در خصوص معناي « اوغوز» در منابع كهن اطلاعاتي ارائه نميشود. در این آثار تنها در باره محل بودوباش این قوم و مشخصات زندگی آنها معلومت داده شده است. مولفين كهن در خصوص مفهوم كلمه « تركمن » بررسي هايي را انجام داده اند ، اما در باب نام «اوغوز» تحقيقي صورت نگرفته است. این کلمه در منابع عربی و فارسی بصورت (اوغوز، غز، تغزغز، تغز اوغوز) آمده و از اواخر قرن سوم هجری قمری در متون مؤرخین و جغرافیه نویسان به تکرار مشاهده مینماییم.

در داستان « اوغوز خان» كه به زبان اويغوري و در دوره سلطنت « قازان خان ايلخاني» ( 1304 – 1294 ) و نيز دردوره سلطنت جانشين وي « اولجاتيو » تاليف شده است ، كلمه « آغيز » كه به معني شير اول است، به شكل « اوغوز » ثبت شده است . حتی برخي صاحب نظران به استناد تعريف فوق معتقد بودند كه ريشه نام « اوغوز» از اين واژه است . منتها در كتاب ديوان لغات الترك كه حدودا سه قرن قبل از كتاب اوغوزخان نگاشته شده است، مفهوم شير اول با واژه هاي « آغوج » و «آغوز» نشان داده ميشود. چنانچه واژه آغوز ( آغيز = شير اول ) در گويش اويغوری به شكل اوغوز تلفظ ميشد ،‌ مطمئنا محمود كاشغري در كتاب خود آن را قيد ميكرد . اين در حالي است كه در گويش اويغوري نيز مفهوم شير اول به شكل « آغيز» تلفظ ميشود . به اين سبب است كه احتمال داده ميشود در اثر يك خطاي املايي واژه اوغوز به معني شير اول به اين شكل ثبت شده باشد. اگر به فورم اسلامي شده متن اويغوري داستان اوغوزخان كه در دوره فرمانروايي اولجاتيو نوشته شده است، توجه كنيم، اوغوزخان درست يك سال بعد از ولادت سخت گفتن را آغاز كرده ميگويد : «به مناسبت تولدم در قصر، مرا اوغوز نام گذاريد. » اين مسئله كه بين ولادت وي در قصر و نامگذاري به نام اوغوز چه رابطه اي ميتواند باشد مبهم و دور از فهم است.

برخي مولفين معاصر نيزدر خصوص تبيين نام اوغوز تحقيقاتي را انجام داده اند : «ج . ماركوارت» عقيده دارد كه كلمه اوغوز از دو بخش « اوق + اوز » تركيب شده است . به عقيده وي « اوق » به معني تير و « اوز» به معني انسان، فرد ، شخص بوده و تركيب اوغوز به معني تيزانداز است. نظريه ماركوارت از جانب صاحب نظران پذيرفته نشده است. زيرا در زبان تركي كلمهاي به شكل « اوز» به معني انسان نيامده است .

د. سينور لفظ «اوغوز» را با كلمه « اوكوز » به معني گاو مرادف ميگيرد. منتها اين كلمه با اينكه با اشكال « اوقوس » و يا « اوكس » ريشه تخاري دارد، با اين حال در زبان تركي به شكل اوكوز تا زمان حاضر حفظ شده و مورد استفاده قرار ميگيرد .

ل. بازين كه با استناد به دلايل قوي گرامري به مقابله با نظريه سينور برخاسته، معتقد است كه اوغوز به معني گوساله نر است. نظريه ل. بازين را نيز نميتوان قبول كرد، زيرا در تركي تركيه و در ساير لهجه هاي تركي كلماتي به شكل اوغوز به معناي گوساله نر دو ساله را برساند، وجود ندارد .

ج . هاميلتون معتقد است که اوغوز از كلمه « اوغوش » مشتق شده است. كلمه اوغوش در سنگ نبشته هاي گوگ ترك بعضا به همراه كلمه اوغوز در يك جمله به كار برده شده و به وضوح معني خويشاوندان و خانواده را مستفاد ميكند .

نظريه ديگر درارتباط با ريشه كلمه اوغوز از جانب ترکولوژیست مجارستانی ج. نمت ارائه شده است. به نظر ايشان كلمه اوغوز از تركيب « اوق+ ز » تشكيل شده است«اوق «به معني قبيله و « ز » نيز پسوند جمع ترکی است. بر این ساس اوغوز معنی «قبیله ها» را خواهد داشت.

حال‌ به‌ اين‌ سئوال‌ مي‌پردازيم‌ كه‌ چرا تركمن‌ها به‌ اين‌ اسم‌ خوانده‌ شده‌اند؟ براي‌ روشن‌ كردن‌ اين‌ نكته‌ لازم‌ مي‌آيد كه‌ از مناسبت‌هاي‌ تركمن‌ – اوغوز حركت‌ كنيم‌. براي‌ اينكه‌ اين‌ امر در حل‌ معماي‌ منشاء و ماهيت‌ نام‌ تركمن‌ كمك‌ شاياني‌خواهد كرد.

اينكه‌ واژه‌هاي‌ تركمن‌ و اوغوز دو نام‌ براي‌ يك‌ قوم‌ معين‌ ترك‌ است‌، در منابع‌ تاريخي‌ ترك‌ به طور كلي‌ امري‌ پذيرفته‌ شده‌ به‌ نظر مي‌رسد. در نيمه‌ دوم‌ قرن‌ گذشته‌ ارمینوس وامبری A.Vambery اينطور مي‌گويد: قبول‌ اين‌ ديدگاه‌ كه‌ اجتماعاًتي‌ كه‌ اعراب‌ به‌ آنها نام‌ «غز» را داده‌اند، تركمنهاي‌زمان‌ ما هستند، كاملا درست‌ است‌.

نمت‌ Nemeth با استناد به‌ هوستما Houtsma مي‌نويسد كه‌ تركمنها به‌جاي‌ اسم‌ قديمي‌ خود يعني‌ «اوغوز» نام‌ «تركمن‌» را گرفته‌اند.

در اوايل‌ قرن‌ دوازدهم‌ مدتي‌ نام‌ اوغوز و تركمن‌ را به طور مشترك‌ به كار برده‌اند. و.مينورسكي‌ V.Minorsky در يكي‌ از آثارش‌ مي‌نويسد: «اوغوزها» به طور كلي‌ با نام‌ «تركمن‌» شناخته‌ شده‌اند.

پريتاسك‌ O.Pritsak مي‌نويسد كه‌ قسمتي‌ از تركان‌ در منابع‌ تاريخي‌ تحت‌نام‌ تركمن‌ يا اوغوز ديده‌ شده‌اند و روشن‌ مي‌سازد كه‌ دولت‌ «يبغوي‌ اوغوز» تحت‌ دو نام‌ «اوغوز» و «تركمن‌» يك‌ اتحاد سياسي‌ تشكيل‌ داده‌اند.

برخی از مولفین به این نظر اند که بخش قابل توجهی از اوغوزها را طوایف صحرا نشین قدیمی از قبیل مساگتها، آلانها، ساکاها، داه ها و غیره تشکیل داده اند، حقیقتی تردید نا پذیرمیباشد به همین سبب نمیتوانیم اوغوزهای آسیای میانه را در سده های نهم و دهم میلادی طوایف و عشایر خالص ترک ارزیابی کنیم. بخشی از آنان به ویژه ساکنین نواحی سفلای رود سیحون و بیابانهای قزاقستان امروزی از نژاد ترک بوده، ولی به مرور زمان با مردمان محلی آمیزش نموده اند. در نتیجه این آمیزش و نزدیک شدن ها اوغوزها در بین ممالک اسلامی به نام «ترکمن» یا «ترکمان» شهرت یافتند، برخی از مورخین مدعی اند که درمیان اوغوزهای سده نهم و دهم «ترکمنها» نیز بوده اند. اما به نظرما این ادعا چندان به حقیقت نزدیک نیست. در واقع « اوغوز» ها از «ترکمن»ها جدا نبوده، بلکه آنها نیاکان ترکمنها بوده اند. باید توجه کنیم که اولاً تنها بخشی از اوغوزها بعدها «ترکمن» نام گرفته اند، نه همه قبایل اوغوز، داخل ترکیب ترکمنها گشته اند. بدین ترتیب بخشی ازنیاکان ترکمنها بومیان کشاورزی و دامدار ساکن در مناطق ترکمن نشین امروزی بوده و بخش دیگر قبایل ترک زبان بوده اند که عمدتاً به دامداری اشتغال ورزیده و از آسیای مرکزی (آلتای، سنکیانگ و مغولستان امروزی ) به محدوده ترکمن نشین امروزی در اتحاد شوروی (سابق)، افغانستان، ایران و…) آمده اند[2]. این نظر را دانشمند و زبانشناس سده یازدهم میلادی محمودکاشغری نیز تایید میکند. دانشمندی به نام «ابری مکی » در سال 1875 میلادی ترکمنها را بدین طریق توصیف میکند: «قومی از نژاد ترک، در قرن 11 و 12 بخارا را تسخیر کرده و در سمت مغرب بحیره خزر به ارمنستان، گرجستان و شیروان و داغستان دست یافتند، زندگی بادیه نشین دارند و قسمت عمده جمعیت این نواحی را تشکیل میدهند و آنها را تراکمه و ترکمن و قزلباش میخوانند. ایرانیان وجه تسمیه ترکمان را بدین طریق شرح میدهند و میگویند که قبایل ترک در موقع حمله به خراسان با زنان آن سامان ازدواج کردند و اولاد آنان «ترکمان» یعنی ترک مانند نامیده شدند. این وجه تسمیه ظاهراً غیرموجه، نادرست و متناقض به نظر میرسد. زیرا عده زیادی از افراد این قوم که ترکی حرف میزنند و در آن سمت جیحون باقی مانده اند، خودرا ترکمن میخوانند، به عقیده من این نام از کلمه «ترک» و « کومن» ترکیب یافته و به آن قسمت از قوم کومن که در سمت شرق دریای خزر تحت استیلای ترکان آلتای باقی ماندند، اطلاق شده است. یک قسمت دیگر آمده در سمت غربی دریای خزر و در سمت شمال دریای آزوف استقرار یافتند و بعدها به سوی مجارستان راندند.»

ما در میان نام های طوایف اوغوزها به اسامی زیادی برمیخوریم که اکنون نیز در میان ترکمن ها وجود دارد. بطور مثال میتوان به اسامی: سالور، بیات، قایی، ایگدیر، بایندر، بگدلی، قرقین، توتورغا یا دودورغا و برخی دیگر اشاره کرد.

در مورد وجه تسمیه «ترکمن» نظر دیگری نیز موجود است. و آن اینکه : به گفته حافظ عمادالدین این واژه از دو جزء «ترک» و «ایمان» ترکیب یافته است. به نظر مذکور ترکها یی که نو مسلمان شده بودند به این نام یاد شده و بعداً به شکل «ترکمان » مخفف گردیده است.به هر حال، نام «ترکمنها » برای نخستین بار در اسناد تاریخی و ادبی 1000 ـ 1200 سال قبل ثبت شده است. در برخی اسناد درباره تصرف آسیای مرکزی توسط اعراب نیز طور یکه قبلاً یاد آور شدیم در دایرة المعارف «تون ـ دیانگ » چین که در سده هشتم میلادی تنظیم شده از ترکمنها نام برده شده است. مقدسی جغرافیه دان نامی عرب در اثر خود از ترکمنهای ساکن «سمبرچی» سخن گفته است که پیشوای آنان در شهر «اوردو» زندگی میکرده است.

در اين‌ نظريه‌ها كه‌ از جهت‌ نتايج‌ درست‌ هستند، قدمت‌ نام‌ تركمن‌ و منشأ وماهيت‌ آن‌ روشن‌ نشده‌ است‌. در سال های اخیر ديدگاه‌ فواد كوپرولو F.köprülü ارزش‌ كلاسيكي‌ يافته‌ است‌. فواد كوپرولو köprülü در زمان‌ خود با استناد به‌ ديوان‌ لغات‌ ترك‌، ميگويد كه‌ نام ‌تركمن‌ به‌ گروههايي‌ از اوغوزها كه‌ مسلمان‌ شده‌اند، اطلاق‌ ميشود.

در حقيقت‌ او اين‌ ديدگاه‌ را با استناد به‌ اثر شرف‌الزمان‌ مروزي‌ يعني‌ باسطرهاي‌ كتاب‌ «طبيعه‌الحيوان‌» عيناً تأييد مي‌كند.

قبل‌ از مروزي‌، اولين‌ مؤلف‌ اسلامي‌ كه‌ از تركمن‌ها بحث‌ ميكند، يعني ‌المقدسي ‌AL-Maghdesi (نيمه‌ دوم‌ قرن‌ دهم‌) تركمن‌ها را گروههايي‌ معرفي‌ كرده‌ بود كه‌ اسلام‌ را قبول‌ كرده‌اند.

محمود كاشغري‌ مؤلف دیوان لغات ترک نيز «تركمن‌» و «اوغوز» را در جاهاي‌ زيادي‌ با هم‌ ذكر میكند.

اگر نظريه‌ وامبري كه‌ تاريخ‌ نام‌ تركمن‌ را تا دوره‌ افسانه‌اي‌ اوغوزخان‌ مي‌رساند در نظر گرفته‌ نشود، فكر غالب‌ سالهاي‌ اخير اينست‌ كه‌ نام‌ تركمن‌ در قرن‌يازدهم‌ ظاهر شده‌ است‌ و اينكه‌ اين‌ اسم‌ به‌ اوغوزهاي‌ مسلمان‌ اطلاق‌ شده‌ است‌.

با وجوديكه‌ دلايلي‌ وجود دارد كه‌ نام‌ تركمن‌ موجوديت‌ خود را در ادوار خيلي‌قديمي‌ نشان‌ داده‌ است‌، گسترش‌ اسلام‌ در بين‌ اوغوزها نيز در ايضاح‌ نام‌ تركمن‌كافي‌ به‌ نظر نمي‌رسند. مروزي‌ از يك‌ جنبش‌ تركمن‌ – اوغوز – پچنك‌ بحث‌ ميكند. به‌ عقيده‌ مروزي ‌اوغوزها تحت‌ فشار تركمنها خوارزم‌ را ترك‌ كرده‌ و به‌ سرزمين‌ پچنك‌ها كوچ ‌كرده‌اند. (مؤلف‌ اين‌ موفقيت‌ تركمن‌ها را به‌ مسلمان‌ شدن‌ آنها مرتبط ميداند.)

مينورسكي‌ Minorsky مينويسد كه‌ احتمالا اين‌ حادثه‌ به‌ سال‌ 893 روي‌ داده‌است‌ و در حدودالعاًلم و ‌استخري‌ (تأليف‌ سال‌ 893) نيز به‌ نشانه‌هايي‌ از آن‌ بر ميخوريم‌. مينورسكي‌ Minorsky اين‌ احتمال‌ را ميدهد كه‌ اين‌ حادثه‌ با هجوم‌ مشترك‌ خزر – اوز عليه‌ پچنك‌ها مرتبط است‌ و اين‌ حادثه‌ احتمالا از سوي‌ مروزي‌ با اصطلاح‌ «تركمن‌» كه‌ مدتها بعد به‌ كار رفته‌ است‌، مدرنيزه‌ شده‌ است‌. فقط اينكه‌ اين‌ رويداد در منبع‌مان‌ بين‌ پچنك‌ها و اوزها رخ‌ نداده‌ بلكه‌ حادثه‌اي ‌بين‌ «تركمن‌ها» و «اوغوزها» معرفي‌ شده‌ است‌. در اين‌ صورت‌ اگر مدرنيزه‌ كردني‌ دركار باشد ميتوان‌ استنباط كرد كه‌ اين‌ امر بيش‌ از اينكه‌ به‌ اصطلاح‌ «تركمن‌» مربوط شود، با مفهوم‌ «اسلاميت‌» ارتباط مي‌يابد.

همانطور كه‌ ميدانيم‌ قارلوق‌ها كه‌ در اواسط قرن‌ هشتم‌ به‌ حوزه‌«چو» حاكميت‌ تام‌ داشتند، مدتها بعد، يعني‌ احتمالا در اواخر همان‌ قرن‌ و يا اوايل‌ قرن‌ نهم‌، اوغوزها را از منطقه‌ تالاس‌ و چو بيرون‌ كردند و اوغوزها نيز به‌ سهم‌ خود پچنك‌ها را به‌ سمت‌ مغرب‌ رانده‌اند.

با توجه‌ به‌ اين‌ موارد، قبول‌ اين‌ نكته‌ به‌ حقيقت‌ نزديكتر است‌ كه‌ روايت‌ مروزی ‌در واقع‌ مربوط به‌ منطقه‌ خوارزم‌ است‌، ولي‌ به‌ تصوير كشيدن‌ حادثه‌اي‌ است‌ كه‌ بين‌قارلوق‌ها واوغوزها رخ‌ داده‌ است‌.

در اطلاعاًت‌ كتاب‌ المقدسي‌ نيز كه‌ اخباري‌ منسوب‌ به‌ اين‌ دوره‌ مي‌باشد، آمده‌است‌ كه‌ تركمنها و اوغوزها در مناطق‌ مختلف‌ ساكن‌ هستند. نزديكي‌ جغرافيايي‌ به‌ اين‌ احتمال‌ قوت‌ مي‌بخشد كه‌ اينجا مراد از«تركمن‌هاي‌» مورد بحث‌ نيز «قارلوق‌ها» باشند.

نوشته‌هاي‌ محمود كاشغری نيز از اين‌ نظر كه‌ تفاوت‌ لهجه‌هاي‌ مختلف‌ زمان‌خود را آشكار ميسازد، اهميت‌ دارد. در بحث‌ تلفظ حرفهای‌ گوناگون‌ و طرز استعمال ‌بعضي‌ از كلمات‌، تفاوتهایی‌ ميان‌ تركها و اوغوزها را مشخص‌ كرده‌ است‌. مرادمحمود کاشغری از اين‌ تركان‌، معني‌ محدود آن‌ يعني‌ مردم‌ وطن‌ خودش‌ سرزمين‌ قاراخانيان‌ وتركي‌ متمايز از اوغوزي‌ است‌، و تركي‌ كه‌ در آن‌ جوار صحبت‌ شده‌ است‌، نيزارتباطي‌ تنگاتنگ‌ با قارلوق‌ها دارد.

از طرف‌ ديگر اينكه‌ اوغوزها با قبول‌ اسلام‌ نام‌ تركمن‌ را گرفته‌اند، با وجودصراحت‌ آن‌ در بعضي‌ از منابع‌، چندان‌ قانع‌ كننده‌ به‌ نظر نميرسد. چونكه‌ تغيير دين، تغيير همزمان‌ اسم‌ را ايجاب‌ نميكند. اگر چنين‌ اصلي‌ وجود داشته‌ باشد، در اين‌ صورت‌ همانند تركان‌ مسلمان‌ قبل‌ از تركمن‌ها، اوغوزهايي‌ كه‌ بعدها به‌ اسلام‌ گرويده‌اند، نيز مي‌بايست‌ نام‌ جديدي‌ بگيرند و يا همانندخويشاوندان‌ مسلمان‌ خود «تركمن‌» ناميده‌ شوند.

در تاريخ‌ ترك‌ نمونه‌اي‌ كه‌ بتواند حامي‌ نظريه‌ تغيير نام‌ باشد، يافت‌ نميشود ودر برابر در گرايش‌ به‌ اديأن‌ ديگر دلايل‌ زيادي‌ وجود دارد كه‌ بر فراموشي‌ عرف‌ وعاًدت‌ و بينش‌ها حفظ نام‌ خالص‌ تركي‌ قوم‌ دلالت‌ دارند. اويغورهاي‌ بودايي‌ و مانوي‌ و خرزهاي‌ موسوي‌ از اين‌ قبيل‌ هستند. بلغارهاي‌ ترك‌ و مجاري‌هاي‌ مسيحي‌، در بين‌ جوامع‌ مسيحي‌ همه‌ چيز خاص‌خود را فراموش‌ كرده‌اند، فقط اسامي‌ تركي‌ خود را حفظ كرده‌اند. مسئله‌ تركمن‌ نيز از اين‌ قاعده‌ كلي‌ مستثني‌ نيست‌.

در حقيقت‌ بر اساس‌ آخرين‌ تحقيقات‌، قارلوق‌ها در دوران‌ قدرت‌ خود (نيمه‌ اول‌قرن‌ يازدهم میلادی‌) يعني‌ زماني‌ كه‌ بر مناطق‌ چو، تالاس‌ و يدي‌سو حاكم‌ بودند، در عين‌ حال‌ نام‌ تركمن‌ را به‌ عنوان‌ يك‌ اسم‌ سياسي‌ براي‌ خود برگزيده‌ بوده‌اند.

علاوه‌ براين‌ قارلوق‌ها كه‌ در اواسط قرن‌ نهم‌ با آمدن‌ به‌ بالاساغون‌ با گرفتن‌عنوان‌ قاراخان‌ در آنجا توسط يبغوي‌ قارلوق‌، دولت‌ ترك‌ معروف‌ به‌ ايليك‌ خانلار ويا خاقانيه‌ را تشكيل‌ داده‌اند. و با لهجه‌اي‌ متفاوت‌ از لهجه‌ اوغوزها صحبت‌مي‌كرده‌اند. همانطور كه‌ كاشغری‌ نيز به‌ آن‌ اشاره‌ كرده‌ است‌.

علاوه‌ بر آن‌ ثبت‌ اصطلاح‌ «تركمن‌» در منابع‌ چيني‌ که از طرف‌ F.Hirt معلوم‌ شده‌است، قابل‌ توجه‌ است‌ كه‌ دايره‌المعاًرف‌ چيني‌ T’ung – t’ien كه‌ كلمه‌ را به‌ شكل‌ Tö -kö – möng ضبط كرده‌ است‌، مربوط به‌ دوره‌اي‌ است‌ كه‌ به‌ قارلوق‌ها در عين‌ حال‌«تركمن‌» نيز اطلاق‌ میشده‌ است‌.

بنابر اين‌ در حال‌ حاضر ميشود گفت‌ كه‌ حداقل‌ در طول‌ قرن‌ نهم‌ كلمه‌ تركمن‌ در حكم‌ يك‌ اصطلاح‌ سياسي‌ موجود بوده‌ است‌ و از طرف‌ قارلوق‌ها مورد استفاده ‌قرار ميگرفته‌ است‌. ولي‌ به‌ احتمال‌ خيلي‌ زياد ميتوان‌ قبول‌ كرد كه‌ در آن‌ تاريخ ‌اوغوزها، نام‌ تركمن‌ را حمل‌ نميكرده‌اند.

چرا اصطلاح‌ «تركمن‌» مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌؟ به‌ عقيده‌ ما اين‌ اصطلاح‌ با اصطلاح‌ گؤك‌ ترك‌ kök Türk مناسبتي‌ نزديك‌ دارد. اصطلاح‌ kök Türk به‌ امپراطوري‌ بزرگ‌ ترك‌ كه‌ از طرف‌ كنفدراسيون‌ قبايل ‌مختلف‌ ترك‌ كه‌ قارلوق‌ها نيز داخل‌ آن‌ بودند، اطلاق‌ ميشده‌ است‌.

آنطور كه‌ مي‌دانيم‌ در بين‌ طوايف‌ و قبايل‌ ترك‌، گروهي‌ تحت‌ نام‌ گؤک ترک موجود نيست‌. كلمه‌ kök Türk كه‌ در كتيبه‌هاي‌ اورخون‌ ديده‌ شده‌ است‌، يك‌ تسميه‌ سياسي‌ است‌ و به‌ همين‌ دليل‌ V.Thomson اينطور مي‌نويسد: «اين‌ واژه‌ در مرزهايي ‌وسيع‌ عمري‌ كوتاه‌ داشته‌ است‌، اما در دوره‌ درخشاني‌ كه‌ امپراطري‌ ترك‌ اتحادكاملي‌ تشكيل‌ داده‌ بودند، جهت‌ ناميدن‌ اقوام‌ و قبايل‌ مختلف‌ چهار جهت‌ جهان‌تحت‌ كلمه‌ واحدي‌، به كار رفته‌ است‌.

واژه‌ kök Türk در تركي‌ دو معنا دارد: يكي‌ از معاًني‌ آن‌ «ريشه‌دار»، «اصيل‌»، «نجيب‌» و ديگري‌ «گؤگ‌» يا آسمان‌است‌.

اين‌ واژه‌ در هر دو معني‌ خود مفاهيم‌ اصيل‌، عاًلي‌، بزرگ‌، جهانشمول‌ را ميرساند و اين‌ مفاهيم‌ با وضعيت‌ سياسي‌ مورد اشاره‌ Thomson مطابقت‌ دارد.

آنطور كه‌ ديديم‌، واژه‌ تركمن‌ نيز، در اين‌ معاًني‌ به كار ميرود. همانطور كه‌ واژه‌ kök Türk اسم‌ قبيله‌ خاصي‌ نبوده‌ و اصطلاحي‌ سياسي‌ ميباشد، اصطلاح‌ «تركمن‌» نيز در همين‌ معني‌ بوده‌ و اصطلاح‌ سياسی‌ است‌ كه‌ قارلوق‌ها در دوره‌ اقتدارشان‌ به كار برده‌اند.

واقعه‌ تاريخي‌ كه‌ واژه‌ kök Türk افاده‌ ميكرد، در قرن‌ دهم‌ ديگر موجود نبود وبه‌ زمان‌ گذشته‌ تعلق‌ داشت‌. حاكميت‌ جهانشمول‌ به‌ پايان‌ رسيده‌ بود و به‌ علت‌ فروپاشي‌ اتحاد ترك‌، قارلوق‌ها كه‌ از يك‌ طرف‌ با اويغورها و از طرف‌ ديگر همانند اوغوزها با ديگر تركان‌ در وضعيتي‌ خصمانه‌ بوده‌اند، به‌ جاي‌ اصطلاح‌ گؤک ترک كه‌ ديگر كاربردي‌ نداشت‌، اصطلاح‌ «تركمن‌» را كه‌ تقريباً مفهوم‌ مشابهي‌ را ميرساند اقامه‌ كرده‌اند. درعين‌ حال‌ درمنابع‌ شرق‌ ميانه‌ مي‌بينيم‌ كه‌ مراد از «تركمن‌» بيشتر «اوغوزها» هستند.

در منابع‌ فارسی‌، سلجوقيان‌ كه‌ به‌ طايفه‌ kinik اوغوزها منسوب‌ هستند، «تركمن‌» معرفي‌ شده‌اند. منابع‌ فارسي‌ كه‌ اولين‌ بار از سلجوقيان‌ بحث‌ ميكنند، تماماً اينطور هستند:

اولین بار این کلمه توسط المقدسی در سل 372 هـ ق به کار گرفته شد. سپس مؤرخین و جغرافیه نگاران از روزگار ظهور و حضور سلجوقیان در پهنه تاریخ به دفعات مورد استفاده قرار داده اند. چنانچه عبدالحی گرديزي‌ ميگويد: القائم‌ بامرالله در سال‌ 423 خليفه ‌شد. در زمان‌ او تركمنها ظاهر شدند.» مؤلف تاریخ سیستان (438 هجری) ترکان وارد شده به ایالت سیستان را ترکمان مینامد که همان سلجوقیان بوده اند.

در ديوان‌ ناصرخسرو بلخی، کلماتی نظیر «طغرل‌ تركمن‌ و چاغری ترکمن‌» وجود دارد.ابوالفضل‌ بيهقي‌ (متوفی 470) مولف تاریخ بیهقی در تاریخ معروف خود چند بار از سلجوقیان به نام ترکمن نام برده است. عبدالحی گردیزی هم در «زین الاخبار» چغری بیک داود را «داود ترکمن» نامیده است. محمودكاشغری‌ نيز اصطلاحات‌ «تركمنهاي‌ اوغوز» و «اوغوزهاي‌ تركمن‌» را به‌ تكراربه كار برده‌ است‌.

از تمامي‌ اينها با استناد به‌ آنچه‌ از آغاز مقاله‌ درباره‌ معنا و ماهيت‌ كلمه‌ تركمن ‌داده‌ايم‌، ميتوانيم‌ اين‌ نتيجه‌ را استخراج‌ كنيم‌ كه‌ اصطلاح‌ تركمن‌ اولين‌ بار در نيمه‌دوم‌ قرن‌ دهم‌ از طرف‌ اوغوزها كه‌ در دشتهاي‌ غربي‌ خزر – اورال‌ تشكل‌ سياسی‌ بزرگي‌ به‌ وجود آورده‌اند، شروع‌ به‌ استعمال‌ شده‌ است‌. اساساً اوغوزها با اين‌ مفهوم ‌بيگانه‌ نيستند. چینی ها در منابع خود واژه ترکمن را به صورت «تاکومنگ» و «تئوکومونگ» ثبت کرده اند که عده ای معتقد اند اصلش تورکومونگ بوده ، ولی چون چینیها حرف «ر» نداشتند به این صورت گفته اند. اولین بار در دایره المعارف چینی تونگتین در فصل 193 به این مورد اشاره شده است. كلمه‌ «تئوکومنگ» كه‌ در دايره‌المعاًرف‌ چيني‌ آمده‌ است‌، مرتبط با محلي‌ در نزديكي‌ درياي‌ خزر است‌. اما بعد از تشكيل‌ امپراطوري‌ بزرگ‌ سلجوقي‌ در ميان‌ سكنه‌ آسیای میانه، افغانستان و ایران و خاورميانه‌ و درميان‌ تعداد كثيري‌ از اقوام‌ غير ترك‌، سلجوقيها و اقوامی که با آنها‌ بودند، ترکمن نامیده شده اند و اصطلاح اوغوز در طول زمان به تدریج فراموش گردیده است.

ماخذ و منابع :

– رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، ص 67.

– کاسانی، سید مبشر ، اورته آسیا تاریخی، مکه مکرمه: 1365.

– پیدایش خلق ترکمن، انتشارات کانون سیاسی و فرهنگی خلق ترکمن.

– رنه گروسه، امپراتوری صحرا نوردان، ترجمه عدالحسین میکده، تهرن: 1368، ص199.

– تبریزلی علی، دیل و ادبیات ، جلد اول، تهران:1360، ص 162.

– بهادرخان، ابوالغازی، شجره تراکمه، به اهتمام قانونوف، مسکو: 1959، ص 54.

– هنری فیلد، مردمشناسی ایران، ترجمه عبدالله فریار، ص 243.

پوهنوال محمدصالح راسخ یلدرم

نوت: این مقاله متن سخنرانی ایست که در سیمینار « » در شهر شبرغان در آن سیمینار ارایه گردید.