مقدمه

آسیای مرکزی در نیمه اول قرن بیستم شاهد شکل گیری جنبشها بخاطر بدست آوردن حاکمیت مردمان این سرزمین بود که حرکت باسماچیان از آن جمله به شمار می رود. جنبش باسماچیان یکی از حرکتهای خودجوش در آسیای مرکزی به شمار میرود که در نیمه اول قرن بیستم توسط مسلمانان این منطقه راه اندازی گردید. با به وجود آمدن اختلافات میان بلشویکها و منشویکها در روسیه، جنبش باشماچیها جهت مبارزه با کمونیستها در آسیایی مرکزی و بیرون ساختن آنها از این منطقه راه اندازی گردیده بود. باسماچیان هدف خود را بدست آوردن حاکمیت بر سرزمین و سرنوشت مردمان آسیای مرکزی اعلان نموده بودند. رهبری این قیام را ابراهیم بیک لقی از باشندگان اصلی بخارا برعهده داشت. جنبش باسماچیان الی سال 1931 طی سه مرحله دوام یافت اما به دلیل اختالفات درونی ضعیف گردیده و سرانجام زمینه فروپاشی آن فراهم گردیده از طرف روسها سرکوب گردیدند. در این مقاله که تحت عنوان (بررسی قیام باسماچی ها بین سالهای 1916-1931 )تهیه گردیده است به موضوعاتی چون شکل گیری قیام، مراحل قیام و چگونگی فروپاشی آن به شکل مفصل پرداخته شده است. نگاهی به جنبش باسماچیان معروفترین شورش از طرف مردم آسیای مرکزی در برابر روسها بود. کلمه باسماچی در زبان روسی به معنی یاغی آمده است و این اصطالح را روس ها به شورشیان مسلمان در آسیای مرکزی اطلاق می کردند. این واژه با گذشت زمان به حدی توسعه یافت که در آسیای مرکزی نیز کاربرد داشت )زمانی، 1395 :71 .)باسماچی در لغت به معنی مهاجم آمده است و ریشه لغت از فعل ترکی باسماق برگرفته شده است. واژه باسماچی از طرف بلشویک های روسیه به خاطر توهین به انقالب ملی مسلمانان علیه حاکمیت روسیه و بلشویسم به کار برده شده است. از نظر مردمان آسیای میانه آن جنبش، نهضت ملی آزادی بخش تلقی میگردید. هدف جنبش باسماپی در واقع بدست آوردن حق حاکمیت خود بر سرزمین و سرنوشت آن بود. آسیای مرکزی در زمان حاکمیت تزاری شاهد جنبش های متعددی بود اما قیام باسماچی ها به دلیل اهداف و تاثیرات آن از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. اما نظریات و دیدگاه ها در باره بافت فرهنگی، و سیاسی، علل ظهور و زوال آنها بسیار متفاوت می باشد. (چالیشکان، 1399 : .)58 مورخین روس بیشتر بر تاثیرات مخرب باسماچیان بر اقتصاد منطقه و حمایت بریتانیا از آنها اشاره دارند در حالی که شماری از نویسندگان آنها را نشانه ای از پان اسلامیسم و پان ترکیسم می دانند. تاریخ نگاران روس حرکت باسماچی ها را به رنگ سیاه ترسیم نموده و از آنها به عنوان جانی، غارتگر، رهزن، 3 دزد و ...یاد میکنند. اما محمد جان شکوری نویسنده تاجیک بر این باور است که تمام باسماچی ها غارتگر و تبهکار نبودند بلکه در میان آنها انسان های عدالت خواه و آزادی خواه زیادی حضور داشتند. فیودال ها به دلیل اینکه با تسلط شوروی حاکمیت و منافع خود را از دست میدهند از این جنبش حمایت کردند. رهبران تاشکند و بخارا با باسماچیان همکاری داشته و برای آنها اسلحه و مهمات میفرستادند. در همین مرحله است که باسماچیها دست آوردهای زیادی داشتند ( ایوب زاده، 2006 :59-60 .)قابل یاد آوری است که در میان باسماچیان دسته های جنایتکار نیز وجود داشته. اما هدف اصلی باسماچیگری خشونت در برابر مردم نبوده است( آرین فر، 1387) قبل از شکل گیری قیام باسماچی ها، نظام اداری در بخارا ترکیبی بود از سیستم فیودالی و روحانیت که به شکل امیرنشین توسط امیر سید عالم خان رهبری میگردید. در رأس این امیر نشین علمای محافظه کار، شخصیت های برجسته قبایل و فیودال ها بود. آنان بیشتر بر شاخصه های دینی بر دولت تأکید می کردند.. اسلام بخش میراث و مکمل سلسله را تشکیل میداد. در نتیجه قدرت علمای بخارا در حال گسترش بود. اسلام دین مردمان شهر نشین تلقی می شد در حالی که قبایل اسالم را از طریق صوفی گری پذیرفته بودند. با گذشت زمان فرقه های مختلفی مانند نقشبندیه، قادریه، یسویه و کبریه در آسیای مرکزی شکل گرفت که آنها فعالیت های سیاسی را در آسیای مرکزی رهبری می نمودند. تأثیرات این فرقه ها بالای باسماچیان بیشتر بود. باسماچیان برای احیای خان نشین بخارا مبارزه نموده و تاکید بر آزادی از ظلم و ستم بیگانگان داشتند (چالیشکان، 1399 :59-60 .)پس از تشکیل اتحادیه جمعیت های انقالبی ملی و مردمی مسلمانان در آسیای مرکزی، جنبش باسماچیان، شکل دیگری را به خود گرفت. استقلال ترکستان، تشکیل ارتش ملی، ایجاد جمهوری دموکراتیک، استقلال اقتصادی، آزادی مذهب و پیشرفت های فرهنگی و معارف از اهداف اساسی این جنبش به شمار می رفت. هم چنان اثر گذاری این جنبش از امپراتوری عثمانی نشأت میکرد ) خبرگزاری تسنیم، 1397.) به صورت عموم مردمان آسیای مرکزی به دو شیوه در برابر روسها دست به مبارزه زدند )برپایی جنبشها مانند مقاومت خلق ترکستان و جنبش باسماچیان و اهتمام به صیانت اسالم و حفظ فرهنگ و هویت ملی و ارزش های اسالمی() زمانی، 1395 :71 .)با گسترش اختالفات بلشویک ها و منشویک ها، در آسیای مرکزی تمایالت استقالل طلبانه توسعه یافت. مسلمانان در نوامبر 1917م حکومت موقت ترکستان را به وجود آوردند، ولی عمالً روسها در ترکستان زمام امور را در دست گرفتند. در قزاقستان نیز شرایط مشابهی وجود داشت. تعدادی از قزاق ها و قرقیزها که در جریان شورش و جنگ داخلی کشور را ترک کرده بوند به منطقه بازگشتند و با روسها درگیر شدند. آنها در اورنبورگ دو کنگره تشکیل داده و خواستار خروج روسها، بازگشت سکنه بومی و ایجاد نظام اداری و فرهنگی منطبق با ویژگیهای محلی شدند. 4 به زودی ترکستان به کانون مخالفت قزاقهای روسی علیه کمونیستها تبدیل شد و مخالفت های مردم منطقه و تداوم سلطه روسیه ادامه یافت. حکومت خوقند به مخالفان کمونیستها کمک میکرد، ولی در برابر فشار نیروهای نظامی کمونیست تاب مقاومت نیاورد. در تاشکند نیز وضعیت مشابهی وجود داشت. برآورده نشدن انتظارات مسلمانان آسیای مرکزی از حاکمیت جدید روسیه یعنی دولت بلشویکها زمینه ساز قیام باسماچی شد. باسماچیان نام گروهی از مسلمان های آسیای میانه است که در بین سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۰م شورشهایی را ضد شوروی انجام میدادند. جنبش باسماچی در فبروری 1918م آغاز شد. کانون آن دره فرغانه بود و به تدریج مورد حمایت گستره مردم قرار گرفت. رهبری گروه را شخص بنام ابراهیم بیک لقی) از باشندگان بخارا( پیش میبرد. رهبرباسماچی ها از ملی گرایان خوقند و مسلمانان این منطقه حمایت کرد و میان آنان پیوندی ایجاد شد(چالیشکان، 1399 :58 .)ابراهیم بیک به همکاری اقوام لقی که جنگجویان دلیر و سواران ماهر بودند در وادی حصار در منطه ای به نام لقی سکونت داشتند و بعد به همکاری سایر اقوام در جنگ علیه روسها مشهور گردیدند)فیض زاد، 1372 :7 .)مرکز عملیات باسماچیها دهکده ی کوچک دوشنبه واقع در چهار راه قراتگین، کوالب، قرغان تپه و حصار شادمان بوده ریاست نیروی آنها را ابتدا معزول عالم خان و بعد از آن انورپاشا به عهده گرفت. طی سال های 1920م دولت شوروی با حمایت حاکمان، حکومت بخارا و قشون باسماچیها را شکست داده و روئسای قبایل را وادار به اطاعت از قوانین شوروی نمود. پس از فروپاشی حرکت باسماچیها، روسها ضدیت با تاجیکان را از یاد نبرده و تا حد امکان از همکاری به آنها خود داری کردند. به طور مثال نواحی کم جمعیت مانند ترکمنستان در جمله جمهوری ها قرار گرفته، حتی به تاجیکان در کمیته هایی که سرنوشت آنها را تعیین میکرد اجازه شرکت نمیدادند (طبرستانی، 1393 :62-63.) مراحل قیام باسماچیان قیام باسماچیان به اشکال مختلف در حدود 16 سال دوام یافت و سه مرحله را در خود داشت. این جنبش پس از پیروزی انقالب سال 1917م و زمانی که بلشویک ها حکومت مسلمانان خوقند را سرنگون ساختند در پی نا بسامانیهای اقتصادی و بی حرمتی های آنها به سنن و آداب مسلمانان و دره فرغانه در ترکستان شروع گردیده و به سمرقند و بخارا توسعه یافت(زمانی، 1395 :71 .)مرحله نخست قیام باسماچی با سقوط حکومت مسلمانان در خوقند پایان یافت. پس از سرکوب مرحله اول قیام به دست ارتش سرخ، مرحله دوم آن در اپریل 1920م شروع شد، ولی این بار تمرکز آن در ناحیه خیوه(خوارزم )بود. حکومت خیوه از این جنبش حمایت کرد که مجدداً توسط کمونیست ها سرکوب شد. سرکوبی انقلابیون مسلمان در خیوه سبب گسترش امواج جنبش به بخارا شد و جنبش باسماچی در سراسر آسیای مرکزی توسعه یافت (طبرستانی، 1393 :37-39.)دلیل اهمیت جنبش باسماچی این است که مظهر و نماد بزرگترین اقدام جمعی در آسیای مرکزی می باشد (چالیشکان، 1399 :58 .) 5 مرحله اول جنبش (916-1920.) اساساً باسماچیان در چهار منطقه )دره فرغانه، منطقه لوقای، بخارا و استیپ های ترکمن در اطراف خیوه( وارد عمل گردیدند. 1 .دره فرغانه، یکی از پایگاه های باسماچیان به شمار میرفت و توسط شیر محمد و مال ارگش رهبری میشد. مردمان این منطقه ازبک، تاجیک، قرقیز و روس بودند. 2 .لوقای در جنوب تاجیکستان که جمعیت آن را لوقای، قنقرات و ازبک ها تشکیل داده روسها در این منطقه زندگی نداشتند. ابراهیم در این منطقه از شهرت باالیی برخوردار بود. 3 .بخارا- سمرقند که مردمان آن ازبک و تاجیک بودند. خوجه بهبودی در سمرقند، منور قاری در تاشکند، عثمان خوجه در بخارا از جمله حامیان این جنبش بودند. 4 .استپ های ترکمن در اطراف خیوه که در آن ترکمنها و قراقالپاق ها از جنبش باسماچی حمایت میکردند. جنید خان و پهلوان نیاز این شورش را رهبری مینمودند. رهبران باسماچی نام تاریخی "قورباشی" به معنی تشکیالت نظامی تدافعی را گزیده بودند و جنگجویان جوان آن "جیگیت" نامیده می شدند. قورباشی جایگاه متفاوت داشته و شامل رهبران قبیله، بیگ های محلی، ریش سفیدان، شیوخ و ... بودند. اما خاستگاه اکثر جکیت ها مناطق فقیر نشین و نادار بودند. در مرحله اول شورش، شعار آنها: استقلال داخلی، نفی و طرد قدرت مرکزی، کاهش مالیات و لغو مالیات غیر قانونی بود. این جنبش تا چندماه بعد از شروع به مناطق مرو، یدی سو و عشق آباد توسعه .(619-60 :1399 ،چالیشکان )یافت نیروهای تزاری روس در برابر این شورش واکنش تند نشان داده و با بی رحمی در تالش سرکوب آنها برآمده و حدود نیم ملیون نفر آنها را به قتل رساندند. در مقابل باسماچیان نیز اسرای روس را به قتل می رسانیدند. اما وقوع انقلاب بلشویکها در روسیه 1917 ،فرصت را برای مردم ترکستان داده و حکومت خود را در سال 1918 در خوقند، اورنبرگ، باشغوردستان و آلش اوردا ایجاد کردند. هم چنان شیر محمد با حمایت افسران ترکیه عثمانی حکومت خود را در فرغانه تشکیل دادند. باسماچیان به ساختارهای امیر نشینهای سابق مانند نظام قضایی و جمع آوری مالیات پایبند بوده و سیستم پستی منظم را ایجاد کرده بودند که میتوانست پیام را در یک هفته از مسکو به دوشنبه انتقال دهد. در اپریل 1920 جدیدی های افراطی جمهوری مردمی را در بخارا شکل دادند هم چنان در همین سال جمهوری خیوه شکل گرفته و قانون اساسی بر پایه ملیت گرایی و اصول اسالمی تدوین شد. از لحاظ تفاوت، جدیدی ها جنبش شهری روشنفکر بودند در حالی که باسماچی ها خاستگاه روستایی داشتند. از جانب دیگر جدیدی ها ایدیولوژی سیاسی خویش را بر اساس اسالم گرایی، ملیت گرایی و نوگرایی قرارداده و برنامهای برای دولت ملی داشتند و میتوانستند توده ها را بسیج و تجهیز کنند. در حالی که باسماچیان قدرت نظامی و شهرت 6 مردمی همگانی داشتند. با سماچیان جدیدیها را دشمن میدانستند و در مقابل اکثر جدیدیها، باسماچیان را بقایای امیر نشینهای منقرض شده تلقی میکردند. ولی جدیدی ها به صفوف باسماچیان نیز پیوسته بودند چون حکومت خوقند که از طرف جدید ها رهبری میشد بی رحمانه توسط ارتش سرخ سرکوب شده بود و پنج هزارتن در نتیجه تهاجم روسها به قتل رسیده بودند. اگر تمام جدیدیها با قدرت خود از شورش حمایت میکردند، به آسانی می توانستند ارتش سرخ را شکست بدهند. مرحله دوم جنبش 1920-1924 در این مرحله باسماچیان ادعای امارت داشتند. در عین حال ورود رهبر تبعیدی ترکیه عثمانی )ذکی ولیدی توغان و انورپاشا( به بخارا سیاست داخلی را تغییر داد. توغان در 1921 انجمن مخفی ملی گرا را تحت نام )اتحادیه ملی ترکستان( در بخارا تأسیس نمود. این انجمن هدف خود را، اتحاد تمام عناصر مانند شخصیت ها و چهره های اجتماعی و انفرادی در میان جدیدیها، قدیم گرایان، سوسیالیست ها، تاتارها، قزاق ها و باسماچیان علیه دشمن مشترک اعالن نمودند. هم چنان این جنبش اعالن نمود که یکی از اهداف آن آزادسازی ترکستان و ایجاد جمهوری دموکراتیک میباشد. نفوذ انجمن باالی باسماچیها سبب کاهش تأثیر امیر و علما گردید و حوزه فعالیت آن را تا خیوه، گذار و قاشی گسترش داد. این انجمن نمایندگیهایی را در مناطق تحت سلطه ی باسماچیها ایجاد نموده و هماهنگی بوجود آوردند. انور پاشا نقش مهم در جنبش باسماچیها داشت. وی در دوم اکتبر1921 با 74 تن از اعضای ترکان جوان وارد بخارا گردیده با باسماچیان روابط برقرار نموده و آنها را هماهنگ نمود. او باورمند بود که شورویها یک رژیم خشونت پیشه بوده و با عوام فریبی در تالش تحقق اهداف خود اند. هدف وی رهایی مسلمانان از سلطه هرنوع امپریالیسم به ویژه امپریالیسم سرخ بود. وی از شهرت زیادی در میان مردم ترکستان برخوردار بود. او لقب غازی و فرمانده کل اسلام و ترکستان را به دست آورد. نفوذ بیشتر انور پاشا تا حدودی زمینه ی اتحاد میان گروه های باسماچی را فراهم نمود. وی 20 هزار نیرو از 60 هزار نیروی باسماچی را رهبری مینمود. در مارچ 1922 باسماچیان شهرهای دوشنبه و بای سون را تصرف نموده و با محاصره شهرهای بخارا و ترمذ، ضربه سخت بر نیروهای شوروی وارد کردند. شوروی ها پیشنهاد امضای موافقت نامه ی صلح را به او ارائه کردند. انور پاشا هم اعلام نمود که در صورت خروج کامل نیروهای ارتش سرخ از منطقه، و در طی دو هفته پیشنهاد صلح را خواهد پذیرفت (چالیشکان، .)63-65 :1399 )اما دسته بندیهای گروهی، رقابت میان بزرگان و فیوداالن قبایل، و حمایت بلشویکها از کشمکشهای درون گروهی و قبیله ای زمینه های ضعف جنبش را فراهم نمود که این کار سبب نا امیدی انورپاشا گردید. علاوه بر عوامل فوق، بسیاری از نیروهای روسیه بعد از پیروزی در اروپا و پایان یافتن جنگ لهستان به آسیای مرکزی برگشت نموده اقدامات سخت را برضد باسماچیان در پیش گرفتند که سبب شکست انورپاشا گردیده و تلفات سنگین بر نیروهای آنان وارد شد. سرانجام انورپاشا در شهر بالچیوان در غرب بخارا در چهارم اگست 1922 کشته شد. با کشته شدن انورپاشا، ضربه شدیدی بر باسماچیان وارد گردید. ارتش سرخ از ضعف روحی باسماچیان بهره برداری نمود. در سال های 1923 و 1924 بسیاری از قورباشی ها به خاطر فشار شورویها مجبور به عقب نشینی شدند. در این مرحله باسماچیان نتوانستند به اهداف خود برسند(چالیشکان، 1399 :66-69.) مرحله سوم جنبش 1926-1931 سیاست اقتصادی شوروی باالی مردم ترکستان مخصوصاً تحمیل کشت پنبه به جای غله جات سبب نارضایتی مردم گردید. هم چنان درپیش گیری سیستم اشتراکی سبب نابودی اکثر دام ها در منطقه گردید. میزان تولید غلات، گندم و برنج در آسیای میانه و بخار شدیداً کاهش یافت. پادگان های ارتش سرخ غلات دهاقین را به زور مصادره مینمودند چون از لحاظ مواد غذایی به کمبود روبرو بودند. مالیات بی رحمانه، اشتراکی سازی، کشت پنبه به صورت تک محصولی و تورم موجب آغاز دوباره شورشها شد. باسماچیها مخصوصاً ابراهیم بیک پادگان های ارتش سرخ و مناطق ثروتمند را مورد چپاول قرار داده و غلات را مصادره و در میان مردم توزیع کردند. او با این کار محبوبیت در میان مردم پیدا کرد. در سال 1926 روسها بالای نیروهای ابراهیم بیک هجوم برده و تعداد آنها را به قتل رساند و خود وی به افغانستان عقب نشینی کرد. در سال 1927 ،حکومت شوروی سیاست نرمش را در برابر مسلمانان تعقیب نمود. آنها بر این فکر بودند که نیروهای باسماچیان نابود شده اند و بنا بر این دروازه نهادهای اسلامی و دادگاه شریعت و حوزه های علمیه را بستند. هم چنان اجازه داشتن جایداد و مکان را برای روحانیون نمیدادند. در سال 1929 نیروهای فضیل مقصوم رهبر قورباشی ها، ابراهیم بیک و دولت سردار بالای شوروی ها حملاتی را انجام داده که احتمالا آخرین حمله بر مرزهای شوروی بود. در این مرحله بخشی از نیروهای شوروی شکست خورده و حامیان محلی آنها مجازات گردید. اما ابراهیم بیک اسیر شده و در سال 1931 اعدام گردید. بین سالهای 1931 تا 1934 قورباشی ها تلاش کردند تا از طریق افغانستان و ایران به خاک شوروی نفوذ نمایند. اما در سال 1934 کمیساری مردمی امور داخلی اعلام نمود که شورش باسماچی، رسماً به موجودیت خود پایان داده است (چالیشکان، 1399 :67-70.) ضعف و فروپاشی باسماچیان بعد از قتل انورپاشا در سال 1922 و بروز اختالفات در صفوف آنها ضعیف گردیده و در سال 1923 در برابر ارتش سرخ مغلوب شدند. حرکت باسماچیان که زیر پرچم اسلام و آزادی راه افتاده بود در ترکیب رهبری آن عمدتاً زمین داران بزرگ، روحانیون و طرفداران امیر بخارا نقش اساسی داشت ولی در حقیقت یک حرکت روستایی و عقب مانده بود (ایوب زاده، 2006 :59 .)به باور عبدالقادر خالق زاده، لنین راضی شده بود که انورپاشا به ترکستان بیاید و تمام مردم آسیای میانه و افغانستان را علیه انگلیس به شورش دعوت کند. او از مسکو اعتبار نامه ای را به امضای لنین با خود داشته و در مدت کوتاه توانست ارتش منظم بیست هزار نفری را جمع آوری کند. اکثر سران مقاومت باسماچی ها به جز از ابراهیم بیک نسبت به انور پاشا خوش بینی داشتند و ابراهیم بیک به وی به چشم رقیب می نگریست. ولی انورپاشا یک شخصیت پیچیده بود. او تا مدت زمان زیادی برای عثمانی ها کار کرد و بعد از شکست در جنگهای که برای عثمانیها انجام داد از آنجا فرار نموده و بعد از گفتگو با لنین به آسیای میانه آمد تا با شوروی کمک کند. ولی بعد از آشنایی با وضع بخارا و گفتگو با ترک های منطقه با باسماچیان پیوسته در مقابل روسها قرار گرفت )ایوب زاده، 2006 :61.) انورپاشا ارتش خود را بر اساس عالئم ملی به دو دسته )تاجیک ها و ازبک ها( تنظیم نموده بود اما نقش اصلی را در تصمیم گیریها و سوق و اداره افسران ترک داشتند که این کار سبب نا رضایتی تاجیک ها و حتی لقی های ترک تبار گردید. نیرو گرفتن ترک گرایی در منطقه بالای مقاومت تاثیر گذاشته و آن را از هدف اصلی دور ساخت. به همین دلیل بود که گروه های زیادی صفوف باسماچیان را رها کرده و تعدادی هم اهداف خود را تعقیب میکردند. از جانب کمونیستهای مسکو اقدامات هماهنگ و یکپارچه ای برای سرکوبی قیام شکل گرفت. درگیریهای داخلی، از جمله درگیری میان ازبک ها و قرقیزها در دره فرغانه نیز سبب تضعیف این جنبش شد. به تدریج روسها از توجه صرف به ابزار نظامی برای تسلط بر آسیای مرکزی چشم پوشیدند. محاکم شرعی و وقف از سال 1922م دوباره درآسیای مرکزی احیا شد و تلاش شد از فشار و سرکوب در منطقه کاسته شود. اجرای سیاست نوین اقتصادی لنین نیز سبب کاهش فشارهای سیاسی – اقتصادی بر آسیای مرکزی متمرکز گردید. قیام باسماچی به تدریج بر اثر عوامل درونی و بیرونی در نواحی سمرقند و بخارا رو به ضعف نهاد و تنها در بخشی از (خوارزم)خیوه به حیات خود ادامه داد. این قیام از سال 1926م به بعد به شدت تضعیف شد، ولی در 1929م با شدت یافتن برنامه های اشتراکی کردن اجباری کشاورزی در دوران استالین دوباره تجدید حیات یافت که این بار ارتش سرخ اتحاد شوروی کلیه آثار فعالیت آن را نابود ساخت. قیام باسماچی با بسیاری از قیامهای رهایی بخش در کشورهای آسیایی- افریقایی پس از جنگ جهانی دوم شباهت داشت (طبرستانی، 1393 :37-39 .) هم چنان از عوامل دیگر فروپاشی جنبش، عدم موجودیت ساختار منظم آن به شمار می رود. اختلافات میان نخبگان و همکاری برخی ها با شوروی از عوامل دیگر ضعف و فروپاشی آن میباشد. فروپاشی حکومت خوقند زمینه رهبری سیاسی جنبش را از دست داده ضربه ای بر جنبش وارد کرد. هم چنان جنبش نتوانست تائیدی مجامع بین المللی مخصوصاً جامعه ملل را به دست آورد. باوجود اینکه شوروی مدعی بود که جنبش از طرف حکومت هند بریتانوی حمایت می شود ولی انگلیس ها جنبش را یک مسئله داخلی اتحاد جماهیر شوروی میدانستند. ترس انگلیس ها این بود که پیروزی جنبش باسماچیها سبب ایجاد شورش اسالمی در هند خواهد شد (چالیشکان، 1399 :71 .) نتیجه جنبش باسماچی یا جنبش ملی ترکستان یک حرکت تاریخی در آسیای میانه در برابر شوروی بود که در نیمه اول قرن بیستم شکل گرفت. این جنبش توانست برخی از گروه های قومی از جمله ازبکان، تاجیک ها، ترکمن ها، قرقیزها، قزاق های اورال، باشغورت ها و حتی ترکان اناتولی را متحد ساخته در برابر روسها مبارزه نمایند. روسها باسماچیان را گروه های راهزن و دزد خطاب کردند و لی اکثر دانشمندان قیام باسماچیان را یک جنبش ملی دانسته اند که در برابر بی عدالتی روسها شکل گرفت. قیام باسماچیان در سه مرحله تا سال 1931 دوام پیدا کرد. در مراحل اولی، قیام باسماچیان به شکل منظم و با دست آورد ادامه یافت در مراحل بعدی، همسویی تعدادی از فیوداالن و حاکمان محلی با شوروی، هماهنگی کمونیست ها، اختالفات در رهبری، ترک گرایی، عدم انسجام و هماهنگی در رهبریت قیام سبب ضعف این جنبش گردیده و سر انجام منجر به فروپاشی آن گردید.

منابع

1 .آریان فر، عزیز. هنگامه ابراهیم بیک در شمال افغانستان در سال های دهه دوم سده بیستم. ویبگان نی، شماره اول، سال هفتم، دلو 1387.

2 .ایوب زاده، سلیم، )2006 .)تاجیکان در قرن بیستم. آلمان: نشر نیما

3 .چالیشکان، مرات، (1399 .) فصلنامه اختصاصی مطالعات فرهنگی میر داماد، ترجمه ی: محمد قجقی، سال پنجم، شماره 18 بهار 1399

4 .زمانی محبوب، حبیب. (1395 .)روند اسلام ستیزی بلشویکها در آسیای مرکزی، مجله خراسان بزرگ، سال هفتم، شماره 24 خزان 1395.

5 .طبرستانی، الهه، (1393 .)سیاست و حکومت در آسیای مرکزی، تهران: نشر سمت

6 .ولیدی طوغان، احمد ذکی (1375 .)قیام باسماچیان. ترجمه: علی کاتبی، تهران: بنیاد دایرت المعارف اسلامی

7 .ولیدی طوغان، احمد ذکی (1387 .)فریاد رهایی: یاد داشت ها و خاطراتی از قیام قومی-اسالمی باسماچیان در برابر روسهای کمونیست. ترجمه: علی کاتبی، تهران: موسسه فرهنگی و هنری کتاب.

8 .خبرگزاری تسنیم، بازگشت باسماچیان به عرصه گفتمان های سیاسی تاجیک. 2 بهمن 1397 10

9 .فیض زاد، محمد علم، (1372 .)ابراهیم بیک لقی. اسلام آباد

10 .فریزر، گلندا، (1394 .)انقلاب و ضد انقلاب در آسیای میانه. ترجمه: کاوه بیات، تهران: نشر شیرازه.