوز مقابله تایپی نشده است.

بَهْرامْ سَقّایِ بُخاری، شاه بیات بردوانی جغتایی ماوراءالنهری(د970ق/1563م)، از عارفان و شاعران بزرگ. وی ترک‌‌نژاد و از قبیلۀ بیات بود(ابوالفضل، 1/175) و نسبش به ترکان جغتایی می‌رسید(اکرام، 504؛ قدوسی، 97).
بهرام سقا از مریدان شیخ محمد خبوشانی بود(گوپاموی، 338) و پیش از تحول روحی و یافتن حالت جذبه و روی آوردن به پیشۀ سقایی، مقام و منصبی در سپاه جلال‌الدین محمد اکبرشاه(حک‍: 963-1014ق/1556-1605م) داشت (قدوسی، 97-98؛ رضوی، II/474). بهرام سقا در 967ق به لاهور و سپس به دهلی رفت و در مزار خواجه نظام‌الدین اولیا(د 725ق/1325م) اقامت گزید. وی در این شهر سقایی می‌کرد، درمجالس سماع حضور می‌یافت و در حالتِ وجد و جذبه شعر نیز می‌سرود(بدائونی، 3/243-244؛ رضوی، همانجا). او پس از یک سال با برادر کوچک خود، بایزید بیات(ه‍ م)، به اکبرآباد(آگره) رفت و در آنجا سقاخانه‌ای بنا نهاد؛ اکبرشاه نیز گاه به سقاخانۀ وی می‌آمد و به اشعار او گوش می‌داد(رضوی، همانجا؛ بایزید، 242). بهرام در اکبرآباد متهم به «رفض» شد و به همین سبب، دلسرد گشت و اکبرآباد را ترک کرد(قدوسی، 99-100).

ادامه نوشته

نگاهی به  آثار خطی فارسی باکو                                تحقیق از:  نصیب گویوشف

نصیب گویوشف
کارشناس ارشد انستیتوی نسخ خطی فرهنگستان علوم جمهوری آذربایجان (باکو)
 
نگاهی به تحقیق آثار خطی فارسی باکو
کتب خطی در تاریخ اسلامی و جهانی از منزلت و جایگاه خاصی برخوردار بوده و سهم ایران در تألیف ، تهیه ، تذهیب و ترویج میراث خطی مسلمین بسیار ارزنده است . طبق بررسیهای انجام شده توسط محققان ، تعداد کلی کتب خطی مسلمین حدود یک میلیون نسخه است که بیش از 650 هزار نسخه عربی و بیش از 250 هزار نسخه فارسی و نزدیک به 100 هزار نسخه ترکی و غیره در کتابخانه ها ، موزه ها  و مراکز فرهنگی ممالک مختلف نگهداری می شوند.
در مقدمه ترجمه روسی فهرست جامع چارلز استوری که در سال 1972 در مسکو به چاپ رسیده است ، تعداد کتب خطی فارسی بیش از 200 هزار نسخه اعلام شده است

 

ادامه نوشته

معرفی بخش نسخ خطی کتابخانه مرکزی تبریز        منبع : نهاد کتابخانه های عمومی کشور

 



کتابخانه مرکزی تبریز از بخش های متعدد و مختلفی همچون سالن مطالعه عادی و سالن ویژه پژوهش و نشریات جاری، بخش های خدمات رایانه ای و خدمات فنی و مرمت و صحافی، بخش اداری و پشتیبانی با تاسیسات و تجهیزات مدرن و سالن ویژه ارتباطات انفورماتیک و آزمایشگاه نسخ خطی، سنگی، سربی و ... تشکیل یافته است.

در این میان بخش نسخ خطی دارای آثار فاخر و ارزشمندی است که همچون مرواریدی در دل صدف نگهداری می شود. لذا برای آشنایی بیشتر مخاطبین به معرفی جامع و مبسوط این بخش از کتابخانه مرکزی تبریز می پردازیم.

ادامه نوشته

كتابخانه ملي ملك - تهران

کتابخانه و موزه در قطعه زمينی به مساحت بيش از 000/6 متر مربع و زيربنای بالـغ بر 000/10 متر مربع در جوار وزارت امور خارجه احداث گرديده است. که در آن سالنهـای مختلف برای کتـابخــانـــه و موزه و همچنين سه مخزن کتاب درنظر گرفته شده است و کليه سيستم های ايمنی، حفاظتی و رفاهی در آن تعبيه گرديده است.
زمين اين ساختمان قبلاً به وسيله وزارت امور خارجــه رژيم گذشته ضبط و به محل فرود هليکوپتر تبديل شده بود که با پيگيری حضرت آيت الله واعظ طبسی مقام توليت عظمای آستان قدس رضوی و دستور رهبر کبير
انقلاب اسلامی حضرت امــام خمينــــی(ره) اين زمين که به موجب وقفنامه و خواسته صريح واقف منحصراً
اختصاص به بنای کتابخانــــه داشت مجدداً در اختيار کتابخانـه قرار گرفت.
عمليات ساختمانی اين مجموعه بزرگ فرهنگـــی از اواخر سال 1364 شروع و با کوشش و جديتی که مسئولين محترم آستان قدس رضوی مبذول داشتند بحمد الله اين مجموعه فرهنگي در دو بخش مجزاي كتابخانه و موزه هر يك به مساحت 000/5 مترمربع تشكيل شده است و مراسم افتتاحيه آن با حضور مسئولان 
بلندپايه کشور در زمستان سال 1375 انجام شد. 
ادامه نوشته

   براوستانى                 دایره المعارف بزرگ اسلامی   ‌جلد: 11شماره مقاله:4694


 این مقاله هنوز مقابله تایپی نشده است

بَراوِسْتانى‌، ابوالفضل‌ مجدالملك‌ اسعد (د 492ق‌/1099م‌)، وزير شيعى‌ سلطان‌ بركيارق‌ سلجوقى‌. اصل‌ وي‌ از براوستان‌، يكى‌ از روستاهاي‌ قم‌ بود (ياقوت‌، 1/540) و پدرش‌ محمد بن‌ موسى‌ براوستانى‌ قمى‌ نام‌ داشت‌. برخى‌ نسبت‌ او را بلاسانى‌ (يا بلاشانى‌) (ابن‌اثير، 10/253، جم؛ نيز نك: ذهبى‌، 19/180)، و لقب‌ ديگر وي‌ را مشيدالدوله‌ آورده‌اند (معزي‌، 639؛ اقبال‌، 109، 112). براوستانى‌ هنگام‌ مرگ‌ 51 ساله‌ بوده‌ است‌ (نك: بنداري‌، 99).
از زندگى‌ او پيش‌ از آنكه‌ به‌ امور ديوانى‌ وارد گردد، اطلاعى‌ نداريم‌. وي‌ در دوران‌ سلطنت‌ ملكشاه‌ سلجوقى‌، نايب‌ِ شرف‌الملك‌ خوارزمى‌، مستوفى‌ِ كل‌ِ ديوان‌ استيفا بود و پس‌ از كناره‌گيري‌ او، به‌ طور مستقل‌ مستوفى‌ كل‌ شد و لقب‌ مجدالملك‌ گرفت‌ (ظهيرالدين‌، 34؛ بنداري‌، 69؛ اقبال‌، 109). در اواخر سلطنت‌ ملكشاه‌، براوستانى‌ به‌ همراه‌ تنى‌ چند از صاحب‌ منصبان‌ برضد سيطرة مطلق‌ خواجه‌ نظام‌الملك‌ و فرزندان‌ او شوريدند. براوستانى‌ پس‌ از قتل‌ خواجه‌ به‌ دست‌ فداييان‌ باطنى‌، و مرگ‌ سلطان‌ ملكشاه‌، در اصفهان‌ اقامت‌ گزيد (بنداري‌، 71، 96؛ اقبال‌، همانجا؛ لمتن‌، 253)
ادامه نوشته

        اوليا آتا    دایره المعارف بزرگ اسلامی        جلد:10  شماره مقاله:4135



 این مقاله هنوز مقابله تایپی نشده است.

اولياآتا
، شهري‌ در تركستان‌ در منطقة سير دريا. اين‌ نام‌ از آرامگاه‌ قراخان‌ قديس‌ در آن‌ شهر گرفته‌ شده‌، و در تركى‌ به‌ معناي‌ پدر مقدس‌ است‌. اولياآتا در 1936م‌/1315ش‌ به‌ نام‌ يكى‌ از شاعران‌، قزاق‌ جمبول‌1 ناميده‌ شد كه‌ مركز استانى‌ به‌ همين‌ نام‌ در جمهوري‌ قزاقستان‌ است‌ («دائرةالمعارف‌...2»، .(I/535
در محدودة اولياآتا شهر باستانى‌ طراز (ه م‌) وجود داشته‌ است‌. به‌ گفتة بارتولد، در سدة 5ق‌/11م‌ مردم‌ اين‌ ناحيه‌ به‌ زبانهاي‌ تركى‌ و سغدي‌ سخن‌ مى‌گفتند 507) .(II(2)/476, وي‌ محل‌ اولياآتا را در فاصلة يانى‌3 (طلاس‌) تا سوران‌ نوشته‌، و بر آن‌ است‌ كه‌ قلعة قاچار باشى‌ در محل‌ اولياآتا قرار داشته‌ است‌ 282) .(II(2)/93, در 1225ق‌/1810م‌ واحدهاي‌ نظامى‌ روسى‌ مقيم‌ تاشكند، محدودة وسيعى‌ تا اولياآتا را غارت‌ كردند (همو، .(II(2)/334 در بهار 1280/1864م‌ دوهنگ‌ يكى‌ از جانب‌ سيبري‌ و آلاتائو4 و ديگري‌ از جانب‌ سير دريا عازم‌ تركستان‌ شدند. هنگ‌ نخست‌ در ذيحجة 1280ق‌/ژوئن‌ 1864 شهر اولياآتا را تصرف‌ كرد («تاريخ‌...5»، 78 .(I/77, اين‌ شهر پس‌ از تصرف‌ آن‌ توسط نيروهاي‌ روسيه‌ شهرت‌ يافت‌. از 1314ق‌/1896م‌ باستان‌ شناسان‌ در اين‌ منطقه‌ به‌ كاوش‌ پرداختند (بارتولد، .(III/340 در 1936م‌ و پس‌ از آن‌ حفاريهايى‌ در منطقة شهرباستانى‌ طراز، از سوي‌ هيأت‌ باستان‌ شناسان‌ روس‌ صورت‌ گرفت‌. در اين‌ منطقه‌ سنگهايى‌ از گورهاي‌ تركان‌ به‌ دست‌ آمده‌ كه‌ بر آنها نام‌ و مشخصات‌ مردة مدفون‌ منعكس‌ است‌. آرامگاهى‌ در شهر اولياآتا با نام‌ «كوچوك‌ اوليا» (قديس‌ كوچك‌) وجود دارد كه‌ كتيبة آن‌ متعلق‌ به‌ 660ق‌/1262م‌ است‌. اين‌ آرامگاه‌ به‌ الغ‌ - بيلگه‌ اقبال‌ خان‌ تعلق‌ دارد (بارتولد، .(III/340 آرامگاه‌ باباجا - حاتم‌ (سدة 5ق‌/11م‌) و عايشه‌ بى‌بى‌ (سدة 6ق‌/12م‌) در جوار اين‌ شهر قرار دارد («دائرةالمعارف‌»، همانجا).
مآخذ:
,W.W., Sochineniya, Moscow,1964-1965; Istoriya Uzbeksko o SSR, Tashkent, 1956; Kratkaya geograficheskaya entsiklopediya, Moscow, 1960.
عنايت‌الله‌ رضا

 اوزگند              دایره المعارف بزرگ اسلامی  جلد:10  شماره مقاله:4120


این مقاله هنوز مقابله تایپی نشده است.

اوزْگَنْد، يا اوزكند، يوزكند، اوزجند، از شهرهاي‌ مهم‌ ماوراءالنهر واقع‌ در سرحد شرقى‌ فرغانه‌ كه‌ نام‌ كنونى‌ آن‌ اوزگِن‌، شهر و مركز اداري‌ استانى‌ است‌ به‌ همين‌ نام‌ در ناحية اوش‌ ، GSE) ذيل‌ اوزگن‌1).
اين‌ شهر كه‌ در سرزمينى‌ خرم‌، حاصل‌خيز و پهناور واقع‌ بوده‌، دهكده‌هايى‌ وسيع‌ داشته‌ (ابن‌ حوقل‌، 2/514؛ لسترنج‌، 509)، و گرم‌ترين‌ شهر ولايت‌ فرغانه‌ و دارالحرب‌ مسلمانان‌ بوده‌ است‌ (ابن‌ حوقل‌، 2/513؛ اصطخري‌، 266؛ ياقوت‌، 1/404). اوزگند را بعد از اخسيكت‌ (تختگاه‌ فرغانه‌) و قبا و اوش‌، مهم‌ترين‌ شهر فرغانه‌ دانسته‌اند. وسعت‌ آن‌، دو سوم‌ اوش‌ و شامل‌ كهن‌ دژ، شهرستان‌ و ربض‌ بوده‌ است‌ (ابن‌ حوقل‌، همانجا؛ مقدسى‌، 271). رود چاچ‌ (سيحون‌) از اوزگند سرچشمه‌ مى‌گرفت‌ (اصطخري‌، 264؛ بكران‌، 49) و از همين‌ رو، در همة بخشهاي‌ اين‌ ناحيه‌ نهرهاي‌ آب‌، كشيده‌ شده‌ بود (نك: بارتولد، تركستان‌ نامه‌، 1/354). دو رود مهمى‌ كه‌ از كنار اوزگند مى‌گذشتند، تباغر (يباغو) و برسخان‌ نام‌ داشتند كه‌ دومى‌ اوزگند را از درة نارين‌ جدا مى‌كرد ( حدود العالم‌، 113؛ نيز نك: مينورسكى‌، 72-73, 288 .(116,
ادامه نوشته

  امير مجلس‌                     دایره المعارف بزرگ اسلامی   جلد: 10   شماره مقاله:3992

 این مقاله هنوز مقابله تایپی نشده است.

اَميرِ مَجْلِس‌، عنوان‌ِ منصبى‌ در دستگاه‌ سلجوقيان‌ آسياي‌ صغير و سپس‌ سلاطين‌ مملوك‌ مصر. «امير» به‌ معناي‌ فرمانده‌ سپاه‌ است‌؛ چه‌، امير مجلس‌ در واقع‌ بر هزار سرباز فرماندهى‌ داشت‌ و بدين‌سبب‌، او را از «امراي‌ هزاره‌» مى‌شمردند (قلقشندي‌، 4/19؛ ابن‌ دواداري‌، 9/309، 358؛ براي‌ تفصيل‌، نك: ه د، استادالدار). اولين‌ اشاره‌ به‌ «امير مجلس‌» در منابع‌، ظاهراً به‌ عصر سلاجقة آسياي‌ صغير باز مى‌گردد (عينى‌، 1/387؛ «دائرةالمعارف‌...1»، .(II/141-142
وظيفة رسمى‌ امير مجلس‌ در دوران‌ مماليك‌ مصر، نخست‌ نظارت‌ بر تشريفات‌ مجلس‌ سلطان‌ بوده‌ است‌ (ابن‌ تغري‌ بردي‌، 7/183؛ حطيط، 222). اين‌ وظيفه‌ سپس‌ در دوران‌ سلطنت‌ ملك‌ ظاهر بيبرس‌ (حك 658 -676ق‌/1260-1277م‌) تغيير يافت‌ و امير مجلس‌ از آن‌پس‌ سرپرستى‌ و نظارت‌ بر بعضى‌ از امور مربوط به‌ خدمات‌ عمومى‌ را نيز در دست‌ گرفت‌ (ابن‌ تغري‌ بردي‌، 7/185). امير مجلس‌ در ميان‌ ديگر اميران‌ هزاره‌، مقام‌ سوم‌ و چهارم‌ داشته‌ (قلقشندي‌، 4/18؛ ايالُن‌، 68 ، 59 )، و گاهى‌ مقدم‌ بر امير سلاح‌ (ه م‌) بوده‌ است‌ (همو، .(69 گاه‌ نيز امير مجلس‌ به‌ عنوان‌ شخص‌ مورد اعتماد سلطان‌ به‌ مأموريتهاي‌ مهم‌ سياسى‌ فرستاده‌ مى‌شد (ابن‌ دواداري‌، 8/377).
امير مجلس‌ همانند ديگر اميران‌ هزاره‌ در دربار سلطان‌ دفتر و محل‌ كار خاص‌ داشت‌ كه‌ «بيت‌» خوانده‌ مى‌شد.
مآخذ: ابن‌ تغري‌ بردي‌، النجوم‌ الزاهرة، قاهره‌، 1357ق‌/1938م‌؛ ابن‌ دواداري‌، ابوبكر، كنزالدرر، ج‌ 8، به‌ كوشش‌ اولريش‌ هارمان‌، قاهره‌، 1391ق‌/1971م‌، ج‌ 9، به‌ كوشش‌ هانس‌ روبرت‌ رومر، قاهره‌، 1379ق‌/1960م‌؛ حطيط، احمد، حاشيه‌ بر تاريخ‌ الملك‌ الظاهر ابن‌ شداد، ويسبادن‌، 1403ق‌/1983م‌؛ عينى‌، محمود، عقدالجمان‌ فى‌ تاريخ‌ اهل‌ الزمان‌، به‌ كوشش‌ محمد محمد امين‌، قاهره‌، 1407- 1408ق‌/1987- 1988م‌؛ قلقشندي‌، احمد، صبح‌ الاعشى‌، قاهره‌، 1383ق‌/ 1963م‌؛ نيز:
, D., X Studies on the Structure of the Mamluk Army - III n , Bulletin of the School of Oriental and African Studies, London, 1965, vol. XVI; T O rkiye diyanet vakf o Isl @ m ansiklopedisi, Istanbul, 1995.
منوچهر پزشك‌

اميرك‌ بيهقى‌             دایره المعارف بزرگ اسلامی   جلد: 10   شماره مقاله:3990


 این مقاله هنوز مقابله تایپی نشده است.

اَميرَك‌ِ بِيْهَقى‌، ابوالحسن‌ احمد بن‌ محمد (د شوال‌ 448/ دسامبر1056)، از ديوان‌سالاران‌ غزنوي‌. وي‌ از خاندان‌ مشهور و متنفذ عنبريان‌ بيهق‌ بود كه‌ دبيران‌ و عالمان‌ معروفى‌ از آن‌ برخاستند. نياي‌ او، ابوزكريا عنبري‌ از محدثان‌ به‌ شمار مى‌آمد (بيهقى‌، على‌، 119-120) و برادر اميرك‌ خواجه‌ ابونصر دبير به‌ روزگار غزنويان‌ صاحب‌ بريد ري‌ بود و برادر ديگرش‌ خواجه‌ ابوالقاسم‌ دبير، نيابت‌ ابونصر مشكان‌، رئيس‌ ديوان‌ رسائل‌ را برعهده‌ داشت‌ (همو، 121؛ بيهقى‌، ابوالفضل‌، 605).
اميرك‌ نيز خود در جوانى‌ به‌ روزگار سلطان‌ محمود (حك 388- 421ق‌/998-1030م‌) در ديوان‌ رسائل‌ پيشة دبيري‌ داشت‌ و چون‌ احمد ابن‌ حسن‌ ميمندي‌ از وزارت‌ بر افتاد و زندانى‌ شد (416ق‌/ 1025م‌)، اميرك‌ مأمور بركناري‌ ابوعبدالله‌ پارسى‌ از گماشتگان‌ ميمندي‌ و صاحب‌ بريد بلخ‌ شد و بدانجا رفت‌ و او را گرفت‌ و خود بدان‌ مقام‌ نشست‌
ادامه نوشته

امير چقماق          دایره المعارف بزرگ اسلامی  ‌جلد:  10   شماره مقاله:3978

                                       این  مقاله هنوز مقابله تایپی نشده است.


اَميرْ چَقْماق‌، جلال‌الدين‌ شامى‌، مشهور به‌ اميرچقماق‌ (د ح‌ 840ق‌/ 1436م‌)، از اميران‌ دورة تيموري‌ و فرمانرواي‌ نامدار يزد. وي‌ اصلاً از عربهاي‌ شام‌ و از جمله‌ اميران‌ و سرداران‌ مشهور الناصر ناصرالدين‌ فرج‌، سلطان‌ مملوك‌ مصر و شام‌ بود. پس‌ از نبردي‌ كه‌ ميان‌ امير تيمور و الناصر فرج‌ روي‌ داد و به‌ شكست‌ سلطان‌ مملوك‌ انجاميد، امير چقماق‌ همراه‌ با كسان‌ و اموال‌ خود از وي‌ جدا شد و به‌ شاهرخ‌ فرزند تيمور پيوست‌. به‌ روايت‌ ديگر الناصر فرج‌ به‌ تيمور پيام‌ فرستاد كه‌ آمادة تسليم‌ است‌، اما شب‌ هنگام‌ روي‌ به‌ گريز نهاد، ولى‌ امير چقماق‌ از همراهى‌ با او سر باز زد و به‌ تيموريان‌ پناه‌ جست‌ (شرف‌الدين‌، 783- 784؛ ميرخواند، 6/372). شرف‌الدين‌ على‌ يزدي‌ از واقعة ديگري‌ ياد كرده‌ حاكى‌ از آنكه‌ امير چقماق‌ در زمرة لشكر تيمور با دشمنان‌ مى‌جنگيده‌ است‌ (ص‌ 838). دستة ديگري‌ از محققان‌ بر اين‌ نظرند كه‌ امير چقماق‌ از شام‌ غازان‌ [= شنب‌ غازان‌]، محلى‌ در تبريز برخاسته‌ است‌ (افشار، يادگارهاي‌...، 2/161)، اما اين‌ انتساب‌ با توجه‌ به‌ وقايعى‌ كه‌ شرح‌ آن‌ گذشت‌، درست‌ نمى‌نمايد.

ادامه نوشته

ابوالفضل تاج الدين   دایره المعارف بزرگ اسلامی         جلد: 6 شماره مقاله:2460


 این مقاله هنوز مقابله تایپی نشده است.

ابوالفضل تاج‌الدين، نصربن خلف (د 559ق/1164م)، فرمانرواي پرآوازة سيستان و دست‌نشاندة دولت سلاجقه.
دربارة خاستگاه و دودمان ابوالفضل پيش از اواسط سدة 5 ق اطلاعي در دست نيست. نسب‌نامه‌هايي را كه نويسندگاني چون زامباور (ص 302) و با سورث (ص 163) با توجه به اطلاعات مندرج در تاريخ سيستان دربارة پدر و نياي ابوالفضل تاج‌الدين، خاصه ابوالعباس پدر بهاءالدوله خلف آورده‌اند، بايد مورد تجديد نظر قرار گيرد (نيز نك‍: ايرانيكا). اين نويسندگان ابوالفضل و اسلاف او را جزو خاندان صفاريان سيستان دانسته‌اند (همانجاها). در حالي كه هيچ دليلي بر صحت اين دعوي دردست نيست و نه تنها مورخان معاصر وي مانند ظهيرالدين نيشابوري و راوندي و صاحب تاريخ سيستان از اين انتساب سخن نگفته‌اند، شاعران معاصر و ستايشگر او نيز بدين معني اشارتي نكرده‌اند.
ادامه نوشته

اسناد تاریخی ایران در کتابخانه آکادمی علوم گرجستان.سید محمد حسین مرعشی، سیده فاطمه مرعشی

 

اسناد تاریخی ایران در کتابخانه انستیتوی تاریخ آکادمی علوم گرجستان.

آکادمی علوم گرجستان. اتحاد جماهیر شوروی.

تفلیس، 1961.

این کتاب در 94 صفحه، متن و تصویر سند به فارسی با توضیحاتی به زبان گرجی حدود نیم قرن پیش، در سال 1961، در تفلیس به چاپ رسیده است.

در آرشیو دولتی تاریخ گرجستان، میلیون ها برگ سند نگهداری می شود که بر اساس موضوع و دوره تاریخی در مجموعه های (fond) بزرگی نگهداری می شوند. زبان این اسناد گرجی، روسی، فارسی و ترکی است

ادامه نوشته

راهنمای زبان سومری (نقد کتاب)           نویسنده : سید محمد حسین مرعشی

راهنمای زبان سومری (نقد کتاب)

راهنمای دستور زبان سومری همراه با متن، نام کتابی آموزشی است که جان ل. هایس در انتشارات آندنا در شهر مالی بو (کالیفرنیا) برای مؤسسه بین‌المللی پژوهش‌های منطقه بین­النهرین یا میان­رودان(IMAS) به رشته تحریر درآورده است. این کتاب در سال 2000 میلادی برای دومین بار (چاپ اول: 1990) به زبان انگلیسی در قطع وزیری با جلد مقوایی به چاپ رسیده است. از ویژگی‌های این کتاب، کاغذ عاری از اسید آن است که سبب عمر بسیار طولانی کتاب در مقایسه با کتاب‌های با کاغذ معمولی می‌شود. ویراستار کتاب، «جورجیو بوچلاتی »(Georgio Buccellati) است. از آنجا که برای خط سومری حروف چاپی وجود ندارد، متن‌های کتاب را یکی از متخصصان این زبان، یوهان کارناهان (John Carnahan) رسم کرده است.

ادامه نوشته

ریشه یابی نقوش قالی ترکمن های ایران     نوشته ی:  آرزو سلطانی نژاد   و   ابوذر مجلسی

مقدمه
نقوش قالي تركمن هندسي، شكسته و برگرفته از اعتقادات وباورهايي است كه از طبيعت يا فرهنگ كوچ نشيني آنها وام گرفته شده است وبه همين علت اين نقوش به صورت انتزاعي ونمادين پديدار مي شوند. تاكنون كتابها ومقالات متعددي در مورد تاريخچه قوم تركمن، فرهنگ وآداب و رسوم اين قوم وهم چنين قالي تركمن (مشتمل بر طرح، رنگ وبافت)نگارش شده است،  اين پژوهش بر آن است تا به طور خاص به بررسي منشا تعدادي از نقوش قالي تركمن  كه از آنها با عنوان "گول" نام برده مي شود بپردازد (به عنوان مثال ماري گول: جاي پاي شتر، كه به قداست شتر در بين تركمنها باز مي گردد)، تا بااين رويكرد، آشنای بیشتری با فرهنگ اين قوم وریشه یابی نقوش قالی آنان حاصل گردد.

ادامه نوشته