الله قلی قراخانوف،زبانشناس اندیشمند نوشته ی: پنا تویلیف ترجمه ی :محمد قجقی
شغل اصلی قراخانوف پزشکی بود،ولی در خصوص زبان و زبانشناسی، کارهای زیادی انجام داد.علت پرداختن او به زبانشناسی جالب توجه است.جواب سوال آن بود که در آن سال ها،تعداد زبانشناسان کم بود.به نظر می رسد این سبب اصلی بوده باشد. در سال های۱۹۲۰ تعداد زبانشناسان بسیار کم بود.مسایل مربوط به زبان ترکمنی توجه روشنفکران رشته های دیگر را هم به خود جلب می کرد. یکی از مهم ترین این روشنفکران الله قلی قراخانوف بود.او در آوریل ۱۹۲۲ به همراه زبانشناسان مشهور < محمد گلدیف > و< کومش علی بورییف > به عضویت < انجمن علمی ترکمن> در آمد.مدتی بعد زبانشناس مهم تاتار < گ. آلپارف >نیز در آن انجمن به کار پرداخت.
قراخانوف در سال ۱۹۲۳ در شهر تاشکند،از طریق < نشریات حکومت ترکستان > ۱۰۰۰ جلد کتاب درسی برای دانش آموزان دوره ی متوسطه منتشر کرد.در مقدمه ی کتاب که در ۲۴ اکتبر ۱۹۲۲ نوشته شده، آمده است: من کتاب < زبان مادری >را به عنوان یک متخصص ننوشته ام. به خاطر ضرورت تام و تمام وجود یک کتاب برای آموزش زبان ترکمنی و عدم وجود فردی علاقه مند به انجام این کار، و با در نظر گرفتن این ضرب المثل که :تا آمدن چماق،با مشت مشغول باش،برای رفع و رجوع،دست به اقدام زدم.اهداف دروس این کتاب، ایجاد عادت به مطالعه ،ارتقای سطح آموزش وشناخت شخصیت های ملی بود، و در آن از بخش اول کتاب لو تولستوی به نام< برای کودکان> چند داستان کوتاه،ضرب المثل های ترکمنی،معما،سرود،حکایت و اشعار شعرایی چون مختومقلی، شیدایی،کمینه ،ملا نفس ، ماتاجی، کور ملا، حاللی، دووان و دلارام، جای گرفته بود. این اثر الله قلی قراخانوف، نه تنها برای مدارس آن دوره، بلکه برای علاقمندان به ادبیات ترکمن ،در زمان حاضر نیز اهمیت بسیار دارد.
الله قلی قراخانوف در سال ۱۹۲۹ کتابی در باره ی < دستور زبان ترکمنی > تالیف کرد، ودر سال ۱۹۳۱ آن رابه چاپ رساند.با این اثر او نامش را به عنوان یک زبانشناس بزرگ در جهان علم و تاریخ زبانشناسی ترکمن ،با حروف طلایی حک کرد.
قراخانوف که در کنار زبانشناس بودن ، یک روشنفکر نیز بود،به کار ترجمه هم می پرداخت.او همراه با < حالمراد صحت مرادوف > یک کتاب پ. کووالنکو ،را با نام < آموزش سیاسی > و کتاب ی. واگنر با عنوان < بدن انسان و چگونگی کار اعضا و جوارح > را ترجمه کرد.او چندین کتاب دیگر را خود راسا، ترجمه کرد.
اومولف چندین مقاله در مجله ی < پیک جوان > بود.قراخانوف در ۲۰ سپتامبر ۱۹۳۷ به عنوان عضو < جمعیت ترکمن آزاد > و به اتهام اشاعه ی اندیشه ی فئودالی ملی گرایی در میان مردم، ومخالفت با اصلاحاتی که حزب و حکومت در مورد زبان ترکمنی انجام می دادند، متهم شد و تحت نظر قرار گرفت.درآن زمان او مدیریت یک درمانگاه در روستای < مولک باغشی > را به عهده داشت.مدتی پس از تحت نظر بودن، در ۲۵زانویه ۱۹۳۸ به سنگین ترین مجازات ،یعنی اعدام محکوم شد و یک ماه بعد در روز ۲۶ فوریه ۱۹۳۸، تیرباران گردید.پس از او،آنچه باقی ماند،خانواده ای با چشمان خونبار بود. همسرش جمعه سلطان،دخترانش: اغول جمال ۸ ساله،انه جان ۶ ساله ،آق جمال ۴ ساله،اوغول حاللی ۱ ساله،بازماندگانش بودند.
در ۴ دسامبر ۱۹۵۹ الله قلی قراخانوف بی گناه تشخیص داده شد واز وی اعاده ی حیثیت گردید. خداوند بهشت را نصیب او گرداند.
ماخذ: مجله ی قرداش قلملر – شماره ی۳۱- تموز ۲۰۰۹