اَبْدال‌ ، جمع‌ abdal] بَدَل‌ يا بِدْل‌ به‌ معناي‌ جانشين‌، و نيز به‌ معناي‌ كريم‌ و شريف‌. اين‌ اسم‌ بر جمعى‌ از بندگان‌ خاص‌ خدا اطلاق‌ مى‌شود كه‌ در ميان‌ اوليا داراي‌ مرتبتى‌ مخصوص‌ بوده‌اند. شمار ابدال‌ ثابت‌ و معين‌ است‌ و هرگاه‌ عمر يكى‌ از آنان‌ به‌ پايان‌ رسد، فرد ديگري‌ از طبقة فروترِ اوليا جاي‌گزين‌ او مى‌گردد.
دربارة وجه‌ تسمية اين‌ گروه‌ به‌ ابدال‌ اختلاف‌ است‌. به‌ موجب‌ برخى‌ از روايات‌ شيعه‌، اينان‌ از آن‌ رو كه‌ جانشينان‌ انبيا شمرده‌ مى‌شوند، ابدال‌ ناميده‌ شده‌اند. بعضى‌ گفته‌اند كه‌ چون‌ شمار ابدال‌ ثابت‌ است‌ و به‌ محض‌ درگذشت‌ يكى‌ از آنان‌، فرد ديگري‌ جانشين‌ او مى‌گردد، چنين‌ ناميده‌ شده‌اند. گاه‌ نيز گفته‌ شده‌ است‌ كه‌ چون‌ آنان‌ مى‌توانند به‌ هنگام‌ ضرورت‌ صورتى‌ مثالى‌ و يا شخصى‌ روحانى‌ را به‌ عنوان‌ بدل‌ به‌ جاي‌ بگذارند و جايگاه‌ خود را ترك‌ كنند، ابدال‌ خوانده‌ شده‌اند. ابن‌ عربى‌ تبديل‌ صفات‌ مذمومه‌ به‌ صفات‌ محموده‌ را كه‌ از خصوصيات‌ ابدال‌ است‌، به‌ عنوان‌ يكى‌ از وجوه‌ تسمية آنان‌ ذكر مى‌كند.
اصطلاح‌ ابدال‌ عمدتاً در ميان‌ عارفان‌ و صوفيان‌ كاربرد داشته‌ است‌. ابن‌ خلدون‌ بر اين‌ اعتقاد است‌ كه‌ پيدايش‌ اعتقاد به‌ قطب‌ و ابدال‌ در ميان‌ صوفيه‌، از اعتقاد شيعيان‌ به‌ امام‌ و نقيبان‌ نشئت‌ يافته‌ است‌. در ميان‌ صوفيان‌ِ قلمرو امپراتوري‌ عثمانى‌ لفظ ابدال‌ و بُدَلاء جمع‌ بديل‌ به‌ درويشان‌ نيز اطلاق‌ شده‌ است‌. در روايات‌ و ادعية شيعه‌ اين‌ كلمه‌ گاه‌ بر اوصياي‌ پيامبر اسلام‌ص‌ كه‌ خداوند آنان‌ را بدل‌ و جانشين‌ انبيا قرار داده‌، اطلاق‌ شده‌ است‌ و گاه‌ مراد از آن‌ اصحاب‌ خاص‌ ائمه‌ع‌ بوده‌ است‌. اهل‌ سنت‌ نيز رواياتى‌ نقل‌ كرده‌اند كه‌ در آنها ويژگيهايى‌ براي‌ ابدال‌ به‌ دست‌ داده‌اند.
در ميان‌ آثار نخستين‌ صوفيان‌، موضوع‌ ابدال‌ و ويژگيهاي‌ آنان‌ در كتابهايى‌ چون‌ قوت‌ القلوب‌ ابوطالب‌ مكى‌ و طبقات‌ الصوفية خواجه‌ عبدالله‌ انصاري‌ و كشف‌ المحجوب‌ هجويري‌ مطرح‌ شده‌ است‌، اما بيش‌ از هر كس‌ محيى‌الدين‌ ابن‌ عربى‌ دربارة ابدال‌ و خصوصيات‌ آنان‌ سخن‌ گفته‌ است‌ و شارحان‌ آثار او با اندك‌ اختلافى‌ به‌ شرح‌ و بسط سخنان‌ او پرداخته‌اند. وي‌ گاه‌ از نفر، و گاه‌ 2 نفر، و گاه‌ 0 نفر به‌ عنوان‌ ابدال‌ ياد مى‌كند؛ اما تأكيد وي‌ بيشتر بر ابدال‌ هفت‌گانه‌ است‌.
مرتبة ابدال‌ بعد از مراتب‌ قطب‌ و امامان‌ و اوتاد قرار دارد، اما گاه‌ ابدال‌ شامل‌ قطب‌، امامان‌ و اوتاد نيز مى‌شود. هجويري‌ در سلسله‌ مراتب‌ اوليا ابدال‌ را در مرتبة پنجم‌ بعد از ابرار قرار مى‌دهد و نسفى‌ لفظ ابدال‌ را واژه‌اي‌ عام‌ براي‌ تمام‌ طبقات‌ اوليا مى‌داند و از اين‌ رو، واژة اوليا را به‌ جاي‌ ابدال‌ به‌ كار برده‌ است‌.*

منبع: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی