مقدمه

بخشي از اقوام تركمن ايران در استان خراسان شمالي ساكن اند و از طايفه هـاي آنـان ايـل تكـه است. تركمنها هنرهاي مختلف مانند قالي، نمد، البسه، زيور و... با نقش مايـه هـا و كاركردهـاي خاص خويش دارند كه هويت بخش جامعة تركمن در سرتاسر جهان است. زيـورآلات ويـژة ايـن قوم اغلب براي زنان، كودكان، اسب و برخي اشيا ساخته مي شود. به نظر مي رسد آدميان نخستين از مواد بوم آورد با تغييراتي جزئي زيور تهيه مي كردند. ايـن زيورها كاركرد جادويي در انتقال نيرو يا كاركرد درماني و حفاظتي داشته است. به طور تدريجي تحولات پيچيدة اجتماعي، عوامل فردي و رواني، باورهاي شكل گرفته حـول زيـورآلات آن را بـه كالايي مهم در تبادلات تجاري تبديل كرد [15، ص3]. دلبسـتگي بشـر بـه اشـياي تزئينـي تـا حدي بود كه بسياري از اقوام كهن در مراسم تدفين جواهرات و اشياي گرانبهـاي متـوفي را بـا وي به خاك مي سـپرند [3، ص7]. بـا توسـعة فعاليـت هـاي اجتمـاعي و فرهنگـي در جامعـه و شكل گيري عقايد مذهبي در ذهنيت مردم، تن پـوشهـا و زيـورآلات نقـش فرهنگـي و كـاركرد اجتماعي و نمادين يافتند. هر آرايه، به صـورت رمزگونـه و نمـادين، مفهـوم يـا مفـاهيمي را در جامعه منتقل ميكند. زيورآلات همانند يك زبان ميتوانند گوياي طبقـة اجتمـاعي، اقتصـادي، سياسي، مذهبي، شغلي، جنسيتي، ويژگي هاي زيست محيطـي، نـوع گـروه قـومي و بسـياري از جنبههاي ديگر باشد. گذر از ازمنة تاريخي، دستيابي به تكنولوژي هاي جديد و جايگاهي كـه زيـورآلات در بسـتر يك فرهنگ به دست آورده اند تا به امروز در ميان برخي اقوام و خرده فرهنـگ هـا پايـدار مانـده است. از آن ميان، اقوام مسلمان تركمن را مي توان نام برد. زيورآلات قـومي از صـنايع ايـن قـوم است كه جايگاهي در هويت بخشي به افراد ايـن قـوم دارد. در جوامـع سـنتي و در ميـان اقـوام، حفظ هويت جمعي مهمترين جنبة زندگي افراد براي پذيرفته شدن در آن جمع است. پايبنـدي به گفتماني كه از طريق پوشش و زيورآلات در يك قـوم شـكل مـيگيـرد ضـامن بقـاي هويـت جمعي آن قوم محسوب مي شود. تومار نام يكي از انواع زيـورآلات زنـان اسـت كـه شـامل يـك قوطي استوانه اي افقي زير يك صفحة مثلث شكل پـر از تزئينـات اسـت و در ابعـاد مختلـف (بـا عرض10 تا حدود 25 سانتيمتر) از گردن آويخته مي شود و تقريباً در بالاي شكم قرار مي گيـرد. اين زيور با شمايل خاص خود، در گذشته اي نه چندان دور، از زيورآلات پركاربرد و مـورد توجـه قوم تركمن، به ويژه زنان قوم تكه، بود؛ وليكن امروزه در ميان اقوام تكه ايـران نيـز كمتـر مـورد استفاده قرار ميگيرد، اما همچنـان از زيـورآلات مـورد مصـرف در ميـان اقـوام تكـه در كشـور تركمنستان است. اين مقاله به مطالعة نشانه شناسي زيور تومار، به عنوان يك مـتن، مـي پـردازد. بنابراين، در ادامه ابتدا روش پژوهش و پيشينة پژوهش درخصوص موضـوع ايـن مقالـه واكـاوي مي شود. پس از آن، چارچوب نظري پژوهش، تاريخ و هويت قوم تركمن (ايـل تكـه)، زيـورآلات مطالعة نشانه شناسانة زيورآلات تومار... 371 تركمن، زيور تومار و معرفي نمونه هاي موردي، فرايند تحليلي زيور تومار براساس نشانه شناسـي لايه اي به تفسير نشانه در بافت متن و جمع بندي ختم خواهد شد. روش پژوهش نحوة گردآوري داده ها در اين مقاله به صورت كتابخانه اي و ميـداني از مـوزه هـا، مجموعـه هـاي خصوصي و سايت موزه هاي خارج از كشور مانند: متروپوليتن نيويورك، موزة هنر فلادلفيا و موزة بريتانياست كه نمونه هاي نفيسي از زيورآلات تركمانان مسلمان را بـه عنـوان گنجينـه اي از هنـر اسلامي در خود جاي داده اند. جامعة آماري شامل زيورآلات تومار در ميان اقوام تركمن، به طور ويژه قوم تكه، است. هفـت نمونه از ميان بيست نمونة جمع آوري شده براي بررسي و تحليـل گـزينش شـد. شـيوة انتخـاب قيدگذاري تعلق به قوم تكه، ارتباط داشتن محل ساخت يـا محـل كشـف بـا ايـران، يـكدسـتي ساختار شكلي و اجزا در كليت و جزئيات مورد نظر بوده است. اين پژوهش كيفي بوده و به روش توصيفيـ تحليلي انجام گرفته است. روش مطالعة داده ها براساس فرايند نشانهشناسي است. پاسخ بـه پرسـشهـاي پـژوهش از طريـق تجزيـه، توصـيف، تحليل و تفسير اجزاي و نشانهها در نمونههاي موردي منتخب انجام گرفت. پيشينة پژوهش درخصوص زيورآلات تركمن، تاكنون چندين كتاب، پاياننامه و مقاله نگـارش يافتـه اسـت كـه قريب به اتفاق اين موارد به صورت ميداني درخصوص پوشاك و زيورآلات تركمن است. بـا ايـن وجود، در سال هاي اخير پژوهش هايي متمركز روي زيور تركمن انجام شده، اما پوشـاك و زيـور تركمن، بهمنزلة پوشش زنان، چنان درهم تنيدهاند كه تفكيك آنها تا حـدي غيـرممكن اسـت. همانطور كه از عنوان برميآيد، آنچه موضوع اين مقاله است بررسي نشـانه شناسـي درخصـوص فقط يكي از انواع گردن آويزهاي زنان تركمن به نام تومار است. در ميان پژوهش هاي انجام شده، فقط يك مورد مطالعة تخصصي روي زيوري به نام بزبند صورت گرفتـه اسـت. ايـن مقالـه را مارال باتيروا با عنوان بزبند حفاظتي براي چشم زخـم (1384) در حـوزة فرهنـگ، ادبيـات و مسائل اجتماعي تركمن در فصلنامة ياپراق/ شمارة 27ـ29 در شهرستان گنبد كاووس به چـاپ رسانده و به بررسي باور عاميانه و كاركرد محافظتي زيور بزبند براي دفـع شورچشـمي پرداختـه است [7]. درخصوص زيور تومار، تاكنون پژوهش مستقلي انجـام نشـده و اكثـر پـژوهش هـا بـه صورت كلي به زيورآلات تركمن پرداختـه اسـت. رسـتمي و ميـر در مقالـة تـأثير عقيـده هـا و باورهاي ديني بر آرايه هاي زيورآلات تركمن (1396) كه در نشرية پژوهشيـ تحليلي هنرهـاي 372 زن در فرهنگ و هنر، دورة 12، شمارة 3، پاييز 1399 حوزة كاسپين، دانشگاه مازندران چاپ شده، چگـونگي تـأثير باورهـا و عقايـد مـذهبي پيشـين توتميزم و كنوني اسلامي اقوام تركمن را بر شكل گيري آرايه هاي زيور ايشان بررسـي كـرده انـد. آنها براي اين زيورآلات علاوه بر جنبة تزئيني، جنبة حمايت در مقابل نيروهاي ناشناخته را نيز قائل شـدند [18]. طيبـه عـزت اللهـي نـژاد در رسـالة مقطـع دكتـري پـژوهش هنـر بـا عنـوان انسانشناسي زيباييشناسي بومي در خودتزئيني زنان تركمن روسـتاي دويـدوخ (1394) بـه بررسي خودتزئيني زنان قوم تركمن در روستاي تكه نشين دويدوخ مي پردازد. او در اين پژوهش، زيبايي شناسي پوشش، لباس، زيور و هر آنچه را به منزلة خودتزئيني زنان در ميان قـوم تـركمن استفاده مي شود مورد توجه انسان شناسانه قـرار داده اسـت [24]. از نكـات قـوت ايـن پـژوهش آميختگي محقق با حوزة ميدان پژوهش و لمس حقيقي همـة آنچـه ثبـت كـرده اسـت. در ايـن رساله، همة باورها، رفتارها، آداب و رسوم و جنبـه  هـاي مختلـف فرهنگـي و ادبيـات مكتـوب و شفاهي قوم تركمن در ارتباط با بدن و فرايند رسيدن به آن نوع از پوشش و زيـور توسـط زنـان مورد توجه واقع شد. با وجود اين، به زيور تومار، جز چند اشارة مختصر، پرداخته نشده است. چارچوب نظري نشانهشناسي علم شناخت نشانههاست. هدف نشانهشناسيِ تصوير كشـف قاعـده هـاي خـوانش تصوير و درك معناهاي آن از طريق شناخت عناصـر تجسـمي اسـت [22، ص21]. پـدر علـم زبانشناسي نوين، فردينان دو سوسور، به مطالعة نشانه هايي در بطن زندگي اجتمـاعي پرداخـت و در پروژة خود با عنوان Semiology بر سرشت اختيـاري نشـانه تأكيـد مـيكنـد. نشـانه، كـه موضوعي فيزيكي و معنادار اسـت، از تركيـب دال و مـدلول شـكل گرفتـه اسـت. بـين ايـن دو رابطهاي طبيعي يا ضروري برقرار است كه مورد پذيرش جامعه است. چارلز سندرسپيرس، پـدر سنت نشانهشناسي امريكايي، پروژة مطالعاتي خود را Semiotics خواند و در آن بر دلالت تأكيـد ويژه دارد. درواقع، نشانه شناسي را نظرية عمومي شيوه هاي دلالت تعريف ميكنـد [4، ص7و8]. وي نشانه ها را به شمايل ها، نمايه ها و نمادها تقسيم كرد [35، ص127]. امبرتو اكو بر ايـن بـاور است كه در نشانهشناسي نه از نشانههـا، بلكـه از نقـشنشـانهاي بايـد سـخن بـه ميـان آورد. نقش نشانه اي رابط هاي قراردادي ميان بيان و محتواسـت. در ايـن ميـان، محتـوا خـود سـاخته و پرداختة فرهنگي مشخص اسـت. ازايـنرو نشـانه زاييـدة عمليـات پيچيـدهاي اسـت كـه در آن شيوه هاي گوناگون توليد و شناخت دخالت دارند [4، ص9و10]. يك متن، خواه گفتاريـ نوشتاري، خواه حركتيـ ديداري، از لايههاي متني متعـدد تشـكيل شده كه در شبكهاي باز از لايهها ارتباط و گسترش مييابد. نشانهشناسي لايهاي يـك اثـر را بـه لايههاي مختلف تقسيم ميكند و به بررسي رابطة چندسويه ميان نظامهاي نشانه اي و لايه هـاي متني و چگونگي تأثيرگذاري آنها بر يكديگر ميپردازد. مطالعة نشانه شناسانة زيورآلات تومار... 373 تحليل نشانه شناختي از نوع تحليل متن هستند، زيرا يك نشانه هرگز نمـيتوانـد در انـزوا و منفك از رمزگاني كه آن را ممكن كرده بررسي شود. رولان بارت مفهومي با نام لنگـر را مطـرح ميكند. لاية لنگر حكم تثبيتكننده بـراي مـتن دارد و از پراكنـدگي و شـناور شـدن احتمـالي نشانههاي متن جلوگيري ميكند [21، ص209ـ215]. در اين مقاله، مطابق مدل پيازي ارائه شده در نمودار 1، نشانه شناسيلايهاي زيور تومار برمبناي تجزيه لايه ها، توصيف عناصر هر لايه، تحليل نشانه هاي هر لايه به معاني صريح و ضمني و درنهايت تفسير نشانه ها، كاركردهاي متن، روابـط بينالايه اي، بينارمزگاني و فرامتني آنها در بافت متني پيدايش نشانه ها صورت ميگيرد. نمودار 1. مدل پيازي فرايند تحليل نشانه شناسي لايه اي زيورآلات تومار [مأخذ: نگارندگان] تاريخ و هويت قوم تركمن (ايل تكه) تُركْمن هاا يكي از اقوام مسلمان ترك تبار آسياي ميانه هستند كه عمدتاً در تركمنسـتان، شـمال غرب افغانستان و شمال شرق ايران سكونت دارند. ايشان از عهد قديم در صحراهاي وسيع بخش سفلاي رود سيحون و بين درياي آرال به زندگي كوچ نشيني روزگار مي گذراندند. تا حدود قـرن هفتم ميلادي، تركمنها جزئي از قوم ترك بودند. در اين سالها، گروهي از تـركهـا، كـه اغـوز ناميده مي شدند، از آنان جدا شدند و از ناحية ارخون به طرف آرال و سير دريا كوچ كردند [28، ص48]. تركمنها مسلمانان اهل سنت از مذهب حنفي هستند. باورهاي اسلامي و مذهبي آنها تا بدانجاست كه شجرهنامهاي دارند كه اعقاب آنان را به حضرت آدم ميرساند. تركمنها در ايران به چند طايفة اصلي تقسيم ميشوند: يموت، گوكلان، تكه، نخورلي، ارساي و يازر. معروفترين اين طوايف يموت، تكه و گوكلان است. غير از طوايف و تيره هاي مختلف تـركمن، تـركمنهـا چهـار طايفة ديگر شيخ، مخدم (مختوم)، آتا، خوجه موسوم به اولاد دارند. اين طوايف چهارگانة اولاد از طوايف مقدس تركمن به شمار ميآيند. طوايف تركمن براي تمايز در هويـت طايفـة خـويش، بـا 374 زن در فرهنگ و هنر، دورة 12، شمارة 3، پاييز 1399 تغييراتي در لباس، زيورآلات و نشـانهـايي ايـن امـر را محقـق مـيكننـد. تكـه بـزرگتـرين و نيرومندترين قبيلة تركمنهاست كه نفوذ آنها در كشورهاي مجاور، بلكـه در ميـان كـل مـردم تركمن، محسوس بود. قدرت فزايندة تكه تا سالها رهبريت تركمنها را به آنها داد [20]. بخش اعظمي از اقوام تكه در كشور تركمنستان زندگي ميكنند. در ايران نيـز، ايـن طايفـه در ناحيـة سرخس و تربت جام در خراسان رضوي و در منطقة جرگلان در خراسان شمالي ساكنند. زيورآلات تركمن زيورآلات تركمن را براساس نوع كاربرد آنها ميتـوان بـه يـازده گـروه زيورهـاي لبـاس، سـر و پيشاني، مو، گوش، گردن و سينه، مچ دست، انگشت، كمر، ابزار كار زنـان، كودكـان و زيورهـاي اسب تقسيمبندي كرد. مردان تركمن نيز اغلب از انگشتر نقره استفاده ميكردند. برخـي از ايـن زيورآلات با هدف محافظت و دفع شر استفاده ميشده اند. از اين ميان، زيـورآلاتي چـون تومـار، دوغاقاب، طلسم، آچاربا، داغدان، هيكل، بازوبند، دواج، دييه بند، چاقلنبرگ، دادران، يـيلان بـاش و نظربند را ميتوان نام برد. زيورآلات زنان تركمن براي گروههـاي سـني مختلـف و علامتـي از مراحل گذار در طول زندگي همچون تولد، نوزادي، كودكي، بلـوغ، تجـرد، تأهـل، سـن بـالا و... نشانه گذاري شده است. زيور تومار، نمونه هاي موردي تومار نوعي از زيور به عنوان گردن آويز است كه معمولاً در ابعاد بزرگ ساخته ميشـود و جلـوي سينه را ميپوشاند. اغلب از جنس نقره يا ورشو ساخته ميشود. پاية اصلي شكلدهندة اين زيور استوانهاي توخالي است (تصوير1) كه داخل آن برگـهاي از دعـا بـهعنـوان محـافظ و حـرز قـرار ميگيرد. اما متداولترين شكل زيور تومار، كه ميان زنـان ايـل تكـه رواج داشـته و تـا حـدودي امروزه نيز در مراسمات خاص بهويژه براي عروس استفاده ميشود، تومار مثلثي است (تصوير2). تصوير 1. زيور تومار در حداقلترين شكل ممكن براي نگهداري دعا و تعويذ [30، ص142] بالاي قوطي تومـار ذكرشـده قـوطي يـك سـطح مثلثـيشـكل و در پـايين آن شـرابه هـا و زنگوله هاي كوچكي به نام دوومه در چند رديف آويزان مي شوند. علاوه بر اين آويزها، روي تومار و زمينة سطح مثلث را نيز با نگين از سنگ عقيق جگري يا شيشههاي قرمزرنـگ مرصـعكـاري، قلمزني و آبكاري ميكنند [30، ص127]. مطالعة نشانه شناسانة زيورآلات تومار... 375 تصوير 2. زيور تومار، ايل تكه، خراسان شمالي (نمونة 3) [ماخذ: نگارندگان] معمولاً تومارهاي بزرگ حدود 17 تا 25 سانتيمتر طول دارند و نسبتاً سنگينانـد؛ بنـابراين براي استفاده با بندي چرمي، پارچهاي يا نخي به نام الجهيوپ يا با بند مهره داري چون دانه هاي تسبيح به نام هونجي يا با تكه هاي هندسي كوچكي كه به هم متصل شده باشـند يـا بـا كمـك زنجير بر گردن انداخته و در جلوي سينه آويزان مي شوند. به ندرت ممكـن اسـت روي لبـاس در قسمت پهلوها دوخته شوند و گاه با كمك بنـد از روي شـانة دختـران جـوان آويـزان مـي شـود .[2339ص ،31] گاهي اوقات، برخي از اين تومارهاي بزرگ را براي اينكه به صـورت مـنظم روي سـينه قـرار گيرد و آويزها و شرابههايشان به هم پيچيده نشود، آنها را روي تكهپارچههاي مسـتطيلشـكل هماندازه ميدوزند و سپس يا بر گردن ميآويزند و يا بر لباس ميدوزند. قاعدة اسـتوانه اي تومـار محفظه اي دارند كه قابل باز و بسته شـدن اسـت و در گذشـته بـراي حمـل انـواع دعـا، طلسـم استفاده ميشده است [6، ص193]. در اين مقاله، به مطالعة 7 نمونه زيور تومار متعلق بـه قـرن 19ـ20 ميلادي پرداخته شده كه در جدول 1 نمونه هاي منتخـب تومـار زنـان قـوم تكـه ايـران معرفي شدهاند. در اين جدول، تصوير، كارماده (مادة اوليـه: Material)، ابعـاد، محـل نگهـداري، دورة تاريخي، موقعيت جغرافيايي و منبع گردآوري بيان شده است. 376 زن در فرهنگ و هنر، دورة 12، شمارة 3، پاييز 1399 جدول 1. نمونه هاي زيورآلات زنان: تومار قوم تكه در ايران [ماخذ: نگارندگان] شمارة ابعاد تصوير كارماده نمونه (سانتيمتر) محل نگهداري موقعيت منبع جغرافيا 1 بدنة نقره بند چرم سنگ عقيق جگري/ شيشة قرمز نامشخص نامشخص ايران ] 30 ، ص 144 [ 2 بدنة نقره بند چرم سنگ عقيق جگري/ شيشة قرمز نامشخص نامشخص ايران ] 30 ، ص 145 [ 3 بدنة ورشو آبكاري طلا نگين شيشه قرمز ارتفاع: 20 طول: 25 0/ ضخامت: 75 مجموعة شخصي خراسان شمالي ] نگارندگان [ 4 نقره آبطلا سنگ (عقيق جگري) پارچهبافته 5 : ارتفاع 2/ طول: 23 17/ عرض: 50 وزن: 480 گرم موزة ] 39 [ ايران بريتانيا 5 نقره آبطلا سنگ (عقيق جگري) پارچه بافته 50 : ارتفاع 2/ 24/50 :طول عرض: 19 وزن: 400 گرم موزة بريتانيا آسياي مركزي (تركمنستان) يا ايران ] 39 [ 6 نقره آب طلا منقش عقيق جگري مخمل با شرابه/ منگوله/ زنگوله: 35/ 6*36/8 بدون شرابه: 3/ 2*35/6*26 موزة هنر فيلادلفيا آسياي مركزي (تركمنستان) يا ايران، ] 42 [ 7 نقره آبطلا عقيق جگري مفتول تزئيني مشبك زنجير مفتولي و زنگوله 18/ طول: 7 11/4 :عرض موزة متروپوليتن نيويورك آسياي مركزي يا ايران ] 41 [ مطالعة نشانه شناسانة زيورآلات تومار... 377 لايه هاي نشانهاي زيور تومار بنابر آنچه در طرح چارچوب نظري بيان شد، در اين مقاله تحليل بصري و معنـايي زيـور تومـار به مثابة متن برمبناي فرايند نشانه شناسي لايه اي صورت ميگيرد. بنابراين، خوانش متن براساس نمودار پيازي در چهار مرحله انجام خواهد گرفت: 1. تجزية لايه ها؛ 2. توصيف عناصر هـر لايـه؛ عناصر بصري و هر آنچه حواس انسان دريافت كند؛ 3. تحليل نشانه ها در هر لايـه بـا توجـه بـه معاني صريح و ضمني ممكن و درنهايت 4. تفسير نشانه ها و خوانش متن. تجزية ششگانه لايه ها در اين مرحله، متن موردمطالعه (زيور تومار زنان ايل تكه تركمن) براساس اصول نشانه شناسـي به شش لاية ادراكي و عناصري كه از آن ماهيت وجودي يافته تقسـيم شـده اسـت. شـش لايـة مورد مطالعه شامل: 1. لاية واژگاني، 2. لاية لنگر، 3. لاية كارماده، 4. لاية فـن سـاخت، 5. لايـة ديداري و 6. لاية شنيداري است. 1. لاية واژگاني: در يك اثر ديداري، نظامهاي نشانه اي تصويري در كنار نظامهـاي زبـاني در توليد معنا نقش دارند [10، ص50]. نظام زباني در يك اثر هنري (در اين مقالـه بـه طـور اخص زيور) ميتواند كتيبه هايي كه در يك اثر به كار رفته يـا شـامل واژه اي باشـد كـه در خطاب به آن شيء يا اثر اطلاق مي شود. واژة تومار، كـه بـه طـور مسـتقيم بـه زيـور مـورد مطالعه اطلاق مي شود، به عنوان نظام زباني با نام لاية واژگاني منفك شده اند. 2. لاية لنگر: بعضاً در يك متن يك لايه نقش اصلي تر پيدا ميكنـد كـه بـارت از آن بـه لايـة ياد ميكند. 1 لنگر 3. لاية كارماده: مواد اوليه نيز در معنابخشي به اثر دخيلاند. 4. لاية فنساخت: در خلق آثار و صنايع هنري فنساخت اهميت والايي دارد، زيرا در بسياري از موارد كارماده بر فن ساخت مؤثر است و فن ساخت نيـز بـر چگـونگي و كيفيـت تجلـي عناصر بصري تأثيرگذارند. 5. لاية ديداري: همچون هر اثر تجسمي ديگر، يك اثر از فرم، شكل، نقـوش و طـرح خاصـي تشكيل يافته و به رويت درميآيند. 6. لاية شنيداري: در نظام نشانه شناسـي، نـه تنهـا زبـان، بلكـه همـة تصـويرها، آواهـا، اشـيا، حركتها و ديگر پديده هاي ارتباطي مورد تأويل قرار ميگيرد [1، ص369]. از آنجا كه اين زيور مزين به شرابه ها و منگوله هاي فلزي است، هنگام استفاده از آن توليد صدا مـيكننـد. بنابراين، لايه اي به عنوان لاية شنيداري نيز تفكيك شد. 1. anchorage 378 زن در فرهنگ و هنر، دورة 12، شمارة 3، پاييز 1399 توصيف عناصر متشكلة لايه هاي ششگانه در اين بخش، شرح توصيفي همة عناصر و نشانه هايي كه در لايـه هـاي شـشگانـة زيـور تومـار حضور دارند ارائه خواهد شد. 1. لاية واژگان: در لاية واژگان با واژة تومار يا تومر مواجهيم. در لايه بندي هر متن، يـك لايـه ميتواند نقش لاية اصلي، به گفتة بارت لاية لنگر، را داشته باشد. در زيور تومار لاية اصـلي قوطي استوانه ـ مانند تومار است كه به صورت افقي در ميانة زيور قرار گرفته است. 2. لاية لنگر: اين قوطي خالي از يك سمت يا از هر دو سـو قابليـت بـاز و بسـته شـدن دارد. فضاي تهي آن براي نگهداري دعا يا تعويذ توسط زنان به كار مـيرفتـه اسـت. لايـة اصـلي تومار بسان لنگري به كل شيء هويت تومار بودن بخشيده است. 3. لاية كارماده: كارمادة اصلي زيورآلات تركمن نقره به تركمني كومش (komosh) اسـت، امـا فلزات نازلتر ديگر، بالاخص ورشو، براي طبقات كم بضاعت تر متداول بوده اسـت. در سـطح تومار، تعداد زيادي نگين از سنگ هاي نيمه قيمتي عقيق جگري يا مادة جـايگزين ارزان تـر شيشه به رنگ سرخ، اغلب با فرم بيضي يا شلجمي و فقط در نمونة شمارة 7 به فرم اشـك، مرصع كاري شده است. 4. لاية فن ساخت: فنوني كه در ساخت زيورآلات تركمن، از جمله تومار، به كـار رفتـه اسـت، برشكاري، خمكاري و جوشكاري براي ساخت بدنه، مرصع كاري، مفتـول تابيـده، آبكـاري طلا، مشبك كاري و قلمزني براي تزئينات نماي جلوي بدنة تومار، زنجيرسازي و گوي سازي در ساخت زنگوله شرابه ها است. 5. لاية ديداري: قوطي تومار در وسط قرار دارد. يك سطح مثلث بزرگ در بـالا و يـك سـطح مستطيلمانند در زير تومار قرار دارد. همة سطوح تومار با نقشهاي اسليمي و نگـينهـاي قرمز پوشانده شده است. در بيشتر نمونه ها (نمونـه هـاي6 ،5 ،3 ،2 ،1) (تصـاوير 3 و 4) در اطراف دو ضلع بالايي مثلث نقش مايهاي انتزاعي از درخت زندگي تكـرار شـده اسـت. ايـن نقشمايه گاهي شكل مشخصي از يك سطح مستطيلي عمودي با دو شاخة مدور به دو سو (نمونه هاي3 و 6) دارد و در برخي از نمونه ها به نظر ميرسـد همـين نقـش متـأثر از فـرم اسليمي ها انحنا و چرخش پيدا كرده است (نمونه هاي 1 و 5). مطالعة نشانه شناسانة زيورآلات تومار... 379 تصوير 3. تومار نمونة 1 تصوير 4. تومار نمونة 6 در برخي نمونه ها (شمارة 6 ،5 ،4 ،3) فضاهاي مشبک شده با پارچة مخمل به رنـگ سـبز و قرمز با ريتمي خاص اغلب يك در ميان پوشانده شده است. همة نمونه ها شـرابه دارنـد (تصـوير 380 زن در فرهنگ و هنر، دورة 12، شمارة 3، پاييز 1399 5). شرابه ها به لحاظ ساختار از دو جز زنجيـر و زنگونـة كـروي تشـكيل شـده اسـت. در برخـي نمونه ها، قطعة ديگري بالاي زنجير قرار دارد. اين قسمت در نمونه هاي شـمارة 3 و 6 بـه شـكل قنديل (چراغ روشنايي) شبيه است و در نمونة شمارة 1 به فرم عدسي محدب عمودي بـا نگـين قرمز بيضي شكل ديده مي شود. در انتهاي زنجير، گوي فلزي قرار دارد. تصوير 5. تومار نمونة 4 6. لاية شنيداري: در داخل گوي نيز سنگ كوچكي قـرار داده شـده تـا هنگـام حركـت و راه رفتن بانويي كه زيور تومار را به تن كرده برخورد گويها حجم بزرگي از صدا را ايجاد كند. در جدول 2، تفكيك لايه هاي ادراكي و خلاصة اجزاي هـر لايـة زيـور تومـار، در دو سـتون (مرحلة 1) تجزية لايه ها و (مرحلة 2) در ستون دوم به تفكيك اجـزاي هـر لايـة ادراكـي آورده شده است. مطالعة نشانه شناسانة زيورآلات تومار... 381 جدول 2. جدول تفكيك لايه هاي اداركي و خلاصة اجزاي هر لايه زيور تومار [مأخذ: نگارندگان] مرحلة 1 تجزية لايه ها: لايه هاي مرحلة 2 توصيف اجزاي هر لايه: اجزاي لايه هاي ادراكي زيور تومار ادراكي 1 لاية واژگاني تومار 2 لاية لنگر قوطي تومار 3 لاية كارماده فلز بدنه نقره، ورشو نگين سنگ عقيق، شيشه، سنگ معمولي داخل گوي منسوج مخمل 4 لاية فن ساخت بدنه برشكاري، خمكاري و جوشكاري مرصع كاري، مفتول هاي تزئيني، آبكاري، مشبك كاري، تزئينات قلمزني شرابه زنجيرسازي و گوي سازي 5 لاية ديداري فرم استوانة افقي، مثلث، درخت زندگي، قنديل نقوش اسليمي، بيضي سنگها، گوي و زنجير رنگ قرمز، نقرهاي، طلايي، سبز تركيب تقارن، تكرار، ريتم 6 لاية شنيداري صداي شرابه ها تحليل عناصر هر لاية ادراكي واژگان ولو با ريشه هاي مشترك در هر فرهنگي بار معنايي خويش را دارند. در لاية واژگاني واژة تومار كلمة كليدي محسوب مي شود. واژه شناسي و تعـاريف واژگـان و اصـطلاحات در بستر فرهنگ ملل و اقوام در فهم معاني و ارزشها مؤثر است. بدين منظور، واژة تومار، كـه در اين مقاله نام مصطلح براي نمونه هـاي مـورد پـژوهش اسـت، مـورد كنكـاش معنـايي و اصطلاحي قرار ميگيرد. طومار/ تومار/ tumār / طامور/tāmur (اسم) معرب، مأخوذ از يوناني، جمع: طوامير/tavāmir/ است. به معناي مكتوب يا نامة بلند است (فرهنگ فارسي عميد). خط و قلم جلي را نيـز گوينـد كه مقابل غبار قرار ميگيرد. از ديگر معاني كه براي واژة تومار در فرهنگ لغات آمده: نامـة دراز، دفتر، صحيفه، كتاب، جريده، فهرست و دفتر اعمال شخص در روز قيامت، كاغذنوشـته و امـروز لولة كاغذ و نوشتههاي لولهكرده را گويند. آن را در مصر از پاپيروس مـيكـردهانـد و عـرض آن بيش از طول و درازا گاه تا سي ذراع بوده است. لولهاي است از سيم يا زر در آن تعويذ نهاده بـر گردن بندند [13]. با توجه به موضوع پژوهش حاضر و بنابر آنچه در فرهنـگنامـه هـاي فارسـي ايران آمده است، ميتوان دريافـت كـه اصـل واژه ريشـة تركـي نـدارد. طومـار واژهاي معـرب از ريشه اي يوناني است. اين واژه در فارسي نيز اغلب بـه معنـاي لغـوي كاغـذ طويـل و بـه لحـاظ 382 زن در فرهنگ و هنر، دورة 12، شمارة 3، پاييز 1399 اصطلاحي براي نوع خاصي از زيور، كه محفظة نگهداري كاغذ مكتـوب دعاسـت، مصـطلح بـوده است. در متن ديداري زيور مورد مطالعه، قوطي تومار كه محفظهاي توخالي است، فـرم اسـتوانة افقي دارد و كاربرد آن قاب محافظ كاغذ دعاست و لاية لنگر محسوب ميشود كه سـاير عناصـر فرمي و لايه هاي ادراكي اين زيور معناي خود را از آن ميگيرند. قوطي تومـار محـل قـرار دادن دعا و ادعيه مختلف با مضامين مرتبط با دفع چشمزخم، استحكام پيوند زناشويي، محافظت از بلايا و دوركردن چشم شور و طلب افزايش نيروي باروري است. اين ادعيه بيشتر بـا محتـواي دفع شر و چشم زخم استفاده ميشود و متن درون آن تنوع بسياري دارد. فلـزي بـودن محفظـه، كاغذ دعا را از گزند آب و برخي عوامل مخرب ديگر محفوظ مـيدارد. بررسـي نـوع، شـيوه هـاي نگارش و جزئيات مربوط به ادعيه، پژوهشي مجزا ميطلبد كه خارج از اهداف اين مقاله اسـت و در اينجا بيش از اين بدان پرداخته نخواهد شد. در اغلب موارد، از آب طلا براي آبكاري موضعي روي سطوح بدنة فلزي اسـتفاده شـده اسـت (تصوير6) و نقشهاي اسليمي به اين روش طلايي رنگ و از زمينة نقرهاي متمايز شدهاند. دليـل كاربست نقره را ميتوان به باور تركمنها مرتبط دانست. تصوير 6. تومار نمونة 5 مطالعة نشانهشناسانة زيورآلات تومار... 383 تركمنها باور دارند كه نقره خاصيت ميكروب كشي دارد و به ايـن سـبب زيـورآلات خـود را بيشتر از جنس نقره مي سازند و مرداني كه در جنگ زخمي مي شدند آن را به عنـوان مـرهم بـر زخمهاي خود مي گذاشتند [18، ص72]. استفاده از نقره با آب كاري طلا با توجه به خواص نقـره و باورهاي پيرامون آن در ميان تركمنان، تأكيد بر ساده زيستي و وجـود حرمـت هـايي در سـنت اسلامي با هدف دوري از تجمل گرايي انجام شده است. در اولين نگاه به تومار، نگين هاي مرصع سرخرنگ به صـورت پراكنـده در تمـامي سـطوح و روي نقشمايه هاي دورادور تومار جلب نظر ميكند (تصوير 7). اين نگين ها از عقيـق جگـري يـا از جمله سنگهاي نيمه قيمتـي اسـت كـه از 1 بدل ارزان آن شيشه به رنگ قرمز هستند. عقيق ديرباز ميان ملل مختلف نقش درمانگري و جايگاه مقدسي در داشته است. در منـاطق مختلـف تنوع رنگ بسيار دارد. در زيورآلات تركمن از عقيق جگري استفاده شده است. تصوير 7. تومار نمونه2 نقل است روزي حضرت علي(ع) از پيامبر سؤال كردند چه انگشتري به دست كنم؟ حضـرت فرمود: عقيق قرمز، همانا عقيق كوهي است در يمن كه اقرار به وحدانيت خدا، پيغامبري من و براي تو و اولاد تو به امامت كرد [8، ص272ـ275]. همچنين عقيق در نقش طلسم نيز به كار رفته است. كاربرد عقيق بهعنوان طلسم شخص را در برابر طوفان و رعد و برق محافظت ميكند و به شخص دارندة طلسم قدرت خطابـه مـيدهـد. عقيـق آدمـي را از حـوادث نـاگوار در سـفر محافظت ميكند. هركس عقيق سليماني به همراه داشته باشد، از گزند چشم بد مصـون اسـت. عقيق داروي تقويت دستگاه توليد مثل است. عقيق مفرح است و انـرژي منفـي را دور مـيكنـد 1. agate 384 زن در فرهنگ و هنر، دورة 12، شمارة 3، پاييز 1399 [8، ص279ـ285]. استفاده از سنگ عقيق پيش از اسلام از دوران باستان در ايران رواج داشـت و در دورة اسلامي با عقايد اسلامي درآميخت. بهويژه كه استفاده از زيورآلات طـلا بـراي مـردان در اسلام حرام شمرده شده، گوهرسنگ هايي همچون عقيق با پايه هايي غالباً از جنس نقره براي انگشتري، بازوبند، كمربند، تسبيح و... مورد توجه مسلمانان قرار گرفت. چنانچه گفته آمد، نگينها چه از جنس عقيق باشند يا شيشه به رنگ قرمزند. ايـن رنـگ در ميان پوشاك و بافتههاي تركمن جلوهاي بـارز دارد. رنـگ قرمـز در زبـان تركمنـي بـا واژگـاني همچون قيزيل 3 ، سرخ، قرمز، قيزيليمتيل 2 ، قيرميزي 1 سرخ فام و سرخ گون نام بـرده مـي شـود و تقريباً در پوشش همة اقشار سني و طبقاتي تركمن و در بافتههاي داري همچـون فـرش بسـيار كاربرد دارد. رنگ قرمز رنگ جواني و نوزايي است [11، ص84]. نشانة آرزوي شديد بـراي همـة چيزهايي است كه شدت زندگي و كمال تجربه را در پوشش خود دارد [29، ص86ــ87]. قرمـز گرمترين رنگ و بسيار تحريككننده و رازآميز است. هم در شـرق و هـم در غـرب، قرمـز رنـگ آتش و نشان دهندة رفتاري پرشور و متهورانه و نمادي از دليـري و بنيـة مردانگـي اسـت. قرمـز رنگ عشق، شور و اشتياق، رنگ اقبال خوب و باروري است. قرمز در شرق نمادي از عشـق پـاك است و رنگ لباس عروسان در تمدنهاي شرقي: چين، هند و ژاپن قرمـز اسـت [34، ص280]. بين تركمنان لباس عروس پوشش سرتاسري از رنگ قرمز با روبندة ابريشمين سفيد است. در قسمت شرابه ها، زنجير هنگام حركت انعطاف و تحرك دارد و اين زيور حجيم و سـنگين را به شيئي پويا بدل ميكند. در داخل زنگولهها نيـز از سـنگهـاي كوچـك بـراي توليـد صـدا استفاده شده است و گوي هاي فلزي با سنگ داخل آن مولد تركيبي از صداي زيـر و بـم اسـت. يكي از باورهاي عاميانة تركمنان باطل السحر بودن فلزات است مانند آنكه: جن از اسلحة سـرد مثل چاقو و خنجر مي ترسد و با ديدن اين ابزار فرار مـيكنـد [16، ص414]. صـداي برخـورد شرابه هاي فلز در باور مردم تركمن طلسم محافظي است كـه ارواح شـرور را دور مـيكنـد [30، ص94]. برخي از نمونهها در قسمت شرابه ورقهاي فلزي برشخورده به شكلي شبيه به قنـديل دارند كه در ميان هركدام يك نگين سرخ مرصع كاري شده است. عنصر قنديل يا چراغ معلق در گذشته براي ايجاد روشنايي به خصوص در مساجد و با توجه ويژه در محـراب مسـجد قـرار داده مي شد. نظر به آية 35 سورة نور قنديل نـه تنهـا وسـيله اي كـاربردي بـراي ايجـاد روشـنايي در تاريكي و شب بود، بلكه معاني و مفاهيم نماديني را متضمن بود. بدين سبب، در طرح فرش هاي محرابي نيز نقش يك يا دو قنديل مرسوم است. قنديل معرب واژة يوناني كندلا به معناي شمع است [19، ص164]. به دليل آويـزان شـدن از ارتفاع، توانايي روشـن نمـودن فضـاي نسـبتاً زيـادي را داراسـت [17، ص22]. از قنـديل در 1. gyzyl 2. gyrmyzy 3. gyzylymtyl مطالعة نشانه شناسانة زيورآلات تومار... 385 مساجد و محراب ها و مشاهد مشرفه و اماكن متبركه و از نقش ماية آن در هنر اسلامي بـه كـرات استفاده شده است. به همين دليل، در ميان ساير ابزار و وسـايل روشـنايي اهميـت بـالايي دارد. قنديل محل نگهداري آتش است و اعتقاد به آتش، گرما و نور آن در باورهاي شمني را مي تـوان در پس باورهاي اسلامي تركمنان جست. همة سطوح فلزي تومار با نقوش انتزاعي اسليمي مزين شده است. ايـن نقـشمايـه پيشـينة ديرينهاي در هنرهاي ايران پيش از اسـلام دارد [2، ص51]. بـا وجـود ايـن، در دوران اسـلامي تكميل و به تنوع و تكثر به كارگرفته شد. برشكاري، خمكاري و جوشكاري ورق فلز هر امكاني را در طراحي هرگونه خط، نقطه و سطح از شكسته تا منحنـي را ميسـر مـيكنـد. در ايـن اثـر، توسط تكنيك قلمزني نقوش سادة اسليمي و كم عمق ايجاد شده اند. با ايجاد مرزهـاي مشـخص امكان آبكاري موضعي فراهم شده است (تصوير8 ). تصوير 8. تومار نمونة 7 در فضاهاي مجوف بخش هاي مشبك كاريشده پارچة مخمل به رنگ قرمز يا سـبز بـه كـار رفته است. سبز خصوصيتي غريب و پيچيده دارد و از دو قطب خود، سبز شكوفه و سـبز كپـك، سـبز زنـدگي و سـبز مـرگ را دربــر مـيگيـرد. سـبز تصــوير ژرفـا، قضـا و قـدر اســت [23، ص528ـ529]. در اسلام رنگ سبز نماد خانـدان رسـول خداسـت [18، ص75]. بنـابراين، ايـن رنگ در ميان اقوام مسلمان جايگاهي ويژه دارد. در قسمت بالاي قوطي تومار، سطح مثلث شكل قرار گرفته است. شكل پاية مثلـث از نقـوش قدرتمند در تمدن هاي مختلف است. در ميان تركمانان نيز هم چنان فرم سـه گـوش در فرهنـگ 386 زن در فرهنگ و هنر، دورة 12، شمارة 3، پاييز 1399 عاميانه وجود دارد. از هنرهاي مطرح ايل تكه در روستاي دويدوخ بافـت فـرش دورو ابريشـمين است. بافت اين فرش اهميت بالاي فرهنگي و اقتصادي براي اقوام تكه دارد. در تصوير 9 اشـياي دفع چشمنظر بر چلة يك قالي در حال بافت در اين منطقه ديده مـيشـود. يكـي از ايـن اشـيا، پارچة سفيدرنگ سه گوش است كه فرمي مشابه تومار دارد. تصوير 9. اشياي دفع چش مزخم بر چلة قالي بالاي دار بافندگي. دعا، پشم شتر، منجوق، سكه [24، ص177] فرم مثلث براي طراحي و ساخت اسباب دفع چش مزخم در ميان بسياري از اقوام در سرتاسر ايران رواج دارد و فقط مختص به اقوام تركمن نيست. در تصوير 10 نقشي سه گـوش بـه شـكل تومار روي لباس سنتي زن تركمن سوزن دوزي شده است. تصوير 10. چاپيت زنان تركمن با نقش سوزن دوزي شدة دو تومار [30، ص72] مثلث با داشتن سه ضلع نمادي از اعتقاد به ثنويت در باورهاي مـذهبي و طبيعـت سـه گانـه است. در برخي آيينها و مذاهب در تمدن هاي بزرگ جهان هم چون يونـان، مصـر، مسـيحيت و هندو تثليث با اعتقاد به سه نفس مقدس وجود دارد. مثلث بسيار زود نظر را جلب مـيكنـد. در ميان شكلهاي ديگر بيشتر از همه پيداست. تشعشع شديد بصري دارد [37، ص32]. مثلـث در ميان تركمنها نمادي از كوهان شتر نيز هست [18، ص78]. پس از اسب، شتر دومـين حيـوان مورد علاقة تركمنهاست؛ به طوريكه يكي از طوايف مهم تركمنان دوجي يا ديـهجـي نـام دارد. نقش ماية شتر در هنرهاي دستي تركمن به كـار مـيرود و در ادبيـات تركمنـي نيـز از شـتر در مطالعة نشانه شناسانة زيورآلات تومار... 387 ضرب المثلها به نيكي ياد مي شود. از جمله: دويه مالينگ، دنيا مالينگ به معناي اينكه اگر شـتر داشته باشي، انگار دنيا را داري [26، ص26]. در برخي نمونه ها، دو ضلع بالاي مثلث نقش مايـهاي انتزاعـي از درخـت زنـدگي تكـرار مـي شـود (تصوير11). در زبان تركمني به درخت زندگي ياشايش باغت گويند. درخـت زنـدگي در مركـز عالم واقع است و آسمان و زمين و جهان زيرين (دوزخ) را به هم ميپيوندد [5، ص285]. تصوير 11. نقش درخت حيات بر دو ضلع بالايي مثلث تومار [مأخذ: نگارندگان] در شمنيزم، دين قبل از اسـلام آوردن تركمانـان، جـد شـمن اودون از يـك درخـت زاده ميشود [40، ص7]. در آيين شمني، غان را در نقش درخت حيات با هفـت شـاخه بـه صـورت ديرك هفت شكافه ميساختند كه مظهـر هفـت سـياره و مراحـل صـعود بـه آسـمان بـود [27، ص127]. براساس باور رايج شمنيستي، زمين و بهشت با درختي كه از مركز زمين رشـد كـرده به هم مرتبط اند. اين مسير بايد توسط روح شمن طي شود. در راه سفر به بهشت، روح شـمن از سطوح گوناگوني عبور ميكند كه با شاخه هـاي درخـت نشـانه داده مـي شـود. در سـوزندوزي تركمن، نقشي به نام محراب گل وجود دارد كه تركيبي از نقش درخت داخل محراب است. طبق اعتقادات شمني درواقع درخت بهشت و زمين را به هم متصل ميكند [9، ص19ــ23]. تصـوير 12 نقش درخت زندگي بر سوزن دوزي بر لبة شلوار زنانـة تـركمن اسـت. ايـن نقـش يـك تنـة عمودي در ميانه و دو رديف خط منحني متقارن دارد. اسـتفاده از تيـرك هـاي چـوبي بـه منزلـة نمادي از درخت حيات، كه بهشت را به زمين متصـل مـيكنـد، سـنت رايجـي در ميـان اقـوام مختلف ترك در سراسر جهان است. تصوير 12. سوزن دوزي نقش باغ نقش بر لبة شلوار تركمن [14، ص76] 388 زن در فرهنگ و هنر، دورة 12، شمارة 3، پاييز 1399 آنچه به لحاظ ديداري در تركيب بندي تومارهاي بررسي شده مشاهده مي شود، تكرار، تقـارن و ريتم است كه هم به لحاظ فرم كلي، نقشمايه ها در اجزا و نيز در رنگ گزينـي كـار مـي تـوان بدان پيبرد. تفسير نشانه در بافت متن نظام نشانه اي محصور به خود نيستند. نشانه در هر متني كه عينيت يابد، متأثر از بافـت محـيط خلق آن است. بافت يا ويژگي هاي محيطي محل وقوع در به عينيـت رسـاندن آن نقـش مهمـي دارد [12، ص7]. بنابراين، لايه هاي نشانه شناسـانة زيـور تومـار در بافـت برخاسـته از آن مـورد تفسير قرار خواهد گرفت. اعتقادات مذهبي، باورهـاي قـومي، عوامـل زيسـت محيطـي، اقلـيم و جغرافياي طبيعي، روابط با ديگر اقوام و همسايه ها و شرايط و روابط اجتماعي مواردي است كـه در خوانش و تفسير نهايي نشانه ها در نظرگرفته شده است. بافت مذهبي تركمنان در چند قرن اخير اسـلام بـوده اسـت. همگـي تركمانـان در ايـران و اكثريت آنها در كشورهاي آسياي مركزي مسلمانان مقيد بـه اصـول و آداب اسـلامي هسـتند. بنياد نگاه ديني اكثريت مردم بومي اوراسيا قبـل از ظهـور مـذاهب بـودا، زردشـت و اسـلام را باورهاي شمني شكل ميداده است [43، ص523]. باورها و اعتقـادات شـمني ريشـة قـوي در اقوام ترك دارد. مهاجرت تركان به سمت غرب آسـيا، مسـلمان شـدن آنهـا و حضـور باورهـا و اعتقادات اسلامي بهتدريج برخي از ويژگيهاي فرهنگ اسلامي در آيـين اسـلامي شـمني نفـوذ كرد و باعث تغييراتي در آن شد [32، ص93]. عوامل زيستمحيطي، اقليم و جغرافياي ايل تكه در خراسان شمالي را ميبايد زندگي صحرانشيني و دامپروري در كـوههـا و دشـتهـاي شـمال استان خراسـان شـمالي همجـوار بـا مـرز تركمنسـتان دانسـت. ايـن اقـوام امـروزه بـه صـورت يكجانشين سكنا دارند. اما زندگي كوچروي آنها در گذشته از آسياي مركزي تا شـرق دريـاي خزر در جريان بوده اسـت. از مناسـبات دروناجتمـاعي و روابـط بـا ديگـر اقـوام و همسـايههـا ميبايست به ايل بزرگ تكه در كشور تركمنستان اشاره كرد كـه ارتباطـات مـرزي بـين ايشـان برقرار است. همجواري با ديگر اقوام ترك، كرمانج، بلوچ، تات و... در شمال و شمال شـرق ايـران نيز در شهرستان راز و جرگلان در نواحي شمال غربي استان خراسان شمالي نيز وجود دارد. تومار براي تركمنان يك زيور تزئيني صرف نيست، بلكه جزئي از فرايند باورهـاي فرهنـگ و سنت مسلمانان و زنان قوم تركمن بهويژه در ايل تكه است. استفاده از قوطي تومـار يـك سـنت رايج در ايران و نيز ساير تمدنهاي اسلامي حتي در غربيترين آنها در افريقا نيز هست. تكرار، تقارن و ريتم نقوش و عناصر همانند تكراركردن ذكرها و وردها در آيين هـاي شـمني نوعي خلسگي بصري را يادآور ميشود. با مطالعة اسطورهها و آيينها ميتوان دريافت كه هـدف مطلوب بسياري از جوامع رسيدن به بيمرگي و جاودانگي بوده است. بيم داشتن از آسـيبهـاي مطالعة نشانه شناسانة زيورآلات تومار... 389 احتمالي، دردها و نيازهايي كه براي بشر در گذشته و همچنان ناشناخته بوده و هست، انسان را به سوي پيشگيري و درمان برده است. انسان خود را به نحوي مغلـوب طبيعـت مـيديـده و در تعامل با آن و محافظت از خود آداب و اشياي ويژه اي همچون زيور تومار را خلق كرده است. در زندگي قبيلهاي تركمنان زنان نقشهاي مهـم و پررنگـي را دارنـد. فرزنـدآوري و ازديـاد خون يك خانواده يا ايل، نگهداري و تربيت فرزند، پخت غذا، بافت فرش، تهية مواد لبنـي از دام، رسيدگي به امور خانه و... از وظايف آنهاست. از طرفـي زيبـايي، سـلامت و بنيـة زن بيشـتر در معرض آسيب است. شايد بدين علت زنان به محافظت بيشتري نسبت به ساير اعضاي خانواده و قبيله احتياج داشته باشند. بنابراين، تومار شيئي فلزي با كاركرد محافظـت اسـت و جنبـههـاي زيبايي آن بهعنوان زيور تحت شعاع مفاهيم معناشـناختي آشـكار و پنهـان آن قـرار مـيگيـرد. بدينترتيب، حاصل فرايند خوانش نشانهاي زيور تومار با روش لايه شناسي در لايه هاي تجزيه، توصيف، تحليل و تفسير به دريافت معنا از هريك از نشانه ها در بافتار شكل دهندة اثـر انجاميـد كه به صورت شماتيك در جدول 3 نشانه، بافت و معناي منتج از آن ذكر شده است. جدول 3. معناي نشانه در بافت برخاسته از آن [مأخذ: نگارندگان] نشانه بافت معنا 1 تومار باور اسلامي قاب محافظت از كاغذنوشتة دعا باور فراقومي در 2 مثلث نماد كوه، كوهان شتر، عظمت و استقامت منطقه 3 قنديل باور اسلامي، شمني آتش، نور، روشنايي 4 سنگ عقيق باور اسلامي طلسم محافظ، جنبة درماني 5 شيشة قرمز باور قومي عشق، باروري، خوشاقبالي 6 رنگ سبز باور مذهبي اسلامي رنگ سبز نماد حيات، جاودانگي، ايمان و كمال باطلالسحر بودن فلز، خاصيت ضد ميكروب، عدم 7 نقره باور قومي تجملگرايي 8 ورشو باور اسلامي/ قومي باطل السحر بودن فلز، تقيد به سادگي 9 نقره اي و طلايي باور اسلامي تقابل ميان سردي و گرمي و ايجاد تعادل 10 نقوش اسليمي باور مذهبي اسلامي تجلي زمان و فضاي ريتميك 11 گوي و زنجير شمني پويايي و تحرك 12 صداي شرابهها باور قومي شمني دوركنندة ارواح شرور، صوت محافظ تكرار تقارن و 13 شمنيسم، اسلام همانند تكرار ذكر نوعي خلسگي بصري ريتم 390 زن در فرهنگ و هنر، دورة 12، شمارة 3، پاييز 1399 نتيجهگيري قوم تركنژاد و مسلمان تركمن در ناحية شمال و شمال شرقي ايران يكي از اقوام كهن آسـيايي هستند كـه حـافظ و تـابع اصـالت هـاي قـومي خـود بـوده انـد. تنـوع زيـورآلات زنـان تـركمن اعجاب برانگيز است. زيور تومار يكي از زيورآلات شاخص قوم تركمن به ويژه در ايل تكه است. در اين مقاله، از روش نشانه شناسي لايه اي براي خوانش زيور تومار ايل تكه استفاده شده اسـت. در مرحلة اول، اين زيور به شش لايه تفكيك شد: لاية واژگان، لاية لنگر، لايـة كارمـاده، لايـة فـن ساخت، لاية ديداري و لاية شنيداري. براساس پرسش هاي اين پژوهش، اين يافته ها حاصل آمد كه لايه هاي نشانه ي زيور تومار در اين شش لايه به ترتيب زير قابل خوانش و تجزيه و تحليل اند: اولين مورد لاية واژگان است كـه در آن واژة طومار مطالعه شد. لاية دوم، لاية لنگر است كه در آن قوطي طومار از نظر محافظـت محتواي دروني آن بررسي شد. در سومين لايه، به كارمادة تومار پرداخته شد كه آن به سه جزء فرعي تقسيم ميشود: الف) فلز نقره و ورشو، ب) نگين از سنگ عقيق، شيشه و سنگ معمـولي، ج) منسوج: پارچة مخمل. لاية چهارم بررسي شده در اين متن، لايـة فـن سـاخت بـه سـه جـزء فرعي بدنه، تزئينات و شرابه تقسيم مي شود. پنجمين لاية اين خوانش لايـة ديـداري اسـت كـه چهار جزء فرعي در آن قابل بررسي است: الف) فرم: استوانة افقي، مثلث، درخت زندگي، قنديل؛ ب) نقـوش: اسـليمي، بيضـي، مـدور و زنجيـروار؛ ج) رنـگ: قرمـز، نقـره اي، طلايـي، سـبز؛ د) تركيببندي: متقارن، متواتر، ريتموار. آخرين لاية بررسي شده در اين مقاله (ششمين لايه) لايـة شنيداري است كه در آن صداي شرابه های زيور قابل درك است. براساس داده هاي به دست آمده، نشانه هاي شناسـايي شـده در بافـت فرهنگـي قـوم تـركمن، مذهب شمنيسم و اسلام، اقليم جغرافيايي محل زيست و روابط ايشـان بـا اقـوام همسـايه قابـل مطالعه است. حاصل آنكه تومار با دو كاربرد اولية محل نگهداري كاغذ دعا و گونه اي زيـور بـراي خودتزئيني زنان ايل تكه تركمن به ويژه امروزه براي نوعروسان در نظر گرفته مي شود. لايه هـاي ششگانه اين زيور همگي حول لاية لنگر ميچرخد كه قوطي تومار دعاست براي بطـلان سـحر، دوركردن ارواح شرور و صحت تن، مال و روان. مهمترين نشانة بصري زيور تومار فرم مثلث است كه نمونههاي مشابه آن از چوب، پارچـه و بافتههاي ديگر براي قراردادن دعا يا چشم نظر استفاده ميشود. فرم سه گـوش مثلـث نمـادي از عظمت، استقامت كوه و كوهان شتر است. نشانه هاي ديگر، همچـون قنـديل، نمـادي از آتـش و روشنايي، سنگ عقيق طلسم محافظ، رنگ قرمز نمادي از شور جـواني و نيـروي بـاروري، رنـگ سبز رنگ حيات و جاودانگي، نقش مايـة انتزاعـيِ درخـت حيـات، نمـاد زنـدگي جاودانـه اسـت. هم نشيني رنگ سبز و قرمز، نقره اي و طلايي ايجادكنندة تعادل است و نشانة شـنيداري صـداي شرابه، طلسمِ دوركنندة ارواح شرير است. اين زيور يادآور برخـي از باورهـاي شـمني اسـت كـه مطالعة نشانه شناسانة زيورآلات تومار... 391 جنبة آييني در خود دارد و به شكل باور قومي نمود يافته است. بـدين روي، نشـانههـا در زيـور تومار، كه محل نگهداري كاغذ دعاي تومار و زينت زن تركمن ايل تكه اسـت، بـه ارتبـاط ميـان مقام زن تأكيد دارد كه منشأ عشق، مظهر باروري، سلامت، ازدياد نسـل و جـاودانگي خـانواده و ايل است. منابع [1] احمدي، بابك (1392). از نشانه هاي تصويري تا متن، تهران: مركز. [2] آژند، يعقوب (1393). هفت اصل تزئيني هنر ايران، تهران: پيكره. [3] اقبال، عباس (1340). تاريخ جواهر در ايران، نشرية فرهنگ ايران زمين، ش9، ص5ـ45. [4] اكو، امبرتو (1387). نشانه شناسي، ترجمة پيروز ايزدي، تهران: نشر ثالث. [5] الياده، ميرچا (1385). رساله در تاريخ اديان، ترجمة جلال ستاري، تهران: سروش. [6] اميدي، ناهيد (1382). ديده و دل و دست: پژوهشي در پوشاك و هنرهاي سنتي خراسان، مشـهد: به نشر. [7] باتيروا، مارال (1384). بزبند حفاظتي براي چشم زخم، فصلنامة ياپراق، ش 27، ص29. [8] بياني، سوسن (1390). جواهرشناسي سنگهاي قيمتي، تهران: سمت. [9] توماجنيا، جمالالدين؛ طاووسي، محمود (1385). نقش درخت زندگي در فـرشهـاي تـركمن، بـا تأكيد بر نقوش درخت در فرهنگ اسلامي و تمدنهاي باستاني، فصـلنامـة علمـي و پژوهشـي انجمن علمي فرش ايران، ش4 و 5، ص11ـ24. [10] جمالي، عاطفه؛ شيخي، طاهره (1397). نشانه شناسي لايه اي تصوير روي جلد رمان هاي نوجـوان (مجموعة رمان نوجوان امروز)، مجلة علمي پژوهشي مطالعات ادبيات كـودك دانشـگاه شـيراز، س9، ش اول، پياپي 17، ص49ـ72. [11] خاموشي، زهرا (1387). تحول كاربرد تزئين در سوزندوزي بلوچ و تـركمن بـه شـيوة سـنتي و مدرن، دوفصلنامة علمي ـ پژوهشي هنر اسلامي، ش9، ص 73ـ98. [12] دبســتاني رفســنجاني، اكبــر؛ ابوالقاســم حســيني، ســميه ســادات (1396). بررســي نشــانه اي نقش برجسته هاي گياهي و جانوري پارسه با تكيه بر باورهاي اسـطورهاي ايـران باسـتان، اولـين كنفرانس نمادشناسي در هنر، بجنورد: دانشگاه بجنورد. [13] دهخدا، علي اكبر (1372). لغتنامه دهخدا، ج11، تهران: مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. [14] ذباح، الهام؛ حاتم، غلامعلي (1392). جستاري در مفاهيم نقـوش سـوزن دوزي تركمانـان گنبـد كاووس، فصلنامة علمي پژوهشي نگره، ش28، ص68ـ77. [15] ذكاء، يحيي (1346). گوهرها، تهران: فرانكلين. [16] ذوالفقاري، حسن (1395). باورهاي عاميانة مردم ايران، تهران: چشمه. [17] رحماني، نازله (1380). معرفي يك قنـديل اسـتثنايي از دورة صـفويه، گلسـتان قـرآن، ش68، ص22ـ26. [18] رستمي، مصطفي؛ مير، طاهره (1396). تأثير عقيدهها و باورهاي ديني بـر آرايـه هـاي زيـورآلات تركمن، دوفصلنامة پژوهشيـ تحليلي هنرهاي حوزة كاسپين، ش1، ص69ـ87. 392 زن در فرهنگ و هنر، دورة 12، شمارة 3، پاييز 1399 [19] رياضي، محمدرضا (1375). فرهنگ مصور اصطلاحات هنر ايران. تهران: دانشگاه الزهرا. .www.bayragh.ir :(1399/5/18) طاهر ،سارلي [20] [21] سجودي، فرزان (1388). نشانه شناسي: نظريه و عمل، تهران: علم. [22] شــكري كيــاني، مــزدك؛ خرازيــان، مــريم (1393). تجزيــه، تحليــل و نقــد پوســتر بــا رويكــرد نشانه شناسي لايه اي. تهران: راهنماي سفر. [23] شواليه، ژان؛ گربران، آلن (1388). فرهنگ نمادها، ترجمة سوادبه فضائلي، چ2، تهران: جيحون. [24] عزت اللهي نژاد، طيبه (1394). انسانشناسي زيبايي شناسي بـومي در خـودتزئيني زنـان تـركمن روستاي دويدوخ، پاياننامة مقطع دكتري، رشتة پژوهش هنر، دانشكدة هنر، دانشگاه الزهرا. [25] عميد، حسن (1371). فرهنگ فارسي عميد. تهران: اميركبير. [26] قرهباش، آشورمحمد؛ احمدي، مسعود (1393). اهميـت اجتمـاعي و فرهنگـي پـرورش شـتر در استان گلستان، همايش ملـي توسـعة پـرورش شـتر ايـران، گنبـد: دانشـگاه گنبـدكاووس، ص .26ـ21 [27] كوپر، جي،سي. (1379). فرهنگ مصور نمادهاي سنتي، ترجمة مليحه كرباسيان، تهران: فرشاد. [28] گلي، اميناالله (1366). سيري در تاريخ سياسي اجتماعي تركمنها، تهران: علم. [29] لوشر، ماكس (1386). روانشناسي رنگها، ترجمة ويدا ابيزاده، تهران: درسا. [30] محمدي، رامونا (1388). پوشاك و زيورآلات مردم تركمن، تهران: جمال هنر. [31] معطوفي، اسداالله (1384). تاريخ، فرهنـگ و هنـر تركمانـان، ج 2، تهـران: انجمـن آثـار و مفـاخر فرهنگي. [32] مقصودي، منيژه (1392). فرايند تحول آيين هاي درمانگري تركمنهـاي ايـران، پـژوهشهـاي انسانشناسي ايران، دورة3، ش2، ص85ـ101. [33] ملكراه، عليرضا (1385). آيينهاي شفا، تهران: سازمان ميراث فرهنگي كشور. [34] ميتفورد، ميراندا بوروس (1394). دايرةالمعارف مصور نمادها و نشانهها، ترجمة معصومه انصاري و حبيب بشيرپور، تهران: سايان. [35] وولن، پيتر (1389). نشانهها و معنا در سينما، ترجمـة عبـداالله تربيـت و بهمـن طـاهري، تهـران: سروش. [36] هال، جيمز (1387). فرهنگ نگارهاي نمادها در هنر غرب و شرق، ترجمة رقيـه بهـزادي، تهـران: فرهنگ معاصر. [37] هوهنهگر، آلفرد (1366). نمادها و نشانه ها، ترجمة علي صلحجو، تهران: سازمان چاپ و انتشـارات فرهنگ و ارشاد اسلامي. [38] Barthes, Ronald (1977). Image-Music-Tex, London: Fontana. [39] British museum: https://www.britishmuseum.org. [40] Serkina, Galina (1999). “Traces of Tree Worship in the Decorative Patterns of Turkish Ruges, from 11th International Congress of Turkish Art Utrecht”, the Netherlands, PP 23-28. [41] The Metropolitan Museum of Art: https://www.metmuseum.org. [42] The PHILADEIPHIA MEUSUM OF ART: https://philamuseum.org. [43] Walter, Mariko Namba; Fridmann, Eva Jane (2004). Shamanism: An Encyclopedia of World Beliefs, Practices, and Culture, Santa Barbara California: ABC CLioI