همجواری قلمرو عثمانی ، گسترش افکار روشنفکری ،نزدیکی فرهنگی ،وجود عتبات عالیات و کعبه شریف ، حضور تاریخی ایرانیان و غیره از جمله دلایلی بود که ایرانیان در قلمرو عثمانی اسکان داشته باشند.بر اساس اسناد و آثار باقیمانده در قرن 19/13ق، ایرانیان بسیاری در استانبول اسکان داشتند. آنچه که به ذهن متبادر می شود، این است که سرنوشت آنان به کجا ختم می شد ؟ اگر چه این مساله در مقاله ی حاضر نمی گنجد و زمان و کتب بسیار نیاز است؛اما گاه احادیث اسلامی فرد را برای عبرت آموزی به زیارت اموات و نیز یاد گرفتن تاریخ دعوت می کنند.خانه ی اموات همان قبرستان است و تاریخ خواندن نیز نیاز به سواد آموزی دارد .این دو مبحث نیز خود کتب تاریخی نانوشته و گاه تاریکند.لذا این مقاله در نظر دارد تا به برخی از اسناد باقیمانده از (امپراتوری  عثمانی موجود در آرشیو دولت ترکیه ) قبرستان و مدارس ایرانیان در استانبول اشاره کند .امید است روزی فرصتی پیش آید و نویسندگان این سطور بتوانند تمام سنگ قبرها و اسناد مدارس ایران درقلمرو عثمانی را بررسی کنند. 

 قبرستان ایرانیان در اسکودار [1]

   نام اسکوداردر منابع جغرافیای تاریخی ایرانیان جایگاه خاص خود را دارا بود و در این کتب تکرار شده است.از جمله بدلیسی که مدتی در دربار دولت عثمانی خدمت کرده بود ؛در کتاب خود به نام شرف نامه (8-1597) می نویسد: مولانا خسرو ، عالم کامل میان شیوخ و علماء دوران سلطان محمد فاتح و قاضی استانبول ، غلطه ، اسکودار و مدرس مدرسه ی آیاصوفیه بود.[2] حسن بیک روملو نوشته هنگامی که در سال 1453م، سلطان محمد فاتح، استانبول را فتح کرد سربازان عثمانی قصبه ی غلطه ، اسکودار،آخیولو و سیلیوری را فتح کردند.[3]مولف احسن التواریخ(ترجمه ی مرسل اوز ترک. آنکارا)  نیز نوشته:اسکودار در حافظه ی ایلچیانی که از تبریز به پایتخت عثمانی می آمدند،جای خاصی داشت.  در گزارشات چندین منبع دوره ی صفویه نیز به این امر تاکید شده است نیز حوزه ی آبی داردانل در استانبول ،دریای اسکودارقید می شود.مولف عالم آرای صفوی (شاه اسماعیل) می نویسد: شاه اسماعیل (24-1501م)یک ایلچی به نام خلیل آغا روملو را به نزد سلطان بایزید دوم (1512-1481م)فرستاد .این ایلچی به کنار دریای اسکوداررسید تا از آنجا با کشتی به طرف اروپا برود .میهماندار به وی جایی برای اسکان داد.[4]وی  همچنین می نویسد که برادرزاده ی یاووز سلطان سلیم به شاه صفوی پناهنده شد،شاه  با وی دیدار کرد و گفت به زودی به دیار روم حمله می کنم و از توقات تا دریای اسکودار را فتح خواهد کرد.[5]

       در سالنامه ی جهانگشای خاقان صاحبقرانیه آمده که: سلطان سلیم آنگاه که می خواست به جنگ شاه اسماعیل برود،حرکت اردوی خود را با نهایت عظمت و شوکت، از اسکودار آغاز کرد.[6]سیاح معروف زین العابدین شیروانی مراغه­ای ،که هفت ماه در استانبول و در محله ی اسکودار اقامت داشت؛ در سیاحت نامه ی (27-1826 م) خود به نام ریاض السیاحه و حدیقه السیاحه می نویسد:استانبول به چهار محله ی غلطه ، قاسم،پاشا و اسکودار تقسیم می شود . 200 هزار نفر جمعیت دارد و 40 هزار نفر آنها در اسکودار ساکن می باشند.این گونه که فهمیده می شود، حدود 20 درصد جمعیت استانبول در اسکودار اقامت داشتند.وی همچنین در فصل اول گفتار اول کتاب خود نوشته: اسکودار یک بندر عظیم و یک شهر  کامل است.این شهر قسمتی از استانبول است و قبرستانی به طول یک و عرض نیم فرسخ دارد.در کنار هرمزار یک درخت سرو بلند رشد کرده که سرش به افلاک می رسد.گلهای نرگس زیادی بر روی قبور وجود دارد....[7]این قبرستان همان قبرستان قره جه احمد است که جزئی از قبرستان سید احمد دره سی است.

      این مساله را باید در نظر گرفت که اسکودار برای اغلب اقلیتها نیز اهمیت داشت. زیرا برخی اماکن مهم اقلیتها مثل تکیه­ی ازبکان در سلطان تپه­ی اسکودارو تکیه­ی افغانی ها نیز در اسکودار واقع است. تکیه ی افغانی ها که در منابع به قلندرخانه [8]ی افغانیان نیز مشهور است ،محلی برای اسکان موقت دراویش افغانی بود که به استانبول می آمدند.همچنین این تکیه مرکزی برای  دراویش مجرد بود و درگاه اوغلان نیز نامیده می شد. قلندرخانه بودن آن نیز به تعبیری مجرد بودن دراویش ساکن آن را حکایت می کند[9] . طریقت آنها منسوب به طریقت بهاءالدین نقشبند بود .این تکیه قبرستانی دارد که سنگ قبرهای بسیاری در حزیره ی آن موجود است .وجود سنگ قبرهای قدیمی از قدمت این تکیه، حکایت دارد.به همین دلیل از ساختمان های دیگر شهر جدا بود. یکی از قوانین سال 1925 م ،بست نشینی در تکیه ها ،زاویه هاو غیره را غیر قانونی اعلام کرد و در تاریخ 1956 این تکیه پس از وقف ، با نام نعمان بیک، ثبت شد.مقام شیخیت این تکیه در دست شیوخ نقشبندی بود. موسس و اولین پست نشین این تکیه احمد ناصر افغانی الخراسانی (1210ق) می باشد. ( آخرین پست نشین، رسول مصطفی حسین افندی بود که به سال  1321 ق فوت کرد.)[10]

  پس اسکودار از گذشته منطقه ای مهم بود که اقلیتهایی علاوه بر ایرانیان در آن سکونت داشتند و امتیازات خاص خود را دارا بودند.مبحث تکیه ی افغانیان[11] و مجرد بودن ساکنان آن بسیار شبیه به ایرانیان و کاروانسرای والده خان می باشد.[12] نکته ی مهمتر در مطالب بالا ،نام اولین پست نشین تکیه ی افغانی ها یعنی سید احمد ناصر افغانی ،می باشد که احتمالا˝با انتخاب نام سید احمد دره سی برای قبرستان ایرانیان بی ارتباط نمی باشد. با این تاریخچه­ی مختصر به بحث اصلی باز می­گردیم.

    آماری در سال 1851، تعداد تاجران ایرانی مقیم استانبول را ،243  نفر قید می کند که 100 نفر آنها به تجارت توتون و 11 نفر آنها نیز به تجارت در اسکودار و اطراف آن مشغول بودند.این آمار به طور حتم شامل همه ی ایرانیان نبود؛ اما تجار افراد سرشناسی بودند که معمولا˝ مالیات پرداخت می کردند و بیشتر سرشماری شدند.این تجار در محله های "قزلر آراغی ،ینی چشمه ،بیوک حمام ،زینجر قاپو،آراسته قاپو و بیوک اسکله جوار و..." به فعالیت خود ادامه می دادند.اشخاصی چون "حاج علی آقا،مصطفی آقا،حسین آقا ، کریم آقا ،حاج محمود آقا،میرزا علی ،حسین آقا حاج محمود ،حاج اسماعیل آقا تجار تنباکو و حاج محمود آقا ،سید آقا ،شاکر افندی ،قصاب حاجی علی آقا،حلواجی حسن آقا،احمد آقا ،امینه خانم،عثمان آقا،عزت آقا،محمد آقا...تجار مفالیات" از جمله ی این تجار بودند.[13] در این خصوص سندی به شماره ی :« 11رمضان 1267/ HR:74/3603.İ

 شماره  1

     سرورم حضرت صاحب دولت:

     اصناف و تجار تبعه ی ایران که در محله یی بنام اسکودار و بشیک تاش در درسعادت(استانبول) مقیم هستند، یک قطعه دفتردر خصوص آنها، مشیر ضبطیه از جانب حضرت پاشا تنظیم و اعطا و مبنی بر فرمایش منظور عالی تقدیم شده است.بر این بیان تذکره ی ثناوری تقدیم می شود.سرورم.11...1267.

فرمان:معروضه چاکرانه است:

  این تذکره ی سامیه ی رسیده به دفتر آصفانه ،مورد تعظیم است، بلحاظ شوکت حضرت ملوکانه تقدیم شده است و باز به صوب ثنابر اعاده شده است . در این باب هر امر و فرمان حضرت من له الامر است.12...1267.    

2

     تعدادی از اشخاص تبعه ی ایران که مدت مدیدی در علیه ی اسکودار و بشیک تاش در اماکن بازار مستاجر و تاجر تنباکو هستند:

(اسامی آنها و محل مغازه ی آنها یکی یکی در صفحه ی اول قید شد است.)

تعدادی از تجار تبعه ی ایرانیه که در داخل خانات درسعادت درسعادت مقیم و مستاجر هستند.

(اسامی و محل مغازه ی آنها در صفحه دوم قید شده است.)»موجود است.

     اگر ما به آمار بالا افراد شاغل در پست های اداری سفارت ایران ، بیمارستان ها ، مکتب ها و ... اضافه کنیم ،متوجه می شویم که ایرانیان زیادی در استانبول سکونت داشتند. دولت عثمانی به آنها اجازه داد تا مسجدی در کاروانسرای والده خان بسازند و برای دفن مردگانشان محلی در سید احمد دره سی در اسکودارو غیره اختصاص داد .

    این اجازه ها به همت برخی بزرگان گاه درخواست و عملی می شد و گاه نیز از طرف  یک گروه درخواست می شد .به طور مثال در سفرنامه ی هدایت الحجاج[14] به تاریخ 1277ق، نوشته شده :«در این چند مدت جلالت مآب سفیر کبیرکه همراه دولت وملت و پاپی ترقی عوالم مدنیت است.حسن سجدت و خلق ملک جناب ایشان چنان اقتضا کرده که رعایای دولت ایران که در اینجا متوقف هستند به اعانت یکدیگر تکه ی حسینی و خسته خانه (بیمارستان) و مکتبخانه درست نمایند و نزدیک است که به اهتمام آن جناب این امر انجام پذیرد که این بنای خیر سالها و سالها در صفحهٔ روزگار به نام نامی ایشان خواهد ماند.»[15]

    مبحث قبرستان که شامل محل قبور،مسجد و غسلخانه می باشد و مورد تاکید مقاله است ؛ سوالات بسیاری در پی دارد . اینکه از چه زمانی و چرا سید احمد دره سی به قبرستان ایرانیان اختصاص یافت؛ معلومات کافی وجود ندارد.[16] احتمال دارد که این قبرستان در قرن 19/13ق به بعد، به ایرانیان اختصاص یافته باشد . زیرا در این محل ،سنگ قبرهایی با تاریخ 1853 به بعد، موجود است.اگر چه در برخی روایات تاسیس این قبرستان طی قرن 17/11ق ،قید شده است.اما قدیمی ترین سنگ قبرها نیز به حسن(؟)به تاریخ 1101ق/90-1189 و حوری سلطان دختر شاه(؟)به تاریخ 1161ق/1747 تعلق دارند که تاریخ آنها برای تاریخ تاسیس قبرستان کافی نیست.[17]

        احتمالات بسیار برای نادرست بودن هرنوع استفاده ی احتمالی از این سنگ قبرها وجود دارد به طور مثال؛ امکان دارد ،سنگ قبر مذکور از جای دیگری به این قبرستان منتقل شده باشد زیرا سنگ نه در قبرستان بلکه درجلوی غسلخانه و مسجد قرار دارد.دوم اینکه قدیمی ترین سنگ قبرها یی که در ابتدای زمین قبرستان موجودند؛ سالهای نزدیک به تاریخ 1850 را نشان می دهند واین تاریخ، تاریخ احتمال داده شده ی  ما را تصدیق می کند.لکن سنگ قبردیگری به نام مسجد حسین اسکودار حسین به تاریخ رمضان 1168 وجود دارد که تاریخ تاسیس قبرستان را بحث انگیزتر می کند.

         درباره ی تاریخ ساخت غسل خانه و مسجد موجود در قبرستان، با این مشکل روبرو نیستیم .زیرا اسنادی در این خصوص وجود دارد.طی ژانویه ی 1853 ،74 تاجر ایرانی ،درخواستی به باب عالی نوشتند[18]که  برای  تدفین مرده های خود با مشکلات عدیده روبرو می شوند و برای حل این مشکل به قطعه زمینی در کنار قبرستان، با قید ابعاد مشخص، برای ساخت یک غسلخانه ، نیاز دارند.همچنین آنها برای  محافظت وسایل غسلخانه متقاضی ساخت یک اتاق در طبقه ی بالای غسلخانه بودند.اعطای این درخواست و تایید آن از طرف سلطان عثمانی استدعای آنها بود و امید وار بودند که یا بر درخواستشان  فرمان صادر شود یا دستوری جداگانه اعطا شود.در سند موجود : « 

3

HR:104/5163 .İ//تاریخ:3/Ramazan /1270/:رقعه برای نوشتن عرض حال /قیمت یک قروش

      تجار و اتباع تبعه ی ایران که در دارالخلافه ی علیه مقیم هستند ،هر چه از کسان آنها فوت  کردند در قبرستان دره سی واقع در اسکودار، دفن شدند .همه ی آنها در ایام زمستان و سایر اوقات برای تدفین اموات به سختی و مشقت زیادی دچار شدند.به خاطر وجود این گونه مشکلات برای تعجیل درتدفین، در کنار قبرستان مذکور قطعه زمینی به ارتفاع هشت زرعه و عرض شش و طول 7 زرعه برای ساخت یک غسلخانه و یک اتاق مانندی برای حفاظت اشیای آن احتیاج است.در این باب مساعده ی سنیه ی حضرت شاهانه فرمایش شود . از عتبه ی علیه ی ملوکانه اش استدعا می شود به موجب مراحم علیه ی خود متضری است که مخصوصا رخصت ساخت در محل مذکور از مستدعیات عاجزانه ی ما حاصل شود و استیجاب این امر به طرف اشرف حضرت شاهانه است.در این باب حضرت من له الامر است.(در ادامه 74 امضا و مهر موجود است).

4

 سرورم حضرت صاحب دولت :

     انشای درحواست ممهور ( 74نفری) در خصوص  یک قطعه زمین به عرض شش ،طول هفت و ارتفاع هشت زرعه ای در جوار قبرستان سید احمد دره سی در اسکودار،از طرف ایرانیان مبنی بر مشکلات و صعوبات تدفین در ایام شتاء از دایره ی تجارت ایران تقدیم شده است و در مجلس والا نیز رویت شد.انشای متعلق به این استدعا ، عبارت از امر غسلخانه و یک محل کوچک برای حفظ اشیای آن است و در هر مملکت حضرت شاهنشاهی، اصحاب سایر مذاهب نیز از امتیاز این مساعده، برخوردارند.اینها نیز می خواهند این امتیاز را صاحب شوند .بر مبنای این التماس حق دادن این امتیاز به آنها مناسب است ولی درباره ی حق مالکیت آنها قضایا هست.مالکیت آنجا متعلق به دولت علیه است  و انشای اعطای یک مقدار فضای قلعه مانند بر روی غسلخانه به نظارت اوقاف همایون حواله شود.مجلس مذکور نیز افاده کرده ،هر وجه امر و فرمان حضرت شرف اصدار ،صادر کنند،نطق جلیل اجرا شود.این کاغذ مدکور نیز به منظور فرمایش جناب ملوکانه عرض و تقدیم شده است.با این بیان به تذکره ی ثناوری تقدیم شده است .سرورم.» چنین قید شده است.

         بر این مبنا سید احمد دره سی قبل از این تاریخ به ایرانیان تخصیص یافته بود.اگر چه نداشتن غسلخانه می تواند نشان دهنده ی آن باشد  که تاریخ واگذاری این محل به زمان خیلی قبل بر نمی گردد.

      واما درخواست ایرانیان در مجلس والای عثمانی مطرح شد و از طریق مقام صدارت در تاریخ 4 ژانویه ی1853 به دفتر مابین تحویل شد.روز بعد نیز دستور سلطان نوشته شد.سند درخواست موجود در تذکره ی مقام صدارت به دفتر مابین تحویل شده ؛امضاء 74 تاجر ایرانی در آن موجود است.این درخواست ساده اما بسیار موثر نوشته شده بود.در تذکره ی عرض نیز یادداشتی بر این درخواست ثبت شده که : آنها فقط اجازه ی ساخت یک غسلخانه و اتاقی برای محافظت وسایل آن نیاز دارند و چون سایر ادیانی که در سایه ی پادشاه هستند، حق خود را با کسب این اجازه، می خواهند و اجازه دادن به آنها،عزت وشان پادشاهی را نشان می دهد. اما در تذکره ی صدارت تاکید شده که دقت کنید، مالکیت زمین را به آنها واگذار نکنید.تذکره ی عرض نیز در تایید ،مالکیت زمین را حق دولت قید کرده و جای کوچک و محدودی را به غسلخانه اختصاص داد و زمین حوالی آن را نیز به وزارت اوقاف همایون سپرد و سپس دوباره رای سلطان درخواست شد.


    پایان بخش اول، دنباله دارد