« کتاب د ِدِ م قور قوت ، به عنوان منبعی برای تاریخ فرهنگی ترکان اوغوز »
به عنوان نمونه می توان آن را در عبارات قالبی ( کلیشه ای) که از طریق سنّت های ادبی ترکی، وارد کتاب ددم قورقوت و نقل عام و مشترک( Locus Communis)ادبیات ترکی قرون میانه شده اند، مشاهده کرد. مثلآ کاربرد استعاری زندگی به عنوان یک کاروان:
آنلار داحی بو دَنیا یا گلدی گچدی کروان گبی کوندو گوچدو
آنلاری داهی اجل آلدی یر گیزلدی فانی دَنیا کیمه کالدی
( ترجمه ی فارسی: آنها نیز بدنیا آمدند و درگذشتند، همان گونه که کاروان منزل می کند و کوچ می نماید.اجل آن ها را نیز در بر گرفت، زمین ایشان را پنهان ساخت. دنیای فانی برای چه کسی مانده است.)
به نظر کونونوف ( Kononov) منابع این استعارات و تصاویر ذهنی، متفاوت هستند، ولی اغلب آن ها از منابع الهیّات اسلامی ( مثل حدیث و ادبیات اخلاقی – حکمی ) اخذ شده اند.(1) ما عین استعارات را می توانیم در کتاب « شجره ی تراکمه ی ابوالغازی بهادر خان» ببینیم: بو دَنیا بیر رباطغه اوخشار، آدم فرزندلار ، کاروانغه اوخشارلار بری گوچار، بیری قونار(2)
( ترجمه ی فارسی: این دَنیا همانند کاروان سرای است، فرزندان آدم، همانند کاروان هستند، برخی از ایشان کوچ می کنند و برخی از آن ها ، اقامت می گزینند) شجره ی تراکمه ص 334-332
اندیشه و مفهوم غیر روحانی( دَنیوی) که زندگی را در تقابل با ابدیّت قرار می دهد، پدیده ی جدیدی در ادبیات ترکان نیست.تقریبآ همان چهارچوب و نحوه ی بیان در حوالی قرون 11 و 12 میلادی، در شعر تعلیمی «هبتة الحقایق» نوشته ی« احمد یوگنکی » نیز قابل مشاهده است.
همه ی دوازده داستان کتاب دده قورقوت، با این چنین چهارچوبی خاتمه می یابد.انجامی که همان اندیشه ی بی ارزشی زندگی زود گذر انسانی، بیان می شود:
قانی دیدوگوم بگ ارنلر، دنیا بنوم دینلر اجل آلدی یر گیزلدی،فانی دنیا کیمه قالدی
گلیملی گیدیملی دنیا ،سون اوجو، اولوملی دنیا
( ترجمه ی فارسی: کجایند آن بی های قهرمان که مدّعی بودند، جهان از آن آنان است.اجلشان فرا رسید، زمین پنهانشان ساخت - در خاک مدفون شدند- این دنیای فانی ، برای که ماند؟ - به چه کسی وفا کرد؟- دنیایی که می آید و می رود، دنیایی که آخرش به مرگ می انجامد.)
قاعده ی کلّی نظام موزون این هشت سطر، مثل کمیّت سیلاب های هر سطر است، که قابل قیاس است با سنّت شعری ترکی ،که از وزن بارماق ( Barmak) متکی بر برابری سیلاب ها استفاده می نماید. اینئامر در فولکلور نیز شایع و متداول است، لذا امکان دارد، وجود برخی از عناصر کاملآ باستانی شعر شفاهی مردمی را در حماسه ی مکتوب ، پیش کشید. در عین حال این چنین قطعه هایی که امکان دارد بتوان در آن ها ساختار های وزنی( بحری) سنّتی ترکی را یافت،درک زندگی مرتبط با اندیشه ی تقدیر، به عنوان سرنوشت نظام موجود و عادات و همه ی زندگی بشر و فعالیت هایش را مقدور سازد. زندگی انسان و جهان اطراف ما، که به عنوان اموری گذرا، فانی و تلقّی می شوند، اجتناب نا پذیرمی باشد.
یک تناقض در کتاب ددم قورقوت وجود دارد.( به ویژه در نمونه ی دعا ها و تائیداتی که قورقوت، درپایان همه ی دوازده داستان حماسی می آورد، بروشنی قابل مشاهده است.) از یک طرف کلیّت اندیشه ی حماسی، تمجید و ستایش از قهرمانان طوایف اوغوز است – که با کفّار جنگ می کنند- و از طرف دیگر، اقدامات قهرمانان و بگ های اوغوز ، به این جهان ، موقّت تعلّق دارد.تناقض با ترکیب و محتوای متون دعایی، تائید می گردد. نخست ، از پوچی موجود سخن به میان آمده ،عباراتی با معنای آرزوی ثبات و تداوم خویشاوندی و نسل ها ،مطرح می گردد و در بخش دوّم تمجیدات و دعاهای قورقوت، مشاهده می شود.بنا براین، یک تفاوت و تمایز پدید می آید.مرزی بین درک اسلامی از نظام جهان و دنیای قبل از اسلام، در حماسه متجلّی و ظاهر می گردد.
مضمون سنّتی ترکی نگرش به جهان در کتاب ددم قورقوت، در خواب هایی که مرگ یا مصیبت ها را پیش گویی مکنند، بازتاب می یابد. اکثر انگیزه و محرّک های آن خواب ها، مثلآ خوابِ سالور غازان، در فرهنگ های دیگر ترکی و سنّت های پیش گویانه ی ایشان ، نظیر و همتا دارد.(3)
در مجموع انگیزه ی خواب، در زبان و فولکلور ترکان اهمیّت زیادی دارد.به همین دلیل است که موضوع چندین پژوهش بوده است. کوکسال (Köksal) کلّا انگیزه ی خواب را به عنوان بَن مایه ی اصلی و اساسی شعر حماسی ترکان در نظر می گیرد،و گروه انگیزه های قطعی و مسلّم داستان های حماسی را، به عنوان اموری که به دوره ی پیش از اسلام بر می گردند، متمایز می نماید .(4) موضوع خواب دیدن،همیشه به عنوان چیزی که از نقش خواب –ها،به عنوان بخش مهمّی از ساختار اصلی و طرح پدید شده، در نظر گرفته می شود. باش - گَؤز(Başgöz ) متوجّه شد که همیشه رابطه ای بین انگیزه ی خواب دیدن و آشنایی با شامانیسم ، در روایت مردمی ترکی « حکایه » که نوع ژانر دیگری از فولکلور ترکی است، وجود دارد.(5)ونهایتآ این که انگیزه ی خواب دیدن یکی از مهم ترین بَن مایه های داستان در کتاب ددم قورقوت، می باشد.همان گونه که گؤک یای(Gökyay ) در پژوهشی که در مورد این داستان های حماسی انجام داده، بدان دست یافته است.(6).به نظراو پرشمار -ترین بَن مایه ها، در سنّت حماسی ترکان و داستان های مردمی، خواب دیدن قهرمان اصلی حماسه است که به خواب سنگین هفت روزه ای رفته است.هرچند با برقرار کردن موازنه هایی این چنین وسیع بین ژانرهای گوناگون فولکلورترکی« گوک یای» صرفآ درخصوص خواب دیدن های قهرمانان کتاب ددم قورقوت متمرکز نشده است، او فقط به این امر اشاره می کند که خواب« سالورغازان » احتمالآ به جهان بینی سنّتیِ شامانیستیِ ترکان مربوط است(7).
در عین حال تحلیل دقیق و تفصیلی بخش هایی از متن کتاب ددم قورقوت، که به صورت نقل عام و روایت مشترک در آمده اند،به ما اجازه می دهد که شرح وتوصیف پیش از اسلام را ، در آن داستان های حماسی، حذف نمائیم.
خواب « سالور غازان »توسّط برادرش قارا گونه ( Kara Güne) تعبیر می شود.قارا گونه گفت:برادر آنچه به عنوان « ابرسیاه » گفتی ، دولت تو( قدرتت) است.آنچه در باره ی « برف و باران » گفتی، لشکریان تو هستند، « بو »یی که گفتی، غصّه هایت هستد. « خون» نشانه ی مشکلات می باشد.بقیّه اش را نمی توانم تعبیر نمایم. خدا ختم به خیر گرداند.(8)
تقریبآ همه ی خواب سالور غازان، دارای معانی و اشارات ضمنی است، که ریشه در سنّت های گوناگون ترکی دارند.مثلآ « دَوم قارا پوساریق» (Düm kara Pusarık) – به معنای مه کاملآ غلیظ و سیاه – وجود دارد. کلمه ی « پوساریق» عمدتآ به معنای مه بسیار غلیظ – بسان آب – و هوای ابری ، مه و غبار می باشد.(9) رابطه ی روشنی بین گِل آلودگی، آب تیره ( دود، مه و غبار) و پیشگویی بد برای یک فرد که کَلّ آن را بصورت «خواب دیدن» می بیند، وجود دارد.ئ « اویغورها»- با تکیه بر اعتقادات و باورهای ایشان درمورد خواب دیدن وکتاب تعبیرخوابشان – دیدن خواب یک « آتش»، با دود های سیاه، تعبیرش مشکلات متنوّع است.آن ها همچنین عقیده دارند وقتی که فردی خود را در داخل و میانه ی توفانی سیاه می بیند، حاکی از رنج و دردیست که از یک مَستبد خواهد کشید.(10) براساس عقاید ترکان معاصر، وقتی که در خواب ، آب تیره و گل آلود، دیده شود، نشانه ی فرا رسیدن « زمان مرگ است»(11)
قارا گونه، برف و باران را به عنوان« سربازان » تعبیر می نماید. درکتاب تعبیر خواب اویغوری،دیدن برف در خواب، به معنای « رفتن به جنگ» است.(12) برطبق باورهای قوم« خاکاس » دیدن باران درخواب، به معنای پیشگویی « اشک و گریه » است.(13)شتر سیاه ، درخواب سالور غازان، معنایی تهدید آمیز و خطرناک دارد.طبق باورهای معاصر ترکان آناتولی ترکیه، دیدن شتر در خواب،نشان از « رسیدن اجل» دارد.همین باور در میان « ساری اویغورها» نیز مشاهده می گردد.(14) عمومآ گروه بزرگی از انگیزه ها،درباور- های ترکان، پیشگویی مرگ در خواب،هستند.علاوه بر خواب هایی، که با درخت ها، میوه ها و سبزیجات مرتبط هستند، حیوانات مختلف - مثلآ شتر- آب سیاه، مه و غبار هم وجود دارند.(15)
خواب ها با نظام اسطوره شناسی باستانی ترکان مرتبط هستند. خواب سالور غازان، بخشی از داستان دوّم کتاب « دده قورقوت» است که به عنوان یکی از قدیترین داستان ها در مجموعه ی نوشته جات وقایع نگارانه، در نظر گرفته می گردد.همان گونه که قبلآ متذکّر شدیم خود درون مایه ی خواب، یک عنصر قدیمی و حماسی است. عناصر اصلی خواب دیدن سالور غازان، از منظر معانی آن ها، با مفاهیمِ محلّ اقامت، دولت و ساختار اجتماعی مرتبط است.
واژه ی اردو( عبارت : دیدم که مه و غباری سرتاسر سیاه،بر روی اردوی من فرو می ریزد، را ببینید) از لحاظ ریشه شناسی، در همه ی زبان های ترکی، دامنه ی وسیعی از معانی دارد.امّا معانی اصلی آن، اردوگاه، جایگاه،و مرکز فرماندهی می باشد.(16) سَورتیان « Sevortyan» واژه را مشتق از اوروت « Orut» (تاسیس و دایر کردن) دانسته که یکی از معانی اردو - ارتش - که با آن فعل مرتبط است،در زبان ترکی باستان، عثمانی،ترکی ترکیه، آذربایجانی و در زبان تاتارهای کریمه، حفظ شده است.(17)به عبارتی در زبان های ترکی که به زیر گروه اوغوز تعلّق دارند و در کتاب ددم قورقوت، اردو به معنای ملتزمین و موکبِ بی ها می باشد.(18) علاوه بر اردو، یک عبارت کلیشه ای، در خواب سالورغازان وجود دارد که بمعنای، اردوگاهِ چادرنشینان ست.« آق بان اِو» ( (Ag ban evبه معنای مسکن چادر نشینان می باشد.بطور کلّی و عمومآ تعداد فراوانی واژه و ترکیب در کتاب ددم قور قوت (19) وجود دارد که مسکنی است با سقفی سفید ( دیدم که از آسمان صاعقه ای بر سقف سفید خانه ام، فرود آمد تصویر خانه ای که کاملآ نابود شده و سوخته، در کتاب ترکی « فالنامه »(Irk Bitig) نشانه ی مصیبت و بد شگونی در ترکی باستان می باشد.ترجمه متن سخن(20): او می گوید، خانه ای در آتش سوخت، نه چیزی از سقفش سالم برجای ماند و نه از ستون هایش.بدان که طالع بدشگونی است.(21)
علاوه بر این « فالنامه » مفهوم کاملآ مجرّد انهدام را با عقیده ی دولت مرتبط و متّحد می سازد.( Qara jol tangri man synuqunun Saparman üzükınıng Ulajur.)(22) ترجمه: من خدای راه قدیم هستم. من قسمت های شکسته ی شما را مرمّت کردم.من چیزهای پاره شده ی شما را بهم متّصل کردم. من کشور را نظم بخشیدم.(23)
طبق برداشت و استنباط ترکان باستان، تمام جهان ومردمی که در آن می زیند، یک دولت ترک پدید می آورند وخاقان به عنوان فرنروای تمام جهان در نظر گرفته می شود.(24)امّا بر اساس برداشتی یکسان از ترکان اورخون، فروپاشی نظم جهانی مستلزم وجود فاجعه و مصیبت در زندگی دولت و جامعه است. عصیان بگ ها برابر است با مصیبت و غاجعه در کائنات (25)
اسطوره در خصوص فاجعه ی کائنات – موضوع اصلی که کلیاشتورنی به عنوان بخشی از دایره ی اسطوره سازی،مربوط به فلسفه ی انتظام گیتی، متمایز می نماید – در کتیبه های اورخون به صورت تلویحی گنجانده شده است، و ارتباطی بدیهی بین آشفتگی ها در جهان و توفان بزرگ طبیعت و جهان اطراف وجود دارد.هر قانون شکنی در نظم جهان منجر به ایجاد فاجعه در دولت می شود.امکان دارد شورش بگ ها و مردم نتایج بد تری همانند فرو- پاشی دولت به دنبال داشته باشد.با آغاز شورش بگ ها و مردم فاجعه فرا می رسد.زمانی که آسمان درهم شکننده است.زمین خمیازه می کشد( دَچار رخوت و سستی شده است)(26) در بین آلتایی ها، در خصوص پایان جهان باوری وجود دارد: زمین در آتشی که از درونش مشتعل می شود، خواهد سوخت، آب مملو از خون خواهد شد و آسمان شکافته خواهد گردید. (27) تضعیف نظم اجتماعی به عنوان اوّلین نشانه ی پایان جهان در داستان های « تله اوت» ( Teleut) و « اوریان خای»(یعنی Tuvinian ) می شود.وقتی پایان زندگی فرا می رسد، آسمان چون آهن« سفت »خواهد شد، زمین چون « قدرت» مستحکم خواهد گردید. شاه علیه شاه، ملّت علیه ملّت، بپا خواهد خاست.صخره های بزرگ ، خورد خواهند شد.درختان تنومند خواهند شکست.همه ی ملّت ها قیام خواهند کرد. برادر، برادر را نخواهد شناخت.پسر ، پدر را باز نخواهد شناخت.(28) وراثت و خویشاوندی محو و نابود خواهد گردید.(29) در میان همه ی ترکان ،موضوع نابودی جهان، به عنوان بهم خوردن ساختار اجتماعی متّکی بر خویشاوندان – که در فرهنگ از طریق عناصرطبیعت رمزنگاری شده اند- درنظر گرفته می شود و در مواردی همان عملکردی را دارند که در متن کتاب ددم قورقوت، وجود دارد.(30)
همه ی چیزها در خواب سالور غازان نشانه ای از امری شیطانی است.او مشاهده می کند که چگونه مصیبت های گونا گون برسر خودش ،خانه اش و مردمش وارد می شوند،و فرض می شود که مقیاس مصیبت در خواب او،دارای کارکتری جهانی است.بنابر این خواب سالور غازان، پر است ازمحرّکات و انگیزه های معاد شناسانه ، که به عنوان پیش گویی سرنوشت فرد و مرگ او، شمرده نمی شوند، بلکه هم چون نابودگر دولت واعلام پایان دولت در نظر گرفته می گردند.(31)
تصویر ذهنی گرگ در اسطوره شناسی ترکان و سنّت های گوناگون ایشان، امری ساده و بسیط نیست، بلکه بسیار متناقض و متباین می باشد.(32) یکی از جنبه های آن، با بُن مایه های معادشناسانه نیز ارتباط دارد.بر اساس نظرات و عقاید مرتبط با علم هیئت و نجوم ترکان باستان، صورت فلکی ( بُرج) دُبّ الاصغر، ارابه ای است که بوسیله ی دو اسب کشیده می شودو«هفت گرگ» بدنبال افسار صورت فلکی دُب ّ الاکبر، آن را تعقیب می نمایند.اگر آن ها ، با آن اسب ها، ربوده شوند، نظم کره ی زمین بهم می پاشد و جهان به پایان خویش می رسد.(33) در اعتقاد « حاکاس ها» در مورد خواب، گرگ « طلایه دار شیطان» تلقّی می گردد.(34)
در خواب سالور غازان، برخی پیامدهای دیگری هم در رابطه با باورهای باستانی ترکان وجود دارد. از جمله عنوان خواب قارا قوراKara Kura(Kara kaygulu vakıa-kara kura düş) خواب سیاه شوم ( کابوس).بر اساس فهرست مندرجات کتاب د د م قورقوت،« خواب سیاه شُوم»فقط در یک داستان به صورت « خواب شُوم»وجود دارد. در بیانی کلّی قارا قورا دُویش گورمک ، دیدن خوابی دهشتناک است . دیدن کابوس است. احساس سنگینی است که در خواب دست می دهد.(35)عمومآ واژه ی « قارا – قورا» همان گونه که گوکیای،متذکّرشده، به معنای« روح شیطانی» است، که بر طبق باورهای امروزین مردم آناتولی، به شخصی که در خواب است وارد می شود.(36) توضیح این که ، نماد این باور دراثرگوردلفسکی((Gordlevsky با عنوان « قارا قورا»حیوانی چون گربه است و بر روی فردی که درخواب است می نشیند. او احساس سنگینی می کند، صدایش می گیرد و نمی تواند صحبت نماید، نمی تواند حرکت نماید. نفسش می گیرد .(Gordlevsky,1968,p.308)بر مبنای گفته ی یک بومی اهل « آیاش»برای این که این کابوس رفع شود،باید از قرآن، آیه ی اوّل از سوره ی 113 ( الفلق) را قرائت نمود.[ افزوده ی مترجم جهت ایضاح دلیل اسلامی قرائت سوره ی فلق برای رفع مشکل کابوس دیدن، علی القاعده تاکید برجادوگران و دمندگان افسون در گره هاست. ترجمه ی سوره ی فلق: بگو پناه می برم به خداوند سپیده دم، از شرّ آنچه خداوند آفریده است ،و از شرّ شب، چون در آید، و از شرّ جادوگرانی که در گره ها می دمند، و از شرّ حسود، چون رشک می ورزد]
ضمنآ لازم می آید که کارد یا چیزی آهنی، زیر بالش فرد قرار داد تا اصلآ این قضیّه پیش نیاید( همان) باورهای معاصر ترکی، انعکاس دیدگاه های اسطوره شناسانه ی اوغوز را حفظ نموده است.امّا حتی کتاب دِ دِ م قورقوت، آن کلمان دیگر چیزی بیش از یک عنوان، که احتمالآ انعکاس تصاویر ذهنی مبهمی از دیدگاه های قدیمی تر است، نمی باشند.
خواب ها در کتاب دِ دِ م قورقوت، اجزای زیادی از دیدگاه های سنّتی جهان ترکان را حفظ نموده و بکار بسته است.آشکار است که باید آن ها را به عنوان قدیمی ترین بخش ها، جایی که تاثیر اسلام در کمترین شکل آن است، در نظر گرفت.مفهوم مرگ در کتاب دِ دِ م قورقوت،رابطه ای نزدیک با انگیزه های معاد شناسانه در اسطوره شناسی ترکان دارد. طبق آن اسطوره ها، نابودی دولت( که در آن علّت، تضاد و برخوردهای داخلی و اجتماعی است) مثلآ شورش بگ ها و مردم به شکل پایان جهان توصیف شده است.در کتاب دِ دِ م قورقوت، آن نوع استنباط و بر داشت را می توان در خواب سالور غازان، که دوّمین داستان ( یکی از قدیمی ترین های آن) حماسه است، مشاهده کرد.
محمد قجقی