قبایل ترکمن در آناتولی ( بخش دوم) نوشته ی دکتر توفان گوندوز ترجمه ی محمد قجقی
دولت سلجوقي و تركمنها
موقعيت مهمي كه تركمنها در دنياي ترك و جهان اسلام به دست آوردند، ناشي از ايجاد و تاسيس دولت سلجوقي بوده است. اينگونه ميگويند كه سلجوق سوباشي، پدر بنيان گذار دولت سلجوقي، از قبيله «قنيق» بوده است. ضمناً وقتي كه او از نزد اوغوز یبغو خارج شده به شهر «جند» كه در جوار شهرهاي اسلامي قرار داشت آمد، همراهان وي تنها وابستگان و منسوبان به قبيله قنيق نبودهاند. چونكه سلجوق، همانگونه كه از عنوان «سوباشي» نيز مستفاد ميشود وظيفه «سوباشي» را در نزد «اوغوز يبغو» به عهده داشته و با آن عنوان، وی رئيس عشيره نبوده است. بدين سبب پذيرفتني است افرادي كه به او علاقه داشتند و هم چنين افرادي كه به ديگر طوايف اوغوز منسوب بوده و از حكومت اوغوزيبغو رضايت نداشتهاند، از وی حمايت كرده باشند.
خروج سلجوق سوباشي از قلمرو اوغوز يبغو و عزيمت وی به شهر «جند» و متعاقب آن نبردش با «اوغوزهاي غير مسلمان، تعداد طرفداران وي را تا حد مقدور افزايش داد. اينكه در اواخر عمر او، از بين پسرانش، ارسلان و موسي عنوان «يبغو» داشتهاند. نشان دهنده ی آن است كه سلجوقيان تا حد نمايندگي اوغوزها ارتقاء يافته بودند، يا حداقل خودشان تصوري این چنین از خويش داشتهاند.
آمدن تركمنهاي سلجوقي به ماوراءالنهر بيشتر به رقابت «سامانيان» با «قراخانيان» ارتباط دارد تا به موضوع مسلمان شدن ايشان. آنها ابتداء براي كمك به سامانيان وارد صحنه شدند و عليرغم مخالفت «علي تكين» در مناقشات قراخانيان دخالت كردند. اما اين تحولات باعث شد، زمينه براي افزايش حملات دولتهاي قراخاني و غزنوي به تركمنها، با هدف جلوگيري از تبديل شدن آنها به يك قدرت سياسي در منطقه فراهم آيد. در اين حين تركمنها در موضوع پذيرش سلطهي «ارسلان يبغو» يا «طغرل بگ و چاغري بگ» به دو دسته تقسيم شده بودند. در حاليكه طغرل بگ براي مقابله با غزنويان و قراخانيان به منطقهي مناسب تری از لحاظ دفاعي، عقب نشست، چاغري بگ با يك نيروي 3000 نفره به لشكركشي اكتشافي در سمت غرب اقدام نمود. در عزیمت چاغري بگ به غرب، فروپاشي سامانيان و خلاء قدرت ناشي از آن نيز تاثير داشت. او تا آذربايجان و آناتولي شرقي پيش رفت و غنايم فراواني به دست آورد. به زعم ارمنيان متعصب، خداوند ارامنه را بخاطر دوري از مسيحيت و عيسي(ع) گرفتار غضب سربازان مو بلند، كماندار ، نيزه دار و سوار بر اسبان چون باد چاغري بگ كرده بود. چاغري بگ پس از بازگشت از عمليات اكتشافي، ضمن پيشنهاد عزيمت طغرل به مناطق اكتشافي در خراسان و آذربايجان، توضيح داد كه در آن مناطق هيچ نيرويي كه بتواند در مقابل آنها قرار بگيرد، وجود ندارد.
از طرف ديگر نیای خاندان سلجوقيان تركيه، ارسلان يبغو، در مناقشات قراخانيان بر سر تاج و تخت، از علي تكين حمايت كرده بود. محمود غزنوي، هم به خاطر پايان دادن به حمايت از" علي تكين" و هم با هدف جلوگيري از خطر وي براي خودش او را به حيله گرفتار كرد.بگفته ی ارسلان یبغو، درزمان وقوع اين حادثه- كه سلجوقيان آن را خائنانه توصيف نمودهاند- تركمنها قدرت تدارك سپاه 100 هزار نفري را داشتهاند. صرف نظر از اينكه اين رقم مبالغه آميز بنظر ميرسد، اينكه بگهاي سلجوقي تعداد نفوس تركمنهاي اطراف خود را زياد نشان ميدادند، اهميت دارد.
پس از آنكه ارسلان دستگير و در قلعهي كالينجر زنداني شد، گروهي از تركمنهاي همراه وي، به خواست سلطان محمود به سمت خراسان سوق داده شده در مناطق نسا، ايبورد و فراوه اسكان يافتند. در اين ايام سران آنها گوكتاش، يغمور، قزل و بوغا بودهاند. به اين گروه بعداً براي تمايز از ديگر تركمنها، نام تركمنهاي عراق داده شد. غزنويان آنها را بعلت عدم تفاهم و سازش با مردم يكجانشين و مسئولين اداري از آن مناطق بيرون راندند. ايشان به طرف آذربايجان عقب كشيدند هرچند در آنجا، در جهات مختلف تهاجماتي ترتيب دادند. اما فعاليتهايي از اين دست، از نظر سير تاريخي اثر زيادي نداشت.
طغرل بگ و چاغري بگ تصميم گرفتند خلاء ناشي از خروج تركمنها از خراسان را- كه در كنارههاي آمو دريا و در منطقهاي محصور در بيابان واقع بود و ملجاء آنها- پر نمايند. از سلطان مسعود كه پس از مرگ سلطان محمود- مانع سلطنت برادرش شده و خود بر تخت جلوس كرده بود- اجازه اسكان خواستند، در مقابل وعده دادند كه جلوي ظلم و ستم تركمنهاي عراق را بگيرند و مانع از نفوذ عاصيان از بلخان، دهستان و خوارزم شوند. اما سلطان مسعود، با نظر داشت گرفتاريهايي كه تركمنهاي ساكن در همان منطقه پديد آورده بودند، با تقاضاي ایشان مخالفت نمود. آنها نيز با توسل به زور وارد خراسان مركزي شدند. اين حادثه نشان دهنده ی تهديد جدي تركمنها براي دولت غزنوي بود. سلطان مسعود متوجه اين امر بود، لذا مصمم گردید تا جنگی بزرگ علیه آنها براه اندازد. نتيجهي جنگ كه در محل دندانقان- بين مرو و سرخس- وقوع يافت، به نفع تركمنهاي تحت فرمان ظغرل و چاغري تمام شد. شكست سنگين سلطان مسعود، خراسان را در اختيار صاحبان جديدش قرار داد و زمينهي پديد آمدن دولت جديدي را فراهم ساخت. طغرل بگ و چاغري بگ، خبر پيروزيشان را از طريق ارسال فتح نامههايي به همسايگانشان اطلاع دادند. طغرل بگ به عنوان «ملك الملوك» اعلان گرديد، پس از ارتباط با جهان اسلام، از لقب «سلطان» نيز استفاده شد. بدين ترتيب، يك گروه كوچك تركمن كه به شكلي «اسفبار» از نزد اوغوز يبغو جدا شده بودند، پس از يك قرن مناقشات و مجادلات مشقتبار، توانستند دولت سلجوقي را تاسيس نمايند.
خاندان سلجوقي پس از آنكه طغرل بگ به فرمانروايي رسيد، مناطقي را كه ميبايست فتح ميشدند، بين خود تقسيم كردند. جهت اصلي فتوحات سلجوقيان- كه در چهار سمت توسعه يافت- غرب بود. عساکر سلجوقي تا اراضي و قلمرو بيزانس و خليفه ]عباسي[ پيش رفتند. از طرف ديگر تركمنهاي عراق نيز، كه در تشكيل دولت مشاركتي نداشتند و به صورت خود مختار و مستقل حركت و عمل ميكردند، از آذربايجان تا موصل را مورد غارت و چپاول قرار ميدادند. آل بويه و بني مروان، براي جلوگيري از شقاوتهاي اين تركمنها، به طغرل بگ متوسل شدند. طغرل بگ اعلام كرد كه آنها تحت امر و مطیع او نيستند. از طرف ديگر تداوم حركت تركمنهاي عراق به مرزهاي آناتولي منجر به آغاز، ايجاد مزاحمت براي دولت بيزانس گرديد.
چون فتوحات سلجوقيان باعث نگراني خليفه شده بود، با اعزام سفيري به نزد طغرل بگ، سرزمينهاي فتح شده را براي او كافي شمرده، خواستار عدم دست درازي به قلمرو امراي عرب شد. جواب طغرل اين گونه بود: اتباع و عساکر من انبوهاند و اين مملكتها براي ايشان كفايت نميكنند. درخواست خليفه كه خواستار ارسال ماليات اراضي مفتوحه- آنگونه كه فرمانروايان قبلي پرداخت ميكردند- شده بود، با ظرافت رد شد. هر چند اشتياق طغرل بگ به کشور گشایی به خاموشي نگراييد، اين گونه استنباط ميشود كه وابستگي او به خليفه از حد ]احترام[ به حرمت شخصيت ديني وي تجاوز نكرده است. چنانچه بهنگام حضورش در بغداد به سال 1055/م و در جريان حادثهاي كه روي داد، گفته بود: اگر به خليفه حرمت نميگذاشتم، قادر بودم بغداد را از دم تيغ بگذرانم.