اِبْن‌ِخُرْدادْبِه‌ xordadbeh] ، ابوالقاسم‌عبيدالله‌بن‌عبدالله‌ ebn-e ابن‌ خردادبه‌ يا خرزادبه‌ د ح‌ 00ق‌/13م‌، جغرافى‌دان‌ ايرانى‌ تبار. وي‌ در خراسان‌ ديده‌ به‌ جهان‌ گشود و در اوايل‌ زندگى‌ به‌ بغداد رفت‌ و به‌ تحصيل‌ دانش‌ پرداخت‌ و مدتى‌ نيز نزد اسحاق‌ موصلى‌ موسيقى‌دان‌ مشهور آن‌ عصر به‌ فراگرفتن‌ هنر موسيقى‌ اشتغال‌ ورزيد. چنين‌ به‌ نظر مى‌رسد كه‌ ابن‌ خردادبه‌ در روزگار خلافت‌ الواثق‌بالله‌ 27-32ق‌/ 42 -47م‌ امكانات‌ پرورشى‌ و مطالعاتى‌ گسترده‌اي‌ داشت‌ و مدتى‌ در بخشى‌ از سرزمين‌ ماد قديم‌ كه‌ جغرافى‌نويسان‌ آن‌ را جبال‌ مى‌ناميدند، «صاحب‌ البريد و الخبر» رئيس‌ پُست‌ و اطلاعات‌ بود. گمان‌ مى‌رود وضع‌ دربار عباسيان‌ موجب‌ انتصاب‌ وي‌ به‌ اين‌ مقام‌ شده‌ باشد و شايد همين‌ شغل‌ سبب‌ تأليف‌ اثر جغرافيايى‌ او پيرامون‌ راهها و كشورها بوده‌ است‌. ابن‌ خردادبه‌ جز جغرافيا به‌ مطالعه‌ و نوشتن‌ آثاري‌ در زمينه‌هاي‌ ادب‌، موسيقى‌، طباخى‌ و جز آن‌ نيز پرداخت‌.
آثار شناخته‌ شدة ابن‌ خردادبه‌ اينهاست‌: ادب‌ السماع‌، جمهرة انساب‌ الفرس‌ و النوافل‌، المسالك‌ و الممالك‌، الطبيخ‌، اللهو و الملاهى‌، الشراب‌، الانواء، الندام‌ و الجلساء. از دو اثر ديگر وي‌ نيز در نوشته‌هاي‌ مسعودي‌ و گرديزي‌ ياد شده‌ است‌. از مجموع‌ آثار ابن‌ خردادبه‌ بجز المسالك‌ و الممالك‌ و منتخباتى‌ از اللهو و الملاهى‌ بقيه‌ از بين‌ رفته‌ است‌. مؤلفان‌ قديم‌ غالباً به‌ آثار ابن‌ خردادبه‌ اشاره‌ مى‌كنند و گاهى‌ منقولاتى‌ از آنها را به‌ دست‌ مى‌دهند.
كتاب‌ المسالك‌ و الممالك‌ ابن‌ خردادبه‌ اثر ارزشمندي‌ در ادب‌ جغرافيايى‌ اسلام‌ است‌. با مطالعة كتاب‌ المسالك‌ مى‌توان‌ از كيفيات‌ ارضى‌ آسياي‌ مقدم‌ اسلامى‌ در سدة ق‌ آگاهى‌ يافت‌. اين‌ كتاب‌ مورد استفادة جغرافى‌نگاران‌ بعدي‌ از قبيل‌ يعقوبى‌، ابن‌ فقيه‌، ابن‌ رسته‌، ابن‌ حوقل‌، مقدسى‌، مسعودي‌ و مؤلف‌ حدود العالم‌، و نيز ميرخواند و خواندمير قرار گرفته‌ است‌.
ابن‌ خردادبه‌ گرچه‌ اثر بطلميوس‌ را مورد مطالعه‌ و بررسى‌ قرار داده‌، با اين‌همه‌، كتاب‌ خود را به‌ شيوة ديگري‌ نگاشته‌ كه‌ مغاير با نوشتة بطلميوس‌ است‌. مؤلف‌ در اين‌ كتاب‌ با دقتى‌ وافر به‌ شرح‌ جاده‌هايى‌ پرداخته‌ است‌ كه‌ ايالات‌ و شهرها را به‌ يكديگر پيوند مى‌دهند. وي‌ پس‌ از شرح‌ كوتاهى‌ پيرامون‌ جهت‌ قبله‌ در كشورهاي‌ گوناگون‌، صفحاتى‌ را به‌ بحث‌ دربارة ناحية سواد در جنوب‌ بين‌النهرين‌ اختصاص‌ داده‌، و در آنها از تقسيمات‌ اداري‌ و وضع‌ مالياتها و تاريخچة آنها ياد كرده‌ است‌. براثر اين‌ اطلاعات‌ ارزشمند مى‌توان‌ بودجة خلافت‌ را در سدة ق‌/م‌ معلوم‌ و مشخص‌ كرد. كتاب‌ حاوي‌ شرحى‌ از شاهان‌ اساطيري‌ است‌. مؤلف‌ ضمن‌ استفاده‌ از مآخذ ايرانى‌ به‌ ذكر القاب‌ شاهان‌ ايران‌، روم‌، چين‌، هند و ديگر كشورها پرداخته‌ است‌. وي‌ در اين‌ اثر از فرمانروايان‌ روسيه‌ و اسلاوها نيز ياد كرده‌ است‌ و از اين‌ رو مى‌توان‌ ابن‌ خردادبه‌ را در زمرة نخستين‌ مطلعان‌ دربارة اقوام‌ اسلاو و روسيه‌ دانست‌.
مؤلف‌ از آيين‌ مردم‌ جاوه‌ و فرقه‌هاي‌ مذهبى‌ هند نيز سخن‌ رانده‌ است‌. وي‌ در وصف‌ راههاي‌ نواحى‌ شرقى‌ به‌ شرح‌ راههايى‌ كه‌ از مدينه‌ به‌ خراسان‌ منتهى‌ مى‌شوند، پرداخته‌، و جزئيات‌ راهها را از بغداد به‌ نهروان‌، خانقين‌، قصر شيرين‌، شهرزور، كرمانشاه‌، نهاوند، اصفهان‌ با ذكر روستاها، همدان‌، قزوين‌، ابهر، زنجان‌، ري‌، خوار، سمنان‌، قومس‌، هفت‌ كند، بهمن‌آباد، خسروگرد، نيشابور، كهندز قهندز، باخرز، جوين‌، بيهق‌، طوس‌، سرخس‌ و جز آن‌ آورده‌ است‌. وي‌ در بخشى‌ از كتاب‌ به‌ نكتة مهمى‌ دربارة سرزمين‌ ماد اشاره‌ كرده‌، مى‌نويسد: سرزمين‌ ماد كورالجبل‌ به‌ دو بخش‌ منقسم‌، و خراج‌ آن‌ به‌ دو ناحيه‌ ارسال‌ مى‌شود. بخش‌ نخست‌ شامل‌ ماسَبَذان‌، مهرگان‌ كَدَك‌ مِهْرِ جان‌ْ قَذَق‌ و دينور است‌ كه‌ خراج‌ آن‌ به‌ كوفه‌ فرستاده‌ مى‌شود و ديگري‌ خراج‌ نهاوند و همدان‌ و قم‌ است‌ كه‌ به‌ بصره‌ ارسال‌ مى‌گردد. بخش‌ ديگر كتاب‌ شرح‌ راههايى‌ است‌ كه‌ از چاچ‌ به‌ سرزمين‌ تركان‌ منتهى‌ مى‌شد و تا مرز چين‌ امتداد داشت‌.
به‌ گفتة بارتولد، مفصل‌ترين‌ نوشتة كهن‌ دربارة راههايى‌ كه‌ از تركستان‌ غربى‌ به‌ تركستان‌ شرقى‌ منتهى‌ مى‌شوند، از ابن‌ خردادبه‌ و قدامة بن‌ جعفر است‌. ابن‌ خردادبه‌ به‌ شرح‌ راههاي‌ داخل‌ ايران‌ و نواحى‌ جنوبى‌ كشور و ميزان‌ خراج‌ آنها از جمله‌ اهواز و راه‌ آن‌ تا فارس‌، اردشير خُرّه‌، اصطخر، ارگان‌ ارّجان‌، دارابگرد، فسا و راه‌ شيراز به‌ كرمان‌ و سيستان‌ و شيراز - نيشابور و شيراز - دارابگرد، اصطخر - سيرجان‌ و كرمان‌ و مكران‌ تا سند و ديگر جاها پرداخته‌ است‌. وي‌ به‌ راههايى‌ دريايى‌ از بصره‌ و آبادان‌ به‌ سوي‌ شرق‌ تا عمان‌ و هند و سرنديب‌ و چين‌ نيز اشاره‌ كرده‌ است‌. در كتاب‌، شرح‌ راههاي‌ غرب‌ آسيا و شمال‌ افريقا تا اروپا و اسپانيا نيز آمده‌ است‌. ابن‌ خردادبه‌ مطالب‌ بسيار مهم‌ و ارزشمندي‌ دربارة دو خط سير بازرگانان‌ يهودي‌ از اروپا به‌ هندوستان‌ و چين‌ از طريق‌ بندر قلزم‌ و بحر احمر و نيز از طريق‌ انطاكيه‌ و فرات‌ ارائه‌ كرده‌ است‌.
كتاب‌ ديگر ابن‌ خردادبه‌، يعنى‌ اللهو و الملاهى‌ يكى‌ از اسناد مفيد و معتبر دربارة تاريخ‌ موسيقى‌ و شعر فارسى‌ پيش‌ از اسلام‌ است‌. در اين‌ رساله‌ نام‌ برخى‌ آلات‌ موسيقى‌ ايرانى‌ و غير ايرانى‌ و بعضى‌ اصطلاحها و مقامها و نيز سرودي‌ فارسى‌ پهلوي‌ از باربد، مركب‌ از مصراع‌ ديده‌ مى‌شود. ابن‌ خردادبه‌ در اين‌ رساله‌ از 4 پرده‌ در موسيقى‌ بحث‌ كرده‌ كه‌ بخشهايى‌ از مطالب‌ آن‌ با اندك‌ تغييري‌ در كتاب‌ مروج‌الذهب‌ مسعودي‌ آمده‌ است‌.
ابن‌ خردادبه‌ در اين‌ رساله‌ افزون‌ بر ذكر نام‌ آلات‌ موسيقى‌، شيوة نواختن‌ نوازندگان‌ ايرانى‌ و هماهنگى‌ در نواختن‌ آلات‌ موسيقى‌ را آورده‌، و به‌ ذكر سازهايى‌ چون‌ عود، طنبور و ناي‌ پرداخته‌ است‌. وي‌ از باربد، بزرگ‌ترين‌ موسيقى‌دان‌ و نوازندة معروف‌ ايرانى‌ زمان‌ خسرو دوم‌ خسرو پرويز نيز ياد كرده‌ است‌.* 


 منبع: دایره المعارف بزرگ اسلامی