احمد یسوی نویسنده (ها) : توفیق هاشم پور سبحانی.دایره المعارف بزرگ اسلامی
احمد در کودکی به شهر یسی، یا به نام امروزی آن، ترکستان، آمد و در آنجا ساکن شد (کوپرولو، 63). او در این شهر مورد توجه باباارسلان (ارسلان باب، ارسلان بابا) واقع شد و تا پایان عمر بابا ارسلان، در ملازمت او بود. پس از مرگ وی به اشارت قبلی او، به بخارا رفت (کاشفی، ۱/ ۱۸). بخارا در سدۀ ۶ق قلمرو حکومت قراخانیان بود و با آنکه اهمیت دورۀ سامانی را نداشت، هنوز یکی از مراکز مهم علمی اسلامی در ماوراءالنهر بهشمار میرفت (کوپرولو، ۶۴).
احمد در این شهر به عالم و صوفی مشهور آن عصر، خواجه یوسف همدانی پیوست و شخصیت وی با تأثیر معنوی خواجه یوسف شکل گرفت. وی از دست خواجه یوسف خرقه دریافت کرد و یکی از ۴ خلیفۀ او شد ــ سومین خلیفه بعد از عبدالله برقی و حسن انداقی (جامی، ۳۷۷؛ کاشفی، همانجا؛ احمد کاسانی، ۷۲-۷۳).
بعد از درگذشت حسن انداقی، احمد یسوی به خلیفگی خواجه یوسف به ارشاد پرداخت، اما پس از مدتی، اصحاب و مریدان را در بخارا به ملازمت و متابعت خواجه عبدالخالق غجدوانی سفارش کرد و خود رهسپار یسی شد (سمرقندی، ۴۲؛ کاشفی، نیز «دائرةالمعارف»، همانجاها).
احمد یسوی، در میان اقوام کوچنشین ترک که در حوالی سیردریا و تاشکند و حتی آن سوی سیردریا میزیستند، نفوذ فراوان یافت و پیروان بسیار از روستاییان نیمه کوچنشین در اطراف او گرد آمدند (کوپرولو، ۱۱۴؛ تریمینگام، 58-59).
در ۷۹۹ق/ ۱۳۹۷م، زمانی که تیمور به شهر یسی رفت، آرامگاه احمد یسوی را زیارت کرد (میرخواند، خواندمیر، همانجاها؛ شرفالدین، ۶۰۸) و در همان زمان دستور داد که بر بالای آن بنای باشکوهی برپا کنند که در مدت دو سال ساختمان آن با دو مناره و چندین شبستان و حجره در اطراف صحن ساخته شد. در کنار احمد یسوی، همسر او و نیز رابعه سلطان بیگم، نوۀ تیمور مدفونند. این بنا از آثار مهم معماری اسلامی در آسیای میانه به شمار میرود و همواره در طول تاریخ، زیارتگاه طبقات مختلف بوده است («دائرةالمعارف»، همانجا؛ «مجموعۀ معماری[۲]...»، 144-161؛ نیز نک : فضلالله، ۲۵۶-۲۵۷).
برخی، رضیالدین علی لالای سمرقندی (د ۶۴۲ق) را مصاحب خواجه احمد دانستهاند (علاءالدوله، ۳۰؛ نفیسی، ۲/ ۷۴۶) و همچنین حاجی بکتاش ولی را از اصحاب او شمردهاند (همو، ۲/ ۷۵۷) و برخی دیگر نیز احمد را از شاگردان خواجه بهاءالدین نقشبندی میدانند (سارلی، ۱۲۶) که هیچیک از این اقوال از نظر تاریخی صحیح نیست.
در روضةالصفا (میرخواند، همانجا) و به تبع آن در حبیبالسیر (خواندمیر، همانجا) نسبت خواجه احمد به صورت نسوی آورده شده که بیشک ناشی از اشتباه کاتبان است.
نام برخی از مریدان و خلفای خواجه احمد نیز در کتابهای تاریخی و تذکرهها آورده شده است، ازجمله منصور آتا (د ۵۹۴ق/ ۱۱۹۸م)، پسر ارسلان بابا، سعید آتاخوارزمی (د ۶۱۵ق/ ۱۲۱۸م) و سلیمان حکیم آتا (د ۵۸۲ق/ ۱۱۸۶م) که کلمات حکمتآمیز خود را به زبان ترکی بیان کرده است و میتوان او را معروفترین خلیفۀ احمد یسوی در میان ترکان دانست. صوفی محمد دانشمند را نیز یکی از خلفای او دانستهند (کاشفی، ۱/ ۱۸-۲۱؛ نیز نک : خانی، ۱۰۹).
یکی از صوفیه به نام سیدمرشد درویش یسوی از صوفیان این طریقه بوده، و در ۹۹۶ق کتابی در مقامات مشایخ طریقۀ یسویه در استانبول تألیف کرده است (نفیسی، ۱/ ۴۰۶-۴۰۷). چنانکه گذشت، حزینی نیز، کتابی با عنوان جواهرالابرار من امواج البحار، دربارۀ شخصیت، احوال و آداب طریقۀ احمد یسوی نوشته است که تنها نسخۀ آن در کتابخانۀ سلیمانیه در استانبول موجود است (نک : کوپرولو، 368-369, 27, 62).
آثـار
۱. دیوان حکمت، مشهورترین اثر خواجه احمد یسوی است
که در آن مطالب و مضامین صوفیانه را به زبان ترکی جغتایی به نظم کشیده است. ترکان شرقی به اشعاری که به شیوۀ سخن احمد یسوی سروده شده باشد، «حکمت» میگویند، و حکمت به معنی اشعار دینی است (EI2). دیوان حکمت به ۶۹ بخش تقسیم، و هر بخش یک یک حکمت نامیده شده است (نک : ص 17-117) و از آغاز تا پایان همه حکمت و اندرز و وصیت است. در این کتاب در کنار نکات مربوط به مبانی دینی، اصول کلی انسانیت، محبت، شفقت و حسن روابط اجتماعی در قالب شعر بیان شده است (یارمحمد، 13)، هم در دیوان حکمت و هم در دیگر آثار احمد، توجه خاص به ۴ رکن اساسی سلوک، یعنی شریعت، طریقت، حقیقت و معرفت آشکار است (همو، ۱۲؛ نیز نک : «دائرةالمعارف»، II/ 161؛ ماسینیون، II/ 243-246).
در سالهای اخیر ترجمه و تفسیر دیوان حکمت به زبان قزاقی مورد توجه قرار گرفت (یارمحمد، 15). در ۱۹۹۰م ترجمهای به قلم بیتنف [۳]در مجلۀ «قزاقستان مرکزی[۴]» منتشر شد و در ۱۹۹۱م گزیدهای با عنوان «چهل حکمت[۵]» به قلم ایماژانف[۶] انتشار یافت. دیوان حکمت یکبار در استانبول (۱۸۹۷م)، ۴ بار در قازان و یکبار به صورت سنگی در تاشکند به چاپ رسید («دائرةالمعارف»، همانجا). نیز دیوان حکمت به خط سیریلی به کوشش قاراتایف و دیگران و با مقدمۀ محمدرحیم یارمحمد اوغلی در آلماتی (۱۹۹۳م) چاپ شده است. ضمیمۀ این دیوان، «مناجاتنامۀ» احمد یسوی و نیز ترجمۀ دیوان و «مناجاتنامه» به زبان قزاقی نیز به طبع رسیده، و در آخر آن فرهنگی از اصطلاحات دیوان حکمت آمده است (ص 253-257). اهمیت این دیوان بیشتر از آن جهت است که یکی از نخستین نمونههای شعر عرفانی ترکی را در بر دارد و از قدیمترین آثار منظوم ادبیات ترک بهشمار میرود.
۲. «مناجاتنامه»، که ضمیمۀ دیوان حکمت آورده شده (ص 118-122)، و مشتمل بر ۶۸ بیت به ترکی جغتایی است (همانجا).
اثری دیگر با عنوان «فقرنامه»، به احمد یسوی نسبت دادهاند که در بعضی از نسخههای چاپی دیوان حکمت نیز به چاپ رسیده است، اما این رساله در حقیقت مقدمهای است به نثر بر دیوان که به بعضی از نسخههای آن ضمیمه شده، و ةدلیف آن از احمد یسوی نیست، بلکه در دورههای بعد کسانی که دیوان او را گرد آوردهاند، آن را نوشته و در دورههای بعد کسانی که دیوان او را گرد آوردهاند، آن را نوشته و در دیوان جای دادهاند. متن «فقرنامه» را کمال ارسلان با بررسی مفصل در ویژگیهای زبان آن، چاپ کرده است («دائرةالمعارف»، همانجا).
مآخذ
ابوطاهر سمرقندی، «سمریه»، قندیه و سمریه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۷ش؛ احمد کاسنی، «رسالۀ بیان ذکر قلبی»، رسائل، نخۀ خطی کتابخانۀ گنجبخش اسلامآباد، شم ۱۴۰۱؛ بستانی؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۶ش؛ خانی خالدی نقشبندی، عبدالمجید، الحدائق الوردیة، دمشق، ۱۳۰۸ق؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیبالسیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش؛ رشاد، عبدالشکور، «دو نکتۀ شایان توجه و تصحیح»، آریانا، ۱۳۵۰ش، دورۀ ۲۹، شم ۶؛ سارلی، اراز محمد، ترکستان در تاریخ، تهران، ۱۳۶۴ش؛ سمرقندی، محمد، «قندیه»، قندیه و سمریه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۷ش؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش عصامالدین اورونبایوف، تاشکند، ۱۹۷۲م؛ علاءالدولۀ سمنانی، احمد، چهل مجلس، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۶ش؛ غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیاء، لکهنو، ۱۲۹۰ق؛ فضلالله بن روزبهان، مهماننامۀ بخارا، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۵۵ش؛ کاشفی، علی، رشحات عینالحیات، به کوشش علیاصغر معینیان، تهران، ۱۳۵۶ش؛ میرخواند، محمد، تاریخ روضةالصفا، تهران، ۱۳۳۹ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران، تهران، ۱۳۶۳ش؛ نیز:
Ahmed Yasawi, Divani Hikmet, ed. M. Qarataev et. Al., Almaty, 1993; Ahmed Yasawi Architectural Complex, Almaty, 1988; EI2; Köprülü, F., Türk edebiyatıʾnda ilk mutasavviflar, Ankara, 1976; Massignon, L., La passion de Husayn ibn Mansûr Hallâj, Paris, 1975; Trimingham, J. S., The Sufi Orders in Islam, Oxford, 1971; Türkiye diyanet vakfı İslân ansiklopedisi, Istanbul, 1989; Yarmohamedoqly, M., introd., Divani Hikmet (vide: Ahmed Yasawi).
توفیق هاشمپور سبحانی