دانشمند، بنی . دایره المعارف بزرگ اسلامی
۱. دانشمند غازی یا امیر غازی دانشمند
بنیانگذار امیرنشین دانشمندیان است. آگاهی ما دربارۀ او تا پیش از تأسیس امیرنشین و ظهور در صحنۀ تاریخ بسیار اندک است. برخی از روایات مربوط به نام و نشان او برگرفته از اثری حماسی ـ دینی به نام دانشمندنامه است. این اثر بیانگر داستانهای مبارزۀ ترکها با رومیان و صلیبیان و قهرمانیهای آنها ست. اگرچه برخی از تاریخنگاران استناد به روایات این اثر را با حذف مطالب افسانهای سودمند میدانند (توران، تاریخ [۵][۵]... ، ۱۸)، برخی نیز بر آناند که مندرجات این اثر هیچگونه پیوندی با واقعیات تاریخی ندارد (یینانج، 468). ماتئوس اورفائی ــ ادِسائی ــ نام او را دانشیمان، امیر ایرانیِ صاحب سیواس مملکت روم، معرفی میکند (نک : وقایعنامه [6][6]... ، 204).
واردان، مورخ ارمنی، او را شاهزادهای ارمنی و متولد ارمنستان میداند که بر اثر فشار رومیها به ایران رفت و با خاندان سلجوقی مربوط شد (یینانج، همانجا). علاوهبر دانشیمان، نام او در برخی از مآخذ اروپایی به صورتهای دانیمان و تانسیمانوس نیز ضبط شده است (وقایعنامه، همانجا). نیکیتاس خونیاتِس، مورخ بیزانسی، دانشمند غازی را از منسوبان خاندان اشکانی شمرده است (دائرةالمعارف، VIII / 468). ابناثیر و دیگران او را گوموشتکین ابن دانشمند طایلو، صاحب ملاطیه و سیواس، ذکر کردهاند که اجدادش در میان ترکمانان به معلمی اشتغال داشتند (۱۰ / ۳۰۰؛ نیز نک : منجمباشی، ۲ / ۵۷۵؛ طوغان، 197) و خود با سلجوقیان خویشاوندی سببی داشته است (دائرةالمعارف، VIII / 469؛ طوغان، همانجا). به نوشتۀ منجمباشی (همانجا) او ساکن آذربایجان بود. در منابع ایرانی نام او ملک محمد دانشمند (رشیدالدین، ۲۴) و ملک دانشمند (آقسرایی، ۱۷) آمده است. برخی مآخذ نیز او را احمد گوموشتکین (سویم، 84, 113-115) و دایی سلیمانشاه، جد سلجوقیان آسیای صغیر (همو، ۸۴)، دانستهاند (یینانج، همانجا).
امیر غازی دانشمند در لشکرکشی البارسلان (ه م) به قفقاز در ۴۵۶ ق / ۱۰۶۴ م، همراه با دیگر سرداران و بیکهای ترکمن شرکت داشت. وی با درایت و شجاعت خود، توجه سلطان را جلب کرد (منجمباشی، همانجا)، چنانکه پادشاه سلجوقی در جنگها از مشاوره و راهنماییهای او استفاده میکرد (دائرةالمعارف، VIII / 468). در آغاز جنگ ملازگرد، سلطان که از کثرت سپاهیان روم هراسناک و در اندیشه بود، با تشویق و راهنماییهای دانشمند غازی به پیروزی امیدوار شد و جنگ را آغاز کرد. به توصیۀ وی، حمله به سپاه بیزانس از روز چهارشنبه به روز جمعه موکول شد و مسلمانان بعد از ادای نماز جمعه به قصد شهادت جنگ را شروع کردند و با پیروزی به پایان رساندند (برای آگاهی بیشتر، نک : رشیدالدین، ۲۴-۲۵).
پس از این پیروزی، امیران و سرداران دستگاه البارسلان به پیشروی در آناتولی ادامه دادند و متصرفات جدید به دست آوردند که اقطاع آنان محسوب میشد (دائرةالمعارف، همانجا). در این میان، دانشمند غازی نیز منطقهای شامل سیواس، قیصریه، توقات، آماسیه و جز اینها را تصرف کرد و امارتی در سیواس بنیاد نهاد (منجمباشی، آقسرایی، همانجاها؛ ظهیرالدین، ۲۷- ۲۸؛ سویم، همانجا، نیز 113-114). پس از او جانشینانش با بهرهگیری از اختلاف میان شاهزادگان سلجوقی، امیران آناتولی و نیز فرمانروایان بیزانس، بهتدریج بر وسعت قلمرو خود افزودند و توانستند حوضۀ میان قزلایرماق و یشیلایرماق را تا زمان فروپاشی با فرازوفرودهایی در اختیار داشته باشند (همانجاها).
تأسیس امیرنشین دانشمندیه با استقرار حکومت سلجوقیان در آسیای صغیر همزمان بود و حاکمان دانشمندی با سلجوقیان مناسبات بسیار نزدیک و تنگاتنگ داشتند و در بیشتر جنگهایی که با صلیبیان رخ میداد، متحد و همداستان بودند؛ چنانکه وقتی ازنیق، تختگاه سلطان قلیچارسلان اول، حکمران سلجوقی (ح ۴۸۵-۵۰۱ ق / ۱۰۹۲- ۱۱۰۸ م)، مورد هجوم صلیبیان قرار گرفت، از محاصرۀ شهر ملاطیه منصرف شد و امیر غازی را به یاری طلبید و با مهاجمان مصافها داد (دمیرکنت، I / 65؛ سویم، 113؛ مشکور، ۸۴؛ رانسیمان، I / 184-185). در همین زمان، پایتخت سلجوقیان از ازنیق به قونیه منتقل شد (سویم، 113-114؛ توران، تاریخ، 220).
امیر دانشمند غازی سپس خود شهر ملاطیه را محاصره کرد. گابریل، حاکم ارمنی شهر، از بوهموند، فرمانروای صلیبی انطاکیه، یاری خواست. امیر غازی، بوهموند و یاران و نیروهای همپیمان او را در نزدیکی ملاطیه شکست داد و بوهموند نیز به اسارت درآمد (سویم، 115, 208؛ وقایعنامه، 205؛ دمیرکنت، I / 63, 67؛ رانسیمان، I / 319, 322؛ ابناثیر، ۱۰ / ۳۰۰) و در کاخ دانشمند غازی در نیکسار زندانی شد (وقایعنامه، همانجا؛ رانسیمان، II / ۲۱). پس از آن، امیر دانشمند در ۴۹۴ ق / ۱۱۰۱ م نیروهای متحد آلمانی و فرانسوی را بـا همکاران قلیچارسلان در نزدیکی آماسیـه ـ مرزیفون در هم شکست و ملاطیه را پس از ۳ سال فتح کرد (سویم، همانجا؛ رانسیمان، II / 23؛ مشکور، همانجا) و راه صلیبیان به سوی شرق را بست.
دانشمند غازی بعد از این پیروزیها، بوهموند را به درخواست امپراتور بیزانس، در برابر دریافت صدهزار دینار، در ۴۹۵ ق / ۱۱۰۲ م از اسارت آزاد کرد (ابناثیر، ۱۰ / ۳۴۵؛ رانسیمان، II / 38؛ وقایعنامه، 227) و خواهرزادۀ او را هم بهعنوان هدیه به امپراتور آزاد کرد و نزد او فرستاد (همان، 222). چون امیر دانشمند در این کار از قلیچارسلان نظرخواهی نکرده بود، اختلاف و رقابت میان آن دو، که پیشتر آغاز شده بود، بالا گرفت. در پی سهمخواهی قلیچارسلان از مبلغ فدیه و بیاعتنایی امیر دانشمند (یینانج، 469)، قلیچارسلان که خود را فرمانروای آناتولی میدانست، قلمرو او را مورد تعرض قرار داد و لشکریانش را در نزدیکی مرعش در هم شکست. این رویداد اعتبار و موقعیت دانشمندیان را تنزل داد (همانجا؛ سویم، 209). امیر دانشمند پس از آن به سیواس بازگشت و در ۴۹۷ ق / ۱۱۰۴ م (دائرةالمعارف، VIII / 470) یا ۴۹۸ ق / ۱۱۰۵ م (سویم، همانجا) درگذشت.
امیر دانشمند غازی، مؤسس خاندان که بیشتر دوران فرمانرواییاش در جهاد گذشت، مردی نیکنفس، خواهان آبادی (وقایعنامه، 225)، عاقل و سیاستمداری دانا بوده است (منجمباشی، ۲ / ۵۷۵). گفتهاند دانشمند غازی ۱۲ پسر داشت و پسر بزرگ او رشتۀ حکومت را به دست گرفت و برادرانش را کشت (وقایعنامه، همانجا)؛ اما این مطلب در منابع دیگر نیامده است.
۲. جانشینان دانشمند غازی
بعد از درگذشت دانشمند غازی، امیر غازی گوموشتکین، پسر او، بر جای پدر نشست. دربارۀ اینکه گوموشتکین نام مؤسس خاندان و یا پسر او ست، در میان مآخذ اختلاف و تناقض وجود دارد (نک : سطور پیشین). وی در آغاز با قلیچارسلان اول، فرمانروای سلجوقیان آناتولی، بیعت کرد و با او از در دوستی درآمد (سویم، همانجا). اما بعد از غرقشدن قلیچارسلان در ۵۰۰ ق / ۱۱۰۷ م در رودخانۀ خابور (همو، 116؛ آقسرایی، ۲۹)، گوموشتکین با استفاده از کشمکش و مبارزۀ قدرت میان شاهزادگان سلجوقی، داماد خود مسعود بن ارسلان را بر تخت حکومت سلجوقیان نشاند (سویم، ۲۰۹) و بدینترتیب بار دیگر دانشمندیان در تقسیم قدرت سهیم شدند. گوموشتکین بهتدریج دیگر امیران آناتولی را تحت نفوذ خود درآورد و قلمرو دانشمندیان را از فرات تا سقاریه گسترش داد (رانسیمان، II / 207؛ سویم، همانجا) و بهاینترتیب آناتولی مرکزی و شمالی در قلمرو حکومت دانشمندیان قرار گرفت (همانجا). او نیز مانند پدرش در پیکار با مسیحیان و صلیبیان، پیروزیهای چشمگیری به دست آورد. بوهموند دوم که به کیلیکیا حمله کرده بود، به دست گوموشتکین گرفتار و کشته شد (دمیرکنت، II / 92). گوموشتکین همچنین قلمرو کُنت اورفا را تصرف کرد (همو، II / 99) و امپراتور روم، یوآنِس کومْنِتوس، را از کاستمونی (قسطمونی) و اطراف آن بیرون راند (سویم، همانجا)؛ ازاینرو، در جهان اسلام مورد ستایش قرار گرفت و خلیفۀ عباسی المسترشد و سلطان سنجر با تشویق او و فرستادن منشور و هدایای ارزنده، وی را به لقب ملک غازی ملقب ساختند (یینانج، 470؛ سویم، همانجا؛ دائرةالمعارف، VIII / 471). اما هنگامی که منشور و هدایا رسید، او در بستر مرگ بود؛ ازاینرو، پسرش، ملک محمد، آنها را تحویل گرفت (سویم، همانجا). امیر غازی در ۵۲۸ ق / ۱۱۳۴ م درگذشت.
۳. سومین فرد از این خاندان ملک محمد دانشمند، پسر امیر غازی، است.
وی در آغاز از سویی با شورش برادرانش بر سر جانشینی پدر، و از سوی دیگر با حملات بیزانس، مسیحیان نواحی دیگر و ارامنۀ چوکوروا، که با استفاده از ناآرامیهای درون خانواده قلمرو دانشمندیان را مورد تهاجم قرار داده بودند، مواجه شد؛ اما سرانجام سرزمینهای اشغالشده را بازپس گرفت. ملک محمد در ۵۳۷ ق / ۱۱۴۲ م در شهر قیصریه درگذشت (همو، 209-210). وی را به دینداری و نیکرفتاری ستودهاند. او دانشمندان مسلمان را از همهجا به مرکز حکومتش دعوت کرد و آنان در گسترش اسلام در آناتولی نقشی مهم ایفا کردند (دائرةالمعارف، همانجا). پس از درگذشت ملک محمد، میان فرزندان و برادرانش مبارزۀ قدرت درگرفت. این کشمکشها موجب تضعیف حاکمیت دانشمندیه شد و سرانجام به تقسیم حکومت به ۳ شعبۀ سیواس، قیصریه و ملاطیه انجامید و اتحاد بین آنان از میان رفت و درنهایت به حاکمیت این خاندان از جانب سلجوقیان آناتولی خاتمه داده شد (سویم، 210).
بعد از فروپاشی اقتدار دانشمندیان، شماری از طوایف منسوب بـه آنـان در نـواحی مختلف آناتولی و رومایلی ــ بخش اروپایی قلمرو عثمانی ــ اسکان یافتند و برخی نیـز امارتهایی کوچک بـا نامی دیگر تشکیل دادند. حاکمان امیرنشین قرهسی در غرب آناتولی از اولاد و بازماندگان دانشمندیه محسوب میشوند (اوزونچـارشـیـلـی، امـیـرنـشـیـنـهـا، 96-97؛ سـویـم، 262؛ دائرةالمعارف، VIII / 473).
خاندان دانشمند و امیرنشین دانشمندیه از بزرگترین امیرنشینهای (بیلیکها) آناتولی و از نخستین آنها ست. این خاندان در جنگ با بیزانس و مسیحیان که مخالف تشکیل حکومتی به دست مسلمانان در منطقه میبودند، پابهپای سایر خاندانها و امیران آناتولی و در رأس آنها سلاجقۀ روم پیروزیهای زیادی به دست آوردند و در استقرار حاکمیت ترکها در آناتولی نقشی بسیار مهم داشتند (سویم، 210-211). با پشتیبانی امیران دانشمندیه، شهرهایی چون سیواس، قیصریه و ملاطیه به مراکز مهم فرهنگی ـ بازرگانی تبدیل شدند؛ بهویژه شهر سیواس، پایتخت دانشمندیان ــ که بسیار مورد توجه سلجوقیان نیز بود و آنجا را بعد از قونیه، پایتخت دوم خـود میدانستند ــ گستـرش زیادی یافت (توران، سلجوقیـان، 117). تاکنون نیز در این شهرها آثار تاریخی شامل مسجد و مدارس منسوب به دوران دانشمندیان موجود است (یینانج، 476؛ دائرةالمعارف، VIII / 475-477).
سازمان اداری دانشمندیان شبیه تشکیلات سلجوقیان بوده، ولی ضرب سکه در میان دانشمندیان بیشتر از سلجوقیان رواج داشته است؛ سکههایی که در زمان آنها ضرب و رایج بوده، نوشتههای یونانی و عربی داشتهاند (یینانج، همانجا).
دانشمندنامه
اثری داستانی و عامیانه دربارۀ مبارزات غازیان و جهادگران آناتولی با رومیان و صلیبیان، بهویژه رشادتها و قهرمانیهای دانشمند غازی احمد و یا محمد، بنیانگذار امیرنشین دانشمندیه، است. در ادبیات اسلامی، روایاتی داستانی دربارۀ مجاهدتها و فداکاریهای غازیان، در ستیز با کفار وجود دارد که در مناقبنامهها مندرج است و حمزهنامه و بطّالنامه از آن جملهاند (کوپرولو، 207؛ دائرةالمعارف، VIII / 478-480). در این میان، ترکهای مسلمان برخی از اینگونه آثار را که دربارۀ قهرمانان غیرترک نوشته شده است، برگرفته و غازیان آنها را ترک مسلمان معرفی کردهاند. داستان بطّال غازی که در زمان امویان شهید شده، از آن جمله است (بارتولد، 67). دانشمندنامه نیز مجاهدتهای دانشمند غازی و ادامۀ همان بطّالنامه است، تاآنجاکه تمیز و تشخیص این دو شخصیت از یکدیگر بسیار مشکل است (کوپرولو، 208-209؛ دائرةالمعارف، همانجا). به روایت دانشمندنامه، احمد غازی، نوۀ بطّال غازی است و مانند او مجاهدی باایمان و دشمن گرجیها و رومیها بوده، و در جنگها پرچمهای بطّال غازی را حمل میکرده است (همانجا؛ کوپرولو، 208-210).
این اثر که به نامهای قصۀ ملک دانشمند یا قصۀ دانشمند غازی نیز معروف است، نخستینبار در ۶۴۳ ق / ۱۲۴۵ م با توصیۀ عزالدین کیکاووس بن غیاثالدین دوم، سلطان سلجوقی آسیای صغیر، توسط ابنعلاء، منشی او، گردآوری شده، اما این نسخه مفقود شده، و تاکنون به دست نیامده است. نسخۀ موجود نسخهای است که ملا عارف علی، قلعهبان توقات، در ۷۶۲ ق / ۱۳۶۱ م با افزودن قطعاتی منظوم آن را بازنویسی و در ۱۷ مجلس به زبان ترکی ساده تنظیم نموده است (لوند، I / 127؛ کوپرولو، 209؛ دائرةالمعارف، همانجا).
وقایعنگاران و برخی مورخان عثمانی از این اثر بهعنوان یک مأخذ تاریخی بهره جستهاند، اما این اثر به اعتقاد برخی از مؤلفان فاقد ارزش تاریخی است (یینانج، همانجا) و برخی نیز استفاده از آن را با احتیاط مجاز دانستهاند (توران، همانجا). در این میان، مصطفى عالی، مؤلف کُنه الاخبار، گزیدهای از آن به نام مرقات الجهاد ترتیب داد که تاریخ دانشمندیه نیز محسوب میشود (لوند، I / 128). همچنین مورخان دیگر عثمانی چون جنابی (د ۹۹۹ ق / ۱۵۹۱ م)، دانشمند جامعالاطراف و دائرةالمعارفنگار (دائرةالمعارف، XVIII / 544)، احمد دَدَه منجمباشی و حاجیخلیفه از آن بهعنوان منبع تاریخی استفاده کردهاند (کوپرولو، همانجا؛ دائرةالمعارف، VIII / 478-480). همچنین از مؤلفان غربی، پُل کازانووا، سکهشناس، و مورتمان از آن سود جستهاند. این اثر نخستینبار توسط ایرنه ملیکوف با مقدمه و کتابشناسی جامع به زبان فرانسوی ترجمه[۷][۷]، و در ۱۹۶۰ م در پاریس منتشر شده است (کوپرولو، 207, 210؛ دائرةالمعارف، همانجا).
مآخذ
آقسرایی، محمود، تاریخ سلاجقه (مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار)، به کـوشش عثمان تـوران، آنکارا، ۱۹۴۴ م؛ ابناثیر، الکامـل؛ رشیدالدین فضلالله، جامع التـواریخ (تـاریخ آلسلجوق)، بـه کوشش محمـد روشن، تهـران، ۱۳۸۶ ش؛ ظهیرالدین نیشابوری، سلجوقنامه، تهران، ۱۳۳۲ ش؛ مشکور، محمدجواد، مقدمه بر اخبار سلاجقۀ روم ابنبیبی، به کوشش همو، تهران، ۱۳۵۰ ش؛ منجمباشی، احمد دده، صحائف الاخبار، ترجمۀ احمد ندیم، استانبول، ۱۲۸۵ ق / ۱۸۶۸ م؛ نیز:
Barthold, W., İslam medeniyeti tarihi, tr. and notes M. F. Kprl, Ankara, 1973; Demirkent, I., Urfa Hali kontluğu tarihi, Ankara, 1990; Küprülü, M. F., notes on İslam medeniyeti tarihi (vide: Barthold); Levend, A. S., Türk edebiyatı tarihi, Ankara, 2008; Runciman, S., A History of the Crusades, Cambridge, 1951; Sevim, A. and Y. Yücel, Türkiye tarihi, Ankara, 1989; Togan, A. Z. V., Umumu Trük tarihine giriş, Istanbul, 1981; Turan, O., Selçuklular tarihi ve Türk-İslam medeniyeti, Ankara, 1965; id., Selçuklular ve İslamiyet, Istanbul, 1980; Türkiye diyanet vakfı İslam ansiklopedisi, Istanbul, 1988, vol. XVIII, 1993, vol. VIII; Urfali Mateos Vekayi-Namesi, tr. H. D. Andreasyan, ed. M. H.Yinanç, Ankara, 2000; Uzunçarԫılı, İ. H., Anadolu beylikleri, Ankara, 1984; id., Osmanlı tarihi, Ankara, 1982; Yinanç, M. H., DaniŞmendliler, IA, vol. III.
علیاکبر دیانت