از حدود سده دهم هجری و حتی اندکی پیش از آن هنرهایی چون نگارگری و خوشنویسی رفته رفته به هنرهایی مستقل بدل شدند و اجرای این هنرها بصورت مستقل از نسخه و نسخهنویسی نیز رواج یافت. از این دوره اجرای این هنرها در قطعات تکبرگی رواج یافت و لذا همین قطعات نقاشی یا خوشنویسی خواستارانی یافت. از سویی برخی از آثار نقاشی و خوشنویسی بازمانده از سدههای پیشین نیز با استقبال هنردوستان رویاروی بود و لذا خرید و فروش قطعات تکبرگی از نسخههای گسیخته شده یا آسیبدیده نیز رواج یافت. گردآوری این قطعههای هنری از سوی دوستداران هنر بصورت پیگیر دنبال میشد و از همینجاست که ساختن "مرقع"ها رواج یافت. هر "مرقع" شامل تعدادی قطعة خوشنویسی یا نقاشی است که به شیوه ویژهای در کنار یکدیگر صحافی و تجلید میشد. شیوه کار معمولاً بدینگونه بود که هر کدام از قطعات نقاشی یا خوشنویسی را بر روی یک تکه مقوا –بزرگتر اندازه قطعات- چسبانده و حاشیه صفحه را با شیوههایی چون عکاسی ، قطاعی ، افشان و... میآراستند. سپس هرکدام از این قطعات آماده شده را بوسیله یک تکه پارچه از سوی پشت – و گاهی رو- به قطعههای دیگر میچسباندند و بدینگونه یک مرقع شامل چندین اثر هنری تهیه میکردند. در پایان نیز کل مجموعه را در میان دو دفه (= روکشهای سختِ جلد) قرار میدادند. در این شیوه صحافی مرقعها این امکان وجود دارد که تمام صفحات را همزمان باز کرد ، به صورتی که تمام قطعاتِ خوشنویسی و نقاشی در کنار یکدیگر قرار گیرد (نک : کتابشناسی کتابهای خطی ، ص 15) . برای اینکه شیوه صحافی مرقعها به خوبی دیده شود در «شکل 1» تصویر یکی از صفحات مرقع شماره 740 کتابخانه مجلس را آوردهایم. البته این مرقع حاوی قطعات خوشنویسی نیست و در آن نامهها و اسناد نوشته شده توسط امینالدوله درج شده است.

«شکل 1»
نمونه دیگر که در «شکل 2» میبینیم مربوط به مرقع شماره 280 از مجموعه اهدایی فیروز به کتابخانه مجلس است.

«شکل 2»
با توجه به اینکه در مرقعها معمولاً آثار هنری گوناگون و ارزشمندی درج میشد ، تهیه و تنظیم آنها را به کسانی میسپردند که علاوه بر آشنایی با فنون هنری ، با تاریخچه هنر - البته به شیوه تذکرهگونه آن روزگاران- آشنا باشد. این شخصِ ترتیبدهنده علاوه بر تنظیم مندرجات مرقع ، معمولاً دیباجهای نیز در صدر نسخه میافزود. در این دیباجهها آگاهیهایی درباره پدیدآورندگانِ آثارِ مندرج در مرقع نوشته شده و معمولاً نیز مطالبی عمومی درباره پیشینه هنرهایی چون نقاشی و خوشنویسی و همچنین شناسایی هنرمندان ادوار پیشین درج میشد. به همین دلیل باید توجه داشت که دیباجه مرقعها یکی از منابع مهم و اساسی در بررسی تاریخ هنرهای دوره اسلامی به شمار میآید. از نمونههای مهم این دیباجهها میتوان از دیباجه دستمحمد کوشوانی بر مرقع بهراممیرزا (شماره H 2159 کتابخانه موزه طوپقاپوسرای ، مورخ 951 ق) یاد کرد . همچنین میتوان از دیباجه سیداحمد حسینی مشهدی بر مرقع امیر غیب بیگ (شماره H 2161 کتابخانه موزه طوپقاپوسرای ، مورخ 972) یاد کرد که هر دو دیباجه حاوی آگاهیهایی سودمند - بویژه دربارة هنرمندان نزدیک به روزگار نویسندگان آنها- است.
علی صفری آققلعه - مرکز پژوهشی میراث مکتوب |