نگاهی به تاریخچه سینمای ترکمنستان
سینمای ترکمنستان که با تأسیس ترکمن فیلم در ۱۹۶۱ نهادینه شد، ابتدا در ۱۹۲۶ در عشقآباد، پایتخت کشور، آغاز شد. در میان نخستین فیلمهائی که در آنجا ساخته شد، تشنگیهای زمین (۱۹۳۰) از یولی رایزمن، یک مستند سینمائی دربارهٔ احداث یک کانال در دل بیابان، برای استودیوی وُستک - کینو را میتوان نام برد، که نخستین فیلم ناطق شوروی نیز محسوب میشود چون در ۱۹۳۱ روی آن گفتار و موسیقی گذاشتند. تا دههٔ ۱۹۶۰ با این یک استثناء تنها معدودی فیلم قابل ذکر در این کشور تولید شد، تا آنکه در این دهه کارگردانهای تعلیمدیدهٔ VIGIK از جمله، بولات منصورُف (متولد ۱۹۳۷) و حاجی قلی نارلِیف (متولد ۱۹۳۷) کار خود را در صنعت سینمای ترکمستان آغاز کردند. نخستین فیلم منصورف، رقابت (۱۹۶۳) - ضمناً نخستین فیلم سینمائی یک کارگردان بومی - به جنگ طولانی قبایل ترکمن با کردهای ایرانی پرداخت که فیلمبرداری آن را نارلیف بر عهده داشت. این دو کارگردان بار دیگر در فیلم رفع تشنگی (۱۹۶۷)، اقتباسی از یک رمان روسی دربارهٔ کندن یک کانال مدرن در بیابانهای قراقوم، و فیلم دختر برده (۱۹۷۰) همکاری کردند، که فیلم اخیر را معمولاً بهترین فیلم مشترک آن دو میشناسند.
دختر برده با نگاهی دقیق به گذشتهٔ این ملت و با شیوهپردازی درخشانی بهصورت رنگی و پرده عریض (وایدسکرین) فیلمبرداری شده و به برخورد انفجارآمیز دو فرهنگ باستانی ترکمن و ایرانی با آرمانهای انقلابی اروپائی میپردازد. تارلیف نیز با فیلم عروس (۱۹۷۲) به کارگردان سرشناسی بدل شد. عروس روایتی است از شجاعت زن ترکمن که با پایداری بسیار منتظر میماند تا شوهرش از جنگ جهانی دوم بازگردد. این فیلم در سال ۱۹۷۲ جایزهٔ ویژهٔ داوران جشنوارهٔ جهانی لوکارنو را نصیب نارلیف کرد. غالب فیلمهای بعدی نارلیف - وقتیکه زنی اسب زین میکند (۱۹۷۳)، حرفِ ناگفتنی (۱۹۷۶)، جمال (۱۹۸۰) - همگی بر نقش زن در جامعهٔ اسلامی متمزکز شدهاند. اما فیلم مانکورتها (همچون بهنام بالهای خاطره، ۱۹۹۰) استعارهای است از نظامهای تمامیت خواه که از رمان روزی که بیش از صد سال طول کشید نوشتهٔ چنگیز آیتماتف اقتباس شده است. این فیلم بسیار تأثیرگذار و ضمناً آخرین تولید استودیوی ترکمن فیلم، ماجرای قبیلهای باستانی است که سلحشوران قبایل دیگر را به دام میاندازند و آنقدر شکنحهشان میکنند تا خاطرهها و امیالشان منهدم شود. سپس این قربانیان همچون شهروندان یک کشور استبدادی به بردههای رام (مانکورت) بدل میشوند، در حالیکه نه چیزی از گذشتهٔ خود به یاد میآورند و نه امیدی به آینده دارند.
سینمای ترکمن، مانند غالب کشورهای آسیای مرکزی، از نظر تکنیکی فقیر اما از لحاظ آفرینندگی و معنویت پربار است. در اینجا سنت پسندیدهای در باب تولید فیلمهای سینمائی برای کودکان یا دربارهٔ کودکان وجود دارد که برخی از این فیلمها از بهترین آثار سینمائی ترکمنستان هستند - مرد بار آوردن (۱۹۸۲) از عثمان سَفَرُتت (متولد ۱۹۳۸) و وقتی پدرم بازگرددد (۱۹۸۲) و فرزند پسر (۱۹۸۹) از خالممد کاکابایُف (متولد ۱۹۳۹). با این حال سینمای ترکمنستان، که از کوچکترین جمهوریهای آسیای مرکزی است (جمعیت ۸/۳ میلیون نفر)، بدون سرمایهگذاری خارجی با مشکلات فروانی روبرو است. نارلیف در این باره گفته است 'ما باید سالها تلاش کنیم تا ابتدا به تکنولوژی دست یابیم و سپس به پول بیندیشیم' . این گفته در مورد فقیرترین ایالت شوروی پیشین راهحل معقولی بهنظر میرسد.
منبع : تاریخ جامع سینمای جهان
دیوید ا.کوک
ترجمه ی : هوشنگ آزادی ور
جلد دوم ص ۳۹۰