صفی الدین در نوای خوش ایرانی، کتاب هایی نوشته است از جمله «رساله ی شرفیه»، کتاب مهم «الادوار فی الموسیقی». این کتاب مهم که در درازنای زمان، تا این دوره مورد توجه و بررسی موسیقیدانان قرار گرفته است، (بارون دولانژه فرانسوی، این کتاب را نیز به نام موسیقی عرب در سال 1937 میلادی به فرانسه ترجمه کرده است !!) درباره ی دستان های ایرانی، ابعاد ملایم و متنافر، ایقاعات (زمان های بین نت ها) و نقرات (وزن ها) بحرهای عروضی شعر در موسیقی، نغمات ثقیل و خفیف، فیزیک و موسیقی ... ابعاد موسیقی، گام ها، تالیف نغمه ها و ترتیب آهنگ، رودهای ایرانی، روش کوک رودها و ... سخن گفته است.
عبدالقادر مراغی
در آن روزگاران، آذربایجان یکی از مراکز آباد و مشهور ایران محسوب می شد و پیش از استیلای تیمور بر ایران یک چند در قلمرو آل جلایر (ایلکانیان) قرار داشت. این خاندان که به قبیله ی جلایر مغول منسوب بودند با استفاده از فترتی که با انقراض ایلخانیان بر بخش بزرگی از ایران شامل آذربایجان، کردستان و حتی بغداد می شد فرمانروایی داشتند. عبدالقادر با دو تن از جلایریان معاصر بوده است. «جلال الدین حسین» و «غیاث الدین احمد»(717 تا 813 هجری) نخست در نوجوانی با دربار حسین جلایر ارتباط پیدا کرد و به شرحی که در جامع الالحان آمده است با بردن شرطی تقرب حاصل کرد، سپس به احمد جلایر پیوست و چون او خود اهل موسیقی بود از پشتیبانی بیشتری برخورداری یافت، آن گاه همراه احمد جلایر به بغداد رفت و در سال 795 هجری که امیر تیمور بغداد را به تصرف درآورد به سمرقند اعزام شد. سپس همراه میرانشاه، پسر بزرگ تیمور که به حکومت آذربایجان منصوب شده بود، به تبریز رفت و مقارن 802 هجری که تیمور تنبیه و عزل میرانشاه و مجازات کسانی که گمان می کرد در گرایش پسرش به شادخواری و کارهای ناروا دست داشته اند به تبریز عزیمت کرد.
عبدالقادر که خطر را پیش بینی کرده یا به نوعی از ماجرا آگاه شده بود دوباره به بغداد رفت و به احمد جلایر که با استفاده از غیبت تیمور بدان دیار روی آورده بود پیوست، در صورتی که کسانی چون «قطب الدین نایی» نوازنده ی نای و «حبیب الله عودی» نوازنده ی عود به دست دُژخیم سپرده شدند اما دیری نگذشت که امیر تیمور دوباره به بغداد حمله کرد و در نتیجه احمد جلایر که یارای پایداری نداشت فرار کرد و عبدالقادر با خواندن آیه ی مناسبی از قرآن و با صدای خوش مورد عفو قرار گرفت.
آخرین سال های عمر این هنرمند بزرگ در خراسان سپری شد و سرانجام در سال 837 هجری به بیماری طاعون یا وبا در هرات درگذشت.
عبدالقادر تالیفات فراوان درباره ی موسیقی داشته است و آن جمله «مقاصد الالحان» است که خوشبختانه هنوز در دست است، «کنزالتحف»(گنج هدیه) و «شرح الادوار» صفی الدین و نیز «کنزالالحان»(گنج آهنگ ها) که در آن نت آهنگ های خوش را نوشته بود و اکنون در دست نیست !!

کتاب مقاصد الالحان درباره ی همه ی جنبه های موسیقی گفتگو می کند، از جمله تعریف موسیقی و آوازها و آهنگ، فواصل نت ها و زیر و بمی، دستان ها، تنافر و توالی آکوردها و ادوار موسیقی، آوازها، اشتراک آهنگ ها و دستگاه ها و تصنیف ها و تاثیر آهنگ ها و تعلیم خوانندگی.

امتیاز آثار عبدالقادر، در فارسی بودن آن هاست و شاید بتوان آن ها را نموداری از علاقه ی این هنرمند به فرهنگ ایران تلقی کرد. در نتیجه در سه کتابی که از آثار او وجود دارد «مقاصد الالحان»، «جامع الالحان» و «شرح ادوار»(شرحی بر کتاب الادوار صفی الدین ارموی) با برابرهای فارسی و زیبایی اصطلاحات موسیقایی برخورد می کنیم که برخی از آن ها مانند سَرپَرده، پسان (ایست) و گوشه، بسیار جالب توجه است، چنان که گوشه، ظاهرا برای نخستین بار باید در آثار عبدالقادر مراغی به کار رفته باشد.

مراغی آخرین ستاره ی فروزان آسمان موسیقی ایران است و از پس او، با ویرانی ها، تباهی های بیشماری که در ایرانشهر رخ داده بود، با گسستگی های فراوان که با مرگ هنرمندان و دانشمندان ایرانی، در فرهنگ ایران روی نموده بود، و با از بین رفتن دانشگاه هایی که ابن سینا و عطار و فردوسی و بیرونی و ... را در خود می پرورد و با هم از هم پاشیدن انجمن هایی که خیام و ابوالوفا و خوارزمی، در آن فراهم می نشستند، جا برای دوباره جا گرفتن نادانی و جهل و خرافات باز شد، و فروغ انجمن فرزانگان ایران روز به روز خاموشی گرفت.

بن نوشت :
1. تاریخ مختصر موسیقی ایران - تقی بینش