اِبْراهيم‌ِ غَزْنَوي‌ qaznavi] ، ebrahim-e سلطان‌ ابوالمظفر ظهيرالدوله‌ رضى‌الدين‌ ابراهيم‌ بن‌ مسعود بن‌ محمود 24-92ق‌/ 033- 099م‌.
ابراهيم‌ در هرات‌ زاده‌ شد. او نهمين‌ و آخرين‌ فرزند سلطان‌ مسعود اول‌ حك 21-32ق‌/030-041م‌، و به‌ هنگام‌ كشته‌ شدن‌ پدرش‌ كودكى‌ خردسال‌ بود. وي‌ پس‌ از درگذشت‌ برادرش‌ فرخزاد در 51ق‌/ 059م‌ به‌ سلطنت‌ رسيد و از همان‌ آغاز با سلجوقيان‌ از در اتحاد و دوستى‌ درآمد. در نخستين‌ سال‌ سلطنتش‌ با چَغري‌ بيك‌ داوود بن‌ ميكائيل‌ بن‌ سلجوق‌، امير خراسان‌ رسماً مصالحه‌ كرد و يك‌ چند به‌ جنگهاي‌ طولانى‌ ميان‌ دو خاندان‌ غزنوي‌ و سلجوقى‌ پايان‌ داد.
چون‌ ابراهيم‌ خاطرش‌ از سلجوقيان‌ آسوده‌ شد، به‌ فكر گسترش‌ متصرفات‌ غزنويان‌ در هند افتاد. وي‌ از مرز جنوبى‌ پنجاب‌ گذشت‌ و قلعة اجودهن‌، در 20 فرسنگى‌ لاهور را تسخير كرد. آن‌گاه‌ راهى‌ قلعة روپال‌ شد و پس‌ از تصرف‌ آن‌ به‌ دره‌ نوره‌ روي‌ آورد؛ سپس‌ حكومت‌ همة متصرفات‌ هند را به‌ ابوالنجم‌ زرير شيبانى‌ تفويض‌ كرد، اما او راه‌ ناسپاسى‌ پيش‌ گرفت‌ و بر سلطان‌ ابراهيم‌ شوريد و سرانجام‌، به‌ دست‌ سپاهيان‌ ابراهيم‌ اسير شد و به‌ زندان‌ افتاد. از همين‌ زمان‌ به‌ بعد ابراهيم‌ سكه‌هايى‌ را با عنوان‌ «سلطان‌» به‌ نام‌ خود ضرب‌ كرد. او نخستين‌ و يا به‌ گفتة بازورث‌ دومين‌ امير از غزنويان‌ بود كه‌ به‌ تقليد از طغرل‌ سلجوقى‌ لقب‌ سلطان‌ را بر سكه‌هاي‌ خود نقش‌ كرد. دوران‌ سلطنت‌ آرام‌ و صلح‌آميز سلطان‌ ابراهيم‌ عصر طلايى‌ پنجاب‌ در دولت‌ غزنوي‌ را تشكيل‌ مى‌دهد. در اين‌ دوره‌ لاهور يكى‌ از مراكز عظيم‌ فرهنگى‌ به‌ شمار مى‌آمد.
ابراهيم‌ پس‌ از گشودن‌ چند دژ استوار و بسط دامنة نفوذ دولت‌ غزنوي‌ در هند، با غنائم‌ فراوان‌ به‌ غزنين‌ بازگشت‌ و پس‌ از 1 سال‌ و ماه‌ سلطنت‌ درگذشت‌. مورخان‌ او را مردي‌ پرهيزگار و اهل‌ عمران‌ و آبادي‌ و با سياست‌ توصيف‌ كرده‌اند. وي‌ ويرانيهايى‌ را كه‌ بر اثر جنگهاي‌ زمان‌ سلطان‌ مسعود و پس‌ از آن‌ به‌ مملكت‌ وارد آمده‌ بود، ترميم‌ كرد و چندين‌ قصبه‌ و شمار بسياري‌ خانقاه‌، رباط، مسجد و مدرسه‌ بنا كرد.
گروهى‌ از رجال‌ و شعراي‌ ايران‌ به‌ دربار سلطان‌ ابراهيم‌ منسوب‌اند كه‌ مشهورترين‌ آنان‌ عبارت‌اند از ثقة الملك‌ طاهر بن‌ على‌ بن‌ مُشكان‌، قوام‌الملك‌ نظام‌الدين‌ ابونصر هبةالله‌ فارسى‌، ابوسهل‌ خجندي‌ و عبدالحميد بن‌ احمد بن‌ عبدالصمد.*

منبع: دایره المعارف بزرگ اسلامی