الجا نویسنده (ها) : مصطفی موسوی

اُلْجا[۱]، به معنای غنیمت، درآمد، منفعت كه در منابع فارسی به صورتهای گوناگون اُلجا، اولجای و اولجه (رشیدالدین، ۱/ ۳۳۷، ۳۳۸، ۲/ ۱۳۶۴؛ عبدالرزاق، ۱/ ۵۰؛ نظام‌الدین، ۲۱۶؛ فضل‌الله، ۴۲؛ معین‌الدین، ۳۲۵، ۴۱۷) ضبط شده، واژه‌ای است مغولی از مادۀ اُلْ‍ ـ (= یافتن، دست یافتن، كسب كردن، به دست آوردن و حاصل كردن) با پسوند نام سازِ ـ جا ـ جه به معانی یافته شده، درآمد، عایدی، سود، نفع، اسیر، غنیمت و مال غارتی.
الجا در «تاریخ سری مغول[۲]»، كهن‌ترین نوشتۀ بازماندۀ مغولی (ص 109, 144)، و نیز در كتاب آلتان توبچی كه برگرفته از همان اثر است (ص ۱۱۴)، چند بار به كار رفته، و در آن منابع نیز معنای «غنیمت جنگی» داشته است. این واژه در زبان معیار مغولستان (گویش قبیلۀ خالخا ـ قالقا) به صورت اُلج و در زبان مغولان اردوس (روسیه) به صورت اُلجو، و در كالموكی به صورت اُلزو، و در لهجۀ كانسو به صورت اورجی درآمده است («فرهنگ مغولی[۳] ... »، 610؛ دورفر، I/ 144). الجا مستقیماً از زبان مغولی و یا به واسطۀ زبان فارسی به زبان تركی راه یافته، و در شاخه‌های شرقی و غربی آن زبان كاربرد فراوان داشته است، اما امروزه تنها در زبان معیار قرقیزی به معنای غنیمت به كار می‌رود (همو، I/ 114, 115 یوداخین، II/ 589).
الجا در عصر ایلخانان مغول به زبان فارسی درآمده، و كهن‌ترین منبع فارسی بازمانده كه این واژه در آن به كار رفته، جامع التواریخ رشیدالدین فضل‌الله است. الجا در زبان فارسی به ترادف و همراه با واژۀ تلاش، تراش و یا غنیمت و بیشتر و شاید تنها به معنای غنیمت جنگی به كار رفته، و كاربرد آن تا عصر صفویان ادامه داشته است (مثلاً نک‍ : میرخواند، ۶/ ۳۹۶، ۶۰۰). این واژه با واژۀ دخیل مغولی اولجامیشی و اولجای در بخش نخست نامهای بسیار و از جمله در نام الجایتو ایلخان مغول رابطۀ اشتقاقی ندارد.

مآخذ

رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، به كوشش محمد روشن و مصطفى موسوی، تهران، ۱۳۷۷ ش؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ ش؛ فضل‌الله بن روزبهان خنجی، مهمان نامۀ بخارا، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۵۵ ش؛ معین‌الدین نظنزی، منتخب التواریخ، به كوشش ژان اوبن، تهران، ۱۳۳۵ ش؛ میرخواند، محمد، روضةالصفا، تهران، ۱۳۳۹ ش؛ نظام‌الدین شامی، ظفرنامه، به كوشش پناهی سمنانی، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ نیز:

Altan Tobči. ed. L. Ligeti, Budapest, 1974; Doerfer, G., Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, 1963; Mongolian-English Dictionary, ed. D. Lessing, Bloomington, 1982; Mongqulun niuča tob ča - an (Histoire secréte des Mongols), ed. L. Ligeti, Budapest, 1971; Yudahin, K. K., Kιrgιz sözlüğü, Ankara, 1988.
مصطفى موسوی