در دوران کودکی دانته شهر فلورانس مدام بین دسته‌های رقیب یعنی گیلیبینی‌ها و گوئلف‌ها دست به دست می‌شد. تا سرانجام گوئلف‌ها (که خانواده دانته هم از آنان بودند) بر شهر چیره شدند. طولی نکشید که بین خود گوئلف‌ها نیز اختلاف افتاد و خود به دستهٔ سیاه‌ها و سفیدها تقسیم شدند. دانته از خانواده سفیدها بود ولی کنترل شهر در سال 1301 میلادی در دست سیاه‌ها افتاده بود و آنها نویسنده را به فساد متهم کردند.
 
جریمه دانته در آن زمان 5هزار فلورینس و دو سال تبعید و عدم حضور در اماکن عمومی بود. دانته حکم را نپذیرفت و دادگاه در سال 1302 او را به مرگ محکوم کرد. آلیگیری نوه دانته در اظهاراتش در دفاع از پدربزرگش گفته است: حکم دانته کاملاً ظالمانه بوده و همان حکمی بوده که برای گالیله اجرا شده است. آنها گالیله را هم به همین صورت محکوم کردند.
 
آلیگیری پیش از این دادخواست برای تبرئه دانته را در کنفرانسی در شهر فلورانس در حضور دانشمندان و مورخان مطرح کرده بود.  
 
دانته در کمدی الهی از مراحل مختلف دوزخ، برزخ و بهشت می‌گذرد و در این مراحل با شخصیت‌های مختلف تاریخی برخورد می‌کند، تا عاقبت در آخرین مرحله بهشت به دیدار خدا می‌رسد. در سفر دانته به دنیای پس از مرگ، دو راهنما او را همراهی می‌کنند؛ در دوزخ و برزخ راهنمای او «ویرژیل»، شاعر رومی است که چند قرن پیش از دانته زندگی می‌کرده، و در بهشت راهنمای او بئاتریس پورتیناری است که دانته او را دوست می‌داشته و در کتاب زندگانی نو به شرح عشق خود به او پرداخته ‌است.