استانبول ایرانیان و كاروان‌سرای والده‎خان                           نوشته ی: اسراء دوغان

 
 

کاروانسراي والده خان مرکز تجاري و فرهنگي ايرانيان مقيم استانبول در قرن هيجدهم تا نيمه نخست قرن بيستم است.

       
سال آینده یعنی سال 2010 م استانبول به عنوان پایتخت دنیا انتخاب مي‌گردد. هر چند استانبول در تاریخ قبل از اسلام مرکز مسیحیان غرب بوده است، بعد از فتح اسلانبول نیز یکی از مهم‌ترین پایتخت‎های جهان بوده است. منابع تاریخی و سفرنامه‎هایی زیادی وجود دارد که مسلمانان و مسیحیاني که برای زیارت و یا سیاحت آمده‎اند، نوشته‌اند. ایرانیان نیز در استانبول به دلایل گوناگون حضور داشتند.
ایرانیان مجرد و متأهلي که در استانبول اقامت داشتند، مناطق و اماکني مخصوص به خود را داشته‌اند. یکی از معروف‌ترین این اماکن كاروان‌سرای خان والده بوده که به آن بیوک والده‎خان (والده‌خان بزرگ) گفته می‏شد. آن زمان خان والده پاتوق ايرانيان عثماني بوده است. غیر از این، ایرانیان زیادی در طول تاریخ به ويژه بعد از صفویه در استانبول سكني داشتند و برای خودشان بیمارستان، قبرستان، خانقاه، مدرسه و البته سفارت نیز ايجاد كردند.
ما در این مقاله یکی از مهم‎ترین مراکز تجمع ایرانیان مقیم استانبول را که بیوک والده‌خان است، صرفاً از روي منابع ترکی توضیح خواهیم داد:
والده‌خان امروز در منطقه كاروان‌سراها در قسمت امین اونو معروف به نیم جزیره تاریخ استانبول قرار دارد. این منطقه که بین چنبرلي‎تاش، بایزید، امین اونو قرار دارد، یکی از بهترین و قدیمی‎‌ترین كاروان‌سراهای استانبول در آن‌جا است. امروزه از این كاروان‌سراها اشخاصي که به داد و ستد می‎پردازند، استفاده می‌كنند. این كاروان‌سراها و بازارهایی که در دوران عثمانی انواع اصناف و رشته‎های کاری را در خود جای داده بود، به مقدار کافی اطلاعاتی درباره اقتصاد آن زمان به ما می‎دهد.
ادامه نوشته

معرفي کتاب جامع الدول             نوشته ی: شيخ عبدالله بن لطف الله مولوي منجم باشي

يکي از کتاب هاي مهمي که در امپراطوري عثماني نوشته شده و متأسفانه در ايران ناشناخته باقي مانده است، جامع الدول منجم باشي است. گو اين که کتاب به علت زبان نوشتاري آن به اين سرنوشت گرفتار آمده است. کتاب فوق با اين که مطالب مهمي درباره تاريخ ايران در دوره تيموري تا صفوي را در بر دارد اما مورد توجه قرار نگرفته و شايسته است که به فارسي درآيد. حال اگر از اصل ترکي به فارسي درآيد بسيار کار خوبي است، اگر از ترجمه عربي نيز به فارسي در آيد براي روشن شدن بعضي نکات تاريخي سرزمين ايران مفيد است. کتاب مزبور در ترکيه به چاپ رسيده است و در زير معرفي کوتاهي از اين چاپ مي آيد.

ادامه نوشته

جلسه مشترك نويسندگان و شعراي ايران با دانشجويان و اساتيد دانشگاه مختومقلي


 جلسه مشترك نويسندگان و شعراي ادبيات معاصر ايران و دانشجويان و اساتيد رشته زبان و ادبيات فارسي دانشگاه مختومقلي، با حضور معاون سفير و رايزن فرهنگي ايران، روز شنبه 12/4/89 در محل اين دانشگاه برگزار شد.
در بدو ورود هيأت ايراني به دانشگاه مختومقلي تركمنستان، دهها تن از دانشجويان دختر اين دانشگاه كه لباس سنتي تركمني بر تن داشتند با نان و شيريني در دست از هيأت ادبي ايراني استقبال كردند.
معاون سفير ايران در عشق‌آباد در آغاز اين ملاقات كه در آن مسئولان دانشگاه مختومقلي نيز حضور داشتند گفت: جاي بسي افتخار و خوشحالي است كه امروز ما در مكان مقدس، مكان علم و آموزش در بزرگترين دانشگاه تركمنستان به نام شاعر فرزانه و معروف مشرق زمين، مختومقلي دور هم جمع شده‌ايم
ادامه نوشته

ديدار شعرا و نويسندگان زن ايراني با مسئولين سازمان زنان تركمنستان



روز شنبه 12/4/89 نويسندگان و شعراي زن ايراني كه به همراه وابسته فرهنگي با مسئولين سازمان زنان تركمنستان در محل اين سازمان ملاقات نمودند.
در اين جلسه ابتدا آقاي بابالو وابسته فرهنگي ضمن تشكر از برگزاري جلسه اظهار داشتند كه سال گذشته هيأتي از زنان فرهيخته ايراني كه به مناسبت ايام ولادت دخت پيامبر گرامي (ص) و روز زن مسافرتي به تركمنستان داشتند و طي آن ملاقاتي با مسئولين مختلف كه در بخش بانوان فعال هستند صورت گرفت و پس از بازگشت هيأت از طرف رئيس مجلس ايران دعوتي از خانم گزل نور علیوا رئيس محترم مجلس تركمنستان صورت گرفت كه انجام آن سفر براي تحكيم روابط دو كشور بسيار مؤثر بود

ادامه نوشته

فراخوان جشنوارة بين‌المللي گروههاي رقاصي و موسيقي پاپ با عنوان آوازه – 2010



از آنجائيكه جشنوارة بين‌المللي گروههاي رقاصي موسيقي پاپ با عنوان آوازه – 2010 توسط وزارت فرهنگ و صداوسيماي تركمنستان و استانداري استان بالكان در تاريخ 18 لغايت 20 آگوست (27 لغايت 29 مرداد ماه 89) برگزار مي‌شود. ترجمة كامل فراخوان جهت اطلاع علاقمندان درج مي شود.
هدف از جشنوارة بين‌المللي:
- تحكيم هرچه بيشتر روابط فرهنگي در بين كشورهاي مختلف جهان
- بالا بردن سطح هنر پاپ و رقاصي و معرفي جوانان خواننده و رقاصان و تبليغ آنان در جامعه جهاني
- گسترش هرچه بيشتر روابط دوستي و هنري در بين جوانان كشورهاي مختلف جهان
- آشنائي نزديك با فرهنگ و هنر كشورهايي كه در اين جشنواره شركت خواهند نمود

ادامه نوشته

خانه تاریخی گوگلانی موزه می شود

Open in new window معاون حفظ و احیا و ثبت آثار تاریخی گلستان گفت: عملیات مرمتی و تجهیز خانه گوگلانی در گمیشان پایان یافت و این خانه تاریخی به موزه مردم شناسی در این شهرستان تبدیل می شود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دانشجویان و دانش آموختگان ترکمن ایران به نقل از مهر، حمید عمرانی رکاوندی پیش از ظهر چهارشنبه به خبرنگاران در گرگان افزود: طرح محتوایی این موزه در راستای مصوبات سفر دوم ریاست جمهوری به استان گلستان تهیه شده و مورد تصویب قرار گرفته و تاپایان سال 88 در مجموع یک میلیارد و 900 میلیون ریال در این بنا هزینه شده است.

ادامه نوشته

 آغازهفتاد و یکمین دوره دانش افزایی زبان و ادبیات فارسی             برگرفته از : مهر

 
 

امروز در دانشگاه شهید بهشتی/ 

هفتاد و یکمین دوره دانش افزایی زبان و ادبیات فارسی امروز 13 تیرماه با حضور 20 زبان‌آموز از کشورهای ترکیه، روسیه، قزاقستان، پاکستان، هند و ترکمنستان در دانشگاه شهید بهشتی افتتاح شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، در این مراسم دکتر وفایی رئیس شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی  خطاب به زبان آموزان گفت: از فرصتهایی که در اختیارتان است به خوبی برای تحقیق و پژوهش در زمینه‌های زبان فارسی استفاده کنید چرا که این زبان بدون اغراق یکی از بهترین و غنی‌ترین زبانها در گفتمان انسان دوستی، رسیدن به اخلاق و ارزشهای ناب انسانی است.

ادامه نوشته

آداب استقبال و پذیرایی از هیات­های دیپلماتیک در دوره قاجار (معرفی نسخه خطی)

داود نظریان – سیدمحمدحسین مرعشی

دستورالعمل تشریفات

در فهرست کتاب­های خطی کتابخانه سنا، نسخه­ای دیده می­شود (شماره 1405) که رونوشتی است از 13 رساله سیاسی از دوران قاجار. برای این مجموعه، تاریخ قرن 14 قمری ذکر شده که چندان دقیق نیست و نام "مجموعه اسناد و قراردادها و عهدنامه­های سیاسی مربوط به ایران با دول خارجه" گزیده شده است که جامع و مانع به نظر نمی­رسد. سه رساله از این نسخه (2، 4 و 13) مربوط به آیین و آداب استقبال و پذیرایی از هیات­های دیپلماتیک در دوره قاجار است. رساله شماره 2، تاریخ کتابت دارد: "1 ربیع الثانی 1274ق".

ادامه نوشته

نسخه­های خطی علمی کتابخانه ملی مصر(نقد کتاب)      نسخه شناسی و معرفی کتاب

 

King, David A., A Survey of the scientific manuscripts in the Egyptian National Library. (Catalogs / American Research Center in Egypt; V.5). INC., Indiana, 1989.

«مروری بر نسخه‌های خطی علمی کتابخانه ملی مصر» جلد پنجم از سری فهرست‌هایی که با حمایت مرکز پژوهش‌های آمریکایی در مصر به زبان‌ انگلیسی تألیف و چاپ گردیده‌است. قطع کتاب رحلی، جلد مقوایی و به وسیله مؤسسه آیزن­براونس (Eisenbrauns) در 345 صفحه (xiv, 331) توزیع شده است. مولف کتاب دیوید کینگ، آن را به پرفسور فؤاد سزگین فهرست‌نگار تُرک تقدیم کرده است.

همان‌گونه که از نام کتاب "آشکار است، مولف به طبقه‌بندی نسخه‌های علمی کتابخانه ملی مصر که به زبان‌های عربی، فارسی و ترکی کتابت شده است. این بررسی بر روی بیش از دو هزار و پانصد نسخه در زمینه‌های ریاضی، نجوم و هیئت نام گرفته است.

ادامه نوشته

     معرفی کتاب: موسیقی ترکمنی    نوشته ی: محمد تقی مسعودیه

کتاب موسیقی ترکمنی

 

آوانویسی و تجزیه و تحلیل، تألیف محمدتقی مسعودیه، انتشارات مؤسسه فرهنگی – هنری ماهور، سال ۱۳۷۹ در ۳۵۱ صفحه

ادامه نوشته

  سنّت و هنر سنتی ( تعریف هنر سنتی و عناصر آن)                   اسماعیل رادپور


واژه سنّت نزد احیاگران جاویدان خرد یا سنّت‌گرایان[1] به چه معنا است؟ آن‌چه به طور معمول از این واژه فهمیده می‌شود رسم، عادت، روش و امور منسوخ شده و مربوط به گذشته است، در حالی که در بیان جاویدان خردی، معنای این واژه اساساً متفاوت است: «ولو این‌که عرفِ زبان معمولی، لفظ سنت را به معانی گفته شده محدود ‌کند. در این‌جا کلمه سنّت در یک معنای متعالی به کار رفته است و هرگز خواسته نشده کلمه سنت به مجموعه‌ای از تصورات یا مفاهیم؛ یعنی یک نظام‌سازی فلسفی و مفهومی و تصوری و تصدیقی محدود شود؛ زیرا سنت ذاتاً فاقد صورت است، یعنی فرم ندارد و بی‌رنگ است. خودش بدون صورت و فرافردی است.» بنابراین سنت: «از هرگونه تعریفی به زبان بشری ابا دارد، مگر به زبان رمز و اشارت. آن‌چه اکنون می‌توانیم درباره سنت بگوییم این است که هرجا یک سنت کامل یافت شود، وجود چهار چیز را اقتضاء می‌کند:
ادامه نوشته

تاریخ هنر اسلامی از نگاه آندره گدار                                  سید رضی موسوی گیلانی

آندره گدار، از جمله مورخان برجسته‌ی تاریخ هنر اسلامی، شکل‌گیری هنر اسلامی را بیش از آن‌که مبتنی بر فرم و تکنیک بداند، مبتنی بر فکر و روح سازنده آن می‌داند، به طوری که اثر هنری تجلی‌بخش و منعکس‌کننده‌ی روح هنرمند است. در واقع وی هنر را از منظر آن اندیشه و فکری که پشت اثر هنری قرار گرفته، می‌نگرد و بیش از آن‌که به فرم و تکنیک در یک اثر هنری همچون معماری اشاره کند، به محتوا و نگره‌ی هنرمند توجه دارد. وی بر این باور است که امروزه دیگر هنر را نباید از منظر مصالح یا سنگ و آجر یا مهارت و تردستی صنعت‌کار نگریست، بلکه آن فکر و روح اجتماع ملت است که آثار هنری یا سبک و اسلوب خاص را می‌آفریند. در این راستا وی روح حاکم بر معماری یونان را روح موزون‌پسند، روح حاکم بر معماری رومی را نظم، قدرت و فایده‌مندی، و روح حاکم بر معماری بیزانسی را آمیزه‌ای از روح آسیایی و یونانی، و روح حاکم بر ساخت کلیساها را اندیشه‌ی پرستش و نیایش تلقی می‌کند:
ادامه نوشته

سوزن‌دوزی تركمن ها

 

این هنر تاریخچه ای کهن در تاریخ سرزمین کشورمان دارد. گلدوزی مصور ترکمن از زمان سکاها رایج بوده و در دیگر دوره ها بهمراه سایر دوخت و دوزها از رواج کامل برخوردار بوده است .نخ­هاي رنگين از لابه لاي الياف پارچه­هاي بدون نقش و ساده عبور مي­يابند و نقش هايي را که نشأت گرفته از تصاوير سنتي و بومي است؛ تصوير مي­کنند. به همين جهت است که سوزن دوزي با وجود کثرت هنرهاي ماشيني همچنان اصالت خود را حفظ نموده است. فرآورده­هاي سوزن دوزي به علت دارا بودن قابليت­هاي متعدد علاوه بر آنکه به طور مستقل قابل استفاده است، از آنها براي سر آستين، لبه دامن، لبه يقه و... نيز بهره مي­برند. همچنين در تلفيق با ساير مصنوعات مانند چرم، چوب، پلاستيک و ... مي­توان از سوزن دوزي استفاده نمود. نوارهاي سوزن دوزي براي تهيه و توليد فرآورده­هاي تکميلي جلد مانند کيف، کيف بغلي، جلد عينک، جا کليد، جاي دستمال کاغذي، دستمال سفره، روميزي، کلاهک آباژور و ... کاربرد دارد.

ادامه نوشته

جلسه مشترك هيئت نويسندگان و شاعران ادبيات معاصر ايران در آكادمي علوم تركمنستان



جلسه مشترك اعضاي هيئت متشكل از نويسندگان و شاعران ادبيات معاصر ايران و نويسندگان و محققان تركمنستاني در محل ساختمان آكادمي علوم تركمنستان با حضور معاون سفير، رايزن فرهنگي ايران در عشق آباد و مسوولان عالي رتبه آكادمي علوم تركمنستان صبح روز چهارشنبه 9/4/89 در عشق آباد برگزار شد.
معاون سفير ايران در آغاز جلسه مذكور طي سخنان خود اعلام كرد كه ايران يكي از اولين كشورهائي بود كه استقلال و اصل بيطرفي تركمنستان را به رسميت شناخت و طي 19 سال گذشته تلاش كرده است

ادامه نوشته

حسن‌بيگ روملو    دانشنامه جهان اسلام جلد 13

حسن‌بيگ روملو ، مورخ و قورچى زمان شاه طهماسب اول صفوى و مؤلف احسن‌التواريخ*. از زندگى وى آگاهى چندانى در دست نيست، جز آنچه خود در جایجاى كتابش آورده، از جمله آنكه شرح تجريد را نزد ابوالحسن باوردى و شرح شمسيه را نزد جمال‌الدين محمود شيرازى خوانده بوده است (حسن‌بيگ روملو، ج 2، ص 1079، ج 3، ص 1414). اسكندرمنشى (ج 1، ص 46، 54) از او به عنوان حسن‌بيگ مورخ و حسن سلطان روملو ياد كرده است. وى در 937 در قم زاده شد (حسن‌بيگ روملو، ج 2، ص 1203). ظاهراً در كودكى پدرش را از دست داده است، زيرا هنگامى كه در قزوين به حضور بهرام ميرزا، برادر شاه طهماسب، رسيد، حدود شش سال داشت و مادرش همراه او بود. شايد به همين سبب، وى در كتاب خود از پدرش نامى نبرده و خود را نبيره اميرسلطان روملو (متوفى 946)، از اميران معروف شاه اسماعيل اول و والى قزوين و ساوجبلاغ، معرفى كرده است (رجوع کنید به همان، ج 3، ص 1251، 1271ـ1272).
ادامه نوشته

چوپان اوغوللارى (چوبان اوغوللارى)  دانشنامه جهان اسلام جلد 12

چوپان اوغوللارى (چوبان اوغوللارى) ، از خاندانهاى حكومتگر ترك‌تبار آناطولى كه از اوایل سده هفتم تا اوایل سده هشتم بر بخشى از شمال‌غربى آناطولى، به‌نام پافلاگونیا، به مركزیت شهر قسطمونى، فرمان راندند. این ناحیه را سلاطین سلجوقىِ آسیاى صغیر، به اقطاع، به این خاندانِ تحت حمایت خود واگذار كرده بودند. این خاندان، كه از فاتحان آناطولى شناخته شده‌اند، به تیره قایى از قبایل اوغوز منسوب‌اند (یوجل، ص 35ـ36؛ طوغان، ص 321؛ مرچیل، ص 251).
ادامه نوشته

چپ و چپگرایی در آسیای‌ مركزی‌‌     دانشنامه جهان اسلام جلد 11

چپ و چپگرایی در آسیای‌ مركزی‌‌ ، در اوایل‌ سده چهاردهم‌/ بیستم‌ نفوذ اندیشه‌های‌ چپ‌ در آسیای‌ مركزی‌ آغاز شد. وجود تعدادی‌ از فعالان‌ سوسیال‌ دموكرات‌ در میان‌ تبعیدیان‌ سیاسی‌ كه‌ به‌ آسیای‌ مركزی‌ فرستاده‌ می‌شدند، در اشاعه‌ و گسترش‌ اندیشه‌های‌ سوسیال‌ دموكرات‌ تأثیر داشت‌ (رجوع کنید به كارردانكاس‌، ص‌ 72). آنان‌ از بدو ورود با طبقه كارگر، به ‌ویژه‌ كارگران‌ راه‌آهن‌، در تماس‌ بودند (همانجا). این‌ كارگران‌ در فعالیتهای‌ انقلابی‌ در آسیای‌ مركزی‌ نقش‌ چشمگیری‌ داشتند و ایستگاههای‌ راه‌آهن‌ از مراكز اصلی‌ فعالیت‌ انقلابیان‌ به‌شمار می‌رفت‌. آنان‌ در 1323/1905 اتحادیه كاركنان‌ راه‌آهن‌ را تأسیس‌ كردند (غفوروف‌، ج‌ 2، ص‌ 1076، 1082، 1085ـ1086). حضور پزشكان‌ و آموزگاران‌ و مهندسان‌ روسی‌ در آسیای‌ مركزی‌، نیز در آشنایی‌ افراد بومی‌ با افكار اجتماعی‌ جدید مؤثر بود (یازكولیف‌ ، ص‌ 23).
ادامه نوشته

جهانشاه‌ قراقوینلو    دانشنامه جهان اسلام جلد 11

جهانشاه‌ قراقوینلو ، ابوالمظفر جهانشاه ‌بن‌ قرایوسف‌، نام‌ آورترین‌ فرمانروای‌ قراقوینلو* در اواسط‌ سده‌ نهم‌.

بر اساس‌ نوشته‌های‌ تاریخ‌نگاران‌ دوره‌ صفوی‌، او احتمالاً در 802 به‌دنیا آمده‌ است‌ (رجوع کنید به بوداق‌ منشی‌ قزوینی‌، ص‌ 71؛ قزوینی‌، ص‌ 356؛ خورشاه‌بن‌ قباد، گ‌ 504؛ مجدی‌، ص‌ 966؛ واله‌ اصفهانی‌، ص‌ 715). سخاوی‌ (ج‌ 3، ص‌ 80) تاریخ‌ تولد او را اوایل‌ سده‌ نهم‌ دانسته‌ و ابن‌تَغری‌ بِردی‌ (1988، ج‌ 5، ص‌ 26) 810 یا بعد از آن‌ را احتمال‌ داده‌ است‌. قرایوسف‌، پدر جهانشاه‌، پس‌ از درگذشت‌ تیمور گوركانی‌ (متوفی‌ 807) و از آزادی‌ از زندان‌، برای‌ پس‌گرفتن‌ سرزمینهای‌ خود در مشرق‌ آناطولی‌ و آذربایجان‌،حركت‌ خود را از سوریه ‌آغاز كرد و مهمان‌ مجدالدین‌ عیسی‌بن‌ اَرتُق‌، حكمران‌ شهر ماردین‌ شد. از طرفی‌ می‌دانیم‌ جهانشاه‌ در همین‌ ایام‌ به‌ دنیا آمد ( د. ا. ترك، ج‌ 3، ص‌ 173) و بنابراین‌ قول‌ بیشتر منابع‌ كه‌ تولد او را در 808 در مدرسه‌ ماردین‌ ذكر كرده‌اند (رجوع کنید به طهرانی‌، ج‌ 1، ص‌ 57؛ غفاری‌ قزوینی‌، 1343 ش‌، ص‌ 250؛ نویدی‌، ص‌ [557 ]؛ تاریخ‌ قزلباشان‌، ص‌ 33؛ منجمّباشی‌، ج‌ 1، گ‌ [ 346 ب‌])، به‌ صواب‌ نزدیك‌تر است‌.
ادامه نوشته

جنید خان‌ ،  دانشنامه جهان اسلام جلد 11

جنید خان‌ ، یكی‌از رهبران‌ قیام‌ مسلمانان ‌آسیای‌ مركزی‌ بر ضد حكومت ‌روسیه‌ تزاری‌ و شوروی‌. قربان‌محمد، معروف ‌به ‌جنیدخان‌، فرزند خوجه‌ بای‌، در 1279/1862در ناحیه ‌تخته‌ در روستای ‌بدرقند واقع ‌در تركمنستان‌*كنونی‌ به ‌دنیا آمد. او از تركمنهای ‌طایفه ‌یموت‌*، از شاخه‌ اورسَقْچی ‌و از تیره‌ جنید بود. قربان‌محمد سالها به ‌قضاوت‌ و میرابی ‌پرداخت ‌و معتمد مردم‌ بود (سارلی‌، ج‌2، ص‌291؛ احمد رشید، ص‌192)
ادامه نوشته

جمال‌ قَرْشی‌ ،    دانشنامه جهان اسلام جلد 10

جمال‌ قَرْشی‌ ، دانشمند و دولتمرد تركستانی ‌در سده ‌هفتم‌. وی‌ در 628 در مجاورت ‌المالیغ‌ [شهر آلما آتای ‌كنونی] به‌دنیا آمد. پدرش‌ حافظ ‌قرآن ‌و از اهالی‌ بَلاساغون ‌بود و تبار مادرش ‌به‌ مردم ‌مرو می‌ رسید. جمال ‌قرشی ‌تحصیلات ‌اولیه‌ را نزد ظهیرالدین‌ اشرف ‌بن ‌نجیب ‌كاسانی ‌به پایان‌ رساند. در 646، به‌خدمت‌بدرالدین ‌محمد فَرَحی ‌در آمد و بعدها، در ملحقات‌الصُّراح‌، او را دانشمند بزرگ ‌اسلامی ‌خواند و ستود. قرشی ‌به ‌سبب‌ علاقه‌ای ‌كه ‌سُغْناق‌ تگینِبن ‌بوزار، معروف ‌به ‌طُغرُل ‌خان‌، بنیانگذار خاندان ‌طغرل‌، به ‌او پیدا كرده‌بود، به ‌معلمی ‌البوتار (فرزند سغناق‌) و بولْغان‌بیكی‌(شاهزاده ‌خانم ‌مغول ‌و دختر جوجی‌) گماشته ‌شد. در دربار از حمایت ‌صدرْ (وزیر) برهان ‌الدین‌، كه‌مقدمات‌نفوذ جمال‌را در آنجا فراهم‌ كرده ‌بود، بهره‌مند گردید و لقب ‌قرشی ‌یافت‌
ادامه نوشته

جرجان‌ ،   دانشنامه جهان اسلام جلد 10

جرجان‌ ، ولایت‌ و شهری‌ قدیمی‌ در شمال‌ ایران‌؛ نیز مجموعه‌ آثار باستانی‌.

1) ولایت‌ و شهر جرجان‌

الف‌) ولایت‌. كمابیش‌ منطبق‌ با استان‌ گلستان‌ امروزی‌، كه‌ مشتمل‌ بر باركده آبسكون‌، ناحیه استرآباد (= شهرستان‌ گرگان‌) و ناحیه دَهِسْتان‌ (اخذ شده‌ از نام‌ قوم‌ دَهه‌) در شمال‌ ولایت‌، بوده‌ است‌. ناحیه دهستان‌ گاهی‌ مستقل‌ و زمانی‌ تابع‌ هیركانیه‌ (نام‌ كهن‌ گرگان‌/ جرجان‌) بود. به‌ نوشته گوتشمیت‌ (ص‌ 47)، قوم‌ دَهه‌ در 422 یا 421 ق‌ م‌ از دهستان‌ به‌ ناحیه هیركانیه‌ مهاجرت‌ كرده‌اند.

نام‌ باستانی‌ جرجان‌ (= گرگان‌) در كتیبه داریوش‌ در بیستون‌ به‌ شكل‌ وَرْكانْ یا وَرْكانه‌ (رجوع کنید به شارپ‌، ص‌ 53) و در وندیداد به‌ صورت‌ وِهْرْكانَه‌ (= وركانه‌؛ ج‌ 1، ص‌ 195) آمده‌ است‌. صورت‌ فارسی‌ جرجان‌ مقتبس‌ از اروپایی‌ آن‌، هیركانی‌ یا هیركانیا است‌ ( دایره ‌المعارف‌ فارسی‌ ، ذیل‌ مادّه‌). هیركانیه‌ در اوایل‌ شاهنشاهی‌ هخامنشیان‌ جزو سرزمین‌ ماد بود (دیاكونوف‌، ص‌328) و بعدها جزو متصرفات‌ شاهنشاهی‌ هخامنشی‌ شد. هیركانیه‌ گرچه‌ از لحاظ‌ اداری‌ جزو منطقه مالیاتی‌ پارت‌/ پرثوه‌ (خراسان‌) بود (توینبی، ص‌ 21، 81، 112)، از لحاظ‌ نظامی‌ فرمانده‌ مستقلی‌ داشت‌ و تجهیزات‌ نظامی‌ آن‌ نیز مانند سپاهیان‌ ماد بود (همان‌، ص‌ 112).
ادامه نوشته

جراید در آسیای‌ مركزی‌   دانشنامه جهان اسلام جلد  10

جراید در آسیای‌ مركزی‌ ، مطبوعات‌ در آسیای‌ مركزی‌ دیرتر از مناطق‌ مسلمان‌نشین‌ روسیه‌ شكل‌ گرفت‌ (دولت‌، ص‌ 201). برخی‌ از مطبوعاتی‌ كه‌، پیش‌ از تأسیس‌ مطبوعات‌ مستقل‌ و ملی‌ در این‌ سرزمینها، به‌ آنجا راه‌ یافتند و خوانندگانی‌ داشتند، عبارت‌ بودند از: روزنامه‌های‌ حبل‌المتین، چهره‌نما و پرورش‌ (در مصر) و سراج‌الاخبار (در كابل‌) كه‌ همگی‌ فارسی‌ بودند و روزنامه‌های‌ تركی‌، ارشاد (در باكو)، ملانصرالدین‌ (در تفلیس‌)، ترجمان‌ ، وقت‌ ، ییلدیز (هر سه‌ از تاتارستان‌)، و صراط ‌المستقیم‌ (استانبول‌؛ كارر دانكاس‌ ، ص‌ 79، 85، 88، 102؛ خالد، ص‌ 110، 121؛ كریموف‌، ص‌ 25؛ مسلمانیان‌ قبادیانی‌، ص‌ 41؛ حائری‌، ص‌ 309، صدرضیا، تعلیقات‌ شكوری‌، ص‌ 331ـ 342). این‌ روزنامه‌ها كم‌وبیش‌ در آسیای‌ مركزی‌ خوانده‌ می‌شدند و بر افكار اثر می‌گذاشتند و حتی‌ برخی‌ از روشنفكران‌، برای‌ استفاده‌ از مطبوعات‌ تاتاری‌، به‌ آموختن‌ زبان‌ تاتاری‌ می‌پرداختند. طرفداران‌ «اصول‌ جدید» هم‌، كه‌ جراید را از عوامل‌ ترقی‌ و سرچشمه‌ آگاهی‌ و روشنگری‌ می‌دانستند، از مروّجان‌ مطبوعات‌ در آسیای‌ مركزی‌ بودند و نخستین‌ جراید مستقل‌ آن‌ منطقه‌ نیز به‌ همت‌ آنان‌ انتشار یافت‌.
ادامه نوشته

جانور/ جانورشناسی    دانشنامه جهان اسلام جلد 9

جانور/ جانورشناسی (2) و) در ادبیات‌ و فرهنگ‌ تركی‌ زبانها. در زبانهای‌ گوناگون‌ تركی‌ ، صورتهای‌ تركی‌ شده‌ كلمه‌ عربی‌ حَیوان‌ ( حَیوان‌ ، آیوان‌ ، آیبان‌ و غیره‌) بیانگر گونه‌های‌ حیوانی‌ غیر از انسان‌ هستند. واژه‌ قرقیزی‌ جانیبار به‌ همان‌ معنا از جان‌ (روح‌) فارسی‌ و بار تركی‌ (به‌ معنای‌ دارد) تشكیل‌ شده‌ است‌. جاناوار در تركی‌ تركیه‌ (گرفته‌ شده‌ از جانوَر فارسی‌ به‌معنای‌ ذیروح‌) معنای‌ دقیق‌تری‌ دارد؛ به‌ معنای‌ گرگ‌، گراز نر وحشی‌، حیوان‌ درنده‌، جانور وحشی‌، و هیولاست‌. واژه‌های‌ جانلی‌ ، جاندیق‌ و غیره‌ كه‌ از واژه‌ فارسی‌ جان‌ مشتق‌ شده‌اند و تیریق‌ ، دیری‌ ، تینلیق‌ و غیره‌ از ریشه‌های‌ تركی‌، برای‌ همه‌ موجودات‌ جاندار، از جمله‌ انسان‌، به‌كار می‌روند.
ادامه نوشته

جامع التواریخ (یا تاریخ رشیدی )   دانشنامه جهان اسلام جلد 9

جامع التواریخ (یا تاریخ رشیدی ) ، کتابی مشهور در تاریخ مغول به فارسی ، تألیف خواجه رشیدالدین فضل اللّهِ همدانی * (645ـ 718). رشیدالدین این کتاب را به درخواست غازان خان (حک : 694ـ703) نوشت و چون غازان خان درگذشت ، آن را به اولجایتو (حک : 703ـ716) تقدیم کرد ( رجوع کنید بهرشیدالدین فضل اللّه ، چاپ روشن و موسوی ، ج 1، ص 1ـ3، 34ـ 35). به فرمان اولجایتو این کتاب به نام غازان خان ، مبارک غازانی نامیده شد، اما بخشهایی دیگر شامل تاریخ دوران پادشاهی اولجایتو، تاریخ ادوار و اقوام جهان ، صورالاقالیم و مسالک الممالک در دو جلد تألیف و به بخش پیشین افزوده شد که این سه جلد مجموعاً جامع التواریخ را تشکیل می دهند (همان ، ج 1، ص 8 ـ9).
ادامه نوشته

تورفان (یا طُرفان )   دانشنامه جهان اسلام جلد 8

تورفان (یا طُرفان ) ، شهر و واحه ای حاصلخیز در منطقة خودمختار سین کیانگ اویغور (ترکستان شرقی یا ترکستان چین ) واقع در جمهوری خلق چین و مرکز شیان یا استانی به همین نام . ترکهای اویغور بومی آن را تورپان و چینیها آن را تو ـ لو ـ فن تلفظ می کنند. بیشتر جمعیت تورفان را ترکها تشکیل می دهند که از آغاز عصر جدید مسلمان بوده اند و الفبای امروزة آنان الفبای عربی ، با اندکی تغییر، است . چینیها نیز جزء درخور توجهی را تشکیل می دهند. ترکی اویغوری و چینی دو زبان رسمی به حساب می آیند. اصطلاح تاریخی اویغور، که به ساکنان ترک زبان سین کیانگ و زبان رایجِ امروزی آنان اطلاق می شود، در دهة 1300 ش / 1920 و به دنبال ملی گرایی جدید به وجود آمد. پیش از آن ، اصطلاح «ترکی » متداول بود که نزدیکی این زبان را با ازبکی بهتر بیان می کرد. ازبکی نیز نوظهور است و امروزه جای اصطلاح ترکی را در ازبکستان گرفته است
ادامه نوشته

تورانشاه  دانشنامه جهان اسلام جلد 8

تورانشاه (2) ، نام دو تن از شاهان سلسلة سلجوقیان کرمان (قاوردیان ).

1) تورانشاه محیی الدین عمادالدوله بن عمادالدین قاوَرْدبن داود (حک :477ـ490)، چهارمین شاه از سلسلة سلجوقیان کرمان . پس از مرگ قاورد (مؤسس سلسلة سلجوقیان کرمان ) در 465 یا 466، پسرش کرمانشاه اول جانشین او شد ولی پادشاهی او به طول نینجامید و سال بعد پسر دیگر قاورد سلطانشاه ، برادر تورانشاه ، در 467 به سلطنت رسید. چون تورانشاه در حرم به سر می برد و به لهجة کرمانی سخن می گفت ، سلطانشاه به او توجه نمی کرد و قصد کور کردن و قتل وی را داشت ، ولی با وساطت ناصرالدین منشی (وزیر سلطانشاه )، تورانشاه نجات یافت و سلطانشاه ، به قصد توهین ، او را به بم فرستاد (افضل الدین کرمانی ، 1343ش ، ص 16، 22ـ23، 24، پانویس 1؛ شبانکاره ای ، ص 189)
ادامه نوشته

تِگین (یا تَکین ) ،   دانشنامه جهان اسلام جلد 8

تِگین (یا تَکین ) ، لقب ترکی قدیمی به معنای شاهزاده ] قس دهخدا، ذیل واژه ، که معنای رشید و خوش قامت و بهادر را نیز آورده است [ . در کهنترین ترکیِ شناخته شده ، به صورت تگین آمده است .

در اوایل پادشاهی ترکان ، تگین به پسر یا نوة مشروع خاقان بزرگ اطلاق می شد. این معنا در سنگنبشته های اورخون * مشهود است که یکی از آنها را از آنِ کول تگین (معنای تحت اللفظی : «برادر جوانتر ] از اِلتِرِش خاقان [ ، ولی عهد») دانسته اند (قس تکین ، ص 237). دورفر (ج 2، ص 533 ـ541، ش 922) و کلاوسن (ص 483) حدس زده اند که واژة تگین از زبانی قدیمتر و غیرترکی به این زبان راه یافته است . به نوشتة دورفر (ج 2، ص 541)، احتمالاً این واژه از زبان ناشناختة قوم یوان ـ یوان ، که پس از هونها و پیش از پادشاهی ترکان می زیسته اند، آمده است . نخست در پادشاهی ترکان ، شاهزادگان معمولاً مناصب عالی کشوری یا لشکری داشتند، اما بتدریج ضرورتِ داشتنِ تبارِ سلطنتی برای صاحبِ لقبِ تکین از بین رفت و این عنوان معرف منصب افراد شد و اعتبار آن به عنوان لقب کاهش یافت
ادامه نوشته

تَکَه اوغولْلَری ،  دانشنامه جهان اسلام جلد 8

تَکَه اوغولْلَری ، خاندانی حکومتی ترکمن در ایالت و امیرنشین تکه ایلی * در جنوب آناطولی در قرن هشتم و اوایل قرن نهم . تکه اوغوللری (تکه به معنای بُزِ نَر و رهبر گله + اُغول به معنای پسر + لَر ( پسوند جمع ) + «ی » به جای کسرة اضافه )، به معنای «پسرانِ تکه » و به مفهوم خاندان تکه است . این نام از لقب برجسته ترین بِیگِ (امیرِ) این خاندان ، یعنی سلطان السواحل امیر مبارزالدین محمدبیگ معروف به تکه بیگ ، گرفته شده است (سامی ، ذیل «تکه »؛ لین پول و دیگران ، قسم 2، ص 420، 423؛ ثریا، ج 2، ص 53).

ریشة قومی تکه اوغوللری به قبیلة اوچ اوق از ترکهای اُغوزِ ترکستانی تبار، بازمی گردد. اغوزها در قرون نخستین اسلام به سوی غرب آمدند و در سرزمینهای شرقی دریای خزر و شمال خراسان بزرگ ساکن شدند (لین پول و دیگران ، قسم 2، ص 420؛ اوچ اوق ، ص 73، 75؛ قدری ، ذیل «تکه »؛ نیز رجوع کنید بهگلی ، ص 17، 20، 30ـ31، 210، 213ـ214؛ آقسرایی ، ص 40، پانویس 1؛ تکه *
ادامه نوشته

تَکَه (یا تَکّه ) ،  دانشنامه جهان اسلام جلد 8

تَکَه (یا تَکّه ) ، ایل بزرگ ترکمن . در گذشته اراضی ایل تکه از شرق به چهارجو (چارجو، آمل خراسان ) و مرو و بخشی از اراضی قسمت پایین رودخانة مُرغاب و تجن و سرخس ایران ، از غرب به اراضی یموتها و گوکْلانها، از شمال به خط فرضی میان چهارجو و صحرای خیوه و قزل آرْواد/ قزل آروات / قزل رباط و از جنوب به خط مرزی خراسان و ترکمنستان محدود بود ( تفصیل احوال تراکمه ، ص 160؛ سراج الدین بن عبدالرئوف ، ص 261؛ قره گزلو همدانی ، ص 58 ؛ لاگاشووا ، ص 20ـ21). ایل تکه از دو طایفة بزرگ اُقْتُمُش و تُقْتُمُش / توقتامیش تشکیل می شد که هر کدام به دو تیرة بزرگ تقسیم می گردید: اقتمش به تیره های بخشی / باخشی / باغشی و سیچْمَز/ سیچماز و تقتمش به تیره های وکیل و بیگ / بگ / بک ، و هریک از این تیره ها نیز به دهها تیرة کوچکتر تقسیم می شد (قره گزلو همدانی ، ص 59 ـ69؛ میرزاابراهیم ، ص 65؛ سپهر، ج 3، ص 208). کثرت جمعیت ایل تکه ، آنان را قادر ساخته بود که بر اغلب طوایف هم جوار خود غلبه یابند و اراضی آنان را تصاحب کنند ( رجوع کنید بهتفصیل احوال تراکمه ، ص 170؛ لاگاشووا، همانجا؛ قره گزلو همدانی ، ص 37ـ40، 43ـ46، 53 ـ56)، بویژه که اراضی خود آنان برای تغذیة اهالی و احشامشان کافی نبود
ادامه نوشته

تَکَلو (یا تکّه لو)  دانشنامه جهان اسلام جلد 8

تَکَلو (یا تکّه لو) ، طایفه ای ترک در ایران و عثمانی . این طایفه از طوایف بزرگ قزلباش * بودند که از تَکه ایلی * واقع در جنوب غربی آسیای صغیر مهاجرت خود را به ایران در دهة دوم سدة دهم آغاز کردند ( تاریخ قزلباشان ، ص 27)؛ بنابراین نام تکلو با نام خاستگاه آنان در ارتباط است . واژة تَکَل ترکی به معنای قوچ جنگی ، نوجوانی که تازه ریش در آورده ، و وصلة لباس است (قدری ، ذیل «تکل »). تَکَه نیز در ترکی آذری به معنای «بُز نر» است (همان ، ذیل «تکه »)، اما از ارتباط این واژه ها با نام طایفة تکلو در منابع سخنی نیست . در برخی منابع تاریخی عهد صفوی ، نام دو طایفة «تکه یاخرلو» و «تکرمشلو» آمده است (برای نمونه رجوع کنید به روملو، ج 12، ص 168) که احتمال دارد با طایفة تکلو نسبتی داشته باشند
ادامه نوشته

تُغُزغُز   دانشنامه جهان اسلام جلد 7

تُغُزغُز (از توقز اوغز ترکی به معنای اوغزهای نه گانه ) ، نام مجموعه ای از قبیله های ترک که در اغلب تاریخ نگاریهای مغشوش مسلمانان تا اواخر قرن پنجم با عنوان کلی اویغورها به کار رفته است .

منابع چینی که نخستین بار در سال 9/630، به آنها اشاره کرده اند، همواره به جای رونویسی این نام ، ترجمة آن را

به صورت «چیوهسینگ » به کار برده اند که دایر بر دسته بندی قبیله ای یا طایفه ای است . با قاطعیت می توان گفت که

اقوام اویغور و توقز اوغز، قومی واحد نبوده اند. اویغورها

که خود شامل ده قبیله یا طایفه بودند، یکی از اعضای

اصلی اتحادیه های قبیله ای به شمار می رفتند که بخشی

از توقز اوغزها را تشکیل می داد و پیش از آن نیز از اعضای تیه ـ لو بودند (تگرگ ، به معنای افراد بارکش ، قس واژة

چینی کائوچو / کائو ـ چی ــ به معنای «گاریهای بلند»،
ادامه نوشته

ترکمن   دانشنامه جهان اسلام جلد7

ترکمن (1) ، قومی ترک زبان عمدتاً در آسیای میانه . این قوم بازماندة ترکمانان غُز/ اُغُز هستند. ترکمانان غز در قرون اولیة اسلامی در شبه جزیرة منقشلاغ / منقشلاق ، در ساحل شرقی دریای مازندران ، و نواحی اطراف آن استقرار یافته بودند.

قوم ترکمن از اختلاط قبایل گوناگون ترکمان غُز در منقشلاغ و اُوسِت یورت (فلاتی در مشرق منقشلاق ) و رشته کوههای بَلْخان و خوارزم و بعضی قبایل بیگانه ، در قرن هشتم و نهم به وجود آمد ( رجوع کنید به لاگاشووا، ص 18). اکثر مردم جمهوری ترکمنستان (آکینر ، ص 387؛ دوردی یف و قدیروف ، ص 24)، اهالی دشت ترکمن (ترکمن صحرا) در شمال استان گلستان ، جماعاتی از ساکنان شمال استان خراسان (دوردی یف و قدیروف ، ص 74ـ75؛ لاگاشووا، ص 13) و ساکنان بخشی از شمال افغانستان (کلیفورد ، ص 60؛ فیض محمد، ص 155ـ 156؛ دوردی یف و قدیروف ، ص 72ـ73) ترکمن اند. گروههای بزرگی از ترکمنها در جمهوریهای تاجیکستان و ازبکستان و قزاقستان و گروههایی از آنان در آستاراخان (هشترخان / حاجی طرخان ) و استاوروپل روسیه سکونت دارند (آکینر، ص 380ـ381؛ دوردی یف و قدیروف ، جاهای متعدد). در استان تسن هانِ چین نیز دهها هزار ترکمن زندگی می کنند ( رجوع کنید بهدوردی یف و قدیروف ، ص 68ـ71)
ادامه نوشته

ترکمانی    دانشنامه جهان اسلام جلد 7

ترکمانی ، خاندان ، نسبت چند تن از علمای حنفی مصر از قرن هفتم تا نهم . خاندان ترکمانی ، مشهور به ابن ترکمانی ، از فرزندان و نوادگان عثمان بن ابراهیم بن مصطفی بن سلیمان فخرالدین ماردینی اند. افراد این خاندان عموماً اهل علم و فضل بوده و بیش از دو قرن مرجعیت امور دینی حنفیان را در مصر بر عهده داشته اند. برجسته ترین اعضای خاندان ترکمانی ، عثمان بن ابراهیم و دو فرزندش ، تاج الدین احمد و علاءالدین علی ، بوده اند. برخی دیگر از اعضای این خاندان نیز صاحب نام بوده اند.

ادامه نوشته

ترکستان   دانشنامه جهان اسلام جلد 7

ترکستان ، نام سرزمینهای آسیای مرکزی تا شمال ایران و افغانستان کنونی ؛ بخش بزرگ ترک نشین شمال افغانستان در جنوب جیحون ؛ نیز از قدیمترین شهرهای جنوب قزاقستان .

1) ترکستان آسیای مرکزی . این منطقه تقریباً منطبق است بر ماوراءالنهر * قدیم و زمینهای استپ تا شمال آن ، اگرچه بخش استپی از دورة مغولان به بعد (حدود سدة هفتم ) اغلب مغولستان * نامیده شده است . البته برای ایرانیان ، فقط مرزهای جنوبی سرزمین ترکها، که مرز با ایران را تشکیل می داد، اهمیت داشت و طبعاً این مرز، تابع اوضاع سیاسی بود. ترکها در همان آغاز پیدایی خود در آسیای مرکزی ، در سدة ششم میلادی به جیحون * (آمودریا) رسیدند، ازینرو در دورة ساسانیان ، سرزمین ترکها بلافاصله از شمال جیحون شروع می شد. بنا به روایت طبری (سلسلة اول ، ص 435ـ436)، با پرتاب تیر آرش ، جیحون مرز ترکان و ایرانیان شناخته شد. به زعم سبئوس ارمنی (سدة اول )، وِهروت (جیحون ) از سرزمین ترکستان سرچشمه می گرفت (سبئوس ، ص 49؛ مارکوارت ، ص 148). در بخش دیگری از همین اثر (سبئوس ، ص 43؛ مارکوارت ، ص 73)، ترکستان بر دِلهِستان ، یعنی دهستان (در همسایگی دریای خزر در شمال اترک )، منطبق شده است
ادامه نوشته

تَرکان خاتون   دانشنامه جهان اسلام جلد 7

تَرکان خاتون ، نام همسران چند تن از حکمرانان ترک ، بخصوص در دوران قبل از مغول .

ترکان (در ترکی باستان : تَرکَن ) عنوانی اشرافی بود که اغلب در مورد زنان به کار می رفت و تقریباً معادل «ملکه » بود. در دورة سلجوقیان و خوارزمشاهیان ، ترکن گاهی جزو نام مردان نیز

بود، مانند ترکن شاه بن طغرل شاه ، از امیران سلجوقیان کرمان . ترکن احتمالاً از زبان قومِ ختای یا سلسلة لیائوی غربی (قراختائیان متأخر آسیای مرکزی ) وارد زبان ترکی شده است . خاتون نیز به معنای «همسر شاه یا حاکم » بود که در ترکی قاتون و در عربی خاتون تلفظ می شده است ( د. اسلام ، چاپ دوم
ادامه نوشته

ترک / ترکها .   دانشنامه جهان اسلام جلد 7

ترک / ترکها . نام مشترک گروههای قومی ترک زبان . هریک از این اقوام نام مخصوصی دارند و در منطقة پهناوری از کوههای خینگان ، و از هندوستان و ایران و مصر در جنوب تا مصب رود لنا و حوضة رود کاما در شمال ، پراکنده شده اند ( میدان لاروس ، ج 12، ص 342). بسیاری از اقوام ترک زبان ، زبان ترکی را بر اثر ارتباط و آمیزش با ترک زبانان اخذ کرده اند (گومیلیوف ، ص 33)، ازینرو اصطلاحاتی چون «خلقهای ترک » و «ترکان » به مفهوم قوم ترک نیستند ( بریتانیکا) و نام ترک نیز فقط جنبة زبانی دارد و از هرگونه معنای نژادی عاری است ( د. فارسی ، ذیل «ترکها»).
ادامه نوشته

تَرخان    دانشنامه جهان اسلام جلد76

تَرخان ، منصب و عنوانی تشریفاتی در میان ترکان بویژه در دورة مغول . این واژه در منابع به صورتهای طَرخان ، طرخون (دینوری ، ص 60؛ یعقوبی ، تاریخ ، ج 2، ص 252؛ خوارزمی ، ص 120)، طلخند، طلخان ، طلخون (فردوسی ، ج 9، ص 348، پانویس 9)، طُرخان ، تورخان (سامی ، ذیل «طرخان ») و دَرخان (خاتمی ، ص 98؛ دورفر، ج 2، ص 460) ضبط شده است . در بارة ریشة این واژه اختلاف نظر وجود دارد. برخی ( د.اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ؛ قریب ، ص 390ـ391) اصل آن را سُغدی یا فارسی میانه و گروهی (سامی ، همانجا؛ دورفر، ج 2، ص 467؛ شریک امین ، ص 89) ترکی دانسته اند. به نوشتة کاشغری (ذیل مادّه )، ترخان در اَرغویی (از لهجه های ترکی گروه شرقی ) به معنای «امیر» است . ظاهراً این واژه از ترکی اَرغویی / اُرگویی به زبان مغولی و عربی وارد شده است (دولت آبادی ، ص 31).
ادامه نوشته

تُتُش ، تاج الدوله ابوسعید    دانشنامه جهان اسلام جلد 6

تُتُش ، تاج الدوله ابوسعید ، بنیانگذار سلسلة سلاجقة شام در قرن پنجم . وی پسر الب ارسلان و برادر ملکشاه سلجوقی (حک : 465ـ 485) بود. ابن خَلَّکان (ج 1، ص 295) تاریخ ولادت او را 458 ضبط کرده است . نخستین آگاهی از تتش به 470 برمی گردد که ملکشاه وی را همراه عربهای بنی کلاب برای تسخیر شام فرستاد. او ابتدا حلب را محاصره کرد. در همین زمان نیز بدرالجمالی * ، امیر مصر، دمشق را محاصره کرده بود. اَتسِزبن اُوَق خوارزمی ، والی سلجوقی دمشق در 471، از تتش یاری خواست و به او وعده داد که شهر را تسلیم خواهد کرد. بدرالجمالی ــ که توان رویارویی با سپاهیان سلجوقی را نداشت ــ هنگامی که از حرکت لشکریان تتش به سمت دمشق باخبر شد، از آنجا رفت
ادامه نوشته

تاریخ رشیدی   دانشنامه جهان اسلام جلد 6

تاریخ رشیدی (1) ، کتابی در بارة تاریخ سرزمین ترکستان از 748 تا 952 و خانهای جغتایی و امیران کاشغر، به فارسی ، تألیف میرزا محمدحیدر دوغلات .

میرزا محمدحیدر در 905 در تاشکند به دنیا آمد. جدش ، محمدحیدر گورکان ، اولین امیر کاشغر بود که اسلام را پذیرفت . پدرش محمدحسین گورکان ، حاکم ولایت چاچ / شاش (دوغلات ، ص 117، 152؛ ریو، ج 1، ص 165) و مادرش ، خوب نگارخانم دختر یکی از پادشاهان مغول جغتایی به نام یونس خان بود (دوغلات ، ص 117). شیبک خان ازبک (حک : 906ـ 915 یا 916) در 914 پدر میرزا محمدحیدر را کشت و قصد داشت خود او را نیز بکشد، ولی دوستان پدر میرزا محمد او را به خراسان و پس از مدتی به کابل نزد پسر خاله اش ، ظهیرالدین محمد بابر (متوفی 937)، بنیانگذار سلسلة بابریان ، بردند (همان ، ص 210ـ212، 228). میرزا محمدحیدر تا 918 نزد بابر ماند و همراه او در برخی جنگها شرکت کرد، سپس به کاشغر نزد پسر دایی اش سلطان سیدخان بن احمد (حک : 920ـ 939) رفت (همان ، ص 230ـ231)، اما با روی کار آمدن عبدالرشید خان ، پسر و جانشین سلطان سیدخان ، در 939 کاشغر را ترک کرد و در لاهور به کامران میرزا، پسر بابر،
ادامه نوشته

تاریخ دِیار بَکریه (یا کتاب دیاربکریه )   دانشنامه جهان اسلام جلد 6

تاریخ دِیار بَکریه (یا کتاب دیاربکریه ) ، کتابی به فارسی از ابوبکر طهرانی * ، دیوانی و مورخ دربار ترکمانان قراقوینلو و آق قوینلو در سدة نهم . این کتاب ، یگانه تاریخ مستقل در بارة قراقوینلوها و آق قوینلوهاست و از دیرباز شهرتی بسزا داشته است . نویسنده در بارة گزینش عنوان این کتاب می گوید: «چون در سال هشتصد و هفتاد و پنج هجری ، مُعْظَمِ امورِ مرتَّبه درین کتاب مَحرّر و منقّح گشت و لفظِ بکر هم در لقب محرِّر جزء ثانی و هم در اسمِ مملکتی که مولِد و منشأ و محلِ ایالتِ حضرت صاحب قرانی ] = اوزون حسن [ است ، جزءِ ثانی واقع شده بود، موسوم شد به کتاب دیاربکریه که جمع حروفِ آن از روی حساب ] ابجدی [ هشتصد و هفتاد و پنج است » (ج 1، ص 8). نویسنده پیش از فرمانروایی اوزون حسن بر سر این بوده که کتابی عامه پسند شامل نوادر زمان بنویسد، اما در این کار توفیق نیافته است (ج 1، ص 5 ـ6)، و چندی بعد، به فرمان اوزون حسن ، مأمور نوشتن تاریخ زندگی او شده است (ج 1، ص 10).
ادامه نوشته

تاریخ جهان آرای عباسی   دانشنامه جهان اسلام جلد 6

تاریخ جهان آرای عباسی ، کتابی تاریخی به فارسی دربارة صفویان از بدو تشکیل حکومت آنان تا اواخر حکومت شاه عباس دوم ، تألیف میرزامحمدطاهر وحید قزوینی (متوفی 1112). مؤلف این کتاب را به درخواست سیدعلاءالدین حسین معروف به خلیفه سلطان ، صدراعظم شاه عباس دوم ، نوشت و موظف شد که دربارة تاریخ صفویه از آغاز آن «از هر جزئی از جزئیات ] که [ اطلاع تام دارد» بنویسد (وحید قزوینی ، گ 5پ ). وی به تاریخ شروع این اثر اشاره نکرده ، ولی احتمالاً در 1055 که در دربار شاه عباس دوم (حک : 1052ـ1077) مجلس نویس و وقایع نگار بوده ، اقدام به تألیف کرده است (شاملو، ج 1، ص 292، 294
ادامه نوشته

تاتارستان   دانشنامه جهان اسلام جلد 6

تاتارستان ، جمهوری خودمختار در فدراسیون روسیه . در مشرق قسمت اروپایی روسیه و در وادی رود وُلگا واقع است . از شمال به جمهوری خودمختار اودمورت ، از شمال شرقی به جمهوری خودمختار ماری ، از مشرق به جمهوری خودمختار باشقیرستان ، از جنوب به «اوبلاست » (ولایت )های اولیانوفسک و سامارا و اورنبورگ و از مغرب به جمهوری خودمختار چوواش محدود است . 43 «رایون » (ناحیة اداری ) و نوزده شهر دارد و مرکز آن شهر بندری قازان * است ( > قلمرو فدراسیون روسیه < ، ص 98). مساحت آن 2ر836 ، 67 کیلومتر مربع ، حداکثر فاصلة شمال تا جنوب آن 290 کیلومتر و شرق تا غرب آن 460 کیلومتر است و فاقد مرز بین المللی است (بخارایف ، ص XIII ).
ادامه نوشته

تات   دانشنامه جهان اسلام جلد 6

تات ، اصطلاحی که ترکان قدیم به بیگانگانِ مقیم سرزمینهای خود اطلاق می کرده اند. قدیمترین سندی که در آن واژة تات به کار رفته ، سنگنوشته های اورخون مغولستان است که از قرن دوم برجای مانده است . تات در این سنگنوشته ها ظاهراً به معنای «اَتْباع » و «رعایا» به کار رفته است ( د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل «تات .1» و «اورخون »). در دیوان لغات الترک ، که در قرن پنجم تألیف شده ، تات به شکل تَت نیز ضبط شده و به معنای ایرانی ، فارسی ، فارسی زبان آریایی نژاد و کافر اویغوری آمده است (کاشغری ، ذیل «تات »، «تَتْ»، نیز رجوع کنید به ذیل «اُس »، «سُملِم تَتْ»). چون اصطلاح «تَژِک » (تاجیک ) در عصر ایلک خانیان (قراخانیان ؛ همان ، ذیل «تَژِک ») و احتمالاً پیش از آن (بهار، ج 3، ص 50) به ایرانیان اطلاق می شده ، می توان پنداشت که لفظ تات علاوه بر اینکه به ایرانیان و مردم یکجانشین گفته می شده (بارتولد، 1358 ش ، ص 320)، عنوانی بوده که پیش از ایلک خانیان بر عناصر خارجی سرزمینهای ترکان (احتمالاً خارجیان یکجانشین ترکستان ، بعضی قبایل متمدن ترک ، اقوام مغلوب و ساکنان نواحی تحت تصرف ترکان ) اطلاق می گردیده است
ادامه نوشته

 پیگولوسکایا ، نینا ویکتوروونا     دانشنامه جهان اسلام جلد 5

پیگولوسکایا ، نینا ویکتوروونا ، بانوی خاورشناس و مورخ روسی (1273ـ1349ش / 1894ـ1970). او در سن پطرزبورگ (لنینگراد) در خانواده ای صاحب نام که چندتن از آنان از محققان و دانشمندان روسیه بودند، زاده شد ( > دایرة المعارف بزرگ شوروی < ، ج 19، ص 532؛ پیگولوسکایا، ترجمة عربی ، مقدمة هاشم ، ص 9). در آغاز به فراگیری تاریخ و زبانهای قدیمی (یونانی و لاتینی ) در دانشگاه سن پطرزبورگ پرداخت و به دنبال آن مطالعات خود را دربارة شرق در همین دانشگاه ادامه داد و در زبانهای سامی مانند عبری و آرامی و سریانی و حبشی تخصص یافت و بعدها زبان عربی را نیز فراگرفت (پیگولوسکایا، همانجا). افزون بر این او با چند زبان زندة اروپایی یعنی انگلیسی و آلمانی و فرانسه و ایتالیایی نیز آشنایی داشت
ادامه نوشته

پیربوداق قراقوینلو  دانشنامه جهان اسلام جلد 5

پیربوداق قراقوینلو(1) ، امیر ترکمان حاکم فارس و بغداد (حک :866 ـ871). عضدالدولة والدین ابوالفتح میرزا پیربوداق فرزند جهانشاه قراقوینلو بود. از سال تولد او اطلاعی در دست نیست . ورود وی به عرصة تاخت و تازهای سیاسی ایران با قدرت گرفتن پدرش در 841، از سوی شاهرخ ، آغاز شد. آنگاه در 852 از جانب پدر حاکم بغداد شد (غیاثی ، ص 305). پیربوداق در ربیع الاول 856 بغداد را به قصد تصرف عراق عجم و فارس ترک کرد و در همین سال قم و گلپایگان (جرباذقان ) و اصفهان و کاشان و شیراز را گرفت (همان ، ص 306ـ307؛ طهرانی ، ص 326؛ کاتب یزدی ، ص 12ـ13؛ هینتس ، ص 173). از سوی دیگر، در پی پراکندگی سپاه عراق عجم بابر میرزا، حاکم شیراز، یزد را به خلیل میرزا، نوة شاهرخ ، سپرد و به خراسان رفت . پس از آنکه جهانشاه پسران خود، پیربوداق و محمدی میرزا، را از شیراز و اصفهان فراخواند و این دو شهر از ترکمانان تخلیه شد، بابرمیرزا سنجرمیرزا را از سوی خود حاکم شیراز کرد
ادامه نوشته

پُرناک (پورناک ) ، دانشنامه جهان اسلام جلد 5

پُرناک (پورناک ) ، قبیلة بزرگ ترکمان ، از قبایل اصلی اتحادیة آق قوینلو. این قبیله ساکن ناحیة دیارْبَکر بود و پس از توسعة متصرفات دولت آق قوینلو در ایران و عراق پراکنده شد. خانهای این قبیله ظاهراً از نسل چنگیزخان و فرزندان او بودند. به نوشتة مفتون دنبلی (ص 56)، پیر بوداق خان پرناک ، بیگلربیگی تبریز، از احفاد چنگیزخان بود. شاید اطلاق عنوان پرناک به اوزون حسن از طرف باباعبدالرحمان صوفی (طهرانی ، ص 416) با این نیت بوده است که او را در سایة نام چنگیزخان قرار دهد. معنای پرناک روشن نیست ، اما ناک در ترکی قدیم به معنای تمساح و نهنگ بوده است (کاشغری ، ص 970؛ نیز رجوع کنید به برهان ، ذیل «ناک »). شاید پرناکها با توجه به این معنا نام خود را تعیین کرده باشند
ادامه نوشته

پِچِنِگْها    دانشنامه جهان اسلام جلد 5

پِچِنِگْها ، اتحادیه ای از قبایل ترک اوراسیای مرکزی و غربی در قرون وسطا که بنابر مآخذ موجود ظاهراً از تبت برخاسته اند. بِچَنَگ ، در عربی ـ فارسی بجناک ، بجاناک ، بجینه ، در گرجی Pacanik-i ، در ارمنی innak § Pac ، در یونانی t Ê i ¦ P Ê t z i n Ê c i ، c o i ¨ P Ê t z i n Ê ، در روسی eneg § Pec ، در لاتینی Pizenaci, Bisseni, Bysseni, Bessi, Beseneu ، در لهستانی Pieczyngowie و در مجاری ¯ Besenyo (برگرفته از Beshenجgh ) = enجk § enجk/Bec § Pec صورتهای دیگر نام این قوم است . ریشة این واژه ، با اندکی تردید (قس پریتساک ، ص 211؛ بازین )، صورتی از nak ° i badjanak/badj «پیوند سببی » (که واژة Pashenog در زبان دینی اسلاوی کهن مأخوذ از آن است ) به معنای «تیره یا طایفه ای با پیوند سببی » دانسته شده است .
ادامه نوشته

بیهقی ، ظهیرالدین   دانشنامه جهان اسلام جلد 5

بیهقی ، ظهیرالدین ، ابوالحسن علی بن ابی القاسم زید مشهور به ابن فُندُق و فرید خراسان ، عالم ، تاریخنگار، ادیب ، منجّم ، متکلم ، فقیه و شاعر سدة ششم . ابن خلّکان (ج 3، ص 387) و ابن فوطی (ج 1، ص 382) نام او را شرف الدین ضبط کرده اند. تاریخ تولد او بدرستی روشن نیست ، ولی به احتمال زیاد در حدود490 باشد. یاقوت حموی (ج 13، ص 219ـ220) به نقل از مشارب التجارب و غوارب الغرائب بیهقی ، زادروز او را 27 شعبان 499 یاد کرده است و نویسندگان بعدی (صفدی ، ج 21، ص 122؛ ذهبی ، ج 20، ص 585) به پیروی از یاقوت همین سال را آورده اند که درست نیست ، زیرا به نوشتة خود وی در تاریخ بیهق (ص 132)، در 500 به هنگام کشته شدن فخرالملک ، کودکی بوده که به مکتب می رفته و آن تاریخ را به یاد داشته است (نیز رجوع کنید به قزوینی ، ج 2، ص 78، پانویس 1). از طرفی فصیح خوافی در ذیل رویدادهای 544 او را 54 ساله خوانده است (ج 2، ص 242). همچنین ، بیهقی با محمد
ادامه نوشته

بیگدلی ، قبیلة بزرگ و قدیمی ترک    دانشنامه جهان اسلام جلد 5

بیگدلی ، قبیلة بزرگ و قدیمی ترک از قبایل بیست ودوگانة غُز. نام این قبیله در دیوان لغات الترک به صورت بَکتِلی نوشته شده است . به صورتهای بیکدلی و بگدلی و بویوک دیل لی (قائم مقام ، ص 444) نیز ضبط شده است که طبق نسب نامه های افسانه ای ترکان ، از نسل یولدوزخان پسر سوم اُغُوزخان هستند (رشیدالدین فضل الله ، ج 1، ص 25، 41؛ حمدالله مستوفی ، ص 566). کاشغری معنایی برای این نام ذکر نکرده است اما خواجه رشیدالدین (ج 1، ص 41) آورده است که بیگدلی یعنی کسی که همانند بزرگان عزیز باشد. این قبیله با شعار و علامت خاص خود، از سایر قبایل ترک متمایز بود (کاشغری ، ص 171). تاریخ ورود این قبیله به ایران نامعلوم است اما براساس خبر ضعیفی که از جامع التواریخ خواجه رشیدالدین نقل شده است ، در عصر سلاجقه بردگانی از قبیلة بیگدلی در غرجستان خرید و فروش می شدند؛ از جمله انوشتکین غرجه ، جدّ خوارزمشاهیان ، که در سالهای آخر سلطنت ملکشاه سلجوقی ، شحنة خوارزم بود
ادامه نوشته

بیگدلی ، حسین بیگ لله      دانشنامه جهان اسلام جلد 5

بیگدلی ، حسین بیگ لله ، از سران قزلباش و از سرداران شاه اسماعیل اول صفوی (حک : 907ـ930). از بزرگان ایل بیگدلی شاملو بود. از زندگی و چگونگی پیوستن او به حلقة هواداران صفوی اطلاع دقیقی در دست نیست . نخستین بار در 893 نام او در سپاه شیخ حیدر * به عنوان یکی از فرماندهان در جنگ با شروانشاهان و آق قوینلوها، آمده است ( جهانگشای خاقان ، ص 45، رجوع کنید به اسکندرمنشی ، ج 1، ص 20). در این جنگ شیخ حیدر کشته شد و همسر و پسرانش به اسارت یعقوب بیگ آق قوینلو (متوفی 896) درآمدند. این امر موجب پراکندگی مریدان صفویان شد ( جهانگشای خاقان ، ص 47؛ غیاث الدین
ادامه نوشته