چشمه های حکمت مختومقلی فراغینوشته ی : دکتر ع. کاییر. ترجمه ی : محمد قُجُقی
ری حکمت چیست؟ در این مبحث سخن بسیار است.چهارده قرن است که علمای اسلامی در بارهی حکمت سخن گفتهاند و کتاب هایی به نگارش در آآوردهاند که می توان کتابخانه هایی از آنها تشکیل داد. « المالیلی حمدی یازار» در تفسیر مشهورش،23 معنای حکمت را ذکر نمودهاست.
خداوند در سورهی « النّحل» آیهی 125 می فرمایند: ای پیغمبر، مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا ، به راه پروردگارت فراخوان و با ایشان به شیوهی هرچه نیکوتر و بهتر گفتگو کن، چرا که بی گمان پروردگارت آگاه تر به حال کسانی است که از راه منحرف و گمراه می شوند ویا این که رهنمود و راهیاب می گردند.
حضرت محمّد (ص) در حدیث شریفی که « دریمی» نقل کرده می فرمایند: « به حکمت گرای، چون خیر در حکمت است» همچنین « ترمذی » و « ابن ماجه» نقل کردهاند که پیامبر(ص) فرمودهاندکه : « حکمت گمشدهی مومن است و من خانهی علمم و علی(ع) در آن است.»
حکمت آن است که سخن و عمل فرد، درست باشد. اعمالی که انجام می دهد و کلامی که بر زبان می راند، مطابق دین باشد و در جایش بیان شود. در اخلاق اسلامی صاحب حکمت بودن، مهمترین فضیلت است و بعد از آن به ترتیب، شجاعت ،عفّت و عدالت قرار می گیرند.در اسلام حکمت را نمی توان صرفآ با سعی و تلاش به دست آورد،بلکه آن موهبتی خدایی است.حضرت حقّ در قرآن، در سورهی بقره، آیهی 269می فرمایند : « فرزانگی را به هرکس که بخواهد می دهد و به هر کس که فرزانگی داده شود،بی گمان خیر فراوانی بدو داده شده است و جز خردمندان این حقایق را درک نمی کنند و متذکّر نمی گردند»
حکمت قابلیت انجام همهی امور به درست ترین و موثّرترین حالت و شکل ضروری کاملی که در انجام آن متصوّر است، می باشد.انسان صاحب حکمت، با این ویژگی از دیگران متمایز می شود. چنین انسانی در سخن راندن و تصمیم گیری، در همهی حالات، در حدّ ممکن، معقول ترین و درست ترین کار را انجام می دهد.اگر خداوند به انسانی حکمت اعطا فرماید،وی می تواند هر موضوعی را به درست ترین ، با معنا ترین و معقول ترین شکل و به صورت کامل توضیح دهد. تشخیص و راهنمایی هایش نیز درست است.
ضرورت دارد بار دیگر تکرار کنیم که: مختومقلی در معنای واقعی کلمه، بندهی برگزیدهی خداوند است که بدو حکمت اعطا شده است. مختومقلی شاعری است که چشمه های حکمت از زبانش جاری است.چشمه های حکمت مختومقلی حدّ و حسابی ندارد. هر شعر مختومقلی حکمت است. من از این حکمت که ترکمن ها ، بهتر از همه آن را می شناسند؛ سخن نخواهم گفت. امّا می خواهم توجّه شما را به یک نکته جلب نمایم. اگر کسی بگوید در اشعار مختومقلی، تنها یک مصراع مخالف ومغایر اسلام، وجود دارد، مطلقا نپذیرید.حتّی یک کلمهی مخالف کتاب خدا و رسولش از فراغی صادر نمی شود. کسی که از مختومقلی، در مخالفت و مغایرت با خدا و رسولش ، حتّی یک کلمه نقل کند، لازم می آید که در باره اش،آنچه را مولانا جلال الدّین رومی ، گفته نقل کنیم: من خاک پای محمّد مصطفی هستم، اگر کسی از قول من، حتّی یک کلمهی مخالف پیامبر(ص) نقل کند، من از آن سخن و از نقل کنندهی آن بیزلرم و در پیشگاه خداوند، شاکی خواهم بود.
من بندهی قرآنم اگر جان دارم من خاک ره محمّد مختارم
هرکس که جزین سخن زمن نقل کند بیزارم ا زو وزان سخن بیزارم
شیوع گستردهی اشعار مختومقلی و علاقه به آنها، شعر بیش از دویست ( آیدیم) شدن و حضور دهها هزار انسان بر سر مزار او،پس از گذشت 285 سال،موضوع و علّت تشکیل تجمعاتی آن چنین، از کرامات مختومقلی است. امروز فراغی را با شما برادران دینی و زبانی ارج می نهیم.چه خوشبختند برادران ترکمن من، که صاحب شاعری خدا دوست چون مختومقلی هستند.هیچ تردیدی نداشته باشید تا زمانی که اشعار مختومقلی را می خوانید و به آن گوش می دهید، هم دین و هم زبانتان حفظ خواهد شد.اگر زبانتان از دست برود، برای احیای آن مختومقلی کفایت می کند.در کشوری چون ترکمنستان که دین را حذف کرده بودند، فقط با استفاده از اشعارو سروده های مختومقلی، دین را حفظ کردند.هیچ شکّ و تردیدی نداشته باشید، در جوهرهی اشعار مختومقلی،قدرت و قابلیت آموزش اسلام به انسان وجود داشته و دارد.
مخاطب شعر مختومقلی، تنها ترکمن ها و دنیای ترکان نیستند. اگر اشعار مختومقلی به زبان های گوناگون ترجمه گردد،مشاهده خواهیم کرد که قلب و روح همهی انسان ها،با هر زبان و دینی، پذیرای اشعار او است.آن هنگام بزرگی و عظمت مختومقلی،ازطرف کلّ بشریت،درک خواهد شد.
در جهان امروز شاعرانی که با استادی، اشعاری به زبان های ترکی می سُرایند، وجود دارند و تعداد آن ها نیز کم نیست.آنچه در معرض نابودی است،حکمت می باشد، که در ا شعار ترکی در حال رنگ باختن و محو شدن است. در صورتی که حکمت گم شود،تلخی و مرارت خشکیدن چشمه های آن را، همهی گروه های زبانی ترک خواهند چشید. اضمحلال اخلاقی، دوری از معنویّت، از خود بیگانگی و تدنّی را شاهد خواهیم بود.با فراموش شدن حکمت، اسلام و جهان اسلام دُچار ضعف می گردد و البتّه در آن صورت، تصوّف هم دُچار سُستی خواهد شد. از قلب هایی که مالامال از حرام است و منافق،سخنان بی اخلاص دارد و رضایت خداوند را به فراموشی سپرده است، قطعآ حکمت صادر نخواهد شد.
ضرب المثلی قزاقی می گوید:« اگر سخن تازه ای نداری، سخنان قُدما را تکرار کن» این ضرب المثل برادران قزاق راه ما را نشان می دهد.حکمت گمشدهی باید از اساتید بزرگ سابق به دست آوریم.درحالی که منتظر پیدایش « احمد یسوی» و «یونس امره» و « مختومقلی فراغی» عصر جدید هستیم،
به بهره گیری از چشمه های حکمت منزّه اسایتد قدیم، ادامه دهیم. خوشحالم که آن ها وجود دارند ،