اقوام مختلف ترک و مغول بر آن باور بودند که همۀ هستی منسوب به تنگری یا خدای آسمان است و از این‌رو، او را تنگره کیره‌کان[۱]، یعنی مهربان‌ترین خدا می‌نامیدند. آنان او را آفرینندۀ آسمانها، زمین، ارواح خیر، روح شریر (ارلیک)، انسان، و همۀ چیزهای مرئی و نامرئی می‌شمردند و او را برترین و بزرگ‌ترین پروردگار، جاودان، نورانی، عالم، حاکم مطلق و حافظ قانون، عامل تداوم نظم کیهانی و ثبات نظام اجتماعی، بینندۀ همه چیز و ناظر بر سوگندها، به شمار می‌آوردند و بر آن باور بودند که جایگاه او در آسمان است و عرش او در بالاترین مکان آسمان و یا بر بالای کوه کیهانی قرار دارد (الیاده، «دین شمنی[۲]»، ۹، «الگوهایی...[۳]»، ۶۰-۶۲؛ هولمبرگ، ۳۹۲-۳۹۸؛ رو، CIL(۲)/ ۲۲۱-۲۲۷؛ گومیلف، ۱۱۸-۱۱۹؛ اوگل، ۵۹, ۶۱).
ترکها همچنین او را حامی قوم ترک می‌دانستند که بقای آنها را همچون یک ملت تضمین می‌نماید و آنها را بر دشمنان غالب می‌گرداند. از این‌رو او را «ترک تِنریسی» می‌نامیدند (تسلناروا، ۱۰۵؛ پالیسن، ۱۸۵؛ کلاوسن، همانجا).
خاقان یا پادشاه نمایندۀ تنگری بر روی زمین، شبیه او، و فرزند وی به شمار می‌آمد و باور بر آن بود که او اقتدار، فرزانگی و تقدس خود را از تنگری دریافت می‌کند و تنگری چگونگی ادارۀ امور حکومتی و نظامی را به او می‌آموزد. خاقان سخنگوی تنگری و بزرگ‌ترین کاهن کیش او ست (الیاده، همان، ۶۲-۶۳؛ رو، CL(۱)/ ۲۷-۳۲؛ تسلناروا، همانجا). تنگری کسانی را که از احکام و مقررات سرپیچی کنند، سخت کیفر می‌دهد. حتى خاقان نیز باید مطابق با قوانین و احکام تنگری حکومت کند، مردم را به سوی او بخواند و به نام او فتح کند. اگر خاقانی برخلاف میل تنگری عمل کند، تنگری از طریق نشانه‌هایی مخالفت خود را آشکار می‌سازد (هولمبرگ، ۳۹۵-۳۹۶؛ رو، CL(۱)/ ۳۲-۳۹؛ الیاده، همانجا).
پیروان کیش تنگری بر آن باور بودند که ارواح انسانها پیش از تولد، در آسمان نزد تنگری هستند و از آنجا به زمین می‌آیند و در بطن مادران جای می‌گیرند (هولمبرگ، ۳۹۸).
با اسلام آوردن تدریجی ترکان، دو واژۀ عربی و فارسی الله و خدای به متنهای ترکی شرقی راه یافت و اندک اندک کاربردی مشابه و معادل تنگری پیدا کرد. از سوی دیگر، واژۀ تنگری نیز در طول زمان به تدریج به زبان فارسی راه یافت و به عنوان واژه‌ای بیگانه و وام گرفته شده، به معنای خدا به کار رفت. نمونه‌های این کاربرد را می‌توان در برخی از آثار ادبی فارسی دید (نک‍ : رو، CL(۲)/ ۱۹۰؛ نیز مهستی، ۱۳۰ بب‍ ، ۳۶۶؛ انوری، ۱/ ۴۷۳؛ عطار، ۲۰۸؛ خاقانی، ۱/ ۵۹۳، ۶۰۳؛ مولوی، ۵/ ۲۱۸؛ دورفر، IV/ ۴۴۵-۴۴۶).

مآخذ

ابن فضلان، احمد، رسالة، به کوشش حیدر محمد غیبه، بیروت، ۱۹۹۱م؛ انوری، محمد، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۴ش؛ خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش جلال‌الدین کزازی، تهران، ۱۳۷۵ش؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش؛ کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، ۱۳۳۵ق؛ مولوی، کلیات دیوان شمس، به کوشش بدیع‌الزمان فروزان‌فر، تهران، ۱۳۳۹ش؛ مهستی گنجوی، دیوان، به کوشش معین‌الدین محرابی، تهران، ۱۳۸۲ش؛ نیز:

Celnarová, X., «The Religious Ideas of the Early Turks from Point of View of Ziya Gökalp», Asian and African Studies, (Slovak Academy of Sciences), Bratislava, ۱۹۹۷, vol. VI, no. ۱; Clauson, G., An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish, Oxford, ۱۹۷۲; Doerfer, G., Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۳; Eliade, M., Patterns in Comparative Religion, London, ۱۹۷۱; id, Shamanism, Archaic Techniques of Ecstasy, London, ۱۹۸۹; Gumilöv, L. N., Eski Türkler, tr. D. A. Batur, Istanbul, ۱۹۹۹; Holmberg, U., «Siberian Mythology», The Mythology of All Races, ed. C. J. A. MacCullouch, New York, ۱۹۶۴; Ligeti, L., «Un Vocabulaire mongol d’Istanbul», Acta Orientalia, Budapest, ۱۹۶۲, vol. XIV; Ögel, B., Türk kültür tarihine giriŞ, Ankara, ۱۹۸۵; Pallisen, N., «Die alte Religion der Mongolen und der Kultus Tschingis-Chans», Numen, Leiden, ۱۹۵۶, vol. III; Roux, J. P., «Tängri, Essai sur le ciel=dieu de peoples altaïques», Revue de l’histoire des religions, Paris, ۱۹۵۶.
قربان علمی