ترجمه هاي وليچكو با وجود شاعرانه بودن و فضل تقدم در معرفي خيام، يك ويژگي خاص داشتند و آن اين كه در برگردان رباعيات خيام، مقيد به چهارپاره يا چهار مصرع نبوده و غالبا هشت مصرعي بودند و فقط چهار رباعي خيام به صورت چهار مصرعي به روسي ترجمه شده بود و باقي رباعي ها در فرم هاي 5، 6، 7، 9، 10، 12، 13 و 16 مصرعي ترجمه شده بودند.
اين در حالي بود كه در سال 1894 پيوتر فيودورويچ پارفيروف(1870-1903) شاعر و مترجم روس ساكن سنت پترزبورگ ترجمه دو رباعي خيام را در مجله «پيك شمال» در شش و هشت مصرع منتشر كرد. يكي از اين دو اثر اين رباعي معروف خيام بود:
 
آن قصر كه با چرخ همي زد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندي رو
ديديم كه بر كنگره اش فاخته اي
بنشسته همي گفت كه كوكوكوكو
 
و فيودوروف آن را چنين به روسي برگردانده بود:
 
             Где прежде замок высился надменно
                                   До самых облаков,
             Куда в чертоги шли цари смиренно
                                   С покорностью рабов,
             Я видел: горлица нахохлившись сидела
                                   И, нарушая сон,
             Кричала, словно вымолвить хотела:
                                   Где он? Где он?
 
 
از آن پس و در ساليان بعد اقبال به خيام و ترجمه رباعياتش به نحو محسوسي فزوني يافت و تنها چند سال بعد يعني در سال 1901 سه ترجمه از خيام در روسيه منتشر شد. ترجمه 13 رباعي خيام در فرم هاي چهار تا 24 بندي در «پيك قفقاز» و توسط سرگي اومانتس شرقشناس و مترجم روس، ترجمه 14 رباعي خيام در مجله «خانواده» توسط ت. لبدينسكي كه 5 رباعي آن به شعر و 9 رباعي ديگر به نثر برگردانده شده بود و ترجمه 110 رباعي خيام توسط كنستانتين مازورين در قالب يك كتاب كه به سبب معرفي و انتشار دستنويس هاي فارسي برخي رباعيات به همراه ترجمه آن، از ديگر ترجمه هاي منتشر شده تا آن زمان متمايز بود.
روند ترجمه رباعيات خيام توسط شاعران و مترجمان روس ادامه داشت و به ويژه در سال هاي 1910 تا 1916 با نام مترجمان ديگري آشنا مي شويم كه به ترجمه پاره هائي ديگر از باعيات خيام مي پردازند.
در اين ميان كنستانتين بالمونت شاعر معروف سمبوليت روس كه يكي از چهره هاي برجسته عصر نقره اي شعر روسيه نيز محسوب مي شود، براي اولين بار در روسيه 11 رباعي خيام را به فرم چهار پاره در سال 1910 در مجله «انديشه روسي» منتشر مي كند. در واقع او اولين كسي بود كه ضمن حفظ مضمون و معني و ترجمه منظوم، شكل رباعيات خيام را نيز در ترجمه اش حفظ كرد.
ترجمه هاي ديگري از خيام در سالهاي بعد در روسيه به زيور طبع آراسته مي شوند كه در اين ميان  ايوان تخورژفسكي (1878-1951) شاعر و مترجم مهاجر روس در پاريس براي اولين بار در سال 1928 مجموعه رباعيات خيام را با ترجمه هاي مختلف و پاره اي ترجمه هاي خود گردآوري و منتشر مي كند كه البته اين كتاب بعدها يعني در سال 1954 و پس از دوران سخت و دشوار استاليني اجازه چاپ در روسيه را مي يابد. اوسيپ اومر(1883-1954)  زبانشناس و مترجم معروف دوران شوروي در سال 1920 براي اولين بار ترجمه كامل خيام فيتزجرالد را به روسي بر مي گرداند و هم اوست كه بعدها به آموختن زبان فارسي مي پردازد و اولين مترجم روس است كه شماري از رباعيات خيام را از فارسي به روسي ترجمه مي كند.
در سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم شاعران پرشماري به ترجمه روسي رباعيات خيام رو مي آورند كه تفصيل آن از حد اين مقال خارج است.
در فرآيند ترجمه و معرفي رباعيات خيام از كار بزرگ محمد نوري عثمانوف داغستاني و رستم علي اف آذري تبار نبايد غافل شد كه مشتركا در سال 1957ترجمه زبانشناختي رباعيات خيام را در دو جلد قطور همراه با حواشي و تفسير و توضيح منتشر مي كنند و آكادميك ترين ترجمه از خيام را به جامعه علمي روسيه ارائه مي نمايند.
اقبال و توجه به رباعيات خيام در روسيه قرن بيستم و دوران شوروي چنان بالا مي گيرد كه در سال 1970 انتشارات معروف و معتبر «نائوكا» روسيه، مسابقه ترجمه رباعيات خيام را برگزار مي كند و گِرمان پيسِتسكي(1931-1992) شاعر و مترجم معروف روس به عنوان برنده اين مسابقه معرفي شده و ترجمه وي با عنوان «عمر خيام - رباعيات» در سال 1972 منتشر مي گردد كه از ويژگي هاي شكلي مهم اين اثر، ترجمه رباعيات به فرم چهار پاره و شبه رباعي است.
احصاء ترجمه هائي كه تاكنون از رباعيات خيام نيشابوري در روسيه و ديگر كشورهاي روس زبان صورت گرفته است خود موضوع كار پژوهشي مستقلي است كه در برخي بازه هاي خاص زماني در روسيه و ديگر كشورهاي شوروي پيشين انجام پذيرفته و البته به سبب استمرار ترجمه و معرفي مترجيمن جديد، نيازمند به روز رساني است.
نزديك به 130 سال است كه روس ها با رباعيات خيام نيشابوري، اين شاعر، حكيم، رياضيدان و فيلسوف بزرگ ايراني با ترجمه هاي مختلف محشورند و در اين مدت بيش از چهل شاعر و مترجم بزرگ كه در بين آنها چهره هاي نامداري از مفاخر فرهنگ و ادب روسيه به چشم مي خورند، هريك به نحوي و با سبك و سياق خاص خود به ترجمه اين رباعيات، كه بازتاب عميق ترين و ماندگارترين پرسش هاي آدمي است، همت گمارده اند و حاصل تلاش و كوشش آنان رسوخ ابيات جاودانه خيام در اقصي نقاط سرزمين پهناور روسيه با آن غناي فرهنگي و ادبي خاص خود است.
هنوز خيلي ها اين سخن ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه در مصاحبه اي اختصاصي كه در سال 2007 انجام شد را به ياد دارند كه در پاسخ به اين سوال كه در شرايطي كه از روحيه خوب و مساعدي برخوردار  نيست چه مي كند گفت: «همسرم كتاب خوبي به من هديه داده است: اشعار عمر خيام. در اين كتاب چيزهاي جالب بسياري وجود دارد كه مي تواند در اين شرايط به آدمي كمك كند».