برج طغرل از دیرباز، جهانگردان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. از این‌رو، به ویژه به نام برج طغرل یا برج ری اشاره شده است (برتر، I/360؛ دیولافوا، 133,136؛ موریه، 232, 233). برج طغرل نمونۀ شاخص آنگونه برج آرامگاههایی است که همچون گنبد قابوس با میل آغاز می‌شود (شرودر، 1022). نقشۀ برج از گونه‌ای است که در سده‌های ۴-۸ق/۱۰-۱۴م رایج کرده است (نک‍‍: هیلنبراند، «برج[۱]...» 237؛ شیبانی، ۹). تناسبات درست و تزیینات کاملاً دقیق آن، باعث شده است که این برج از جملۀ جذاب‌ترین و بی‌عیب‌ترین برج آرامگاهها به‌شمار آید (هیلنبراند، ری...، 82). در ساختمان برج از آجر استفاده شده است و نقشۀ داخلی آن مدور، و شکل خارجی آن ستاره‌ای به ترتیب به قطر ۱۱ و ۱۶ متر با ۲۴ ترک (تحقیقات میدانی؛ قس: ذکاء، ۴۳۳؛ هیلنبراند، همانجا) و ارتفاع آن حدود ۲۰ متر است (ذکاء، ۴۳۸). برج بر پی و بنیادی از قلوه سنگ و آجر برپا شده که از دیده پنهان است. در حال حاضر پیرامون بنا به شعاع بیش از یک متر محوطه‌سازی شده که به نظر می‌رسد در تعمیرات سالهای اخیر ایجاد شده باشد (هیلنبراند، همانجا؛ تحقیقات میدانی). نمای خارجی برج فاقد ازاره است، پره‌ها از پایین برج آغاز، و در بالا در زیر تزیینات طاسهای بزرگ و کوچک رُخبام برج محو می‌شود (مشکوتی، ۲۱۵؛ تحقیقات میدانی).
برج در حال حاضر دارای دو ورودی جنوب شرقی و شمال غربی است. سر در ورودی جنوب شرقی یا سر در اصلی پر نقش و نگار، و تا اندازه‌ای از بدنۀ برج بیرون آمده است. سعی معمار بر آن بوده که به تناسب و تقارن نقشۀ پره‌ای برج صدمه‌ای وارد نیاید. از این‌رو، ورودی را در فضای میان دو پره ایجاد کرده است، اما در کل نقشه از هماهنگی و توازن گنبد قابوس برخوردار نیست. این ورودی طاقی ضربی دارد که از داخل ، نوع چیدن آجرها به شکل جناغی است. بر پیشانی سر در، تزیینات زیبایی وجود داشته که پس از تعمیر، اثری از آن باقی نمانده است. جای آنها لوحی مرمری با تاریخ ۱۳۰۱ق در قاب‌بندی مستطیل نصب شده است. به نوشتۀ لوحه تعمیر این بنا به فرمان ناصرالدین شاه و زیر نظر امین‌السلطان، با اجرای ابوالحسن معمارباشی صورت گرفته است («شرف»، ۸، اورسل، ۲۲۳؛ کمال‌الدوله، «هفتم»؛ پرتر، همانجا، تحقیقات میدانی). در همان زمان به دستور همو باغی نیز پیرامون برج احداث گردید (اعتمادالسلطنه، ۸۵؛ کرزن، ۱/۴۶۴؛ جکسن، ۴۹۱).
این ورودی با ترکیبی ماهرانه و طاقچه‌سازیها نمایشگر شیوهٔ کاملاً معمارانه است، قاب‌بندیهای تو در تو نمونهٔ ساده‌تری از تزیینات مشابه آن در یادمان سمیران (طارم) است. در گذشته ردیفی از طاسهای تقریباً با سطح صاف در قاب بالای سر در قرار داشته است، شکلی که این برج را به یادمانهای دیگر سلجوقی در شمال غرب ایران، مانند جامع دماوند، بنای پیر تاکستان و برج نقاره‌خانه در ری پیوند می‌دهد (هیلنبراند، ری، 83).
در نقشه‌ای که پاسکال کست (۱۲۵۶-۱۲۵۷ق/۱۸۴۰-۱۸۴۱م) از برج ارائه داده، پلکان در دل یکی از پره‌ها مقابل ورودی نشان داده شده است؛ در همین محل است (نک‍: ذکاء، ۴۳۳) که در گزارش کارلاسرنا که در فاصلهٔ سالهای ۱۲۹۴-۱۲۹۵ق/۱۸۷۷- ۱۸۷۸م در ایران به سر برده، ورودی دومی ایجاد شده بود که در زمان اقامت او در تهران تنها خمیدگی طاق آن دیده می‌شده است (ص ۲۰۵). این ورودی ظاهراً به هنگام تعمیرات سال ۱۳۰۱ق به در دیگری برای برج تبدیل شده است. در قسمت بالای ورودی شمالی غربی بنا، پلکانی دیده می‌شود که اکنون حدود ۷ متر از سطح زمین فاصله دارد، زیرا با ایجاد در دوم، ورودی پلکان از پایین قطع شده است. با توجه به ارتفاع زیاد، ورود به آن، تنها با نردبان امکان‌پذیر است (تحقیقات میدانی).
تزیین بالای بدنهٔ خارجی شامل ۳ ردیف طاسهای بزرگ و کوچک است که در واقع باید آنها را مقرنس ابتدایی دانست. گودی کم درون این تزیینات در مقایسه با عمق مقرنس بسیار کمتر و تقریباً مسطح است (نک‍: هیلنبراند، همانجا). اینگونه تزیین نخستین‌بار در گنبد قابوس به‌کار رفته است، اما در بناهای دیگر دورهٔ سلجوقی هم کمیاب نیست. نمونه‌های دیگر را در نمای خارجی زیرگنبد، مانند گنبد علی ابرقو (۴۸۸ق/۱۰۹۵م)، بالای سر در ورودی برج سه گنبدِ ارومیه (۵۸۰ق/۱۱۸۴م)، مؤمنه خاتون در نخجوان (۵۸۲ق)، و روی ساقهٔ گنبد در مسجد جمعهٔ اردبیل (سدهٔ ۶ق/۱۲م) می‌توان دید؛ همچنین در گوشه‌سازی گنبد، به گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع گلپایگان (سدهٔ ۶ق) و جامع اردستان (سدهٔ ۶ق)، می‌توان اشاره کرد (گدار، I910/139, 155, 159, I (2), 195؛ پوپ، VIII/345، نیز ۲۵۹).

برج طغرل

در بالای تزیینات طاسی دو ردیف آجرچین از مثلثهای بیرون آمده و بالای آنها، تزییناتی ساده به چشم می‌خورد که قرنیز را کامل کرده‌اند. این بخش در تعمیرات دورهٔ ناصری جای‌گزین کتیبه‌ای ارزشمند شده که به خط کوفی برگرداگرد برج در بالای تزیینات طاسی وجود داشته است. بخشهایی از کتیبهٔ از میان رفته در تصاویری که پیش از تعمیر برج کشیده‌اند، مشخص است و سیاحانی مانند موریه (ص233) و پرتر (I/360) و دیگر کسانی که برج را دیده‌اند، از آن یاد کرده‌اند (نیز نک‍: دیولافوا، 133، تصویر).

کتیبه ای که گفته می شود: بر روی در برج طغرل نصب شده بوده است

برخی از پژوهشگران تاریخ ساخت برج طغرل را رجب ۵۳۴/ مارس ۱۱۴۰ می‌دانند. این نظریه بر پایهٔ لوح آهنی با نوشتهٔ کوفی (متعلق به موزهٔ هنر دانشگاه میشیگان) و با رقم عبدالوهاب قزوینی است (موزه[۲]...، npn.) که ادعا شده روی در برج طغرل نصب بوده است (مایلز، 45-46؛ گرابار، 37)؛ در حالی که صاحب النقض به هنگام تألیف کتاب خود در حدود سال ۵۶۰ق گورخانهٔ طغرل را بنایی صدساله می‌داند (قزوینی، ۶۳۱)، بر این اساس بنیاد بنا به دو دههٔ آغازین سدهٔ ۵ق باز می‌گردد، هیلنبراند تزیینات طاسی قرنیز را بهترین سند تاریخ‌گذاری فرض کرده که بی‌تردید سلجوقی است (همان، 85)، و پیرنیا نیز آن را در شمار شاهکارهای معماری سبک رازی می‌داند که تا نیم سده پیش از تاخت و تاز مغولان رایج بوده است(ص ۸۰).
این بنا با شمارهٔ ۱۴۷ به ثبت رسیده است (مشکٰوتی، ۲۱۵).

مآخذ

ابن خلکان، وفیات؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، چهل سال تاریخ ایران، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ش؛ اورسل، ارنست، سفرنامه، ترجمهٔ علی‌اصغر سعیدی، تهران، ۱۳۵۳ش؛ بنجامین، ساموئل گریل ویلز، ایران و ایرانیان، ترجمهٔ محمدحسین کردبچه، تهران، ۱۳۶۳ش؛ بنداری اصفهانی، فتح زبدةالنصرة، قاهره، ۱۹۷۴م؛ پوپ، آرتور، معماری ایران، ترجمهٔ غلامحسین صدری افشار، تهران، ۱۳۷۰ش؛ پیرنیا، کریم، مجموعهٔ مقالات و مصاحبه‌ها، یزد، ۱۳۷۷ش؛ جکسن، ا. و. و.، سفرنامه، ترجمهٔ منوچهر امیری و فریدون بدره‌ای، تهران، ۱۳۵۷ش؛ ذکاء، یحییٰ و محمدحسن سمسار، تهران در تصویر، تهران، ۱۳۶۹ش؛ راوندی، محمد، راحة الصدور و آیة السرور، به کوشش محمد اقبال، تهران، ۱۳۳۳ش؛ سرنا، کارلا، سفرنامه، آدمها و آیینها در ایران، ترجمهٔ علی‌اصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش؛ «شرف»، س ۱۳۰۲ق، شم‍ ۲۹، دورهٔ روزنامه‌های شرف و شرافت، تهران، ۱۳۵۵ش؛ شیبانی، زرین‌تاج، «بررسی و تحقیقی پیرامون برج علاءالدوله»، اثر، تهران، ۱۳۶۷ش، شم‍ ۱۵ و ۱۶؛ ظهیرالدین نیشابوری، سلجوق‌نامه، تهران، ۱۳۳۲ش؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، النقض، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۱ش؛ کرزن، جرج، ایران و قضیهٔ ایران، ترجمهٔ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۶۲ش؛ کریمان، حسین، ری باستان، تهران، ۱۳۵۴ش؛ کمال‌الدولهٔ قاجار، محمدحسن، جهان نمای مظفری، تهران، چ سنگی؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۸ش؛ مشکٰوتی، نصرت‌الله، تهران، ۱۳۴۹ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ نیز:

Dieulafoy, J., La Perse la Chaldée et la Susiane, Paris, 1887; Godard, A., Āthār-é Irān, Haarlem, 1936; Grabar, O., «The Earliest Islamic Commemorative Structures», Ars Orientalis, Berlin, 1966, vol. VI; Hillenbrand,R., «TheFlanged Tomb Tower at Bastām», Art et société dans le monde iranien, Paris, 1982;id,Rayy, the Tomb Towers of Iran to 1550, Unpublished; Miles, C.G., «Appendix», Ars Orientalis, Berlin, 1966, vol. VI; Morier, J., A Journey Through Persia, Armenia and Asia Minor to Constantinople, London, 1812; Pope, A.U., A Survey of Persian Art, Tehran etc., 1967; Porter, K.R., Travels in Georgia, Persia, Ancient Babylonia, London, 1821; Schroeder, E.,«The Seljuq Period», A Survey of Persian Art, Tehran etc., 1967 , vol. III; Universiity of Michigan, Museum of Art, images, umdl, umich. Edu/cgi/image/ image-index? Lasttype=simple &view=el… .
مهبانو علیزاده