اصلی و کرم
بانارلی، پژوهشگر معاصر ترک، میگوید اساس این داستان از شعرهای سراینده و نوازندهٔ آوازخوانی (عاشیق) به نام کرم دربارهٔ زندگی خود او بوده و به مرور زمان به صورت افسانهای رواج یافته است. همچنین به روایت دیگری کرم پسر عنقالبیک، بیک اخلاط (شهری در آسیای صغیر) بودهاست و در روایت ترکمنی که قرائن و شواهد به نزدیکی این روایت به واقعیت است، حوادث داستان در تبریز روی داده است.(وجود محلهای به نام قاراملیک در شهر تبریز و باغ منتسب به قاراملیک پدر اصلی) هرچند که این افسانه در میان مردم مناطق مختلف از جمله ترکمنها، ترکها، آذربایجانیها، ازبکها، ارمنیها و قزاقها به صورتهای گوناگون نقل میشود، در تمامی آنها مایهٔ اصلی داستان و قهرمانان آن یکی است. در متن داستان اصلی و کرم، نظم و نثر در هم آمیخته است. «عاشیقها» هنگام نقل داستان، قسمتهای منظوم را همراه ساز به آواز میخوانند. سرودههایی از این داستان در برخی از جُنگها و مجموعههای خطی مضبوط است و روایاتی از آن نیز به چاپ سنگی انتشار یافته است. پس از ترویج چاپ سربی در دوران حکومت عثمانی، نخستین متن بازنویسی شدهٔ اصلی و کرم توسط احمد راسم (۱۳۵۱ ق / ۱۹۳۲ م) آمادهٔ چاپ شد.
هنرمندان کشورهای مختلف براساس افسانه اصلی و کرم که در میان اقوام مختلف به صورت نماد و تمثیل عشق پاک درآمدهاست، منظومهها، داستانها و نمایشنامههای بسیاری ساخته و پرداختهاند. ناظم حکمت، شاعر معاصر ترک با الهام از این داستان منظومهٔ کرم گیبی را سرودهاست و خاچاطور آبوویان (۱۲۶۴ ق / ۱۸۴۸ م) نویسنده ارمنی داستان «دختر ترک» و نریمان نریمانف داستان«بهادر و سونا» را براساس آن نوشتهاند. یکی از معروفترین آثاری که براساس این افسانه پدید آمده، اپرای اصلی و کرم است که در ۱۹۱۲م توسط عزیر حاجی بیگوف (۱۳۰۳ ۱۳۶۷ ق / ۱۸۸۵ ۱۹۴۸ م) موسیقیدان و آهنگساز مشهور آذربایجانی تصنیف شده و شهرت جهانی پیدا کردهاست.
به هرحال آصلی و کرم از داستانهای مشهور ترکها بخصوص آذربایجانیها است و جایگاهی بخصوص در ادبیات شفاهی ترکی آذربایجانی دارد. آسلی همان مریم نام دختری ارمنی، معشوقهٔ کرم عاشق داستان است که قاراملیک پدر مریم مانع این عشق میشود.
منبع:www.yeget.blogfa.com