ضرورت هاي توجه به فرهنگ شفاهي و ادبيات عاميانه نوشته ی : يوسف قوجق
ايران سرزميني افسانهاي است. قدمت ديرينه آن ، همپاي تمام اسطورههاي آسيايي است و نشانههاي كهنترن تمدنها و باستاني ترين فرهنگ ها هنوز از لابلاي افسانهها و قصهها ، آداب و رسوم اقوام لر ، كرد ، بلوچ ، تالش ، تركمن ، گيلك و… در فالب اوليه خويش مشاهده ميشود. ادبيات و فرهنگ عاميانه را در زبان تركمني «خلق دؤرديجي ليگي» مي گويند. اين عبارت معادل عبارت انگليسي Folklore است. فولكلور لغت انگليسي است و از دو جزfolk به معني مردم و lore به معني دانش و دانستني تشكيل شده است. در مجموع ، اين واژه بيانگر آداب و سنن، حكايتها ، داستانها و باورهاي مردمي يك ملت است . فولكلور در حقيقت عاطفي ترين نمودهاي ذوقي و احساسات شفاف مردم است و راز بقاي آن نيز در همين خصوصيت نهفته است.
فولكلور و ادبيات عامه منبعى سرشار و دريچهاى به انسان و گذشتههاى اوست كه در هر شرايطى حكمتآموز است. فرهنگ اقوام حاصل سير تحولات فكرى و مادى مردمي است كه در تعاطى نسبت به يكديگر و در كشاكش تاريخ شكل يافته و به جزئى تفكيكناپذير و جداناشدنى از فرهنگ تاريخى و حيات ملى تبديل شده است. بنابراين هر گونه استهزا و تحقير اندوختهها و داشتههاى قومى در واقع تمسخر و حقير شمردن ملت و مردمى است كه در قالب اقوام مختلف مجموعه ملى ما را شكل دادهاند.
پشتوانه فرهنگى ما با هر كيفيت و در هر ظرفيتى محصول شرايط تاريخى و تلاش اميدوارانه و در عين حال پردرد و رنج يكايك همين اقوام است. آنچنانكه هر يك از آنها حرفها و ناگفتههاى بسيارى براى گفتن دارند. ناگفتهها و ناشناختههايى كه متأسفانه بسيارى از آنها براى هميشه پنهان مانده اند و اگر كاري صورت نپذيرد ، مي روند تا براي هميشه ناپيدا شوند . همه اقوام و طوائف عليرغم اينكه در دارا بودن معيارهايي كه براي عشاير در نظر گرفته مي شود شباهت دارند ، اما هر كدام به خاطر پيشينه اي كه داشته اند و نيز محيط اطراف ، داراي ويژگي هاي خاص خود هستند. نمي توان قومي را بالاتر و قومي ديگر را پست تر ناميد. نمي توان از مردمى كه در شرايط ناهمگون محيطى و اقليمى مىزيستهاند ، در پىريزى تمدن بشرى و فرهنگ و مواهب متعلق به آن كارايى يكسانى را انتظار داشته باشيم. به همين خاطر جهت قضاوتى عادلانه نسبت به سهم اقوام و ملتها در بالندگى و هيمنه فرهنگ و تمدن تنها حق داريم نه بر استيلا و برترى آنها نسبت به ديگرى، بلكه بر ويژگىها و تابناكىهاى هر يك از آنها تأكيد كنيم؛ ويژگىهايى كه به رغم درخشندگى يا خاموشى، محصول زمينهها و شرايطى است كه بررسي آنها فرصتي ديگر مي طلبد.
يكي از اقوام بزرگ در مجموعة ملي كشور كه با وجودش تنوع خوبي به آن بخشيده ، تركمنها هستند و همچنانكه مي دانيم تركمنها غالباٌ در استان گلستان ، در منطقه تركمن صحرا و در استان خراسان در شهرهاي جرگلان، بجنورد و تربت جام ساكن اند.
تركمنهاي ايران نيز بسان ساير اقوام ايراني به طوايف متعددي تقسيم ميشوند از جمله : گوكلان ، يموت ، تكه (شامل دو بخش خيوه و آخال كه تكههاي ساكن ايران از تكههاي آخال هستند) ساريق ، ارساري ، سالور . بعضي گروههاي تركمن به غير از ايران و تركمنستان ، در افغانستان، تركيه و عراق نيز سكنا دارند.
بايستي متذكر شوم كه توجه به فرهنگ و ادبيات عاميانه با مدرنيته منافات ندارد و اين گونه نيست كه تصور شود آنها كه از توجه به فرهنگ و ادبيات عاميانه جانبداري مي كنند . كهنه پرست هستند بلكه حفظ اين فرهنگ و باور عاميانه غير از پاسداشت ميراث گذشتگان ، امكان انجام مطالعات براي شناخت دقيق تر تطور انديشه هاي جامعه را در پي دارد.
نكته ديگري كه بايد مدنظر قرار گيرد ، تأثيري است كه نويسندگان و شعرا از فرهنگ و ادبيات عامه مي پذيرند. تحقيق در چگونگي بهره گيري از فرهنگ و باورهاي مردم در آثار شعرا و نويسندگان، گوشه اي از اوضاع اجتماعي را جلوه گر مي سازد.
به نظر من آنچه كه باعث مي شود آثار قصه نويسان ادبيات معاصر تركمنهاي ايران از ديگر آثار قصه نويسان ايران متمايز شود ، فضا و موضوعاتي است كه اين داستان نويسان در قصه هاي خود از آن بهره مي برند. موضوعاتي كه ريشه در فرهنگ عامه و باورهاي مردم دارد. آثار منيرو رواني پور . دولت آبادي و يا ديگر داستان نويسان چرا با ديگر آثار داستان نويسان فرق دارد؟ چرا موضوعات و پيچش هاي آن آثار لذتي فراتر از آثار ديگران دارد؟ ويژگي آثار نويسندگان تركمنها نيز در همين است. همين تأثير فرهنگ و باورهاي عاميانه در داستانهاي نويسندگان بومي است كه آنها را برجسته مي نمايد.
غير از نويسندگان تركمن به نويسنده اي غير بومي كه دستماية برخي از آثارش مردم تركمن است ، اشاره مي نمايم. نادر ابراهيمي را همگان با رمان آتش بدون دود مي شناسند. وي در خلق داستان هايي كه موقعيتشان در صحرا مي گذرد (مجموعه هزارپاي سياه و قصه هاي صحرا و رمان آتش بدون دود) نوع خاصي از واقع گرايي را كه با اسطوره ها در هم آميخته ، در داستانش به نمايش مي گذارد. افسانه ها و آيين هاي كهن قوم تركمن و طبيعت صحرا در اين رمان به شكلي شاعرانه توسط نويسنده روايت شده اند. مجموعه «آتش بدون دود» كه جايزه برگزيده 20 سال پس از انقلاب را براي وي به ارمغان آورد ، برجسته ترين و شايد قابل تامل ترين اثر او به شمار مي آيد. آنچه به اين مجموعه _ كه بنا بر ادعاي نويسنده «تاريخ خلق قوم تركمن» است - ضربه مي زند، تحليل هاي سياسي نويسنده به خصوص در چهار جلد آخر است. با اين همه ، آنچه باعث شد تا اين رمان بر سر زبانها بيفتد ، به نظر نگارنده استفاده از موضوع تركمن در اين اثر است. تركمن در هر داستان ، با همة فرهنگ و آداب و رسومي كه دارد مدنظر قرار مي گيرد و بيان گوشه هايي از باورها و استفادة داستاني از آن باورهاست كه داستان را براي خواننده جذاب مي كند.
بايد يادآور شوم كه فرهنگ مردم حتماً به معناى سطحىترين احساسات و باورهاى زودگذر و مقطعى بىهويتترين اقشار نيست. به گمان من هر گاه در ژانرهاى فرهنگ عامه حتى در طنز و هجو عاميانه نشانهاى از حكمت، نبوغ، تعالى و جنبههايى از خرد اجتماعى و نگاهى انديشمندانه به چشم نيايد، نمىتوان آن را در رده فرهنگ مردم و يا فرهنگ عاميانه قرار داد.
ما در اين شماره از ياپراق ، سعي نموده ايم با چاپ نمونه هايي هر چند كوچك از انواع ادبيات عاميانه و مقالاتي در اين باره ؛ توجة محققين و مسئولين را به عنايت بيشتر به اين موضوع و حفظ آن جلب كنيم.
البته ناگفته نماند اين گونه نيست كه توجه به فرهنگ و ادبيات عامه مختص به عصر كنوني باشد. نمونه هايي از آيينها را مي توان در آثارالباقيه ابوريحان و تاريخ طبرى، بازىها، رقصها و حركات موزون را مي توان در مروجالذهب مسعودى و شفاى ابوعلىسينا ، و مناسك آيينى و فرقهاى را در آثار امام محمد غزالى مي توان مشاهده نمود. بر ماست كه نمونههاى شفاهى را كه هنوز در ذهن و حافظه مجريان و ناقلان فرهنگ شفاهى نواحى مختلف تركمن نشين وجود دارد ، گردآوري نمائيم. هنوز امكان دستيابى به برخى پديدههاى فرهنگ تاريخى از سينه پرشور و حافظه سرشار و پربار حافظان و راويان اينگونه سنتها امكانپذير است.
گستردگى فرهنگ فولكلور و موضوعات متنوع آن و پرداختن به وجوه مختلف فرهنگ و سنتهاى شفاهى به عزمى ملى نياز دارد. چگونه مىتوان تصور كرد كه يك يا چند پژوهشگر قادر باشند تا به گردآورى و ثبت همه دستاوردهاى تاريخى و فرهنگ شفاهى كه ثمره چند هزاره تضارب و تعاطى ملل بوده و بر بستر انديشههاى تاريخى اقوام و گروههاى كثير اجتماعى، سياسى، فرهنگى و صنفى شكل يافته، توفيق يابند؟ بديهى است محققان تنها قادرند، حداكثر به چند موضوع از صدها موضوع موجود در فرهنگ شفاهى تكيه و تأكيد نمايند. در اين راه بويژه محققانى در كارشان با توفيق بيشترى همراهند كه تنها پژوهش شاخهاى خاص از يك فرهنگ را سرلوحه كار خود قرار دهند.
چگونگى روند تاريخى تأثيرگذارى فرهنگهاى ملل و اقوام همجوار در شكلگيرى انواع فرهنگ عامه و شفاهي تركمنها و از جمله دستان ها مشخص نيست. بررسي اين موضوع همت محققيني را مي طلبد تا با ارائه نمونههاى ميدانى نقش شاخص و مؤثر اقوام و طوايف ترك ، تركمن و غير تركمن در روند شكل گيري دستان ها مورد بررسى قرار داده و بر اين مبنا نحوه بازآفرينى، بازسازى و تكامل آيينها ، نمايشها و بازىهاى بومى و ملى ارزيابى گردد. تأمل در رويدادهاى تاريخى و سياسى مقاطع مختلف كه به نحوى بر سنتهاى فرهنگى و هنرى تأثير داشتهاند ، از ديگر مباحثي است كه بايستي بررسي شوند.
تحقيقات ميدانى و كتابخانه اي به جز مواردي نادر صورت نگرفته است. زماني پيش از اين برخي محققين همچون هوشنگ پوركريم به صورت موردي به اين كار پرداخته و حاصل تحقيقات خود را در مجله فرهنگ و هنر (پيش از پيروزي انقلاب اسلامي) به چاپ رساندند كه البته خالي از نقيصه نيز نيست و چه بسا اگر محققين بومي با دانشي در حد آن محققين اين كار را انجام مي دادند ، مسلماٌ نتيجة بهتري داشت و اشكالات كمتري مي داشت. ژانرهايي كه در حيطة فرهنگ و ادبيات عاميانه تركمني وجود دارد ، بيشتر از انواعي است كه در ديگر ملل متصور است. البته اساساً تأمين مالى هر پروژهاى كه از اعتبار ملى و يا فراملى برخوردار بوده و پشتوانه حياتى مطالعات فرهنگى آيندگان به شمار رود، جزئى از وظايف غير قابل انكار وزارتخانههاى مربوطه است. مسلم است كه اين رغبت براي گردآوري فرهنگ و ادبيات عاميانه بايستي با چاشني حمايت دولت و مسئولين همراه باشد تا نتيجه بدهد. تحقيقات ميدانى و كتابخانهاى كارى سخت و پر هزينه است و اگر پشتوانة مالي نيرومندي وجود نداشته باشد ، نتيجه مطلوبي هم نخواهد داشت. پس به اميد روزي كه كاري شايسته در اين خصوص صورت پذيرد.