تاریخ مختصر اویغورها نگارش : لازلو راسونی ترجمه ی: محمد قجقی
تاریخ اولیه
پس از سال 210 ق.م اویغورها نقش مهمی در امپراتوریهای هون (220 ق.م تا 386 میلاد) تابغاچ (توبا) (از سال 386 تا 554 میلادی) و گوک تورک (از 552 تا 744 میلادی) که در آسیای مرکزی پابه عرصه وجود نهادند، بازی کردهاند. (7)
در سالهای 670، 688 و 692 میلادی، اویغورها، گوک تورکها و شاتو به لشگریان تبتّي در لشگرکشی آنها علیه قوای چینی که به قلعههایی در شمال و شمال شرق آسیای مرکزی حمله کرده بودند، پیوستند. (8) پس از فروپاشی امپراتوری گوک تورک در آسیای مرکزی، اویغورها اولین دولت واقعی خویش را در سال 744 میلادی تأسیس نمودند، که پایتخت آن شهر «قارا بلقاسون» در کنارههای رود «اورخون» قرار داشت.
بانی این دولت اویغوری «قوتلوق بیلگه خاقان» بود. در سال 747 میلادی، پسرش «مویونچور» که رهبری قدرتمند بود و طوایف دیگر ترک را بزیر سلطه خود درآورد، جانشین او شد و توانست ارکان سلطنت را تحکیم و تثبیت نموده، حاکمیت خویش را در شمال تا «دریاچه بایکال» در شرق تا «فانسو» و در جنوب غربی تا «هند» گسترش دهد. (9)
از قضای روزگار، درست همان زمان که اویغورها متحد و قدرمتمند می شدند، سلسله چینی «تانگ» تحت رهبری هه سوان آن- تسونگ (ژوان زونگ) 712 تا 756 میلادی، شاهد فورپاشی سریعی بود. در سال 751 میلادی یک قشون چینی در جنگ «رود تالاس» به دست اعراب [مسلمین] تبتّيها و اویغورها به شکلی فاجعه بار شکست خورد. در همین سال حمله «نان- چائو» (نان ژائو) چینی به جنوب شرق با تحمل تلفاتی وحشتناک در سمت چینی ها، خنثی شد. یک نیروی چینی به سرداری «آن بوشان» توسط خیتان ها (قیدان ها) در شمال شرق مغلوب گردید. این مصیبت ها فقط مقدمه ای بر فجایع ترسناک بیشتری، چون شورش وزیر معتمد «آن لوشان» در سال 755 میلادی بود.
در چنین شرایطی بود که اویغورها توسط «سو- تسونگ» (سوزونگ) جانشین «هه سوان» (سون زونگ) برای اعزام نیروی امدادی برای چینی ها فراخوانده شدند. در این واقعه، نیروی اویغور نقش کلیدی در تصرف مجدد «چانگ آن» (چانگان) و «لویه یانگ» (لوویانگ) در سال 757/م بازی کردند. اویغورها تردیدی در بهره برداری از دینی که سلسله تانگ به آنها داشت نکردند و اقداماتی نظیر غارت های وحشتناک صورت دادند. امپراتور چین موافقت نمود که سالیانه 000/20 طاقه ابریشم به عنوان باج و خراج به اویغورها پرداخت نماید. ضمناً یکی از دخترانش را به عقد ازدواج خاقان اویغور درآورد. (10) این اولین شاهزاده خانم از سه شاهزاده خانمی از خانواده سلطنتی چین بود که در دوره بین 744 تا 840 میلادی، عنوان خاتون (همسر) پیدا نمودند. (11) خاقان «مویونچور» در سال 759/م درگذشت و پسرش خاقان «بوگو» جانشین او شد. در دوره سلطنت او اویغورها به اوج قدرت خویش رسیدند. آنها با چین که مجبور بود در مقابل اسبان اویغوری، ابریشم چینی تحویل دهد. مبادلاتی را شروع کردند که به تکرار در منابع قبل از 829/م چین به آن اشاره شده است.
در سال 762/م بوگو خاقان، نیرویی را به کمک سلطنت میانه، یعنی سلسله «تانگ» فرستاد تا در آخرین جنگ علیه شورشی که به مدت طولانی آنرا مشغول داشته بود، مشارکت نماید.
در سال 779/م بوگو خاقان به دست عموی بزرگش «باغا تارکان» وزیر اعظم بقتل رسید. متحدین و مشاورین سُفدی بوگوخاقان از او خواستند که از مرگ امپراتور «تای- تسونگ» (تای زونگ) و درگیری و مشغول بودن دوست بخاطر مراسم سوگواری استفاده نموده، چین را مورد حمله قرار دهد. «بوگوخاقان» قبول نمود چنان کند. عموزاده بزرگ او، «باغا تارکان» مخالف این کار بود. او وقتی متوجه شد که فوج مخالفت علیه اوست «بوگو خاقان» را به قتل رساند و خود بر تخت نشست. «باغا خاقان» معتقد بود که اویغوران در این مرحله می توانند چین را به تصرف خویش درآورند، اما باور نداشت که اگر چنان اتفاقی بیفتد، اویغورها بتوانند «هویت فرهنگی خاص خودشان» را در مقابل چینی که در همان زمان نیز وسیع و پرجمعیت بود، حفظ نمایند. پس از درگذشت باغاتارکان بسال 789/م و بویژه پس از مرگ جانشین او«کولوگ بیلگه خاقان» درسال 790/م، قدرت و اعتبار دولت اویغور از بین رفت.
در سال 795/م حاکمیت دولت اویغور به خاندانی دیگر منتقل شد. تحت حاکمیت آن خاندان، اویغورها بیش از پیش در امور دینی مستغرق شدند، که باعث نرم خویی آنها و [ضمناً] پاشیده شدن بذر فرهنگ پیشرفته ای شد که این دوره را نسبت به ادوار دیگر متمایز می ساخت. مهم ترین حاکم این خاندان، قاتلوق بیلگه خاقان بود که اقدامات برجسته نظامی او- چه قبل از حکمرانی و چه در زمان حکمرانی او- در سنگ نوشته در «قارا بالقاسون» شرح داده شده است. (12)
او نتوانست قدرت قبلی اپراتوری اویغور را به آن بازگرداند.
با مرگ «قاتلوق بیلگه» در 805/م. نیروی موافق تجزیه دولت اولخور قدرت لازم را به دست آوردند. جنگ در خارج و با همسایگان قدرتمند شمالی یعنی قرقیزان درگرفت، در حالیکه در داخل تحریکات دربار، قدرت خاندان حاکم را فرسوده میساخت. شورش ها درگرفت و علاوه بر این ها، در سال 839/م یک زمستان بدو بسیار سرد، بسیاری از دامها را که اقتصاد اویغورها، تا حدود زیادی به آنها تکیه داشت، نابود ساخت. در سال 840/م قرقیزها که توسط سرکرده شورشیان فراخوانده شده بودند، به دولت متزلزل اویغور حمله آورده، خاقان را به قتل رسانیده، پایتخت را متصرف شدند.
اولین بخش تاریخ سیاسی اویغور بیانگر آنست که اویغوران حدود یک قرن حامی دولت چین بودهاند. از طرف دیگر، روابط آنها روابطی دوستانه نبود. رنجشی دائمی در نزد چینی ها وجود داشت علت آن بود که سلطنت میانه مجبور نشده بود تحت حمایت مردمی غیر متمدن قرار گیرد. اویغوران نیز هرگز آن احترامی که خوشایند چینی ها باشد، به جا نمی آورند. (13)
پس از فروپاشی اولین امپراتوری اویغور، گروهی از اویغوران به کناره های غربی رود «زرد» در «قانسو» (گانسو) کوچ کردند، گروه دوم از طریق «یدی سو» به بخش شمالی «خان تنگری» یا «تیان شان» در ترکستان شرقی کوچ نمودند، سومین و بزرگترین گروه به بخش شمالی «خان تنگری» کوچیدند که هنوز هم اخلاف آنها در آنجا زندگی می کنند. (14)
امپراتوری اویغور «کان چو» (کان ژو)
پادشاهی اویغور «کان چو» (گان ژو) که درسال 850/م در ایالت کنونی کانسوی چین تأسیس شد، بصورت یک قدرت اصلی در نیامد، اما چینی ها- آنگونه که از ستایش دربار چین از شاه اویغوری «کان چو» (گانسو) بهنگام بازدیدی سفیر اویغور و سفیر تبت از پایتخت چین، در 911/م برمی آید، احترام زیادی برای دوست اویغور «کان چو» قایل بوده اند. (15) با این وجود این پادشاهی در سال 1228/م، در دولتی که تانکوت ها، در منطقه ای که بنام هسیای غربی شناخته می شود تأسیس کرده بودند، مستحیل شد.
هزاران تن از این اویغوران هنوز هم در منطقه «کانسو» (گانسو) و با نام «اویغورزرد» یا «یوگور» زندگی می کنند و زبان مادری باستانی خود و فرقه مذهبی بودایی لامائیستی قدیمی خویش را حفظ نموده اند.
پادشاهی اویغور قاراخوجا
در سال 846/م اویغورهایی که در بخش شمالی خان تنگری (کوههای تیان شان) در ترکستان شرقی زندگی میکردند، پادشاهی اویغور «قاراخوجا» (قوچو) را در نزدیکی شهر کنونی «تورفان» (تورپان) تأسیس نمودند. (16) چینی ها این دولت را به رسمیت شناختند و در سال 981/م شخصی به نام «وانگ ین (یان) ده» را به عنوان سفیر به «قاراخوجا» اعزام نمودند. (17) «وانگ ین (یان) ده» سه سال در «قاراخوجا» اقامت نمود.
پادشاهی اویغور قراخانی
«اویغورهایی» که در بخش شمالی خان تنگری زندگی میکردند، با حمایت طوایف دیگر ترک از جمله «قارلوق ها»، «تورگیش ها» و «باسمیل ها»، دولت اویغوری «قراخانی» را به پایتختی کاشغر در 840/م تأسیس نمودند. (18)
در سال 934/م و بهنگام حاکمیت «ساتوق بوغراخان»، قراخانیان با آغوش باز اسلام را پذیرفتند. بدینگونه در منطقه ترکستان شرقی، دو پادشاهی اویغور ایجاد شد: «قراخانیان» که مسلمان بودند و «قراخوجاها» که بودایی بودند.
در سال 1397/م این دو پادشاهی مسلمان و بودایی تبدیل به یک کشور شد و استقلال خویش را تا سال 1759/م حفظ نمود. (20)
هجوم منچوها
منچوها که امپراتوری عظیمی را در چین تأسیس نمودند، در سال 1759/م به پادشاهی اویغور ترکستان شرقی حمله کرده و تا سال 1862 بر آن حکومت راندند. در طی این مدت «اویغورها» 42 بار علیه حاکمیت منچوها، برای کسب استقلال شورش کردند. (21) در آخرین قیام که در سال 1863 صورت گرفت، اویغورها توانستند پیروز شوند و «منچوها» را از سرزمین مادری خود بیرون برانند و پادشاهی مستقلی را در سال 1864/م تأسیس نمایند. این پادشاهی توسط امپراتوری عثمانی، روسیه تزاری و بریتانیای کبیر به رسمیت شناخته شد. (22) اما بریتانیای کبیر بخاطر ترس از گسترش روسیه تزاری در ترکستان شرقی، دربار منچو را برای تصرف ترکستان شرقی ترغیب کرد. هزینه لشکرکشی منچوها را بانک های انگلیسی تأمین نمودند. (23)
در سال 1876 نیروهای زیادی تحت فرمان فرمانفرمای محل، ژنرال ژوژونگ تانگ به ترکستان شرقی حمله کردند. پس از این تهاجم ترکستان شرقی «سین جیانگ» نامیده شد که به معنای «منطقه جدید» یا «قلمرو جدید» است و در 18 نوامبر 1884 به قلمرو امپراتوری منچو منضم گردید. (24)
در سال 1911 چین ملی حاکمیت منچوها را ساقط نمود و جمهوری را اعلام کرد. اویغورها که میخواستند خویشتن را از سلطه بیگانه نجات دهند، علیه حکومت چین ملی چندین قیام براه انداختند. در سالهای 1933 و 1944 دوبار قیام کردند. اویغورها توانستند، جمهوری ترکستان شرقی را تأسیس نمایند. (25) اما این جمهوری مستقل مقدر بود که با دخالت نظامی و تحریکات سیاسی اتحاد جماهیر شوروی فروپاشند. در حقیقت این شوروی بود که در این مقطع جلوی حرکت استقلال طلبانه اویغورها را سد کرد.
در سال 1949 ملی گرایان چینی به دست کمونیست های چین مغلوب شدند، از آن پس اویغورها تحت حاکمیت کمونیست های چینی درآمدند.
«تمدن اویغوری»
در اواخر قرن نوزدهم و در چند دهه اول قرن بیستم تلاش های هیئت های علمی و باستانشناسی در منطقه واقع در طول جاده ابریشم در ترکستان شرقی، به کشف تعداد فراوانی از معابر غاری، خرابههای صومعه ها، نقاشی های دیواری، مجسمه ها، دیوار نگاری ها، دستنوشته های ارزشمند، اسناد و کتاب ها انجامید. اعضاء هیئت های اکتشافی از کشورهای بریتانیای کبیر، سوئد، روسیه، آلمان، فرانسه، ژاپن و ایالات متحده آمریکا از گنجینه هایی که در آنجا کشف گردید، شگفت زده شدند و بزودی گزارش های مفصل آنها توجه مردم مشتاق را در سرتاسر جهان به خود جلب نمود. آثار باقیمانده از دستاوردهای فرهنگی اویغور که توسط سون هدین «سوئدی»، «آنورل اشتین» انگلیسی، «گروئن و دل» و «آلبرت فون لکوک» آلمانی، «پل پلیو» فرانسوی «لانگدون واریز» آمریکایی و «کنت اُتّانی» ژاپنی بدست آمده بودند، در موزه های برلین، لندن، پاریس، توکیو، لنین گراد و حتی در موزه عتیقه های آسیای مرکزی در دهلی نو به نمایش گذاشته شدند. (26) دستنوشته های، اسناد و کتابهایی که در ترکستان شرقی کشف شد، ثابت نمود اویغورها از درجه تمدن بسیار بالایی برخوردار بوده اند. (27)
«الفبای اویغوری»
در طول تاریخ، اویغورها از سه نوع الفباء استفاده نموده اند. در قرون 6و 7 آن زمانی که با «گوک تورک ها» متفق و هم پیمان بودند، از «الفبای اورخون» استفاده میکردند، که در حقیقت اختراع «گوک ترک ها» بود. (28) بعداً اویغورها این الفباء ار به کنار گذاشتند و الفبای خودشان را که به عنوان «الفبای اویغور» شناخته می شود، بکار بردند. (29) این الفباء در طول 800 سال نه تنها توسط اویغوران بلکه از طرف دیگر ترکان و مغولان و در اوایل حاکمیت منچوها در چین، استفاده می شد. (30) چون مغولان زبان نوشتاری خاص خود را نداشتند، الفبای اویغوری در امپراتوری چنگیزخان در همه انواع مکاتبات مورد استفاده قرار می گرفت. (31) «نامه گیوک خان» (1248- 1246/م) به پاپ آن زمان، به الفبای اویغوری بود. (32) اویغوران در شکل گیری تشکیلات اداری مغولان- که از هر جنبه ای کارآ بود، موثر و مفید بوده اند. اویغوران کادر دادگاههای مغولان را تشکیل میدادند. شاید چون به زبانهای گوناگون مسلط بوده اند، تامور ملاقات و دیدار با بیگانگان بودند. «پلانو کارپینی» و «روبروک» هر دو از ایشان نام برده اند. اویغوران هم چنین در کسوت آموزگاران خانواده سلطنتی، فرمانداران چین، سفیران در روم [استانبول امروز] بغداد، استاد در تبریز و افسر در ارتش، ظاهر گشتند. (33) پس از پذیرش اسلام، اویغوران الفبای عربی را مورد استفاده قرار دادند، اما کاربرد عمومی «الفبای عربی» در قرن 11 میلادی تحقق یافت.
ادبیات اویغوری
اولین آثار ادبی، عمدتاً ترجمه کتاب های دینی بودایی و مانوی بود. علاوه بر آن در ضمن انجام اکتشافات هیئت ها، تعدادی حکایات و آثار شاعرانه و رزمی نیز کشف گردید. برخی از این کتابها به آلمانی، انگلیسی، روسی و ترکی ترجمه شده اند. (34) پس از پذیرش اسلام نیز، اویغوران سلطه فرهنگی خود را بر آسیای مرکزی تداوم دادند.
در این دوره، صدها دانشمند اویغور ظهور کرده، شرکت جهانی یافتند. صدها جلد کتاب ارزشمند به رشته تحریر درآمد. یکصد و سی جلد از این آثار ارزشمند، بعدها کشف گردید. (35) در میان این آثار کتابهای «یوسف خاص حاجب» با نام «گوتاد گوبیلیگ»- «محمود کاشفری» با نام «دیوان لغات الترک» و احمد یوکنک ywknek با نام «عتبة الحقایق» بسیار معروف اند. گوتادگوبیلیک اثر یوسف خاص حاجب در سالهای 1070- 1069 به نگارش درآمده است. این کتاب نمونه منحصر به فرد اثری است که زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اویغوران آن دوره را تشریح می کند. «دیوان لغات اترک» محمود کاشفری هم که در این دوره نوشته شده است. اطلاعاتی در خصوص لهجه های مردمان ترک آن دوره را شامل است. آن کتاب اطلاعاتی در مورد تفاوت های لهجه های ترکان، تربیت اجتماعی، رسوم آنها و مناطقی که زندگی می کنند، به دست میدهد. نویسنده این فرهنگ لغت دایرة المعارف گونه، در میان همه طوایف ترکان گشته و بعداً کتابش را، پس از بررسی تمام اطلاعات، تألیف کرده است. بنابراین پایه های آکادمیک معتبر و قابل استفادی را فراهم آورده است. دیوان لغات اترک، یکی از مهم ترین منابع مطالعات درباره ترکان است.
دین
اویغوران، قبل از اسلام، همانند اکثر مردم ترک آسیای مرکزی- به مذاهبی چون شامانیسم، مانوی گری و بودایی گری اعتقاد داشته اند. بودایی گری در اوایل دوره میلادی وارد ترکستان شرقی گردید. (36) آن آئین سریعاً در بین ترکان گسترش یافت. اما این اویغوران بودند که بودایی گری را در آسیای مرکزی شایع کردند. بقایای صومعه های مشهوری چون «مینگ اوی» یا «هزار بودا» که به دست اویغوران ساخته شده اند، هنوز در شهرهای «کوچا» و «تورفان» (تورپان) و «تون هوآنگ» (دون هوآنگ) - مناطفی که اویغورهای «کان چو» (گان ژو) یا اویغوران زرد اکنون در آنجا زندگی میکنند- قابل مشاهده است. «کول بیلگه خاقان» (712- 678م) شاه اویغور دستور ساخت صومعه ای برای بودائیان شهر «بای» واقع در ترکستان شرقی را صارد نمود. (37)
در شهر «کوچا» متجاوز از 50 معبر بودایی، کتابخانه و مراکز رفاهی برای حمایت از فقراء وجود داشت. در شهر خُتن 14 صومعه بزرگ، صرفنظر از صومعه های کوچک وجود داشت. (38)
هنگامیکه «بوگوخاقان» شاه اویغور در سال 762/م به چین مسافرت کرد، با تعدادی از کاهنان مانوی ملاقات نمود. آنها موفق شدند بوگوخاقان را به آئین خود درآورند. چهار تن از آن کاهنان بهمراه «بوگوخاقان» به «قارابالقاسون» آمدند. بزودی «بوگوخاقان» مانوی گری را به عنوان دین رسمی (دولتی) به مردم تحمیل کرد. (39) این اقدام البته بیشتر جنبه سیاسی داشت تا مذهبی. او امیدوار بود با پذیرش این آئین- که به لحاظ ویژگی ها و خصوصیات سُفدی بود- آینده مردم اویغور را، بدون تأثیر فرهنگی چینی ها- که آنها نیز بودایی بودند- ترسیم نماید. (40)
اویغوران در سال 933/م و در دوره سلطنت «ساتوق بوغراخان» اسلام پذیرفتند. او اولین فرمانروای ترک آسیای مرکزی بود که مسلمان شد. در این دوره، بجای معبر، مسجد ساختند. در شهر کاشفر حدود 300 مسجد بنا گردید. (41) از آن میان مساجد مشهور عبارت بودند از «مسجد آزنا» که در قرن 12، «مسجد عیدگاه» در قرن 15 و «مسجد آپپاک خوجه» که در قرن 18 ساخته شده اند. در خود شهر کاشفر 18 مدرسه (حوزه تربیت طلاب) وجود داشت و در هر سال تقریباً 2000 نفر طلبه در آن مدارس ثبت نام می کردند. این مدارس یکی از مهم ترین مراکز برای آموزش خواندن و نوشتن کودکان اویغوری و موضوعات اساساً اسلامی بود، علاوه بر آن، موضوعات آشنا و شناخته شده ای چون «منطق»، «حساب» ،«هندسه»، «علم اخلاق»، «علم نجوم»، «طب» و «کشاورزی» در آنها تدریس می شد. کتابخانه مسعودی که در قرن 15 تأسیس شد- صاحب 000/200 جلد کتاب بود (42)
اقتصاد اویغور
اویغورها شیوه زندگی یکجانشینی را قبل از دیگر اقوام ترک در پیش گرفته بودند. بنابراین آنها در قرن دوم میلادی یاد گرفته بودند که چگونه زمین ها را آباد کنند (کشت نمایند). در قرن 7 میلادی اویغوران به مراحل بسیار پیشرفته کشاورزی رسیده بودند. آنها گندم، ذرت، ارزل، سیب زمینی، کنجد، چغندرقند، بادام زمینی، هلو، انگور، خربزه و پنبه به عمل می آوردند. اراضی کشاورزی را با حفر رشته کاریزهایی که آب را به مسافات دور انتقال می داد- آبیاری می کردند. ایل کاریزها هنوز هم در اطراف شهر تورفان کاربرد دارند. پنبه یکی از محصولات اصلی محلی بود که ارزش تجارتی داشت. پنبه و محصولاتی که از آن ساخته می شد، در رفاه و تنعّم منطقه نقش داشت. محصول دیگری که ارزش تجارتی داشت، قالی بود. شهرهای خُتن، کاشفر، و تورفان (تورپان) از مراکز تولید فرش بودند.
طبابت اویغوران
اویغورها صاحب دانش گسترده و جامعی درباره دارو و طبابت بوده اند. در منابع سلسله سونگ (960- 906/م) آمده است که یک پزشک اویغوری به نام «نان تو» به چین سفر کرد و با خود انواع فراوانی از داروهایی را بهمراه آورد که برای چینی ها ناشناخته بودند. (43) در میان داروهای اویغوری- که در کتاب مجمل «لی شیزن» (1593- 1518/م) که منبعی موثق از نظر پزشکی تلقی میشده است، از پیش از 103 نوع گیاه [دارویی] نام برده شده است.
رشید رحمتی آبرات، دانشمند تاتار، دو کتاب ارزشمند را به زبان آلمانی با عنوان «طبابت اویغورها» با استناد بر اسنادی که در ترکستان کشف شده بودند، به نگارش درآورده است. آن کتابها اطلاعات گرانقدری درباره داروها و طبابت اویغورها به دست می دهند. آرات در میان اسنادی که مورد بررسی قرار داد، طرح بسیار ارزشمندی از یک مرد، با توضیح در مورد طب سوزنی کشف نمود. با تکیه بر این سند، برخی از دانشمندان غربی مدعی هستند که طب سوزنی، اصالتی چینی ندارد، بلکه ابداعی است که در آسیای مرکزی صورت گرفته است و اویغورها آن شیوه را تکامل بخشیده اند. (44) طب سنتی اویغور که می توان تاریخ آن را به 2700 سال قبل مربوط دانست، هنوز هم در ترکستان شرقی بسیار مرسوم و شناخته شده است.
معماری، هنر، موسیقی و چاپ
اویغورها در رشته هایی چون معماری، هنر، موسیقی و چاپ نیز بسیار پیشرفته بوده اند. دانشمندان، باستانشناسان و ماموران سیاسی چینی که در ترکستان مسافرت کرده اند، غالباً تحسین فوق العاده خود را از سطح تمدن اویغورها بیان کرده اند. بعنوان مثال «وانگ ین» (یان) ده، سفیر چین در دربار «قاراخوجای» اویغور در بین سالهای (984- 981/م) در خاطرات خویش چنین می نویسد:
«من تحت تأثير تمدن جامع و گستردهاي كه در پادشاهي اويغور ديدم، قرار گرفتم. زيبايي معابد، صومعهها، نقاشيهاي ديواري، مجسمهها، برجها، باغها، خانهها و قصرهايي كه در سرتاسر قلمرو پادشاهي ساخته شدهاند، غيرقابل توصيف هستند. اويغورها در ساخت مصنوعات طلايي و نقرهاي، گلدان و سفالينهها، بسيار استادند. برخي معتقدند كه خداوند اين استعداد و قابليّت را استثنائاً به اين مردم اعطاء فرموده است.»
آلبرت گروئن ودل:
قطعاً تورفان (تورپان) شهر فراموش شدة فوقالعاده جالب آسيا است. ابعاد آن قابل توجه است. اندازه بخش دروني شهر مقدس كه تنها شامل معابد و قصر است و در ميان ديوارهاي پابرجاي آن محصور است، در عريضترين قسمت 7400 متر (185 متر) است. صدها معبد همسطح و عمارتهاي اطاقدار عالي و پرزرق وبرق، سطح وسيعي از كوچهها را اشغال نمودهاند. (46)
فردينناد دو ساسور:
زبان و خط اويغوي به غناي تمدن ديگر مردمان آسيا مركزي كمك كرده است. در مقايسه با اروپاي معاصرش، اويغورها بسيار پيشرفتهتر بودهاند. اسنادي كه در تركستان شرقي كشف شده ثابت ميكند كه يك كشاورز اويغوري ميتوانست متن قراردادي را با استفاده از اصطلاحات حقوقي آن به نگارش درآورد. چه تعداد از كشاورزان اروپائي آدر آن زمانها ميتوانستند چنين كاري را انجام دهند؟ اين نشان مي دهد تمدن اويغوري در آن زمان چه وسعت و اندازهاي داشته است.
لازلو راسوني
اويغوران قرنها پيش از آنكه گوتنبرگ دستگاه چاپ خود را اختراع كند، با چگونگي چاپ كتاب آشنا بودهاند. (49)
ولفرام ابرهارد:
در قرون وسطي شعر، ادبيات، تياتر، موسيقي و نقاشي چيني، وسيعاً تحت تأثير اويغورها بوده است (50). "پانتو سبوف" دانشمند روس مينويسد: اويغوران ابزار و آلات موسيقي خاص خود را ساخته بودند. آنها 62 نوع آلت موسيقي داشتند. در خانه هر اويغوري، معمولاً يك آلت موسيقي به نام دوتار وجود داشت.
قدرت، اعتبار و حيثيّت تمدن اويغوري كه بيش از هزار سال بر آسياي مركزي سلطه داشت، پس از تهاجم منچوها به تركستان شرقي و در زمان سلطه مليگرايان وبخصوص در حكمراني كمونيستهاي چيني، در سراشيبي تند سقوط قرار داشت .پایان مقاله
توضیح مترجم:این مقاله بیست سال قبل نوشته شده است،اما گذشت این همه سال ، چیزی از ارزش آن کم نمی کند،چون همان گونه که مشهود است،تاریخ مختصر اویغور ها، از ابتدا تا روی کار آمدن کمونیست ها ،در چین را در بر دارد.ضمنا این مقاله، مقاله ای سیاسی نیست، بلکه شناخت مختصری از جامعه ی اویغور در طی قرون و اعصار و در برخی جنبه های تمدنی و فرهنگی آن به دست می دهد.مواریث فرهنگی عظیم اویغوری که در اواخر قرن ۱۹/م و اوایل قرن ۲۰/م توسط باستان شناسان غربی( آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی ،روسی ، ژاپنی و...)کشف گردیدند، امروزه زینت بخش موزه های همان کشورها هستند و طبق معمول ، غربیان به اصطلاح حافظ و نگهبان مواریث ما شده اند.ضمنادر هنگام کاوش های باستان شناسان،تعداد نامعلومی از کتاب های اویغوران نابود شد.