قوم تورکمن » نوشته استاد آنادردی عنصری
علی رغم اینکه تورکمن ها از نظر قومی در رده ی اقوام ترک طبقه بندی می شوند، اما منشأ نژادی آنان هنوز محل مناقشه است . در خصوص تعلق نژادی قوم تورکمن ، دانشمندان دو گروه اند :
- یک گروه که عمدتاً روسی اند قائل به منشأ نژاد اروپایی اند و تورکمن ها را از جهت تیپ ظاهری ( اندازه جمجمه و چهره ) سر دراز و یوروپید می دانند[i].
- گروه دیگر تورکمن ها را منگولید می دانند . استناد آنها به جمله ای از مسعودی در کتاب مروج الذهب است که می گوید؛ اوغوزها کوتاه قد و چشم بادامی هستند[ii].
بنظر می رسد در این خصوص در بین دانشمندان اجماع نظری وجود نداشته باشد . اما امروزه در میان تورکمن ها ما شاهد تیپ های منگولید و یورو پید توأمان هستیم .
اصطلاح تورکمن
درباره ی ریشه شناسی ( اتیمولوژی ) کلمه ی تورکمن نیز از دیر باز توضیحات و دیدگاه های گوناگون بیان شده است بخشی از این دیدگاه ها در منابع کلاسیک اسلامی مثل جامع التواریخ ، دیوان لغات التورک ، شجره تراکمه و بخشی نیز در تحقیقات زبانشناسان و دانشمندان تورکی پژوه مثل بارتولد ، فاروق سومر ، ژان دنی و ... در قرون اخیر قابل مشاهده است . فراگیرترین توضیح کلمه تورکمن در منابع کلاسیک اینگونه است که آن از ترکیب دو جزء " تورک " و " مان " تشکیل شده مفهوم " مانند تورک " را مستفاد می کند . بدین شرح که مردم ماوراء النهر اولین بار که تورکمن ها را مشاهده کردند آنها را شبیه " تورک " ها دیدند و گفتند؛ " تورکمان " یعنی مانند تورک . بارتولد اما این تبیین را یک ریشه شناسی کاملاً مصنوعی عنوان می کند[iii].
در دو قرن اخیر دانشمندان ترک شناس تبیینات تازه تری از ریشه شناسی کلمه ی تورکمن ارائه داده اند : بنظر آریستوف روسی ، کلمه ی تورکمن از دو جزء / تورک +من / تشکیل شده و جزء دوم / من / معنی سرزمین و کشور را افاده می کند . یره می یف دیگر خاورشناس روسی عقیده دارد جزء / من / در کلمه ی تورکمن به معنی انسان و بشر نیز آمده است . فاروق سومر دانشمند تورک و ژان دنی تورک شناس فرانسوی هر دو قائل به مفهوم " اصیل و ناب " در جزء / من / هستند[iv].
این همه در حالی بیان می شود که اصطلاح " تورکمن " در اسناد نو یافته ی سُغدی ، از نظر زمانی بسیار قدیم تر از منابع اسلامی و بدون وابسته گی به اوغوز و در مفهوم قومی و سرزمین بکار رفته است[v]. کما اینکه در سالنامه های چینی مربوط به قرن هشتم میلادی ، عنوان تو – کو- مونگ To- Ku – Mung در مفهوم قومی و سرزمینی ثبت شده است[vi].
پیشینه ی قومی
احمد بن فضلان در سفرنامه ی خود ، اوغوزان را در کرانه های شرقی دریای خزر تا سواحل شمالی آن مشاهده کرده است[vii]. اصطخری در صحبت از دهستان می نویسد .... از ثغور غزیّه است[viii]. جهان نامه مسکن غزان را ضمناً بحیره ی جند [ دریاچه ی آرال ] ذکر می کند[ix]. به همین جهت بار تولد می نویسد اوغوزها همسایگان قلمروهای اسلامی از مصب گرگان تا ناحیه ی نزدیک شهر امروزی چیمکنت بوده اند[x] .
محمود کاشغری در اثر خود در مدخل اُوغز Oguz می نویسد : قبیله ای از ملت تورک است . اوغوزان تورکمن اند[xi]. و در مدخل تورکمان باز تکرار می کند : اینان اوغوزان هستند . داستان " تورکمن " نامیدن اینان چنین است[xii]. رشید الدین فضل الله نیز با همین اعتقاد می نویسد : ... مانند اوغوز که مجموع آن قوم را در این وقت تورکمان میگویند و منشعب شده اند به[xiii] .... و در جای دیگر می نویسد : ... و از فرزندان اوغوز بیست و چهار شعبه پادید آمد ... و تمام تورکمانانی که در عالم اند از نسل این اقوام مذکور و فرزندان بیست و چهارگانه اوغوز اند و لفظ تورکمان در قدیم نبوده و ...[xiv]
با استناد به اقوال مذکور در منابع اسلامی ، خاورشناسان از جمله و . و . بار تولد در کتاب خود اوغوز را معادل تورکمان می آورد[xv]. اگر چند، گروهی نیز تورکمن را متفاوت از اوغوز دانسته و تنها بخشی از اوغوزان را ریشه ی تورکمنان فعلی می دانند[xvi].
البته اینطور نیست که بقول رشیدالدین فضل الله لفظ تورکمان [ تورکمن ] در قدیم نبوده باشد . کلمه " تورکمن " در منابع اسلامی اول بار در کتاب مقدسی دیده می شود . آنجا که می نویسد ؛ " ار دو کوچک است و شاه تورکمنان در آنجا است ... [xvii]" در سالنامه های چینی قرن هشتم میلادی نیز اصطلاح " توکومونگ " برای نامیدن سرزمین سو – ده / سو – ی / آمده است که ظاهراً با سرزمین تورکمنان مورد نظر مقدسی مطابقت داشته است[xviii]. مقدسی اضافه می کند که این تورکمان ها از ترس مسلمان گردیده اند[xix] . بنظر می رسد قوم " تورکمن " مذکور در بین اقوام تورک اولین گروهی بود که اسلام آورد به همین جهت نیز در میان مسلمانان ماورالنهر نام " تورکمن " در شکل " تورک مسلمان " به تدریج به عنوان یک مفهوم ویژه نیز کاربرد پیدا کرد . بدین ترتیب به گروه هایی از اوغوز که اسلام می آوردند عنوان " تورکمن " اطلاق می شود[xx]. از اوائل قرن هفتم ه.ق / سیزدهم میلادی به بعد در همه جا واژه ی تورکمن جای اوغوز راگرفت[xxi].
بارتولد در بحث از اوائل روی کار آمدن سلجوقیان با توجه به مهاجرت اوغوزها ( تورکمن ها ) به جنوب، آنها را به سه شاخه تقسیم می کند : شاخه سلجوقی . شاخه بلخان و شاخه ی عراق[xxii].
شاخه ی عراق ، تورکمن هایی بودند که در زمان سلطان محمود و با اجازه ی وی در شهرهای شمالی خراسان ابیورد و نسا مسکن گزیدند[xxiii] . در حال حاضر تیره های " عراقی " و " عراقچی " در ترکیب ایلی قبایل ارساری و سالور وجود دارند[xxiv]. شاخه ی بلخان [ منقشلاق ] طبق روایت ابن حوقل و سپس اصطخری در اواخر قرن چهارم ه.ق / دهم میلادی به منقشلاق و بلخان کوچیده بودند. " ... و ساکنان آن [ سیاهکویه ] طایفه ای از تورکان اند ... و اخیراً بدین جا آمده و در این ناحیه سکونت کرده اند[xxv] در این خصوص نجیب بکران اطلاعات جامع تری می دهد . وی از غزان اهل منقشلاق و یزر [یازیر] قومی از تورکان ساکن حدود بلخان کوه به تفصیل سخن می راند[xxvi].
این گروه از اوغوزان که به تقریب در قرن چهارم ه.ق / دهم میلادی در نواحی منقشلاق و بلخان کوه ساکن شده اند . پایه ی قومی تورکمن های امروزی را تشکیل می دهند . در نتیجه ی جابجایی های قومی ، تا پیش از هجوم مغولان ، تورکمنان با رهبری قبیله ی سالور در منطقه ی بلخان ، یا زیرها در منطقه شمال خراسان و طوایف گوکلی، اُوقلی و ... از دهستان تا شمال خراسان مستقر شده بودند[xxvii].
هجوم و استیلای مغول در آسیای مرکزی و ایران در حوزه ی اتنیکی سبب بعض تحولات گسترده شد . بازتاب عینی این تحولات از بین رفتن قبایل قدیم ترک و شکل گیری گروهبندی های جدید قبیله ای تورکی – مغولی گردید[xxviii]. اوغوزان [ تورکمنان ] نیز از این تحولات بی نصیب نماندند . تورکمن ها به دو اتحادیه قبیله ای با نام اسن ایلی یا اسنخانی و سویون خانلی تقسیم شدند[xxix].
بخش بزرگی از طوایف منسوب به اتحادیه ایلی سویون خانلی با اشکال املایی / سایین خانی ، صایین خانی ، حسینخانی / که در مناطق استراباد و جرجان سکونت داشتند در منابع فارسی با عنوان تورکمانان یقه نیز شناخته می شوند . بنظر می رسد اولین بار این اصطلاح را در کتاب مهمان نامه ی بخارا شاهد هستیم ؛ " موکب همایونی بعد از فتح بلاد استراباد و جرجان و غارت تورکمانان یقه که اولوس صاین خانند[xxx]... " بارتولد معتقد است مورخین ایرانی، ترکمنانی را که بین گرگان و اترک می زیستند قبیله ی ساین خانی یا یقه تورکمان می نامیدند[xxxi]. توضیح اینکه صورت نوشتاری صحیح این عبارت تورکمانان یاقا است . یاقا در زبان ترکمنی به معنی کناره و ساحل است . در تاریخنگاری دوره ی صفویه و ببعد آن ، اصطلاحی کاملاً شناخته است . به مدد گزارش های ثبت شده در منابع دوره ی صفویه به ویژه در کتاب "تاریخ عالم آرای عباسی" نوشته ی اسکندر منشی تورکمان و کتاب " فتوحات فریدونیه " ما درباره ی آن بخش از تورکمانان یاقا یا سایین خانی که در دهستان ، استرآباد ، جرجان و شمال خراسان ساکن بودند اطلاعات بیشتری داریم . در قرن دهم ه.ق / شانزدهم میلادی تورکمن های یاقا که در امتداد کرانه های رودخانه های اترک و گرگان از غرب به شرق می زیستند ، شامل قبایل گوکلان ، اُوقلی ، ایمور ، دوجی ، قزلجه ، سالور[xxxii] بودند . از این میان قبیله ی گوکلان که در حقیقت اتحادیه ای ایلی از طوایف منسوب به جناح راست اوغوز یعنی بُوزاوق بود از جهت آمار جمعیتی با 12000 چادر ، پر شمارترین گروه اجتماعی تورکمن های ایران را تشکیل می داد[xxxiii]. قبیله ی اُوقلی که در منابع فارسی به شکل های اوخلی، اوخلو ثبت شده است بیشترین درگیری نظامی را با حکومت صفوی داشت . رهبر قبیله ی کم شمار اما باستانی ایمر ( ایمور ) با نام علی یارخان در زمان شاه عباس صفوی به سمت والی استراباد و صحرا منسوب شد[xxxiv].
" در عهد شاه سلطان حسین آخرین پادشاه سلسله ی صفویه کثرت جمعیت تورکمانان مزبور به حدی رسید که هر یک جداگانه به امر فرماندهی و سلطانی قیام می نمودند و تن به بندگی و خدمتکاری داده بودند[xxxv]" با افزوده شدن ایلات پرشمار یموت در پایان قرن 11 ه.ق / هفدهم میلادی[xxxvi] و تجمیع قبایل تورکمن ساکن در ایران در درون دو اتحادیه ایلی گوکلان در شرق و یموت در غرب، برخی طوایف کوچکتر مثل اوقلی ، سالور، قزلجه و ایمیر در ترکیب ایلی دو اتحادیه وارد شدند.
گروه قومی تورکمن مرکب از دو اتحادیه قبیله ای گوکلان و یموت در این دوره در کنار دو گروه جمعیتی قزلباشان ( قاجاریه، گرایلی ، حاجیلر ) و مردم بومی استرآباد و جرجان در ترکیب جمعیتی منطقه تثبیت یافتند و در حیات سیاسی آن ایفای نقش کردند . در دوره ی سلطنت نادرشاه افشار تورکمن های ایران آنقدر قدرتمند شده بودند که در مبارزه ی قدرت بین فتحعلی خان قاجار و نادرشاه به نفع خاندان نوپای قاجار درگیر شوند[xxxvii]. این درگیری تا بدانجا پیش رفت که آقا محمدخان قاجار به ضرب شمشیر تورکمنان استراباد و صحرا بر تخت سلطنت ایران تکیه زد[xxxviii].
تورکمن های استراباد و صحرا در خلاء قدرت بعد از فوت نادرشاه با وارد شدن در اتحاد های سیاسی چندی از جمله با احمدشاه درّانی و خاندان قاجار – شانس خود را در کسب قدرت سیاسی در منطقه آزمودند[xxxix].
ترکیب ایلی تورکمن های ایران :
درحال حاضر تورکمن های ایران از جهت ساختار قبیله ای در ترکیب اتحادیه ایلی گوکلان (Goklen) و یموت (Yomut) و سه قبیله ی مستقل نخورلی (Noxurly)، تکه (Teke) و سالور (Salur) سازمان یافته اند.
الف : اتحادیه ایلی گوکلان ( گوکلنگ ) :
وابسته به جناح راست اوغوز باستانی یعنی بوزُاوق شامل قبایل قدیمی ، بکدیلی ، افشار، بایات، قایی، غیریق، بایندیر، دودورغا و گرکز که هر یک از این قبایل خود به تیره های زیر مجموعه ای چندی تقسیم می شود .
گوکلان ها در حال حاضر در مناطق کوهستانی و جنگلی شرق تورکمن صحرا ساکن اند و مرکز تجمع عمده ی شهری آنان شهرستان کلاله است . بخشی از گوکلان ها در منطقه ی جرگلان واقع در شمال بجنورد مرکز خراسان شمالی سکونت دارند . قبیله ی نخورلی و بخشی از قبیله ی تکه نیز در منطقه جرگلان سکونت دارند .
بخش کوچکی از قبیله ی باستانی سالور نیز در شهر تربت جام واقع در استان خراسان رضوی سکونت دارند.
ب : اتحادیه ایلی یموت
وابسته به جناح چپ اوغوز باستانی یعنی اوچ اُوق . در حقیقت بعد از استیلای مغول و با انشعاب از قبیله ی سالور تشکیل شده است . اتحادیه ایلی یموت از جهت جغرافیایی به دو بخش بزرگ یموت های خیوه و یموت های گرگان تقسیم می شوند . اکثریت غالب یموت های ایرانی وابسته به یموت گرگان اند . یموت گرگان در اصل به سه گروه قبیله ای بزرگ : غوجوق ، آتابای و جعفربای تقسیم می شوند .
قبیله ی غوجوق شامل تیره های زیر مجموعه ای آقچه لی ، ماراما، کاکا، غیریق ، تاتار، هیوه چی و ... است .
آتابای شامل تیره های اصلی مثل شیرمحمدلی ، یلمه ، گوک، ساقاو ، حبیبلی ، صحنه ، محمد آلق و ... است، طوایف کوچک تر و متحد قبیله ی آتابای عبارتند از : قان یوقماز ، داز ، کوچک ، ایمر ، بدراق.
جعفربای ها شامل تیره های اصلی مثل قرنجیک ، کلته ، کُر، کم ، چوگان ، توماج ، قزل و ... است .
دیگر طوایف مستقل ولی متحد جعفربای در اتحادیه ایلی یموت عبارتند از : دوجی ، غارّاوی ، بهلکه ، ییلغای ، باغا .
منتشر شده در 08 آبان 1394