مراسم دفن اموات در بین ترک های باستان نوشته : رافائل بزرتینوف ترجمه : دکتر رحمت قاضیانی
مقدمه : در بسیاری از مراسم روزمره در بین اقوام مختلف، چه در جشن ها و چه در مراسم عزاداری، مواردی است که انسان علت وجودی آنها را نمی داند و بصورت عادت و به نام سنت انجام می دهد.یکی از این موارد ، مراسم دفن اموات در بین ترکمن ها است. هفت روز عزا داری،اهمیت روزهای اول،سوم،هفتم،چهلم، و سالگرد متوفی و غیره مواردی است که ما باور داریم ولی علت اهمیت آن را نمی دانیم.
در طول تاریخ ، اقوام مختلف، ادیان گوناگونی را بعنوان باورهای خود انتخاب کرده اند.این باورها ،روش ها و عادات جدیدی را در زندگی آنها به ارمغان آورده است.در شیوه ی جدید زندگی، بسیاری از عادات و باورهای قدیمی با باورهای جدید ترکیب شده و روش ها و سنت های جدید را بوجود آورده است.انسانها، بسیاری ازسنت های خود را مربوط به دین جدید می دانند ،در حالی که بسیاری از آنها به باورهای دینی پیشین آنها مربوط می شود.
برای درک موضوع ، بهتر است مختصری در مورد باورهای دینی قدیمی ترکمن ها یا ترک ها توضیح دهیم.ترک ها قبل از قبول اسلام به دینی با خدایی واحد به اسم تانگری معتقد بودند.تانگری،خدائی واحد بود ،در همه جا حضور داشت،خالق همه ی کائنات بود،مادیت نداشت،شکل خاصی نداشت،در بالاترین طبقه آسمان ،درآسمان بهشتی سکونت داشت.حیات می بخشید ومی میراند،پاداش می داد ،تنبیه می کرد،و فرمانروای سرتاسر کائنات بود . رب النوع ها متعددی در اداره جهان هستی در خدمتش بودند. در آن باورها ، جهان پیدا و نهان به سه قسمت تقسیم می شد.
آسمان:
آسمان آبی به سه لایه تقسیم می شد.بالاترین لایه ی آن،مختص خدای بزرگ- تانگری- بود، که ماده نبوده،شکل و جنس قابل توصیف نداشت.طبقه ی پائین تر، به خورشید ، ماه ، و ستارگان- که فرشتگان و ارباب انواع به حساب می امدند- تعلق داشته است. پائین ترین طبقه ی آسمان جائی بود که ابر،باد ، باران، رعد و برق،رنگین کمان ،وتوفان - که دیگر ارباب انواع بودند- در آن قرار داشته اند.
زمین :
در سطح زمین، دشت محل زنگی انسان ها بوده وکوه ها و دره ها- که ارواح محافظ ویژه ی خود را داشتند - محل زندگی انسانها بحساب نمی آمدند وآن ها برای رفتن و زندگی کردن در کوه ها و دره ها ، به عنوان میهمان، می بایست قبل ازورود به آن مناطق صدقه بدهند.
زیر زمین :
محل زندگی اموات به حساب می آمد. برای آن طبقات مختلفی در نظر گرفته می شد. رودخانه ها،دریاها وکوه های زیرزمین در طبقات مختلف جای داشت . پائین ترین طبقه متعلق به رب النوع دنیای مردگان یعنی (ارلیک) بود.
انسان ها پس از فوت برای شروع زندگی دوباره، به جهان زیر زمین تحویل داده می شدند. به اعتقاد ترکها مرگ آغازی برای زندگی جدید بود. تمام مراسم به خاک سپاری در بین ترکان با این اندیشه انجام می شد که روح مرده ،که از جسم جدا شده، با آرامش و رضایت خاطر به دنیای مردگان رهسپار شود.
مراسم خاک سپاری مردگان در بین ترک های باستان :
در بین ترک ها مراسم خاک سپاری مردگان به پنچ مرحله تقسیم شده بود – روز اول ، روز سوم ، روز هفتم ، روز چهلم ، و سالگرد. قسمت بندی و مقررات مراسم خاک سپاری مردگان توسط مقدسین ترک های باستان بطور مفصل تعیین شده است . با این وجود بعضآ بین اقوام خویشاوند در اجرای مراسم اختلافات مختصری وجود داشت.تمام این مراسم برای کم کردن عذاب مرده ،هم از نظر روانی- برای راحت ترکردن اقوام و اهل خانه- وهم از نظر فیزیکی- برای تبدیل راحت جسد به خاک- بوده است . مراسم تدفین باتوجه به وضعیت اجتماعی،سن،جنس،فصل سال،محل وفات، و نوع مرگ، تغییر می یافت . ترکهای باستان ، جهت زمینه سازی، برای زندگی دوباره و مسافرت به دنیای مردگان، تمام ملزومات ، از قبیل ، لباس، وسائل آشپزخانه ، غذا ، اسب ، وسائل کار ، و غیره را برای متوفی فراهم کرده به همراه او دفن می کردند . انتخاب وسائل مورد نیاز با در نظر گرفتن سن و جنس متوفی انجام می شده است . فهرست ملزومات متوفی با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی و شغلی او تهیه می شده است.
به اعتقاد ترکان باستان ، پس از اتمام مراسم تدفین ، باید پنج نوبت با متوفی دیدار کرد: روز اول ، روز سوم ، روز هفتم ، روز چهلم ، و آخرین بار در سالگرد وی . در این ملاقات ها تشریفات مذهبی تغذیه متوفی انجام وارزیابی می شده که انتقال او به سرزمین اجدادش (سرزمین مردگان) چگونه پیشرفت می کند. قام (شامان :رابط انسان ها با ارباب انواع و اجرا کننده مراسم مذهبی ، مترجم) ارتباط هائی با متوفی در مورد اجرای صحیح مراسم تشییع وتصحیح اشتباهات مراسم ، تشویق و راضی نمودن متوفی جهت عزیمت آرام به دیار اموات ، آگاهی یافتن از جایگاه اجداد متوفی- که قبلا درگذشته اند – اطلاع از رضایت متوفی از اجرای مراسم ، داشته است . تا قرن دهم میلادی مجموعه ی یکسانی از مراسم تشییع جنازه در بین اقوام ترک ، هماهنگ با باورهای دینی باستان شکل گرفته بود.
یکی از خصوصیات فرهنگ ترک های باستان گرایش به هماهنگی با طبیعت بوده است. ترک ها بطور سنتی به استمرار ، زندگی- مرگ – زندگی ( زندگی و مرگ جسمانی ) اعتقاد داشته اند . تولد با خوشحالی همراه بوده است و مرگ با عذاب . در زندگی انسان ، این موقعیت بطور مکرر و قاعده مند پدید می آمد . با هر مرگی برای مدتی ، آشفتگی خاصی در نظم سابق بوجود می آید. هر کدام از افراد به نحوی به " دنیای دیگر " نزدیک می شوند . مرزهای دنیای عادی آنها به نحوی مخدوش می شود . در دوران باستان این موقعیت ها باعث بی قراری شدیدی در انسانها می شده است ،چون که نظم عادی آنها را به هم می زده و آشفتگی ایجاد می کرده است ، و زندگی وجه دیگری از خود وجوه متعددش را نشان می داده است.
وقتی انسانی درمی گذشت افراد فامیل و آشنایان غیر فامیل آئول در خانه جمع می شدند . بچه های متوفی اجازه داشتند در منزل بمانند ، ولی اجازه نداشتند به جسد دست بزنند . چشمان مرده ، با این اعتقاد که چشمان باز مرده مرگ زودرس یکی از فامیل ها را خبر میداد ، بسته می شدند . مرده را لباس می پوشاندند ، لباس زیر و رو و سپس روی نمد می خواباندند . مردها را در طرف نیمه ی چپ یورت(آلاچیق) و زنها را در طرف راست می خواباندند . سپس گوسفندی می کشتند . آتش اجاق خانه شبانه روز روشن بود . گوشت پخته می شد و چای مهیا می شد . به هر کس که وارد یورت می شد غذا داده می شد . برای میت هم یک ظرف غذا در جوار اجاق گذاشته می شد.
تین ، سور ، کوت
به اعتقاد ترکان با آخرین نفس یک مرده چیزی به اسم " تین " که در بینی ، حلق ، سینه ، و قلب انسان جای دارد ، به آسمان می رود . " سور " که محافظ بازمانده ی متوفی است ، تا تلاشی کامل جسد ، همراه آن باقی می ماند. اگر شخصی بعلت حرص مزاحم جسد مرده شود ، " سور " ، با ایجاد مزاحمت در خواب و بیداری باعث پشیمان شدن آن شخص می شود . " سور" و " کوت (روح) " که جسم مرده را ترک کرده اند ، هنوز نمی توانند مرگ جسم شخص را درک بکنند ، و به همین خاطر نزدیکان صرفآ در مورد خوبی های متوفی صحبت می کنند ، چون معتقد هستند که " کوت" در همان اطراف است و صحبت ها را می شنود.
یکی ازمهم ترین عادات ترکها اجرای عزاداری اجباری برای میت توسط خویشاوندان نزدیکش بوده است . عزاداری از لحظه ی مرگ ، با وقفه های کوتاه تا زمان بردن جسد از خانه صورت می گرفته است . زن ها عزاداری می کرده اند . نزدیکان مرده در هنگام عزاداری موهای خود را آشفته می کرده اند . عزاداری با مرثیه سرایی بصورت آوازخوانی مستمر ( سارین) همراه بود . مرثیه خوانی و گریه برای مرده را " سیگیت " می گفتند . عزاداران را " سیگیتچی " می نامیدند . در حین مرثیه خوانی خانواده میت سعی می کردند در مورد خوبی های مرده بسرایند ، چون معتقد بودند که "کوت " مرده در همان نزدیکی است و گفته ها را می شنود.
ازلحظه ی مرگ شخص و حتی قبل از تدفین او تعدادی ممنوعیت اعمال می شد . از زمان مرگ متوفا تا انتقال او به دنیای دیگر، چیزی از اموال و اشیاء مرده به کسی ، داده نمی شد . اجازه داده نمی شد آتش اجاق او خاموش شود . اجازه داده نمی شد ، اسم مرده به زبان آورده شود . چون اعتقاد داشتند ، "کوت " مرده در آن نزدیکی حضور دارد ، و ممکن است از شنیدن نام متوفی ناراحت شود.
میت روز بعد از مرگ به خاک سپرده می شد . قبل از بیرون بردن میت ، به وی خوراک می دادند . همسر متوفی گوسفندی را به یورت می بست . با اولین صدای بلندی که گوسفند از خود در می آورد آن را قربانی کرده و لاشه اش را از محل بندهای استخوان تکه تکه می کردند . بریدن و شکستن استخوان مجاز نبوده است ، زیرا عقیده داشتند ، ممکن است مرده فکر کند که این استخوان خود اوست که بریده می شود و ناراحت گردد . بهترین قسمت گوشت را روی سنگ صافی گذاشته و روی آتش نزدیک یورت مرده می سوزاندند . تغذیه از طریق آتش انجام می شد . در این زمان یکی از فامیل خطاب به مرده چنین می گفته است ، "تو مرده ای ، تنها کسی نیستی که مرده است ، گریه نکن ، نوشابه و چای بخور".
بعد از مراسم فوق یک سمت از یورت را بالا می زدند ، یا قسمتی از ساختمان یورت راجدا می کردند . طرف چپ برای اموات مذکر مرد و طرف راست برای اموات مونث ، آن گاه مرده را از آنجا خارج می کردند . مرده را با سر از یورت خارج می کردند . شبکه باز شده یورت بلافاصله بسته می شد ، تا کوت مرده نتواند محل باز گشت به یورت را بیابد . هیچوقت مرده را به طرف غرب نمی بردند زیرا آن را بد یمن می دانستند (در جهان بینی ترکهای باستان ، شرق ، جائی که خورشید طلوع می کند نشانه شروع حیات است و غرب که محل غروب آفتاب و شروع تاریکی است یاد آور مرگ : مترجم ).
پس از خارج کردن جسد از یورت ، او را با اسب به محل دفن منتقل می کردند . ترکها هیچوقت مرده را روی دست به قبرستان حمل نمی کردند . جسد را روی زین اسب مورد علاقه اش می نشاندند و کسی پشت سر مرده می نشست و او را نگاه می داشت.
جسد یک زن در صورتی که خودش صاحب اسبی بود ، با اسب به محل دفن حمل میشد . وسائل دیگری هم برای حمل مرده وجود داشت ، مثل : سورتمه ، کالسکه ، تخت روان ، و غیره . ابتدا سر مرده در جهت حمل گذاشته می شد . یکی از خویشاوندان اسب را هدایت می کرد . فقط مردها اجازه داشتند به قبرستان بروند . اگر محل دفن در فاصله ی نزدیکی بود ، همراهان پای پیاده ، و در غیر این صورت با اسب به محل می رفتند.
عمق گور تقریبآ دو متر بود . در ته قبر یک قسمت تو رفته در کناره قبر برای گذاشتن جسد و هدایا کنده می شد.مرده بصورت افقی و دراز کشیده بطرف ته قبرانتقال می یافت . جسد در قسمت کنده شده در حاشیه ته قبر جا داده می شد ، لباس بیرونی مرده را درکنار قسمت دخمه ای قبر از تنش خارج کرده و در کنار جسد می گذاشتند . در ته قبر جسد با سرش بطرف غرب گذاشته می شد. حاشیه ی دخمه که جسد در آنجا قرار داشت با تخته پوشانده می شد . و این اطاق کوچک خانه ای برای مرده محسوب می شد . اسب مرده در نزدیکی محل دفن ذبح شده و در قبر کنار جسد گذاشته می شد . علاوه بر آن تیر، کمان ، زین اسب و اشیائ فلزی دیگر و کلیه ی لوازم سفر در محل گذاشته می شد . دکمه ها از لباس کنده می شدند . یقه ی خز از لباس خز مرده جدا می شد . وسائل تیز مثل چاقو، تبر یا قیچی همراه مرده چال نمی کردند . اگر هم گذاشته می شد ابتداآنها را می شکستند .
بعد از دفن مرده ، شرکت کنندگان در مراسم دفن سوار اسب هایشان می شدند . سه مرتبه دور قبر در جهت حرکت آفتاب می چرخیدند ، در حالیکه یکی از منسوبین مسن دانه های غلات و ذرت را به اطراف می پاشید ، بطور نمادین آن را می بست . بعد از اینکه خویشاوند مسن کومیس (یک نوع نوشیدنی ترکها) را در چهار جهت روی زمین می ریخت ، تمام شرکت کنندگان در همان جام کومیس می نوشیدند . بعد از مراسم تشییع جنازه ، افراد شرکت کننده در مراسم دست و صورت خود را با مخلوط آب و شیر می شستند ، و پس از آن توسط دود سرو کوهی خود را دود می دادند . این شیوه ی تمیز کردن اقدامی پیش گیرانه بود و آنها را از مراجعه روح مرده به شرکت کنندگان در مراسم تدفین خلاص می کرد.
بعد از دفن ،همه در یورت مرده جمع می شدند . داخل و خارج یورت تمیز می شد ، و توسط دود سرو کوهی دود داده می شد . سپس همه می نشستند و آماده صرف غذا می شدند ، غذایی که متشکل از گوشت بره و نوشابه ، و غیره بود . بعد از صرف غذا یورت مرده را جمع می کردند ،در جای دیگر برپا می نمودند . این کار بیشتر برای این بود که متوفی قبل از رفتن به دنیای مردگان ، افراد فامیل خود را پیدا نکند.
عادات و مراسم بعد از تشییع جنازه
ترک ها در دوران باستان ، پایبند این عادات بودند . پس از دفن میت ، اگر او مرد بود ، انتهای نیزه ی او راطوری در زمین فرو میکردند ، که سر نیزه از جائی در قسمت سقف یورت خارج شود . در انتهای نیزه پرچمی آویزان می کردند ، برای مردان جوان ، پرچم قرمز، برای مردان میانه سال ، پرچم سیاه ، و برای مردان پیر پرچم سفید . آن پرچم ، پرچم مرده به مدت یک سال در محل نصب باقی می ماند . در کوچ از یک مرتع به مرتع دیگر، نیزه راهم به محل جدید می بردند . نیزه پیشاپیش اسب متوفی ، که در جلوی صف فامیل حرکت می کرد ، حمل می شد.
در سالگرد متوفی ، اسب وی رامی کشتند واز گوشت آن غذایی تهیه می گشت وبه شرکت کنندگان در مراسم داده می شد. . خویشاوندان، دوستان، و دیگران ، ابتدا در یورت جمع می شدند ، سپس مراسم شکستن نیزه انجام می شد .عمل شکستن نیزه توسط یکی از شرکت کنندگان که معمولا مسن تر بود، انجام می شد . او یک ( ژیگیت ) جوان را مامور شکستن نیزه می کرد . بیوه و یا دختران متوفی با چنگ انداختن بر نیزه سعی می کردند از شکستن آن جلوگیری نمایند . در این زمان تعدادی جوان سوار بر اسب در بیرون یورت سر نیزه را گرفته و نگاه می داشتند و ژیگیت داخل چادر نیزه را از تنه می شکست . و این کار باعث گریه زنان می شد . مردان هیجان زده یورت را ترک کرده به خانه های خود می رفتند . نیزه شکسته را در سر قبر فرو برده جا می گذاشتند . در بعضی مناطق نیزه و پرچم را آتش می زدند.
سنت دیگری نیز بود . بعد از مرگ یک شوهر زن بافه ی موهایش را باز می کرد ولباسش را وارونه می پوشید . و به این ترتیب تا چهل روز همان لباس را به تن می کرد . او تا یک سال گوشواره و انگشتر به کار نمی برد . در واقع این کار نوعی نمایش مرگ زن و انتقال او به دنیای دیگر بود . این حالت تا چهل روز ادامه داشت واز آن پس گمان می شد که کوت به دنیای مردگان نقل مکان کرده است .
هنوز هم پوشیدن لباس بطور وارونه ، بعضی از ترکها را به وحشت می اتدازد . برای اینکه به دنیای دیگر وابستگی نشان ندهد و موازنه ی موجود در زندگی روزمره بهم نخورد ، بلافاصله شیوه ی پوشیدن لباس به حالت اول برگردانده می شود . با این عمل شخص خود را به دنیای روشن زندگان مربوط می کند . بعلاوه برای اینکه خانه متوفی به دنیای مردگان ارتباط داده نشود ، آینه مورد استفاده مرده را بمدت 40 روز با پارچه ای می پوشاندند .
در مراحل اولیه بعد از مراسم تدفین ، ترک های باستان اسباب فلزی تیز مثل چاقو و تیشه و غیره را در آستانه پنجره ها و در کنار در ها می گذاشتند . این عمل برای جلوگیری از ورود " کوت " مرده به داخل منزل بود . اشیاء فوق را بعد از مرگ یک زن برای هفت روز و بعد از مرگ یک مرد بمدت چهل روز درههمان نقاط می گذاشتند . روز بعد از تدفین پر از هشدار بود . در آن روز تحقیق می شد که آیا " کوت " مرده با شخصی از خویشاوندان تماس داشته است یا خیر. آیا کسی که قادر به دیدن ارواح است " کوت " مرده را دیده است یا خیر، آیا کسی مرده را در خواب دیده است یا خیر، آیا سگ مورد علاقه متوفی در شب بیقراری کرده است یا خیر. هرکدام از علائم فوق می تواند دلیل مراجعه کوت مرده به خانه باشد . در بین ترکهای باستان اگر کسی یکی ازبستگان درگذشته اش را در خواب ببیند ، در حالی که او را به خودش می خواند ، آنرا نشانه ی مرگ زودرس آن شخص تلقی می نمودند.
از روز سوم مرگ ، جسد شروع به متلاشی شدن می کند . با دیدن این تغییرات "سور " و " کوت " مرده عصبی می شوند . آنها هنوز مرگ جسمانی متوفی را باور نکرده اند، ولی بی قرا ری خاصی به آنها دست می دهد . برای آرام کردن آنها ضیافتی ترتیب داده می شود . افراد فامیل و دوستان نزدیک جهت زیارت مرده به قبرستان می رفتند . آنها همراه خود ، گوشت ، کومیس (یک نوع مشروب ترکی که از شیر درست میکنند) و نوشیدنی های دیگر می بردند . ایشان در محل قبر صحبت و بحث می نمودند و از طریق پختن گوشت و بوی آن مرده را سیر می کردند . ضیافت برای " کوت " از طریق ادامه آن در منزل انجام می شد . اعتقاد بر این بود که بعد از ضیافت، " کوت " و " سور " مرده آرامش پیدا می کنند.
اگر "قام" (شامان) بهمراه افراد به قبرستان می رفت ، او با مرده صحبت می کرد . شامان آتشی روی قربانگاه می گذاشت ودر حالی که به مرده می گفت "شما مرده اید " ،" شما نباید ناراحت بشوید" ، " شما نباید گریه بکنید " ، اینجا همه چیز برای خوردن شما از قبیل خوراکی، نوشیدنی، ارزن، چای و مقداری گوشت گوسفند روی آتش وجود دارد . مرده از طریق صدای "قام " می گفت، شما چه میگوئی که نمرده ام ، من زنده ام ، من بین شما هستم .و " قام" به او جواب می داد که "چطور شما زنده هستید ، زنده ها سایه دارند و شما ندارید، به پشت سرت نگاه کن ببین سایه نداری .سپس مرده با این بیانات قانع می شد.
در روز هفتم شکم مرده باد می کرد و پاره می شد . برای " کوت " مرده این امر ناراحتی فراوان ایجاد می کرد. افراد فامیل و دوستان جمع شده با مواد قربانی ،گوشت،آب گوشت ، چای ، کومیس به دیدن مرده در قبرستان می رفتند.بعد از کمی صحبت در قبرستان و سیر کردن مرده از طریق بوی پختنی ها به خانه بازمی گشتند و در ضیافت خانه شرکت می کردند . کوت مرده هم آرام می گرفت و با باور به عدم برگشت پذیری جسمش بصورت اول ، به یک مسافرت طولانی می رفت.
در روز چهلم مرگ ، گوشت مرده شروع به جدا شدن از استخوان می کند . افراد فامیل تا صبح نمی توانستند بخوابند . آنها منتظر برگشت کوت مرده می شدند . تا روز چهلم ، مرده به تمام نقاطی که در طی زندگی دیده و در آنجا زندگی کرده بود سر زده و مراجعت می کرد . اگر مرده در طول زندگی مسافرت زیاد داشته و در جنگهای مختلف شرکت کرده بود ، امکان برگشت او در سحر روز چهلم وجود داشت . بنابراین تمام زندگی انسان میتواند درطول چهل روز فشرده شود. و این بعلت سرعت سیر زیاد روح بوده است که می توانست بدون تماس با زمین مثل باد حرکت بکند. زندگی به صورت و شکل دیگری قابل تکرار است . فقط کافی است که انسان به فضاهائی که در حیاتش از آن ها گذر کرده ، "سر بزند " ، بنابراین بنظر می رسد که فضا و زمان در انسان " ذاتی " است ، مثل تمام خصوصیات اجتماعی و فرهنگی . چنین طرز تفکری در مورد گذر زندگی باعث ایجاد ارتباط عاطفی ویژه ای با محل زندگی می شود.
" کوت " و " سور " متوفی با مشاهده جدا شدن گوشت از استخوان و متلاشی شدن جسد ، باور می کردند که دیگر نمی توانند به جسم قبلی وارد شوند و زندگی گذشته را ادامه دهند ، لذا بشد ت ناراحت شده و مثل گرگ زوزه می کشیدند . برای آرام کردن و هدایت " کوت " به دنیای مردگان ، ضیافتی دیگر ترتیب داده می شد . در آن روزاز یک " قام " هم دعوت میشد .او بعد از قربانی در سر قبر ترتیب مراسمی ویژه اجرا می کرد، که برای او خیلی مشکل بود ، زیرا می بایست" کوت " مرده را به دنیای مردگان راهنمائی کند و از او در مسیر طولانی و خطرناک به دنیای مردگان، محافظت نماید . در ضمن " قام " باید مواظب می بود که " کوت " شخص زنده ای با " کوت " مرده تماس پیدا نکند . بعد از آخرین انتقال به دنیای مردگان " کوت " مرده به " روح " ( روح اجداد) تبدیل می شد . اگر مراسم روز چهل ترتیب داده نمی شد " کوت " مرده می توانست به روح زیان کار و مزاحم تبدیل شود و به دیگران آسیب برساند.
در اولین سالگرد متوفی ، بافت های مرده بطور کامل از استخوانها جدا شده و چیزی بر روی آنها باقی نمی ماند . در آن روز بنابه عقیده ترکهای باستان روح مرده برای آخرین بار به دیدن جسد می آمد ، تا ببیند جسمی که زمانی به او تعلق داشته به چه صورت در آمده است . در آن روز افرا د فامیل و دوستان سر قبر مرده جمع شده روح او را غذا می دادند . بعد از تغذیه روح مرده از طریق آتش و کمی صحبت در اطراف قبر، همه به خانه آمده و ضیافتی که برایشان ترتیب داده شده بود را به انتها میرساندند . روح مرده نیز به دنیای مردگان بازمی گشت . بعد از سالگرد مرده افراد فامیل می توانستند لباس عزا را از تن خارج کرده و در مراسم جشن و عروسی ها شرکت بکنند.
مراسم تدفین جنازه اطفال کمی فرق می کرد و کمی ساده تر بود . برای آنها وسائل زندگی نمی گذاشتند . چون بچه ها از آنها استفاده نمی کردند . در دنیای مردگان بچه ها به آنها احتیاج نداشتند.
تنها اسباب بازی مورد علاقه بچه در قبر گذاشته میشد . چیز مورد توجه این است که در قبر بچه ناف بریده بچه را بعنوان طلسم محافظ می گذاشتند . صدقه برای مرده معمولا در روز هفتم داده می شد یا اصلا داده نمیشد.
بعضی از ترکها کسانی را که اقدام به خودکشی کرده بودند ، در قبرستان دیگری بجز قبرستان عادی دفن میکردند . " قام ها " را جدا از افراد عادی و هرچه دورتر از آنها دفن میکردند.
در بین قرن های 10 تا 20 میلادی مراسم تدفین جنازه در بین ترکان شروع به جذب روشهای جدیدی کردند . این تاثیرات بیشتر بخاطراثر روشهای جدید زندگی ، مثل ساکن شدن در شهرها و آئول ها و زندگی از طریق کشاورزی بوده است . در این دوران ترکها و مغول ها به مقررات ادیان دنیا سر سپرده و بعضی از آنها را اجرا کرده اند هر کدام از آن ادیان ، بودائیسم ،اسلام ، و مسیحیت مقررات خودش را برای تدفین جنازه داشته است . بعد از اینکه ترکها استقلال خود را در بعضی نقاط از دست دادند ، حکومتهای جدید نیز به مقررات تدفین جنازه آنها اثر گذاشته است . قبرستان شهرها بیشتر بر اساس ادیان ، مقررات تدفین جنازه وضع می کردند و نه بر اساس قومیت و یا ملیت گرائی.
علاوه بر دفن مرده در قبرهای کنده شده ، که بطور وسیع در بین ترکان معمول بود روش های دیگری نیز برای دفن مرده رواج پیدا کرد . مثلا در آسیای میانه روش دفن مرده در زیر خاک و یا روی زمین رواج یافت . در یاکوتیا، خاکاسیا،تووا و آلتای چهار نوع مراسم خاکسپاری دیده شده است . دفن در زمین کنده شده ، دفن در روی زمین ، تابوت ، بصورت ستون ها در دفن در فضای باز و هوای آزاد، و در نهایت سوزاندن جسد و دفن آن در خاک.
در دفن در زمین کنده شده ، دو نوع دفن رواج پیدا کرده است دفن با لباس ، و دفن در تابوت . دفن در روی زمین در ناحیه تووا انجام می شود. در این مدل مراسم دفن ، محل گذاشتن جسد توسط لاما ( دردین لامایسم) ، معین می شود . آنها جسد را در پارچه ای می پیچانند و در محل گذاشته ، بلافاصله به خانه برمی گردند و در ضیافت بعد از دفن شرکت می کنند . در روز 49 افراد فامیل و دوستان به محل گذاشتن جسد رفته آنرا معاینه می کنند . اگر در معاینه علائم پرنده در روی جسد دیده شود ، بنا به عقیده آنها در دین لامائیسم مرده عاقبت خوبی خواهد داشت. و محل دفن خالص و تمیز بوده است . اگر علائم پرنده در روی جسد وجود نداشت آن را بد می دانستند . این اعتقاد وجود داشت که روح مرده در جسم حیوانی که با ان تماس پیدا کرده وارد می شود. بعد از مشاهده جسد ، آتشی در نزدیکی مرده روشن می کردند ، برای مرده قربانی می دادند. ، اگر " قام " حضور داشت از طریق مراسم شامانی با مرده صحبت می کرد و او را آرام می کرد و حرف های رضایتبخش به او می زد ، برای اینکه مرده در آن روز می بایست به سرزمین مرده ها نقل مکان می کرد . ظاهرا لامائیزم ارتباط نزدیکی با تانگریانیزم داشته است.
گروه سوم که به مراسم دفن در فضای باز یا روی زمین معتقد بودند ، سه گروه متفاوت بودند.گروه اول مرده را در روی طاقی با چهار پایه می گذاشتند. گروه دوم مرده را در تابوتی که سقف آن از دو طرف شیب داشت قرار می دادند . گروه سوم مرده خود را در روی درخت قرار می دادند. در نوع دفن مرده در روی زمین در بعضی نقاط مرده را هم می سوزاندند.
با تغییرات در مراسم دفن مرده تحت تاثیر ادیان مختلف ، تغییراتی در زمان ضیافت ها برای مرده نیز ایجاد شده است . بطور مثال در بین ترکهای مسیحی ، روز اول ، روز سوم ، روز نهم ، چهلم و روز سالگرد مرده مهم بود . در بین پیروان لاما ، روز ضیافت ، روز اول و روز چهل ونهم بود . در بین گروه سوم روز ضیافت روز سوم،هفتم و بیستم بوده است. علت بیست روز بودن در گروه سوم بیشتر برای این بود که آنها روز و شب را جدا شمارش می کردند و در نهایت چهل روز در نظر گرفته میشد. بیست روز بیشتر برای این بوده است که فکر می کردند برای مرده چهل روز صبر کردن درد آور است ، پس چه بهتر که زودتر ضیافتی برای او داده و وی را از ناراحتی نجات دهند . بعضی ترکها در روز 51 هم برای مرده ضیافت می دادند و این بیشتر به این خاطر بود که می گفتند مفاصل مرده در آن روز از هم جدا می شود و باعث ناراحتی روح مرده می گردد.
اخیرا مراسم دفن مرده تحت تاثیر ادیان مختلف تغییراتی چند پیدا کرده است . این بیشتر تحت تاثیر ادیان اسلام، مسیحیت ، و لامائیسم بوده است . در اسلام گذاشتن سنگ قبر و مراسم در روزهای سوم هفتم و جهل و سالگرد مطرح است . ترکهای مسلمان گذاشتن سنگ قبر و حصارکشی دور قبر و دادن ضیافت در روزهای مورد بحث را ادامه می دهند.
بعضی باستان شناسان در ضمن حفاری به آثار قبرهای باستانی در آئول ها بر می خورند . اگر در داخل قبرها آثاری از افراد همان آئول که در گذشته در آنجا زندگی می کرده اند پیدا شود افراد آئول تعلق آن جسد به آئولشان را انکار می کنند و می گویند احتمالا به افراد کافری که در گذشته در آن منطقه زندگی می کرده اند تعلق دارد . بنابراین با توجه به انکار ترکها در مورد تعلق مرده های گذشته شان به آئولشان دانشمندان ممکن است در تحقیقات خود اشتباهاتی داشته باشند.
بیش از 1000 سال است که بعضی از ترکها سوزاندن جسد را کنار گذاشته ، و بجای آن دفن جسد را انتخاب کرده اند. دفن در زمین با مراسم دفن در بسیاری از ادیان مخلوط شده است.در طول 1000 سال شهرها و روستاهای بسیار در مناطق ترک نشین پیدا شده و در آنجا وسعت زیادی از زمین ها توسط قبرستانها اشغال شده که تحت حفاظت ترکها است و بخاطر این باور که در آنجا اروح پلید وجود دارد از سر زدن به قبرستان خودداری میکنند. انرژی و منابع مالی فراوان جهت حفظ این قبرستانها صرف می شود. و به این ترتیب مسئله مهمی در بین آنها فراموش شده است ، و آن این است که روح انسانهای زنده بوسیله روح اجدادشان حفاظت شده و قوت می گیرند ، و آنها با رشته هائی نامرئی به ما مربوط بوده و منتظر تقاضای ما به حضور آنها در جوارمان از طریق اعتقاد به تانگری هستند.
نیروهای (شیطانی) نه تنها انسانهای زنده را شکار میکنند ، بلکه می توانند روح انسانهای مرده را نیز اسیر نمایند ، برای اینکه انرژی خرد ، که در گیتی بهتر تایید می شود ، در آن انباشته شده است. بنابراین ارواح اموات به حمایت زنده ها احتیاج دارند . فقط از طریق این حمایت از یکدیگر است که زنده ها در جهان مادی و روح مرده ها در جهان دیگر می توانند در مقابل روح شیطانی مقاومت نمایند.
دکتر رحمت قاضیانی 3/7/1389
منابع
1. Diakonova V. П., " Funeral ritual of Tuvinians as Historico-Ethnographic source" L. 1975, p. 53.
2. Diakonova V. П., " Funeral ritual of Tuvinians as Historico-Ethnographic source" L. 1975, p. 51.
3. Adrianov A.V., "Voyage to Altai and Sayan mountains, made in 1881", Tomsk, 1883, p. 144.
4. Yakovlev E.K., "Ethnographic review of the population of S. Yenisei valley and explanatory catalogue of the Museum ethnographic department”, Minusinsk, 1906, p. 97.
5. Diakonova V. П., "Funeral ritual of Tuvinians as a Historico-Ethnographic source" L. 1975, p. 54,
6. Alexeev N.A. "Early religion forms of Siberia Turkic-speaking peoples", Novosibirsk, 1980, p. 211.
7. Altynsarin G. "Sketch of funeral and commemoration customs among Kirgizes", Orenburg department, Records of OORGO, Kazan,1980, issue 1, p. 119.
8. "Customs of Kirgizes in Semipalatinsk area", "Russian herald", M., 1878, p. 53.
9. Katanov N.F., "Funeral customs of Turkic tribes from ancient times till now", News of OAIE, Kazan, 1894, Vol.12. issue 2, p. 130.
10. Gemuev I.N., Editor, "Traditional views of Southern Siberia Türks", USSR Academy of Sciences, Siberian branch, Institute of History, Philology and Philosophy, Novosibirsk, 1988, p. 74