نامهاي بلند و كوتاه

در گذشته نامهاي مركب كه از 2يا 3 كلمه تشكيل مي يافت ، مورد پسند تركها بود.

به اسامي برخي از اشخاص كه در قرون (8-5) در سنگ نوشته‌هاي اورخون-يني‌سئي به يادگار مانده و

قبلاً نيز به آن اشاره شد توجه كنيد: بوقاغ توتوق، يوُللوغ تِگين ، كوٌل بيلگه قاغان ، تاغ آرسلان ، اوُغول

بارس، قارا بارس ، قارا چور، بِگ چور، بيلگه قاغان و ...

هر چند در اين سنگ نوشته ها اسامي ساده همانند :"بارس" ، "قاپاغان" ، "اوُزمئش"، تاچام" ، "تِكِش "

 كه فقط از يك كلمه ساخته شده اند ، وجود دارد، ولي در مقايسه با نامهاي تركيبي از تعداد كمتري

 برخوردارند.

عواملي چند در شكل‌گيري اسامي تركيبي نقش دارند.

1)با نام ساده مي توان اميد و آرزوي محدودتري نسبت به كودكان بيان كرد ، حال آنكه نامهاي مركب مي

تواند در برگيرنده‌ي آرزوهاي بيشتري براي فرزندان باشد ، مقايسه كنيد:

با گذاشتن نام آرسلان براي كودك ، ما مقاوم بودن، شجاعت و نيرومندي را برايش آرزو مي‌كنيم حال آنكه

 با گذاشتن "تاغ آرسلان" علاوه بر آرزوهاي فوق، ايستادگي به بلندي كوه ، زندگي آبرومندانه و عمري

دراز و با عزت براي فرزندمان آرزو مي كنيم.

2)مزيتي ديگر كه گذاشتن نامهاي تركيبي و بلند مي تواند داشته باشد، اينكه نام بلند به عنوان نشانه‌ي

 احترام به صاحب نام پذيرفته شده است . به چند مثال توجه كنيد:

ما براي نشان دادن كوچكي، شيريني و مهر و محبتمان به كودكان كه در كودكي شيرين و دوست

داشتني ترند نامهاي بلند آنان را كوتاه بيان مي كنيم . قوربان برديßقوبي ، اوُراز جمالß اوُجي و ... مي

گوييم . در ميان ساير ملل نيز به جنين مواردي برمي خوريم، در بين روسها در كودكي "ميخايل را ميشا"

، " نيكوُ لاي را كوُليا" ، " ولاديمير را وُلوُديا" مي‌گويند . اما بزرگسالان را قوبي يا ميشا خطاب كردن دور از

نزاكت و جايز نمي دانند و براي حرمت به آنان نه تنها نامشان را بايد كامل بيان كرد بلكه بهتر است جوانان

 به جهت احترام ، به آخر نام كامل آنان پسوند "آقا " و يا " دايي" را نيز بيفزايند . اينكه نامهاي تركيبي

دلالت بر عزت و احترام شخص دارد مثالي ديگر مي‌آوريم. در ازبكستان ، تاجيكستان و تركمنهايي كه در

كناره‌هاي لباب زندگي مي‌كنند ، نه تنها نامي را كه افراد از كودكي به خود گرفته‌اند كوتاه نمي‌كنند ، بلكه

 در بعضي موارد نام ساده آنها را با افزودن كلماتي چون "باي" و "بگ" ، "غولي" نام ساده فرد را به نام

تركيبي تبديل كرده بعدا بكار مي‌گيرند  . مثلا عاشر را كه نام ساده‌اي است . عاشئر باي – عاشئر بگ –

عاشئرغولي مي‌گويند و اين كار را حرمت به فرد مي‌دانند.

در گذشته در بين بسياري از ملل، علما و اشخاص بلندمرتبه و يا نمايندگان طبقات ممتاز جامعه اسامي

بلند و يا نامهايي را كه از چند كلمه شكل مي گرفت برخود مي نهادند و چنين مي‌پنداشتند كه هر چه

شخص از قدر و منزلت بالايي برخوردار باشد به همان ميزان بايد نام او هم طولاني تر باشد. در قرن

هيجدهم ميلادي در اسپانيا اجازه داده شد دوريان‌ها از 6كلمه ، سرمايه‌داران بزرگ و گراندها از 12كلمه

نام سازي كنند ، نام كوُرُل ها مي توانست از اين هم بلندتر باشد.

وضعيتي اين چنين در نامگذاري ، نه تنها در اروپا بلكه در ميان برخي از ملل آسيايي نيز مرسوم بود. براي

 مثال متشخصين اعراب و يا دانشمندان ونويسندگان ترك و ملت هاي ديگر كه مدنيت اعراب را پذيرفته

بودند با نامهاي تركيبي بلند شناخته مي شوند: نام كامل محمود كاشغري ، محمودبن‌الحسين‌بن

محمود‌الكاشغري و نام دانشمندان بزرگ خوارزم بيروني ، ابوريحان محمد‌بن احمد‌البيروني بوده است. به

نامهاي بلندتر از اين هم بر مي‌خوريم ، يا قوت دانشمند مشهور قرن 13 از يكي از همكاران خود كه از

اهالي نؤكوٌس بوده و در سال 1220 (چينگيزحان؟) در نوساي (نسا) كشته شده چنين نام مي برد:

مطهر ابن سديد ابن محمدابن علي ابن احمد ابن عبدالله ابن ابوالفضل الفوزكاسي نه فقط گنجاندن اين

نام در يك سطر بلكه تلفظ آن به يك باره و در يك نفس بسيار دشوار است.

مردمان عادي صاحب چنين نامهايي نبودند و لازم هم نمي ديدند ، با اين حال در گذشته بيشتر رسم بر

اين بود كه اسامي اطفال نه از يك كلمه بلكه بيشتر از دو واژه شكل گيرد و اينكه آيا اين كار تحت تاثير

همان باور قديمي موردپسند بودن نامهاي بلند، صورت مي گرفته يا نه ، مساله‌اي است كه مشكل مي

توان به آن پاسخ روشني داد. اما تاثير روحانيون در اين مورد غيرقابل انكار است. در اين باره البته قبلا هم

 يادآوري كرديم كه بعد از پذيرفتن اسلام در بين بسياري از ملل تبليغات وسيعي صورت مي گرفت كه به

فرزندان خود نام خداوند(1001 اسم از اسماء متبركه) و همچنين نام برگزيدگان خداوند در روي زمين يعني

 نام پيامبران ، نام خلفاي راشدين و دوازده امام و برخي روحانيون ، ملاها و ايشان‌ها را روي فرزندان خود

 بنهند و از آنجا كه نامهاي خداوندي چون الله، خداي و يا تانگري ، حق، يارادان رحمان، رحيم ، كريم را به

تنهايي نمي توان در نامگذاري اطفال مورد استفاده قرار داد، روحانيون افزودن كلماتي را به عنوان پسوند

به اين نامها پيشنهاد مي نمودند كلماتي چون: "غول" ، "غولي" ، " بردي" ، "شوٌكوٌر" ،" ناطار" ، " نِپس"

 كه مراتب منتداري ، بندگي و شكرگذاري را به درگاه باريتعالي نشان مي دهد . در نتيجه نامهايي

همانند: خداي غولي(بنده خدا) ، تانگري بردي (خداداد) حق بردي ، الله شوٌكوٌر، الله ناطار و ... به وجود

آمده است.

بعدها اين شيوه نامگذاري فقط در نام خدا و پيامبران و روحانيون محدود نگشته كلمات ديگر چندي را نيز

در برگرفت به نامهاي زير توجه كنيد:

دؤرت غولي ، آتاغولي، بابا غولي، آبراي غولي، عاشئرغولي ، صحت غولي ، اوُجار غولي ، آقا بردي .

حتي نامهايي چون : غورت بردي، اشك غولي هم وجود دارد.

نامهاي تركيبي اهميت علمي چندي نيز دارند ، در دوره‌اي كه نام هر كس با نام پدر و نام فاميلي او

همراه نمي شد. نامهاي تركيبي به مقدار قابل ملاحظه‌اي از تشابهات اسمي مي‌كاست. براي مثال

 چنانچه تمامي كودكان يك روستا كه در ماه صفر متولد شده و نام ساده‌ي "صفر" را به خود گرفته‌اند .بي

 شك با همنام شدن بسياري از افراد رو به رو خواهيم شد اما اگر به دنبال اين نام ساده كلماتي چون :

بردي، گلدي، غولي ، مئراد ، دوردي ، آي ، گوٌل ، جمال بياوريم با نامهاي تركيبي حاصل، از آمار همنام

شدن به تعداد قابل ملاحظه‌اي كاسته خواهد شد.

چه بسا در يك كلاس و يا در يك گروه ، همنام بودن گروهي از كودكان در برخي موارد مشكلاتي را به

وجود آورده و يا باعث بروز پيشامدهاي مضحك شده است.

نامهاي تركيبي اگر چه از همنام بودن مي كاهد ولي آن را از بين نبرده است . به مثالهايي كه از زندگي

 واقعي گرفته شده توجه كنيد: در ناحيه‌ي حوُجامباز، روستاي غولتاق در كالخوز كمونيست فقط در يك

محله شانزده نفر با نام "جوُرا" زندگي مي كنند ، مردمان اين روستا براي متمايز كردن آنان از يكديگر

ابتكار عمل جالبي به كار برده‌اند و آن اينكه به اول و يا به آخر اسامي آنان "اعداد" و يا واژه‌اي را افزوده‌اند:

"جوُرا يك " ، (جوُرا دو2)، "حاساپچي جوُرا" ، «جوُراي حسابدار» ، "اوسسا جوُرا" (جوراي اوستا) و ... باز

در همان روستا هفت نفر با نام خداي بردي زندگي مي كنند و جالب اينكه 3تاي آنها نام فاميلي مشترك

 دارند. الله ناظار وُو و چه بسا در خيلي از موارد دعوتنامة يكي از آنان به ديگري سپرده مي‌شده است .

 براي متمايز كردنشان مجبور به آوردن عناوين شغلي به اول اسمشان مي‌شدند. آغروُنوم خداي بردي

 (خداي‌بردي اوستا)، آت باقار خداي بردن (خداي بردي مربي اسب) تراكتورچي خداي بردي (خداي بردي

راننده تراكتور) و حتي در دفاتر رسمي كالخوز هم اين عناوين قيد مي گرديد.

نه فقط در يك روستا و يا در يك جامعه بلكه در يك خانواده نيز به مشكلاتي كه تشابهات اسمي پيش

مي‌آورد ، بر مي خوريم مثلا همنام بودن عروس خانواده با مادر شوهر و يا با دختران خانواده‌ي شوهري

مشكلي است كه در هر حال پيش مي آيد. براي از بين بردن اين همنامي نامناسب در بعضي جاها تا

همين اواخر مرسوم بود كه اسم نوعروس (حداقل يك بخش از نام او را) تغيير مي دادند ، به بيان ديگر به

 نوعروس در خانواده‌ي شوهري نامي تازه مي‌نهادند . اين رسم قديمي علاوه بر حذف همنامي به علل

چندي ديگر به وجود آمده كه از آنجمله اند:

1)اگر در خانه‌ي پدري نام غيرواقعي عروس به كاربرده مي شده، به منظور به كارگيري نام واقعي در

خانه‌ي شوهري.

2)پاي بند به اصول نامگذاري خانواده‌ي شوهري و به منظور همگوني نام عروس جديد با نام عروسهاي

قبلي.

3)چنانچه عروس نامي نامناسب چون: دوُيدوق ، بِسدير ، يانگئلدي داشته و نام او مورد پسند پدر شوهر

 و يا مادر شوهر نباشد. در اين صورت هم نام قبلي او با نامي نيكو تعويض مي‌شود و ... بنا به دلايلي از

 اين نوع نام عروسان را تغيير مي دادند.

حال درباره‌ي چگونگي بكارگيري اسامي تركيبي در زندگي روزمره به نكاتي چند اشاره‌اي داشته باشيم.

بدون توجه به اينكه نامهاي بلند كه از 2يا3 كلمه ساخته شده و عموما مورد پسند هستند، در عمل و در

گفتگوهاي روزانه يك كلمه از آن را حذف كرده نامهاي بلند را كوتاه ادا مي كنند براي مثال :

عاشئر گلديß عاشئر،عاشئرلي

بردي محمدßبردي

آق محمدß آقي    و ...

كوتاه كردن نامهاي بلند باعث شده است كه آنها كاملا تغيير كنند. براي مثال در ناحيه سرخس "نوُپار"

 نامي كه دختران با آن مورد خطاب قرار مي گيرند در نگاه اول مشكل مي توان تشخيص داد كه اين نام

كوتاه شده «نوبهار» باشد و يا به كوتاه شدن نام محمد به صور گوناگون دقت كنيد:

موخام، موخات، موخان، موخي، مأممت ، مأمت ، مأمي ، موُممات، هوُممات، موُممي، هوُممي، مأت ،

 مِت و ... به دشواري مي توان قبول كرد كه در اسامي اوُراز مِت، و يا قوربان مِت كلمة "مِت" كوتاه شدة

محمد باشد.

پيرمردي پسر خود را مأت محمد نام نهاده (اگر بخواهيم نام او را به صورت كامل بيان كنيم نام او

محمدمحمد خواهد شد) تمايل اين چنين به كوتاه تلفظ كردن را در اغلب اسامي بلند مي‌توان ديد.

در بعضي جاها كلمه‌ي"نئياز" را با توجه به نازك و يا كلفت بودن مصوت‌هاي كلمه‌هاي بعدي به صورت

"ناز" (نازتووواق) ، (نازغئلئچ) و يا به صورت "نأز" (نأز بردي، نأز گوٌل ، نأز‌بي‌بي) كوتاه كرده‌اند و بيشتر

 كسان اين كلمه را به شكل "ياز" مورد استفاده قرار مي‌دهند.(نئيازبردي= ياز بردي).

نامهاي تركيبي در اكثر موارد از دو كلمه ساخته مي شوند هر چند به نامهاي مركب سه كلمه‌اي هم بر

مي خوريم مثلاً :

آق محمد غولي، دوُلان آي گوٌل ، شاه مردان غولي(غلام شاه مردان) ، چاري يار بردي

نامهاي تركيبي كه با كلمه محمد ساخته مي شوند بلندترين نام هايند(به لحاظ تعداد حروف) : محمد

مصطفي، محمدقوربان، دؤولت محمد، محمد مئراد و ... و كوتاه‌ترين نامها فقط از دو حرف ساخته مي

 شوند: اوُن ، ايل ، ايش ، آي . از اين نامها 3تاي آخري كوتاه شده نامهاي تركيبي چون : ايل مئراد ، ايش

مئراد ، آي گوٌل مي باشند.