بسیاری از کسانی که آثار مرتبط با موضوع کودتای رضاخانی و البته کتاب صدرالدین الهی را خوانده اند، مصرانه می گویند «سیدضیاء عامل کودتا» معتبرترین اثری است که تاکنون پیرامون این موضوع منتشر شده است. روایتی که کتاب از سیدضیاء دارد، ناقض تصویر متداولی که از او در ذهن ایرانی ها وجود دارد، نیست. چراکه خود سیدضیاء هم در این گفت وگو نکوشیده است، گرایش آشکارش به انگلستان را نفی کند. با این حال جنبه های بسیار جذاب و تازه ای، هم از شخصیت خود سیدضیاء، هم از رضاشاه در سخنان او و هم از ماهیت کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ دارد. کتاب از آنجا که از هوشمندی مصاحبه گر از یک سو و مهارت و تخصص او در انجام مصاحبه از سوی دیگر برخوردار است، توانسته گفت وگویی دقیق، هوشمندانه و خواندنی درباره رویداد مهم تاریخ معاصر ایران یعنی کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ ارایه کند. رویدادی که زمینه ساز پیدایش دوره و خاندانی جدید در حکومت ایران شد و مسیر حکومت در ایران را از قاجاریه به پهلوی تغییر داد. آنچه اغلب خوانندگان کتاب بر آن اتفاق نظر داشته اند، متفاوت بودن روایتی است که از خلال گفت وگوی الهی با طباطبایی درمی آید. جدای از این خواننده با مطالعه «سیدضیاء...» در جریان فعالیت های او در دوران پهلوی نیز قرار می گیرد. بنا به آنچه سیدضیاء طباطبایی در این گفت وگو به صدرالدین الهی گفته است، رضاخان ابتدا چندان معتقد به همراه شدن با کودتا علیه حکومت پادشاهی قاجاریه نبود و برای تمرد از چنین تصمیمی، دلایل خودش را هم داشت. اولا مطمئن نبود که موفقیت آمیز باشد لذا نگرانی از آن داشت که شاه مواجب نظامیان قزاق را قطع کند و از دادن درجه های عقب افتاده آنها منصرف شود. بنا به آنچه کتاب به ما می گوید، رضاخان میرپنج احتمالی را هم برای این امر کنار گذاشته بود که در جریان کودتا همراهی سیدضیاء با او ادامه نداشته باشد و سیدضیاء حین کار-به اصطلاح- او را دور بزند. اینها و بیش از اینها را درباره کودتای سوم اسفند می توانید در کتاب صدرالدین الهی بخوانید. الهی سال هاست از ایران رفته و هم اکنون در ایالات متحده روزگار می گذراند. او جدا از حوزه هایی چون سیاست و تاریخ، کارهای متنوعی هم در حوزه ادبیات انجام داده و یک نمونه از آن گفت وگوی بلند او با نادر نادرپور است که به تازگی با عنوان «طفل صد ساله به نام شعر نو» در نشر کتاب پارسه منتشر شد.