ذکر خنجر نویسنده (ها) : فهیمه خسروی آدینه وند. دایره المعارف بزرگ اسلامی
بعضی نیز مراسم ذکر خنجر را با آیینهای شَمَنیسم مرتبط میدانند (ندیمی، ۵۰-۵۱؛ نیز نک : عابدینی، بش ). آیین شمنی در میان ترکمنهای دوران پیش از اسلام رواج داشته است (کمالی، ۱۵۴). بر طبق آن، شَمَن با تسلط بر نیروهای مافوق طبیعی، به مبارزه و بیرونراندن ارواح شیاطین، دیوان و موجودات زیانکار از جسم بیماران میپردازد؛ به این ترتیب، شفابخشی و مداوای امراض روحی کارکرد ویژۀ شمن شمرده میشده است (پانوف، ۸۰)؛ ازاینرو، برخی از پژوهشگران آیین پُرخوانی (ه م) یا پریخوانی را در دوران شمنیسم و پیش از اسلام، اساس و ریشۀ مراسم ذکر خنجر دانستهاند. در این آیین، شخص پریخوان، با پرداختن به حرکات نمایشی و موزون دایرهوار، دور بیمار روحی، قادر به دفع ارواح پلید از جسم مریض است؛ ازاینرو، در اجرای مراسم آیینی، شخص پریخوان و شمن در این مورد کارکرد یکسانی دارند (نک : جرجانی، همانجا).
ترکمنها از مراسم آیینی ذکر خنجر برای شفابخشی و درمان امراض روحی بهره میگیرند. به باور آنان، شخص بیمار با حضور در مراسم، بر اثر خلسۀ ناشی از «ذکر» درمان میشود (ندیمی، همانجا). چنین باوری موضوعِ ارتباط ذکر خنجر با آیینهای شمنی را تقویت میکند. این آیین با برخی از مناسک آیینی و مذهبی که در نواحی مختلف ایران برگزار میگردد، مشابهتهای بسیاری دارد (نصری، ۳/ ۲۲۵)؛ نظیر آیین گووات (باد) در خطۀ بلوچستان. بلوچها بر این باورند که اطبای روحانی یا علاجکنندگان بادها، با خواندن سرود و نواختن نی یا طبل قادر به شفای شخص جنزدهاند (گلی، ۲۸۸؛ نیز نک : مصطفایی، ۱۲۰، نیز حاشیۀ ۱). نمونۀ دیگر، آیین زار (ه م) در سواحل و بنادر خلیجفارس است. ساکنان این منطقه معتقدند که بادها قوای مرموز و زیانکاریاند. نفوذ این بادهای زیانکار سبب ابتلای ذهن انسان به جنون میشود و بابازار یا مامازار طی مراسمی آنها را بیرون میرانند (ریاحی، ۵).
بزرگان ترکمن مراسم ذکر خنجر را با رقص درویشان صوفیمسلک مرتبط، و طریقۀ نقشبندیه، بهویژه یکی از یاران بهاءالدین معین، معروف به «مشرب دالی»، را مروج این آیین دانستهاند (نک : عابدینی، بش ). آوردهاند که مراسم ذکر خنجر با پذیرش دین اسلام از سوی ترکمنها در سدۀ ۴ ق، با تأثیر از اعمال صوفیان نقشبندیه، دستخوش تحولی اساسی گردید و از شکلی که پیشتر شمن آن را اجرا میکرد، خارج شد (ندیمی، ۵۱-۵۲) و به بخشی از اعمال درویشان نقشبندیه مبدل گردید (مصطفایی، ۱۱۷).
در گزارشی تاریخی مربوط به سدۀ ۱۳ ق/ ۱۹ م آمده است که درویشهای نقشبندی دستۀ هفتگی خود را تشکیل میدادند و رژه میرفتند؛ آنها که کلاههای نوکتیز و عصاهای بلند و موهای پریشان داشتند، حلقهای میساختند و شروع به رقص میکردند و دستهجمعی با صدای بلند سرود میخواندند؛ بیت اول را رئیس ریشخاکستری آنها شروع میکرد و بقیه دنبالش را میگرفتند (وامبری، ۲۲۶؛ نیز نک : گوره، ۲/ ۳۱۶). اما گفتنی است در این گزارش، وصفی که از مراسم صوفیان نقشبندیه آمده است، هیچ شباهتی به اعمال و آداب «ذکر» ندارد (نک : سارلی، ۱۱۰-۱۱۱).
مناسبتها
در ادوار پیشین، ترکمنها مراسم آیینی ذکر خنجر را در جشنهایی بزرگ چون عروسی، ختنهسوران، تولد فرزند و جشن ۶۳سالگی (ه م) افراد برگزار میکردند؛ امروزه نیز ترکمنها وقتی به ۶۳سالگی (همسنشدن با عمر پیامبر <ص>) میرسند، جشنی موسوم به «آققویین» یا «آقداش» میگیرند (جرجانی، ۱۱۳). آیین ذکر خنجر در مراسم ضیافت حج، ختم قرآن، برپایی اسکلت «اوی» (آلاچیق) جدید برای فرزندان متأهل خانواده و جز آن نیز صورت میگرفته است (معطوفی، ۳/ ۱۹۶۲؛ عابدینی، بش ).
آداب، بخشها و مراحل این آیین
در اجرای این مراسم، از لحاظ زمانی، مکانی و شمار نفرات محدودیتی وجود ندارد. گروهی از مردان در دو دستۀ مساوی که معمولاً میان ۷، ۹ و ۱۱ در نوسان است، گرد میآیند (قزلایاغ، ۶۶۲). اعضای گروه کلاههای سفید پشمی به نام بخور تِلپِک، و لباس بلند و قرمز مخصوص به نام «دون» یا «قزل» میپوشند، شالی بر کمر میبندند، خنجری میان شال و کمر قرار میدهند، و کفشهایی به نام «چارق» به پا میکنند (معطوفی، ۳/ ۱۹۶۲-۱۹۶۳).
مراسم طی ۳ مرحله و با حرکاتی مشخص برگزار میگردد: «دورما غَزَل»، حرکات در حالت ایستاده با آهنگ غزل؛ «یکه دَفَم»، حرکات در حالت یکگام؛ و «اوچ دفم»، حرکات در حالت سهگام (نصراللهپور، ۱۵۴).
در مرحلۀ اول، دورما غزل یا غزل آغازین، رهبر و پیشکسوت گروه (غزلخوان) با خواندن غزلی عارفانه با صدایی آرام و شمرده، نیایشی ذکرگونه را شروع میکند. در این هنگام، همگی به اتفاق رهبر گروه، دستان خود را تا مقابل سینه به سوی آسمان بلند مینمایند، سپس به حالت ایستاده، با خم و راست نمودن زانو و دست راست به سمت جلو، و سردادن آوای «هووه» از ته گلویشان، خود را با صدای غزلخوان هماهنگ میکنند (ندیمی، ۵۳). نمونهای از غزل این است: اَیا دوسلار برادرلار (ای دوستان و برادران)/ اَلیمدان شونقاریم اوشدی (شاهینم از دستم پرواز کرد)/ توتای دیسام قولیم یِتمَز (برای گرفتن آن، دستانم قادر نیست)/ ایکی باقیم اوزلیب قاچدی (دو دستم از بدنم گسیخت)/ آمین خدا، آمین خدا، هو، ها، هو (خدایا مرا یاری ده، خدایا مرا یاری ده) (بیگدلی، ۴۷۰). طنین صدای «هو، ها، هو» در قسمتهای مختلف این اشعار روحانی، گویای ارتباط قلبی اجراکنندگان مراسم با خداوند است و همچنین «یا هو» گفتن درویشان را تداعی میکند (دیهجی، ۱۱۵).
در مرحلۀ دوم، یکه دفم یا دفعۀ دوم به معنای ضربهزدن و کوبیدن پا به زمین است؛ در این مرحله، پاها را بهصورت یکضربهای و سپس سهضربهای به زمین میکوبند. افراد گروه همگام با ریتم غزل، خم میشوند و با پیمودن مسیری دایرهوار، با حرکتی هماهنگ و موزون، پاها را به جلو و عقب میگذارند و هنگام چرخیدن، پای راست را یک بار به سمت مرکز دایره میکوبند و دوباره به حالت اول برمیگردند؛ بهتدریج و با تندنمودن لحن کلام و رزمیشدن حرکات، رهبر گروه افراد را به مرحلۀ سوم هدایت میکند (ندیمی، همانجا).
در مرحلۀ سوم، اوچ دفم یا دفعۀ سوم، ضربآهنگ قطعات نظامی به کار میرود (معطوفی، ۳/ ۱۹۶۳). در این مرحله، افراد گروه از حالت تقابل به حالت چرخشی درمیآیند و طی ۳ گام به مرکز دایره میرسند؛ آنگاه رهبر گروه در زمان معینی لفظ خنجر را بر زبان میآورد. در این هنگام، افراد در مرکز دایره، رهبر گروه را احاطه میکنند و خنجرهای خود را بالای سر، به هم میرسانند. مراسم ذکر خنجر حدود ۲۰ دقیقه زمان میبرد و با این حرکت به پایان میرسد (ندیمی، ۵۴).
این مراسم بهسبب پیوندی که با نحوۀ زندگی عشیرهای ترکمنها دارد، در تداوم و حفظ پارهای از ارزشهای اجتماعی آنان نقشی حائز اهمیت را ایفا میکند؛ به همین سبب، در عناصر موجود در این مراسم، نمادهایی نهفته است که به حفظ ارزشهای گروهی و قبیلهای اشاره دارد. برای نمونه، کارکرد عنصر خنجر وحدت بخشیدن به افراد گروه، و به شکلی نمادین، اتحاد همۀ گروههای ترکمنی است. عنصر رنگ از دیگر نمادهای نمایان در این مراسم است: نماد خون، نبرد، و تقابل در رنگ سرخ لباسی جلوه میکند که بر تن میپوشند؛ نیز رنگ زرد شالی که بر کمر میبندند، علامتی از حیات و باروری، و رنگ سفید کلاهی که بر سر مینهند، حکایت از تفکر پاک و صلحطلبانۀ این قوم دارد (نک : عابدینی، بش ).
با اینکه مراسم ذکر خنجر یکی از ارزشمندترین انواع هنر فرهنگی ترکمنها ست، اما در حال حاضر به فراموشی میرود. جوانان ترکمنی از این آیین مذهبی اطلاع چندانی ندارند (جرجانی، ۱۱۴) و تنها در برخی از شهرهای استان گلستان، نظیر گمیشان، گنبد، کلاله، آققلا و بندر ترکمن، گروه نمایشیِ ذکر خنجر وجود دارد. ترکمنها مانند گذشته، از مراسم آیینی ذکر خنجر در اعیاد، عروسیها و جز آن استفاده نمیکنند؛ به همین روی، اجرای مراسم مذکور به اعیاد و مراسم رسمی دولتی محدود شده است (عابدینی، بش ).
مآخذ
بیگدلی، محمدرضا، ترکمنهای ایران، تهران، ۱۳۶۹ ش؛ پانوف، میشل و میشل پرین، فرهنگ مردمشناسی، ترجمۀ اصغر عسگری خانقاه، تهران، ۱۳۶۸ ش؛ جرجانی، موسى، «نمایش عرفانی ـ آیینی ذکر خنجر»، هنر دینی، تهران، ۱۳۸۲ ش، شم ۱۵-۱۶؛ دیهجی، عبدالرحمان، مقدمهای بر ادبیات عامیانۀ ترکمنها، تهران، ۱۳۷۹ ش؛ ریاحی، علی، زار و باد و بلوچ، تهران، ۱۳۵۶ ش؛ سارلی، ارازمحمد، ترکستان در تاریخ، تهران، ۱۳۶۴ ش؛ عابدینی، مهدی، «بررسی عناصر نمایشی در مراسم ذکر خنجر»، بایراق (مل )؛ قزلایاغ، ثریا، راهنمای بازیهای ایران، تهران، ۱۳۷۹ ش؛ کمالی، محمدشریف و اصغر عسگری خانقاه، ایرانیان ترکمن، تهران، ۱۳۷۴ ش؛ گلی، امین، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، تهران، ۱۳۶۶ ش؛ گوره، ژان، خواجۀ تاجدار، ترجمۀ ذبیحالله منصوری، تهران، ۱۳۵۶ ش؛ مصطفایی، نظرمحمد، مقدمهای بر موسیقی ترکمن، تهران، ۱۳۷۸ ش؛ معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، ۱۳۸۳ ش؛ ندیمی، کمالالدین، پژوهشهایی بر فرهنگ و تمدن مردم گلستان، گرگان، ۱۳۷۸ ش؛ نصراللهپور، علیاصغر، رقص، رامش، نیایش، کرمانشاه، ۱۳۸۶ ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر، نمایش و موسیقی در ایران، تهران، ۱۳۸۳ ش؛ وامبری، آ.، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمۀ فتحعلی خواجهنوریان، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ نیز:
Bayragh, www.bayragh.ir/ modules/ smartsection/ item.php?itemid=215.
فهیمه خسروی آدینهوند