نمادهای تاریخی : تمدنهای آناتولی
تمامی مراکز مسکونی آناتولی در ۳٥۰۰ قبل از میلاد مسیح در بخش جنوبی دریاچه نمک اناتولی مرکزی قرار گرفته بود مردم آناتولی علی الخصوص در بخش شمالی کوههای توروس اسکان داشتند بعد از مناطق مسکونی Aşıklı höyük که در هزاره هفتم قبل از میلاد مسیح هنوز با زراعت آشنایی نداشتند در Çayönü که در حوالی دیاربکر قرار داشت مردم با زراعت و دامپروری آشنا شدند.
این منطقه در سطح جهان بعنوان قدیمیترین محل کشاورزی شناخته می شود. زراعت در آناتولی مرکزی بعدها آغاز شده ولی شهر نشینی برای اولین بار در çatal höyük مشاهده شد. çatal höyük که تخمین زده می شود ٥ یا ٦ هزار نفر در ۱۰۰۰ خانه در آنجا اقامت داشته اند بعنوان پر ازدحام ترین و وسیع ترین مرکز مسکونی بشمار می آمده است. در آغاز هزاره دوم قبل از میلاد یعنی در عصر حجر برنز میانه آناتولی وارد عصر تاریخی خود شده و برای اولین بار شاهد توسعه و گسترش شیوه نوشتاری گشت. اولین کنیبه های نوشتاری که از جنس گل بوده اند در سالهای ۱۸۹۳ – ۱۸۹٤ توسط گروه باستان شناسی Ernest Chantre و با اهنمام فراوان کشف گردید.
تحسین اوزگوچ باستان شناس بنام ترک از سال ۱۹٤۸ در کول تپه دست به حفاری زده و فرهنگ عصر این کتیبه ها را آشکار ساخت. از تحقیقات بعمل آمده مشخص شد که این اسناد حقوقی و نامه های کاری به کلنی های آشوریان تعلق داشته است. این کتیبه ها در منطقه کاپادوکیا در حوالی قیصریه کشف گردیده است. آشوریان در کول تپه در حوالی آناتولی مرکزی یک شبکه کلنی های تجاری را بصورت مرکزی فعال تاسیس کردند. آنها در قبال تولیدات خود که به آناتولی حمل می نمودند مواد خام علی الخصوص فلز دریافت می کردند. آشوریان با تجارت خود به توسعه آلاجا هویوک، بوغاز کوی و علی شار که قلعه های شهرهای دوران برنز بحساب می آمدند کمک کردند. این پیوند تجاری با آشوریان از طرف دیگر موجب شد که هنر سفالگری تیز به سرعت رشد یابد. یکی از خصوصیات این اسلوب جدید سفالگری ساخت ظروف رنگارنگ بود. بعلت سوق یابی تجارت از کول تپه به طرف جنوب این آثار امروزه بیشتر در سوریه مشاهده می شود. ویژگیهای این اسلوب خاص نشان می دهد که آثار هنری مذکور توسط اقوام مهاجر دیگری ساخته شده است.
تحقیقات زبان و فرهنگ نشان می دهد که هیت هیت ها نیز درست در همان ایام از شرق به آناتولی کوچ کرده اند. بتا بر این تصور می شود که روش ساخت سفالینه های لعابین توسط هیتیت ها به کاپادوکیا انتقال داده شده است. هیتیت ها به هنگام استیلای آناتولی بسرعت با فرهنگ خلق بومی آمیخته شده و هنر محلی را بعد از آموزش بکار بردند. هیتیت ها با تسخیر دولت شهرهایی که در حوضه رودخانه قیزیل ایرماق قرار داشتند اتحاد سیاسی را در ۱٦٥۰ قبل از میلاد تامین نمودند. آنها از سوی دیگر روابط خود با سوریه شمالی و بین النهرین را توسعه بخشیدند. در همچون جوی که تجارت نیز جان تازه ای بخود گرفته بود بسیاری از مناطق مسکونی و در راس هاتوشاش پایتخت این کشور در منطقه ای بوسعت ۱٦۸ هکتار گسترش یافت. در آن سالها فرهنگ دیگری به مرکزیت "بی جه سلطان" در قسمت داخلی منطقه اژه که هیتیت ها به آن آرزاوا می گفتند توسعه یافت. در چهارچوب هنر امپراتوری هیتیتها که بمدت ٦۰۰ سال حاکمیتشان ادامه یافت هنر سفالگری تک رنگی همچنان ویژگی خود را حفظ نمود. با کشف و یا اختراع چرخ سفالگری سفالینه های بسیار ظریف و زیبایی ساخته شد. از آنطرف در سواحل آناتولی غربی مناطق مسکونی یونانی بنا شده و جوامعی مانند "میله توس" تاسیس یافت. اینها جوامعی بودند که تجارت دریایی کرده و هنوز در سواحل اژه بدور از تحولات شرق زندگی می کردند. هنوز درجه ارتباط امپراتور هیتیت ها که ماهیت مرکزی داشت با تمدن Milet بدرستی مشخص نیست اما می توان گفت دیری نپایید که هیتیتها، میلِتها را از آناتولی بیرون راندند. نقوش برجسته بر روی بخشی از صخره های سواحل ازمیر که به اسلوب هیتهیتها کنده کاری شده است به این اندیشه قوت می بخشد.
در سالهای ۱۲۰۰ قبل از میلاد امپراتوری هیتیت به یکباره سقوط کرد. بر اساس تخمینها این تمدن بزرگ بدلیل استیلا از خشکی و دریا از بین رفته است. یافته ها در علی شار، کول تپه، بوغاز کوی و آلاجا هویوک نشان از وقوع حریق در دوران هیتیتها و پایان امپراتوری با فاجعه ای بزرگ دارد. با آمدن ریقی ها در سال ۷٥۰ قبل از میلاد هیتیتهای باقیمانده به جنوب کوههای توروس عقب نشسته و در چوکوراوا و جنوب شرقی آناتولی دولت جدید هیتیتها را تاسیس کردند. آنچنانکه از کتیبه های کشف شده متعلق به دولت جدید هیتیتها در جنوب شرقی آناتولی معلوم می شود از خط هیئروگلیف استفاده می کرده اند در نتیجه حفاریهایی که در سال ۱۹٤٦ در کاراتپه واقع در کرانه های رودخانه جیحون بعمل آمد قلعه ای متعلق به قرن هشتم قبل از میلاد و کتیبه هایی به خط هیئرو گلیف کشف شد. وجود ترجمه این کتیبه ها به زبان فینقی در کنارشان درک مطالب کتیبه ها را آسانتر ساخت.
در این کتیبه ها از شهری که "آزی تاواد" پادشاه "دانانیییم" در چوکور اوا بنا نهادسخن می رود. بر اساس افسانه های یونانی مردم فریق با تراک ها غرابت دارند. حقیقتا زبان این اقوام به خانواده زبانی هند – اروپا تعلق داشته است. فریقی ها از قرن هشتم قبل از میلاد شروع به پی ریزی تمدن گوردیون در حوالی اسکی شهیر کردند ولی موفق به تشکیل شبکه اسکان گسترده ای نشدند. در آن دوران در حالیکه اورارتوها توانستند پایتختشان توشپا (وان امروزی) و مراکزی چون پاتنوس و آلتین تپه را تبدیل به شهر کنند فریقی ها نتوانستند از ساخت قصرها و قلعه های کوچک شبیه قلعه های فئودالی که از این اماکن به کنترل زمینهای زراعی خود می پرداختند پا فراتر نهند.
با این همه این نقاط کوچک شهری نیز نقش مهمی در سوق نظام اسکان به غرب آناتولی داشته است. نتیجه استیلای کیممرها بسال ٦۸۰ قبل از میلادا سقوط نظام فریفیها بود.
دیگر تراکم جمعیت در آناتولی کاهش یافته و در حالیکه تراکم در آناتولی مرکزی کمتر می شد در غرب آن رو به گسترش داشت. تمدن فریقی ها بشکل وسیعی از تمدن هیتیتها بهره گرفته بود. بعلاوه بطور قطع می توان گفت که فریقی ها سبک هنری و معماری جدیدی به آناتولی آوردند. قبر تانتالوس واقع بر کوه یامانلار در حوالی ازمیر و سفالینه هایی با نقوش هندسی گام جدیدی در هنر آن دوره آناتولی به حساب می آید. بعد از سقوط فریقی ها این تمدن مدتی طولانی در بخشهای مرکزی آناتولی ادانه یافت.
در قلعه پازارلی یافته های بسیاری وجود دارد که می تواند این موضوع را ثابت نماید. در نتیجه کاوشهایی که از سوی بنیاد زبان و تاریخ ترک در این محل صورت گرفته تصاویر بسیاری از شیر، گاو نر، گوزن و سربازانی در حال رژه رفتن بشکل نقوش برجسته بدست آمده است. در ادوار بعدی جای امپراتوری فریقی ها را دولتهای لیدی، کاریا و لیکیا گرفتند.
این دولتها توسط استیلاگران خارجی و باقیماندگان امپراتوری هیتیتها تاسیس شدند. تاسیس این تمدنهای محلی در آناتولی با تاسیس کلنی های یونانی تبار دور"Dor" و جون "Jon" در سواحل اژه مصادف است. مسلما در بین آنان رابطه ای فرهنگی موجود بوده است.
کوروش پادشاه پرس بتاریخ ٥٤٦ قبل از میلاد لیدیا را به استیلای خود در آورد. بدین ترتیب از دوران هیتیتها به بعد برای اولین بار آناتولی تحت کنترل یک نظام در آمد. جاده ها دوباره همواره و تجارت آغاز شد. ولی نباید فراموش کرد که پرسی ها همانند اسکندر کبیر نتوانستند نقش مهمی در تمدن آناتولی داشته باشند.
زیرا اسکندر سرزمینهای تحت اشغال خود را بیشتر بصورت کلنی اداره می کرد. یونانیانی که از قرن چهاردهم تا هشتم قبل از میلاد به سواحل غربی آنتولی مهاجرت می کردند رفته رفته به منطقه جان تازه ای بخشیدند. بدین ترتیب آناتولی از نظر تراکم جمعیتی و توسعه جامعه به سه منطقه تقسیم گردید که "Eolis"، "İonya" و "Doris" نام داشتند. ثروتمندترین این مناطق ایونیا بود که شهرهای معروفی چون "Miletos"،"Teos" و "Priene" در آن قرار داشت. در سده هفتم قبل از میلاد موج یونانی تباران سواحل مرمره و دریای سیاه را تحت پوشش خود قرار دادند و بدین ترتیب شهرهای کیوس (گملیک کنونی)، سینوپ و بیزانسیون (استانبول) تاسیس شد. شهرهایی که در طول جریان کلنی شدن بنا نهاده شدند تماما در سواحل و یا مناطق نزدیک به دریا قرار داشتند. گسترش کلنی های یونانی تبار در مناطق کوهستانی بسیار کم بود و این نیز نشان می دهد که یونانیان نتوانستند در سطح وسیعی از اناتولی اسکان یابند. بر عکس غرب آناتولی بخشی از یک سیستم دریایی خاص بود که هر دو ساحل اژه را در بر می گرفت. نام این سیستم دولت شهری بنام پلیس بود. گرچه در این دولت شهر زراعت منبع اصلی امرار معاش به حساب می آمد ولی روابط تجاری از اهمیت بیشتری برخوردار بود. در این شهرها در صورت افزایش بیش از حد جمعیت، بخشی از جامعه بشکل سازمان یافته به مناطق دیگر منتقل شده کلنی شهرهای جدیدی تشکیل و بدین ترتیب از راه حلی که در عصر عتیق بسیار رایج بود استفاده می شد. شهرهای جدیدی که بدین شکل در سواحل دریای مرمره و سیاه تشکیل یافتند بشکل مراکزی باقی ماندند که با دیگر شهرها از طریق دریا ارتباط برقرار می کردند.
دولت شهرهای غرب با مراکز مسکونی قبلی آناتولی بسیار متفاوت بودند. شهرهای قدیمی آناتولی جمعیت بسیاری که به کار کشاورزی مشغول بودند را در خود گرد آورده بودند. این جمعیت از دو طبقه اربابان دین و زارعان تشکیل می شد. در حالیکه شهرهای یونانی تباران دارای نظام دموکراتیک بودند. جامعه به طبقات مختلف تقسیم می شد. بطوریکه در نظام شهری؛ کارمندان اداری، پلیس، مدرسه و شهرداری نیز وجود داشت و با تشکیل بخشهای تخصصی بر اهمیت تجارت افزوده شده بود.
منبع: ت. ر. ت فارسی