به عنوان نمونه می توان آن را در عبارات قالبی ( کلیشه ای) که از طریق سنّت های ادبی ترکی، وارد کتاب ددم قورقوت و نقل عام و مشترک ( Locus Communis)ادبیات ترکی قرون میانه شده اند، مشاهده کرد.  مثلآ کاربرد استعاری زندگی به عنوان یک کاروان:

       آنلار داحی بو دَنیا یا گلدی گچدی                       کروان گبی کوندو گوچدو

     آنلاری  داحی اجل آلدی یر گیزلدی                       فانی  دَنیا  کیمه  کالدی

( ترجمه : آنها نیز بدنیا آمدند و گذشتند، همان گونه که کاروان منزل می کند و کوچ می نماید. اجل آن ها را نیز در بر گرفت، زمین ،ایشان را پنهان ساخت. دنیای فانی برای چه کسی مانده است.)

      به نظر کونونوف ( Kononov) منابع این استعارات و تصاویر ذهنی، متفاوت هستند، ولی اغلب آن ها از منابع الهیّات اسلامی ( مثل حدیث و ادبیات اخلاقی – حکمی ) اخذ شده اند.(1) ما عین این استعارات را می توانیم در کتاب « شجره ی تراکمه ی ابوالغازی بهادر خان» نیز ببینیم:

 بو دَنیا بیر رباطغه اوخشار، آدم فرزندلار ، کاروانغه اوخشارلار بری گوجار، بیری قونار(2)

( ترجمه : این دَنیا همانند کاروان سرای است، فرزندان آدم، همانند کاروان هستند، برخی از ایشان کوچ می کنند و برخی از آن ها ، اقامت می گزینند) شجره ی تراکمه ص 334-332

    اندیشه و مفهوم غیر روحانی ( دَنیوی) که زندگی را در تقابل با ابدیّت قرار می دهد، پدیده ی جدیدی در ادبیات ترکان نیست.تقریبآ همان چهارچوب و نحوه ی بیان در حوالی قرون 11 و 12 میلادی، در شعر تعلیمی «هبة الحقایق» نوشته ی« احمد یوگنکی » نیز قابل مشاهده است.  همه ی دوازده داستان کتاب دده قورقوت، با این چنین چهارچوبی  خاتمه می یابد.انجامی که همان اندیشه ی بی ارزشی زندگی زود گذر انسانی، بیان می شود: 

کانی دیدوگوم بگ ارنلر، دنیا بنوم دینلر       اجل آلدی یر گیزلدی،فانی دنیا کیمه کالدی

                       گلیملو گیدیملو دنیا ،سون اوجو، اولوملو دنیا

        ( ترجمه : کجایند آن بی های قهرمان که مدّعی بودند، جهان از آن آنان است.اجلشان فرا رسید، زمین پنهانشان ساخت - در خاک مدفون شدند- این دنیای فانی ، برای که ماند؟ - به چه کسی وفا کرد؟- دنیایی که می آید  و می رود، دنیایی که آخرش به مرگ می انجامد.)

      قاعده ی کلّی نظام موزون این هشت سطر، مثل کمیّت سیلاب های هر سطر است، که قابل قیاس است با سنّت شعری ترکی ،که از وزن بارماق ( Barmak)  متکی بر برابری سیلاب ها استفاده می نماید. این امر در فولکلور نیز شایع و متداول است، لذا امکان دارد، وجود برخی از عناصر کاملآ باستانی شعر شفاهی مردمی را در حماسه ی مکتوب ، پیش کشید. در عین حال این چنین قطعه هایی که امکان دارد بتوان در آن ها ساختار های وزنی   ( بحری) سنّتی ترکی را یافت،درک زندگی مرتبط با اندیشه ی تقدیر، به عنوان سرنوشت نظام موجود و عادات و همه ی زندگی بشر و فعالیت هایش را مقدور سازد. زندگی انسان و جهان اطراف ما، که به عنوان اموری گذرا، فانی و تلقّی می شوند، اجتناب نا پذیرمی باشند.

       یک تناقض در کتاب  ددم قورقوت وجود دارد.( به ویژه در نمونه ی دعا ها و تائیداتی که قورقوت، درپایان همه ی دوازده داستان حماسی می آورد، به روشنی قابل مشاهده است.) از یک طرف کلیّت اندیشه ی حماسی، تمجید و ستایش از قهرمانان طوایف اوغوز است – که با کفّار جنگ می کنند- و از طرف دیگر، اقدامات قهرمانان و بگ های اوغوز ، به این جهانِ موقّت  تعلّق دارد.تناقض با ترکیب و محتوای متون دعایی، تائید می گردد. نخست ، از پوچی موجود سخن به میان آمده ،عباراتی با معنای آرزوی ثبات و تداوم خویشاوندی و نسل ها ،مطرح می گردد و در بخش دوّم تمجیدات و دعاهای قورقوت، مشاهده می شود.بنا براین، یک تفاوت و تمایز پدید می آید.مرزی بین درک اسلامی از نظام جهان  و دنیای قبل ازاسلام، در حماسه متجلّی و ظاهر می گردد.

    مضمون سنّتی ترکی  نگرش به جهان در کتاب ددم قورقوت، در خواب هایی که مرگ  یا مصیبت ها را پیش گویی می کنند، بازتاب می یابد. اکثر انگیزه و محرّک های آن خواب ها، مثلآ خوابِ سالور غازان، در فرهنگ های دیگر ترکی و سنّت های پیش گویانه ی ایشان ، نظیر و همتا دارد.(3)

    در مجموع انگیزه ی خواب، در زبان و فولکلور ترکان اهمیّت زیادی دارد.به همین دلیل است که موضوع چندین پژوهش بوده است. کوکسال (Köksal) کلّا انگیزه ی خواب را به عنوان  بَن مایه ی اصلی و اساسی شعر حماسی ترکان در نظر می گیرد،و گروه انگیزه های قطعی و مسلّم داستان های حماسی را، به عنوان اموری که به دوره ی پیش از اسلام بر می گردند، متمایز می نماید .(4) موضوع خواب دیدن،همیشه به عنوان چیزی که از نقش خواب –ها،به عنوان بخش مهمّی از ساختار اصلی و طرح پدید آمده، در نظر گرفته می شود. باش - گَؤز(Başgöz ) متوجّه شد که همیشه رابطه ای بین انگیزه ی خواب دیدن و آشنایی با شامانیسم ، در روایت مردمی ترکی « حکایه » که نوع  ژانر دیگری از فولکلور ترکی است، وجود دارد.(5)ونهایتآ این که انگیزه ی خواب دیدن یکی از مهم ترین بَن مایه های داستان در کتاب ددم قورقوت، می باشد.همان گونه  که گؤک یای(Gökyay ) در پژوهشی که در مورد این داستان های حماسی انجام داده، بدان دست یافته است.(6).به  نظراو پرشمار -ترین  بَن مایه ها، در سنّت حماسی ترکان و داستان های مردمی، خواب دیدن قهرمان اصلی حماسه است که به خواب سنگین هفت روزه ای فرو رفته است.هرچند با برقرار کردن موازنه هایی این چنین وسیع بین ژانرهای گوناگون فولکلورترکی« گوک یای» صرفآ  درخصوص خواب دیدن های قهرمانان کتاب ددم قورقوت متمرکز نشده است، او فقط به این امر اشاره می کند که خواب« سالورغازان » احتمالآ  به جهان بینی سنّتیِ شامانیستیِ ترکان مربوط است(7). در عین حال تحلیل دقیق و تفصیلی بخش هایی از متن کتاب  ددم قورقوت، که به صورت نقل عام و روایت  مشترک در آمده اند،به ما اجازه می دهد که شرح وتوصیف پیش از اسلام را ، در آن داستان های حماسی، حذف نمائیم.

    خواب « سالور غازان »توسّط برادرش قارا گونه ( Kara Güne) تعبیر می شود.قارا گونه گفت:برادر آنچه به عنوان « ابرسیاه » گفتی ، دولت تو( قدرتت) است.آنچه در باره ی « برف و باران » گفتی، لشکریان تو هستند، « بو »یی که گفتی، غصّه هایت هستد. «خون» نشانه ی مشکلات می باشد.بقیّه اش را نمی توانم تعبیر نمایم. خدا ختم به خیر گرداند.(8)

   تقریبآ همه ی خواب سالور غازان، دارای معانی و اشارات ضمنی است، که ریشه در سنّت های گوناگون ترکی دارند.مثلآ « دَوم قارا پوساریق»  (Düm kara Pusarık) – به معنای مه کاملآ غلیظ و سیاه – وجود دارد. کلمه ی « پوساریق» عمدتآ به معنای  مه بسیار غلیظ – بسان آب – و هوای ابری ، مه و غبار می باشد.(9) رابطه ی روشنی بین گِل آلودگی، آب تیره ( دود، مه و غبار) و پیشگویی بد برای یک فرد که کَلّ آن را بصورت «خواب دیدن» می بیند، وجود دارد. « اویغورها»- با تکیه بر اعتقادات و باورهای ایشان درمورد خواب دیدن وکتاب تعبیرخوابشان – دیدن خواب یک « آتش»، با دود های سیاه، تعبیرش مشکلات متنوّع است.آن ها همچنین عقیده دارند وقتی که فردی خود را در داخل و میانه ی توفانی سیاه می بیند، حاکی از رنج و دردیست که از یک مَستبد خواهد کشید.(10) براساس عقاید ترکان معاصر، وقتی که در خواب ، آب تیره و گل آلود، دیده شود، نشانه ی فرا رسیدن « زمان مرگ است »(11)

    قارا گونه، برف و باران را به عنوان« سربازان » تعبیر می نماید. درکتاب تعبیر خواب اویغوری،دیدن برف در خواب، به معنای « رفتن به جنگ» است.(12) برطبق باورهای قوم« حاکاس » دیدن باران درخواب، به معنای پیشگویی « اشک و گریه » است.(13)شتر سیاه ، درخواب سالور غازان، معنایی تهدید آمیز و خطرناک دارد.طبق باورهای معاصر ترکان آناتولی ترکیه، دیدن شتر درخواب،نشان از « رسیدن اجل» دارد.همین باور در میان « ساری اویغورها» نیز مشاهده می گردد.(14) عمومآ گروه بزرگی از انگیزه ها،درباور- های  ترکانِ، که با خواب ارتباط دارند،مرگ را پیش گویی می نمایند.علاوه بر خواب هایی، که با درخت ها، میوه ها و سبزیجات مرتبط هستند، حیوانات مختلف - مثلآ شتر- آب سیاه، مه و غبار هم وجود دارند.(15)

 خواب دیدن ها، با نظام اسطوره شناسی باستانی ترکان مرتبط هستند. خوابِ سالور غازان، بخشی از داستان دوّم کتاب « دده قورقوت» است که به عنوان یکی از قدیمی ترین داستانها ،در مجموعه ی نوشته جات وقایع نگارانه، در نظر گرفته می شود.همان گونه که قبلآ متذکّر شدیم خود درون مایه ی خواب، یک عنصر قدیمی و حماسی است. عناصر اصلی خواب دیدن سالور غازان، از منظر معانی آن ها، با مفاهیمِ محلّ اقامت، دولت و ساختار اجتماعی مرتبط  است.

   واژه ی اردو( درعبارت : دیدم که مه و غباری یکسره سیاه،بر روی اردوی من فرو می ریزد)  از لحاظ ریشه شناسی، در همه ی زبان های ترکی، دامنه ی وسیعی از معانی دارد.امّا معانی اصلی آن، اردوگاه، جایگاه،و مرکز فرماندهی می باشد.(16) سَورتیان «  Sevortyan» واژه را مشتق از اوروت « Orut» (تاسیس و دایر کردن) دانسته که یکی از معانی اردو - ارتش - که با آن فعل مرتبط است،در زبان ترکی باستان، عثمانی،ترکی ترکیه  ، آذربایجانی و در زبان  تاتارهای کریمه، حفظ شده است.(17) به عبارتی در زبان های ترکی که به زیر گروه  اوغوز تعلّق دارند و در کتاب ددم قورقوت، اردو به معنای ملتزمین و موکبِ بی ها می باشد.(18) علاوه بر اردو، یک عبارت کلیشه ای، در خواب سالورغازان  وجود دارد که بمعنای، اردوگاهِ چادرنشینان ست.« آق بان اِو» ( (Ag ban evبه معنای مسکن چادر نشینان می باشد.بطور کلّی و عمومآ تعداد فراوانی واژه و ترکیب در کتاب  ددم قور قوت (19) وجود دارد که مسکنی است با سقفی سفید ( دیدم که از آسمان صاعقه ای بر سقف سفید خانه ام، فرود آمد. تصویر خانه ای که کاملآ نابود شده و سوخته، در کتاب ترکی « فالنامه »(Irk Bitig) نشانه ی مصیبت و بد شگونی در ترکی باستان  می باشد.ترجمه متن سخن(20): او می گوید، خانه ای در آتش سوخت، نه چیزی از سقفش سالم برجای ماند و نه از ستون هایش.بدان که طالع بدشگونی است.(21)

   علاوه بر آن « فالنامه » مفهوم کاملآ مجرّد انهدام را با عقیده ی دولت مرتبط و همگن می سازد.عبارت « من خدای راه قدیم هستم.من قسمت های شکسته ی شما را مرمّت کردم.من چیزهای گسیخته و پاره شده ی شما را به هم متّصل نمودم. من کشور را نظم بخشیدم.» (23) گویای مسئله است.

  طبق برداشت ترکان باستان، تمام جهان و مردمی که در آن می زیند، یک دولت ترک پدید می آورند، و کاغان( خاقان ) به عنوان فرمانروای تمام گیتی در نظر گرفته می شود.(24) امّا بر اساس برداشتی یکسان از ترکان اورخون، فروپاشی نظم جهانی، مستلزم وجود فاجعه و مصیبتی بزرگ در حیات دولت و جامعه است.عصیان بگ ها،برابراست با مصیبت و فاجعه  در کائنات(25) اسطوره در خصوص فاجعه در کائنات ( موضوعی اصلی  که کلیاشتورنی به عنوان بخشی از دایره ی اسطوره سازیِ  مربوط به فلسفه ی انتظام گیتی، متمایز کرده است) در کتیبه های اورخون، به صورت تلویحی گنجانده شده است . ارتباطی بدیهی بین آشفتگی ها در جهان  انسان ها و توفان بزرگ در طبیعت و جهان اطراف وجود دارد.هر قانون شکنی در نظم جهان ، منجر به  ایجاد فاجعه در دولت می شود.امکان دارد شورش  بگ ها و مردم نتایج بدتری همانند فروپاشی دولت نیزبه دنبال داشته باشد. با آغاز شورش بگ ها و مردم، فاجعه فرا می رسد، زمانی که آسمان درهم شکننده است و زمین خمیازه می کشد( دَچار رخوت و سستی شده است)(26) در بین  آلتایی ها، در باره ی پایان جهان، باوری وجود دارد: زمین در آتشی که از درونش مشتعل می شود،خواهد سوخت، آب مملو از خون خواهد شد، و آسمان شکافته خواهد گردید.(27) تضعیف نظم جهانی به عنوان اوّلین  نشانه ی  پایان جهان در ته لوت (Teleut) و اوریانخای ( Uryankhay) - همان تووینیان Tuvinian- ظاهر می شود. وقتی پایان جهان فرا می رسد، آسمان چون « آهن» سفت خواهد شد، زمین چون « قدرت» مستحکم خواهد گردید. شاه علیه شاه، ملّت علیه ملّت برخواهند خاست. سنگ های سخت متلاشی می گردند . درختان تناور خواهند شکست. همه ی ملّت ها بپا خواهند خاست. برادر ، برادر را نخواهد شناخت . پسر پدر را باز نخواهد شناخت.(28) وراثت و خویشاوندی ، محو و نابود خواهد گردید.(29) در میان همه ی ترکان موضوع نابودی جهان، به عنوان بهم خوردن ساختار اجتماعیِ متّکی بر خویشاوندان - که در فرهنگ، از طریق عناصر طبیعت،کَد گذاری و رمز نگاری شده اند – در نظرگرفته می شود و در مواردی همان عملکردی را دارند که در متن کتاب ددم قورقوت، وجود دارد.(30)  همه ی چیزها در خواب  سالور غازان، نشانه ای از امری شیطانی است: او مشاهده می کند که چگونه مصایب گوناگون بر سر خودش ، خانه اش و مردمش وارد می شوند،وفرض می شود که مقیاس مصیبت در خواب او،دارای کاراکتری جهانی  است. بنا براین خواب سالور غازان، پَر است از محرّکات  و انگیزه های معاد شناسانه، که به عنوان پیش گویی سرنوشت فرد و مرگ او ، شمرده نمی شوند، بلکه همچون نابودگر دولت و اعلام پایان دولت در نظر گرفته می گردند.(31)

  تصویر ذهنی گَرگ در اسطوره شناسی ترکان و سنّت های گوناگون ایشان، امری ساده و بسیط نیست ، بلکه بسیار متناقض و متباین می باشد.(32) یکی از جنبه های آن، با بَن مایه های معادشناسانه نیز ارتباط دارد.براساس نظرات و عقاید مرتبط با علم هیئت و نجوم ترکان باستان، صورت فلکی (بَرج) دَب الاصغر، ارابه ای است که بوسیله ی دو اسب کشیده می شود. « هفت گرگ» بدنبال افسار صورت فلکی دَب الاکبر،آن را تعقیب می نمایند.اگر آن ها با آن اسب ها، ربوده شوند،نظم کره ی زمین و آسمان بهم می پاشد و جهان  به پایان خویش می رسد.(33) در اعتقاد « حاکاس ها» در مورد خواب، گرگ « طلایه دار شیطان » تلّقی می گردد.(34)

   در خواب سالور غازان ،برخی پیا مد های دیگری هم در رابطه با باورهای باستانی ترکان وجود دارد. ازجمله عنوان ِ خوابِ قارا  قورا- Kara Kura(Kara kaygulu vakia= düş kara- kura) خواب سیاه شَوم (کابوس). براساس فهرست مندرجات کتاب د د م قورقوت، «خواب سیاه شَوم» فقط در یک داستان به صورت« خواب شَوم» وجود دارد. در بیانی کلّی، قارا –قورا دَویش گؤرمک، دیدن خوابی دهشتناک است ،  دیدن کابوس است.احساس سنگینی است که در خواب دست می دهد.(35) عمومآ واژه ی قارا- قورا، همان گونه که گوک یای، متذکّر شده،به معنای « روح شیطانی » است ، که برطبق باورهای امروزین مردم آناتولی، به شخصی که در خواب است، وارد می شود.(36) توضیح این که ، نماد این باور در اثر گوردلوسکی ( Gordlevsky) با عنوان « قارا- قورا»، حیوانی چون گربه است و بر روی فردی که در خواب است می نشیند . او احساس سنگینی می کند، صدایش می گیرد و نمی تواند صحبت نماید، نمی تواند حرکت نماید.نفسش می گیرد.(Gordlevsky,1968,p.308)  -برمبنای  گفته ی یک بومی  اهل آیاش- برای اینکه این کابوس رفع شود، باید از قرآن، آیه ی اوّل از سوره ی 113(الفلق) را قرائت نمود.[ افزوده ی مترجم جهت ایضاح دلیل اسلامی قرائت سوره ی فلق برای رفع مشکل کابوس دیدن) علی القاعده تاکید بر جادوگران ودمندگان افسون در گره هاست. ترجمه ی سوره ی فلق:

   بگو پناه می برم به خداوند سپیده دم. از شرّ آنچه خداوند آفریده است. و از شرّ شب، چون در آید. و از شرّ جادوگرانی که در گره ها ، افسون می دمند. و از شرّ حسود، چون رشک می ورزد]

    ضمنآ لازم می آید که کارد یا چیزی آهنی، در زیر بالش فرد قرار داد تا اصلآ این قضیّه پیش نیاید.(ibid) باورهای معاصر ترکی، انعکاس دیدگاه های اسطوره شناسانه ی اوغوز را حفظ نموده است.امّا حتّی در کتاب د د م قورقوت، آن کلمات دیگر چیزی بیش از یک عنوان، که احتمالآ انعکاس تصاویر ذهنی مَبهمی از دیدگاه های قدیمی تر است، نمی باشند.

      خواب ها در کتاب د د م قورقوت، اجزای زیادی از دیدگاه های سنّتی جهان ترک را حفظ نموده و بکار بسته است.آشکار است که باید آن ها را به عنوان قدیمی ترین بخش ها، جایی  که تاثیر اسلام در کمترین شکل آن است ، در نظرگرفت.مفهوم  مرگ در کتاب د د م قورقوت،رابطه ای نزدیک با انگیزه های معادشناسانه در اسطوره شناسی ترکان دارد. طبق آن اسطوره ها، نابودی دولت ( که در آن علت، تضاد و برخوردهای داخلی واجتماعی است)  مثلآ شورش بگ ها و مردم  به شکل پایان  کلّ جهان توصیف شده است.در کتاب د د م قورقوت،آن نوع استنباط و برداشت را می توان در خواب سالور غازان، که دوّمین داستان (یکی از قدیمی ترین های  آن ) حماسه است، مشاهده کرد.

 

ارجاعات و توضیحات مقاله

 

1.A.N.Kononov,tr.and comm.Rodoslovnaya Turkmen.Sochinye Abu-l-Ghazi,hana Khivinskogo.(Genealogy of Turkmen written by Abu-l- Ghazi,the khan of Khiva) Moscow-Leningrad 1958,89.

2-Kononov,rodoslovnaya Turkmen,45

3-Many Turkic people have a developed tradition of dream interpretation. Dreams are considered as a way to obtain knowledge about future. Among Turks of southern Siberia dreaming is considered a means of prophetic knowledge and can be close to the Shaman,s practices.Traditsionnoe mirovozzreniye turkov Yuzhnoy Sibiri.Znak I ritual.( Traditional world outlook of the South Siberian Turks)Novosibirsk 1990,( henceforth: TMT),10

4-H.Köksal,Milli destanlarimiz ve türk halk edebiyatiöİstanbul 1985 ,2

            5 -I.Başgöz, "Dream motif in Turkish folk stories and shamanistic initiation ."in Turkish Folklore and Oral Literature.Selected essays of Ilhan Başgöz ,Bloomington 1998.

6-Dedem Korkutun Kitabi.Haz.Orhan Şaik Gökyay. İstanbul 2000, ( henceforth : OŞG)ccci.

7- Ibid.,cccii

8-Ibid.,19.

9-G.Clauson, An Etymological Dictıonary of Pre-Thiteen-Turkish.Oxford1972,374, OŞG,27

10-N.N.Pantusov,Materialy k izuchenyu narechiya tranchey ııiyskogo okruga.Vyp.7. Taranchinnski snotolkovarel(text i perevod).Materials to the studying of the Taranchi Language of the Iii District.Pt.7.Taranchi dream book( text and translation) Kazan 1901,39-40

11-S.V.Örnek,Türk halkbilimi.Ankara 1977,209-210

12-Pantusov,Materialy k izucheniya,40

13-Orazcy narodnoy literatury tyurskih plemen izdannye W.Radlovym .Ch.ıx.Narechiya uryanhaytsev( soyotov),abakanskih tatar I karagasov.Texty,sobrannye I perevedennye N.F.Katanovym.( Folklore of the Turkic People) W.Radloff.Pt.ıx.Language of the Uraynkhay.Abakan Tatars and Karagas.Texts collected and translated by N.F.Katanov,Saint Petersburg 1907,462

14-S.E.Malof,Yazyk zheltyh uyghurov. Teksty I perevody ( Sary Uyghur Language.Texts and tranlation) Moscow 1967,23

15-Örnek, Türk halkbilimi ,209-210

16- Sravnitelno-istoricheskaya grammatika tyurskih yazykov.Lexika( Comparative historical grammar of Turkish languages. Vocaulary)Moscow 2001(henceforth: SIGL),495.

17-SIGL,563

18-SIGL,563

19-OŞG, 158

20-S.E. Malov,Pamyatniki drevnetyurkskoy pismennosti.( Momuments of The Ancient Turkic script) Moscow- Leningrad 1951.86

21-T.Tekin,Irk Bitig:The Book of Omen.Wiesbaden 1993,11

22-Malov, Pamyatniki drevnetyurskoy,90.

23- Tekin,Irk Bitig,21

24-B.Ögel,Türk mitolojisi( kaynakları ve açıklamaları ile destanlar).I cilt.Ankara 1971,274.

25-S.G.Klyashtorny,'' Mifologicheskiye suzhety v drevneturkskih pamyatnikah.''( Mythological Plots in the Ancient Turkic Monuments) Turkologicheskiy sbornik 1977, Moscow 1981.

26-Klyashtorny,'' Mifologicheskiye sujety ,'' 123

27-M.Uraz,Türk mitolojisi.İstanbul 1967,73.

28-V.I.Verbitsky,Altayskiye inorodtsy.( The Altays).Moscow .1893,114.

29-Ibid.,115

30-For details,see,T.A.Anikeeva,Kinship in the Epic Genres of Turkish Folklore//Kinship in the Altaic World.Proceedings of the 48th International Altaistic Coference.Moscow,10-15 July 2005.Wiesbaden,2006.This can be illustrated also by other examples from the text of the  Kitab-I dedem Qorkut:''Your black mountain collapsed;and rose at last! Your rivers stained  with blood dried up and seethed at last! Your strang tree withered andturned green at last!...''( III,story of Bamsi –Beyrek,the son of Qan-Bura:Argab argab kara dağun yıkılmışıdı,yüceli Ahır, Kanlu kanlu sularun soğulmışıdı,çağladı Ahır,kaba ağacun kurumışıdı,yeşerdi Ahır-OŞG 55).Bura –hatun,the wife of Kazan,says to her husband:''you,Kazan,collapsed my black mountain; you, Kazan, fell my shady strang tree;taking a knife, you ,Kazan , cut the edges of my tent;you, Kazan killed my only son, Uruz''( IV, Song about the captivity of Uruz-bek, the son of Kazanbek).Those formulae reflect the social situation( in the first example the return of Bamsi Beyrek to his father,s orda fro captivity, and in the second the supposed death of the son).

31-It is interesting that in the Slavic folk tradition the motif of death is also connected with the motif of destroying a dwelling.The house or dwelling,is perceived as a ' Locus of Life'( Tolstaya,2002-C.M.Tolstaya Inomirnoe  prostranstwo sna//Sny I videniya v narodnoy culture.- The Other space of a dream// Dreams and visions in a folk-culture-Moskva 2002,202)and so its destruction to a not inconsiderable degree portends a death of one of the family members.

32-The wolf as well as the dog is one of the most important figures in the Turkic mythological system.For more detail,see Ögel,1971,42-52

33-Ögel,1971,50

34-Obrazcy,1907- Obrazcy narodnoy literatury tyurkskih plemen izdannye  W.Radlovym. Ch.IX. Narechiya uryanhaytsev ( soyotov),abakanskih tatar I karagasov.Texty, sobrannye i perevedennye N.F.Katanovym.( Folklore of the Turkic People Published by W. Radloff.Pt.IX. ed by N.F.Katanov).Sanktpeterburg,1907,463.

35-OŞG,237

36- OŞG ,CCC