چغری بیک نویسنده (ها) : عثمان غازی اوز گودنلی. دایره المعارف بزرگ اسلامی
در ۴۱۶ق / ۱۰۲۵م یوسف قدرخان، حکمران قراخانی که از توسعۀ این اتحاد و گسترش نفوذ و اقتدار آن دو بیمناک بود، و محمود غزنوی که از استیلای سلجوقیان بر ماوراءالنهر و خراسان بیم داشت، ملاقات کردند. اندکی بعد ارسلانیبغو توسط محمود غزنوی دستگیر و زندانی شد و تا مرگ (۴۲۱ق) در بند ماند (راوندی، ۸۷-۹۱؛ میرخواند، ۴ / ۲۴۲، ۲۵۵-۲۵۶). چغری و طغرل که در این دوره به ماوراءالنهر آمده، و دست به فعالیت زده بودند، بر اثر فشار علی تکین، به خوارزم نزد آلتونتاش رفتند (ابن اثیر، ۸ / ۲۳۸).
پس از مرگ آلتونتاش و جانشینی پسرش هارون (۴۲۵ق / ۱۰۳۴م)، سلجوقیان مورد هجوم ناگهانی ابوالفوارس شاهملک، حاکم جَند و پسر علیخان، یبغویِ «ینی کنت»، از طایفۀ ترکمنهای برانی که دشمن سلجوقیان بودند، قرار گرفتند. در ۴۲۶ق علیتکین، حکمران بخارا، متفق دیگر سلجوقیان نیز درگذشت و پسران او به دشمنی با ترکمانان برخاستند. بنابراین، طغرل و چغری پس از بررسی اوضاع، با عبور از رود جیحون وارد خراسان شدند که در قلمرو غزنویان بود. دولت غزنوی به مقابله برخاست و لشکر به جنگ تازهواردان فرستاد، اما در پیکاری که در ۱۹ شعبان ۴۲۶ق / ۲۹ ژوئن ۱۰۳۵م، نزدیک نسا میان آنان و سلجوقیان درگرفت، مغلوب شدند (نک : بیهقی، ابوالفضل، ۶۳۰ بب ؛ حسینی، ۴-۵).
پس از این پیروزی، چغری بیک، طغرل بیک و موسى یبغو، در ۱۹ شوال ۴۲۶ق / ۲۷ اوت ۱۰۳۵م، ۳ سفیر جداگانه برای مذاکره به دربار غزنوی فرستادند (بیهقی، ابوالفضل، ۶۴۱). از همینجا پیدا ست که در این زمان چغری و طغرل از نظر مقام در ردیف موسى یبغو قرار داشتند. رهبران سلجوقی پس از مذاکرات طولانی، سرزمینهایی را که غزنویان به آنان واگذار کرده بودند، میان خود تقسیم کردند و چغریبیک دهستان را گرفت. مسعود غزنوی با ارسال منشوری، این تقسیم اراضی را رسماً تأیید کرد (همانجا؛ ابـن اثـیـر، ۸ / ۲۳۹؛ نیـز نک : «دائـرةالمعـارف»، VIII / 183-184). با اینهمه، به سبب تاختوتاز سلجوقیان، سلطان مسعود در ربیعالآخر ۴۲۷ / فوریۀ ۱۰۳۶ ناگزیر از اعزام لشکری برای سرکوب آنها شد. اما در جنگی که نزدیک سرخس روی داد (۵ شعبان ۴۲۹) غزنویان بار دیگر شکست خوردند و بخش اعظم خراسان به اطاعت سلجوقیان درآمد. چغری بیک مرو، موسى یبغو سرخس، و طغرلبیک نیز نیشابور، مرکز خراسان را مقر خود گردانیدند و خطبه به نام خود کردند (بیهقی، ابوالفضل، ۷۳۲؛ راوندی، ۹۷ بب ؛ بنداری، ۸- ۹).
سلطان مسعود برای راندن سلجوقیان، در محرم ۴۳۰ / اکتبر ۱۰۳۸ با لشکری بزرگ رهسپار خراسان شد. مسعود قصد داشت نخست چغریبیک را که در طالقان و فاریاب به تاختوتاز برخاسته بود و دروازههای بلخ را تهدید میکرد، سرکوب کند. چغریبیک که در این زمان در شبورغان بود، برای جنگ با غزنویان به علیاباد رفت. مسعود نیروهای تحت فرماندهی چغریبیک را در ۹ رجب ۴۳۰ق / ۶ آوریل ۱۰۳۹م در علیاباد درهم شکست، ولی آنها را تعقیب نکرد (بیهقی، ابوالفضل، ۷۵۲-۷۵۴). چغریبیک در اول رمضان ۴۳۰ق / ۲۷ مۀ ۱۰۳۹م رهسپار سرخس شد تا در انجمن رهبران سلجوقی شرکت کند. سرانجام نظر چغریبیک دایر بر جنگ با غزنویان پذیرفته شد، اما در جنگی که در ۲ شوال ۴۳۰ق / ۲۷ ژوئن ۱۰۳۹م در نزدیکیهای تلخاب (طلخاب) روی داد، باز شکست خوردند.
چندی بعد کرّ و فرّ ترکمانان، غزنویان را به پیکاری دیگر وا داشت. این جنگ که نزدیک حصار دندانقان در ۶ رمضان ۴۳۱ق / ۲۱ مۀ ۱۰۴۰م روی داد و چغریبیک در آن دلیریها کرد، به شکست غزنویان انجامید. سرزمینهای فتحشده و نیز سرزمینهایی که قرار بود در آینده فتح شود، میان سران خاندان تقسیم گردید و به موجب آن شهرهای سرخس و بلخ و سرزمینهای میان غزنه و جیحون به چغریبیک داده شد و مرو مرکز قلمرو او شد (حسینی، ۶- ۸؛ ابن اثیر، ۸ / ۲۴۰؛ نیز «دائرةالمعارف»، VIII / 184). در سالهایی که طغرل به فتح شهرهای غربی مشغول بود، قلمرو شرقی سلجوقیان در حاکمیت چغریبیک قرار داشت. گفتنی است که چغری بهرغم آنکه بزرگتر از طغرل بود، ریاست عالیۀ او را به رسمیت شناخت (همانجا).
در ۴۳۴ق چغریبیک همراه طغرل به خوارزم لشکر کشید (بیهقی، ابوالفضل، ۹۴۳-۹۴۴؛ میرخواند، ۴ / ۲۵۹-۲۶۰). قوای شاهملک را شکست، و اورگنج (جرجانیه)، مرکز خوارزم را محاصره کرد؛ شاهملک دستگیر و نزد چغریبیک فرستاده شد، و اندک زمانی بعد در زندان درگذشت (بیهقی، ابوالفضل، ۹۴۴؛ ابن اثیر، ۸ / ۲۵۵).
چغریبیک از ۴۳۵ق / ۱۰۴۴م ناگزیر به جنگ با قراخانیان در شرق، و غزنویان در جنوب شد. این جنگها که تا ۴۵۱ق / ۱۰۵۹م دوام یافت، سبب آوازۀ نظامی الب ارسلان، پسر چغریبیک گردید (نک : سوردل، ۱۹۸-۱۹۹). چغریبیک نیز ترمذ و اطراف آن را به الب ارسلان داد (حسینی، ۲۷). چندی بعد خودْ ارسلانخان، حکمران قراخانی را که به قلمرو الب ارسلان حمله کرده بود، درهم شکست. در جنوب نیز پس از مدتها جنگ با غزنویان، در ۴۵۱ق با ابراهیم بن مسعود غزنوی قرارداد صلحی منعقد کرد که به موجب آن، کوههای هندوکش به عنوان مرز دو دولت پذیرفته شد و آتش جنگ خاموش گردید (ابن اثیر، ۸ / ۳۴۹؛ منهاج، ۱ / ۲۵۱-۲۵۲؛ بارتولد، 1 / 656- 659؛ EI2, VIII / 938-939).
چغریبیک در ۲۲ ربیعالآخر ۴۴۸ق / ۹ ژوئیۀ ۱۰۵۶م، بر سیستان استیلا یافت. موسىیبغو که آن ولایت را در اختیار داشت، شکایت نزد سلطان طغرلبیک برد. طغرل به این سبب چغریبیک را بهشدت ملامت کرد و ولایت سیستان را به موسى باز گرداند ( تاریخ ... ، ۳۸۰-۳۸۲).
بهنظر میرسد که مجادلات میان شاخۀ سلجوقی موسى یبغو و شاخۀ چغریبیک، بعدها نیز ادامه یافته است، زیرا از سکهای که در ۴۵۰ق / ۱۰۵۸م، به نام چغریبیک و پسرش الب ارسلان در هرات ضرب شده، پیدا ست که قلمرو چغریبیک به ضرر موسى گسترش یافته بود (EI2, VIII / 939-940؛ «دائرةالمعارف»، VIII / 185).
بهرغم کمبود اطلاعات دربارۀ قلمرو چغریبیک، از اندک شواهد و مدارک موجود میتوان دریافت که وی پس از جنگ دندانقان در شرق خراسان حکومتی نیمهمستقل بهوجود آورده بود (نک : حسینی، ۷- ۸ ؛ بورسلان، ۲-۷؛ دربارۀ عنوان ملکالملوک، نیز نک : بیهقی، علی، ۷۱-۷۲). او نهتنها خطبه، بلکه سکه به نام خود میزد؛ بر روی این سکهها، نام وی بهصورت «چغری بیک» و «چغری بیک داد» آمده، و تمغاهای «تیر وکمان» بر آنها حک شده است. این نکته که هیچیک از القاب و عناوین چغری بیک، و نام طغرل به عنوان سلطان بر این سکهها دیده نمیشود، محل تأمل است (دربارۀ برخی سکههای او، نک : ترابی، ۴۶۶، ۴۷۹ بب ؛ نیز اوزگودنلی).
دربارۀ موقعیت سیاسی چغری بیک در دوران حکومت سلجوقی، میتوان گفت سکههایی که توسط قرا ارسلان قاوردبیک، حاکم کرمان و پسر چغری بیک ضرب شده نیز اهمیت بسیار دارد؛ چه، نشان میدهد که گذشته از بخش شرقی خراسان، کرمان نیز در حاکمیت عالیۀ چغری بیک بوده است. الب ارسلان نیز به دوران ولایتعهدی، در سکههایی که در ایام حیات پدرش چغری ضرب کرده، نام او را نیز آورده است (نک : سوردل، 209-215؛ بورسلان، نیز «دائرةالمعارف»، همانجاها).
اطلاعات دربارۀ واپسین سالهای زندگی چغریبیک بسیار اندک است. بهنظر میرسد که در ۷۰ سالگی یعنی در ۴۵۱ق در بلخ یا سرخس درگذشته است (ابن اثیر، نیز «دائرةالمعارف»، همانجاها). بعدها جنازۀ او توسط پسرش الب ارسلان در آرامگاهی که در مرو ساخته شده بود، دفن شد (همانجا).
چغریبیک ۶ پسر به نامهای الب ارسلان، سلیمان، قرا ارسلان قاورد، آلپ سنقربیک یاقوتی، قلیچ ارسلان الیاس، و ارسلان ارگون (ارغون)، و ۴ دختر که فقط نام دو تن از آنان را میدانیم (ارسلان خاتون خدیجه و صفیه خاتون) داشت. طغرلبیک که فرزند نداشت، سلیمان پسر چغری بیک را به ولیعهدی تعیین کرد (همانجا؛ نیز نک : حمدالله، ۴۳۰). اما بعداً الب ارسلان که در زمان حیات پدرش چغریبیک ادارۀ خراسان را بهدست گرفته بود، برادرش سلیمان و عمش قتلمش را از میان برداشت (۴۵۵ق / ۱۰۶۳م) و به فرمانروایی دست یافت (ابن اثیر، همانجا). قرا ارسلان قاوردبیک نیز در کرمان شاخۀ سلجوقیان کرمان را بنا نهاد (نک : ه د، آل قاورد).
مآخذ
ابن اثیر، الکامل، به کوشش ابوالفدا عبدالله قاضی، بیروت، ۱۴۱۵ق / ۱۹۹۵م؛ بارتولد، و. و.، ترکستاننامه، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۶۶ش؛ بنداری، فتح، زبـدة النصرة، قـاهره، ۱۹۷۴م؛ بیهقی، ابـوالفضل، تـاریخ، بـه کوشش علیاکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ش؛ بیهقی، علی، تاریخ بیهق، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش؛ تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۴ش؛ ترابی طباطبایی، جمال و منصوره وثیق، سکههای اسلامی ایران (حملۀ عرب تا حملۀ مغول)، تهران، ۱۳۷۲ش؛ حسینی، علی، اخبارالدولة السلجوقیة، به کوشش محمد اقبال، بیروت، ۱۴۰۴ق / ۱۹۸۴م؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش؛ راوندی، محمد، راحةالصدور، به کوشش محمد اقبال، تهران، ۱۳۳۳ش؛ کاشغری، محمود، دیوان لغات ترک، استانبول، ۱۳۳۳ق؛ منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، ۱۳۳۹ش؛ نیز:
Burslan, K., Irak ve Horasan Selçukluları tarihi, Ankara, 1999; EI2; Kafesoğlu, İ., «Selçuk’un oğulları ve torunları», Türkiyat Mecmuası, Istanbul, 1958, vol. XIII; Sourdel, D., «Un Trésor de dinars Ğaznawides et Salğūqides découvert en Afghanistan», Bulletin d’études orientales, Damascus, 1964, vol. XVIII; Türkiye diyanet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1993.
عثمان غازی اوزگودنلی