تاریخنویسانی که غلام شاهان بودند نه غلام تاریخ. ایسنا
تقیزاده با اشاره به شیوه استفاده از اغراق در داستانهای تاریخی بیان کرد: چنانچه در نگارش داستان تاریخی از آن خط سیر تاریخی خارج شوید، مخاطبمتوجه دروغ میشود و قضیه لو میرود و وقتی هم که فکر کند نویسنده دروغ میگوید، دیگر ممکن است داستان را باور نکند. از این رو فکر میکنم استفاده از اغراق یا مبالغه در داستانهای تاریخی کار دشواری است اما آیا اغراق یا مبالغه همان بر هم زدن روال تاریخی حوادث است یا نه؟ اینها دو چیز متفاوت است. زمانی هست که نویسندهای داستان تاریخی را بر اساس شواهد تاریخی مینویسد اما آن را تغییر میدهد و داستان برابر میشود با تاریخ به علاوه روایت نویسنده از تاریخ. در اینجا دیگر نویسنده تاریخ نمینویسد. پس نویسنده از یک واقعه تاریخی داستانی را مینویسد که فیالواقع دوست دارد تاریخ به آن شکل اتفاق بیافتد و خود نویسنده در آن حادثه تاریخی دخیل میشود.
نویسنده رمان «گراف گربه» همچنین درباره تحریف در تاریخ توسط آثار ادبی از گذشته تا کنون گفت: از «تاریخ جهانگشای جوینی» گرفته تا «تاریخ عالمآرای عباسی» و تاریخهایی از دوره صفویه و حتی قاجار، چون تاریخ را غالبا کسانی مینوشتند که گماشتهها و کاتبان دربار بودند، این اتفاق افتاده است. ماجرای تاریخنویسی شبیه همان ماجرایی است که عبید میگوید؛ عبید نزد پادشاه میرود، پادشاه میگوید که بادمجان چه خوراک خوبی است، عبید هم یک ساعت در مورد بادمجان صحبت میکند، یک روز دیگر میرود و پادشاه میگوید که این بادمجان چه غذای بدی است، باز هم عبید یک ساعت از مضرات آن میگوید. شاه میگوید که تو همان نیستی که قبلا از بادمجان تعریف میکردی؟ او میگوید بله ولی من غلام شما هستم و نه غلام بادمجان.
هادی تقیزاده ادامه داد: اغلب تاریخنویسها غلام شاهان بودند و نه غلام تاریخ. بنابراین چون چنین نگاهی داشتهاند، این نگاه مشحون از اغراق هم هست. مثلا انوشیروان آدمها را زنده به گور میکرد اما در تاریخ به او لقب «عادل» دادند. این اتفاقات در تاریخ گذشته و حتی تاریخ معاصر هم افتاده است. به هر حال وقتی تاریخ ایدئولوژیک میشود، اغرق هم در راستای تقویت آن ایدئولوژی وجود دارد.