نه افغانيم و نه ترك و تتاريم
چمنزاريم و از يك شاخساريم
تميز رنگ و بو بر ما حرام است
كه ما پروردة يك نوبهاريم

«علامه اقبال لاهوري»

  1. روابط ايران و تاجيكستان قبل از پيروزي انقلاب اسلامي

در پايان قرن بيست ميلادي، بشر شاهد چندين تحول شگرف و باور نكردني سياسي و اجتماعي شد كه رويدادهايي مانند سقوط رژيم‌هاي خودكامة سلطنتي در ايران و افغانستان و سپس فروپاشي امپراتوري بزرگ اتحاد شوروي بود. طبيعي است كه وقوع چنين حوادثي در حيات سياسي ديگر كشورهاي جهان و بويژه كشورهاي منطقه و همسايه بي‌تذثير نمي‌ماند. در دوران پس از فروپاشي شوروي است كه ما شاهد التيام زخمهاي چند صدسالة  جدايي آسياي ميانه و ايران هستيم.

چنانكه مي‌دانيم، نخستين طرح شوم جدايي سيصدسالة ميان ايران و پارة ديگري از پيكر آن يعني ماوراءالنهر يا فرارود، پس از آغاز و انجام مبارزه‌هاي خونين ميان ازبكهاي شيباني و دولت صفوي به وجود آمد. با اينكه ساية شوم اين خصومت مدتها در فضاي اجتماعي و فرهنگي منطقه دامن گسترد، اما اقوام آريايي فارسي‌زبان آسياي ميانه و ايران توانستند اين روابط را حفظ كنند و كاخ پرجلال فرهنگ و ادب مشترك ما را از گزند طوفانهاي هولناك ايمن دارند.

اما ديوار آهنيني كه نظام كمونيستي شوروي ميان اين سه پاره از يك پيكر پي‌ افكند، از بدترين اين جدايي‌ها به شمار مي‌آيد كه پيامدهايي نامطلوب به بار آورد. البته در طرح‌ريزي اين تفرقه، شوروي تنها نبود. به طور مثال در افغانستان دولت استعماري انگليس با ايجاد توطعه و افروختن آتش جنگ موفق شد روابط چندين هزار سالة اين كشور با آسياي ميانه و ايران را مختل سازد.

در سالهاي پيروزي به اصطلاح انقلاب اكتبر در بخارا، مرزهاي آسياي ميانه با افغانستان و ايران كاملاً بسته شد و رويدادهاي سياسي و فرهنگي، تنها از طريق مطبوعات و آن هم با تأخير چشمگير، دسترس افراد روشنفكر جامعه مي‌گرديد.

 

2- صدرالدين عيني و نقش او در شناساندن ايران

از تاريخ 10 آوريل سال 1919 تا پايان دسامبر 1921، در شهر سمرقند مجله‌اي به زبان فارسي تاجيكي با نام «شعلة انقلاب» هفته‌اي يكبار به نشر مي‌رسيد كه صدرالدين عيني يكي از دست‌اندركاران فعال اين نشريه بود.

در اين مجله مسائل سياسي و فرهنگي بخارا و كشورهاي منطقه بازتاب مناسبي داشت و كارمندان شعلة انقلاب به سروري استاد عيني، با وجود تمام موانعي كه دشمنان ايجاد كردند، تلاش ورزيدند دريچه‌اي به سوي ممالك شرق مسلمان و از جمله ايران باز كنند. در اين راه، لاهوتي، پيرو سليماني، عبدالقادر محي‌الدين‌اف و ديگران با درج سلسله مقالات روشنگرانه با استاد عيني همراهي مي‌كردند.

مجلة «شعلة انقلاب» به نشر مطالب فرهنگي ايران توجه داشتند، اما در مجموع روابط فرهنگي و داد و ستدهاي اقتصادي ميان بخارا و ايران بسيار كمرنگ بود، زيرا سلطة بلشويكها در آسياي ميانه و فتنه‌هاي انگليس استعمارگر در ايران، مانع پيشرفت همكاريهاي متقابل مي‌گرديد. در نتيجه فرهنگ بومي و سنتهاي ملي و ديني، اصالت خود را تا حدي از دست داد.

 

3- روابط فرهنگي ايران و تاجيكستان در دوران پهلوي

نزديكي ميان شوروي و ايران و بويژه آسياي ميانه، واقعه‌اي بسيار دردناك بود. رشتة اين روابط بسيار نازك و فرسوده بود و تنها عاملي كه مانع از قطع شدن آن مي‌شد، يگانگي زبان و فرهنگ ميان اقوام فارسي‌زبان و نشر كتابهاي فارسي در قلمروهاي مشترك بود. نشر كتاب «نمونة ادبيات تاجيك» استاد به زبان و خط فارسي در مسكو در سال 1925، تحول عمده‌اي در روابط فرهنگي كشور تاجيكستان با افغانستان و ايران بود.

در سال 1967 براي نخستين بار انجمن جهاني شعر معاصر فارسي در پايتخت تاجيكستان برگزار شد كه از ايران هيئتي مركب از پرويز ناتل خانلري، نادر نادرپور و ... نيز شركت داشتند. در اين محفل شعر كه در شهر دوشنبه با شركت شاعران پارسي‌گوي هند، پاكستان، آذربايجان، ازبكستان، ايران و افغانستان برگزار شد، نادر نادرپور از ايران و مؤمن قناعت و لايق شيرعلي از تاجيكستان درخشش ديگري داشتند و ياد اين انجمن تا مدت زيادي در اذهان زنده بود.

 

4- روابط فرهنگي ايران و تاجيكستان پس از پيروزي انقلاب اسلامي

پيروزي انقلاب اسلامي ايران، نه تنها در داخل اين كشور، بلكه در حيات سياسي، اجتماعي و فرهنگي شماري از ممالك جهان و منطقه تأثيري چشمگير داشت. تنها چند سال پس از اين انقلاب عظيم بود كه به يكباره زنجير ظلم و استبداد نظام كمونيستي از هم گسسته شد و بسيار از موانع برچيده گرديد.

جمهوري اسلامي ايران نخستين كشوري بود كه استقلال تاجيكستان را به رسميت شناخت و سفارت خود را در پايتخت اين كشور تأسيس كرد و براي گسترش همكاري زمينه‌هاي مساعد فراهم نمود.

مجسمة فردوسي در قلب شهر دوشنبه جايگزين مجسمة ولاديمير لنين گرديد؛ پرواز هوايي دوشنبه – تهران افتتاح شد؛ رهبران بلندپاية هر دو كشور در تهران و دوشنبه ديد و بازديد به عمل آوردند و قراردادها و تفاهم‌نامه‌هاي مهمي منعقد شد.

بي‌ترديد در پايه‌گذاري سريع و موفقيت‌آميز امور سياسي و فرهنگي دو كشور برادر در آن روزهاي سرنوشت‌ساز، استعداد و مديريت خلاق نخستين سفير ايران در تاجيكستان آقاي علي‌اشرف مجتهد شبستري بسيار مؤثر و سودمند بود. خدمات اين مرد شايسته بعدها در كتابي تحت نام «سفير كبير» (انتشارات امر علم، دوشنبه 2002) مورد ارزيابي پنجاه تن از روشنفكران، نويسندگان و شاعران طراز اول تاجيكستان قرار گرفت كه هم اكنون برگردان فارسي و ترجمة روسي آن نيز در دست اقدام مي‌باشد.

جنگ داخلي تاجيكستان كه پس از حدود يك سال پس از استقلال اين كشور رخ داد، نتوانست لطمه‌اي به روابط فرهنگي تاجيكستان و ايران وارد سازد. جمهوري اسلامي براي متوقف نمودن اين جنگ ويرانگر تلاشهاي زيادي نمود. روابط نزديك فرهنگي ايران طي اين چند سال خود گواه تلاش مستمر دو كشور براي هر چه نزديكتر شدن به يكديگر است. هزارة شاهنامة فردوسي، 670 سالگي ميرسيدعلي همداني، سالگرد 675 سالگي كمال خجندي، تجليل از 1100 سالگي دولت سامانيان در دوشنبه، خجند، كولاب، تهران، مشهد و تبريز كه همگي اهميت جهاني داشتند و با ابتكار و اشتراك مقامهاي هر دو كشور صورت گرفت، نمونه‌اي از اين تلاشهاي فرهنگي بود و جالب آنكه در برخي از اين جشنها، نمايندگان نيروهاي اپوزيسيون و دولت تاجيكستان هم شركت داشتند، در حالي كه نبرد ميان آنها در داخل و خارج ادامه داشت و بدين وسيله جمهوري اسلامي ايران در ساخت زيربناي صلح تاجيكان نقش عمده‌اي ايفا كرد.

با گسسته شدن زنجيرهاي رژيم استبدادي و ارتجاعي و تبديل جنگ به صلح پايدار، تاجيكستان و ايران به مرحله‌اي نوين از همكاريهاي اقتصادي و فرهنگي گام نهادند كه بيشتر در راستاي برگزاري نمايشگاه كتاب، سفر گروههاي هنري به كشورهاي يكديگر، برپايي جشن‌هاي مشترك نوروز و ديگر اعياد سنتي صورت گرفت. با قاطعيت مي‌توان گفت كه در تاريخ صدساله و حتي دويست سيصدسالة ايران و آسياي ميانه، هيچگاه چنين روابط فرهنگي به چنين رونقي ديده نمي‌شود.

 

5- هنر سرچشمه‌اي است زاينده ...

در زمان شوروي، سرود و ترانه‌هاي ايراني تنها از طريق راديوي ايران و آن هم با مشكلات فراوان در تاجيكستان شنيده مي‌شد. تماشگران تاجيكستاني تنها در جشنواره‌هاي جهاني فيلم كه در اتحاد شوروي برگزار مي‌شد، موفق به ديدن فيلمهاي ايراني مي‌شدند، آنهم با ترجمة همزمان تحت‌اللفظي روسي!

آوازخوانهاي تاجيك در زمان شوروي و پهلوي در سالهاي 1957 تا 1972، سفرهايي محدود به تهران و شيراز داشتند، اما هيچ گروه هنري تا پيروزي انقلاب اسلامي از ايران به تاجيكستان نيامد.

در اوايل فروپاشي اتحاد شوروي يا دقيقتر بگوييم اول آوريل سال 1990 به مناسبت جشن 1400 سالگي رامشگر بزرگ ايراني و مشرق‌زمين باربد مروزي، شهر دوشنبه براي نخستين بار بر روي گروهي از هنرمندان موسيقي ممتاز ايراني به رهبري استاد محمدرضا شجريان آغوش گشاد.

در سال 1992 در ايام جشنهاي نوروزي گروه تئاتر «پيام دوستي» و در 1994 تئاتر «انديشه» از ايران به شهر دوشنبه آمدند. آشنايي با فيلمهاي ايراني براي تماشاگران تاجيك بسيار هيجان‌انگيز بود.  

از 26 نوامبر تا 6 دسامبر 1990 جشنوارة فيلمهاي ايراني در شهر دوشنبه برگزار شد كه در اين جشنواره 20 فيلم ايراني به نمايش گذاشته شد.

در اوايل ماه سپتامبر مقارن با سالگرد استقلال تاجيكستان 9 قسمت از سريال بوعلي سينا و 12 قسمت سريال  سلطان و شبان پخش شد كه در نوع خود معرفي بسيار زيبا و مؤثر از فيلم هاي ايراني بود. هفتة فيلم ايران نيز در طول 10 سال روابط برادرانة دو كشور در چندين نوبت برگزار گرديده كه داراي اهميت فوق العاده بوده است. خوانندگان و هنرپيشه هاي تئاتر و سينماي تاجيك نيز با دست پر از ايران برگشتند. مردم ايران در شهرهاي تهران، تبريز، شيراز، اصفهان و مشهد با هنر استادان ممتازي چون جوره‌بيك مراد، آدينه هاشم، معروف خواجه بهادر، ظفر ناظم، دولتمند خال‌اف، مرادبيك نصرالدين و... آشنا گرديدند و سفر هاي هنري آنها به ديار آشنا همه ساله ادامه داشته است و ادامه دارد. اما، هنر نمايي هنر پيشگان تئاتر هاي لاهوتي و تئاتر موسوم به اهارون شهر دوشنبه در جمهوري اسلامي ايران از سوي بينندگان و انديشه‌مندان ايراني بسيار مطلوب واقع گرديده، مورد توجه قرار گرفت. تئاتر اهارون نمايشنامة «مرگ يزدگرد»، «شيخ صنعان» و «دجال» را در شهر اهواز به نمايش گذاشت و دو سفر ديگر به اين شهر داشت. هنرپيشگان شهر كولاب در سومين جشنوارة بين المللي تئاتر ايران زمين در سال 2001 م. شركت كرده، نمايشنامة «مير كبير» را به روي صحنه بردند كه مورد توجه بينندگان قرار گرفت.

 

6- مؤثرترين پل ارتباطي بين تاجيكستان و ايران

بدون ترديد، در روزگار پيشين و امروز مهمترين وسيله اي كه قلب ها را پيوند مي‌دهد كتاب است. به همين خاطر پس از استقلال جمهوريهاي شوروي سابق كاروان كتب ايران به اين كشورها سرازير شد. در سال هاي 94-1990 م. در اكثر شهرهاي بزرگ روسيه، قفقاز و آسياي ميانه همه ساله نمايشگاه كتاب ايران برگزار گرديده و متقابلاً گروههاي فرهنگي و علمي سراسر جمهوريهاي سابق شوروي در نمايشگاه بزرگ بين‌المللي كتاب كه هر ساله در تهران برگزار مي‌شود، شركت كرده‌اند.

اگر در سالهاي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، سه يا چهار كتاب تاجيكي – مثل يادداشتهاي صدرالدين عيني، رمان جلال اكرامي، فيروزه و ... در تهران منتشر شده بود، اما تنها در يك دهه، يعني دهة 90 ميلادي بيش از يكصد رمان و قصه، آثار ادبي، علمي، مجموعة اشعار و آثار ادبا و شاعران تاجيكستاني در تهران چاپ و منتشر شده كه در اين امر نقش نهادهاي فرهنگي ايراني همچون انتشارات بين‌المللي الهدي، سروش، حوزة هنري و ... بسيار مهم بودند.

فرهنگستانهاي ايران و تاجيكستان از حدود ده سال پيش همكاريهاي مشتركي با يكديگر دارند. در شهرهاي دوشنبه و خجند پژوهشگاههاي ايرانشناسي ايراني نيز فعاليت دارند و چند مجله از جمله پيوند، نامة پژوهشگاه، رودكي و ... به فارسي و سريليك منتشر مي‌شود.

در سال 1992 در مركز شهر دوشنبه فروشگاه كتاب الهدي درهاي خود را به روي دوستداران كتابهاي فارسي گشود كه اين امر واقعة بسيار نادري در حيات فرهنگي كشور تاجيكستان به حساب مي‌آيد.

در سال 1996 رمان معروف نويسندة شهير تاجيكستان ساتم الوغ‌زاده با نام «فردوسي» در چهاردهمين جشنوارة كتاب تهران، عنوان كتاب سال ج.ا. ايران را از آن خود كرد.

در سال 1998 كتاب «چشم‌انداز شعر امروز تاجيك» نوشتة دانشمند ايراني آقاي علي‌اصغر شعردوست به عنوان كتاب سال جمهوري تاجيكستان انتخاب شد.

شاعر معاصر ايراني آقاي عليرضا قزوه نيز كتابي با نام «خورشيدهاي گمشده» با نمونة شعر يكصد شاعر تاجيك در يك قرن گذشته را چاپ و منتشر كرد كه براي خوانندگان و پژوهشگران ايراني بسيار سودمند است.

منبع: رایزنی فرهنگی سفارت ج.ا.ا.در دوشنبه