به نوشته «ابن سعيد» در حوالي «دنيزلي» 200000 در جوار «قسطمونو» 100000 ، در فاصله بين «كوتاهيه» و «قراحصار» 30000 چادر تركمن‌هاي كوچ‌نشين وجود داشت ،كه اين ارقام، از آنچه ذكي وليدي توغان، با تكيه بر «العمريه» در مورد تعداد قواي نظامي امير نشين‌هاي  آناتولي ذکر نموده، بسيار كمتر است. بنابراین آناتولي شرقي، كاملاً به صورت «سرزمين تركمن» درآمد، هرچند كاربرد اسامي غير تركي شهرها همچنان ادامه داشت. اينكه روستاها، كوهها، اوبه‌ها، درياچه‌ها، دشت‌ها و بيابان ها، اسامي تركي يافتند، وجه ديگري از «ترك شدن» را به نمايش گذاشت.

«آل گرميان» كه در حين استيلاي مغولان در حوالي «ملطيه» حضور داشتند، با پيشروي بيشتر به غرب، در آنجا مسكن گزيدند. هم چنين بخش بزرگي از «چپني‌ها» با ورود به آناتولي، منطقه‌ي «درياي سياه» را «ترك» نمودند. آغاجري‌ها كه در عصيان بابايي‌ها در آناتولي نقش داشتند عليرغم اينكه در جريان اين عصيان تلفات قابل توجهي متحمل شدند، به موجوديت خويش در همان منطقه ادامه دادند. مي دانيم كه در محدوده‌ي مثلث كويجه گيز- اوشاق - دنيزلي، نزديك به 200000 چادر وجود داشته است: «آل قرامان»، در ارمناك «موت» و «آنامور» به سان «آل اشرف» و «آل گرميان» به مقاومت در مقابل مغولان پرداختند. در حقيقت همزمان با تداوم گسترش مقاومت، زمينه‌ي تخريب هر چه بيشتر آناتولي فراهم شد.

دولت آق قوينلو و تركمن‌ها

تركمن‌هاي كوچ‌نشين اداره كننده‌ي دولت آق قوينلو و تكيه‌گاه خاندان آق قوينلو، يعني طايفه‌ي «بايندر» احتمالاً مقارن سلطه‌ي مغولان، به آناتولي شرقي آمده‌اند. آنها بهمراه برادران تركمنشان كه اولوس قراقوينلوها را پديد آورده بودند، تحت حاكميت مغول- ايلخاني باقي ماندند. ييلاق تركمن های كوچ نشين تا دشت هاي ارزروم ، ارزنجان وكماخ، گسترده شده بود. آنها با آمدن موسم پائيز، به سمت غرب حركت مي‌كردند و در كناره‌هاي مرز دولت مملوك، در گستره‌اي كه تا اورفه- بيره‌جق، ماردين، جابر، و «رقه» مي‌رسيد، قشلاق مي‌كردند. در حقيقت آنان در اثناي حاكميت مغول هنوز متشكل نشده بودند و تحت رهبري رئيس عشيره، به گذران زندگي مي‌پرداختند. «دوگرها» كه در منطقه‌ي مرزي بين ايلخانان و مملوكان، به زندگي كوچ‌نشيني مي‌پرداختند، مداوماً با طايفه‌ي عرب «بني ربيعه» درگيري داشتند.

در اوايل قرن 14، آغاز فروپاشي حاكميت مغولان، به ايجاد درگيري بين طوايف جلاير، سولدوس و اويرات- كه در آناتولي سكونت داشتند- منجر گرديد. در همين اثنا «ارتنه‌اي‌ها» كه بر حوالي سيواس حاكميت داشتند، و «آرتوق‌لوها» كه بر «ماردين» و حوالي آن سلطه داشتند، به مرحله‌ي سقوط و  اضمحلال وارد شده بودند.

تركمن‌هاي آق قوينلو و قرا قوينلو- دو رقيب قدرتمند - نيز وارد درگيري هاي پديد آمده بين طوايف مغول شدند. مغولان به تدريج با ترك آناتولي، به اراضي حاصلخيز آناتولي مركزي، ايران و آذربايجان عقب كشيدند. تركمن‌هاي آق قوينلو كه در «دياربكر» و اطراف آن فعاليت داشتند، به همكاري با «آرتوق‌لو»ها كه بر «ماردين» حاكميت داشتند، پرداختند، و بدين وسيله بر تعدادي قلعه در منطقه‌ي «دياربكر» دست يافتند. چون در آن زمان طور علي بگ در راس آق قوينلو بود آنها را با نام طورعلي‌ها نيز مي‌شناختند. به نوشته‌ي كتاب دياربكريه طورعلي بگ همراه سي هزار تن از اتباعش در معيت غازان خان، در لشكركشي به سوريه، عراق و آناتولي مشاركت داشت و بخاطر قابليت‌هايش، نظر التفات غازان خان شامل حال او شد. او يك لشكركشي نيز عليه ترابوزان، ترتيب داده بود. مورخين يوناني معاصر به آنها نام" تركان آمد"( یا حمید) داده بودند.

در زمان قتلوبگ -كه پس از مرگ طورعلي  جانشين او شد- نيز، حملات عليه ترابوزان همچنان ادامه يافت. اين درگيريها با ازدواج دختر امپراتور ترابوزاني روم با قتلوبگ، به روابط خويشاوندي طرفين منجر شد. در زمان قتلوبگ، قراقوينلوها، از موصل تا ارزروم را تحت سلطه خويش در آورده بودند. از طرف ديگر" مطهرتن" يكي از اميران ارتنه، ارزنجان و بايبورت را به دست آورده بود. قتلوبگ  ضمن اينكه در كنار مطهرتن قرار مي‌گرفت،  به نوعی سعي مي‌كرد، نفوذش را در جنوب خط مرزي ارزنجان- ارغني گسترش دهد. او پالو ، كيغي و ارغني را فراچنگ آورد. بهنگام مرگ او در سال 1389/م پسرش احمد، پالو را اداره مي‌كرد، پيرعلي بر كيغي و قراعثمان نيز بر ارغني -كه در شمال غربي دياربكر بود- حكومت مي‌كردند. اين امر به معناي كنترل يكي از مهم‌ترين راههاي كوچ بود، كه از داخل بيابان عبور می نمود و از شهرهاي پاسين،كيغي، ارغني و پالو مي‌گذشت. بدين ترتيب سياست فتوحات آق‌قوينلوها، ابتدا در امتداد شمال و جنوب و به منظور كنترل تركمن‌هاي كوچنده‌اي كه به زندگي ييلاق و قشلاقي خود را ادامه مي‌دادند و از نظر اقتصادي و نظامي مهم تلقي مي‌شدند، انجام مي‌شد. يكي از علل قطع  روابط آق قوینلو ها با دوگرها و به نوعي قرار گرفتن جماعت دوگرها در سمت قراقوينلوها نيز همين امر بود. طبيعي بود برخي از جماعت‌هاي منسوب به دوگرها، كه مجبور شدند به مراتع ارزروم عزيمت نمايند با آق‌قوينلوها متحد شوند.

با مرگ قتلوبگ اتفاق و اتحاد با مطهرتن نقض شد. مطهرتن  ابتدا حمله‌اي عليه آق‌قوينلوها ترتيب داد،او آن زماني توانست پيروز شود كه از حمايت قراقوينلوها برخوردار گشت. در نقطه‌ي مقابل اين امر، احمدبگ آق قوينلو، در كنار قاضي برهان الدين جاي گرفت و در حمله‌ي او به ارزنجان مشاركت نمود. اگر چه فرزند ديگر قتلوبگ به نام قرايولوك عثمان، مدتي نزد قاضي برهان‌الدين بسر برد، بعلت عدم تفاهم وی را به قتل رساند. چون تكاپوي او براي به فتح سيواس نتيجه‌اي ببار نياورد، به خدمت دولت مملوك درآمد. اما به خاطر مرگ سلطان برقوق مملوك، مجبور به جدايي از آن شد. با ظاهر شدن تيمور در حوالي آناتولي اين بار به خدمت او درآمد. بهمراه تيمور در محاصره و فتح سيواس مشاركت نمود و در لشكركشي به سوريه حضور داشت. تيمور در مقابل اين خدمات قرايولوك «آمد» را كه از دست آرتوقي‌ها خارج كرده بود، به يولوك عثمان واگذار نمود. بدين ترتيب «آمد» نيز بدنبال «پالو» و «كيغي» و «ارغني» به دست آق‌قويونلوها افتاد.

موضع ‌گيري ضد تيمور قراقوينلوها و عدم موفقيت آنها ضمن اينكه به گسترش آسان قلمرو آق‌قوينلوها كمك كرد، امكان سلطه بر راه مهم كوچ و تجارت و استفاده گسترده از منافع اقتصادي و انساني را فراهم آورد.

قرايولوك در سال 1407/م ضمن شورش عليه سلطان مملوك، خود را امير ناميد و عصيان «چكم» را فرو نشاند. اين چنين بود كه نفوذ او بر رُها (اورفه) و اطرافش افزايش يافت. در همين حين بخشي از طوايف «بيات» و «اينال لو» كه تحت ظلم و ستم «چكم» قرار داشتند، به اتحاديه‌ي ايلات آق‌قوينلو وارد شدند. تلاش قرايولوك براي فتح «ماردين» بخاطر مخالفت قراقوينلوها بي‌نتيجه ماند. آق‌قوينلوها پس از مرگ قرايوسف قراقوينلو، نفسي به راحتي كشيدند. قرایولوك در سال 1421/م رُها، در سال 1424/م «ترجيل» و «سيلوان» در سال 1429/م ارزنجان و در سال 1432/م «چميشگزك» را فتح نمود. بدين صورت روساي بي‌اهميت اميرنشين كوچك آق‌قوينلو در دياربكر و حوالي آن، به صورت دولتي كه موجوديت آنها، در قاهره، هرات و بورسا، شنيده شده بود درآمد و شروع به گسترش نمود.

وقتي اوزون حسن، «حصن كيف» را فتح نمود، ضمن اينكه اداره‌ي مراكز تجاري مهم به آق‌قوينلوها واگذار شد، سلطه ی ایشان به راههاي كوچ شمالي- جنوبي تحكيم يافت. از طرف ديگر تصرف «ديارمضر» «ماردين» و «ديارربيعه» علاوه بر دياربكر، حاكميت آق‌قوينلوها را به قشلاق‌ها، بخوبي تحكيم نمود. با پايان يافتن عمر دولت قراقوينلو به دست اوزون حسن، آق‌قوينلوها ، به ييلاق هم دست يافتند و بدين گونه اقدامات براي اينكه تركمن‌هايي را كه در كريدور ارزروم- دياربكر مشغول گذراندن زندگي كوچ‌نشيني و دامداري بوده‌اند، در يك چهارچوب سياسي جمع آوردند به پايان خود رسيد. بدين طريق قبايل و اويماق‌هايي چون «موصللو» «پورنك» «حمزه حاجيلو» اوشار، بيات، اينال لو، تابانلو، دانشمندلو و بيجانلو كه در آناتولي شرقي اقامت داشتند- به دور طايفه‌ي بايندر جمع آمدند و دولت آق‌قوينلو را پديد آوردند.

با از بين رفتن دولت قراقوينلو، طوايفي چون «آلپاووت» «جاگيرسو» «قرامانلو» و «سعدلو» نيز به اتحاديه‌ي ايلات آق‌قوينلو وارد شدند. با افزوده شدن برخي از عشيره‌هاي تركمن مناطق حلب و دوالقدر و اسفنديار، نيروي انساني آق‌قوينلو افزايش يافت.

روساي قبايل كوچنده در دولت آق قوينلو، مهم‌ترين تكيه گاه قدرت نظامي و سياسي دولت بودند. آنها در اقطاعاتي كه بدانان اختصاص يافته بود، به همراه قبايلشان به زندگي نيمه خود مختار خود ادامه مي‌دادند. اميران بزرگ نه فقط از نظر اقتصادي بلكه از منظر سياسي نيز تا حدود زيادي مستقل بودند. عدم رعايت مرزهاي سياسي توسط كوچ‌نشينان و وابستگي شكننده‌ي آنها به دولت امكان تضعيف دولت مركزي را فراهم مي‌ساخت.

حاكميت تام و تمام آق‌قوينلوها بر كريدور شمالي- جنوبي كه مستقيماً از ارزروم به دياربكر، رها و ديارمضر كشيده مي‌شد، باعث شد كه آنها از تجارت ترانزيتي شرق و غرب در مقياس وسيع بهره‌مند شوند. در تجارت شرق و غرب، كالاهايي چون عطريات، شيشه، مس، كتان، ابريشم، پشم خام، كپنك، صابون، حنا، چرم، تيماج، كشمش، انجير، هلو، حرير، روسري ازنيقي، تجملات، تفديله، اقمشه رنگي، اطلس زرباف، پارچه‌هاي رومي، مصري و شامي كرباس رنگي، كرباس خام، شكر، قلع روغن زيتون، كره حيواني، عسل، شيره انگور، زردآلو، فلفل، زنجبيل، قرنفيل، نشادر و يشم از قلمرو آق‌قوينلوها عبور مي‌كرد، كه با توجه به نوع آنها به نسبت‌هاي مختلف، ماليات (حق گمركي) اخذ مي‌شد. علاوه بر اين  بردگاني كه براي فروش انتقال مي‌يافتند نيز مشمول ماليات عديده‌اي مي‌شدند. اوضاع تجاري در شهرها و روستاها به يك نظام مشخص رسيده بود. تركمن‌ها نيز به كار تجارت وارد شده، در كنار شغل اصلي خود دامداري، در همه جا به تجارت كارواني نيز مي‌پرداختند . كالاهايي را كه از قلمرو عثماني وارد مي‌كردند در قلمرو خودشان به فروش مي‌رساندند.

دولت در عين حال براي كوچندگاني كه عنصر اصلي حكومت بودند ضوابطي تعیین نمود. كشاورزي يكجانشينان نيز مورد حمايت قرار گرفت. در قانوني كه در زمان حسن پادشاه(اوزون حسن) تنظيم گشت و  قانون و جرائم حيوانات نام گرفت، پيش بيني شده بود، در صورتي كه چهارپايان وارد مزارع  شده، ضرر برسانند، به صاحب مال بابت هر راس حيوان 5 ضربه شلاق زده شود و ضمناً بابت هرحيوان 5 آقچه جريمه اخذ گردد. جبران ضرر و زيان وارد شده به صاحب نیز مزرعه پيش‌بيني شده بود.

تركمن‌هاي آق‌قوينلو در زمان اوزون حسن  موقعيتي درخشان کسب نمودند. اوزون حسن به گرجستان لشكركشي كرد. خرپوت را از ذوالقدريان (آل ذوالقدر) گرفت، مرزهاي دولت را از شابين قراحصار به سعیرت و از اورفه تا اسپير گسترش داد. با از بين بردن قراقوينلوها -كه دشمنان ازلي بودند- ضمن اينكه امكان جذب طوايف عضو اتحاديه‌ي ايلات قراقوينلو،به اتحادیه ی ایلات آق قوینلو فراهم آمد، بخش بزرگي از ايران نيز تحت حاكميت او قرار گرفت. (1479) اوزون حسن پس از آن پایتخت را از دياربكر به تبريز انتقال داد. بخش عمده‌اي از طوايف و قبايل وابسته به خود را به همراه برد و با دادن اقطاعاتي در حوالي تبريز مستقر نمود. به اين صورت توانست، قدرت تركمن‌هايي را كه به زندگي كوچ‌نشيني بين ارزروم و موصل ادامه مي‌دادند، از بين ببرد.

تلاش اوزون حسن براي اعمال نفوذ در قلمرو آل قرامان،تشبثاتش براي ممانعت از فتح ترابوزان ]توسط سلطان محمد فاتح[ اتحاد با ونيزيان عليه دولت عثماني و حتي حملات مكررش به قلمرو عثمانيان، روابط او رابا دولت عثماني به نقطه جنگ رساند. ورود اوزون حسن به رقابت عليه دولت عثماني توسط دربارهاي اروپايي- كه براي تمايز با سلطان محمد فتح لقب «ترك كوچك» بدو داده بودند- با هيجان و اميد استقبال گرديد. اسلحه‌ي آتشين كه آق‌قوينلوها نياز مبرمي بدان داشتند به بندر «سيليفكه» فرستاده شد. متفقان اروپايي برای اوزون حسن 16 توپ بزرگ مفرغی و آهني، 200 گلوله كمان، 1000 تفنگ، 20000 سمبه آهني براي گلوله‌ها، مرمي، باروت بهمراه ديگر مهمات فرستادند. براي آموزش نظامي نيز يك گروه كوچك از افسران اعزام شدند. اما تسلط دولت عثماني بر قلمرو آل قرامان، امكان تحويل اسلحه را منتفی نمود. آغاز جنگ عثماني با آق قوينلوها امكان رسيدن اين سلاح‌ها را كاملاً از بين برد.

به گزارش سياح ايتاليايي، سپاه آق‌قوينلو مجهز به كمان، شمشير و سپر بود. اسلحه‌ي سنگين متشکل از گلوله‌ي كمان و منجنيق بود. هيچ توپي وجود نداشت. فقط پيشداران آق‌قوينلو، از زره استفاده مي‌كردند. سپاهيان بی بضاعت،از اسبان خود با پوشاندن نمدهاي ضخيم محافظت مي‌كردند. خانواده‌هايي كه همراه با سپاه حركت مي‌كردند و شتران، قاطرها و مركب‌هايي كه آنها را جابجا مي‌كردند، قابليت حركت سپاه را واقعاً تضعيف و مختل مي‌نمود.

آق‌قوينلوها در جنگ «اوتلق‌بلي» با عثمانيان ( در سال1473) علاوه بر تلفات سنگيني كه متحمل شدند، بيشتر از 3000 اسير دادند. اوزون حسن پس از آن در همه‌ي جبهه‌ها به دفاع پرداخت و بجز چند بار كه عليه گرجيان لشكر كشيد، از تبريز خارج نشد. فعاليت‌هاي متمركز دولت، باعث رشد و توسعه ی فراوان فرهنگ در تبريز شد. برطرف نشدن اختلافات پديد آمده بين قبايل اتحاديه‌ي آق‌قوينلو از يك سو و عدم جلوگيري از تبليغات صوفيان از سوی ديگر زمينه‌ي سقوط سلسله ی آق قوینلو را فراهم آورد.

پس از مرگ اوزون حسن بين فرزندانش بر سر تصاحب تاج و تخت اختلاف بروز كرد. يعقوب موفق شد اداره‌ي امور را به دست گيرد،او سعي نمودتا مجدداً به دولت سر و سامانی بدهد. سلطان يعقوب، شيخ حيدر صوفي ]پدر شاه اسمعيل صوفي[ را كه آق‌قوينلوها را به خطر انداخته بود به قتل آورد و خانواده‌ي او را در قلعه‌ي استخر محبوس ساخت. سپاه اعزامي سلطان «قايتباي» را كه مي‌خواست از اوضاع آشفته آق‌قوينلوها استفاده نمايد، با شكست روبرو ساخت. لشكركشي موفقي عليه گرجستان ترتيب داد. دوره‌ي دوم درخشان آق‌قوينلوها با مرگ سلطان يعقوب از يك بيماري مسري، به پايان رسيد. مرگ او مجادلات بر سر تاج و تخت و درگيريهاي قبايل را باعث گرديد. قبايلي چون موصللو، پورنك، بيجانلو و قاجار به صورتي گسترده در غوغاي كسب اقتدار وارد شدند. در ضمن اين آشفتگي، به ترتيب «بايسنقر» (1490) رستم (1492)، گوده احمد(1496) به قدرت رسيدند. احمد بي (گوده احمد) بهنگام اقامت در استانبول امکان شناخت نظام حکومتی عثماني را از نزديك پيدا نمود. او براي اينكه نظام اداري مركزي معمول در دولت عثماني را در قلمرو آق‌قوينلو پیاده نماید، تلاش نمود قدرت سياسي نيمه مستقل روساي قبايل را از بين ببرد. قبايلي چون پورنك‌ها و قاجارها- كه از عمده طوايف بودند- عكس‌العمل شديد قبايل را باعث گرديدند. احمدبي اگر چه توانست برخي از روساي قبايل را  نابود سازد، در اثناي اين مجادلات به قتل رسيد.

بعداً بين «محمدي ميرزا»، «سلطان الوند» و «سلطان مراد» بر سر تاج و تخت رقابت در گرفت. بخاطر مرگ «محمدي ميرزا»قلمرو دولت آق‌قوينلو بين «مراد» و «الوند» تقسيم گرديد. بر اين اساس دياربكر، آذربايجان و اران به «الوند» و عراقين ]عراق عرب و عراق عجم[، كرمان و فارس به «مراد» رسيد.

مناقشات داخلي دولت آق‌قوينلو، ضمن اينكه اوضاع اقتصادي آن را در وضع كاملاً پیچیده ای قرار داد، به تكاپوي قبايل مستقل و تقابل آنها با اتوريته سياسي انجاميد. از اين تحولات، بخصوص در اثناي منازعات بر سر تاج و تخت، شاه اسمايل صفوي كه آزاد بود و مريدان شيخ حيدر را در اطراف خود گرد آورده به فعاليت در ارزنجان و اطراف آن پرداخته بود، بهره برداری كرد. او با قبايل قراقوينلو -كه به اتحاديه ايلات آق‌قوينلو وارد نشده بودند- و باهمراهی قبايل عضو اتحاديه‌ي ايلات آق‌قوينلو، ذوالقدر، تكه، و مريداني كه از ديگر مناطق آناتولي آمده بودند، در اولین مرحله، با حركت به سوي تبريز، الوند را مغلوب ساخت. در آن شهر به دستور وي به نام دوازده امام خطبه خوانده شد، سكه ضرب گرديد و پادشاهي وي اعلام شد. بدين ترتيب دولت صفوي تاسيس گرديد.

الوند ابتدا عازم بغداد شد و چون نتوانست كمك مورد انتظارش را از «پورنك‌ها» دريافت نمايد، به دياربكر عقب نشست و در آنجا درگذشت. «احمد» نيز در سال 1503 در نزديكي همدان از شاه اسماعيل شكست خورد. او تا سال 1509 در بغداد اقامت گزيد. با عزيمت شاه اسماعيل به سوي بغداد وي به دولت عثماني پناه برد.

صفويان ضمن از بين بردن دولت آق‌قوينلو، براي گرفتن انتقام خون حيدر، به قتل عام وحشتناك اعضاي خاندان آق‌قوينلو و طرفدارانش پرداختند. در شرور، آلما قولاق و تبريز، هيچ رحم و ابقايي نسبت به تركمن‌ها صورت نگرفت. صفويان به اين مقدار نيز بسنده نكردند و قبور خاندان آق‌قوينلو در تبريز را نيز تخريب نمودند. اجساد را از قبورشان خارج كرده، به آتش كشيدند. تمام زنان حامله‌اي كه به طايفه ی بايندر منسوب بودند، به قتل رسيدند.

بقاياي برخي از قبايل كه از قتل عام نجات يافته بودند، در داخل دولت صفوي «اويماق تركمن» را پديد آوردند. اعيان و اشراف خاندان آق‌قوينلو وهم چنین خوانین و بزرگان اكثريت قبايل به دولت عثماني پناهنده شدند.در آنجا به اميران تیول اختصاص داده شد. اين قبايل پس از حاكميت يافتن عثمانيان بر شرق و جنوب شرقي آناتولي و اختصاص مراتع ييلاقي ارزروم، موش و بينگول و مراتع قشلاقي اورفه و بريه به آنها به عنوان يورت، تحت عنوان «بوزاولوس» به سازمان اداري و مالياتي خاص (دفاتر تحرير) وارد شدند.