این جشن با توجه به وضع و توان مالی برگزارکننده، ممکن است با‌شکوه و یا ساده برپا گردد (فروتن، ۲ / ۱۶۷)؛ شخص برگزارکننده در صورت توانایی مالی‌، یکی ـ دو بز و گوسفند سفید ذبح می‌کند و خورد‌و‌خوراکی مفصل راه می‌اندازد (پورکریم، ۴۷)، و یا گوشت آنها را برای خانواده‌های ترکمن می‌فرستد (کمالی، ۱۵۸). برخی از اشخاص ثروتمند در این جشن، مراسم اسب‌دوانی و کشتی‌گیری نیز ترتیب می‌دهند و برای آن جوایزی هم مانند پول، قطعه‌ای پارچه، پیراهن، نمد، بره و گوسفند در نظر می‌گیرند (کسراییان، ۲۳). این جوایز را صاحب جشن و یا خویشان و دوستان او تـدارک می‌بینند (پـورکریم، همـان، حاشیـۀ ۹). کشتی‌گیران و پهلوانان نامدار از روستاهای مختلف، گاه حتى از دوردست‌ترین جاها، رهسپار محل می‌شوند تا ضمن شرکت در این شادمانی، از جوایز نیز بهره ببرند و در‌ضمن، دیگر کشتی‌گیرانِ قَدَر و حریفان را هم بشناسند (معطوفی، ۳ / ۲۰۴۷).
انتخاب روز برگزاری مراسم، نخستین مرحلۀ این آیین است که به آن صِحت بِلِنْمِگ می‌گویند. در باور مردم ترکمن، روزها به سعد و نحس تقسیم می‌شوند؛ آنها در روزهای نحس، جشن و شادی برپا نمی‌کنند (قجقی‌نژاد، ۴۰۵). شیوه‌های تعیین روزهای سعد و نحس در بین طوایف ترکمن، متفاوت است. آنها در این زمینه، تعابیری مختلف دارند و مراسم مربوط به جشن ۶۳‌سالگی را معمولاً در ماههای ربیع‌الاول، ربیع‌الآخر، جمادی‌الاول و جمادی‌الآخر برپا می‌کنند که به این ۴ ماه، در‌اصطلاح، دُرْد تِرْکِشِکْلی‌آیْ به معنی ۴ ماه پشت سر هم، و به مجموع آن، مولیدی‌آی می‌گویند. واژۀ مولید همان مولود عربی، و به معنی زاده‌شده است و به میلاد حضرت محمد (ص) در ماه ربیع‌الاول اشاره دارد (همو، ۴۰۶). به‌همین‌سبب، برخی از ترکمنها در این روز، مراسم مولودی‌خوانی نیز برگزار می‌کنند (قرنجیک).
پس از تعیین روز مراسم، عروسها، دختران و نوه‌های صاحب مراسم به تک‌تک منازل می‌روند و از مردم جهت شرکت در جشن دعوت می‌کنند. در این دعوت حضوری، این عبارت بین طرفین رد‌و‌بـدل می‌شود: آیینگ ... آق‌آش صادا قاسنا چاغِریان (فلانی ... به مناسبت مهمانی آق‌‌آش دعوت می‌کند). مخاطب در جواب می‌گوید: قوتلی بولسون؛ بولیا باراس (مبارک باشد؛ حتماً در مراسم شرکت می‌کنیم). معمولاً دعوت از بستگان دور و نزدیک که در محل سکونت ندارند، با ارسال دعوت‌نامه‌ای که به این منظور چاپ می‌شود، صورت می‌گیرد (قجقی‌نژاد، ۴۰۷). به این مرحله، در‌اصطلاح، او‌به چاغیرماق (خبردادن به همسایگان) می‌گویند (همو، ۴۰۶-۴۰۷). امروزه، فرد ۶۳‌ساله مراسم آق‌آش را در روز عروسی پسر یا نوۀ پسری خود برگزار می‌کند (همو، ۴۰۸).
پس از دعوت دوستان و آشنایان، میزبان در نشستی با فرزندان و بستگان نزدیک، با برآورد تعداد مهمانان، دربارۀ تدارک امکانات و نحوۀ ارائۀ خدمات بحث می‌کنند؛ صحبتهایی مانند تعداد دیگ غذا، مقدار خرید برنج به تناسب دعوت‌شدگان و تهیۀ دیگر ملزومات محور بحث است که چند روز پیش از مراسم آنها را تدارک می‌بینند (همو، ۴۱۱). سپس، از همسایگان و بستگان نزدیک برای پاک‌کردن برنج دعوت می‌کنند؛ به این مرحله، تووی‌دوکمِگ (برنج‌ریختن) می‌گویند. در این روز، در فضای وسیعی از منزل، پارچه‌ای پهن می‌کنند و برنج مراسم را بر روی آن می‌ریزند و زنان گرد آن می‌نشینند و مشغول به کار می‌شوند (همو، ۴۱۳).
زنان به‌محض وارد‌شدن به مجلس، می‌گویند: قوتلی بولسون (مبارک باشد). میزبان یا فرد ۶۳‌ساله جواب می‌دهد: سیزَدَ خدای یِتِرسِن (خداوند برای شما هم برساند). تازه‌واردان مقداری برنج را در دست می‌گیرند و طبق سنت رایج، آن را به پیشانی خود می‌زنند. این عمل، نشانۀ آرزو و التماس از درگاه الٰهی برای به‌جا‌آوردن این مراسم است. در پایان این مرحله، میزبان به مهمانانی که شاباش و یا هدایایی تقدیم کرده‌اند، داخل پارچه‌ای از جنس چیت، مقداری پفک و بیسکویت یا شیرینی می‌گذارد و هدیه می‌دهد. به این هدیه دراصطلاح، دُوِنْچِک می‌گویند. در ادامه، میزبان با در‌نظر‌گرفتن زمان، از مهمانان درخواست شکستن قند می‌کند. اگر مراسم مختصر باشد، مرحلۀ تمیزکردن برنج به‌زودی به پایان می‌رسد و زنان به قند‌شکستن می‌پردازند (همو، ۴۱۴-۴۱۵).
روز برگزاری مراسم، آشپز می‌گیرند که چند دیگ غذا درست می‌کند (فروتن، ۲ / ۱۶۷). ناهار یا شامی که برای این مراسم تهیه می‌شود، حتماً باید رنگ سفید داشته باشد که بیشتر پلو‌خورش است. افرادی که توان مالی چندانی ندارند و علاقه‌مند به برگزاری این مراسم‌اند، غذای مختصری، مثل شیربرنج، به تعداد نمازگزاران نماز مغرب تهیه می‌کنند و به مسجد محل می‌فرستند (قجقی‌نژاد، ۴۰۵).
رواج روزافزون زندگی ماشینی سبب تغییراتی در نحوۀ تهیۀ خوراک برای این مراسم شده است. امروزه، خوراک این مراسم و دیگر جشنها را در آشپزخانه‌های خصوصی تهیه می‌کنند. این امر به‌ویژه در مراکز شهری مشهود است. در گذشته، تعداد دیگهای غذا در جشنها بیانگر عظمت آن بوده است. اگر خوراک مراسم در محل پخته شود، شور و شوق خاصی حاکم می‌شود و مهمانان گاه با مشارکت در جریان پخت‌و‌پز و گاه با برداشتن قدم از روی زغالهای حاشیۀ دیگ غذا، و یا با اشارۀ دست به سوی دیگها و کشیدن آن بر روی پیشانی خود که در فرهنگ ترکمن از آداب آرزو ست، آرزوی قلبی خود را نسبت به برگزاری این مراسم بروز می‌دهند (همو، ۴۱۱).
در روز مراسم، مهمانان پس از احوال‌پرسی، برگزاری این مراسم را بار دیگر به میزبان تبریک می‌گویند و او هم می‌گوید: خداوند قسمت شما نیز بگرداند (همو، ۴۲۱). از آغاز تا پایان مراسم، هدایایی بین میزبان و مهمانان رد‌و‌بدل می‌شود که نوع آنها را درجۀ فامیلی و دوستی طرفین تعیین می‌کند (همو، ۴۱۵). هر شخص برحسب توانایی خود، هدایایی مانند پارچۀ پیراهنی یا شلواری، عمامه (معطوفی، ۳ / ۲۰۴۷)، وجه نقد و جز اینها اهدا می‌کند (فروتن، همانجا).
ساچاق، سفره‌ای پارچه‌ای است (قجقی‌نژاد، همانجا) که مهمانان شیرینیجات محلی را داخل آن می‌گذارند و به‌عنوان هدیه برای میزبان می‌برند. برای اینکه ساچاق روغنی نشود، آنها را در سینی قرار می‌دهند و سپس سینی را در میان ساچاق می‌گذارند و آن را می‌بندند (قرنجیک). رسم ارزش‌گذاری و بده‌بستـان ساچاق چنین است که میزبان پس از برداشتن بیشتر شیرینیها، مقداری از آن را به‌عنوان تبرک برای هدیه‌دهنده باقی می‌گذارد (قجقی‌نژاد، ۴۱۶).
گاه مهمانان افزون‌بر ساچاق، هدیه یا مقداری پول نقد که به آن سِچْگی می‌گویند، تقدیم میزبان می‌کنند. امروزه، زنان جوان هدایایی مانند انواع لوازم خانگی، شیرینی و پول نقد را به‌عنوان ساچاق تقدیم میزبان می‌کنند. میزبان در مقابل هر هدیه‌ای که دریافت می‌کند، در قطعه‌ای پارچه از جنس چیت، دو عدد پفک‌نمکی، چند عدد بیسکویت و کمی شیرینیجات محلی می‌گذارد و به مهمان می‌دهد. مهمان نیز با مسح‌کردن این بسته به پیشانی خود، برگزاری مراسم آق‌آش را برای خود آرزو می‌کند (همانجا).
در مراسم آیینی و جشنهای ترکمنها، نانهای روغنی محلی‌شان زینت‌بخش سفره‌ها ست (همو، ۴۱۷). آنها انواع نان محلی و شیرینیجات سنتی را در روز برگزاری این مراسم به همراه دیگر شیرینیهایی که از بازار تهیه می‌کنند، بر روی سفره می‌چینند و از مهمانان پذیرایی می‌کنند. نان روغنیِ اِکمِک را که از سوی بستگان درجۀ یک به‌عنوان هدیه تهیه می‌شود، در روز مراسم به همراه ۴ حبه ‌قند در کیسه یا ظرفی که روغن پس ندهد، می‌گذارند و بین مهمانان توزیع می‌کنند (همو، ۴۱۹).
آنها پس از صرف شیرینی و چای، بساط ناهار یا شام را می‌گسترند و از مهمانان پذیرایی می‌کنند. پس از صرف غذا، یکی از روحانیان دعا می‌خواند (قرنجیک). با پایان‌یافتن دعا، مهمانان طبق سنت دیرینه، دستان خود را به صورتشان می‌کشند و این جمله را ادا می‌کنند: مبارک بولسون؛ قبول صاداقا بولسون ( ... مورد قبول درگاه الٰهی باشد). مراسم آق‌آش اگر در روز جمعه باشد و مهمانان به صرف ناهار دعوت شوند، پیش از برپایی نماز جمعه، برگزار می‌شود (قجقی‌نژاد، ۴۲۲).
زنانـی که بـه ۶۳‌سالگی رسیده‌اند، پس از به‌جای‌آوردن ایـن آیین، روسری سفیدرنگ به سر می‌کنند و تسبیحی سفید به گردن می‌آویزند. این گروه به هنگام حضور در جشنها و دیگر مراسم آیینی، به‌جز عزاداری، چارقد سفید می‌پوشند. مردان ۶۳‌ساله نیز عمامه‌ای سفید به سر می‌کنند که به آن مُخَمِدنگ تاجی (تاج [حضرت] محمد) می‌گویند (همو، ۴۰۴).

مآخذ

بیگدلی، محمدرضا، ترکمنهای ایران، تهران، ۱۳۶۹ ش؛ پورکریم، هوشنگ، «ترکمانان دهکدۀ قوشه‌تپه»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۹ ش، شم‍ ۹۱؛ فروتن، اشکان و شهناز بیگی بروجنی، گنبد کاووس: تاریخ، سرزمین، فرهنگ، تهران، ۱۳۹۰ ش؛ قجقی‌نژاد، شاهپور و زلیخا قرنجیک، «خوراک مقدس و درونی‌شدن باورهای دینی»، خوراک و فرهنگ، به کوشش علیرضا حسن‌زاده، تهران، ۱۳۸۷ ش؛ قرنجیک، زلیخا، تحقیقات میدانی؛ کسراییان، نصرالله و زیبا عرشی، ترکمنهای ایران، تهران، ۱۳۷۰ ش؛ کمالی، محمد‌شریف و اصغر عسگری خانقاه، ایرانیان ترکمن، تهران، ۱۳۷۴ ش؛ لوگاشوا، بی‌بی رابعه، ترکمنهای ایران، ترجمۀ سیروس ایزدی و حسین تحویلی، تهران، ۱۳۵۹ ش؛ معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، ۱۳۸۳ ش.

زلیخا قرنجیک