قرار داشتن تنوری هیزمی در دو-سه منزل آنطرفتر نشان از حال و هوای یک زندگی شهری ولی با آرامش تؤأم با فرهنگ ترکمنی مدرن شده ولی آمیخته با سنت خاص محلی را در نظر نمایان می ساخت. در واقع مشاهده این مناظر آمیخته با مدرنیته و سنتی. در نظر هر رهگذری یک نوع حس و آرامش بسیار دلپذیری را به انسان دست می‌داد.

پس از پارک کردن خودرو در زیر سایه یکی از درختان بزرگ به سوی منزل آن استاد روانه شدیم.
دیدار قبلی‌مان با ایشان در سال ۲۰۰۷ میلادی در معیت استاد فقید مرحوم حاج مراد دوردی قاضی بود که در محل دفتر کارشان صورت گرفته بود. آن‌موقع پروفسور یازبردیف ریاست کتابخانه آکادمی علوم ترکمنستان را بر عهده داشتند که همان زمان هم چون امروز با خوشرویی و شادابی که نشان از انسانیت والائی را نشان می داد از ما به گرمی استقبال نموده بودند.

در مقایسه با آن زمان، استاد فرهیخته و اهل کتاب و محقق و پژوهشگر بزرگ ترکمن، مسن تر گشته و به دلیل کهولت سن توان جسمانی ایشان به تحلیل رفته بود. چرا که ایشان در حال حاضر به سن هشتاد و پنج سالگی رسیده است.

پروفسور آلماز یازبردی که منتظر ما بودند، به رسم ادب اجداد ترکمنی و با خوشروئی تمام به همراه خانم محترمشان در جلوی درب بیرون منزل خودشان تشریف آورده بودند و به گرمی از ما استقبال کردند. ایشان با دیدن من و همراه محترمم آبا ایشان محمدی و همسرانمان بسیار خوشحال گشته و بلافاصله ما را به منزل خود همراهی کردند. طبق رسوم برادران ترکمنستانی که در هر موقع روز وارد منزل کسی مهمان می‌شوید، با سفره‌ای رنگین از انواع غذاها و چای سبز و سیاه و قهوه و میوه‌های فصلی روبرو گشتیم.

پس از نشستن و احوالپرسی گرمی که از ما انجام دادند، استاد مسرت خودشان را از حضورمان در منزلشان ابراز نمودند.
پروفسور آلماز آقا بلافاصله صحبت خود را حول دنیائی که به آن عشق می‌ورزد یعنی کتاب و فرهنگ و نشریات ترکمنی آغاز کردند و ما به فرموده شاعر ملی مختومقلی فراغی که می فرماید: «کیتاپ اۇقان غوُل‌لار مانئ – دان دۇقدور». شاهد شور و شوق و استادی و فهم بالائی از مسایل فرهنگی و تاریخی ملت ترکمن. شدیم و آنچنان که شاعر بزرگ در جائی دیگر می فرماید: ( پئراغئ، عئشقا اوغراشدئم، دریا گیردیم، مؤوجه دۆشدۆم،.) واقعأ در دریای علم و معرفت به کمال رسیده و دلیل آن را هم از صحبت‌های گرم و شیرین و علمی و معلومات بالا و ذیقیمتی که ایشان در باب تاریخ بسیار پربار دنیای کتاب و نشر این ملت کهن سخن می راندند را گواه بودیم و بسیار لذت بردیم. اطلاعات پروفسور در باره کتاب و نسخ خطی و…بسیار فراوان بود و ما را شگفت‌زده کرد.

ایشان عمر پربار و گرانبهای خود را صرف تحقیق و پژوهش‌های علمی ارزشمند پیرامون کتب قدیمی و متون ادبی فراوانی صرف نموده‌اند. آثار زیادی را به رشته تحریر درآورده‌اند. در امر ترجمه هم فعالیت‌های قابل توجه‌ای انجام و آثاری را در این امر به چاپ رسانده است. بعضی از آثار خود استاد هم به زبان‌های زنده دنیا از جمله به انگلیسی، ایتالیایی، فارسی، پاکستانی و روسی ترجمه شده است.

از آثار مهم و پربار استاد می‌توان از کتابشناسی ملت‌های آسیای میانه در نیمه دوم قرن نوزده و اوایل قرن بیستم میلادی، تاریخ کتاب در آسیای میانه در قبل از اسلام و نسخه های چاپی قدیم و همچنین اثری با عنوان تاریخ چاپ و طبع کتاب در شرق و لیستی از کتابخانه‌های محل سکونت قدیم ترکمن‌ها یعنی کؤنه اۆرگنچ در قرون وسطی نام برد. البته ایشان علاوه بر این موارد، آثار دیگری هم دارند. آثاری که نشان‌دهنده تلاش و کوشش فراوان او را نشان می‌دهد.

پس از صحبت‌های گرم و علمی، ایشان از دنیای نشر و نویسندگان و شاعران ترکمن ایرانی سؤال کردند. من از فرصت سود بردم و تعدادی از مجلاتی که منتشر شده در ترکمن صحرا، چون فراغی، ترکمن‌دیار،
ترکمن‌نامه، دانش صحرا و سایران و دو جلد از کتاب ترجمه شده مربوط به آلماز أقا با عنوان « گنجینه کتاب» که توسط فعال فرهنگی و استاد دانشگاه عزیزمان جناب آقای دکتر ارازمحمد سارلی به فارسی برگردانده و چاپ شده بود، را به ایشان تحویل دادم. لازم به ذکر است که مجلات و کتاب‌ها را جناب آقای حاج ولی محمد خوجه به ایشان فرستاده بودند.

با دیدن آن شعف و شادمانی خاصی را در چهره استاد مشاهده کردم که ایشان از آقای ولی محمد خوجه جهت سوغات ارزشمندشان و همچنین از نشر کتاب یاد شده بالا توسط آقای سارلی تشکر فراوان نموده و سلام و درود گرم خود را به آقایان نامبرده ابلاغ کردند. که مخصوصأ از خود آقای سارلی و خانمشان و فرزندشان یاد کرده و تشکر کردند.

در ادامه صحبتهای گرمی که داشتند در باره مراسم سیصدمین سالگرد مختومقلی فراغی که قرار است در سال آینده در ترکمنستان برگزار شود، صحبت شد. و در این ارتباط در ترکمنستان برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات مناسب و بزرگی انجام شده است و تلاش بسیار آن کشور که این مراسم را در سطحی وسیع و بین‌المللی با شکوه بیشتری می خواهند برگزار کنند.

همچنان که در هر مهمانی و محفلی که حضور پیدا می کردیم از حضور جناب آباایشان بدلیل احترام خاصی که به شاعر ملی ملت ترکمن مختومقلی فراغی و پدرشان دولت محمد آزادی داشتند و ایشان بر طبق شجره ای که دارند از نوادگان قاهرقلی که برادر مختومقلی می باشند ( که نام حقیقی آبا ایشان ” محمد نظر ایشان محمدی ” که در بین مردم با نام آبا ایشان شناخته میشوند فرزند مرحوم آتا ایشان محمدی از روستای گرکز منطقه جرگلان می باشند و ایشان بعنوان نسل هفتم و یا هشتم پدر شاعر ملی و به دلیل همین وابستگی به این نامداران بزرگ ادب و عرفان و شاعر بلند آوازه این ملت در بین ترکمن های ایران و دیگر کشورهای ترکمن نشین و از جمله در ترکمنستان از احترام خاصی دارا می باشند. و ایضأ در بین مسؤلین استانی استان های خراسان شمالی و گلستان و بعضأ مقامات کشوری جمهوری اسلامی ایران عزیز هم مورد احترام می باشند و همچنین همسرشان که فرزند گویچ ایشان می‌باشند بسیار خرسند شدند و آن را به فال نیک گرفتند و از حضورشان در منزل خود شادمان گشتند.

پروفسور در باره برخی از اقدامات و فعالیت‌های انجام شده در مورد کارهای خود توضیحاتی ارائه دادند. تأکید کردند که نویسندگان، شاعران، هنرمندان و….. آمادگی لازم را دارند تا مراسم بزرگداشت سیصدمین سالگرد مختومقلی فراغی و رئوس برنامه های در دست انجام صحبت‌های جالبی را بیان داشتند که بنده و آباایشان‌آقا از شنیدن آن‌ها بسیار خوشحال شدیم و از صمیم قلبمان از این همه کارهائی که قرار است انجام شود خوشحال و به عنوان یک ترکمن ایرانی از ایشان و همکاران و دست اندرکاران آن تشکر کردیم.

پرفسور یازبردی با آنکه به سن هشتاد و پنج سالگی پا گذاشته است باز هم با انرژی و علاقه خاصی از کارهای در دست انجام خود صحبت فرمودند و ابراز داشتند که روزی دو ساعت به دانشگاه رفته و در رشته خود تدریس می‌کند.

در اینجا آباایشان‌آقا سؤال کردند:
استاد آیا خسته نمی‌شوید؟
استاد بلافاصله فرمودند:
اگر فقط یک روز به سر کار نروم و در بین دانشجویان خود حضور نیابم و تدریس نکنم، خسته می‌شوم و خود را فرسوده می‌انگارم که براستی در این سن با این روحیه بالا و عشق به تدریس در استاد بسیار ستودنی بود.

در ادامه در مورد نشریات ترکمنی ترکمن‌های ایران صحبت کردیم. ایشان که از چاپ نشریاتی مثل ترکمن‌نامه و ترکمن دیار، دانش صحرا ، یاپراق، سایران، گل صحرا و اقتصاد گلستان در ایران اطلاع چندانی نداشتند. پس از مشاهده نسخه‌هائی از این نشریات واقعأ خوشحال شدند و سلام گرم خود را به دست اندرکاران این مجلات و نشریات فوق اعلام کرده و درخواست کردند که از هر طریق ممکن از تمامی نسخه‌های گذشته چاپ شده و آینده آن به آرشیو کتابخانه ملی کشور ترکمنستان ارسال کنند و تأکید ورزیدند که ما در خیلی از کارهای تحقیقی و پژوهشی خود، از مقالات شما برادران مان که با آثار غنی و پربار دنیای علم و ادبیات کشور کهنی مثل ایران آشنا هستید را استفاده می کنیم. لذا حتمأ در ارسال نسخه‌های چاپ شده کوتاهی نکنند.

در حدود چهار ساعتی که در منزل ایشان بودیم. براستی دوست داشتیم همچنان خوشه‌چین مزرعه پربار معرفت و دانش والا و گسترده ایشان باشیم؛ اما باید به قرار بعدی هم می‌رسیدیم. از صحبتهای گرم و آموزنده‌ پروفسور بسیار سود بردیم. استاد اطلاعات ذی قیمتی در باره دنیای کتاب ترکمنی و فرهنگ و تاریخ کهن این ملت بزرگ فرمودند.

با آرزوی دیداری مجدد و با دعای گرم و در پایان با قرائت شیوای قرآن مجید توسط جناب آبا ایشان محمدی و با بدرقه گرم جناب پروفسور آلماز بردی و همسر مهربانشان – که ایشان هم بازنشسته آکادمی علوم و کتابخانه ملی آن کشور هستند- خداحافظی نمودیم.

از این که این سعادت را داشتم که با شخصیت ممتاز علمی ترکمنستان بار دیگر ملاقات کنم بسیار خوشحال بودم و براستی در پوست خود نمی‌گنجیدم. در دلم برای ایشان و دیگر عزیزان اهل ادبیات و فرهنگ و….آرزوی خوشبختی و کامیابی و طول عمر کردم. امیدوارم باز هم بتوانم به ترکمنستان سفر کنم و با چنین شخصیت‌های برجسته و فرزانه صحبت نمایم.

بار دیگر توصیه مهم استاد را به دوستان بزرگوار و اندیشمند پژوهشگر ترکمن هاب ایران یادآوری می‌کنم که آثار و نشریات چاپ شده در ایران را به ترکمنستان بفرستند تا پژوهشگران آنجا نیز از این آثار سود جویند.

ایشان در حال بدرقه ما حرف پر معنائی را که بدین مضمون بود فرمودند: ( دنیای علم و دانش بی انتهاست و هر چقدر هم مطالعه کنی احساس آن که غنی از علم و فهم گشتن را به خود راه نده و هیچوقت از مطالعه و تحقیق باز نمانید! ) و من در راه بازگشت اژ منزل ایشان با توجه به صحبت و سفارش پایانی ایشان، شعری از کریم قربان نفس که شاعر همدوره استاد آلماز آقا بودند را به یاد آوردم که می فرماید:

دینگه کأمیللیگینگ اؤز چنی یوقدور،
شونئ ایسله مگین اؤز چنی بیله.
اول نه_ هأ سووجارار، نه_ده سووجاردار
اؤز چنیندن آنگرئق گچه نینگ بیله.

نیره دن گچسه_ده، گچی بر بیله،
غورقما، التجک یرنه اؤزی بلددیر.
دونیأنینگ یوزونده أهلی زات اوچین،
سرحد باردئر ولی،
اول بی سرحد دیر.

www.ulkamiz