در این میان برخی از امرای تبریز كه از رستم ناخشنود بودند، احمدبیك پسر اغورلو محمد و نوادۀ اوزون حسن را به تبریز فراخواندند. رستم برای مقابله از شهر خارج شد و در كنار ارس اردو زد (۹۰۲ ق / ۱۴۹۷ م). در اثنای جنگ آیبه سلطان از یاری رستم تن زد و به احمد بیك پیوست؛ رستم در جنگ كشته شد (قس: خواندمیر،۴ / ۴۴۲) و احمدبیك كه در تبریز به حكومت نشست، آیبه سلطان را ولایت كرمان داد، اما قتل حسین بیك علیخانی به فرمان احمدبیك، همۀ خائنین به رستم میرزا را سخت ترسانید و آنان تصمیم به مخالفت گرفتند. پیش از همه آیبه سلطان كه به نظر می‌رسد خود داعیۀ حكومت داشت، علم مخالفت برافراشت و با قاسم بیك پرناك امیر شیراز بر ضدّ احمدبیك همداستان شد و تصمیم گرفتند سلطان مراد پسر یعقوب را كه در شیروان بود به شاهی فراخوانند (جهانگشای خاقان، ۷۷). در نبردی كه میان آیبه سلطان و احمدبیك در‌گرفت، آیبه پیروز شد و به قم رفت و خطبه و سكه به نام مراد كرد، اما چون شنید كه مراد با او سرِ دوستی ندارد و امرای تركمان در قراجه داغ به او پیوسته‌اند (قزوینی، ۳۷۴) لشكر آراست و بر او تاخت. آیبه سلطان در این نبرد پیروز شد و مراد را دربند كرد و مادر او را به زنی گرفت. سپس الوند میرزا پسر یوسف بیك را از دیار بكر طلب كرد و در تبریز بر تخت نشاند. آنگاه برای مقابله با محمدی پادشاه آق‌قویونلو كه به عراق ایران تاخته بود به ری رفت. چون محمدی پادشاه گریخت، آیبه سلطان برادر خود گوزل احمد را با بسیاری از تركمانان در ورامین نشاند و خود جهت اقامت زمستانی به قم رفت، اما اندكی بعد كه شنید محمدی پادشاه برادر او را در ورامین به سختی سركوب كرده است عزم تبریز كرد تا برای مقابله با مدعی جدید تاج و تخت آماده شود. محمدی پادشاه در راه بر او تاخت، در این جنگ محمّدی پادشاه پیروز شد و آیبه سلطان به قتل رسید (همو، ۳۷۵؛ جهانگشای خاقان، ۷۹-۸۱). روایت خواندمیر (۴ / ۴۴۴) در باب سالهای پایانی عمر آیبه سلطان با روایت پیشین متناقض است. خواندمیر از جنگ میان مراد و آیبه سلطان و بر تخت نشستن الوند میرزا سخنی به میان نمی‌آورد و بر آن است كه آیبه سلطان به همراهی مراد بر محمدی پادشاه تاخت و به قم رفت (نك‍ : آق قویونلو).

مآخذ

اسكندربیك تركمان، عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ ش، ۱ / ۲۱-۲۴؛ جهانگشای خاقان، به كوشش الله دتا مضطر، اسلام‌آباد، ۱۳۶۴ ش، فهرست؛ خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ روملو، حسن بیك، احسن التواریخ، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۴۹ ش؛ عالم آرای صفوی، به كوشش یدالله شكری، تهران، ۱۳۵۰ ش؛ قزوینی، یحیی بن عبداللطیف، لبّ‌التّواریخ، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ قمی‌، قاضی احمد، خلاصة التواریخ، به كوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ ش، ۱ / ۴۱-۴۴؛ نیز نك‍ : مآخذ «آق قویونلو».