در خاندان سلجوقیان بزرگ، نقش زنان در امور سیاسی، در تطابق با آداب و رسوم قدیمی ترکان، تداوم پذیرفت. زنان در زندگی اجتماعی، می توانستند به ویژه در موضوعات دینی، در مجالس علمی حضور پیدا کنند. چنان که در این باره، ابن اثیر، به هنگامی که وقایع سال 486 ه (1094-1093/م) را شرح می دهد، می نویسد: وقتی که اردشیر بن منصور ابوحسین العبّادی، در مدرسه ی نظامیه ی بغداد، به وعظ پرداخت، خلق کار و زندگی خود را رها کردند و برای شنیدن وعظ وی شتافتند. بعضی مواقع از زن و مرد، جمعاً بیش از سی هزارتن، حضور می یافتند.[6] عثمان توران[7] اطلاعاتی در خصوص برگزاری مناظره های عمومی در دوره ی سلطان سنجر، در شهرهای مرو، بلخ و دیگر مراکز فرهنگی- که به صورت رسمی ریشه دار، درآمده بود و تداوم مشتاقانه ی حضور زنان در آن مجالس- که البته و هراز چند گاهی هم از حضور در این گردهمایی های عمومی محروم می شدند- ارائه می دهد. زنانی که شاهد حضور ایشان در مجالس علمی شرق و غرب قلمرو سلجوقیان هستیم، شخصاً نیز در فعالیت های علمی مشارکت داشتند.

در مورد موضوع زنان دانشمند، شهرهای نیشابور و اصفهان در صدر جای گرفته بودند. شهرهای مرو و سرخس در رده های پایین تر قرار داشتند. عموماً خراسان در این عرصه، مهم ترین مراکز را در بر می گرفت. ویژگی مرکز علم و فرهنگ بودن خراسان در گذشته، در دوره ی سلجوقیان بزرگ نیز تداوم یافت و مستقیماً بر روی افزایش تعداد زنان محدّثه تأثیر گذاشت.

در بالا اشاره کرده بودیم که تعداد زیادی از زنانی که در حوزه ی علم و فرهنگ در دوره و قلمرو سلجوقیان بزرگ فعالیت می کردند، مستقیماً به دانشمندان معتبر دوره، وابسته بوده اند. از این دسته زنان، اولین فرد، خدیجه بنت ابوعثمان اسماعیل بن عبدالرحمن صابونی، دختر ابوعثمان اسماعیل بن عبدالرحمن بن احمد صابونی نیشابوری (متوفای 449 ه.ق-1057/م)، از فاضل ترین علمای مشهور خراسان در دوره ی سلجوقیان می باشد.[8] او در سال 404 ه.ق- 1014-1013/م متولد شده و در آغاز از پدرش حدیث آموخت. با ابوبکر محمد التمیمی ازدواج نمود. تاریخ درگذشت او را در رمضان سال 488 ه.ق ثبت نموده اند.[9]

دختر دیگر ابوعثمان اسماعیل بن عبدالرحمن بن احمد صابونی نیشابوری نیز به نام «صدّیقه» بنت ابوعثمان اسماعیل بن عبدالرحمن بن احمد صابونی ذکر شده است. در سال 415 ه.ق/ 1025-1024 میلادی، بدنیا آمده و همانند خواهرانش ابتدا از عمو و بعدها از پدر حدیث استماع نمود. نامبرده در جمادی الاول سال 490 ه.ق. در گذشته است.[10]

در رأس زنان دانشمند مشهور دوره ی سلجوقیان، کریمه بنت احمد بن محمد بن ابوحاتم المروزی قرار داشت. وی را از اهالی کُشمیهن، از روستاهای شهر مرو شمرده اند. او صحیح بخاری را از ابو الهیثم کُشمیهنی استماع نمود و بعدها به عنوان مطلع ترین افراد دوره اش در آن باره پذیرفته شد. به نحوی که ابوذر هروی، از محدثین مشهور آن دوره، به شاگردانش توصیه نمود، تا احادیثی را که او گردآوری کرده بود، مطالعه نمایند. او حتی به افرادی که در بینشان خاطب بغدادی، ابوالمظفر السّمعانی و برخی علمای دیگر نیز بودند، از صحیح بخاری، حدیث روایت می نموده است. او در سال 463 ه.ق./1071-1070 میلادی در شهر مدینه، دارفانی را وداع نمود.[11]

از فاطمه بنت ابوعثمان بن اسماعیل بن عبدالرحمن بن احمد صابونی نیشابوری، به عنوان یک عالمه ی صالحه، یاد شده است. در میان دختران ابوعثمان صابونی، او جایگاه ویژه و متفاوتی داشت. حتی درباره ی او تعبیرات «مروارید و نور چشم پدر» را به کار برده اند. او نیز همانند خواهرانش، آموزش اولیه را از خانواده اش دریافت نموده و بعداً از ابو یعله المهامی، به شکل سماعی حدیث فرا گرفته است. در مورد سال تولد او اطلاعی نداریم، ولی وفاتش را سال 464 ه.ق./1072 میلادی قید کرده اند.[12]

روحک، بنت ابوالقاسم عبدالعزیز بن عبدالرحمن صفّار فقیه، را نیز در بین علمای حدیث نام برده اند. وی از اهالی نیشابور بود. او در مدرسه از تعداد زیادی از علماء، حدیث استماع نموده است. درگذشت او را در رمضان سال 471 ذکر نموده اند.[13]

فاطمه بنت علی المودّب، با نام بنت الاقراء نیز شناخته شده است. او دختر متصوف معروف، حسن بن علی الدّکاکی و همسر ابوالقاسم القشیری است. وی حدیث را از ابوعمر المهدی و برخی دیگر از علماء بطریق استماع فرا گرفت. افرادی هم از او حدیث آموخته، نقل کرده اند. به خاطر استادی در علم حدیث و اسنادش، در آن دوره شهرت فراوانی بدست آورد. علاوه بر این او یکی از افرادی بود که با استفاده از شیوه ی «ابن البوّاب»،[14] زیباترین خوشنویسی هارا نوشته است. آن چنان که دو نامه ای که به امپراتوری بیزانس و عبدالملک کُندری، وزیر سلجوقیان بزرگ، ارسال شد، را او قلمی نموده بود. آمده است که به خاطر این خط خوش، که افراد از آن تقلید می کرده ا ند، عمید الملک کُندری، جایزه ای بدو اهداء نموده است. او در محرم 480 در شهر بغداد ، دار فانی را ترک گفت.[15]

ربیعه بنت ابوحکم ابراهیم، در آغاز از الجواهری، ابن المسلّمه و برخی دیگر از علماء حدیث استماع نموده و فرا گرفته است. او این احادیث را نقل نموده است. فوت او را در ذیقعده ی سال 512 ثبت کرده اند.[16]

فاطمه بنت الحسین بن الحسن بن فضلویه رازی، از ابوجعفر ابن المسلّمه، ابوبکر الخاطب و دیگر دانشمندان حدیث استماع کرد. وی این احادیث را در حضور دانشمندان مهم، در مجالس حدیث نقل نموده است. او در ربیع الاول سال 521 در گذشته است.[17]

امّ البنین فاطمه، بنت عبدالله بن احمد بن قاسم اصفهانی را زنی صالحه و دوستدار امور خیر ذکر نموده اند. احادیثی را که فرا گرفته بود، با کسب اجازه از برخی از علمای معتبر، قلمی نموده است. آورده اند که امّ البنین در سال 425 یا 430 ه.ق. بدنیا آمده و درگذشتش در ماه رجب سال 524 بوده است.[18]

از علمای دیگر، لطیفه بنت ابونصر احمد بن ابوسعید محمد المحمودی نیشابوری، ابتدا از ابو سعید کنجروزی و ابو یلعه صابونی، استماع حدیث نمود. بعد ها با کسب اجازه این احادیث را در محرم سال 527، در نیشابور گردآوری کرده است.[19]

از امّ الفضل عایشه، بنت ابوالفضل بن احمد بن کمسانی مروزی، که از روستای «کمسان» از توابع مرو بود، به عنوان عالم، فقیه، و صالحه ای دوستدار امور خیریه، یاد شده است. او قبل از سال 460 ه.ق بدنیا آمده بود. از عینا بنت ذکریا بن احمد بن مکّی هلالی، از بزرگان خاندان و از ابوبکر بن عبدوس نسوی، به طریق سماع، حدیث آموخت و در ذیقعده ی 529 وفات نموده است.[20]

از سه نوه ی مؤنث ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن بن عبدالله بن طلحه قشیری، از معروف ترین علمای دوره ی سلجوقی، در بین محدّثین نیشابور، یاد شده است. اولین آن ها، امّه القاهر جوهر، بنت ابوسعد عبدالله بن عبدالکریم بن طلحه قشیری است. او قبل از سال 460 ه.ق. به دنیا آمده است. از پدرش ابوالقاسم قشیری، ابوالمکارم عبدالرّزاق و مادرش، به شیوه ی سماع حدیث آموخته است. با نظرداشت سال 465 ه.ق به عنوان سال تولد ابوالقاسم قشیری، معقول به نظر می رسد که او در تاریخی قبل از آنچه ثبت شده، بدنیا آمده باشد. مرگ اُمّه القاهر در جمادی الاخر سال 530 ثبت شده است.[21]

از اُمّه الغافر دردانه، بنت ابوعبدالله اسماعیل بن عبدالغافر فارسی به عنوان فردی با عفّت، صالحه و بسیار متعبد، که با علم حدیث مشغول بوده، یاد شده است. وی در سال 449 ه.ق بدنیا آمده بود. او علم و معلوماتش را به تأیید و قبول دانشمندانی که، در میانشان افرادی چون: ابوعلی دقّاق، ابوالقاسم قشیری و عبدالغافر فارسی نیز حضور داشتند، نیز رسانده بود. از اُمّه الرّحیم، بنت ابوالقاسم قشیری، نوه ی بزرگان خاندان ابوالقاسم قشیری، فاطمه بنت ابوعلی دقّاق و ابوالقاسم قشیری بطریق سماع، حدیث فراگرفته است. وفاتش را در صفر سال 530 ثبت کرده اند.[22]

عایشه بنت ابوالمظفّر منصور بن احمد بن حسن مروزی، بعنوان اهل تصوّفی صالحه ذکر شده است. او قبل از سال 460 ه.ق بدنیا آمده است. وی به تحصیل حدیث پرداخت و از برخی از علمای معتبر، حدیث استماع نمود. در سال 530 ه.ق دارفانی را وداع نموده است.[23]

اُمّ النّجم فاطمه بنت احمد بن عبدالله اصفهانی، به خانواده ای که با علم حدیث مشغول بوده اند، منسوب است. در حدود سال 460 ه.ق. به دنیا آمده و از ابوطاهر احمد بن محمد عمر النقّاش، استماع حدیث کرده، حدیث آموخته است. علاوه بر آن، در مجالس حدیث ابوعبدالله الحافظ حضور می یافته است. او بعد از سال 531 ه.ق. درگذشته است.[24]

از اُمّ الخیر فاطمه، بنت ابوالحسن علی بن المظفّر بغدادی، بعنوان فردی عالم، اهل قرآن و خیرات یاد شده است. او در سال 435 ه.ق. در نیشابور متولد شد. از آموزش ابوالحسن عبدالغافر بن محمد فارسی، بهره مند شد. او با کسب اجازه از ابوالحسن المظفّر بن زابیل، حدیث هایی را که فرا گرفته بود، قلمی نمود. وی همچنین در نیشابور، در محضر ابوالقام قشیری، صحیح مسلم را استماع نموده است. بعدها خودش نیز به روایت نمودن «صحیح مسلم» پرداخت و بویژه آن احادیث را به نگارش درآورد. فوتش را در محرم سال 533 ثبت نموده اند.[25]

اُمّ المجتبی فاطمه بنت السیّد، ناصر بن حسن اصفهانی، ابتدا از ابوالطیّب عبدالرزّاق بن التّاجر، ابو عثمان الطیّار، ابوالقاسم ابراهیم بن منصور السّلمی، ابوبکر منصور بن بکر محمد بن علی التّاجر و دیگران حدیث استماع نمود. او این احادیث را در اصفهان به نگارش درآورد. سال درگذشت او را 533 ذکر کرده اند.[26]

اُمّ البنین فاطمه، بنت حسن بن احمد بن ابونصر سرخسی، به خاندان معتبری منسوب بود و به خاطر انجام خیرات، شخص شناخته شده ای بود. در سال 480 ه.ق. متولد شد. از مادر خودش و از والده ی ابوبکر محمد سمعانی، بطریق استماع، حدیث آموخته است. سال فوتش را 533 ه.ق. و در سرخس ذکر نموده اند.[27]

اُمّ الرحیم حُرّه، بنت ابونصر عبدالرحیم بن عبدالکریم بن هوازن قشیری، نواده ی ابوالقاسم قشیری است. در ماه ذیقعده ی 477 در نیشابور به دنیا آمد، با ابونصر صفّاری ازدواج نمود. وی به استماع حدیث در محضر ابوالمظفّر موسی بن عمران انصاری صوفی و ابوالقاسم عبدالرحمن بن احمد واحدی و دیگر دانشمندان پرداخت. او در محرم سال 534 در شهر نیشابور، درگذشته است.[28]

از اُمّ الکرام شریفه، بنت عبدالله محمد بن الفضل احمد بن محمد فوراوی نیشابوری، که فرزند یک عالم بود، به عنوان فردی صالحه یاد شده است. او دختر ابوعبدالله محمد بن فضل بن احمد بن محمد فوراوی نیشابوری (متوفای 530 ه.ق.) از علمای نامدار دوره ی سلجوقیان بزرگ، مدرّس مدرسه ی ناصحیّه (ناصریه) نیشابور و امام مسجد مُطّرز بود.[29] او ابتدا از پدر و افراد خانواده، چون ابو عبدالرحمن زاهر بن محمد شحامی، ابوالفضل محمد بن عبدالله مُکری، ابو عمرو عثمان بن محمد بن عبدالله المحمی و ابوالمظفّر موسی بن عمران انصاری صوفی و بعدها از دیگر دانشمندان معتبر، به شیوه ی استماع، حدیث آموخت. در بین این اساتید افرادی چون ابوسعید عبدالرحمن بن منصور بن راموش، ابوبکر احمد بن علی شیرازی، ابوعلی حسن بن علی بن محمد بُستی، وجود داشتند. او احادیثی را که شنیده بود، به صورت مکتوب درآورد. سال درگذشت او را 536 ه.ق. قید کرده اند.[30]

اُمّ عبدالله فاطمه، بنت ابوالحسن علی بن عبدالله نیشابوری نیز از تبار علمای شناخته شده ای بود. اُمّ عبدالله را به عنوان زنی با عفّت و صاحب خیرات بسیار، یاد کرده اند. او در تاریخی قبل از سال 460 ه.ق. و در اثنای عزیمت به حج، در اصفهان بدنیا آمد. از ابومحمد عبدالله بن محمد بن علی التّمیمی، به شیوه ی سماع، حدیث آموخت. روایت می شود که در رمضان سال 538، در اصفهان وفات یافته است.[31]

اُمّ الخیر عافیه بنت الحسین بن عبدالملک بن عبدالوهاب العبادی، اصالتاً اصفهانی است. او به خانواده ای که به علم حدیث اشتغال داشته اند، منسوب است. وی به شیوه ی سماع از ابو عیسی عبدالرحمن بن محمد بن زیاد الطّانی و ابوبکر محمد بن احمد بن محمد بن ماجه، حدیث آموخت. وفات او را در شعبان 539 ذکر نموده اند.[32]

اُمّ البهاء فاطمه، بنت ابوالفضل محمد بن احمد بغدادی، اصلاً اصفهانی بوده، بعد از سال 440 ه.ق. بدنیا آمده است. او از اساتید بسیار معتبری که، افرادی چون ابوالفضل عبدالرحمن بن احمد بن حسن المکری، ابوالقاسم ابراهیم بن منصور بن ابراهیم السُّلمی، اُمّ الکرام کریمه، بنت ابوسعد عبدالرحمن بن عمر اصفهانی نیز در آن جمع بودند، استماع حدیث کرده است. ذکر شده است که او از صحیح بخاری حدیث روایت نموده و حدیث قلمی کرده است. وی در رمضان 539 در اصفهان وفات نموده است.[33]

اُمّه الله جلیله، بنت ابونصر عبدالرحمن بن عبدالکریم بن هوازن قشیری، در تاریخ 472 ه.ق. در نیشابور متولد شد. او ابتدا از پدرش حدیث استماع نمود. وی نیز همچون خواهرش از ابوالمظفّر موسی بن عمران انصاری صوفی و ابوالقاسم عبدالرحمن بن احمد واحدی، حدیث شنوده و آن احادیث را به نگارش درآورده است. او در 27 شعبان 541 درگذشته است.[34]

از اُمّه الفضل بنت ابوبکر عبدالله بن علی بن احمد بوشنجی، به عنوان فردی صاحب خیر و صالحه یاد شده است. او قبل از سال 460 ه.ق. در بوشنج متولد شده است. وی از ابوبکر بلخی، ابوالحسن عبدالرحمن بن محمد بن مظفّر داوودی و ابومنصور عبدالرحمن بن محمد بن عفیف بوشنجی حدیث استماع نموده است. او این احادیث را، در بوشنج به نگارش درآورد. وی در ذیقعده ی 541 وفات کرده است.[35]

اُمّ عبدالله حورستی، بنت ابوالفتح ناصر بن احمد ابوعیاض سرخسی، به خاندانی که دانشمند و محدث پرورانده است، منسوب می باشد. از ابونصر محمد بن ناصر العیاضی و ابوالفتح العیاضی حدیث آموخت و در سرخس این احادیث را به کتابت درآورد. در ربیع الاخر 542 درگذشته است.[36]

از ملیکه بنت ابوالحسن بن ابومحمد الفندروجی نیشابوری به عنوان زنی صالحه و منسوب به خانواده ای مشهور ذکر می شود. ابتدا از ابوالقاسم الفضل بن عبدالله بن مُحب، حدیث استماع نمود. در خصوص احادیث نقل شده توسط ابوالعباس السّراج، تحقیقاتی انجام داد. نقل شده که در جمادی الاخر سال 544 وفات یافته است.[37]

اُمّ الفتوح فاطمه بنت محمد بن عبدالله بن حسن قیسی اصفهانی را به عنوان فردی صالحه و صاحب خیر، معرفی نموده اند. او شاگرد ادیب ابوالخیر سعید بن طلحه سلهانی بوده است. از اُمّ الابراهیم عایشه بنت الحسن بن ابراهیم، حدیث استماع نموده است و در مجالس حدیث ابوالحسین عبدالواحد بن محمد بن محمد شیرازی شرکت می نمود. اُمّ الفتوح که در 440 ه.ق. بدنیا آمده بود، در رمضان 545 وفات نمود.[38]

اُمّ الکرام آزرمیّه بنت ابوالقاسم عبدالواحد بن روجا اصفهانی که در سال 476 ه.ق. متولد شده بود، شاگرد اساتید بسیار معتبری بوده است. او ابتدا از الامام ابو محمد رزّاق الله بن عبدالوهاب التّمیمی بغدادی، ابو احمد منصور بن بکر بن محمد بن علی و ابوالحسین لاحق بن اسکاف، حدیث شنید. وی از تعداد زیادی علما که در میانشان شخصیت هایی مانند : ابومنصور عبدالرحمن بن محمد بن عفیف بوشنجی، ابو اسماعیل محمد بن عبدالله بن محمد انصاری و ابوالفضل محمد بن احمد طبسی نیز وجود داشتند، اجازه گرفت. او بعد از سال 545 ه.ق. درگذشته است.[39]

اُمّ الکرام ظریفه بنت ابوالحسن بن ابوالقاسم بن علی طبری، با اینکه اصالتاً طبرستانی بود، در شهر بلخ اقامت داشت. او شاگرد محمد بن ابوالفوارس حافظ طبری بود. از ابوالمحاسن عبدالوحید بن اسماعیل رویانی، به شیوه ی استماع حدیث آموخت. بعداً برای این که علم حدیث خود را گسترش دهد، به بلخ عزیمت نموده است. مرگ او را در ربیع الاول سال 548 دانسته اند.[40]

عایشه بنت ابونصر احمد بن منصور بن محمد نیشابوری، به عنوان فرزند یک خانواده ی عالم، در سال 471 ه.ق. در نیشابور بدنیا آمد. از تعداد فراوانی از علمای مشهور زمان، حدیث استماع نمود. در میان آن دانشمندان شخصیت هایی همانند ابوالمظفّر موسی بن عمران انصاری صوفی، ابوبکر احمد بن علی شیرازی، ابوالسّنابیل بن ابوسُبحه قریشی، ابوالقاسم عبدالرحمن بن احمد واحدی، ابوبکر محمد بن اسماعیل تفلیسی، ابوعمرو عثمان بن محمد بن عبدالله مَهمی، ابوالمحمد بن عبدالله مکری و زن دانشمند اُمّ البنین فاطمه بنت ابوعلی دقّاق نیز حضور داشتند. نوشته اند احادیثی را که فرا گرفته بود، به نگارش درآورده است. علاوه بر این او در مجالس درس ابواسحاق اسفراینی نیز شرکت می نمود. در شوال 549 چشم بر جهان بست.[41]

اُمّ الحسن کریمه، بنت احمد بن علی غازی الابیوردی، در سال 480 ه.ق. در ابیورد، که در شمال غرب مرو قرار دارد، بدنیا آمد. ابتدا به قرائت قرآن پرداخت و حافظ قرآن شد. سپس از ابو یعقوب یوسف بن ایوب همدانی، ابو طاهر محمد بن محمد بن عبدالله نسوی و ابو حفص عمر بن محمد بن علی برموی، به شیوه ی سماع، حدیث آموخت. آورده اند که او این احادیث را به نگارش درآورده است. او در 23 صفر سال 555 در شهر مرو درگذشته است.[42]

از اُمّ الفتوح فاطمه بنت عمرو الفضل بن احمد بن ابو احمد مروزی، به عنوان فرزند یک محدث، صالحه، باعفت و صاحب خیرات فراوان یاد می شود. در حوالی سال 486 ه.ق. در مرو بدنیا آمده است. با کسب اجازه از: ابو عبدالله اسماعیل بن عبدالغافر فارس، ابوبکر عبدالغفار بن محمد الشیروی و ابوعبدالله اسعد بن حیّان نسوی، احادیث را مکتوب نموده است. اقتباساتی نیز از صحیح بخاری انجام داده است. در شعبان 556 چشم بر جهان فرو بست.[43]

اُمّ الفتح ظفر بانویه، بنت ابونصر کاتب اصفهانی، از ابوطالب احمد بن محمد بن جعفر نبی، به شیوه ی سماع، حدیث آموخته است و با کسب اجازه، آن احادیث را مکتوب نموده است. بهنگامی که در اصفهان اقامت داشت، به آموزش حدیث ادامه داد. با کسب اجازه از ابوالقاسم دمشقی، در تاریخ 533 ه.ق. آن احادیث را تدوین نمود.[44]

کریمه بنت ابو منصور محمد بن عبدالملک عطّار، اصالتاً اصفهانی بود. از ابومسعود سلیمان بن ابراهیم حافظ، ابوبکر محمد بن حسین بن سلیم قاضی و برخی دیگر از عالمان، حدیث استماع نمود. در سال 532 ه.ق. پس از کسب اجازه از ابوالقاسم دمشقی، آن احادیث را گرد آورده است.[45]

از اُمّ بها جمعه، بنت ابوالروجا بشّار بن احمد بن محمد اصفهانی، به عنوان فردی صاحب خیر، صالحه و یکی از فرزندان محدّث یاد می شود. ابتدا از ابوالحسن سهل بن عبدالله الغازی، و رئیس اصفهان، ابو عبدالله قاسم بن فضل حدیث استماع نمود. آنچه را که گردآوری کرده بود، به افرادی که در عراق و خراسان به علم حدیث اشتغال داشتند، ارائه نمود. از تاریخ وفات اُمّ بها، که تولدش را در سال 485 ه.ق. می دانند، اطلاعی نداریم.[46]

اُمِ الشمس خجسته، بنت ابواسحاق ابراهیم بن عبدالوهاب اصفهانی، که به عنوان شخصی صالحه و بسیار متعبد، به خانواده ای مشهور در علم حدیث منسوب بود. آموزش ابتدایی حدیث را از ابو عمرو عبدالوهاب و ابو عبدالله بن منده که از اعضای خانواده اش بودند، آموخت. از تاریخ درگذشت این دانشمند که در حوالی 470 ه.ق. بدنیا آمده بود، ذکری بعمل نیامده است.[47]

اُمّ البهاء خجسته، بنت ابوالمظفّر بن ابوالفتح بن ماجه اصفهانی، در سال های دهه ی 450 ه.ق. بدنیا آمده است. در مجالس درس حدیث ابومنصور شجاع و ابو عبدالله منده، شرکت می نمود. احادیثی را که فراگرفته بود، مکتوب نمود. سال درگذشت وی ثبت نشده است. [48]


[1] استاد تاریخ دانشگاه 18 مارت چاناق قلعه، ترکیه

[2] كارشناس ارشد تاريخ از دانشگاه فردوسی مشهد، ايميل mghhivechi@gmail.com

[3] در آن باره بنگرید به ح. حالم «القشیری»، دائره المعارف اسلام، ویراست دوم، جلد 5، صص527-526؛ سلیمان اولوداغ «قشیری» عبدالکریم بن هوازن، دایره المعارف اسلام، انجمن دیانت ترکیه (DiA)، جلد 26، صص475-473.

[4] ابوسعد عبدالکریم بن محمد بن منصور السّمعانی المروزی، المنتخب من مجمع شیوخ الامام الحافظ ابی سعد عبدالکریم بن محمد بن منصور السّمعانی التّمیمی، نشر محمد عثمان، قاهره 2007، جلد دوم، صص1057-1054؛ شمس الدین ابوالعباس احمد بن محمد بن خلّکان، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزّمان. ترجمه ی انگلیسیMac Guckin de slane, ibn Hallikan, s Biographical Dictionary, Beyrut, 1970. 11. 170؛ شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان، الذّهبی، سیر اعلام النبلاء، نشر شعیب الآرونات، محمد نعیم، بروت، ت. ی، جلد 20، صص18-16.

[5] ابوالفداء عماد الدین اسماعیل بن عمر بن کثیر، البدایه والنّهایه، ترجمه ی محمد کسکین، استانبول، سال 2000، جلد 12، ص285.

[6] مدت سه سال در جامع و نظامیه بغداد، مجالس وعظ داشت و حدیث املاء می کرد. برای اطلاعات بیشتر رک. به التصفیه فی احوال المتصوفه «صوفی نامه» تألیف قطب الدین ابوالمظفر منصوربن اردشیر العبّادی-تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، مرداد 1347

[7] Osman Turan, Selcuklar Tarihi Ve Turk islam Medeniyeti, Istanbul, 1996, s.315.

[8] در آن باره بنگرید به : امام الحافظ ابوالحسن الفارسی، المختصر من کتاب السّیاق لتاریخ النیشابور، نشر محمد کاظم محمودی، تهران، 1384، ص433 و ادامه ی آن. ابوسعد عبدالکریم بن محمد بن منصور السّمعانی المروزی، الانساب، نشر عبدالرحمن بن یحیی المعلّمی الیمانی، بیروت، 1980، جلد 8، ص6-5. تاج الدین ابونصر عبدالوهاب بن علی السُبکی، طبقات الشّافعیّه الکبری، نشر محمود محمد تناهی، عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره، 1968، جلد چهارم، ص271 و ادامه ی آن.

[9] کتاب السّیاق، ص 62؛ Richard W. Bulliet, The Patricians of Nishapur, Massachuetts, 1972, p.140.

[10] کتاب السّیاق، ص62؛ Bulliet, The Patricians, p.140.

[11] ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد ابوالجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، نشر محمد عبدالقادر عطا، مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1992، جلد 16، صص 136-135؛ البدایه جلد 12، ص225، ابوالفلّاح عبدالحیّ بن احمد بن محمّد بن العماد، شذرات الذّهب فی اخباری من ذهب، نشر عبدالقادر الآرونات، محمود الآرنوات، بیروت، 1991، جلد5، ص266؛ جلد6،246؛آثار آفرینان زندگی نام آوران فرهنگ ایران از آغاز تا سال 1300 شمسی، تهران، 1380 خورشیدی، جلد 5، ص35.

-Nuri Topologlu, Selcuklu Devri Mohaddisleri, Ankara, 1988, S 130.

[12] Kitabu,s Siyak, S.83; Bulliet, the Patricians s 140

[13] Kitabu,s – Siyak, .76

[14] ابن بواب یکی از مهم ترین خوش نویسان هنر خوش نویسی اسلامی است. در خصوص نگارش به هفت طرز و اسلوب (اقلام ستّه) معروف بوده است. بنگرید به:

Muhittin Serin, .ibnu,l – Bevrab, DiA, XX.534.

[15] ابن الجوازی، جلد 12، صص 273-272؛ ابوالحسن عزّالدین علی بن محمد بن عبدالکریم ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه ی عبدالکریم اوز آیدین، استانبول، 1987، جلد دهم، ص 147؛ البدایه، جلد 12، شذرات الذّهب، جلد 5، ص348؛ گلدزیهر، همان اثر، جلد دوم، ص 366؛ صدّیقی، ادبیات حدیث، ص 132؛ ابراهیم قفس اوغلو، امپراتوری سلجوقیان بزرگ در دوره ی سلطان ملکشاه، استانبول، 1953، ص 189؛

Bulliet, the Patrician, s.153.

[16] ابن الجوازی، جلد 12، ص 167.

[17] ابن الجوازی، جلد 17، ص 247؛ شمس الدین ابوالمظفّر یوسف بن قزاوغلو، سبط الجوزی، مرآه الزمان فی التاریخ الاعیان، حیدر آباد، 1951، بخش اول، ص 126.

[18] سمعانی، منتخب، جلد دوم، ص 430؛ ذهبی، أعلام النُبلاء، جلد 19، ص 505-504؛ شذرات الذّهب، جلد 6، ص 115 و ادامه ی آن.

[19] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 438.

[20] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 426.

[21] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 402؛ ابن الجوزی، جلد 17، ص 315؛ فریدون گرائیلی، ص 12، نیشابور شهر فیروزه، مشهد سال 1373، ص 533.

[22] کتاب السّیاق، ص 67؛ سمعانی، منتخب، جلد دوم، ص 408؛ Bulliet, the Patricians, B 168

[23] سمعانی، منتخب، جلد دوم، صص 426-425.

[24] سمعانی، منتخب، جلد دوم، ص 429.

[25] سمعانی، منتخب، جلد دوم، ص 431؛ ذهبی، الاعلام النبلاء، جلد 19، ص 625؛ شذرات الذّهب، جلد 6، ص 164؛ توپال اوغلو، همان اثر، ص 146؛ ذهبی، همان جا، تاریخ درگذشت او را محرم سال 532 نقل کرده اند.

[26] سمعانی، منتخب، جلد 2، صص 434-433.

[27] سمعانی، منتخب، جلد 2، صص 430-429.

[28] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 404.

[29] در آن باره بنگرید به ابن الجوزی، جلد 17، صص 219-218؛ ابوالقاسم علی بن حسن بن هبه الله ابن عساکر، تبیینُ کذب المفتری فیما نُصب علی الامام ابی الحسن الاشعری، بیروت، 1984، ص 322 و ادامه ی آن؛ و فیات الاعیان، جلد 2، ص 9-8.

[30] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 418؛ سمعانی، همان جا، تاریخ تولد او را سال 440 ه ذکر کرده است. اما این تاریخ باید اشتباه باشد، چرا که سال تولد پدر او را حدود سال 441 ه.ق ثبت نموده اند.

[31] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 431.

[32] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 427.

[33] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 432؛ ذهبی، أعلام النُبلاء، جلد 20، ص 148؛ شذرات الذّهب، جلد 6، ص 201؛ صدّیقی، ادبیات حدیث، ص 132؛ توپال اوغلو، همان اثر، ص 75.

[34] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 402؛ گرائیلی، نیشابور، ص 533

[35] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 423.

[36] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 405.

[37] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 439.

[38] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 433؛ شذرات الذّهب، جلد 5، ص 56.

[39] سمعانی، منتخب، جلد 2، صص 419-418.

[40] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 423.

[41] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 424؛ گرائیلی، نیشابور، ص 537.

[42] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 436.

[43] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 432.

[44] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 423.

[45] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 437.

[46] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 403.

[47] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 406.

[48] سمعانی، منتخب، جلد 2، ص 406.