اشرف رویا روی مصدق . ایسنا
به نوشته نیویورکتایمز، زمانی که مأموران در آپارتمان او یک پالتوی خزدار سمور یا راسو با یک مشت پول نقد پیدا کردند، او با خونسردی عکسالعمل نشان داد و برای یک گفتوگوی دونفره مهم و تکاندهنده راهی تهران شد. وقتی منتقدان او را به جمعآوری ثروت با سوءاستفاده از مردم ایران متهم کردند، او پاسخی تحقیرآمیز و از روی تمسخر تحویلشان داد. در یک سرمقاله تفسیری برای روزنامه تایمز مطلبی با عنوان «من با این تهمتها مبارزه میکنم» نوشت و در آن گفت که اموالش را از ارث و کسبوکار به دست آورده است. او همچنین در سال ۱۹۸۳ به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «پس از مرگ برادرم، اگر آن طور که مردم میگفتند ما ۶۵ میلیارد دلار داشتیم، ایران را دوباره پس میگرفتیم.»
تفرشی: اشرف در زدوبندهای مالی دست داشت
مجید تفرشی، مورخ، در گفتوگویی درباره اشرف پهلوی میگوید: «اشرف پهلوی به طور کلی آدم بسیار بانفوذی بود و همواره در جریانهای مختلف این مسئله مطرح بود که اشرف و فرزندانش نفوذ دارند. (حتی در دوران صدارت قوامالسطنه یا مصدق هم این مسئله مطرح بود.) ضمن این که بر اساس اسناد انگلیسی او و فرزندانش به شدت در زدوبندها و قراردادهای مالی هم دست داشتند. شایعات بسیار مفصلی علیه ایشان وجود داشت و گفته میشد که در مسائلی مانند قاچاق مواد مخدر و مافیای بینالمللی دخالت دارد و نوعی نگاه سیاهوسفید دربارهاش وجود داشت.»
اسدالله علم: اشرف به اتهام قاچاق هروئین بازداشت شد
در خاطرات اسدالله علم، وزیر دربار شاه هم میتوان به نکات مهمی درباره اشرف دست یافت: «ارتشبد فتحالله مینباشیان، در جلسهای با وزیر دارایی پیشنهاد داده بوده که کمک مالیای که به افسران ارتش میشده تا برای مداواهای خاص به خارج بروند، افزایش یابد و در بحث بر سر این قضیه گفته بود: این کار اگر با هزینههای فسق و فجور والاحضرت اشرف (خواهر شاه) مقایسه شود، مثل قطرهای در اقیانوس است.»
علم ادامه میدهد: «در سال ۱۹۶۰ اشرف پهلوی به اتهام قاچاق هروئین به ارزش دو میلیون دلار در فرودگاه ژنو بازداشت شد. او تا هنگام انقلاب که از ایران گریخت، در داخل نیز بهعنوان فروشنده مواد مخدر شهره بود. اردشیر زاهدی گفته بود هویدا ۳۵۰ هزار دلار برای مخارج شخصی اشرف به او پرداخته است. زاهدی میگفت اشرف میخواست یکی از معشوقان خود را به جلسات سازمان ملل ببرد. به گفته زاهدی، این معشوق گفته بود برای چنین سفری ٣٠٠ هزار دلار لازم دارد که هیات دولت، با پرداخت آن موافقت کرد. شوکراس به نقل از پرویز راجی آورده است در هنگام انقلاب، شاه از خواهرش، اشرف خواسته بود که کشور را ترک کند؛ چراکه او به نماد فساد و زیادهخواهیهای خاندان پهلوی مبدل شده بود. دیوارها و کف اتاقهای کاخ او که اخیرا نوسازی و تزئین شده بودند، کاملا جمعآوری و برده شد. قالیها و تابلوها بستهبندی شده و به یکی از خانههای اشرف (شاید در ژوان له پن، شاید به خانه پسرش شهرام در لندن، شاید به جزیره متعلق به او در سیشلز) منتقل شده بود.»
درباره فسادهای مالی اشرف پهلوی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی به سندی اشاره میکند که در آن آمده است: «...اخیرا خرم، مدیرعامل شرکت آسفالت راه، به وسیله والاحضرت شاهپور حمیدرضا (از سهامداران شرکت مذکور)، با والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی ارتباط پیدا کرد و برای انجام نظریات و پیشرفت کار خود و استفاده از نفوذ معظم علیها، یک دستگاه اتومبیل کادیلاک مدل ۵۷ مشکی مجهز به تمام وسایل مدرن (کولر، یخچال، رادیوگرام) و پانصد هزار ریال وجه نقد به والاحضرت شاهدخت هدیه کرد...»
سیا: شاه در مواجهه با خلافهای اشرف فقط شانه بالا میانداخت
در گزارش سازمان سیا نیز درباره اعمال اشرف آمده است: «اشرف با اعمالی که اگر کاملا غیر قانونی نباشد، اغلب در مرز اعمال خلاف قانون است، در معاملات شرکت میکند، کارهایی که اگر دیگران انجام دهند، لااقل ۱۰ سال زندان دارد ولی وقتی موضوع را به شاه گزارش میدهند، شاه فقط به بالاانداختن شانه اکتفا میکند.»
نقش اشرف در کودتای ۲۸ مرداد
اما جدای از فساد مالی اشرف، او نقش مهمی در کودتای سال ۳۲ و سرنگونی دولت دکتر مصدق ایفا کرد. اشرف که در خلال سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۰ یکی از مهرههای پرنفوذ دربار به حساب میآمد و در نصب و عزل بسیاری از رجال نقش داشت، پس از نخستوزیری مصدق در مقابل او قرار گرفت و همراه مادرش تاجالملوک جناح درباری مخالف دولت مصدق را تشکیل داد. او در انتخابات دوره شانزدهم تعدادی از وکلای مورد اعتماد خود را چون سرتیپ پیراسته، عزیز زنگنه و منوچهر تیمورتاش به مجلس فرستاد و در مقابل جبهه ملی قرار گرفت و در کار مجلس و دولت اختلال کرد. او تمام تلاش خود را در سقوط دولت دکتر مصدق و نخستوزیری قوامالسلطنه انجام داد و رابط بین شاه و قوام شد تا اختلافات گذشته را کاهش دهد. اما بروز وقایع ۳۰ تیر ۱۳۳۱ نقشههای او را نقش بر آب کرد و پیداشدن مدارک و اسناد ارتباط اشرف و ملکه پهلوی با اخلالگران و قوامالسلطنه، مصدق را وادار به اعتراض کرد.
به این ترتیب دکتر مصدق در دور دوم نخستوزیری خود اشرف پهلوی و تاجالملوک پهلوی را تبعید کرد اما اشرف از فعالیت بر ضد حکومت ملی دست برنداشت و در فرانسه نیز همچنان به مخالفت با دکتر مصدق پای میفشرد؛ به طوری که توجه دولت انگلیس را که خواستار انجام عملیاتی نظامی بر ضد حکومت مصدق بود، جلب کرد. اشرف ضمن تماس با مجامع بینالمللی بهخصوص دوستان و یاران آمریکایی خود سعی میکرد وضعیت ایران را بحرانی جلوه دهد و چنین وانمود کند که دولت شوروی و حزب توده در حال قدرتگرفتن در منطقه هستند.
بالاخره در تابستان ۱۳۳۲ دو نفر از جاسوسان آمریکایی ناگهان با اشرف تماس گرفتند و در کازینوی دوویل با او ملاقات کردند. در این ملاقات از اشرف خواسته شد نقش میانجیگری بین آمریکاییان و محمدرضاشاه را بر عهده بگیرد و برای حمایت سلطنت برادرش گام بردارد. به این ترتیب اشرف دست به کار شد. او در سوم مرداد ۱۳۳۲ بدون اجازه به تهران آمد و بلافاصله به ملاقات برادرش رفت. ملاقات آن دو به شکل پنهانی و خصوصی انجام شد. دولت مصدق به محض آگاهی از ورود اشرف به تهران خواستار خروج او شد و اشرف صبح روز بعد تهران را ترک کرد. در این مدت اشرف با همه یاران و دوستان خود تماس گرفت و از آنان خواست تا در مبارزه علیه حکومت مصدق متحد شوند. دربار در جواب فرماندار نظامی تهران اعلام کرد که اشرف برای جمعآوری پول به منظور تهیه مخارج بیمارستان پسرش به تهران آمده است؛ بنابراین ۲۴ ساعت به او اجازه اقامت داده شده است. اشرف در ملاقات خود پاکتی به محمدرضاشاه داد و او را از نقشه کودتا آگاه کرد. عصر همان روز محمدرضا با یکی از جاسوسان آمریکایی بهطور مخفیانه در سعدآباد ملاقات کرد و دو فرمان مهرشده بدون نوشته یکی برای عزل مصدق و دیگری انتصاب زاهدی به او داد و خود راهی کلاردشت شد و از آنجا به بغداد رفت. ۹ روز پس از آن که اشرف پهلوی تهران را ترک کرد، عملیات آژاکس انجام شد و در مدت کوتاهی دولت مصدق سرنگون شد. محمدرضاشاه به سلطنت بازگردانده شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد دوران استبداد محمدرضاشاهی شروع شد و اشرف پهلوی نیز بهعنوان یکی از مهرههای مهم در تصمیمگیریها و فعالیتها نقش داشت.
اشرف پهلوی سرانجام در ۱۷ دی ۱۳۹۴ در منطقه مونتکارلو واقع در شاهزادهنشین موناکو به دلیل کهولت سن و به مرگ طبیعی درگذشت.»